ستاره مؤمنان، آشنايى با امام زمان عليه السلام

سيد حميد علم الهدى

- ۱ -


پيشگفتار

اى خورشيد پنهان در وراى ابرها. اى سرور افروخته در دشتهاى خاموش، اى قامت رعناى عدالت، اى دادرس مظلومان، اى فجر اميد، اى فرياد آزادى اى پيشواى محرومان، اى حامى مستضعفان واى انقلابگر پيروز. هر روز که دستهامان مى رود تا پنجره ها را بکشايد، اميدهامان اينست که اين بار آفتابى بتابد، آفتابى که خانه هاى دل را نور باران کند. اى عزيزى که در دلها حاضر واز چشمها پنهانى. ما لاله هاى انتظار را در قلبهامان، هر روز آبيارى مى کنيم وچشم بر راه گذاشته ايم تا تو بيايى وبا مژگان ديدگانمان فرش راهت را جارو کنيم ولاله هاى سرخمان را به پيشگاه تو بيفشانيم.

کتاب ستاره مؤمنين گامى است کوچک، براى آشنايى با آن بزرگ، که اميد است مورد قبول قرار گيرد. در پايان کتاب 25 سوال براى برگزارى مسابقات تنظيم شده است.

قم - صندوق پستى 37165 - 199

آينده جهان

همه موجودات براى رسيدن به کمال شايسته خود، در حرکتند وبراى دست يابى به آن در تلاشند. دانه گندم که زير خاک آرميده، تلاش مى کند وپس از شکاف پوسته خود، لايه هاى خاک تيره را به کنار زده وبه سوى نور حرکت مى کند وبا ايجاد ريشه در دل زمين، جايگاه خود را استوار مى نمايد وبا رويش خوشه هاى زرين، به کمال خويش مى رسد. هسته خرما رشد مى کند وبه درختى پر تمر تبديل مى شود و.... حرکت به سوى کمال مطلوب، در همه موجودات هست. آدمى نيز از اين قانون عمومى، پيروى مى کند وبراى رسيدن به جامعه انسانى کامل، در تلاش است. اگر جامعه انسانى کامل را به يک گلستان گل تشبيه کنيم، هر يک از پيامبران وپيشوايان ودانشمندان الهى مامورانى هستند که هر کدام در حد وظيفه خود شرايط گلستان را آماده تر نموده اند.

يکى زمينش را هموار ساخته، ديگرى آبش را تهيه نموده وسويم به نهال کارى پرداخته، اما همه در انتظار آخرين باغبان هستند، که گلستان پر گل را به بالاترين درجه رشد وزيبايى برساند. آرى، در سير زندگانى اجتماعى بشر، روزى خواهد رسى که جنگ وجهل، فقر وفساد، از بين برود وجامعه بشرى با رهبرى بزرگ مردى الهى، به کمال معنوى ورفاه مادى دست يابد. آينده جهان، آينده اى است روشن وبا صلح وصفا، که دانشمندانى چون سقراط وافلاطون در آرزوى آن بودند. همه اديان الهى، ما را به آن زمان نويد داده اند واسلام به عنوان يک وعده قطعى، براى آن روز، برنامه ريزى نموده است.

آينده ساز جهان

کدامين قدرت مى تواند جامعه چند ملياردى بشر را از سقوط نجات دهد؟ چه کسى بايد به جاى فساد، صلاح را بر پا سازد وبه جاى جنگهاى خانمان سوز اتمى، صلح وصفا ايجاد کند ودانش ورفاه را جايگزين فقر وجهل کند وسرانجام، انسان را به کمال مطلوبى که آفريدگانش معين فرموده، برساند؟

او همان مرد الهى است که تکميل کننده پيام همه پيامبران بزرگ بوده وهمه صالحان ومظلومان تاريخ، چشم اميد به او دوخته اند. او همان خورشيدى است که پيامبر اسلام وپيشوايان معصوم معرفيش نموده وپايان بخش شب ظلمانى بشر، دانسته اند. او همان آينده ساز جهان است که تبر ابراهيم (عليه السلام) را بر دوش نهاده تا بتهاى شرک وفساد را نابود کند وعصاى موسى (عليه السلام) را در دست گرفته تا جادوى فرعونهاى زمانه را ابطال کند وآنان را در درياى هلاکت غرق سازد. ونفس مسيحيايى است که ظهور مى کند، تا کالبدهاى بى جان را روح دهد وهمه فرزندان آدم (عليه السلام) را به دين جدش، حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) فرا خواند. آينده ساز جهان امام زمان ما، حضرت حجه ابن الحسن (عجل الله تعالى فرجه) است.

