وظائف الشيعة شرح دعاى ندبه

عباسعلى اديب

- ۱۸ -


چهار صفت براى امام زمان ذکر شده که موجب اجابت دعاست

اول آنکه خدا او را براى راهنمايى بندگان نصب فرموده تا ايشان را متذکر خداشناسى وتوحيد. وپيغمبر شناسى ونبوت گرداند زيرا که شرط عمده ى دعاء معرفت به خدا ورسول است.

دوم خدا او را آفريده است براى آنکه بشر را از خطا حفظ فرمايد وپناه مردم باشد: وهمه ى خلق به او پناهنده شوند.

سوم خدا او را منصب امامت داده. تا آنکه شيعيان وپيروان او در امر دين قائم وثابت باشند واز فتن آخر الزمان امام زمان عليه السلام نگاهبان آنان باشد.

چهارم خدا او را پيشواى مؤمنين قرار داد. اشاره به آنکه نظر ورافت ودوستى آن حضرت به مؤمنين است. اگر چه امامت او براى تمام عالميان است: بعد از آن چهار دعا مى کند که اين دعاها مترتب بر يکديگر است.

اول آنکه از خدا طلب مى کند که درود وسلام مرا به آن حضرت زياد برسان. واين مطلب براى آن است که چون امام زمان عليه السلام از نظر غائب است از خدا طلب اين امر مينمايد

دوم آنکه بسبب اين سلام ودرود خداوند قرب او را با آن حضرت زياد فرمايد وتوجه آن جناب موجب اکرام وسرافرازى داعى گردد.

سوم آنکه به جهت قرب داعى وتوجه امام زمان عليه السلام به او. خداوند او را به خدمت آن حضرت برساند، ومقر ومقام او را دريابد واز پيروى او کوتاهى نکند.

چهارم آنکه خدا نعمت را به او تمام نمايد، به اينکه در پيروى امام عليه السلام او را پايدار بدارد که تا آخر عمر متابعت آن حضرت را نصب العين خود قرار دهد. وسرپيچى نکند تا خدا او را به بهشت ببرد وبه همنشينى شهداء خالص سرافراز فرمايد، توضيح علت آنکه در اين عبارت پايدارى وعاقبت به خيرى را تمام نعمت قرار داده امرى است واضح.

اولا عقل حاکم است که فائده دين را کسى در مى يابد که کار را به اتمام رساند، وکسى که در راه بماند. واز راه حق برگردد، فوائد دين را در نيابد. بلکه مستحق عذاب گردد.

وثانيا در عرف گويند، کار را که کرد. جواب گفته شود. آنکه تمام کرد.

وثالثا در قرآن مجيد در چندن موضع ثبات قدم واستقامت را موجب نجات قرار داده سوره 14 ابراهيم آيه 32 (يثبت الله الذين امنوا بالقول الثابث فى الحيوة الدنيا وفى الأخرة) يعنى خدا مؤمنين را ثابت مى دارد به سبب قول ثابت وپايدارى ايشان در زندگى دنيا ودر آخرت.

سوره 41 فصلت آيه 30 (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التى کنتم توعدون) يعنى آنانکه گفتند پروردگار ما خدا است پس استقامت نمودند ملائکه بر ايشان نازل مى شوند که ترس واندوه را به خود راه ندهيد وبشارت باد شما را به بهشتى که خدا به شما وعده داده است، ودر خبر است که اين بشارت در سه موقع است در وقت مرگ ودر قبر ودر قيامت، واز حضرت رضا عليه السلام پرسيدند استقامت چيست فرمود هى والله ما أنتم عليه يعنى قسم به خدا همين طريقه اى است که شما برآيند سوره 2 بقره آيه 257 (فمن يکفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقى لا انفصام لها).

يعنى هر که از بت برگشت وبه خدا ايمان آورد، پس دست زده است به حلقه ودست گير محکمى که انقطاع وگسستنى براى آن نيست، ومراد از عروة الوثقى دين وولايت اهل بيت است واخبار کثيره در اين باب رسيده است که ذکر آن با اختصار مناسب نيست.

وعلت آنکه از خدا موافقت شهيدان خالص را طلب مى کند براى آن است که در بهشت بعد از مقام پيغمبران وائمه مقامى بالاتر از مقام شهيدان ولا سيما شهيدان خالص نيست.

صلوات بر رسول وآل وبيان اينکه زيادتى وغير متناهى سه نوع است

اصل -(1) اللهم صل على محمد وآل محمد وصل على محمد جده جده ورسولک ألسيد الاکبر. وعلى أبيه ألسيد الأصغر وجدته الصديقة الکبرى. فاطمة بنت محمد صلى الله عليه وآله وسلم وعلى من اصطفيت من آبائه البررة، وعليه أفضل وأکمل، وأتم وأدوم، وأکثر وأوفر ما صليت على أحد من أصفيائک. وخيرتک من خلقک، وصل عليه صلوة لا غاية لعددها، ولا نهاية لمددها؛ ولا نفاد لامدها.

