ويژگى هاى حضرت مهدى عليه السلام

شريف سائل

- ۵ -


قوت گوش ها، قدرت چشمان

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

(اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ مَدَّ اللهُ لِشيعَتِنا فى اَسْماعِهِم واَبْصارِهِمْ).(1)

(هنگامى که قائم ما قيام نمايد، خداوند در قوّت وقدرت چشم وگوش شيعيان ما مى افزايد).

اين نيز از جمله ارمغان هاى نسيم صبح پيروزى است. بادهاى لطيف رحمت بر پرده هاى حجاب آويخته بر چشم وگوششان مى خورد وآن پرده ها را از منظر ديد وحيطه گوششان کنار مى زند، بطورى که مؤمن از شرق عالم برادر مؤمن خويش را در غرب نظاره مى کند، واو نيز از غرب، شرق را بالعيان مى بيند.(2)

قدرت سمعى وبصرى آنان چنان امتداد يابد که از هر کجاى عالم که باشند صداى مقتداى اهل ايمان را از همان جائى که هست بشنوند،(3) وتماشاگر چهره زيبا وملکوتى اش باشند. واين امرى نيست که باور نتوان کرد، چرا که نظائر آن در قرآن کريم آمده است:

جناب آصف بن برخيا وزير حضرت سليمان على نبينا وآله وعليه السلام، تخت بلقيس را به چشم برهم زدنى از مسافتى بسيار طولانى در نزد آن حضرت حاضر کرد(4)، که به نقل روايات زمين پهلو خالى نمود تا سرزمين سبا وبه ملک حضرت سليمان در کنار هم قرار گرفت، وتخت به چشم بر هم زدنى حاضر گرديد(5)، وهم چنين خداوند متعال به حضرت ابراهيم خليل عليه السلام ملکوت آسمان ها وزمين را يکباره نشان داد، پس اگر سليمان ملک وجود حضرت مهدى موعود عليه السلام با اصحاب خويش اين گونه باشند، امرى عجيب نيست.

أصحابه أعمارهم لتُستَمر
حتى يروا أبناء هم ألف نفر

عمرهاى طويل

حضرت امام محمّد باقر عليه السلام:

(يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فى مُلْکِه حَتّى يُولَدُ لَهُ اَلْفُ ذَکَر).(6)

(به مردان ملک او عمرهاى طولانى داده شود، تا اين که مرد هزار پسر برايش متولد شود).

بشر هماره مى کوشيده وشربت تلخ رنج مى نوشيده ولباس کاوش وجستجو بر تن مى پوشيده تا شايد بتواند در معدن هستى گوهر بقاء را بيابد وساعتى بر عمر خويش بيافزايد، ودر پناه اين ساعت دمى بياسايد.

اما هرگز به کليد اين گنج طلائى دست نيافت، وپاى فتح او به قله بلند اين راز نرسيد.

ولى عصر ظهور دوران تحقق آرمان هاى ديرين وشيرين بشرى است، چيزهايى را که قرن ها به دنبالش شتابان دويده وبسا در طلب او کارش به وادى حسرت کشيده ونا اميد در بستر مرگ آرميده ونشانى از آن نديده، اکنون در پيش پاى خويش افتاده مى بيند.

آرى مردان شيعه در زير پرچم حکومت پيشوايشان به قدرى عمر کنند که از نسل خويش هزار مرد ببينند واز شاخه تماشاى اولادشان ميوه هاى لذّت بچينند، وهرچه قد آن ها رشد کند، لباسها نيز با آن ها رشد مى کند، وهرگز رنگ آلودگى وکثافت بر لبايشان ننشيند، ودائما پاکيزه وپاک باشد، وهرگاه اراده کنند لباسشان به هر شکل ورنگى که بخواهند در آيد.(7)

خدايا کى شود که عمر گران غيبت سر آيد، وآن محبوب دل ها از در درآيد.