آشنايى با امام زمان

پس از آنکه خداوند مهربان، دستورات لازم براى هدايت وسعادت بشر را به آخرين سفير خود، حضرت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وحى فرمود آن حضرت دوازده جانشين براى خود معرفى فرمودند تا هم الگوى عملى اسلام باشند وهم آنچه که در کلام وحى آمده، براى مردم تفسير وتوضيح دهند. هر مسلمان، در هر زمان بايد امام زمان خودش را بشناسد. زيرا امام صادق (عليه السلام) فرمودند: من مات وهو لا يعرف امامه، مات ميته جاهليه(1) کسى که زندگى خود را سپرى کند، اما به امام زمان خويش معرفت پيدا نکند، از افراد جاهل ونادان، محسوب است. اينک براى آشنايى با امام زمان (عجل الله فرجه) مطالبى تقديم مى شود.

ويژگيهاى حضرت

او دوازدهمين پيشواى معصوم وآخرين جانشين رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) مى باشد. نامش نام پيامبر بزرگوار اسلام محمد وکنيه اش، کنيه پيامبر ابو القاسم است. برخى از القاب مبارکش چنين است: حجت خدا، ذخيره خداوند، پيروز شده بر ظالمان، هدايت کننده، اماده قيام، کسى که جهان در انتظار اوست، امير طائفه پيروز، امير مردم، امير مسلمين، بهترين برگزيده الهى، بهترين مردم روى زمين، پناه امت، پناه دين، مرد صالح، پناهنده به بيت الله الحرام، تنها وغريبى که دشمن در تعقيب اوست، خليقه الله، نور الله، کلمه الله، صفوه الله، دادگر مبارک، ستاره مومنان، صالح گذشتگان وبهترين باقى ماندگان، طاووس بهشتيان. پدرش، گنج دانش ايزدى، امام حسن عسکرى (عليه السلام) ومادرش، بانوى نيکو سيرت، نرجس خاتون است. در سپيده دم روز جمعه پانزدهم شعبان، سال 255 هجرى قمرى در شهر سامرا پايتخت عباسيان، قدم برگيتى نهاد.

ولادت مخفى

پيامبر بزرگوار اسلام وپيشويان معصوم، در طول 255 سال قبل از ولادت حضرت، همواره از نوزادى خبر مى دادند که ستمگران جهان را نابود مى کند وجهان را پر از عدل وداد مى نمايد. به همين جهت، دشمنان عدالت وحاکمان ستمگر، براى نابودى اين نوزاد، نقشه هاى مى کشيدند ودر همين ارتباط، پدر بزرگوارشان حضرت، امام حسن (عليه السلام) سالها در پادگانهاى نظامى تبعيد بودند(2) وجاسوسان، مراقبت مى کردند که تولد نوزاد را به طاغوت زمان گزارش نمايند.

گويا داستان تولد حضر موسى (عليه السلام) در زمان حکمرانى فرعون را نخوانده بودند وبا قدرت عظيم پروردگار عالم، آشنا نبودند. تاريخ نويسان گويند: چندين جاسوس، خانه وزندگى امام حسن (عليه السلام) را تحت مراقبت داشتند ودر مواردى همسر حضرت را مورد بازجويى قرار مى دادند تا وضعيت کودک را گزارش کنند وستمگران به آرزوى باطل خود، يعنى نابودى امام، برسند. اما به قدرت خداوند توانا، هيچ گونه آثار ظاهرى در مادر حضرت، نرجس پيدا نشد ودر غفلت دشمنان، نوزادى که اميد گذشتگان بود ونور چشم آيندگان، زمين را نور باران کرد.

اسير رومى

شايد به خاطر لزووم مخى بودن تولد نوزاد موعود،(3) خداوند مادر ايشان را، زنى پارسا از اسيران رومى قرار داد، تا دشمنان از موهبتى که به او خواهد شد غافل باشند. نرجس، دختر يوشعا پسر قيصر روم واز نسل شمعون، يکى از حواريين حضرت عيسى (عليه السلام) است. هنگامى که نرجس، در روم بود، خوابهاى الهام بخشى مى ديد.

يک بار، پيامبر عزيز اسلام وحضرت عيسى (عليه السلام) را در خواب ديد که او را به عقد امام حسن (عليه السلام) در مى آورند. در خواب ديگرى به دعوت حضرت زهرا (سلام الله عليها) مسلمان شد، اما اسلام خود را از ديگران پنهان مى داشت، تا آنگاه که بين مسلمانان وروميان جنگ در گرفت وقيصر خود همراه لشکر روانه جبه جنگ شد. نرجس در خواب، فرمان يافت که به طور ناشناس همراه کنيزان وخدمتکاران به دنبال سپاهى که به مرز مى روند، برود. او چنين کرد ودر مرز، سپاه مسلمانان او ر اسير ساختند، بى آنکه بدانند، او از خانواده قيصر است، او را همراه ساير اسيران، به بغداد بردند تا به صورت برده، بفروشند. فرستاده امام هادى (عليه السلام) نامه اى را که امام به زبان رومى نوشته بودند، به نرجس رسانيد واو را از برده فروش خريدارى نمود وبه سامرا نزد امام هادى (عليه السلام) آورد. امام، خوابهاى نرجس را به او ياد آور شدند وبه او مژده دادند که همسر امام يازدهم ومادر فرزندى است که زمين را پر از عدل وداد مى سازد. نرجس، آداب اسلامى را آموخت وپس از مدتى به همسرى امام حسن (عليه السلام) درآمد. نوزادى که همچون حضرت موسى (عليه السلام) مخفيانه به دنيا آمد وهمچون حضرت عيسى (عليه السلام)، در گهواره سخن گفت وپس از شهادت به توحيد ورسالت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) گفت: خدايا زمين را به وسيله من، از عدل وداد پر کن.

