انسان
بحث طول عمر با قطع نظر از تجويز علمى پزشکان وزيست شناسان، شواهد
بيشمارى در گوشه وکنار جهان، در طول زمان داشته ودارد. در حال حاضر
که ميانگين عمر انسان در حدود 70 سال مى باشد تعداد بيشمارى از
مردم روى زمين قرن دوم زندگى خود را سپرى مى کنند. اگر جرايد کشور
را ورق بزنيم به نمونه هاى زنده اى از دراز عمران ايران وجهان بر
مى خوريم که به برخى از آنها اشاره مى کنيم:
1 - کربلاى عليشاه پيرمرد 125 ساله ايکه با 35 نوه ونبيره در سال
42 در قريه توران از توابع گرگان زندگى مى کرد وچون جوانى شاداب،
به شغل زراعت اشتغال داشت.(1)
1 - عباس طاهرى که 20 سال پيش، يکصد وسى ويکمين سال تولد خود را
جشن گرفت، راز طول عمر خود را به مردم لنجان اصفهان شرح داد.(2)
2 - پير حسين علوى، پير مرد 135 ساله، روزى 14 ساعت در مزرعه خود کار
مى کرد وبا دندانهاى طبيع خود غذا مى خورد.(3)
3 - سيد على کوتاهى تا 20 سال پيش زنده بود و185 سال داشت.(4)
4 - پانزده سال پيش يونايتدپرس از مسکو گزارش داد که آقاى آرام
احمداف وبانو مانا اليوا، رکورد طولانى ترين مدت زندگى زناشوئى را
در شوروى شکستند وآغاز دومين قرن پيوند زناشوئى خود را جشن گرفتند.(5)
5 - شيخ على بن عبد الله، حکمران سابق قطر، 150 سال عمر کرد.(6)
6 - کدخدا قنبر على رستم آبادى در سن 156 شاداب وجوان بود.(7)
8- هادى محمد، که در زمان ناپلئون به دنيا آمده، در سال 1342 شمسى
163 سال داشت وداراى يک پسر 110 ساله و150 نوه بود. او که در کازابلانکا
زندگى مى کرد، در تمام عمر لب به مشروب وسيگار نزده بود.(8)
9- سيد ابوطالب موسوى 191 سال دارد ورياست يک ايل چند صد نفرى را
به عهده دارد که همگى از فرزندان ونوه ونتيجه هاى او هستند.(9)
10 - شير على مسلم اف که ده سال پيش در آذربايجان شوروى به درود
حيات گفت به هنگام فوت 168 سال داشت.(10)
11 - در يکى از ايالات برزيل زن 162 ساله اى زندگى مى کند که يک
سال پيش از حمله ناپلئون به روسيه (1812 م) به دنيا آمده است.(11)
12 - جان راول به هنگام مرگ 170 سال داشت وهمسر او در آن هنگام 164
ساله بود که 130 سال باهم زندگى کرده بودند.(12)
13 - مسن ترين شخصى که تا اين اواخر زندگى مى کرد يک مرد زنگبارى
بود که از مرز 200 سال گذشت.(13)
14- ومسن ترين شخص گذشته نزديک تماس پار بود که در قرن شانزدهم در
لندن زندگى مى کرد وبه هنگام مرگ 207 ساله بود.(14)
دانشمند معروف روسى مچنيکوف تعداد کسانى را که در اتحاد شوروى،
دومين قرن زندگى خود را مى گذرانند در حدود 30 هزار تن دانسته است.(15)
اما دراز عمران عهد باستان به قدرى زياد است که نقل آنها به درازا
مى کشد، از اين رهگذر ما در اين فرصت از آنها بحث نمى کنيم فقط به
منابعى که بطور مشروح از آنها بحث کرده اند اشاره مى کنيم تا
علاقمندان مراجعه کنند:
1 - المعمرون، هشام بن محمد بن سائب کلبى، در گذشته 204 هجرى.