والناس إذ طلعته يرونا
بنوره عن نورها يغنونا

آفتاب سايه نشين

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

(اِسْتَغْنَى الْعِبادُ عَنْ ضَوءِ الشَّمسِ).(8)

(بندگان خدا ديگر از نور خورشيد بى نياز مى گردند).

منظومه شمسى را کره اى نورى وآتشين است که خورشيدش نامند. آن قدر شدّت نور آن زياد است که چشم بشرى را ياراى رويارويى با شعاع درخشنده نورش نيست.

واين ستاره عظيم نقش حياتى وعظيمى در حيات انسان وهمه موجوات زنده دارد، بطورى که اگر روزى اين چراغ زرد آسمان سبز خاموش گردد، فانوس عمر همه جانداران در کام گرداب نيستى خاموش مى شود، واثر به سزاى اين موجودِ عجيب الهى، در اين دنيا بر کسى پوشيده نيست.

اما روزى که آن را روز ظهور گويند، اين چراغ نيز خود سايه نشين آفتابى بزرگ خواهد شد.

آن گاه ديگر زمان ظلمتِ غيبت نيست، زمان ظهور نور است، ديگر ابرهاى غيبت کنار کشيده وهنگام تجلّى روشنائى رسيده، هنگامه رقص نور است نه جولان ظلمت، چنان زمين به درخشندگى وتابش خيره کننده نور پروردگارش روشن شود(9) که ديگر خورشيد بسان شمعى است که در تاريکى ها بودى داشت ووجودى.

واکنون که صبح روشن وصادق دميده، ديگر نيازى به سوسوى شمع خورشيد نيست، ومردم که با نور آن حقيقت نور در راز ونيازند از نور خورشيد، بى نيازند.

(اَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّها).(10)

وإنّ روح الله لإئتمام
بقائم يصف فى القيام

فرود عيسى براى پرواز

حضرت رسول اکرم صلى الله عليه وآله:

(فَيَنْزِلُ رُوحُ اللهِ، عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ (عليهما السلام) فَيُصَلّى خَلْفَهُ).(11)

(پس روح الله عيسى پسر مريم فرود آيد وپشت سر آن حضرت نماز گذارد).

حضرت عيسى بن مريم على نبينا وآله وعليه السلام پيامبر عظيم الشأن وبزرگوارى است که درقرآن به (کلمة الله) و(روح الله)(12) توصيف شده است.

واز عجائب ومعجزات آن مرد الهى اين که خداوند او را از دامن پاک حضرت مريم عذراء بدون شوى، متولد ساخت(13) ودر گهواره به تکلّم در آورد ودر کودکى حکم نبوّت به او عنايت فرمود(14) وقدرت خيره کننده زنده کردن مردگان را به او عطا فرمود.(15)

وچون ظالمان وطاغيان زمان آن حضرت اراده کردند وجود مقدّس مطهّر او را از زمين بردارند وبه صليب بياويزند، خداوند اورا از دامن خاک به سوى افلاک سير داد، ودر منازل آسمانى سکنايش داد(16) وتاکنون حضرتش زنده اند، وهمنشين آسمانيان وملکوتيان اند، ودر صف منتظران قدوم مبارک حضرت بقيّة الله الاعظم روحى واراحنا فداه چشم به راه دوخته.

پس زمانى که آن حجّت غائب از نظر هويدا شوند، وحکومت عدل وداد برپا نمايند، گل مريم از آسمان فرود آيد ودر صف مأمومين، به گل زيباى نرجس عليهما السلام اقتدا نمايد، واز جمله سرداران وحکّام زمان آن حضرت باشد ودر کشتن دجّال لعين، آن سرور را يارى ويارى نمايد. انشاء الله تعالى.(17)

واو برهان ذخيره خداوند است بر حقانيت دين مبين اسلام ودليلى متقن بر صدق دعواى ختم وصايتِ حضرت ولى عصر عليه السلام.