اعراب - قوله وصل عطف تفصيل على الاجمال وجده عطف بيان ورسولک عطف على الجد. قوله من آبائه بيان للموصول.

قوله افضل مفعول مطلق ينوب مناب صلوة. واکمل وما بعده معطوفات عليه وهذه الصفات الستة مضافات للموصول على المشهور

ترجمه - خدايا درود بفرست بر محمد وخانواده محمد، ودرود بفرست بر محمد که جد امام زمان عليه السلام وپيغمبر تو وسيد بزرگتر است وبر على که پدر او وسيد کوچکتر است وبر جده ى راستگوى بزرگوار او فاطمه دختر محمد. وبر کسانى که برگزيده اى ايشان را از پدران نيکوکار او. ودرود بفرست بر او: درودى که افزونتر وکاملتر وتمامتر وبا دوامتر. وزيادتر وبيشتر باشد از درودى که فرستاده اى بر هر يک از ستودگان وبرگزيدگان خلق خود: ودرود بفرست بر او، درودى که پايانى براى عدد آن ونهايتى براى مدت آن واندازه اى براى حد آن نباشد.

شرح باز در اينجا کلمه (اللهم) را بار سوم مکرر مى کند وطلب رحمت ودرود بر پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم وآل او مى نمايد وبعد از آن صلوات بر ايشان را مکرر مى نمايد. زيرا که اول ذکر ايشان را به طريق اجمال وبعد از آن به طريق تفصيل بيان مى کند، وايشان را چهار دسته گروه اول صلوات بر محمد صلى الله عليه وآله وسلم مى فرستد زيرا که جد امام زمان عليه السلام واصل اين خانواده وپيغمبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم ومهتر بزرگ ايشان است. دوم صلوات بر على عليه السلام مى فرستد که پدر امام زمان عليه السلام ومهتر ديگر ايشان که مرتبه او بعد از پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم است. وفاطمه (عليها السلام) را که نيز جده ى بزرگ او است ضميمه نمود سوم صلوات بر ده امام ديگر مى فرستد که پدران پاک ومعصوم امام زمان عليه السلام مى باشند ونسبت فرزندى به پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم وعلى عليه السلام دارند. چهارم صلوات بر امام زمان عليه السلام مى فرستد، که امام زنده وسرپرست فعلى زمان است.

توضيح، چون زيادتى هر چيز بر ديگرى به يکى از سه طريق است اول به شدت مانند آنکه نور آفتاب زياده از نور چراغ است. يعنى شدت آن زيادتر است.

دوم به مدت؛ مانند آنکه سال از ماه وماه از هفته وهفته از روز زيادتر است، يعنى زمان آن زيادتر است.

سوم بعدت (شماره) مانند آنکه هزار از صد وصد از ده وده از يک زيادتر است، يعنى عدد وشماره آن زيادتر است.

چون اين مطلب را دانستى حال مى گوئيم. در کلمه ى فضل، واکمل،اشاره است به اينکه صلوات خدا بر اين خانواده در شدت زيادتر باشد از صلواتى که خدا بر هر يک از انبياء واصفياء مى فرستد، زيرا که افضليت واکمليت چيزى به شدت آن بر ديگرى است؛ ودو کلمه (اتم وادوم) اشاره است به اينکه صلوات خدا بر اين خانواده در مدت وزمان زيادتر از صلوات بر هر يک از پيغمبران وبرگزيدگان باشد.

ودو کلمه ى اکثر واوفر اشاره است به اينکه صلوات خدا بر ايشان در عدت وشماره افزونتر از صلوات بر هر يک از بزرگان باشد:

وبار ديگر صلوات بر امام زمان عليه السلام را مکرر مى کند ومى گويد وصل عليه براى آنکه از خدا طلب کند که صلوات ورحمت افزونترى بر او فرستد که به سه معناى مذکور غير متناهى واز اندازه بيرون باشد، وعبارت (صلوة لا غاية لعددها) دلالت دارد که صلوات خدا بر آن حضرت در عدت وشماره غير متناهى باشد، وعبارت (ولا نهاية لمددها) دلالت دارد که در مدت وزمان، غير متناهى باشد وجمله (ولا نفاد لامدها) اشاره است که در شدت غير متناهى باشد اصل - أللهم وأقم به الحق، وأدحض به الباطل. أدل أوليائک وأذلل به أعدائک.