2 - المعمرون والوصايا، ابوحاتم سهل بن محمد سجستانى، در گذشته 250
هجرى.
3 - المعارف، ابن قتيبه دينورى، در گذشته 267 هجرى.
4 - مروج الذهب، على بن الحسين مسعودى، در گذشته 333 هجرى.
5 - کمال الدين، شيخ صدوق، در گذشته 381 هجرى.
6 - الفصول العشره، شيخ مفيد، در گذشته 449 هجرى.
7- کنز الفوائد، محمد بن على کراجکى، در گذشته 449 هجرى.
8 - غيبت شيخ طوسى، در گذشته 460 هجرى.
9 - تفسير جواهر، طنطاوى، از دانشمندان معاصر، ج 24 ص 86.
10- المهدى الموعود المنتظر، نجم الدين جعفر بن محمد عسکرى، ج 2 ص
361 - 338.
11- البرهان على وجود صاحب الزمان، سيد محسن امين، ص 9 - 35.
12- شگفتى در چيست؟، محمد صالحى آذرى، ص 17 - 56.
13- نويد امن وامان، لطف الله صافى، ص 278.
14- دادگستر جهان، ابراهيم امينى، ص 324.
15- پاسخ ما، جلد ششم، سيد حسن ابطحى.
16- او خواهد آمد، داود الهامى، چاپ هشتم، ص 114 - 108.
17- الامام المهدى، على محمد على دخيل، ص 214 - 167.(وى در اين
کتاب اسامى 222 نفر از دراز عمران تاريخ را با مدارک وماخذ آورده
است).
18- منتخب الاثر، لطف الله صافى، ص 284 - 274.
19- مهدى موعود، ترجمه جلد سيزدهم بحار، ترجمه على دوانى، ص 593 -
487.
20- يوم الخلاص، کامل سليمان، ص 165 - 151. اما در مورد پيامبران
دراز عمرى که چندين هزار سال عمر کرده اند وبرخى از آنها (ادريس،
الياس، وعيسى) بر اساس معتقدات مذهبى ما هنوز زنده هستند، در بخش
ديگرى سخن خواهيم گفت اما در مورد آنان که عمر انسان را منحصر به
70 و80 سال مى دانند وهر کجا سخن از عمر چند صد ساله وچند هزار
ساله به ميان آيد با يک تبسم مسخره آميز از آن مى گذرند، به نقل
فرازى از ابو ريحان بيرونى بسنده مى کنيم: ابو ريحان بيرونى پس از
آن که منکران دراز عمران تاريخ را نادان وسبکسر خوانده است مى
نويسد: دانشمندان نجوم طول عمر را ممتنع نمى دانند بلکه امرى ثابت
شده مى شناسند. اگر کار انکار به اين سخافت باشد که اشخاص هر چه در
غير زمان آنان يا در غير شهر آنان اتفاق بيفتد، منکر شوند، بايد
حوادث بزرگ تاريخ را باور نکنند، زيرا حوادث بزرگ هر دم وهر ساعت
اتفاق نمى افتد ودر صورتى که در قرنى اتفاق افتاد به آيندگان ومردم
پس از آن زمان، جز از راه خرب متواتر ونقل تاريخ نخواهد رسيد. پس
نمى توانيم همه آنچه را که ما نديديم واز راه گوش به آن رسيديم
منکر شويم که اين سوفسطائى گرى محض است وانکار حقايق است. چنين
مردمى لازم است که شهرها ومردمى را که خود نديده اند نيز باور
نکنند.(16)
گامهايى شتابان به سوى عمر جاويدان
يکى از آرزوهاى ديرينه بشر رسيدن به عمر جاويدان است. او همواره
آرزو مى کرد که روزى بتواند عوامل کوتاهى عمر را بشناسد وبا آنها
