تنها راه
(مروري بر زيارت حضرت صاحب الأمر عليه السلام)

صادق سهرابي

- ۷ -


اشهد الله واشهد ملائکته واشهدک يا مولاي... انت نظام الدين

اُشهِدُ اللّهَ واُشهِدُ مَلائکَتَهُ واُشهِدُکَ يا مَولايَ بهذا ظاهِرُهُ کَباطِنِه وسِرُّهُ کَعَلانيَتِهِ واَنتَ الشاهِدُ علي ذلک وهو عَهدي اليک وميثاقي لديک اِذ اَنتَ نظام الدّين ويَعسُوبُ المتّقين وعزّ الموحدّين وبذلک امرني ربّ العالمين.

گواه مي‌گيرم خدا را وگواه مي‌گيرم فرشتگانش را وگواه مي‌گيرم تو را اي مولايم! به اين اعتقاد قلبي که نسبت به تو دارم. عقيده‌اي که ظاهرش مانند باطن وسرّش همانند آشکار آن است وتو خود بر آن شاهدي وآن عهد من است با تو وپيمان من است در پيشگاه تو؛ چون تو خود نظام دين هستي وپيشواي متقيان وعزّت يکتاپرستان، وپروردگار جهان مرا بر آن امر فرموده است.

بر ادّعا واعتقاد خويش گواه مي‌گيرم خداوند وفرشتگان را وامام زمان (عليه السلام) را به عنوان شاهد وگواه خود ياد مي‌کنم.

واعلام مي‌کنم که در ظاهر وباطن وپنهان وآشکار بر همين مرام هستم (ودر همين جا دوباره خود حضرت را شاهد وگواه مي‌آورم) (وانت الشاهد علي ذلک) واين به نمايش گذاشتن اوج اُنس وقُرب است. در ادامه سخن از عهد وميثاق با حضرتش مي‌رود.

جريان معرفتي واعتقادي خود را نشان دادم وگواهي دادم که پنهان وآشکارش يکي است؛ زيرا از نگاه آسيب‌شناسي اعتقادي چه بسا انسان دچار آسيب‌هاي (شک)، (شبهه)، (ريا) و(سمعه) شود؛ يعني يا در ساحت نظري (شک وشبهه) ويا در ساحت عملي (ريا وسمعه) ممکن است انسان دچار آسيب بشود.

اين گونه است که در دعاي دوران غيبت امام زمان (عليه السلام) آمده است:

وَاجعَل ذلک منّا خالِصاً مِن کُلّ شَک وشُبهَهٍ ورياءٍ وسُمعَهٍ حَتّي لا نُريدَ بِه غيرَکَ ولانَطلُبَ بِهِ اِلاّ وَجهَکَ.

خداوندا! اين عقيده ما را از هرگونه آسيب‌هاي شک، شبهه، خودنمايي وشهرت خالص گردان؛ تا اين‌که به وسيله آن عقيده فقط تو را بخواهيم وتو را طلب کنيم.

دوباره دلبر خود وامام عصر خويش را شاهد وگواه مي‌گيرم، (وانت الشاهد علي ذلک) که تو بر اين اظهار ارادت وجريان معرفتي واعتقادي من آگاه هستي. چه خوش است اين اوج اُنس وقرب ونجواي عاشقانه!

در ادامه عهد وميثاق خود را با تو ياد وبازخواني مي‌کنم؛ چون که تو نظامِ دين هستي. قواعد علم واساس آن وقوام وچهار چوب علم ودين بر قامت بلند تو استوار است. تو واجداد معصومت ارکان توحيد هستيد. آنان که عهد وميثاق خود را از شما بگسلند وقطع نمايند، از مدار حق بيرون شده‌اند ودر مدار باطل دچار تيه وسرگرداني گشته‌اند.

