راز نيايش منتظران

سيد محمد تقى موسوى اصفهانى

- ۲ -


دعاى ائمه

پوشيده نيست بر کسى که تتبع وممارست در حالات ودعوات ائمه طاهرين عليهم السلام داشته باشد اينکه، چقدر اهتمام در امر دعاء نمودن به حضرت صاحب الزمان عليه السلام ومسئلت فرج آن جناب از خداوند عالميان جل شانه داشته ودارند، واگر بخواهى اندکى بر صدق اين مدعى آگاه شوى، ملاحظه کن دعاى حضرت امير عليه السلام را در ضمن حديث مروى در غيبت نعمانى. ودعاى حضرت سيد الساجدين عليه السلام را در روز عرفه در حيفه وبعد از نماز ظهر ونماز عصر روز جمعه مروى در جمال الاسبوع، ودعاى حضرت صادق عليه السلام را به آن حضرت بعد از نماز ظهر مروى در فلاح السائل وبحار، ودعاى آن حضرت را صبح بيست ويکم ماه رمضان مروى در اقبال، ودعاى حضرت امام موسى کاظم عليه السلام را بعد از نماز عصر مروى در فلاح السائل، ودعاى حضرت امام رضا عليه السلام را مروى در جمال الاسبوع، ودعاى امام محمد تقى عليه السلام را مروى در کافى، ودعاى امام حسن عسکرى عليه السلام مروى در مهج الدعوات ودعاى مروى از خود آن جناب مروى در کمال الدين، وقنوت نماز ظهر جمعه مروى در جمال الاسبوع، ودعاى بعد از دو رکعت اولى نماز نافله شب مروى در مصباح المتهجد ومفتاح الفلاح، ودعاى روز بيست وپنجم ماه ذى قعده، ودعاى صبحهاى روزهاى جمعه، ودعاى بعد از نمازهاى فريضه، ودعاى وقت رفتن به مسجد در روز جمعه ودعاى افتتاح، وغير اينها که ذکرش موجب طول است، بلکه از عبارت دعاى روز عرفه وروايت مرويه در جمال الاسبوع در باب قنوت روز جمعه، وبعض ادله ديگر ظاهر مى شود که مؤمن هر دعائى که مى نمايد، بايد ابتداء کند به دعاى از براى حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه وظهوره. وچون در اين رساله بنابر اختصار است به همين مقدار اقتصار مى نمايم. وشيخ جليل محمد بن ابراهيم نعمانى (ره) به سندش از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که: در روزهاى جمعه گذاشته مى شود از براى حضرت رسول وحضرت امير المؤمنين وحضرت امام حسن وحضرت امام حسين صلى الله عليهم اجمعين در نزد عرش حق تعالى منبرهائى از نور، پس بر آن منبرها بالا مى روند، وجمع مى شوند نزد آنها ملائکه وارواح پيغمبران ومؤمنان، وگشوده مى شود درهاى آسمان، پس چون وقت ظهر جمعه مى شود آن حضرت دعاء مى کنند که: خدا يا نزديک گردان آن وعده اى را که در کتاب خود در اين آيه شريفه داده اى: (وعد الله الذين آمنوا وعملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض) تا آخر آيه (يعنى وعده داده است خداى تعالى به کسانى که ايمان آورده اند وعمل نيکو مى کنند اينکه آنها را جانشينان نمايد در زمين) واين وعده ظهور واستيلاى امام زمان عليه السلام ورجعت حقه ودولت منتظره ائمه اطهار است در آخر الزمان. پس ملائکه وپيغمبران نيز مثل اين دعاء مى کنند، آن گاه حضرت رسول وامير المؤمنين وامام حسن وامام حسين عليهم السلام سجده مى نمايند ومى گويند: خدايا غضب نماى بر کسانى که هتک حرمت تو را نمودند، وبنده هاى پسنديده تو را کشتند وبندگان نيکوکار تو را خوار کردند. پس تقدير مى فرمايد خدا آنچه را مى خواهد، واين در روزى است که معلوم است نزد خداوند جل شانه. حقير گويد: مرا در زمان ظهور واستيلاى حضرت صاحب الامر عليه السلام است، چنانچه در روايات ديگر تصريح شده، واگر کسى توهم کند که البته دعاهاى آن بزرگواران مستجاب است، پس چرا اين قدر ظهور آن جناب عقب افتاده؟ مى گوئيم: ماها آگاه نيستيم به وقت ظهور آن حضرت که چه زمان است، پس چه استبعاد دارد که حق تعالى شانه مقدر فرموده باشد ظهور آن جناب را در زمان بسيار دورى، اگر حضرت پيغمبر وائمه وملائکه وانبياء ومؤمنين دعاء نکنند به جهت تعجيل در ظهور آن حضرت. ودر زمانى نزديکتر مقدر فرموده ظهور اين امر را اگر اهتمام در اين دعاء بنمايند، لکن هنوز آن زمان نزديکتر نرسيده است وجوابهاى ديگر هم از اين توهم داده ام، در مکيال المکارم مذکور است. ودر روايتى وارد است که از زمانى که حق تعالى مستجاب فرمود دعاى موسى وهرون را، تا زمانى که بر فرعونيان غلبه کردند چهل سال طول کشيد، پس مؤمن بايد صبر نمايد واز دعاء کردن خسته نشود.