اعراب - قوله واقم امر من الاقامة. والباء للسببيه او القسم قوله أدحض امر من ادحض الشىء ابطله، وادل امر من ادال يقال ادال الله زيدا من عمرو. اى نزع الدولة م عمرو وحولها الى زيد

ترجمه - خدايا حق را به واسطه ى امام زمان (عليه السلام) پايدار کن، وباطل را به سبب او محو گردان ودوستان خود را به رياست او به دولت رسان. ودشمنان خود را به قهر او خوار ساز.

شرح - اين مرتبه چهارم است که اللهم را مکرر مى کند. زيرا از اينجا تا آخر دعا طلب خيرات از خدا مى کندن: پس در اول به کلمه ى (عبيدک) اظهار کوچکى مى نمايد. ودر دوم به کلمه ى عبيدک خود را داخل در مجمع بندگان مى کند ودر سوم صلوات بر محمد وآل او مى فرستد. واين هر سه امر سبب اجابت دعا مى شود: وبعد از اللهم واو آورده تا دعاء خود را به صلوات مقرون سازد. تا به اجابت نزديکتر گردد.

در خبر است که رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود ما من مؤمن دعا للمؤمنين والمؤمنات الا رد الله عليه مثل الذى دعا بهم من کل مؤمن ومؤمنة مضى من أول الدهر أو هو آت الى يوم لقيامة. وأن العبد ليؤمر الى النار فيستحب فيقول المؤمنون والمؤمنات يا رب هذا الذى کان يدعولنا فشفعنا فيه، فيشفعهم الله عز وجل فيه فينجو يعنى هيچ مؤمنى براى مردان وزنان مؤمنين دعا نکند مگر آنکه برابر هر دعائيکه به هر يک يک ايشان کرده خدا به او باز گرداند از مؤمنين ومؤمنات که از اول دنيا بوده اند وآنان که تا روز قيامت به دنيا مى آيند.

وروز قيامت چون امر شود که او را به جهنم بکشند مردان وزنان مؤمن مى گويند پروردگارا اين شخص دعا در حق ما نموده. شفاعت ما را در حق او قبول فرما. پس خدا شفاعت ايشان را قبول مى کند. پس نجات مى يابد. واخبار بسيارى بدين مضمون رسيده است.

اصل - وصل أللهم بيننا وبينه. وصلة تؤدى الى مرافقة سلفه، واجعلنا ممن يأخذ بحجزتهم، ويمکث فى ظللهم.

اعراب - قوله وصل امر من وصل يصل، وبيننا ظرف متعلق به: وصلة مفعول مطلق نوعى وجمله تؤدى صفة، والمرافقة اى المصاحية والمتابعه. قوله بحجزتهم، اى شدة متابعتهم والاتصال بهم

ترجمه - خدايا بين ما وامام زمان عليه السلام اتصالى فراهم کن که ما را برساند به مصاحبت وپيروى پدران او. وبگردان ما را از کسانى که راه متابعت ايشان گيرد ودر سايه ى ولايت ايشان قرار يابد.

شرح - از خدا طلب مى کنيم که به امام زمان عليه السلام اتصالى يابيم ومراد از آن يا اتصال ظاهرى است. که خدا توفيق دهد که خدمت آن حضرت برسيم، يا زمان ظهور او را دريابيم، ودر زيارات ودعاها اين مضمون بسيار رسيده، ودر عهد نامه است أللهم أرنى الطلعة الرشيدة خدايا طلعت آن حضرت را به من بنما ويا مراد از آن اتصال معنوى است، که خدا توفيق دهد. که در ولايت او ثابت قدم باشيم. به نوعى که متصل شود به ولايت پدران او. ودر جمله ى يمکث فى ظلهم اشاره به آن است که در ولايت ايشان ثابت بمانيم، وبه ولايت ايشان بميريم ومحشور شويم؛ وهيچ انقطاعى در آن راه نيابد؛

اصل - وأعنا على تأدية حقوقه اليه. والاجتهاد فى طاعته واجتناب معصيته. وامنن علينا برضاه. وهب لنا رأفته ورحمته، ودعائه وخيره. ما ننال به سعة من رحمتک؛ وفوزا عندک.

اعراب - واعنا امر من الاعانه، والتأديه مصدر من باب التفعيل وامنن امر من من باب نصر، والظرفان متعلقان به، وهب امر من وهب من باب منع. ورأفته مفعول والکلمات الثلث بعدها معطوفات. وما موصول وبدل من الخير وما قبله وننال متکملم من مضارع نال من باب علم، اى نجد والضمير عايد، وسعة مفعول وهى مصدر من وسع يسع: وفوزا معطوف على السعة؛

ترجمه - ويارى کن ما را بر اداء حقوق او، وبر کوشش کردن در فرمان او: ودر پرهيز کردن از نافرمانى او، ومنت بر ما گذار که او را از ما راضى فرمائى، وببخش به ما مهربانى ورحمت ودعاء وخير او را، به حدى که دريابيم به آن فراوانى از رحمت تو را، وفيروزى ورستگارى را از درگاه تو.