فلو تطاولت الدهور وتمادت الاعمار لم ازدد فيک الا يقيناً ولك والا حبا

فَلَو تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وتمادَتِ الاَعمارُ لَم اَزدَد فيکَ اِلاّ يقيناً ولک اِلاّ حُبّاً وعَلَيکَ اِلاّ مُتکِلاً ومُعتَمداً ولِظُهُورِکَ اِلاّ مُتَوَقِّعاً ومُنتَظِراً ولِجهادي بَينَ يَدَيکَ مُتَرَقِّباً فاَبذُلُ نَفسي ومالي ووَلدي واَهلي وجَميعَ ما خَولَني رَبّي بَينَ يَدَيکَ وَالتصَرُّفِ بَينَ اَمرِکَ ونَهيِکَ.

پس اگر روزگاران طولاني وعمرها بلند شود جز اين نيست که يقينم دربارهِ تو افزون مي‌شود وعشق ودوستي‌ام براي تو زياد مي‌شود، وتوکل واعتمادم به تو، افزايش مي‌يابد. وبراي ظهور تو متوقع وآماده وپيوسته مسئو‌ليت‌پذير خواهم بود ودر اين آماده بودنم از انتظار وآمادگي وتوانمندي‌هاي لازم برخوردارم، وبراي جهاد در رکاب وپيشگاه تو چشم به راهم وديدباني ورصدهاي به هنگام ومناسب انجام مي‌دهم (ثانيه شماري مي‌کنم). تا اين که بخشش کنم جان ومال وفرزند واهل وعيالم را وهمه دارايي ام را که پروردگار به من عطا کرده، در پيشگاه تو وهمه را در راه امر ونهي تو صرف مي‌کنم.

اگر چه دوران غيبت طولاني شد وعمرهاي بسياري سپري، ولي تاکنون جمال دل آراي تو را نديده‌ام وهر چه که بيش‌تر مي‌گذرد، پوچي ادعاهاي ديگران را بهتر وبيش‌تر درمي‌يابم ومشاهده مي‌کنم که ديگران در بساط خود چيزي ندارند وتمامي بَزَک‌ها ورنگ‌ها، رخسار زشت خويش را مي‌نمايند.

پس ما به باوري عميق وگسترده دربارهِ تو دست مي‌يابيم که واقعاً (تنها راه) تو را مي‌زيبد؛ (لم ازدد فيک الا يقيناً). وآستانهِ بلند يقين وباورم تنها جايگاه قدم‌هاي توست. ديوانه‌وار ومستانه سرگردان کوي عشق توام وشکوفه‌هاي محبت ودوستي تو را به نظاره مي‌نشينم؛ (ولک الاّ حبّاً).

با يقين وحبّي که نسبت به تو يافته‌ام نمي‌توانم به غير تو دل ببندم واعتماد کنم. فقط راهبرد انتظار راه به جايي مي‌برد؛ (وعليک الاّ متکلا ومعتمداً).

با بينش مهدوي وگرايش به آن وتکيه بر راهبرد انتظار براي ظهور خورشيد بايد گام برداشت.

براي آن که خورشيد را از پس ابرها بيرون آوريم ودر آغوش نگاه خود برکشيم، بايد به مقام توقّع وپيوسته آماده‌باش بودن راه يابيم وهميشه مسئو‌ليت‌پذير باشيم؛ (متوقّعاً).

وبه انتظار وآمادگي وتوانمندي‌هاي لازم بار يابيم ودر عرصه‌ها وساحت‌هاي گوناگون فردي واجتماعي از صلاحيت‌ها وآمادگي لازم برخوردار باشيم؛ ساحت‌هاي، عاطفي ورفتاري؛ (منتظراً).

ابوبصير از امام صادق (عليه السلام) نقل مي‌کند:

مَن سَرّ اَن يکون مِن اصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر فان مات وقام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدّوا وانتظروا هنيئاً لکم ايّتها العصابه المرحومه.

کسي که مي‌خواهد از ياران واصحاب امام مهدي (عليه السلام) باشد، بايد انتظار بَرَد وورع وپاک‌دامني پيشه سازد واخلاق خويش را نيکو کند. در اين حالت اگر بميرد وحضرت حجّت پس از مرگ او ظهور کند، پاداش کسي را دارد که آن حضرت را درک مي‌کند. پس تلاش کنيد ودر انتظار باشيد؛ گوارا باد بر شما اي گروهي که مورد رحمت حق قرار گرفته‌ايد.