سخن اديان

اعتقاد به حضرت حجت که مصلح الهى وجهانى است، در بسيارى از اديان ومذاهب وجود دارد. پيروان اديان ديگر مانند يهوديان، مسيحيان، زردشتيان ونيز هندويان، به ظهور يک مصلح بزرگ الهى، اعتراف دارند ودر انتظار او هستند همچنين پيروان مذاهب مختلف اسلام، از شيعه تا اهل سنت، به مصلح جهان، حضرت حجت (عجل الله فرجه) اعتقاد دارند. اکنون نمونه اى از سخنان اديان ومذاهب تقديم مى گردد. در کتاب ديد که نزد هندويان از کتب آسمانى است، چنين آمده است. پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخر الزمان پيدا شود که پيشواى خلايق باشد ونام او منصور باشد وتمام عالم را بگيرد وبه دين خود درآورد ومؤمن را از کافر بشناسد وهر چه از خدا خواهد، برآيد.(4)

ودر کتاب جاماسب شاگرد زردشت آمده است:

مردى بيرون آيد از زمين تازيان، از فرزندان هاشم،... وبر دين جد خويش بود با سپاه بسيار روى به ايران نهد وآبادان کند وزمين پر داد (عدل) کند واز داد وى باشد گرگ با ميش. در کتاب زند يکى از کتابهاى زردشتيان آمده است: آنگاه فيروزى بزرگ از طرف ايزدان مى شود واهريمنان را منقرض مى سازند.. وبعد از پيروزى ايزدان وبرانداختن تبار اهريمنان، عالم کيهان به سعادت اصلى خود رسيده، بنى آدم بر تخت نيکبختى خواهند نشست.(5)

در سفر تکوين تورات چنين آمده است: ودر حق اسماعيل (دعاي) ترا شنيدم، اينک او را برکت داده ام واو را بارور گردانيده، به غايت زياد خواهم نمود ودوازده سرور توليد خواهد نمود واو را امت عظيمى، خواهم نمود.(6)

ودر مزامير حضرت داوود (عليه السلام) آمده است. واما صالحان را خداوند تاييد مى کند... وصالحان وارث زمين خواهند بود ودر آن تا هميشه ساکن خواهند بود.

قرآن کريم، ضمن بيان عقيده اسلام، اعتقاد اديان ديگر را نيز بيان نموده ومى فرمايد: (ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر، ان الارض يرثها عبادى الصالحون) (انبياء / 105) ما در زبور (داوود) (علاوه بر تورات وقرآن) نوشتيم که بندگان شايسته ما وارث زمين خواهند شد. آنگاه که فرمان الهى رسد، ولى عصر (عجل الله فرجه) بر خانه کعبه تکيه زند و313 نفر از ياران مخلص که شيران روز وزاهدان شب هستند، به عدد ياران با وفاى پيامبرى در جنگ بدر، حضرتش را همراهى کنند واولين آيه اى که آن قرآن ناطق تلاوت مى کند اين آيه است: (بقيه الله خير لکم ان کنتم مؤمنين). (هود / 86) وسپس خود را معرفى نموده ومى فرمايد: من ذخيره خداوند ونماينده او براى شما هستم. در پاسخ آن امام بر حق، همه مسلمانان چنين بانگ برآورند: السلام عليک يا بقيه الله فى ارضه سلام ودرود بر تو، اى اندوخته خدا در زمين.(7)

اسلام

از آنجا که آيات متعددى از قرآن کريم، به مصلح جهان، حضرت امام زمان (عجل الله فرجه) اشاره دارد واز پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، وپيشوايان معصوم، حدود شش هزار روايت درباره آن حضرت بيان شده است، اعتقاد به وجود نورانى ايشان وانتظار براى قيام آن امام عدل گستر، نزد همه مسلمانان مورد قبول است. در اينجا نمونه اى از آيات وروايات تقديم مى شود. آيات: (ونريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثين) (قصص / 5) اراده کرده ايم که بر مستضعفان (خدا پرستانى که زير بار ستم ستمگران ناتوان شده اند) منت نهيم وآنان را پيشوا ووارث زمين سازيم. چند نکته:

1 - چون خداوند اراده نموده، يعنى بدون شک چنين واقعه اى رخ خواهد داد.

2 - منت خداوند بر ما يعنى عزت، چنانکه بالاترين مقام براى ما عبد بودن نسبت به اوست.

3 - کسانى که در زمين، مستضعف گشته اند، يعنى خدا پرستانى که مقام معنوى بالا دارند اما در زمين، ستمگران بر آنها ستم نموده وايشان زير بار ستمها، ناتون شده ودر انتظار يارى الهى هستند.