سر اهتمام ائمه در دعا براى ظهور امام زمان

در بيان سر زيادتى اهتمام ائمه طاهرين عليهم السلام در دعاى به حضرت صاحب الزمان وطلب فرج وظهور آن جناب را از خداوند عالميان، ودر اين مختصر به يک وجه اکتفاء مى نمايم: بدان که دعاء کردن به کسى، فرع محبت به آن کس است، واعظم اسباب محبت ودوستى آن است که شخص وجود کسى را خير بداند، که بودن خير در وجود هر کسى مقتضى وموجب محبت اوست. پس هر قدر معرفت شخص انسانى به وجود خير در وجود کسى کاملتر شد محبتش به او کاملتر مى شود، وهر قدر محبتش کاملتر شد تعلقش در دعاى به وجود او کاملتر وزيادتر مى شود، وواضح است که حقيقت معرفت وشناسائى به وجود مبارک حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه وخيرات وجود اقدس او به نحو اکمل، براى هيچ کس ممکن وميسر نيست، مگر حضرت رسول الله وائمه طاهرين صلى الله عليه وعليهم. زيرا که آنها از شجره طيبه واحده مى باشند، وکسى ديگر از مخلوقات نمى تواند احاطه به شئونات آنها نمايد، لهذا محبت آنها هم به آن جناب اکمل واعظم محبتها است. وهمين کافى است از براى شدت اهتمامشان به دعاى به وجود مبارک او، وطلب فتح ونصرت وفرج از براى او. واز اين بيان ظاهر شد نکته فرمايش حضرت صادق عليه السلام در حديثى که شيخ نعمانى (ره) در کتاب غيبت روايت کرده که فرمود: اگر من درک مى نمودم زمان حضرت قائم عليه السلام را، تا زنده بودم خدمت او را مى نمودم. وهمچنين مؤمنين هر کدام که معرفتشان به آن حضرت وخيرات وجود مبارک او کاملتر است، محبتشان هم کاملتر است، وهر چه محبتشان کاملتر باشد، اهتمامشان در دعا گوئى به آن حضرت کاملتر وزيادتر است.