مهدي ياوران وقتي پس از مقام‌هاي (متوقع) و(منتظر) در مقام (مترقب) جاي مي‌گيرند، با (آماده باشي مستمر) و(توانمندي لازم) اقدام به (ديدباني ورصدهاي) به‌هنگام مي‌کنند تا بتوانند جايگاه خود را تبيين کنند. هم هدف را رصد مي‌کنند وشرايط ونشانه‌هاي ظهور را زير نظر مي‌گيرند وهم در نسبت‌سنجي ميان وضعيت خود وشرايط موجود بهترين موضع‌گيري را اتخاذ مي‌نمايند؛ (ولجهادي بين يديک مترقّباً).

مهدي ياوران پس از توجه به اين مقام ومحورها، با بذل جان، مال، فرزندان واهل وعيال وتمامي امکانات در پيشگاه امام زمان خود وصرف آن‌ها براي امر ونهي او، از هيچ چيزي دريغ نخواهند کرد.

فرهنگ انتظار همهِ اين پيام‌هاي هماهنگ وهمگرا را با هم وبه گونهِ نظام‌مند دارد. با چنين بلوغ وبالندگي مي‌توان همه هستي خود را در طبق اخلاص نهاد وتقديم راهش کرد.

مَولايَ فَاِن اَدرَکتُ اَيّامَکَ الزّاهِرَهَ واَعلامَکَ الباهِرَهَ، فَها اَنَا ذاعَبدُکَ المُتَصَرِّفُ بَينَ اَمرِکَ ونَهيِکَ، اَرجُو بِهِ الشهادَهَ بَينَ يَدَيکَ والفوزَ لَدَيکَ.

مولاي من! اگر ايّام دولتِ درخشان وشکوفاي تو وپرچم‌هاي نمايان ونوراني تو را درک کردم، پس من آن بنده‌اي خواهم بود که امر ونهي تو را گردن نهاده وبه جاي آورده‌ام، که به وسيلهِ آن، آرزوي شهادت در پيشگاه تو وکاميابي در حضور تو را دارم.

اگر در آن روزهاي سبز وشکوفا که پرچم‌هاي تو برافراشته مي‌شوند، تو را در آغوش ديدگانم دريابم، من آن بنده‌اي هستم که در افق نگاه خود در پهناي باور خويش تنها امر ونهي تو را جاي مي‌دهم، وآرزويِ سبز من با شهادت سرخ شکل مي‌گيرد وبرآورده مي‌شود. اين سان است که در باغ دستان تو شکوفه مي‌کند وسروآسا قد مي‌کشد وسرافراز مي‌گردد ورستگاري براي من به ثمر مي‌نشاند.

انبيا واوصيا نيز با فرياد (آه آه شوقاً الي رُوِ‌يتهم) شعله‌هاي شور خويش را وطوفان عشق وبي تابي را به امواج واژگان مي‌سپارند ورغبت واشتياقشان را در پيشگاه امام زمان (عليه السلام) واصحاب او به نمايش مي‌گذارند.

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:

لَو اَدرکتُهُ لَخَدمتُهُ ايّام حياتي

اگر دوران ظهورش وحضورش را درک کنم، همانا تمام عمرم، در خدمتش خواهم بود.

ببينيد امام صادق چگونه در آروزي درک حضورش داد سخن مي‌دهد وآرزوي درک دوران او را در دل دارد، چرا چنين نباشد؟ همگان در صف خريداران يوسف زهرا سهم مي‌ستانند وخريدار اويند.

(آمادگي) و(مسئوليت‌پذيري)، (ديدباني ورصد کردن) را از همين دوران غيبت بايد تمرين کرد وپيوسته در آرزوي اطاعت محض وتقديم جان وتوفيق شهادت در راهش بود.

