ابليس در کام مرگ
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:
(فَيَلْحَقُهُ النَبِى (صلى الله عليه وآله) فَيَطْعَنُهُ طَعْنَةً
بَيْنَ کَتْفَيْهِ، فَيَکُونُ هَلاکُهُ وهَلاکُ جَميعِ اَشْياعِه).(1)
(پيامبر صلى الله عليه وآله به او مى رسد ونيزه اى در ميان دو کتف
او مى زند. در اين هنگام او وهمه ياران او هلاک مى شوند).
از آيات کتاب خدا وروايات ائمه هُدى چنين به دست مى آيد که ابليس
لعين قبل از بروز عصيان وکفرش وپيش از رانده شدن از درگاه الهى از
عابدينِ زاهد وناسکينِ متهجّد مى نموده ودر عبادت حضرت حق عزّ وجلّ
سعى بليغ داشته وعبادات طاقت فرسا به جا آورده.
اما وقتى به موج درياى امتحان، محک خورد وبه طوفان آزمايش، مبتلا
شد نخوت وتکبرش مانند آتش زير خاکستر، بروز کرد وکفر وعصيانش را
بيرون ريخت وخرمن ايمانش به شرار تکبّر بسوخت، واز درگاه حضرت
قهّار براى هميشه روزگار، رانده گشت، وچون خوب مى دانست که حکمت
وعدالت حضرت ربّ، چنين اقتضا مى کند که عمل هيچ عاملى را بى پاداش
نگذارد، از درگاه ربوبى طلب نمود:
(اکنون که مرا از در گاه خويش راندى به جاى آن همه عبادت که بجاى
آورده ام، مرا تا روز قيامت زنده نگه دار واز روياروئى با هيولاى
مرگ معاف دار).
تقاضايش به درگاه ربوبى پذيرفته شد، اما نه تا روز قيامت بلکه جواب
چنين آمد:
(فَاِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرين اِلى يَوْمِ
الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ).(2)
(تو را تا روز وقت معلوم مهلت داديم)
اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام که قرين قرآن وترجمان کتاب
رحمانند، آن روزِ وقتِ معلوم را چنين تفسير کرده اند که آن روز;
روز قيام قائم آل محمّد عليهم السلام است. هنگامى که آن حضرت بر
انگيخته شوند ودر مسجد کوفه استقرار يابند ابليس پيش آيد وبر زانو
در افتد وفرياد برکشد: (واويلا از اين روز)
پس آن عزيزِ مقتدر، جلوى پيشانيش را گرفته وگردنش را مى زنند.(3)
البته در برخى از روايات هم آمده که نبى مکرم اسلام صلى الله عليه
وآله که براى يارى فرزند دلبندشان به عالم دنيا بازگشته اند، ضربه
اى سهمگين به ميان دو شانه شيطان زنند که کشتى شکسته وجود او
وپيروانش را در گرداب نيستى محو ونابود گرداند.(4)
آرى عزيز رسول خدا صلى الله عليه وآله نور محض است ومحض نور
وشيطان، محض ظلمت است وظلمت محض، وچون زمين به نور پروردگارش روشن
گردد(5)
جاى جولان براى ظلمت نيست. آن سرور، پاکى وطهارت مطلق است ومأمور
به تطهير وپاکسازى عالم، واوست وعده ضمانت شده خداوندگار عالم که
فرمود:
(روز معلوم روزى است که حکم کرده ام وحتمى نموده ام که در آن روز،
زمين را از کفر وشرک ومعاصى پاک سازم..).(6)
بيمنه الارض اذاً قد تزهر
کنوزها لأجله لتظهر
پيدايش گنج هاى پنهان
حضرت امام موسى کاظم عليه السلام:
(ويَظْهَرُ لَهُ کُنُوزُ الاَْرْضِ).(7)
(براى او گنج هاى زمين هويدا خواهد شد).
خداوند متعال در عمق زمين وژرفاى اين کره خاکى گنج هائى دارد که
براى هيچ کس ظاهر وبارز نشده است، بله گوشه اى از آن را خداوند در
دست قارون زمان حضرت موسى على نبيّنا وآله وعليه السلام قرار داد
تا او را امتحان کند، گنج هاى انبوهى که برق آن چشم اهل دنيا را
خيره سازد، قرآن کريم مى فرمايد:
(آن قدر از گنج ها به او داده بوديم که حمل کليدهايش براى گروهى از
مردمان تنومند مشکل بود).(8)
واين فقط کليد گنج هاى قارون بود. اما همه زينت وثروت وگنج هاى او
به خاطر طغيان وعصيان وسرکشى او به زير زمين رفت.