حقوق امام زمان را اداء کردن وبيان هفت حق

وظيفه 30 حقوق امام زمان (عليه السلام) را ادا کردن. وحقوق امام زمان (عليه السلام) که بايد آن را اداء کنيم همان حقوق خدائى واحکام است ولى حقوق مختص به او از واجب ومستحب بسيار است وما به هفت امر اکتفا مى کنيم،

اول - اداء خمس است از سهم سادات وسهم امام (عليه السلام) يعنى آن را به مصرف خود برسانيم.

دوم - مهموم بودن ما براى مستور بودن او، وبراى ممنوع بودن او از اقامه امر ولايت واظهار حق. وابطال راههاى باطل،

سوم - انتظار ظهور وفرج آن حضرت که شرح آن گذشت.

چهارم - دعا کردن به او به دعاهاى مأثوره يا غير مأثوره که در نجم الثاقب وغيره مضبوط است؛

پنجم - صدقه دادن براى او.

ششم - حج براى او نيابة

هفتم - برخاستن در وقت شنيدن نام او وبخصوص نام قائم که در خبر است در منتهى الامال که حضرت صادق (عليه السلام) وحضرت رضا (عليه السلام) چون نام او را شنيدند براى احترام او برخاستند.

در اين عبارات سه دعاء به ترتيب مى کنيم، وبعد از آن دو نتيجه مى طلبيم

اول دعاء مى کنيم که خدا توفيق دهد که حقوق او را اداء کنيم، واطاعت او نمائيم، ونافرمانى او نکنيم.

دوم در اثر دعاء اول آن حضرت از ما راضى وخوشنود شود.

سوم در اثر رضايت وخوشنودى، به ما رافت ورحمت ودعا نمايد ونظر خبر فرمايد. پس در اثر اين امور بيابيم فيوضات کثيره از رحمت واسعه خدا در دنيا ورستگارى وفيروزى در آخرت را.

فضيلت نماز واينکه هيجده عقوبت براى تارک الصلوة است

اصل - واجعل صلوتنا به مقبولة. وذنوبنا به مغفورة ودعائنا به مستجابا، وأجعل أرزاقنا به مبسوطة، وهمومنا به مکفية، وحوائجنا به مقضية.

اعراب - واجعل فعل امر وصلوتنا مقبولة مفعولان؛ والباء للسببيه او القسم.

ترجمه - خدايا به حق امام زمان (عليه السلام) يا به واسطه ى او نماز ما را قبول فرما وگناهان ما را بيامرز ودعاء ما را اجابت کن، وروزى ما را فراوان نما وغمهاى ما را برطرف ساز؛ وحاجات ما را روا کن.

شرح - در اين عبارات سه دعا. اول راجع به آخرت ورابطه با خدا، وسه دعاء آخر راجع به دنيا است. واز اين جهت کلمه ى واجعل را مکرر نموده است. وچون سه دعاء اول اهم است آن را مقدم داشت وابتداء به قبولى نماز کرد، زيرا که نماز اهم همه عبادات، وقبولى آن کاشف از قبولى ساير عبادات است. که در خبر است اول چيزى که در قيامت سؤال مى شود نماز است: اگر نماز قبول شد ساير عبادات نيز قبول مى شود. واگر نماز رد شد ساير عبادات نيز رد مى شود، وفرمود الصلوة قربان کل تقى من شاء استقل ومن شاء استکثر.

يعنى نماز موجب قرب هر بنده پرهيزکارى است، هر که خواهد کم بجا آورد. وهر که خواهد زياد بجا آورد.

وفرمود الصلوة عمود الدين يعنى نماز ستون دين است.

