طول عمر امام زمان از ديدگاه علوم واديان

على اكبر مهدى پور

- ۱ -


اشاره

پيروان همه اديان آسمانى در انتظار مصلح بزرگى هستند که بر اساس نويدهاى کتب مقدسه شان در آخر الزمان ظهور کرده، بر ويرانه هاى کاخهاى ظلم واستبداد، شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت وآزادى استوار خواهد کرد. به عقيده مسلمانان جهان، او کسى جز ويرانگر کاخهاى ظلم وستم، وبنيانگذار حکومت عدل وآزادى، حضرت مهدى منتظر نمى باشد.

وبه عقيده ما شيعيان، او فرزند بلا فصل حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) حضرت بقيه الله حجه بن الحسن المهدى (عجل الله فرجه) است که در پگاه نيمه شعبان 255 هجرى(1) در سامرا ديده به جهان گشوده است. وپس از سپرى شدن دوران غيبت صغرى (74 سال) در نيمه شعبان 329 هجرى اين دست نيرومند الهى در آستين غيبت فرورفت تا روزى پس از سپرى شدن غيبت کبرى ظهور کند وبه جنايتها وخيانتهاى انسانها خاتمه دهد وپرچم توحيد را برفراز جهان هستى به اهتزاز در آورد. هم اکنون 1148 سال تمام از عمر شريف آن حضرت مى گذرد واو همچنان در پشت پرده غيبت در انتظار فرا رسيدن فرمان ظهور است، وجز خدا کسى وقت دقيق آن را نمى داند. بيش از هزار سال است که طول عمر حضرت مهدى (عليه السلام) يکى از پرسشهاى پر مشترى مسائل اسلامى است. وبيش از هزار سال است که دانشمندان اسلامى، خود را ناگزير مى بينند که براى رفع استبعاد مردم، فصلى را در کتابهاى خود به پاسخ اين پرسش اختصاص دهند وبه همين دليل است که نعمانى در غيبت خود به پاسخ اين پرسش پرداخته است، در صورتى که به هنگام نگارش اين کتاب عمر آن حضرت هشتاد واندى سال بود(2) ومرحوم صدوق در کمال الدين وتمام النعمه بخشى را بعنوان المعمرون باز کرده است(3) در حالى که به هنگام وفات صدوق عمر آن حضرت 126 سال بود(4) وشيخ مفيد در کتاب الفصول العشره فصلى را به پاسخ اعتراض مخالفان در مورد طول عمر آن حضرت اختصاص داده است، در صورتى که عمر آن حضرت به هنگام نگارش کتاب 156 سال بود.(5) وشيخ طوسى در کتاب غيبت خود به اين پرسش پاسخ گفته است، در صورتى که عمر آن حضرت بهنگام نگارش کتاب 192 سال بود.(6) هنگامى که مسئله طول عمر حضرت مهدى در دومين قرن زندگى حضرتش اين چنين مورد بحث وگفتگو قرار گيرد در دوازدهمين قرن زندگى آن حضرت، جا دارد که بشدت در جامعه مطرح شود وکتابها ومقاله ها در پيرامون اين مسئله از طرف دانشمندان اسلامى منتشر گردد. خوشبختانه پيشرفت دانش، کار ما را آسان کرده وراه را بر مخالفان ما بسته است، زيرا امروزه دانشمندان با تلاشى خستگى ناپذير در جستجوى راههائى هستند که آنها را بزندگى جاويدان برساند وديگر عمرهاى هزار ساله وچند هزار ساله براى آنها زير پا افتاده بشمار مى آيد که آنها نويد عمرهاى ميليونى را براى بشر قرن بيست ويکم مى دهند. هدف ما در نگارش اين مقاله بررسى اين مطلب است که: آيا عمر طولانى از نظر قرآن ودانش روز محال است يا ممکن؟ وانشاء الله اثبات خواهيم کرد که از نظر دين ودانش عمر طولانى محال نيست بلکه ممکن است واز نظر علمى ودينى نمونه هاى بسيارى از آن واقع شده است تنها چيزى که هست، عمر بسيار طولانى (هزار سال به بالا) غير عادى وغير استاندارد است واينک به تحقيق علمى وقرآنى آن مى پردازيم.