مولاي فان ادرکني الموت قَبل ظهورک فاني اتوسل بِک وبِابائک الطاهرين

مَولايَ فَاِن اَدرَکني المَوتُ قَبلَ ظُهُورِکَ فَانّي اَتَوَسلُ بِکَ وبِابائکَ الطّاهِرينَ الي اللّه تعالي واَسئلُهُ اَن يُصَلِيَ عَلي مُحَمدٍ والِ مُحَمدٍ واَن يَجعَلَ لي کَرهً في ظُهُورِکَ ورَجعَهً في اَيّامِکَ لاِ َبلُغَ مِن طاعتِکَ مُرادي واَشفِيَ مِن اَعدائکَ فُؤ‌ادي‌

مولاي من اگر پيش از ظهورت مرگ من فرا رسد، در اين صورت من توسل مي‌جويم به تو وپدران پاک تو به درگاه خداي تعالي، واز او درخواست مي‌کنم که بر محمد وآل محمد درود فرستد واين که در هنگام ظهور تو بازگشت ورجعتي را براي من قرار دهد، تا در ايام دولت تو با اطاعت وپيروي از تو به مقصودم برسم، واز شماتت دشمنانت قلبم را شفا دهم.

در زيارت جامعه کبيره مي‌خوانيم:

مُؤ‌مِنٌ بِاِيابِکُم مُصَدّقٌ بِرَجعتِکم.

باور دارم که شما پاکان هستي وخاندان نور بار ديگر پيش از قيامت به دنيا بازمي‌گرديد.

علماي برجسته شيعه فرموده‌اند؛ در زمان ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) امامان (عليهم السلام) رجعت خواهند کرد. گروهي از مؤ‌منان خالص نيز به اين جهان رجعت مي‌کنند تا دين خدا را وامام زمان را ياري نمايند. هم چنين بعضي از سر کرده‌هاي ظلم وکفر نيز به دنيا باز مي‌گردند تا بازخواست شوند وتازيانه‌هاي عدالت را مشاهده نمايند.

البته مخالفان ما مسئلهِ رجعت را برنمي‌تابند وآن را انکار مي‌کنند وبه ما دشنام مي‌دهند. با اندکي دقت در بسياري از آيات، غفلت يا تغافل آن دسته از بي‌خبران زدوده مي‌شود.

خداوند در قرآن، داستان رجعتِ عزير واصحاب کهف وقومي از بني‌اسرائيل را متذکّر شده است،

نيز در شرح حال بعضي از نمايندگان قوم موسي (عليه السلام) چنين مي‌فرمايد:

(ثُمّ بعثناکُم مِن بَعدِ مَوتِکُم لَعَلکُم تَشکُروُن).

سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم شايد شکر نعمت او را به جا آوريد.

وقتي که نمايندگان بني‌اسرائيل سخن گفتن خداوند با حضرت موسي را دريافتند، گفتند:

حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَهً فَاَخَذَتکُمُ الصّاعِقَه....

اي موسي! ما به خداوند ايمان نمي‌آوريم مگر اين که خدا را آشکارا مشاهده نماييم....

در همين حال صاعقه‌اي فرود آمد وآن‌ها را هلاک کرد. حضرت موسي (عليه السلام) به خداوند عرض کرد: (پروردگارا من به بني‌اسرائيل چه پاسخ بدهم وچگونه بدون اين‌ها به سوي آنان برگردم؟) از اين رو خداوند به خاطر حضرت موسي ايشان را زنده کرد وبار ديگر به دنيا بازگشت ورجعت نمودند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

آن گاه که زمين دهان باز کند، نخستين کسي که به دنيا باز مي‌گردد امام حسين (عليه السلام) است. البته رجعت براي همهِ مردم نمي‌باشد، بلکه براي افراد مخصوص است؛ زيرا فقط اشخاصي که مؤ‌من خالص يا مشرک کامل باشند بار ديگر به دنيا باز مي‌گردند.

امام باقر (عليه السلام) فرمود:همانا حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) وحضرت علي (عليه السلام) به دنيا باز خواهند گشت.

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است:

هر کس چهل صبح دعاي عهد را بخواند، از ياوران حضرت قائم (عليه السلام) مي‌شود واگر پيش از ظهور آن حضرت عمر خويش را سپري کند، خداوند او را از قبر بيرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالي به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرمايد وهزار گناه او را بپوشاند.