وفرمود الصلوة معراج المؤمن يعنى نماز معراج مؤمن است؟

ورسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود هر که نماز را ترک يا تهاون کند، خدا او را به 18 امر پاداش دهد، شش امر در دنيا. 1- نور از روى او ببرد 2- عمر او را کوتاه نمايد. 3- برکت از مال او بردارد 4- بهره اى از اسلام نبرد 5- دعاء او مستجاب نشود 6- در دعاء صالحين او را بهره اى نباشد. وسه امر در وقت مردن 1- سکرات مرگ بر او سخت گردد 2- گرسنه بميرد که اگر تمام اطعمه ى دنيا را به او دهند سير نگردد 3- تشنه جان دهد. وسه امر در قبر 1- قبر بر او تاريک ودر اندوه باشد 2- قبر بر او تنگ وتا قيام قيامت در عذاب باشد 3- ملائکه بشارت رحمت به او ندهند. وسه امر در قيامت 1- حساب بر او دشوار وطولانى باشد 2- نامه ى اعمال را به دست چپ او دهند 3- به صورت حمارى محشور گردد کمه خلايق نگران او باشند. وسه امر نزد صراط 1- خدا نظر به او نکند 2- اعمال ديگر او را قبول ننمايد 3- به قدر هزار سال بر صراط گذار او باشد. تا به دوزخ ووادى سقر رود که خداوند فرمايد سوره ى 74 مدثر آيه 42 فى جنات يتسائلون عن المجرمين 43 - ما سلککم فى سقر 44- قالوا لم نک من المصلين 45- ولم نک نطعم المسکين. يعنى مؤمنان در بوستانهاى بهشت از گناهکاران سئوال مى کنند. که چه عملى شما را در سقر انداخت، جواب گويند؛ ما از نمازگزاران نبوديم؛ واطعام فقير نمى کرديم.

وحضرت صادق عليه السلام فرمود که رسول خدا فرمود نماز هشت کس قبول نشود 1- غلامى که از مولاى خود فرار کند تا به سوى او برگردد

2- زنى که بدون اذن شوهر از خانه بيرون رود وشوهر بر او خشمناک باشد 3- کسى که زکوة ندهد 4- کسى که بى وضو باشد 5- دختر نابالغى که بى سرپوش نماز گزارد 6- امامى که مردم از او کراهت داشته باشند 7- زبين، پرسيدند زبين کيست فرمود کسى که مدافعه ى با بول وغايط نمايد 8- مست، پس اين هشت کس نمازشان قبول نيست.

آيه اى که بيشتر بنده را اميدوار به رحمت خدا مى کند

توضيح سه دعاء اول به ترتيب است، زيرا که در دعاء اول قبولى نماز را طلب مى کند، وچون نماز قبول شد گناهان بنده مى ريزد واز گناه پاک مى شود، وچون بنده از گناه پاک شد دعايش مستجاب مى گردد.

در سوره 11 هود آيه 116 وأقم الصلوة طرفى النهار وزلفا من الليل أن الحسنات يذهبن السيئات ذلک ذکرى للذاکرين.

يعنى نماز را برپاى دار در دو طرف روز؛ ودر پاره اى از اوائل شب زيرا که حسنات مى برد گناهان را، اين موعظه اى است براى پند پذيران

وابن عباس ومفسرين گويند که مراد از حسنات نمازهاى پنج گانه است که گناهان را از بنده زائل مى کند؛ واز عثمان نقل است که با سلمان زير درختى بوديم، سلمان شاخه ى خشکى از آن را گرفته حرکت داد، برگهاى آن ريخت پس گفت نمى پرسى چرا چنين کردم، عثمان از علت آن سئوال نمود گفت: ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء، ثم صلى الصلوات الخمس تحاتت خطاياه کما يتحات هذا الورق.

يعنى مسلم چون وضوء بسازد وآن را نيک بجا آورد پس نمازهاى پنجگانه را بگزارد، گناهان او مى ريزد مانند اين برگها که فرو مى ريزد:

واز ابى امامه نقل است که با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در مسجد نشسته بوديم که مردى آمد وگفت يا رسول الله من مستحق حدى شده ام. فرمود در نماز با ما بودى. گفت: آرى. فرمود: خدا حد تو وگناه تو را آمرزيد

واز حضرت امير عليه السلام رسيده که با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در مسجد مهياى نماز بوديم که مردى آمد وگفت گناهى کرده ام رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) جواب او نداد ومشغول نماز شد. پس از نماز آن مرد کلام خود را اعاده نمود؛ رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود آيا با ما نماز نخواندى ووضوى خود را نيک بجا نياورده اى، گفت آرى، فرمود اين نماز کفاره گناهان تو است. ودر خبر است که حضرت امير عليه السلام روزى از اصحاب پرسيد. چه آيه از قرآن بنده را بيشتر از آيات ديگر اميدوار به رحمت مى کند. يکى گفت آيه ى (ان الله لا يغفر أن يشرک به)(2) ويغفر مادون ذلک لمن يشاء. فرمود خوب است ولى چنين نيست. ديگرى گفت آيه(3) (ومن يعمل سوء أو يظلم نفسه ثم يستغفر الله يجد الله توابا رحيما) فرمود نيک است وليکن نه چنين است، بعضى گفتند آيه 54 سوره 39 زمر: (قل يا عبادى الذين الذين أسرفوا لا تقنطوا من رحمة الله) فرمود خوب است ولى چنين نيست، دسته ى ديگرى گفتند آيه 129 سوره 3 آل عمران (الذين اذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکرو الله فاستغفروا لذنوبهم ومن يغفر الذنوب الا الله).