آيا عمر انسان محدود است؟

آيا عمر بشر مرزى دارد که عبور از آن ممکن نباشد وهر کس به آن حد برسد به ناچار بايد بميرد؟ ويا چنين حدى در کار نيست؟ خوشبختانه در عصر ما به روشنى به اثبات رسيده است که عمر هيچ جاندارى آن چنان محدوديت ندارد که با رسيدن به آن، وقت مرگ او بصورت قطعى فرا رسيده باشد. ودر علم پزشکى وزيست شناسى براى عمر انسان ويا هر جاندار ديگر حدى تعيين نشده است، که تجاوز از آن محال باشد.

برناردشاو مى گويد: از اصول علمى مورد پذيرش همه دانشمندان بيولوژيست، اينست که براى عمر بشر نمى توان حدى تعيين کرد وحتى ديرزيستى نيز مسئله مرزناپذيرى است. زيست شناس معروف آلمانى وايزمن مى گويد: مرگ لازمه قوانين طبيعى نيست، چون در طبيعت از عمر يک لحظه اى گرفته تا عمر ابد همه نوعش وجود دارد. آن چه طبيعى وفطرى است عمر جاودانى است. روى اين بيان عمر 969 ساله متوشلخ نه مردود عقل است ونه مردود علم.(7) در همين دوره خود ما نيز ميزان طول عمر بالا رفته است ودليلى ندارد که بعد از اين هم بالاتر نرود ويک روز نيايد که بشر به عمر 900 ساله برسد.(8)

ميانگين عمر انسان

ميانگين عمر انسان در اروپا در قرن شانزدهم 21 سال، ودر قرن هجدهم 26 سال، ودر قرن نوزدهم 34 سال بود که در اوايل قرن بيستم به 50 سال رسيد وهم اکنون از مرز 70 سال گذشته است. در ميان حيوانات تا کنون فقط چهار نوع حيوان شناخته شده که ميانگين عمر آنها بيشتر از انسان است:

1- لاک پشت که تا 200 سال عمر مى کند.

2 - نوعى ماهى آلمانى که تا 150 سال عمر مى کند.

3 - نوعى عقاب که تا 118 سال زندگى مى کند.

4 - کرکس تا 104 سال عمر مى کند. آمارهاى عمومى نشان مى دهد که بعد از اين چهار نوع حيوان، ميانگين عمر انسان از ديگر حيوانات بيشتر است(9) ولى زيست شناسان معتقدند که به زودى ميانگين عمر انسان به مرز 200 سال خواهد رسيد ودر نتيجه با صرف نظر از حيوانات استثنائى که هزاران سال زندگى کرده اند، انسان دراز عمرترين حيوانات خواهد بود.(10)

مرز طبيعى عمر انسان

مرز منطقى زندگى به نظر دانشمندان متفاوت است: پاولوف مرز طبيعى حيات انسان را 100 سال مى داند. گوفلاند پزشک آلمانى، مدت عادى زندگى بشر را 200 سال مى داند. زيست شناسان اگر چه تا کنون در تعيين مرز قاطع زندگى بشر به موفقيتى نرسيده اند ولى معتقدند که با رفع اختلالها وآسيب هائى که موجب کوتاه شدن عمر مى باشند، طول زندگى بشر به 200 سال خواهد رسيد.(11) هالار نيز در کتاب عناصر طبيعى مرز عادى عمر بشر را 200 سال دانسته است.(12) برخى ديگر از زيست شناسان معتقدند که مدت طبيعى عمر هر نوع از موجودات زنده بايد مساوى 7 تا 14 برابر مدت رشد افراد آن نوع باشد. وچون مدت رشد انسان 25 سال است، پس بايد عمر طبيعى او نيز در حدود 280 سال باشد.(13) مچنيکوف مى گويد: انسان بايد 300 سال عمر کند. واينکه در 80 - 70 سالگى مى ميرد براى اينست که يک عضو آن فرسوده مى شود وديگر عضوها را بيمار مى کند ودر نتيجه انسان پيش از آن که به عمر طبيعى خود برسد مى ميرد. وعامل ديگرى که انسان را با مرگ زودرس از بين مى برد، هجوم ميکربها به خون، امعاء وريه انسان است.(14) فلوگر فيزيولوژيست مشهور قرن نوزدهم مرز طبيعى عمر انسان را 600 سال اعلام کرده، وروجربيکن انگليسى آن را 1000 سال دانسته است.(15) پروفسور هنرى اسميس مى گويد: بايد حد متوسط مرگ ومير عمومى را به حد مرگ ومير اطفال کمتر از ده سال رسانيد واگر اين مسئله عملى شود، انسان آينده 800 سال زندگى خواهد کرد. سپس اضافه مى کند: حصر وحد سن وعمر، مانند ديوار صوتى است وبطورى که ديوار صوتى امروز شکسته است ديوار سن وعمر نيز روزى خواهد شکست.(16)