چون مسيحيان ببينند که حضرت عيسى على نبيّنا وآله وعليه السلام در رکاب آن حضرت است وآن بزرگوار را مقتداى خويش قرار داده، به پيامبر خويش تأسى کرده، به آن حضرت ايمان آورند.(18)

نا گفته پيداست وبى شبهه هويداست، نماز خواندن پيامبرى اولولعزم وصاحب کتاب وشريعت پشت سر امام عصر عليه السلام(19) دليل روشن ونشانه اى متقن است بر اين که آن امام همام وآباء کرام او از تمام انبياء الهى به جز جدّ اطهر شان حضرت سيد انبياء صلى الله عليه وآله افضل، برتر وبالاترند.

من السحاب الأبيض النداء
والناس يسمعونه علاء

ابر سفيد

حضرت رسول اکرم صلى الله عليه وآله:

(يَخْرُجُ الْمَهْدِى وعَلى رَأسِه غَمامَةٌ فيها مُناد يُنادى: هذَا الْمَهْدِى خَليفَةُ اللهِ، فَاتَّبِعُوهُ).(20)

(حضرت مهدى عليه السلام قيام مى کند در حالى که بالاى سرش ابرى است که منادى از درون آن صدا مى زند: اين مهدى خليفه خداست، از او پيروى نماييد).

از آن جا که همه چيز وهمه کس بايد به درگاه اين خاندان مطهّر، افتاده وبه خشوع وخضوع در آيند، ودر اطاعت ايشان سر بسپارند(21)، واراده حق بر اين تعلق گرفته که باقى مانده(22) اين خاندان را به جهانيان بشناساند، تا همگى به او ايمان آورند، وعذر وبهانه اى باقى نماند.

خداوند متعال در هنگامه قيام ابر سفيدى را مأمور ساخته تا از بالاى سر او سير کند، ودر همه جا سايه بر آفتاب وجودش بيافکند، واز ميان اين ابر ندائى برخيزد که شعاع صوتش مشرق ومغرب، عرش وفرش وجنّ وانس را فرا گيرد:

(اين مهدى خليفه وجانشين خداست، پيرويش نماييد، او مهدى آل محمّد عليهم السلام است که فرشِ داد بر تمام زمين بگسترد ومائده عدالت او سفره زمين را مملوّ نمايد).(23)

يطفى نار الفتنة المستنکرة
فى عهده بقتل اُسّ الکفرة

وإنّه الدّجال اسّ الفتن
عليه الف بل الوف اللعنة

کشتن دجال، خاموشى آتش فتنه

حضرت رسول اکرم صلى الله عليه وآله:

(اِنَّهُ لَمْ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ مُنْذُ ذَرَأَ اللهُ ذُرِّيَةَ ادَمَ أعْظَمْ مِنْ فِتْنَةِ الدَّجالِ).(24)

(از آن روزى که خداوندگار ذرّيه آدم را آفريده، فتنه اى بزرگتر از فتنه دجّال پيش نيامده است).

از زمان زندگانى مقدّس رسول الله صلى الله عليه وآله، آن حضرت وپس از آن، ائمه هُدى عليهم السلام يکى پس از ديگرى مردم را از وقوع فتنه اى بزرگ که دجّالش نامند مى ترساندند، واز افتادن در اين گرداب ترس آفرين بر حذر مى داشتند.

امّا اين دجّال کيست وچيست؟ ووقوع اين فتنه در چه زمانى است؟ وشگردهاى او در اجراى طرح اين فتنه چگونه است؟ سؤالاتى است که در ميان گلشن روايات پرچمداران هدايت عليهم السلام مى توان نشانى از آن جويا شد، وجاى تفصيل آن در فرا خور اين نوشته مختصر نيست.

آن چه در دايره انديشه اهميت آن بيشتر جلوه مى کند، آن است که اين موجودخطرناک وفتنه بى باک، سعى بليغ وتلاش بى دريغ خودرا در رواج بازار فحشاء، گناه، ظلم وجور مبذول مى دارد، ودر طوفانى کردن درياى فتنه، شرّ وآشوب همّت مى گمارد، وآن قدر اين ماده سمّى، خطرناک واثرش گسترده ووسيع است که سطح درياى بشريت را آلوده ومسموم مى نمايد وهوا وفضاى جامعه را به بوى گندش متعفّن وبد بو مى گرداند وسبزه زار دين را به گورستانى خشک در زمستانى بسيار مرگبار مبدّل مى سازد.