4 - خداوند آنها را امام وپيشوا قرار خواهد داد، بدون شک کسى مى تواند از سوى خداوند به عنوان امام وپيشوا باشد که خود از مردن الهى ومعصومين باشد وبر طبق روايات متعدد آن شخص، امام زمان (عجل الله فرجه)، خواهد بود.

5 - خداوند آن امام وپيشوا را وارث زمين مى گرداند، يعنى چنانکه او در مقامات معنوى امام است، بايد حکومت الهى را هم بر پا کند وبا نابود کردن ستمگران، سياست الهى را بر قرار سازد وجامعه بشرى را به سوى صلاح وکمال، رهبرى نمايد.

روايات اهل سنت

از ميان صدها روايت که در کتابهاى متعدد آمده است، تنها دو نمونه يادآور مى شود:

1- پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: قيامت بر پا نمى شود تا آنکه مردى از خاندان من امور اداره دين وسياست را در دست گيرد که اسم او، اسم من است.(8)

2- سلمان فارسى مى گويد: خدمت رسول گرامى رسيدم. حسين بن على را روى زانوى خود نشانده بود وچشمها ولبهاى او را مى بوسيد ومى فرمود، تو امام، پسر امام، برادر امامى، تو حجت خدا، پسر حجت خدا، برادر حجت خدايى، وتو پدر نه حجت خدايى که نهم آنان، قائم ايشان است.(9)

روايات شيعه

از ميان صدها روايت که در کتابهاى شيعه آمده است، تنها دو نمونه تقديم مى گردد:

1- پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: قائم از اولاد من، اسم او اسم من وکنيه او کنيه من، اخلاق وسيماى او اخلاق وسيماى من، روش او روش من است. مردم را به دين من وکتاب پروردگارم دعوت مى کند. هر کس او را اطاعت کند، از من اطاعت کرده وهر کس با او مخالفت ورزد، با من مخالفت ورزيده، وهر کس غيبت او را انکار نمايد، مرا انکار نموده است.(10)

2- امام صادق (عليه السلام) فرمودند، ظهور وقيم امام روى نخواهد داد، مگر بعد از آنکه همه گروهها (ومکاتب بشرى) بر مردم حکومت کرده باشند تا کسى نگويد، اگر ما حکومت مى کرديم، به عدالت رفتار مى نموديم. سپس قائم (عجل الله فرجه) به حق وعدل قيام فرمايد.(11)

امامت در کودکى

چنانکه مى دانيم، پيامبران الهى، پاکترين انسانها هستند که از سوى پروردگار براى رساندن پيامهاى الهى، انتخاب شده اند. از آنجا که امامت، وظيفه اى الهى، ودر ادامه رسالت پيامبران وبراى ارائه الگوى عملى از تعاليم مکتب است چنين کسانى بايد از هر گناه به دور (معصوم) باشند. بنابر اين لازم است که امامان نيز از سوى خداوند معرفى گردند، چرا که تنها او اگاه به اعمال ورفتار انسانها است. در شرايطى که لازم باشد، خداوند پيامبرى را، حتى در گهواره به اين مقام مى رساند وبه مردم معرفى مى نمايد، چنانکه حضرت عيسى (عليه السلام) در گهواره، اعلام رسالت فرمود وحضرت يحيى (عليه السلام) در کودکى به پيامبرى رسيد. امامت نيز که وظيفه اى سنگين ومقامى الهى است، در شرايطى در سن کودکى بر عهده پيشوايان گذارده مى شود. چنانکه امام جواد (عليه السلام) وامام هادى (عليه السلام) در سن 8 سالگى وامام زمان (عجل الله فرجه) در سن 5 سالگى، وظيفه مهم امامت امت را عهده دار شدند. جالب توجه اينکه خلفاى وقت، براى مبارزه بى امان با تفکر شيعى، دست به هر کارى مى زدند وچند بار با جمع آورى همه دانشمندان معاصر، پيچيده ترين مسائل علمى ومعماهاى فقهى را آماده ساختند تا از امام کم سن وسال شيعيان بپرسند. اما امام جواد (عليه السلام) وامام هادى (عليه السلام) در حالى که در سنين کودکى بسر مى بردند، با سرعت ودقت غير قابل تصور، به پاسخگويى پرداختند ونقشه خلفاى کور دل را نقش بر آب نمودند. اگر کوچکترين ضعف در پيشوايان کم سن وسال مشاهده مى شد بدون شک بهترين بهانه بود که خلفاى وقت اين مساله را مطرح کنند وبايه هاى امامت را لرزان جلوه دهند. اما چنين مساله اى هرگز مطرح نشده، بلکه هر بار که دانشمندان از امامان کم سن، سوال مى کردند وپاسخهاى عالمانه ودقيق را مى شنيدند، پايه هاى حکومت خلفا سست تر شده ومردم در مى يافتند که پيشوايان معصوم با تعيين خداوند، انتخاب گشته اند. حضرت امام مهدى (عجل الله فرجه) نيز در حالى که فقط 5 سال از عمر شريفشان مى گذشت، با شهادت امام حسن عسکرى (عليه السلام)، امامت امت اسلام را بر عهده گرفتند واکنون در انتظار فرمان الهى براى ظهور ونجات بشريت، بسر مى برند.