مولاي وقفت في زيارتک موقف الخاطئين النادمين، الخائفين من عقاب رب العالمين

مَولايَ وَقَفتُ في زيارتک مَوقف الخاطئين النّادمين، الخائفينَ مِن عِقابِ رَبّ العالَمينَ وَقَدِ اتکلتُ عَلي شفاعَتِکَ ورجوت بموالاتک وشفاعتک محو ذنوبي وستر عيوبي ومغفره زللي فکن لِوَليّکَ يا مولاي عند تحقيق اَمَلِهِ واسئَلِ اللّه غفران زَلَلِهِ فقد تَعَلقَ بِحَبلک وتمسک بولايتک وتبَرءَ من اَعدائک‌.

مولاي من، ايستاده‌ام براي زيارت تو؛ همانند ايستادن خطاکاران پشيمان وترسان از کيفر پروردگار جهانيان، من تکيه زده‌ام بر شفاعت تو واميد بسته‌ام به دوستي واطاعت تو واين که شفاعت تو گناهانم را نابود کند وعيب‌ها وزشتي‌هايم را بپوشاند ولغزش‌هايم را بيامرزد. پس تو اي مولاي من! دوستت را به آرزويش برسان واز خدا آمرزش خطاهايش را بخواه که او به رشته ولايت ومحبّت تو چنگ زده واز دشمنانت بيزاري جسته است.

در زيارت جامعه کبيره مي‌خوانيم:

يا وَلي اللّهِ اِن بَيني وبَينَ اللّهِ ذُنُوباً لا يأ‌تي عليها رضاکم فَبِحَقٍّ مَنِ ائتَمَنَکُم عَلي سِرٍّهِ واستَرعاکُم اَمرَ خَلقِهِ وقَرَنَ طاعَتَکُم بِطاعَتِهِ لمّا استَوهبتم ذُنوُبي وکُنتُم شُفعائي.

اي وليّ خدا: من مرتکب گناهاني شده‌ام که اين گناهان ميان من وخداوند فاصله انداخته ورابطهِ بندگي من با او را قطع کرده است وجز خشنودي وشفاعت شما از ما شيعيان، چيز ديگري نمي‌تواند آن گناهان را از بين ببرد. پس شما را سوگند مي‌دهم به حقّ کسي که شما را امانتدارِ راز خويش قرار داد، نيز سوگند مي‌دهم شما را به حقّ کسي که امر مخلوقاتش را به شما واگذار کرد؛ يعني شما را امام وراهنماي مردم قرار داد، سوگند مي‌دهم شما را به کسي که اطاعت از شما را بر مردم واجب کرده وآن را در رديف اطاعت از خود ذکر کرده است. آن جا که فرمود:

(اَطيعوا اللّه واطيعُوا الرسُولَ وَاولِي الاَمرِ مِنکُم).

اطاعت کنيد خدا را واطاعت کنيد پيامبر خدا وصاحبان امر را.

در دعاي توسل مي‌خوانيم:

‌اِنّا تَوَجهنا واستَشفَعنا وتَوَسلنا بِکَ اِلَي اللّه.

ما با تو جهت يابي مي‌کنيم وبا همراهي تو به وسيله تو سوي او راهي مي‌شويم وتمامي پستي‌ها وآلودِگي‌ها را به کناره مي‌افکنيم.

اللهم صل علي محمد واله، وانجز لوليک ما وعدته... وانصره على أعداءه

اللهم صَلّ علي محمد والِهِ، واَنجِز لِوَليّکَ ما وَعَدتَهُ. اللّهم اَظهِر کَلِمَتَهُ واَعلِ دَعوَتَهُ، وانصُرهُ عَلي عَدُوّهِ وعَدُوّکَ يا رَب العالَمين.

پروردگارا، دورد فرست بر محمد وآل محمد ووفا کن وعملي گردان به آن چه که وليّت را وعده دادي. خدايا آشکار نما سخن او را. دعوتش را برافراز وبر دشمنش وبر دشمن خودت او را ياري فرما، اي پروردگار جهانيان.