واگر چه گفته اند با يک گل بهار نمى شود، اما اين قاعده را مستثنائى است که چشم بشر را خيره مى سازد. آرى فقط گل نرجس است که با آمدنش بهاران مى شود، وزمين خشکيده ومرده در سرماى فساد ومعصيت، دوباره زنده مى گردد، وبلبل هاى نغمه خوان دين دوباره در چمنزار وگل ها وبوستان وباغستان هاى دين به پرواز در مى آيند واز نغمه هاى توحيد ورسالت وولايت، فضاى گيتى را پر مى سازند.

مدعى گويد که با يک گل نمى گردد بهار من گلى دارم که عالم را گلستان مى کند

آرى از ويژگى هاى وارث ذوالفقار آن است که با شمشير آتشبار حيدر کرّار شربت ناگوار مرگ را به کام آن افعى خوش خط وخال يعنى دجال مى چشاند، وزمين را از لوث جور وظلم وعصيان پاک مى سازد، واين است تفسير آيه شريفه:

(اعْلَمُوا اَنَّ اللهَ يُحْيِى الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).(25)

(بدانيد که خداوند متعال زمين را بعد از مردنش دوباره زنده مى نمايد).

البطؤ للأفلاک فى المسير
بأمر ربّ الملک القدير

کم شدن سير چرخ، افتادن افلاک از سرعت

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

(والسَّنَةُ مِنْ سَنِيِّه تَکُونُ مِقْدارَ عَشْرَ سِنين مِنْ سِنِيِّکُمْ).(26)

(وسالى از سال هاى او برابر ده سال خواهد بود از سال هاى شما).

دوران غيبت; دورانى است که هوا دلگير وابرى است وخورشيد هدايت در پشت ابرها زندانى است، قناريان دين دار وهَزاران شريعت مدار وچکاوکان حق گفتار وطوطيان بر شاخه دين استوار، همگى از ناله ونوا افتاده اند. غبار خمودى وگرفتگى بر چهره افلاک نشسته.

امّا در کنجِ دل همه، نورى از اميد سوسو مى کند وبه اين اميد نغمه فرج را زمزمه مى کنند. گويا چرخِ در گردش وخورشيد وماه وافلاک، در سير خود نيز دوست دارند در دعاى فرج شريک باشند. اما چگونه!؟

اگر به گردش زمانه بنگرى تلاش آن ها را در راه تحقق فرج،خواهى يافت. ثانيه ها با چه سرعتى سرسام آور جاى خويش به دقيقه ها مى دهند ودقيقه ها با سرعت انتهارى در کام ساعت ها محو مى شوند، وساعت ها، امانتِ زمان را بى درنگ به دست روزها وشب ها مى سپارند، وشب وروز بدون دريغ ومکث، خود را به مرز ماه ها مى رسانند، وماه ها با سرعت بى اندازه خويش به سال ها تبديل مى شوند، وتا چشم روزگار باز شود، قرن ها از دوران غيبت را گذرانده اند وهمه به شوق اين که اين دوران حسرت بار طى شود در تکاپو وتلاشند.

امّا هنگامى که اوّلين خورشيد صبح ظفر با لبخند طلائى اش بوسه بر سينه آسمان بزند، ديگر همه چيز از سرعت مى افتد. آرى دوران وصل رسيده وروزها دوست ندارند که از محضر يار، مرخص شوند.

لحظه ها وماه ها وسال ها تمنّاى بيشتر در خدمتش بودن را دارند، از اين جهت تمام تلاش خود به کار مى گيرند تا به آرامى گام بردارند واز افق زندگى مقدس او ويارانش، آهسته وخرامان بگذرند، وبا ناز ووقار حرکت کنند، شايد بتوانند اندکى بيشتر لذّت ديدار يار را درک نمايند.