فرمود نيکو است ولى چنين نيست، پس صداها بلند کرده که ما ديگر آيه ى مناسب تر از اين آيات نمى دانيم، فرمود از حبيب خود رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم که فرمود اميدوار کننده ترين آيات قرآنى اين آيه است واقم الصلوة طرفى النهار تا آخر، پس فرمود يا على قسم به خدائى که مبعوث کرد مرا که بشير ونذير باشم؛ هر گاه يکى از شما وضو بسازد گناهان از اعضاء او مى ريزد، پس چون در نماز روى ودل خود را متوجه خدا کند؛ از نماز فارغ نشده که مانند روزى که از مادر متولد شده هيچ گناهى بر او نباشد: پس فرمود هر چه بين اين نماز تا نماز ديگر گناهى کند چنين بخشيده شود، پس فرمود يا على انما منزلة الصلوة الخمس لا متى کنهر جار على باب أحدکم لو کان على جسده درن ثم اغتسل فى ذلک النهر خمس مرات، أکان يبقى فى جسده درن وکذلک والله الصلوات الخمس لامتى.

منزلت نمازهاى پنجگانه براى امت من مثل نهرى است که جارى بر در خانه اى از شما، پس چه گمان مى برد يکى از شما که بر بدن او چرکى باشد پس خود را در آن نهر 5 مرتبه بشويد آيا در بدن او چرکى مى ماند، همچنين است نمازهاى پنجگانه براى ايشان:

وديگر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود ما من صلوة يحضر وقتها الا نادى ملک بين يدى الناس قوموا الى نيرانکم ألتى أو قدتموها على ظهورکم فأطفؤوها بصلوتکم.

يعنى هيچ نمازى نيست که وقت آن برسد مگر آنکه فرشته اى در برابر شما نداء مى کند که برخيزيد به سوى آتش هاى گناه که آن را بر پشت خود افروخته ايد پس آن را به نماز خود خاموش سازيد.

توضيح - در سه جمله آخر اين عبارت که براى دنيا دعا مى کند اول طلب رزق مى کند زيرا که قوام زندگى برزق است. پس طلب رفع هموم وغموم مى کند: زيرا که شخص مهموم آسودگى ندارد؛ پس از آن طلب رفع حاجات مى کند.

اصل - وأقبل الينا بوجهک الکريم، واقبل تقربنا اليک وانظر الينا نظرة رحيمة، نستکمل بها الکرامة عندک ثم لا تصرفنا عنا بجودک.

اعراب - وأقبل امر من باب الافعال، والظرفان متعلقان به والکريم صفة لوجهک واقبل امر من قبل على وزن علم، وتقربنا مصدر من باب التفعل وهو مفعول ومضاف. والظرف متعلق به، وانظر امر، ونظرة مفعول مطلق، ورحيمة صفة لها، نستکمل متکلم، والکرامة مفعول، وعندک ظرف.

ترجمه - وبه توجه کرديم خود به سوى ما رو کن، وتقرب ما را به درگاه خود قبول فرما وبه نظر رحمت به سوى ما نظر کن، تا بدان عزت خود را نزد تو کامل سازيم. وبه کرم خود آن عزت را از ما زايل مگردان

شرح - کريم از صفات بزرگ خدا است، وکريم يعنى جامع خير وشرف وفضائل وهر چه هر که از او بخواهد بى عوض ومنت به او ببخشد، وسخى کسى را گويند هر چه به کسى ببخشد نظر به عوض دارد، ودر جمله اول، دعا مى کنى که خدايا به صفت کرمت به ما توجه فرما اشاره به اينکه عملى که سزاوار تو باشد يا عوضى ندارم واز تفضل خود نظر عنايتى به ما بنما، ودر جمله دوم دعا مى کنى که تقرب وعبادات ما را به تفضل خود قبول فرما، ودر جمله سوم دعا مى کنى که به رحمت بى منتهاى خود نظرى به ما کن. تا آنکه کرامت وعزت خود را در مقام بندگى وکسب اخلاق به حد کمال رسانيم، که نتيجه ى بندگى رسيدن به اخلاق کريمه است، که رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود بعثت لاتمم مکارم الاخلاق وسئوال کردند، از مکارم اخلاق جواب داده شد ألعفو عمن ظلمک، وصلة من قطعک. واعطاء من حرمک، وقول الحق ولؤ على نفسک يعنى اخلاق کريمه در سه چيز است. 1- عفو کنى از هر که تو را ستم کند. 2- پيوند دوستى کنى با هر که از خويشان که خويش را از تو ببرد، 3- راست گوئى اگرچه بر ضرر تو باشد، ودر جمله ى چهارم از خدا طلب مى کنى که آن کرامت وعزتى را که از عقايد واعمال صالحه براى من حاصل شود، از من سلب مکن وآن را تا آخر عمر باقى دار که بهترين حالات براى بنده آن است که با ايمان کامل از دنيا برود که در صفحه 311 شرح آن گذشت