طول عمر حضرت

بسيارى از پديده هايى که امروز، براى ما ساده وقابل حل است، براى نسلهاى قبل، غير قابل باور مى نمود.

اعمال شگفت انگيز کامپيوتر، حرکت هواپيماهاى تيز پرواز، مشاهده صدا وتصوير افرادى از فاصله هزاران کيلومتر به وسيله امواج راديويى و... از اين قبيل است. چنانکه امروز علم پزشکى وجراحى، رشد بسيار گسترده اى پيدا کرده، اينکه پيشرفت علمى بشر به جايى برسد که بتواند عمر خود را افزايش دهد. دور از انتظار نيست. وعملا نيز گامهايى در اين جهت برداشته شده واز جمله سن برخى از حيوانات آزمايشگاهى را تا سيصد برابر افزايش داده اند.(12) همچنين مردم ژابن با رعايت مسائل بهداشتى عمر متوسط خود را تا در چندين سال افزايش داده اند. ودر صفحات تاريخ افرادى با سنين بالا، به چشم مى خورد که از جمله آنان حضرت نوح (عليه السلام) است، که تنها مدت رسالت ايشان 950 سال بوده است.(13)

به فرض که دانش بشرى نتواند به مرحله اى برسد که طولانى کردن عمر را، حل کند، طولانى شدن عمر آن مرد الهى که شاهکار خلقت به حساب مى آيد ورسالت بر پايى عدل جهانى را بر دوش دارد، براى آفريدگار تواناى آسمان وزمين، امرى بسيار آسان وساده است.

نکته قابل توجه در رابطه با طول عمر حضرت، اين است که، لازمه اين که کسى بتواند يک نظام جهانى را بر اساس عدل ودرستى، هدايت کند ومردم جهان را با همه اختلافات قومى ونژادى، ومتحد ويکپارچه کند وبه کمال معنوى ورفاه مادى برساند، آن است که خود يک تاريخ مجسم باشد وفراز ونشيب تمدنها ومکتبهاى بشرى را ديده باشد. وامام زمان (عجل الله فرجه) با عمر طولانى خويش، شاهد اوج وسقوط تمدنها هستند تا با نگرشى وسيع وهمه جانبه، حکومت آينده جهان را رهبرى وهدايت فرمايند.

چرا غيبت

جامعه بشرى، که چند هزار سال قبل مى زيسته، همچون کودکى خردسال بوده، با قدرت فهمى در توان خود، که به تدريج رشد کرده است. به همين جهت هر يک از پيامبران الهى، متناسب با استعداد مردم خود، آموزشهايى به آنان داده وهر يک از پيامبران، دين قبل از خود را کاملتر وجامعتر نموده است. در شرايطى که جامعه بشر به رشد مناسب خويش رسيد، خداوند آخرين پيامبر وکاملترين دين خود يعنى اسلام را به جهان انسان، عنايت فرمود. قرآن، متکاملترين قانون الهى، براى زندگى بشر، به وسيله پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در دسترس بشر قرار گرفت وهمچنين دوازده پيشواى معصوم، براى آنکه الگوى عملى قرآن باشند، معرفى گشتند. پيشوايان بزرگ، تا حدود 260 سال در حضور مردم بودند، دستورات لازم را فرمودند ونيز معيارهايى براى پاسخ يافتن تمامى نيازهاى بشر، تا روز قيامت تعيين فرمودند. قرآن، سخن وسيره عملى امامان، عقل، اتقاق نظر دانشمندان اسلامى.

از اين زمان به بعد، بشر به حدى از قدرت فکرى ودانش رسيده که با توجه به معيارها، خود راه را از بيراهه بشناسد وبراى اين مهم بايد کوشش کند، علم بياموزد وبه پيش رود. آرى از زمانى که جامعه بشرى چون جوانى با قدرت وبا فکر واراده گشت، مقرر شد که خود به پيش رود وپيشواى الهى، درنهان بسر برد، باشد تا بشر همه استعداد خود را به کار بندد وبه اصطلاح روى پاى خود بايستد.

چگونگى غيبت

درباره چگونگى غيبت حضرت، دو احتمال را بررسى مى کنيم:

غايب بودن خارق العاده

هر گاه بر پايى حق، نياز به انجام کار خارق العاده داشته باشد، خداوند به بندگان شايسته خود چنين قدرتى را عنايت مى فرمايد. رفتن حضرت ابراهيم (عليه السلام) به درون آتش ونسوختن آن حضرت وعبور کردن حضرت موسى (عليه السلام) از رود نيل وغرق نشدن آن حضرت، از اين قبيل هستند. از آنجا که بر پايى حکومت عدل جهانى، وعده همه اديان الهى بوده واراده خداوند بر آن است، ممکن است آفريدگار توانا براى حفظ رهبرى آن حکومت واحد جهانى، بصورت کارى خارق العاده، حضرتش را از ديده ها پنهان کند، به طورى که آن حضرت با مردم زندگى کند، اما کسى قدرت ديدن آن حضرت را نداشته باشد.