عمر جاويدان

ما بر اساس معتقدات دينى خود، مرگ را بر خلاف طبيعت نمى دانيم بلکه معتقديم آفريدگار جهان در ناموس خلقت براى هر موجود زنده، مرگ مقدر کرده است وهمه زندگان روزى خواهند مرد(17) ودر نتيجه عمر جاويدان به معناى واقعى کلمه از ديدگاه عقايد مذهبى براى هيچ آفريده اى ممکن نيست ولى زيست شناسان مى گويند: عمر جاويدان بر خلاف طبيعت نيست بلکه مرگ بر خلاف طبيعت است. آنها مى گويند: هر سال بطور متوسط 600 ميليون نفر از مردم روى زمين مى ميرد، ودر عين حال در مورد يکايک آنها اين پرسش مطرح است که فلانى چرا مرد؟ ولى هرگز در طول زندگى خود با اين پرسش روبرو نشده ايد که فلانى چرا زنده است؟. دليل اين پرس وجو آنست که مرگ دليل مى خواهد نه ادامه حيات، وبه اصطلاح مرگ بر خلاف طبيعت است نه عمر جاويدان. زيست شناسان معتقدند: مرگ از قوانين حتمى جهان نيست، زيرا مرگ، نه مولود طول عمر است ونه نتيجه پيرى، بلکه يک نوع بيمارى است که مى توان با رعايت قوانين بهداشتى آن را مهار کرد. آنها مى گويند: در امکان عقلى عمر جاويدان هيچ ترديدى نيست وآزمايش هاى گوناگون امکان عقلى آن را اثبات کرده است، آنچه مورد ترديد است امکان عملى آنست. يعنى آيا واقعا روزى فرا خواهد رسيد که انسان عملا به عمر جاويدان دست بيابد يا نه؟ زيست شناسان پاسخ آن را هم مثبت مى دانند ومى گويند: براى رسيدن به عمر جاودانى بايد موانع روانى هم از ميان برداشته شود. ما اکنون آن قدر به مرگ عادت کرده ايم که عمر جاودانى را نمى توانيم باور کنيم، اين طرز تفکر بايد از بين برود. در اينجا لازمست اين نکته را هم اضافه کنيم که از نظر زيست شناسان عمر جاويدان هم بى پايان نيست، بلکه حد اکثر آن از صد هزار سال تجاوز نمى کند(18) که در اين صورت با آيات قرآنى هم منافاتى نخواهد داشت.

سلولهاى جاويدان

يورى فيالکوف استاد پلى تکنيک کيف در شوروى مى گويد: سلول که سنگ اول واصلى بناى جانداران مى باشد جاويد است وهرگز نمى ميرد، مشروط بر اينکه غذا داشته باشد وسرما وگرماى شديد سبب هلاکش نشود. وى اضافه مى کند: انسان بايد زنده وجاويد باشد وهرگز از بين نرود، زيرا سلولهاى تشکيل دهنده بدن او زنده جاويد است.(19) ژان روستاند بيولوژيست معروف مى گويد: من قبول دارم که عوامل طبيعى پيرى در شخص وجود دارد ولى يقين دارم که بسيارى از سلولهاى بدن فنا ناپذيرند، واين صحيح نيست که بگوئيم اين سلولهاى جاويدان جمع شده اند وجسم مرده اى را به وجود آورده اند.(20)

بافتهاى جاويدان

در سوم اوت 1959 در شهر مونترال کانادا، دکتر هانس سيلى يک بافت سلولى حيوانى را براى گروهى از خبر گزاران نشان داد وادعا کرد که اين بافت سلولى حيوانى در حرکت است وهرگز نمى ميرد. پزشک مزبور ادعا کرد اگر بافت سلولى انسان را نيز بهمان صورت در آورند انسان خواهد توانست هزار سال عمر کند.(21) دکتر هنرى اسميس مى نويسد: اگر نسجى از بدن يک فرد محتضر را جدا کنيم وآن را در محيط مناسبى پرورش دهيم، اين نسج براى هميشه به زندگى خود ادامه خواهد داد.(22) مجله المقتطف در ضمن يک مقاله بسيار محققانه مى نويسد: دانشمندانى که تخصص آنها در زيست شناسى مورد اعتماد است مى گويند: همه بافتهاى جسم يک انسان تا بى نهايت قابليت بقا دارد واگر عواملى رشته عمر او را قطع نکند او مى تواند هزاران سال زنده بماند. اين نظر صرف پندار نيست بلکه نتيجه آزمايشهاى فراوانى است که انجام يافته است.(23) پروفسور اتينگر نتيجه مى گيرد که: انسان در طول شش هزار سال آموخته است که بايد پذيراى حقيقت اجتناب ناپذير مرگ باشد. نسل جوان روزى به اين واقعيت خواهد رسيد که بايد مسئله فنا ناپذيرى بشر وجاودانى بودن زندگى را، همان گونه که مردم امروزى مسافرتهاى فضائى را پذيرفته اند، بپذيرد.(24)