اما تمام آن گنج هاى ظاهر نشده واين خزائن باز فرو رفته وهمه
معادن، در آن روز خجسته ظهور که زمين سفره دلش را براى آن امام
کريم باز مى کند، بيرون خواهد آمد وهمه اموال دنيا نزد آن پادشاه
بخشش وجود، جمع خواهد شد.
پس با نداى دلرباى ملکوتى اش مردم را خطاب فرمايد:
(بياييد اين چيزهايى است که بخاطر آن قطع رحم ها کرده، وخون هاى
محرّم را مى ريختيد، ومرتکب محرّمات الهى مى شديد).(9)
پس آن قدر از آن اموال به آن ها عطا مى فرمايد که هيچ کس پيش از آن
حضرت اين قدر سفره بذل وبخشش وکرم نگشوده وعطايش اين مقدار نبوده.
وچنان به تساوى تقسيم نمايد که محتاجان بى نياز گردند، وکسى به
ديگرى برترى مالى نداشته باشد.(10)
يصافح الجبريل بالمبايعة
يخاطب الاملاک بالمعاينة
ياران ملکوتى وبيعت سيد آسمانيان
حضرت امام محمّد باقر عليه السلام:
(اَوَّلُ خَلْقِ اللهِ يُبايِعُهُ، جَبْرَئيلُ).(11)
(اوّلين آفريده خداوند که با او بيعت نمايد جبرئيل است).
بالاخره خواهد آمد! وچه زيبا وتماشايى است! روز ظهور را مى گويم!
آن گاه که دست دعاى مضطرّ حقيقى در صبحگاه آن به حلقه استجابت گره
مى خورد، سپس آمدنش را به همه جهانيان اعلام مى دارد.
واين بار افلاکيان بر خاکيان پيشگام وپيشقدم مى گردند، وسرور آسمان
نشينان حضرت جبرئيل امين عليه السلام اوّلين کسى است که دست بيعت
به دستان پيشواى حق پرستان مى دهد ودر صورت پرنده اى سفيد به محضر
آن حضرت شرفياب شده، وبا او عهد يارى وپيمان وفادارى مى بندد.(12)
وچنين خواهد بود که بسيارى از لشگريان وسربازان وملتزمين رکاب ظفر
انتساب فرزند شاه ولايت از ملائکه الهى خواهند بود، وبدين وسيله
خداوند متعال، جگر گوشه زهرا عليها السلام را به وسيله جمعى از
ساکنان آسمان يارى مى نمايد.(13)
در روز عاشورا گروه زيادى از همين عرش نشينان براى يارى غريب فاطمه
حضرت مظلوم کربلا عليه السلام از عرش تا زمين فرود آمدند، اما وقتى
رسيدند که کشتى نجات به درياى خون نشسته بود ودل هاى اهل بيت عليهم
السلام شکسته بود، پس همان جا نزد قبر مطهر، گَرد آلود وپريشان
مانده اند وبى صبرانه انتظار قيام قائم آل محمّد عليهم السلام را
مى کشند، تا به ياريش بشتابند، ودست انتقام بر آرند وگلوى قاتلين
حضرت سيّد الشهداء را به قدرت بفشارند ودمار از روزگار نگون سارشان
بدر آرند،(14)
انشاء الله.
کثرة الآلاء والنعماء
تظهر فى الأرض من السماء
برکات زمين، قطرات آسمان
حضرت امير المؤمنين عليه السلام:
(تُعْطِى السَّماءُ قَطْرِها والشَّجَرُ ثَمَرِها والاَْرْضُ
نَباتِها).(15)
((در آن روز) آسمان قطرات خويش را بذل نمايد ودرختان ثمرات خويش
وزمين گياهانش را).
قرآن کريم هميشه مردمان را به ميهمانى تقوى وپرهيز کارى دعوت
فرموده ووعده هاى شيرين براى اهل آن مژده داده است:
(ولَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا
واتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ
والاَْرْضِ).(16)
(اگر اهل شهرها وبلاد ايمان آورده وتقوى را پيشه خود مى ساختند
درهاى برکات خود را از آسمان وزمين بر آن ها مى گشوديم).
از زمان پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله ومخصوصاً بعد از آن حضرت،
اکثر مردم جامه تقوى از تن بيرون کردند واز اطاعت امام متقين حضرت
امير المؤمنين عليه السلام وائمه طاهرين عليهم السلام سرباز زدند،
که حضرت امير عليه السلام فرمودند:
(اگر مردم همه اطاعت مرا مى نمودند، از بالا وپايين نعمت ها بر
آنان فرو مى ريخت).