در آيات قرآن از وعده‌هاي بسياري نسبت به ظهور حضرت سخن به ميان آمده است:

(وَعَدَ اللّهُ الذينَ امَنُوا مِنکُم وعَمِلوُا الصّالِحتِ لَيَستَخلِفَنهُم في الارضِ کَمَا استَخلَفَ الذينَ مِن قَبلِهِم ولَيُمَکّنَن لَهُم دينَهُمُ الذي ارتَضَي لَهُم ولَيُبَدّلَنهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً)

خداوند به کساني از شما که ايمان آورد ونيکوکار گردد، وعده فرموده که با ظهور امام زمان به آن‌ها در زمين خلافت دهد؛ چنان که امت‌هاي صالح پيامبران گذشته، جانشين پيشينيان خود شدند (وعلاوه بر خلافت) دين پسنديده آنان را بر همه اديان چيرگي وبرتري عطا کند وبه همه مؤ‌منان پس از خوف وترس از دشمنان، ايمني کامل دهد.

ابو بصير مي‌گويد: (سأ‌لت اباعبداللّه (عليه السلام) عن قول اللّه تعالي في کتابه (هُوَ الّذي اَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي ودين الحَقٍّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدّينِ کُلّهِ ولَو کَرِهَ المُشرِکُون)

از امام صادق (عليه السلام) دربارهِ اين آيهِ شريفه (وخداوندي است که پيامبرش را با هدايت ودين حق فرستاد، تا او را بر تمام اديان پيروز گرداند؛ اگر چه مشرکان آن را کراهت داشته باشند). پرسيدم.

امام در جواب فرمود:(به خدا قسم هنوز موقع تأ‌ويل اين آيه نرسيده است). گفتم: (قربانت گردم! چه وقت موقع آن فرا مي‌رسد؟) حضرت فرمود:

هنگامي که حضرت قائم (عليه السلام) قيام کند، موقع تأ‌ويل اين آيه فرا مي‌رسد، وچون حضرت قائم قيام کند هر کافر ومشرکي، ظهور او را ناخوش دارد؛ زيرا اگر کافر يا مشرک در دل سنگي پنهان شود آن سنگ صدا مي‌زند: اي مُؤ‌من! کافر يا مشرکي در دل من پنهان شده است بيا او را به قتل برسان! خداوند او را بيرون مي‌آورد وياران حضرت قائم او را به قتل مي‌رسانند.

اللهم صل علي محمد وآلِ محمد، واظهر کلمتک التامهَ ومغَيبک

خدايا بر محمد وآل محمد درود فرست، کلمهِ تامه‌ات وآن پنهان شده در روي زمينت را وآن ترسان ومراقب را ظاهر وآشکار فرما.

خدايا تو حجت بر حق وامام زمان را جلوهِ تام توحيد واز ارکان توحيد، قرار دادي ومعرفت خود را در آينهِ آن امام همام بر همه عالم وآدم به نمايش گذاردي. هم اکنون اين خورشيد تابنده در فراسوي ابرها پنهان شده ونگران حال مؤ‌منان است واز ترس نابخردان وظالمان بدانديش، شرايط واحوال بشر را نظاره مي‌کند ودر انتظار اذن ظهور است.

هم چنان که در توقيع شريف مي‌فرمايد:

انّا غير مهملين لمراعاتکم ولاناسين لذکرکم ولولا ذلک لَنَزَل بکم اللاواء وَاصطَلَمَتکُمُ الاَعداء.

ما فارغ از شما نشده‌ايم واز رعايت وعنايت شما غافل نگشته‌ايم واگر چنين مي‌بود دشمنان تاکنون شما را نابود وريشه کن کرده بودند.

حضرت در شرايط موجود، مراقب شيعيان مي‌باشد ومراقب حال آنان است وبا ارشاد وعنايت‌هاي ويژه هدايت‌شان مي‌کند و...

اللهم انصره نصراً عزيزاً وافتح له فَتحاً يسيراً...

اَللهُم انصُرهُ نَصراً عَزيزاً وافتَح لَهُ فَتحاً يَسيراً. اللّهُمَّ واَعِز بِهِ الدّينَ بَعدَ الخَموُلِ، واَطلِع بِهِ الحَق بَعدَ الاُفُولِ، واَجلِ بِهِ الظُّلمَه`َ وَاکشِف بِهِ الغُمه`َ. اللهم وآمِن بِهِ البِلادَ وَاهد بِهِ العِبادَ. اللهم املا بِهِ الاَرضَ عَدلاً وقِسطاً، کَما مُلِئَت ظُلماً وجَوراً، اِنکَ سميع مُجيب.