عمر طولانى

ما اگر بر اساس معتقدات مذهبى عمر جاودان (به معناى واقعى کلمه) را نپذيرفتيم براى پذيرش عمر طولانى هيچ مانع دينى ويا علمى وجود ندارد، وهمه دانشمندان زيست شناس تصريح کرده اند که عمر انسان حد ومرزى ندارد که عبور از آن غير ممکن باشد، بلکه همه معتقدند که مرگ نيز مانند ساير بيماريها معلول علل وعوامل طبيعى است که اگر شناخته شوند واز تاثير آنها جلوگيرى بعمل آيد مى توان براى مدت درازى مرگ را به تاخير انداخت.

آنها مى گويند: بطورى که انسان با شناختن علل بسيارى از بيماريها توانسته است از تاثير آنها جلوگيرى کند، در آينده اى بسيار نزديک موفق خواهد شد که عوامل مرگ را بشناسد واز تاثير آنها جلوگيرى کند. هاتس سلى وانجل هاردت مدير قسمت زيست شناسى آکادمى علوم شوروى گفته اند: آرزوى بشر براى طولانى کردن عمر به مرحله تحقق نزديک شده است.(25) پرفسور شبش فرانسوى در کتاب خود اميد به يک زندگى طولانى مى نويسد: بشر مى تواند با استفاده از مواهب طبيعى وقدرت تمدن خويش، زندگى طولانى تر وفعالترى داشته باشد وپيرى را چندين سال به عقب اندازد.(26) دکتر گيلورد هاورز آمريکائى مى نويسد: امروز علم پزشکى بکمک علم تغذيه قيود وحدود عمر را از سر راه بشر برداشته وما امروز بر خلاف اجداد وپدران خود مى توانيم اميدوار باشيم که از عمر طولانى برخوردار خواهيم بود.(27) برخى از زيست شناسان پس از مطالعات فراوان به اين نتيجه رسيده اند که بدن آدمى براى اين ساخته شده که بيش از هزار سال عمر کند.(28) پرفسور اتينگر از پيشروان دانش (کريونيک) (انجماد بدن انسان) مى نويسد: به نظر من با پيشرفت تکنيک ها وکارى که ما شروع کرده ايم (منجمد کردن بدن انسان) بشر قرن بيست ويکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.(29) يک پزشک انگليسى مى نويسد: برخى از دانشمندان توانسته اند عمر حشره ميوه جات را به 900 برابر افزايش دهند، روى اين حساب اگر عمر طبيعى انسان را 80 سال در نظر بگيريم، امکان افزايش آن تا به 72 هزار سال عملى عملى به نظر مى رسد.(30) در سال 1956 در کنگره جهانى ستاره شناسى وعلوم فضائى گفته شد که در آينده با تکميل موتورهاى فوتونى سرعت موشکها به سرعت سير نور نزديک خواهد شد ودر نتيجه زمان فعل وانفعالات سلولى وعضلانى بدن نسبت به زمين کند تر شده، بر مبناى بر آوردى که در روى زمين مى شود عمر فضانوردان خيلى طولانى خواهد شد، حتى اگر سرعت موشکها نزديک به سرعت نور باشد واز لحاظ مقايسه با زمان کره زمين ميليونها سال هم طول بکشد، فضانورد بيشتر از چند سال پير نخواهد شد. نتيجه آن که وسائلى مى توان داشت که در گوشه اى از اين فضا بود وميليونها سال عمر کرد، تا چه رسد به هزار سال.(31) برخى از پزشکان پس از نويد عمر بسيار طولانى ميليونى، مى گويند: انسان نمى ميرد، بلکه خود را مى کشد.(32) از مطالب ياد شده ونقل آراء وعقايد دانشمندان پزشکى وزيست شناسى به اين نتيجه رسيديم که از نظر علمى مرز قاطعى براى عمر انسان ويا هر جاندار ديگرى تعيين نشده است وعمر طولانى نه تنها محال نيست بلکه معقول هم هست ودانشمندان پزشکى وزيست شناسى در انتظار رسيدن بان دقيقه شمارى مى کنند. در پايان اين بخش ياد آور مى شويم که دانشمندان عهد باستان نيز در مورد امکان عمر طولانى ونبودن حد ومرزى براى عمر انسان، با دانشمندان عصر حاضر هم عقيده هستند. از اين رهگذر هنگامى که يکى از دانشمندان آن روز بنام حسين بن ابراهيم طبرى ناتلى براى عمر طبيعى ومراحل رشد وکمال انسانى مرز 140 ساله تعيين کرد، ابو ريحان بيرونى به نقض سخنان او پرداخت وسخنان او را پوچ وبى اساس خواند.(33) خواجه نصير الدين طوسى در مورد استبعاد عمر طولانى مى فرمايد: پس از آن که امکان عقلى عمر طولانى از نظر علمى ثابت شده ودر مورد غير حضرت ولى عصر (عليه السلام) تحقق يافته است، استبعاد از درازى عمر حضرت مهدى (عليه السلام) جهل محض مى باشد.(34) روى اين بيان از نظر علمى، عمر طولانى هيچ استبعادى ندارد وهر موجود زنده در تحت شرائط خاصى، مى تواند از عمر بسيار طولانى برخوردار باشد. اينک به بينيم آيا در بستر تاريخ موجوداتى بوده وهستند که از عمر طولانى برخوردار باشند يا فقط تئورى ونظريه است؟ خوشبختانه بررسى تاريخ ما را با صدها نمونه از دراز عمران در گذشته وحال آشنا مى کند که هر گونه شک وابهام را از بين مى برد واثبات مى کند که عمر طولانى نه تنها محال نيست بلکه در جهان طبيعت صدها وهزارها نمونه زنده هم دارد که در اينجا به تعدادى از دراز عمران تاريخ در عالم گياهان وحيوانات وانسان اشاره مى کنيم:

گياهان

در ميان گياهان، درختان طويل العمرى وجود دارد که از قديمى ترين موجودات روى زمين بشمار مى آيند، نام اين درختان سکويا مى باشد که عمر برخى از آنها بيش از 5000 سال مى باشد. هر درخت سکويا به اندازه اى چوب دارد که مى توان با چوبهاى آن براى يک دهکده خانه ساخت. اين درختان انواع واقسام بسيار داشته اند وميليونها سال پيش در جنگلهاى بزرگ در سراسر جهان مى روئيدند ولى اکنون فقط سه نوع از آنها باقى است که دو نوع آنها بيشتر در ايالت کاليفرنيا يافت مى شود ونوع سوم آنها در يکى از ايالتهاى چين کشف شده است.(35) مقطع تنه يک درخت از نوع سکويا در موزه تاريخ طبيعى کنسينگتون جنوبى وجود دارد که داراى 1335 حلقه ودر نتيجه 1335 سال مى باشد. درختان غول پيکر سکويا که هم اکنون دوران پيرى خود را سپرى مى کنند به هنگام ساختمان هرم خئوپس توسط فرعون بزرگ مصر دوران جوانى وشادابى خود را مى گذرانيدند. وبه هنگام تولد حضرت عيسى (عليه السلام) ضخامت پوست آنها بيک پا مى رسيد.(36) يک نوع کاج در کاليفرنيا موجود است که طبق تحقيقات گياه شناسان 4600 سال از عمر آن مى گذرد.(37) در اسکاتلند (انگليس) در مورد برخى از درختان تحقيق کرده اند واز طريق مقايسه آن به کوچکترين درخت از نوع خود عمر آن را 5000 سال تعيين کرده اند ودرخت ديگرى را در کاليفرنيا مسن ترين درخت روى زمين تشخيص داده اند که براى آن 6000 سال عمر تخمين زده اند.(38)