وديگر اجتماع امت اسلام متفرق شد وبرکات زمين وآسمان نيز به قوتى
اندک مبدل گرديد.
اما چون ايام سراسر نور وسرور ظهور جايگزين شب هاى ظلمت وغرور غيبت
گردد، وآن سرور افتخار آفرين اهل ايمان از دياى ملتهب وطوفانى غيبت
پاى به ساحل امن ظهور گذارد، دامن خاک تمام برکات خويش را فرش قدوم
پاکش نمايد وآسمان درهاى رحمت خويش بگشايد، وخاک راهش را آب پاشى
کند.
وچهره خاکى وغبار آلود زمين به باران رحمت شسته شود وبه زينت گل ها
وچمن ها ودرختان وسبزه زاران آرايش گيرد وزمين خاکى به چيز ديگر
تبديل شود.(17)
(يَوْمَ تُبَدِّلُ الاَْرْضَ غَيْرَ
الاَْرضِ).(18)
فى عهده ليظهر الأمان
فلا يخاف الجور والعداوان
دوران امن وامان
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:
(وآمَنَتْ بِهِ السُّبُلِ).(19)
(وراه ها به وسيله او امن شوند).
چه زيبا بهارى است وخوش روزگارى که بشر به خواب شيرينى نديده وکام
روزگار هرگز چنين شيرينى نچشيده که فرش امانت وامنيّت بر سراسر
زمين گسترده شود، بطورى که تمام راه ها امن گردد، وديو هولناک هراس
وترس گريزان شود وغبار ضرر از رخ هر چيز وهر کس برخيزد وحتى موش
کيسته اى را به دندان نجود.(20)
جانوران وحشرات در ميان مردم تردد کنند وآسيبى نرسانند وزهرها
وسموم گزندگان بر طرف گردد وزنگار کينه ونگرانى از صفحه دل هاى
بندگان پاک شود. گرگ، چوپان امين گله گوسفندان شود ومرغان هوايى در
پنجه عقاب آشيان امن بسازند، وبزرگ به کوچک ترحّم کند وکوچک به
بزرگ احترام گذارد.(21)
به چنگ باز مرغان هوايى آشيان سازند به خيل گوسفندان گرگ، حافظ چون
شبانان شد
که زنى ضعيف ما بين مشرق ومغرب رفت وآمد نمايد واحتياجى به مراقب
نداشته باشد وکسى مزاحم او نشود،(22)
وغول بدى ها جاى خويش به فرشته نيکويى بسپارد وخويش، رخت بربندد
وبرود، که خوب; خوب است، وخوب است که خوب بماند، وبد; بد است، وبد
است که بد بماند.
(جاءَ الْحَقُ وزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ
الْباطِلَ کانَ زَهُوقا).(23)
وچه زيبا گفته اند که:
ظهور زيباست، چون ظهور زيبائى هاست.
وضع اليد الطّيبة المبارکة
برأسهم تبين منها البرکة
دست نازنين بر سر مؤمنين
حضرت امير المؤمنين عليه السلام:
(ووَضَعَ يَدَهُ عَلى رُؤُوسِ الْعِبادِ، فَلا يَبْقى مُؤمِنٌ
اِلاّ صارَ قَلْبُهُ اَشَدَّ مِنْ زُبُرِ الْحَديدِ..).(24)
(ودست بر سر بندگان نهد، پس مؤمنى باقى نماند مگر آن که قلبش محکم
تر از پاره آهن شود...).
اين دست رسول الله صلى الله عليه وآله است، دست امير المؤمنين عليه
السلام است، دست خداست، يد الله است وهرکجا که دست خدا باشد، حاصلى
جز خير وبرکت وکمال ندارد.
هنگامى که آن دست حق پرست بر سر بندگان مؤمن خدا کشيده شود، درخت
عقل در وجودشان به حدّ کمال رسد وپرنده روحشان بر فراز افق عدالت
واعتدال پر کشد وصفحه قلبشان به آهن ايمان، استحکام وصلابت يابد،
بلکه از پاره هاى آهن سخت تر ومستحکم تر گردد.(25)
وبه برکت آن دست پر قدرت خدائى هر مؤمن توان چهل مرد در خويش
بيابد.