خدايا او را ياري کن، ياريِ با عزّت‌، وپيروزي آسان برايش بگشاي. خدايا دين را به دست او پس از گم‌نامي نيرومند گردان، وحق را به دست او پس از غروب وافول آن پرفروغ ساز. به وسيلهِ او ابرهاي تيره را زايل کن واندوه را به وسيلهِ او برطرف فرما. شهرها را به وسيلهِ او امن وامان گردان وبندگان را به وسيلهِ او هدايت فرما. بار خدايا زمين را به وسيلهِ او پر از عدل وداد گردان؛ هم چنان که از ظلم وبيدادگري پُر گشته است؛ همانا تويي شنوا واجابت کننده.

در زيارت حضرت صاحب الامر مي‌خوانيم:(السلام علي ربيع الانام ونضره الايّام؛ سلام بر بهار مردم وروزهاي سبز وخرّم).

همهِ آسايش وراحتي‌ها تنها در گرو دولت کريمه آن عزيز سفر کرده شکل خواهد گرفت. از اين رو بايد با رشد وبلوغ اجتماعي، شناخت وانتظار دولت کريمه به يک جريان فکري - اجتماعي تبديل شود وفرهنگ مهدويت را با سه شاخصهِ مورد نظر گسترش داد:

1. رغبت اجتماعي به دولت کريمه؛‌

2. شکايت اجتماعي از وضعيت نبودن نبي وغيبت ولي؛‌

3. استعانت اجتماعي‌.

در توقيع شريفي حضرت به اسحاق بن يعقوب چنين فرمود: (واکثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم؛ براي تعجيل فرج بسيار دعا کنيد که فرج شما همان است).

امام حسن عسکري (عليه السلام) نيز مي‌فرمايد:

واللّه ليغيبنّ غيبهً لا ينجو فيها من الهلکه الاّ من ثَبتَهُ اللّهُ عزّ وجلّ علي القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه.

به خدا سوگند (او) غيبتي خواهد داشت که در آن تنها کساني از هلاکت نجات مي‌يابند که خداوند آن‌ها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته ودر دعا براي تعجيل فرجش موفق کرده است.

اگر جامعه بشري با رشد وبلوغ خود گام‌هاي رغبت، شکايت اجتماعي، واستعانت اجتماعي را در نوردد، دست به دعا بردارد واز خالق هستي درخواست کند که آن خورشيد از پَس ابرها بيرون آيد. با آمادگي وآماده‌باش بودن ومسؤ‌ليت‌پذيري خود وديدباني ورصد وضعيت وآماده کردن شرايط ظهور؛ عطش ورغبت خود را نسبت به امام زمان نشان دهد وهميشه دغدغه فرهنگ مهدويت را مطلع ومطمح نظر خود بداند، با دعاي پيوسته خود به بلوغ بارع وبالنده مهدوي دست مي‌يابد. چنين انساني زمينه‌هاي ظهور را فراهم مي‌سازد وهديه فرج را در دوران (غيبت) و(ظهور) درک ودريافت مي‌نمايد؛ زيرا درک ودريافت فرهنگ مهدويت وامامت آن عزيز سفر کرده ودعا براي فرجش، هم نعمت وگشايش دوران (غيبت) است وهم فرج وگشايش براي دوران (ظهور) وحضورش.

السلام عليک يا ولي الله، ائذن لوليک في الدخول الى حرمک

سلام درود بر تو اي وليّ خدا، اجازه فرما به دوستدارت تا به آستانهِ حرمت وارد شود، (ودر پايان) درود وسلام خداوند بر تو وبر پدران پاکيزه‌ات وبخشش ورحمت خدا وبرکاتش بر شما باد.

سلام ودرود خدا بر تنها راه وبر گل نرگس. اميد آن داريم که ما را به آستانهِ لطف وعنايت خود راه دهد واز تمامي فتنه‌هاي آخر زمان رهايي‌مان بخشد.

او مي‌آيد، آري، گل نرگس، با گل مريم مي‌آيد، واو (تنها راه) است.