در شرح ومعنى کوثر که به چند معنى تفسير شده است

اصل - واسقنا من حوض جده. صلى الله عليه وآله بکأسه وبيده ريا رويا هنيئا سائغا لاظمأ بعده، يا أرحم الراحمين.

اعراب - واسقنا امر من سقى من باب ضرب وضمير المتکلم مفعول. والظرفان متعلقان بالامر، و(ريا) مفعول مطلق؛ وما بعدها صفات له؟

ترجمه - وما را از حوض کوثر که از جد امام زمان است سيراب کن، درود خدا براو وخانواده ى او که ما را آب دهد به کاسه وبه دست خود، وچنان باشد که تمام سيراب شويم با گوارائى وخوشى که ديگر تشنگى بعداز آن نباشد، اى رحم کننده ترين رحم کنندگان؛

شرح: در سوره 108 کوثر فرمايد (انا اعطيناک الکوثر) يعنى ما عطا کرديم به تو کوثر را. وآن به چند معنى تفسير شده؛ 1- زيادتى اولاد - واين آيه براى تسليت پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده؛ که چون پسران آن حضرت همه وفات نمودند وپسرى براى او نبود مشرکين شادى مى کردند؛ واو را ابتر يعنى بلا عقب مى خواندند لذا خدا او را بشارت داد به کثرت اولاد، واين مطلب واضح است که خداوند به اين وعده وفا فرموده ونسل سادات زيادند. 2- کثرت علم: 3- کثرت اصحاب، 4- نبوت وقرآن: 5- حوض کوثر؛ وآن حوض يا نهرى است در بهشت؛ از انس نقل است که روزى پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم در مجمع اصحاب حاضر شد واو شاد وخندان بود؛ گفتم يا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم امروز تو را شاد مى بينيم فرمود الحال سوره اى بر من نازل شد وسوره ى کوثر را قرائت فرمود: پس فرمود مى دانيد کوثر چيست؛ گفتم خدا ورسول معنى آن را بهتر مى دانند: فرمود کوثر نهرى است در بهشت که خدا به من داده: وآن حوضى است که امت من از آن مى آشامند. وپياله هاى آن به عدد ستاره هاى آسمان است. پس يکدسته از امت براى آشاميدن آب آن حاضر مى شوند. وفرشتگان ايشان را منع مى کنند، من عرض کردم که خدايا اينان امتان منند؛ جواب مى رسد که مگر نمى دانى که اينها امورى را بعد از تو احداث نمودند که موجب خرابى دين شد.

واز ابن عباس ره نقل است که رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده کوثر جوئى است در بهشت که آب آن از شير سفيدتر؛ واز مشک خوشبوتر واز عسل شيرين تر: واز برف سردتر وقدح هائى از مرواريد وياقوت وساير جواهر بر کنار او نهاده: ومنبع آن از سدرة المنتهى وطول آن از مشرق تا مغرب است؛ هر که از آن جرعه اى بنوشد ديگر هيچ تشنه نگردد؛

وديگر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود چون به معراج رفتم فوق آسمان هفتم نهرى ديدم که در کنار آن خيمه هائى بود. ومرغان سبز رنگ زيبا به بزرگى شترهاى عربى بر کنار آن بودند. واز آن مى آشاميدند از جبرئيل پرسيدم اين نهر چيست؛ جواب اد اين کوثر است که خدا به تو عطا فرموده؛ وسقايت آن با امير المؤمنين عليه السلام است که دوستان خود را سيراب مى کند وبه بهشت مى روند؛ ودشمنان خود را از آن منع مى کند وبه دوزخ مى روند: وفخر رازى گويد آن را کوثر گويند زيرا که آب آن بسيار وتمام نهرهاى بهشت از آن جريان يابد؛

وآخر دعا را به نام شريف يا ارحم الراحمين ختم نمود: تا به برکت اين نام شريف دعاها مستجاب گردد.