يا رب آن طلعت زيبا ز پس پرده غيب

آنچه مانع ز ظهورش شده از جا بردار

دشمنانش همه تن ها ز روان خالى ساز

 

تو برون آور وما را به لقايش برسان

وآنچه اسباب ظهور است برايش برسان

دوستانش همه را بوسه به پايش برسان

منافع دنيوى دعا

در بيان فوائد ومنافع دنيويه که حاصل مى شود به دعاء نمودن از براى آن حضرت، وطلب فرج وظهور را وعليه السلام. ودر اينجا به ذکر ده فائده اکتفا مى کنم:

اول: آن که موجب طول عمر مى شود. زيرا که دعاى به آن حضرت صله رحم پيغمبر صلى الله عليه وآله است. ودر تفسير امام حسن عسکرى عليه السلام ذکر فرموده که: صله رحم پيغمبر صلى الله عليه وآله افضل وواجبتر است از صله رحم خود شخص. بنابر اين فوائدى که مترتب مى شود بر صله رحم خود شخص به طريق اولى ونحو اکمل مترتب مى شود به صله نمودن رحم پيغمبر صلى الله عليه وآله واز جمله آنها است طول عمر. در کافى از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مروى است که فرمود: صله رحم کردن اعمال را پاکيزه مى کند وبلاء را دفع مى کند وباعث آسانى حساب قيامت مى شود وعمر را دراز مى کند. به اين تقريب مى توان گفت که هر نوع خدمتى به امام زمان عليه السلام بکند، باعث رسيدن به اين فوائد هست. وبخصوص در ثواب دعاى دوم که مذکور مى شود روايت شده که موجب طول عمر مى شود.

فائده دوم: دفع بلاها ووسعت روزى است. در اصول کافى به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام روايت است که فرمود: دعاء نمودن شخص از براى برادر دينى خود در غياب او روزى را زياد مى کند ودفع مى کند مکروه را. حقير گويد: مسلم است که هر چند آن مؤمن افضل باشد، حصول اين فائده به دعاى در غياب او اکمل خواهد بود. پس دعاى از براى حضرت صاحب الزمان عليه السلام که اصل ايمان ومعدن ايمان است، در زمان غائب بودن آن جناب، بيش از دعاى براى هر مؤمنى سبب رسيدن به اين فائده عظيمه خواهد بود.

فائده سوم: آن که مواظبت نمودن مؤمن به دعاى به جهت آن جناب، سبب مستجاب شدن ساير دعاهائى است که مؤمن در حق خودش يا ديگران مى کند. وده وجه براى اين مطلب در کتاب مکيال المکارم ذکر نموده ام. پس مؤمن سزاوار است که در همه دعاهايش، ابتداء کند به دعاى براى آن حضرت عجل الله تعالى فرجه وظهوره.

فائده چهارم: شرفياب شدن به ملاقات آن جناب در بيدارى يا خواب. چنانچه در خصوص دعاى دوم، وبعض دعاهاى ديگر، روايت شده است. ودر بحار وغيره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که: هر کس بعد از نماز صبح وظهر بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم نميرد تا به فيض ملاقات حضرت قائم عليه السلام مشرف شود. ظاهر اين است که مقصود مداومت بر اين عمل است، که مشتمل است بر دعاء وصلوات بر محمد وآل محمد، ومسئلت تعجيل در فرج آنها که به ظهور حضرت قائم عليه السلام حاصل مى شود.

فائده پنجم: زياد شدن نعمتهاى الهيه، زيرا که شکر نعمت، به نص آيه قرآن، سبب زياد شدن آن مى شود. چون وجود مبارک آن حضرت اعظم نعمتهاى الهيه است، علاوه بر اين واسطه در تمام نعمتهاى ظاهريه وباطنيه است. چنانچه در اخبار متواتره ذکر شده ودر بحار وغيره از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت شده که، به ابى حمزه ثمالى فرمودند: اى ابا حمزه مبادا در ساعت بين الطلوعين خواب باشى که در آن ساعت حق تعالى تقسيم مى فرمايد ارزاق بندگان را وبدست ما جارى مى گرداند آنها را. پس شکرگزارى آن وجود مبارک لازم است وسبب زيادتى نعمت است ودعاى به آن جناب نوعى از شکرگزارى ايشان است. در کمال الدين وغيره از محمد بن زياد ازدى روايت شده که گفت: پرسيدم از حضرت امام موسى کاظم عليه السلام از تفسير آيه شريفه (واسبغ عليکم نعمه ظاهره وباطنه) فرمودند: نعمت ظاهره امام ظاهر است ونعمت باطنه امام غائب است. گفتم: آيا مى باشد از امامان کسى که غائب شود؟ فرمود: بلى غائب مى شود از چشمهاى مردم شخص او وغائب نمى شود از دلهاى مؤمنين ياد او. واو دوازدهمى ماها است که آسان مى کند حق تعالى برايش هر مشکلى را. وهموار مى کند برايش هر ناهموارى را. وظاهر مى فرمايد برايش گنجهاى زمين را. ونزديک مى کند براى او هر دورى را وفانى مى کند به او هر سرکشى کننده ستمکارى را. وهلاک مى کند به دست او هر شيطان نابکارى را. آن پسر سيده کنيزکان است، که مخفى مى شود بر مردم ولادت او. وحلال نيست براى آنها تصريح نمودن به اسم او تا آن زمان که حق تعالى او را ظاهر گرداند. پس پر کند زمين را از عدل وداد هم چنانکه پر شده باشد از ظلم وستم.