به مبارزه جدى بپردازد تا بتواند آن چنان که مقتضاى سلولهاى جاويد
وبافتهاى زوال ناپذير بدن است به عمر طبيعى خود (که بنا به گفته
زيست شناسان، هزاران سال است) برسد. اينک گامهاى مهم ومؤثرى را که
بشر تا کنون در راه رسيدن به عمر طولانى برداشته است در اينجا مى
آوريم:
دانش پيرى شناسى
در حدود 300 سال پيش شاخه جديدى از زيست شناسى به نام پيرى شناسى
به وجود آمد. هدف اين دانش بررسى وشناخت علمى عوامل پيرى وراههاى
مبارزه با آن مى باشد:
علل پيرى:
دکتر گيلورد هاورز آلمانى در کتاب پر ارج خود گذرنامه براى يک
زندگى نوين نظريه دهها دانشمند روسى، انگليسى، فرانسوى، اتريشى
و... را در مورد علل پيرى وراههاى درمان آن نقل کرده، اضافه مى
کند: من عقيده دارم که پيرى از کيفيت تغذيه شروع مى شود
ودانشمندانى که در سراسر جهان درباره موضوع طول عمر مطالعه وآزمايش
مى کنند هزاران دليل محکم بر اثبات اين ادعا اقامه نموده اند
ونتيجه گرفته اند که سرچشمه جوانى به يک تغذيه خوب ويا يک غذاى کامل
بستگى دارد. چنانکه دکتر هانرى شرمان استاد دانشگاه کلمبيا در آکادمى
پزشکان نيويورک اظهار داشت: دسته اى از غذاهاى لذيذ مى توانند عمر
انسانى را دراز کنند وهر کس اين غذاها را مصرف نمايد مى تواند تا پايان
عمر طولانى خود به سلامت زندگى کرده، مظهر فعاليت واعمال مفيد
گردد.(17)
روزنامه الثوره اقوال پزشکان مشهور جهان را در مورد علل پيرى گرد
آورده، به طور جداگانه نقل مى کند ودر پايان نتيجه مى گيرد که:
پيرى بر حسب طب جديد معلول سه عامل است:
1 - بيماريهاى مزمن، مانند بيماريهاى معدى وبيماريهاى سوء تغذيه.
2 - حالات روانى وانفعالات نفسانى که نشاط وشادابى را نابود مى
کند، وسلولهاى حياتى را از بين مى برد.
3 - عوامل خارجى، مانند محيط زيست، آب وهوا سرما وگرما ورطوبت.(18)
دانشمند معروف روسى ايليا مچنيکوف دليل پيرى ومرگ زودرس را مسموميت
ياخته ها وبافتهاى بدن از سموم ترشح شده توسط باکتريهاى روده تصور
مى کند. روزانه بطور تخمين 130 تريليون ميکرب در روده فراخ متولد
مى شود، البته بسيارى از آنها زيانى به بدن نمى رسانند ولى برخى از
آنها سمى هستند. اين ميکربها بدن را از داخل توسط سمهائى که توليد
مى کنند مسموم مى سازند واحتمالا ياخته ها وبافتهاى سازنده بدن، در
اثر اين سموم به پيرى زودرس دچار مى شوند.(19)
فرضيه هاى ديگرى نيز در مورد علل پيرى ابراز شده است:
1 - پيرى در اثر دگرگونيهاى مواد ژنتيک سلولهاست که با گذشت زمان
مولکولهاى (دى. ان. ا) از رسانيدن فرمانها وگزارشها به سلولها
ناتوان مى گردند وپيرى فرا مى رسد.
2 - با ازدياد سن، موادى چون ليپوفيشين در سلولها رسوب مى کنند
وچون راهى براى خروج ندارند پيرى را پيش مى آورند.