حيوانات

در ميان حيوانات، حيوانى که عمر طولانى حيرت آورى داشته باشد لاکپشت، ماهى ومار مى باشد. در مورد فيلها نيز از عمر 200 ساله گفتگو شده است ولى تا کنون کسى نتوانسته است آن را ثابت کند وبيشترين عمرى که از فيل به ثبوت رسيده 60 سال است. يک نوع لاک پشت بطور تحقيق 152 سال عمر کرده وبر طبق نظر زيست شناسان تا 200 سال هم عمر مى کند.(39) يک نوع لاک پشت در جزاير گالاپاگوش، وجود دارد که 177 سال عمر مى کند ودر حدود 450 پوند وزن، وپوسته اى به طول چهار پا دارد.(40) در برابر حيواناتى که عمرشان از چند لحظه تجاوز نمى کند، مارهائى وجود دارد که عمر چند هزار ساله دارند.(41) ويروسها را مى توان از قديمى ترين موجودات زنده جهان دانست. ويروسها که مولد بسيارى از بيماريهاى نباتى وحيوانى وانسانى هستند آن چنان زندگى اسرار آميزى دارند که مطالعه عميق در زندگى آنها، ممکن است راز حيات را آشکار سازد. در کاوشهاى باستان شناسى توانسته اند اين ويروسها را از اعصارى مربوط به ما قبل تاريخ (وشايد بيش از صد هزار سال پيش) کشف کنند ودر محيط هاى مخصوص کشت دهند. يعنى اين موجودات پس از گذشتن يکصد هزار سال، هنوز آثار زندگى را از دست نداده اند. اگر چه در اين مدت به حالت خفته ونهفته مى زيسته اند وبر حسب ظاهر با موجودات مرده فرقى نداشته اند.(42) دراز عمرترين موجود زنده اى که تا کنون در جهان کشف شده، يک نوع ماهى است که در سواحل جزيره ماداگاسکار يافت شده ونسل آن سابقه چهارصد ميليون ساله دارد.(43)

پاورقى:‌


(1) غيبت شيخ طوسى، ص 152 - 137.
(2) غيبت نعمانى، ص 80.
(3) کمال الدين صدوق ص 555.
(4) الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 2 ص 282.
(5) الفصول العشره، ص 22 وترجمه آن، ص 61.
(6) غيبت شيخ طوسى ص 78.
(7) متوشلخ، سمبل طول عمر در اروپاست وتورات براى او عمر 969 ساله گفته است. (تورات، سفر پيدايش: باب 5 بند 27).
(8) پانزده گفتار، ص 430 به نقل از رجعت متوشلخ بقلم: برناردشاو.
(9) تفسير طنطاوى، ج 17 ص 232.
(10) مجله مصرى الاهرام 3 دسامبر 1930.
(11) مجله دانشمند، سال 6 ش 1 ص 43.
(12) تفسير طنطاوى ج 24 ص 87.
(13) دادگستر جهان، ص 297.
(14) دائره المعارف قرن بيستم، ماده حيات.
(15) مجله دانشمند سال 6 ش 1 ص 43.
(16) اطلاعات ش 11805، (20 مهر ماه 44).
(17) سوره عنکبوت، آيه 57.
(18) اطلاعات ش 12143.
(19) مجله خواندنيها، سال 28 ش 38 ص 43.
(20) اولين دانشگاه وآخرين پيامبر، ج 2 ص 220.
(21) مجله دانشمند، سال 3 س 7.
(22) اطلاعات ش 11805.
(23) مجله المقتطف سال 59 ش 3 ص 240.
(24) مجله دانشمند سال 6 ش 6 ص 147.
(25) اطلاعات ش 12631، (18 تير ماه 47).
(26) اطلاعات ش 11731، (27 تير ماه 44).
(27) گذرنامه براى يک زندگى نوين ص 14.
(28) مجله اطلاعات بانوان ش 311 ص 22.
(29) مجله دانشمند سال 6 ش 6 ص 147.
(30) مجله الهلال، مارس 1930 ش 5 ص 607.
(31) اولين دانشگاه وآخرين پيامبر ج 2 ص 220.
(32) مجله ابتکار، ش 161 به نقل از مجلات علمى جهان.
(33) الاثار الباقيه، ص 84.
(34) فصول خواجه، ص 38.
(35) فرهنگنامه ج 9 ص 886.
(36) دائره المعارف بريتانيا ج 14 ص 376.
(37) دائره المعارف آمريکائى ج 17 ص 463.
(38) نويد امن وامان، ص 228.
(39) به من بگو چرا؟ ج 4 ص 229.
(40) دائره المعارف آمريکائى ج 17 ص 463.
(41) نور دانش، سال 5 ش 6.
(42) دادگستر جهان، ص 294 به نقل از اطلاعات.
(43) کيهان ش 6413، (22 آذر ماه 43).