وإنّما العلم لکلٍّ لتّسع
فکل مؤمن بحظّه نفع
گسترش وتوسعه علم
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:
(عَلَيْهِم سُيُوفٌ مَکْتُوبٌ عَلَيْها اَلفُ کَلِمَة، کُلُّ
کَلِمَة مِفْتاحُ اَلْف کَلِمَة).(26)
(شمشيرهايى هم راه دارند که بر هريک از آن هزار کلمه (از اسرار
علوم) نوشته شده که هر کلمه اى کليد (رمز) هزار کلمه است).
هر روز وهر ساعت، تکنيک وصنعت بشرى روبه رشد وفزونى است وهر ثانيه
بر صفحات بيشمار کتاب علم، صفحه اى افزوده مى گردد. ودنياى دانش
وصنعت، مست باده غرور که توانسته است به سرّى از اسرار شگفت نظام
آفرينش دست يابد.
وزمانى از دنياى بى هوشى ومستى غرور خويش بيرون مى آيد که خويشتن
را در سرزمين قسط وعدل نهايى ودر روزگار شيرين رهايى ببيند، وموسم
ظهور را دريابد، آن گاه به چشم باز وبصير خواهد ديد که آن چه را
مست آن بوده فقط وفقط قطره اى است در برابر اقيانوس بيکران علوم
ومعارف.
(لَقَد کُنْتُ فى غَفْلَة مِن هذا فَکَشَفنا
عَنْکَ غِطاؤَکَ فَبَصَرُکَ الْيَوْمُ حَديد).(27)
آرى چون آن مخزن سرّ الهى وجايگاه علوم بى منتهاى ربّانى دست بر
سينه وپشت بندگان بکشد، ديگر هيچ حکمى بر آنان سخت ومشکل نخواهد
بود،(28)
وچون هر کدام از مردان حکومت او در اقطار عالم در مسئله اى
درمانند، بر کف خويش مى نگرند ووظيفه خويش را بر روى آن نوشته مى
يابند وبه آن چه مأمورند عمل مى نمايند.(29)
بر هر يک از شمشيرهايى که حمايل دارند هزار کلمه از درهاى علم
نگاشته شده که هر کلمه کليد هزار در از کمالات علوم است ومعارف.
چنان سفره دل هاشان از مائده حکمت الهى پر گردد که حتى زنى در خانه
خويش بر طبق کتاب خدا وسنّت رسول الله صلى الله عليه وآله حکم
نمايد.(30)
وقتى سپاهيانش در مسير قسطنطنيه به خليج ودريا برخورد کنند، بر
پاهاى خويش چيزى بنويسند وبر روى آب راه بروند که روميان از تماشاى
اين صحنه حيرت انگيز، انگشت تعجّب به دهان گرفته وگويند:
(اگر اينان که ياران وهم راهان اويند، اين گونه اند، پس خود او
چگونه خواهد بود).(31)
چنان علم ودانش وآگاهى در ميان مردم نشر يابد که ديگر هيچ کسى
محتاج به سؤال از ديگرى نباشد واين است تفسير آيه شريفه:(32)
(يُغْنِ اللهُ کُلاًّ مِنْ سِعَتِه).(33)
أن تظهر القوّة فى الآذان
حتى يصير البُعد کالعيان
پاورقى:
(1)
بحار الانوار: ج 53 ص43 حديث 12.
(2)
سوره حجر: 37 و38 وسوره ص: 80 و81.
(3)
(الوقت المعلوم يوم قيام القائم، فاذا بعثه الله فى المسجد
الکوفة وجاء ابليس حتّى يجثو على رکبتيه فيقول: يا ويلاه
من هذا اليوم فيأخذ بناصيته فيضرب عنقه، فذلک (يوم الوقت
المعلوم) منتهى أجله) بحار الانوار ج 52 ص 376.
(4)
بحار الانوار ج 53 ص 43 حديث 12.
(5)
(
اَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ
رَبِّها) سوره زمر: 69.
(6)
(الوقت المعلوم فانّه يوم قضيت وحتمت أن اطهر الارض ذلک
اليوم من الکفر والشرک والمعاصى). بحار الانوار: ج 52 ص
348.
(7)
بحار الانوار، ج 51 ص 64 و150.
(8)
(
وآتيناه من الکنوز ما إنّ مفاتحه
لتنوؤبالعصبة أولى القوّة) سوره قصص: 76.
(9)
(ويجمع إليه اموال الدنيا من بطن الأرض وظهرها فيقول
للناس: تعالوا إلى ما قطعتم فيه الأرحام...... فيعطى شيئاً
لم يعطه احد کان قبله). بحار الانوار ج 52 ص 351 حديث 103.