3 - جذب ودريافت تشعشعات با اختلالى که در هسته سلولها ايجاد مى
کند، پيرى را به ارمغان مى آورد.(20)
معالجه پيرى:
جرونتولوژيست ها پس از شناخت علل پيرى به اين نتيجه رسيده اند که
مى توان براى سالهاى متمادى پيرى را به عقب انداخت. طرفداران شيوه
غذائى معروف به برنامه 2100 معتقدند که با به کار بستن اين رژيم
غذائى بر ميانگين عمر انسان 20 سال افزوده خواهد شد وآثار پيرى 20
سال ديرتر خودنمائى خواهد کرد.(21)
يک دکتر سوئدى مى گويد: پيرى از آن جهت حاصل مى شود که مولکولهائى
از پروتئين با سلولهاى بدن گير کرده، آنها را کم کم از کار باز مى
دارند وموجب مرگ مى شوند. دکتر نامبرده در جستجوى کشف ماده ايست که
اين گير را بگسلد ودستگاه بدن را از نوبه راه اندازد وبه اين ترتيب
دوره پيرى را از بين ببرد. در آزمايشگاهها موفق شده اند که مدت
نشاط جوانى بعضى حيوانات را با افزودن ويتامين ب 6 واسيدنوکلئيک
واسيد پانتونکسيک در غذاى آنها بيش از 46 در صد افزايش دهند. زيست
شناس معروف روسى فيلاتف اميدوار است که بتواند دوران پيرى را
بوسيله استفاده از نسوج فاسد از بين ببرد، چه اين نسوج قدرت عجيبى
دارند ومى توانند مانند کود زراعتى مزرعه بدن را حاصلخيز سازند.(22)
مچنيکوف معتقد است که پيرى انسان يک بيمارى است که بايد مانند ساير
بيماريها مورد مداوا قرار گيرد.(23)
پروفسور آصلان داروئى از ترکيبات نوکائين کشف کرده که روى سلولهاى
بدن انسان تاثير خاصى دارد وآن را جوان مى کند وطبعا عمر خود را از
سر مى گيرد وچون پيرى چيزى جز فرسودگى سلولهاى بدن نيست به اين
وسيله درمان مى شود.(24)
مبارزه جدى با پيرى
پس از شناخت علل پيرى وکشف امکان معالجه آن، دانشمندان جهان مبارزه
بى امانى را عليه پيرى شروع کردند ودر اين راه آزمايشهاى فراوانى
را انجام داده با موفقيت به پايان رسانيدند. در ميان مراکز مهمى که
پيشرفتهاى قابل توجهى در اين زمينه به دست آوردند، مراکز پژوهشى
بخارست، پاريس وبالتيمور در درجه اول اهميت قرار دارند. در
بالتيمور هم اکنون نتايج مطالعات وآزمايشهاى پزشکى روى 600 نفر از
18 تا 99 ساله مورد بررسى است.(25)
يکى از پيشتازان مبارزه با پيرى دکتر پنهانس که در سويس زندگى مى
کند، مى گويد: در ميان 20000 آزمايشى که انجام داده ام حتى در يک
مورد هم با شکست روبرو نشده ام ولى شيوه ديگرى که دکتر اصلان از پزشکان
رومانى در پيش گرفته، موفقيت صد در صد نداشته است. وبگفته دکتر
شرمن که از روش او پيروى مى کند 40 در صد موفقيت کامل و35 در صد
موفقيت نسبى داشته و25 در صد با شکست مواجه شده است.(26)
دکتر فورونف مى گويد: من 600 آزمايش موفقيت آميز انجام داده ام وبا
قاطعيت اعلام مى کنم که در آينده اى نه چندان دور، تجديد قواى پيران
وبرطرف کردن گرد وغبار سالخوردگى وخميدگى قامت آنها عملى خواهد شد.