حاضر بودن ناشناس

بر اساس برخى روايات، احتمال ديگرى مطرح است وآن اينکه، حضرت در جمه ما حاضر هستند وما ايشان را مشاهده مى کنيم، اما آن حضرت را به صورت ناشناس تلقى مى کنيم ونمى دانيم که ايشان همان ذخيره الهى هستند که جهان در انتظار او مى باشد. در موارد متعددى که افراد به حضرتش متوسل شده اند، فرد ناشناسى حاجت انها را برآورده واز چشم، غايب شده، آنگاه شخص متوجه شده که آن فرد ناشناس، همان گمشده او وهمه جهانيان، امام زمان (عجل الله فرجه) بوده است. چنانکه حضرت موسى (عليه السلام) سالها در خانه فرعون زندگى مى کردند ورفت وآمد داشتند، اما فرعون ويارانش نمى دانستند که اين شخص، همان فردى است که در آينده، حکومت آنها را از بين خواهد برد.

غيبت صغرى

در اين شرايط خاص، غيبت امام زمان (عجل الله فرجه) رخ مى دهد وبشر بظاهر از دسترسى به امام خود، محروم مى گردد. البته غيبت پيشوا، يکباره صورت نمى گيرد، تا بشر يکباره احساس بى سرپرستى ننمايد.

از سال 260 تا سال 329 دوران غيبت صغرى کوتاه مدت است که در اين زمان، عالمان پرهيزگارى به عنوان رابط ميان امت وامام، معرفى شدند تا مردم پاسخ مشکلات را توسط آنها، از امام بيابند. پس از اين دوران، مصلحت الهى چنين بود که نمايندگان ايشان معين نباشند، بلکه مردم شرايطى را که امام فرمودند، در نظر بگيرند وهر کس که آن ويژگيها را داشت، به منزله جانشين امام، تلقى نموده، سخن او را سخن امام بدانند.

نمايندگان در زمان غيبت صغرى

چنانکه دانستيم، براى آنکه امت اسلام بتواند دورى از امام را تجربه کند وآمادگى براى مرحله بعد داشته باشد، ابتدا تا مدت 69 سال غيبت صغرى کوتاه مدت انجام شد. در اين مدت، حضرت، هدايت کشتى امت را بتدريج به دست با کفايت چهار نماينده مستقيم خود دادند. آن علماء واراسته عبارتند از:

1 - عثمان بن سعيد عمرى

2 - محمد بن عثمان عمرى

3 - حسين بن روح نوبختى

4 - على بن محمد سمرى عهر يک از اين چهار نفر را، امام زمان (عجل الله فرجه) خود تعيين فرموده واو را به گونه اى به مردم معرفى نمودند.

اين بزرگان در مدت ماموريت خويش، پاسخ مسائل ومشکلات مردم را از حضرتش دريافت مى نمودند.

غيبت کبرى (بلند مدت)

اکنون ما در غيبت کبرى امام بسر مى بريم، با اين وجود وظايف ما در اين زمان، کاملا روشن است وهمگى در انتظار طلوع خورشيد، بايد انجام وظيفه کنيم. براى آشنايى شما عزيزان، درسهاى از انتظار تقديم خواهد شد.

نمايندگان در زمان غيبت کبرى

با شروع دوران غيبت کبرى دراز مدت وظيفه امت دقيقتر ومهمتر از گذشته مى شود، زيرا امام (عجل الله فرجه) معيارهاى کلى براى نمايندگان خود تعيين نموده اند وتشخيص صلاحيت آنها بر عهده امت گذارده شده است. امام (عجل الله فرجه) در نوشته اى که به آخرين نماينده مستقيم خود، على بن محمد سمرى نوشتند وظيفه مردم را اين گونه فرمودند: اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه احاديثنا فانهم حجتى عليکم وانا حجه الله.(14) در مسائل ومشکلاتى که براى شما پديد مى آيد، به کسانى که با سخنان ما آشنا هستند، مراجعه کنيد زيرا آنان نماينده من هستند براى شما، چنانکه من نماينده خداوند هستم. هر کس از آنان روى بگرداند، از من روى گردانده وآن که از من روى گرداند، از خداوند روى گردانده. در يکى از سخنان گهربار امام صادق (عليه السلام) ويژگيهاى نمايندگان امام زمان چنين آمده است. من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه.(15)

هر کدام از فقيهان که بر نفس خويش، مسلط است ونگهبان دين است وبا خواسته نفس خويش مبارزه مى کند وپيرو فرمان امام خويش است، لازم است بر مردم از او پيروى کنند. با توجه به اين ويژگيها، نمايندگان امام زمان (عجل الله فرجه) در زمان غيبت کبرى مشخص مى شوند وپيروان حضرت، بايد در مسائل ومشکلات به نمايندگان امام، مراجعه نمايند.