(10)
(فيتواسون ويقتسمون بالسوية فيستغنى الفقير ولا يعلو بعضهم
بعضا). بحار الانوار ج52 ص385، حديث 195.
(11)
بحار الانوار ج 52 ص 341 حديث 91.
(12)
(جبرئيل على الميزاب فى صورة طير أبيض، فيکون اوّل خلق
يبايعه). بحار الانوار ج 52 ص 369 حديث 156.
(13)
(يؤيد بنصر الله وينصر بملائکة الله. بحار الانوار ج 52 ص
379 حديث 187.
(14)
بحار الانوار: ج 101 ص 103 حديث3، القطره ج 1 ص 488 حديث
86.
(15)
بحار الانوار ج 53 ص 85.
(17)
امام صادق (عليه السلام): (يسوق الله برکات السماوات
والأرض، فتزل السماء قطرها، ويخرج الأرض بذرها وتأمن
وحوشها وسباعها). بحار الانوار ج 51 ص 146.
(19)
بحار الانوار ج 52 ص 338 حديث 83، القطره ج1 ص 463.
(20)
(حتى تأمن الشاة من الذئب، والبقر من الغنم، والانسان من
الحيّة حتّى لا تقرض الفارة جراباً). بشارة الاسلام ص 279،
روزگار رهائى ص 619.
(21)
(القى فى تلک الزمان الأمانة على الأرض فلا يضرّ شيء
شيئاً، ولا يخاف شيء من شيء، ثمّ تکون الهوام والمواشى بين
الناس، فلا يؤذى بعضهم بعضاً، وأنزع حمة کلّ ذى حمة من
الهوام وغيرها واذهب سمّ کلّ ما يلدغ.... والقى الرأفة
والرحمة بينهم، فيتواسون ويقتسمون بالسّوية فيستغنى الفقير
ولايعلو بعضهم بعضا ويرحم الکبير الصغير ويوقّر الصغير
الکبير).
بحار الانوارج 52 ص384 حديث 194.
(22)
(حتّى يخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب فلا
ينهاها أحد). بحار الانوار ج 52 ص 345، بشارة الاسلام ص
230.
(23)
يعنى: حق آمد وباطل نابود شد يقينا باطل نابود شدنى است.
سوره اسراء: 81.
(24)
بحار الانوار ج 51 ص 35 حديث 4.
(25)
امام صادق: (ما کان يقول لوط (عليه السلام) (لؤ أنّ لى بکم
قوّة أو آوى إلى رکن شديد) إلاّ تمنيّاً لقوّة القائم
(عليه السلام)، ولا ذکر إلاّ شدّة أصحابه، فإنّ الرّجل
منهم يعطى قوّة اربعين رجلاً، وإنّ قلبه لأشدّ من زبر
الحديد، ولو مرّوا بالجبال الحديد لقطعوها، لا يکفّون
سيوفهم حتى يرضى الله عزّوجلّ).
(27)
يعنى: (به او خطاب شود) تو از اين صحنه غافل بودى وما پرده
از چشم تو کنار زديم وامروز چشمت کاملا تيز بين است. سوره
ق: 22.
(28)
(يمسح الله بطونهم وظهورهم فلا يشکل عليهم حکم). بشارة
الاسلام ص 311 منتخب الاثر485.
(29)
(إذا قام القائم بعث فى أقاليم الارض، فى کلّ اقليم رجلاً،
يقول: عهدک فى کفک، فإذا ورد عليک امر لا تفهمه، ولا تعرف
القضاء فيه، فانظر إلى کفّک واعمل بما فيها).
غيبت نعمانى 319، بحار الانوار ج 52 ص 365.
(30)
(تؤتون الحکمة فى زمانه حتّى إنّ المرأة لتقضى فى بيتها
بکتاب الله تعالى وسنّت رسول الله (صلى الله عليه وآله)).
غيبت نعمانى ص 239.
(31)
(ويبعث جنداً إلى القسطنطنيه، فإذا ابلغوا الخليج کتبوا
على أقدامهم شيئاً ومشوا على الماء، فإذا نظر اليهم الروم
يمشون على الماء، قالوا: هولاء اصحابه يمشون على الماء
فکيف هو؟)
غيبت نعمانى ص191.
(32)
منتهى الآمال ج 2 فصل دوم در جمله اى از خصايص حضرت صاحب
الزمان، خصيصه 24.
(33)
يعنى: خداوند هر کدام را از فضل وکرم خود بى نياز مى کند.
سوره نساء: 130.