چنانکه به تعويق انداختن پيرى وطولانى کردن عمر با حفظ طراوت
وشادابى جوانى تا پايان عمر، حتى تغيير صفات وعادات، ممکن خواهد
شد.(27)
بوگومولتز طبيب مخصوص استالين روش جديدى براى طول عمر کشف کرده
وسرم مخصوصى بنام سرم ضد پيرى اختراع کرده است که معتقد است با
تزريق مرتب آن همه مى توانند تا سن 140 سالگى با طراوت جوانى
بمانند.(28)
15 سال پيش مطبوعات جهان از خبر گزارى فرانسه نقل کردند که در
آخرين کنفرانس بين المللى پزشکى که در کبک منعقد گرديد به اين
نتيجه رسيدند که پاسخ اين پرسش که آيا مى توان با پيرى مبارزه کرد
وشادابى وموازنه جوانى را تا دم مرگ حفظ کرد؟ مثبت است. در ادامه
اين گزارش آمده است: طولى نخواهد کشيد که بيمارى پيرى از بين خواهد
رفت.(29)
دانشمندان اظهار اميدوارى مى کنند که انسان قرن 21 خواهد توانست
تلاش هاى دانشمندان اين قرن را به ثمر برسانند.(30)
دکتر فورونوف شيوه خاصى در مبارزه با پيرى دارد. او بجاى اينکه به
سراغ پير مردان برود به سراغ کودکان ونوباوگان مى رود وسرم ضد پيرى
خود را به کودکان 18 - 10 ساله تزريق مى کند وبه تعبير خود مى
خواهد از آنها انسانهاى برتر (سوپرمن) بسازد، که بتوانند پيرى را
شکست دهند. وى براى اين کار از نوعى ميمون بنام نسناس استفاده مى
کند. سرمهائى که از نسناس(31)
تهيه کرده، صد در صد ثمر بخش بوده، ودر ميان 600 موردى که آزمايش
کرده حتى يک مورد هم با شکست روبرو نشده است.(32)
بنظر مى رسد که بشر در مبارزه خود با عوامل پيرى موفق خواهد شد،
زيرا:
1 - در آزمايشهاى بى شمارى توفيق يافته اند.
2 - پس از ريشه يابى هر حادثه اى، درمان آن ميسر مى گردد.
3 - روايات مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام) ومردم آن عصر خود
نويد بخش موفقيت انسان در اين مبارزه است.
4 - در طبيعت، خداوند جاندارانى آفريده است که هرگز پير نمى شوند
وتا پايان عمر با طراوت وشادابى جوانى زندگى مى کنند. فى المثل:
رشد حلزون مادام که زندگى مى کند ادامه دارد وهرگز پير نمى شود مگر
اينکه بر اثر بيمارى يا تصادفى بميرد. همچنين در نوع ماده ماهى
سوليس، هرگز آثار پيرى ظاهر نمى شود وتا پايان زندگى با طراوت
جوانى زندگى مى کند.(33)
5 - پيرى از لوازم آفرينش انسان نيست بلکه هزاران نفر از انسانهاى
ما قبل تاريخ تا پايان عمرهاى بسيار طولانى خود از نشاط جوانى
برخوردار بودند واولين انسانى که طعم پيرى را چشيد حضرت ابراهيم
بود وبه طورى که مرحوم شيخ مفيد ادعاى اجماع از علماى اسلام کرده،
پيش از حضرت ابراهيم هيچ انسانى مزه پيرى را نچشيده بود.(34)
روى اين بيان پيرى يک مسئله عارض وقابل معالجه است.