غيبت در حضور

امام سجاد (عليه السلام) در کلامى زيبا، انتظار سازنده ومنتظران راستين را معرفى نموده وچنين مى فرمايند.

بى ترديد مردم زمان غيبت مهدى (عجل الله فرجه) که امامت او را باور دارند، ومنتظر ظهور اويند از مردمان ديگر زمانها برترند وافضل، چون خداوند متعالى به آنان عقل ودرک وقدرت شناختى داده است که غيبت براى آنان همچون حضور است. خداوند آنان را در آن زمان، همپايه مجاهدان همراه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قرار داده است واينانند شيعيان راستين ما واخلاص گزاران واقعى ودعوت کنندگان به خدا، در نهان وآشکار. امام سجاد (عليه السلام) با اين بيان شريف، همه منتظران را به اين حقيقت بزرگ توجه داده اند که در زمان غيبت حضرت حجت (عجل الله فرجه) بايد همان گونه باشند که در زمان ظهور آن بزرگوار خواهند بود. يعنى همان گونه که در زمان ظهور بايد در کنار او با ظلم وفساد وشرک مبارزه کنيم، در زمان غيبت نيز اين وظيفه ومسووليت از ما سلب نمى شود. از اين ديدگاه صحيح، در زمان غيبت، دوستى ودشمنى در راه خدا همچنان تداوم مى يابد وهيچ مسلمان منتظر، حق ندارد به غفلت وسکوت بگرايد وظالمان وفساد گستران را به حال خود رها کند. اين بيان شريف به ما مى آموزد که تعاليم مترقى اسلام، در هيچ عصرى به تعطيلى نمى گرايد وهمواره زنده وپويا وحل کننده مشکلات جامعه بشرى است.

در مکتب غيبت وانتظار

يکى از مفاهيم مترقى اسلام که مورد سوء استفاده منحرفان قرار گرفته است، انتظار مى باشد. انتظار، هرگز به معنى سکوت در مقابل ظلم وگناه، يا وهمسويى با فاسدان نيست، زيرا چنين معنايى بر خلاف آرمان مقدس دين ومخالف با دستورات قطعى اسلام است. انتظار به معناى صحيح، دستورى است هماهنگ با همه دستورات سازنده الهى وچنين انتظارى است که مورد سفارش پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قرار گرفته ودرباره آن فرموده اند: افضل اعمال امتى، انتظار الفرج.(16)

بالاترين وبهترين عمل پيروان من، انتظار براى ظهور قائم آل محمد (عجل الله فرجه) است. آرى، انتظار مکتب سازنده اى است که درسهاى آموزنده به ما مى دهد وچنين انتظارى مى تواند بهترين اعمال امت اسلام باشد، همچنين در غيبت آن حضرت، برکاتى نهفته است. برخى از درسهايى که در مکتب مترقى انتظار وغيبت مى آموزيم، چنين است:

خودسازى

از وظايف مهمى که هر مسلمان در حال انتظار دارد، اين است که همواره خود را براى مشاهده ظهور حضرت وهمراهى با آن اميد عالم، آماده ومهيا سازد. در اينجا ذکر 3 نکته لازم است:

1 - در زمان حضور امامان قبل، هر انسان صالح يا فاسد مى توانست به حضور امام برسد وهر سخنى که داشت بگويد، اما در زمان غيبت، تنها انسانهاى صالح ومخلص مى توانند به محضر مبارکش برسند. بنابر اين هر کس بايد جان خود را از پليديهاى گناه پاک کند وراه تقرب به پروردگار را در پيش گيرد تا بتواند شايستگى رسيدن به آن چشمه نور وفضيلت را پيدا کند.

2 - در هر لحظه اى از زمان که خداوند اراده نمايد، ممکن است قيام جهانى حضرت، بر پا شود وناگهان ظهور حضرتش اعلام گردد. بنابر اين هر مسلمان بايد همواره آماده ظهور باشد، همچنان که يک نظامى رزمنده در حال آماده باش، بيدار ومهيا براى اجراى دستورات فرماندهى است، آمادگى براى ظهور به معناى اين است که شخص همه پليديها را از خود دور کند وبا ورود به در رحمت الهى يعنى توبه جان خويش را به خوبيها، زينت بخشد. امام زمان (عجل الله فرجه) در نامه اى به شيخ مفيد فرمودند: فان امرنا بغته فجاه حين لا تنفعه توبه ولا ينجيه من عقابه ندم على حوبه.(17)

قيام ما (با اجازه خداوند) به طور ناگهانى رخ خواهد داد ودر آن هنگام ديگر توبه، فايده وسودى نخواهد داشت وپشيمانى نفعى ندارد.