آرى آن زمان، چرخِ فلک از سرعتِ سير مى افتد وهر روزش به اندازه ده روز وهر ماهش به مقدار ده ماه وهر سال آن به مقدار ده سال غيبت به طول مى انجامد.(27)

وه! چه آرامشى است که زمين وآسمان وسيارگان را نيز فرا گرفته.

خدايا به سوخته دلان ومنتظران فرجش سوگند، ما را نيز در زمره دعا گويان او ومشتاقان وخواستاران فرج حضرتش قرار بده وکام جان ما را از شيرينى ولذت مسرّت بخش آن ايام سراسر سعادت، محروم مفرما.آمين.

يظهر بالجديد من کتاب
فانّما معناه بالصّواب

پاورقى:‌


(1) بحار الانوار ج 52 ص 336.
(2) (انّ المؤمن فى زمان القائم وهو بالمشرق ليرى أخاه الّذى فى المغرب وکذا الّذى فى المغرب يرى اخاه الّذى فى المشرق) بحار الانوار ج52 ص 391.
(3) (إنّ قائمنا إذا قام، مدّ الله لشيعتنا فى أسماعهم وأبصارهم، حتّى لا يکون بينهم وبين القائم بريد يکلمهم فيسمعون، وينظرون إليه وهو فى مکانه). منتخب الأثر ص 483.
(4) سوره نمل: 40.
(5) تفسير الميزان ج 15 ص 370 ذيل آيه 40 سوره نمل.
(6) بحار الانوار ج 52 ص 30.
(7) القطرة ج 1 ص 486 حديث 82.
(8) بحار الانوار ج 52 ص 330 حديث 52.
(9) (وتشرق الارض بنور ربّها) بحار الانوار ج 51 ص 71 و146.
(10) سوره زمر: 69.
(11) بحار الانوار ج 51 ص 71 حديث 12.
(12) سوره نساء: 171.
(13) سوره مريم:20 و21.
(14) سوره مريم 28 تا 30.
(15) سوره آل عمران: 49.
(16) سوره نساء: 157و 158.
(17) پيامبر اکرم: (... وانّه يخرج معه عيسى بن مريم ويساعده عل قتل الدّجال بباب لُدّ، بأرض فلسطين، وإنّه يؤمّ هذه الامّة وعيسى يصلّى خلفه). بحار الانوار ج 51 ص 93.
(18) القطره ج 1 ص 464 حديث 21. حضرت عيسى در هنگام پائين آمدن از آسمان، خود متدين به دين مبين اسلام است، وروشن است که ايمان به او، ايمان به اسلام است.
(19) در روايتى که شيعه وسنى نقل کرده اند آمده که: چون هنگام نماز واجب شود، حضرت مهدى (عليه السلام) رو به حضرت عيسى نموده فرمايند: پيش رو اى روح الله، يعنى امامت نماز را به عهده گير، واو جواب عرض مى دارد: شما اهل بيتى هستيد که هيچ کس بر شما مقدم نمى شود. 
کراجکى، التفضيل: ص 24، ينابيع الموده قندوزى حنفى، ص 187.
(20) بحار الانوار ج 51 ص 81 حديث 16.
(21) (وخضع کلّ جبّار لفضلکم، وذلّ کلّ شيء لکم). مفاتيح الجنان، زيارت جامعه کبيره.
(22) (بقية الله خير لکم ان کنتم مؤمنين).
(23) (يخرج فى آخر الزمان على رأسه غمامة من الشمس، تنادى بلسان فصيح يسمعه الثقلين والخافقين: هو المهدى من آل محمّد يملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً)
بحار الانوار ج 52 ص 378 ح 183.
(24) منتخب الاثر ص 462.
(25) سوره حديد: 17.
(26) بحار الانوار ج 52 ص 337.
(27) (يأمر الله تعالى الفلک بالثّبوت وقلّة الحرکة، فتطول الأيّام لذلک والسّنون).
بحار الانوار ج 52 ص 339 حديث 84.