تأسيس انجمن هاى کريونيک
براى نبرد بى امان با عوامل کوتاهى عمر، انجمنهاى بيشمارى چون
انجمن بقاى حيات، عمر جاودانى، هارلان لين، وبدفورد، تاسيس گرديد
که صدها دانشمند پزشکى وزيست شناسى در آنها گرد آمده با صرف وقت
فراوان واموال کلان، علل کوتاهى عمر را بررسى کرده، راههاى مبارزه
با آن را جستجو مى کنند. ولى مهمتر از همه انجمنهاى کريونيک است که
در ايالتهاى مختلف آمريکا تاسيس گرديد وفعالتر از همه انجمن کريونيک
نيويورک وميشيگان بود که بودجه هنگفتى را به اين کار اختصاص داده
بودند. کريونيک از واژه يونانى کريوس ماخوذ است که به معناى سرما
ويخ زدگى است وآن علمى است که با روشهاى نوين انسان را به عوالم
يخبندان مى برد واز او چون لاشه منجمد شده اى حفاظت مى کند به اميد
زورى که دوباره او را به زندگى بازگردانند. از اواسط قرن بيستم
تعدادى از دانشمندان پيش بينى مى کردند که در آينده اى نزديک، بشر
موفق خواهد شد بدن انسان را بخاطر عمر طولانى منجمد سازد. دکتر
جيمز کونل وپروفسور ليلهى پيش بينى کردند که پيش از پايان قرن
بيستم، بشر موفق خواهد شد موجود زنده اى را منجمد کرده، هنگامى که
بخواهد دوباره آن را زنده کند.(35)
منجمد ساختن بدن انسان
با گشوده شدن راه آسمانها به روى انسان وآغاز سفرهاى فضائى، مسئله
طول عمر بصورت جدى ترى مورد توجه قرار گرفت زيرا اگر قرار باشد در
اين مسافرتها از محدوده منظومه شمسى خارج شده سرى به جهانهاى
دوردست بزنيم، با سفينه هاى فضائى کنونى هزاران سال وقت مى خواهد
واگر بخواهيم از کهکشانهاى مجاور وديوار به ديوار خود بازديد به
عمل آوريم، عمر ميليونى لازمست، از اين رهگذر برخى از دانشمندان به
فکر شکل جديدى از افزايش طول عمر افتادند وآن سيستم انجماد است.
اين موضوعه نخستين بار با مشاهده بعضى از موجودات زنده اى که در
حال انجماد طبيعى خود را حفظ کرده بودند کشف شد. چندى پيش در
لابلاى يخ هاى قطبى، ماهى منجمدى را پيدا کردند که وضع طبقات يخ
نشان مى داد که مربوط به 5000 سال پيش است. ابتدا گمان کردند ماهى
مرده است. اما هنگامى که ان را در آب ملايم قرار دادند شروع به
حرکت کرد، معلوم شد که او در اين 5000 سال زنده بوده، اما با شعله
بسيار کمرنگى از حيات. از اينجا به فکر افتادند که اين روش را
درباره انسان نيز به کار ببرند. مثلا سرنشين يک سفيه فضائى را که
به نقطه دوردستى مى فرستند در کابين سفينه به حالت انجماد درآورند
وپس از صدها يا هزاران سال، هنگامى که به مقصد مى رسد، با يک سيستم
خود کار بدن او تدريجا بحال عادى بازگردد. وبدينگونه مشکل طول عمر
در سفرهاى فضائى حل شود.
وبرخى از پزشگان در صدد هستند که اين سيستم را در مورد بيمارانى که
هنوز درمان بيمارى آنها کشف نشده است بکار ببرند واين بيماران
بوسيله انجماد، يکى دو قرن در خواب عميقى فرو بروند، تا پس از کشف
درمان آنها، به حال عادى برگشته معالجه شوند.(36)
20 سال پيش اين رويا به حقيقت پيوست ومطبوعات جهان خبر کودک پنج
ساله نروژى را منتشر کردند که معالجه انجماد در حق او به مورد اجرا
گذاشته شده واو نجات يافته است. اتينگر يکى از پيشروان دانش کريونيک
خبر آن را تحت عنوان انسان جاودانى است منتشر کرد.(37)
سپس در ژانويه 1967 بدن انسانى را که در حال احتضار بود با دماى
زير صفر وبا وسائل ويژه به روش دانش کريونيک منجمد کردند تا در
آينده اى نه چندان دور او را به زندگى بازگردانند. پروفسور لاورنس
جنسون مى گويد: اين برنامه ژرفاترين انقلابى است که در تاريخ
انسانى صورت مى گيرد.(38)
دکتر بارى کومونور استاد دانشگاه لوس آنجلس، اميدوار است که بوسيله
برودت بيماران غير قابل معالجه را در محفظه مخصوصى قرار دهند، تا پيشرفتهاى
علمى معالجه آنها را امکان پذير سازد. دکتر هارولد مريمن رئيس
انستيتوى تحقيقات پزشکى آمريکا معتقد است که 197 درجه زير صفر را
مى توان حيات جاودانى ناميد.(39)
پيشروان اين دانش مى گويند: بايد دماى بدن انسان را به 196 درجه
زير صفر (سانتى گراد) رساند که در اين حالت جسد را مى توان تا
هزاران سال در وضع اطمينان بخشى نگاهدارى نمود.(40)
براى اطلاع بيشتر از سيستم انجماد، سلسله مقالات: رابرت نيلسون را
تحت عنوان منجمد ساختن بدن انسان به خاطر عمر طولانى، در مجله پر
ارج دانشمند مطالعه فرمائيد.(41)
پاورقى:
(1)
کيهان ش 6119، (21 آذر ماه 42).