فضيلت يا ارحم الراحمين

سيد على بن طاووس ره باسناد خود از حضرت صادق عليه السلام روايت مى کند که هرگاه او را حاجتى بود 7 مرتبه در حال سجده يا ارحم الراحمين مى گفت پس حاجت خود را از خدا طلب مى نمود؛ وفرمود هر که خدا را 7 مرتبه به اين نام بخواند: نيست او را حاجتى مگر آنکه خدايتعالى فرمايد منم ارحم الراحمين: حاجت خود را بخواه ودر خبر ديگر حضرت صادق فرمايد که فرشته ايست در آسمان دنيا به نام اسمعيل پس هرگاه بنده اى هفت مرتبه بگويد يا ارحم الراحمين آن فرشته گويد خداى ارحم الراحمين صداى تو را شنيد، حاجت خود را بخواه،

واز حضرت زين العابدين عليه السلام رسيده که رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيد که مردى مى گويد يا ارحم الراحمين، پس دست بر شانه ى او زد وفرمود که خداى ارحم الراحمين تو را مورد توجه قرار داده، حاجت خود را بخواه.

ومؤمن بايد اميدوار به رحمت خدا باشد. که در روايت حضرت عبد العظيم حسنى ره وعبد الله سنان. ومصعد بن صدقه از حضرت صادق عليه السلام رسيده که يکى از گناهان کبيره يأس از رحمت خدا است که در سوره 12 يوسف آيه 86 فرمايد (ولا تيأسوا من روح الله انه لا ييأس من روح الله الا القوم الکافرون) يعنى از رحمت خدا نوميد مباشيد. زيرا که نوميد از رحمت نمى باشد مگر قوم کافران وسر آنکه خدا او را کافر شمرده آن است که اگر کسى از رحمت خدا نا اميد باشد: گناه خود را بزرگتر از رحمت دانسته، پس رحمت خدا را محدود گرفته: پس معرفت به خدا وصفات خدا براى او حاصل نشده است. زيرا که رحمت خدا بى منتها است وحد واندازه اى براى آن نيست ودر دعاى کميل است که اللهم انى اسئلک برحمتک ألتى وسعت کل شيىء يعنى خدايا تو را مى خوانم به رحمت تو که احاطه دارد بر هر چيزى.

ودر سوره 39 زمر آيه 52 فرمايد. (قل يا عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم) يعنى اى پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم بگو به آن بندگان من، کمه اسراف در گناه بر خود نموده اند نوميد مباشيد از رحمت خدا؛ که خدا مى آمرزد جميع گناهان شما را، زيرا که خدا آمرزنده ورحمت کننده است، ودر اين آيه نهى از نوميدى نموده است.

(شعر)

بازآ بازآ هر آنچه هستى بازآ
اين درگه ما درگه نوميدى نيست
  گر کافر وگبر وبت پرستى بازآ
صد بار اگر توبه شکستى بازآ

وآيات وروايات در اين باب بسيار است.

تم کتاب وظائف الشيعه فى شرح دعاء الندبه به چاپ دوم

بيد مؤلفه الحقير الحاج شيخ عباسعلى

اديب فى يوم الثلثا الثانى والعشرين من شهر شوال 1382 هجرى مطابق 28 اسفند ماه 1341 شمسى

چاپ سوم در تاريخ اول محرم 1400 هجرى مطابق سى ام آبان 1358

پاورقى:‌


(1) (نسخه بدل از بعضى از کتب مرحوم مجلسى ره) اللهم صل على حجتک. وولى امرک. وصل على جده محمد رسولک السيد الاکبر: وصل على ابيه. السيد القسور. وحامل اللواء فى المحشر. وساقى اوليائه من نهر الکوثر. والامير على على سائر البشر. الذى من آمن به فقد ظفر! ومنم لم يؤمن به فقد خطر وکفر. صلى الله عليه وعلى اخيه وعلى نجلهما الميامين الغرر: ما طلعت شمس وما اضاء قمر. وعلى جدته الصديقة الکبرى. فاطمة الزهراء. بنت محمد المصطفى. وعلى من اصطفيت الخ. ترجمه - خدايا درود بفرست بر حجت وولى امر خود (امام زمان) ودرود بفرست بر جد او محمد رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) که سيد بزرگتر است.و بر پدر او على (عليه السلام) که او است سيد شجاع. وحامل لواء حمد در قيامت. وساقى حوض کوثر براى دوستانش. وامير بر تمام آدميان. هر که ايمان به او آورد اهل نجات. وهر که به او نگرود در خطر وکفر است. درود خدا بر او وبرادر او رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم). وبر فرزندان بزرگوار روشندل ايشان مادامى که آفتاب طلوع کند وماهتاب نور دهد. وبر جده راستگوى بزرگتر او فاطمه زهراء عليها السلام دختر محمد برگزيده. وبر کسانى که برگزيدى. الخ.
(2) سوره 4 نساء آيه 51.
(3) سوره 4 نساء آيه 110.