ظلم ستيزى

در بسيارى از دستورات اسلام، ظلم ستيزى ومبارزه با هر گونه فساد، مشاهده مى شود، اما آنچه که شيعيان را بيش از ديگران به حرکتهاى آزادى بخش وميدان مبارزه با ظالمان کشانده دو پيام مهم است که عبارتند از:

عاشورا - انتظار

عاشورا، درس مبارزه مى آموزد وانتظار، اميد به يارى امام زمان (عجل الله فرجه) را در دلها زنده مى کند. عاشورا، مشعل مبارزه را روشن مى کند وانتظار، روشنى آن را تداوم مى دهد. حضرت، در نامه به شيخ مفيد چنين فرمودند: اعتصموا بالتقيه.(18)

به وسيله راز دارى، خودتان را از چنگ دشمن، حفظ کنيد. امام زمان (عجل الله فرجه) در اين فرمان، ضمن امر به رعايت راز دارى به صورت غير مستقيم به مبارزه با ستمگران دستور مى فرمايد، چرا که دستور به راز دارى آن گاه مورد دارد، که براى مبارزه با ظلم وفساد، برنامه ريزى شود. اين گونه است که در تاريخ پر افتخار تشيع، همواره مشعل فروزان مبارزه با ستمگران بر افروخته بوده، زيرا اعتقادشان اين بوده که امام زمان (عجل الله فرجه) گر چه به ظاهر همراه ما نيستند وغايب اند، اما در واقع، نظاره گر اعمال ما هستند ودر مبارزه با دشمنان خدا، ما را يارى خواهند فرمود.

تلاش علمى

از يک سو هر مسلمانى مى داند که دستورات نجات بخش اسلام، براى همه انسانها وهمه زمانها است وآيين الهى بايد تا روزى که جهان بر پا است، زنده باشد وپاسخگوى نيازهاى بشر باشد واز سوى ديگر امام زمان (عجل الله فرجه) که چراغ فروزان زمان ما هستند، در غيبت بسر مى برد، پس بايد خودمان تلاش کنيم وبا تکيه بر منابعى که در اختيار داريم مسائل ومشکلات را حل کنيم، در مقابل مکاتب بشرى، نظر دين خدا را بگوييم وسرانجام چگونگى پاسدارى از آرمان هاى الهى را در شرايط جديد جامعه، بياموزيم. چنين است که حوزه هاى علميه شکل مى گيرد ودانشمندان الهى در رشته هاى گوناگون به مطالعه وکاوش مى پردازند وچشمه هاى جديدى از دانش وبينش را ايجاد مى کنند وعلومى چون فقه، فلسفه، عرفان، تفسير، اخلاق و... راه گشاى جامعه بشرى مى گردد.

اميد به پيروزى مستضعفان

مهمترين عامل پيروزى هر حرکت انقلابى در مقابل ستمگران، اين است که مظلومان وستمديدگان، داراى روحيه قوى وباشند، چنانکه در هجوم ارتش عراق به ايران، آنچه که جبهه هاى ما را قوى وپيروز کرده بود، همين روحيه قوى وبرخاسته از ايمان بود. وسرانجام اين روحيه بلند، کيد دشمنان را خنثى نمود. آرى، آنها که دلشان به خورشيد انتظار روشن است، با داشتن اطمينان به پيروزى، در مقابل ستمگران مى ايستند، گر چه با سنگ در مقابل تانک. پيروزى مستضعفان ومظلومان، اراده تخلف ناپذير الهى است که آفريدگار توانا در قرآن(19) وعده فرموده واميد وايمان به اين وعده راستين، مايه دلگرمى مبارزان حق طلب است وسرانجام آنان پيروزى را در آغوش خواهند گرفت.

اميد به پيروزى دين حق

در حالى که بخش مهمى از جمعيت بشر امروز، پيرو مکاتب بشرى هستند وبودائيسم وکمونيسم و... مردم را به خود مشغول داشته، مسلمانان در انتظار روزى هستند که از جاى جاى کره خاک، نداى دين حق، يعنى اسلام به گوش رسد. اين وعده الهى است که فرمود: خداوند دين اسلام را فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز سازد وآن را فراگير نمايد.(20)

آرى، در زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ارتباط با ملتها مشکل بود ودر زمانهاى بعد، حاکمان سرزمينهاى اسلامى، غالبا براى حفظ حکومت خويش در تکاپو بودند نه براى معرفى اسلام به دنيا. اما پس از ظهور قائم آل محمد (عليهم السلام) بشريت، حقانيت اسلام را در مى يابد وهمه آدميان به دين اسلام مى گروند.

رسالتى که اکنون بر دوش منتظران واقعى حضرت سنگينى مى کند وبايد آن را به سر منزل مقصود برسانند، اين است که هر کس با عمل به دستورات اين آيين حيات بخش، به صورت عملى، براى اسلام تبليغ کند وزمينه را براى دعوت همگانى امام زمان (عجل الله فرجه) آماده سازد. اميد به پيروزى نهايى اسلام، چون خورشيدى دلهاى مسلمانان را روشن وگرم نگاه مى دارد، تا مبادا فريفته ظاهر مکاتب بشرى ويا ديگر اديان شوند، بلکه محکم واستوار به آيين کامل خود افتخار کنند ودر معرفى آن سعى وتلاش نمايند.