(2)
اطلاعات ش 10989، (12 دى ماه 41).
(3)
کيهان ش 6310، (20 مرداد ماه 43).
(4)
پاسخ ما، ج 6 به نقل از سالنامه اطلاعات ش 5.
(5)
مجله مکتب اسلام، سال 10 ش 8 ص 70.
(7)
اطلاعات ش 9763 و9873.
(8)
کيهان ش 5991 واطلاعات ش 12672.
(9)
سالنامه پارس 1311 بخش دوم ص 100.
(11)
روزنامه خراسان ش 6734.
(12)
مجله دانشمند سال 6 ش 1 ص 44.
(13)
تفسير طنطاوى ج 17 ص 231 به نقل از فن طول عمر اثر دکتر
هوفلند.
(14)
سالنامه شهرت، سال 1342 ص 289 به نقل از مجله کنستلاسيون
مقاله ژوستين گلاس.
(15)
مجله دانشمند، سال 6 ش 1 ص 44.
(16)
الاثار الباقيه ص 78.
(17)
گذرنامه براى يک زندگى نوين، ص 21.
(18)
الثوره، سال اول ش 94.
(19)
مجله دانشمند، سال 6 ش 1 ص 44.
(20)
اولين دانشگاه وآخرين پيامبر ج 2 ص 206.
(22)
سالنامه شهرت، سال 1342 ص 289.
(23)
مجله دانشمند، سال 4 ش 4.
(24)
جرايد کشور به تاريخ 10 و11 آذر ماه 38.
(26)
اطلاعات، ش 11805، (20 مهر ماه 44).
(27)
تفسير طنطاوى، ج 17 ص 230.
(28)
گذرنامه براى يک زندگى نوين، ص 20.
(30)
اطلاعات، ش 11805، (20 مهر ماه 44).
(31)
نسناس، نوعى شمپانزه، نوعى پرنده ونوعى حيوان دريائى را مى
گويند (تاج العروس ج 4 ص 258).
(32)
تفسير طنطاوى ج 17 ص 230.
(33)
اولين دانشگاه وآخرين پيامبر، ج 2 ص 204.
(34)
الفصول العشره، ص 24 وترجمه آن ص 62.
(35)
اطلاعات، ش 11881، (23 دى ماه 44).
(36)
مهدى انقلابى بزرگ ص 227.
(37)
اطلاعات، ش 11881، (23 ديماه 44).
(38)
مجله دانشمند، سال 6 ش 4 ص 5.
(39)
اطلاعات، ش 11881، (23 ديماه 44).
(40)
مجله دانشمند، سال 8 ش 1 ص 136.
(41)
مجله دانشمند، سلسله مقالات رابرت نيلسون، ترجمه پرويز
قوامى، سال ششم، شماره هاى 12 - 4، (بهمن 47 تا مهر 48).