فائده ششم: آن که دعاى براى آن جناب، سبب يارى خدا، وغلبه شخص دعاء کننده مى شود بر اعداء. زيرا که دعاى به آن حضرت يارى اوست ويارى او يارى خدا است. وحق تعالى در قرآن مجيد وعده فرموده است که يارى کند هر کسى که يارى نمايد او را، در چند موضع. يکى ولينصرن الله من ينصره ديگر ان تنصروا الله ينصرکم.

فائده هفتم: برگشتن بدنيا در زمان ظهور آن جناب چنانچه در حديقه الشيعه، از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است. ودر فضيلت دعاى عهد نامه، بخصوص در کتب متعدده، مانند بحار وغيره روايت شده است.

فائده هشتم: آن که دعاى به تعجيل فرج، وظهور آن حضرت، باعث ثبوت ايمان، ونجات از مهالک وفتن آخر الزمان است. ودليل بر اين مطلب، حديثى است که شيخ صدوق (ره) در کمال الدين روايت فرموده از احمد بن اسحق قمى (ره) گفت: وارد شدم بر امام حسن عسکرى عليه السلام ومى خواستم بپرسم از آن جناب از امام وخلف بعد از او. آن جناب پيش از سؤال من فرمود: اى احمد بن اسحق، بدرستى که خداوند خالى نگذارده زمين را از زمان خلقت آدم تا کنون. وخالى نمى گذارد تا قيامت از کسى که حجت باشد بر خلق، که به او دفع بلاء مى کند از اهل زمين. وبه برکت او باران مى بارد، وبرکات زمين را بيرون مى آورد. احمد گفت: من گفتم، يابن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، پس کيست امام وجانشين شما بعد از شما. حضرت به تعجيل داخل خانه شدند وبيرون آمدند در حالتى که بر دوش آن حضرت، پسرى بود به سن سه ساله، که رويش مثل ماه شب چهارده بود، پس فرمود: اى احمد بن اسحق، اگر نبود به جهت کرامت تو نزد خدا وحجتهاى او، من اين پسرم را به تو نشان نمى دادم. اوست همنام وهم کنيه پيغمبر صلى الله عليه وآله که زمين را پر از عدل وداد مى کند، چنانچه پر از ظلم وجور شده باشد. اى احمد بن اسحق مثل او در اين امت: مثل خضر وذوالقرنين است به خدا قسم البته غائب خواهد شد غائب شدنى، که نجات نمى يابد از هلاکت در زمان غيبت او مگر کسى که خدا او را ثابت کند، بر قول به امامت او، وتوفيق دهد به او که دعا کند به تعجيل فرج وظهور او. احمد گفت: گفتم اى مولاى من علامتى به من بنما که دلم مطمئن شود. ناگاه آن پسر به زبان عربى فصيح نطق کرد. وفرمود: منم بقيه الله در زمين. وانتقام کشنده از دشمنان خدا. پس طلب نکن اثرى بعد از عين اى احمد بن اسحق.

فائده نهم: دفع شدن بلاها وعقوبتها، از کسانى که مستوجب آنند به برکت دعا کنندگان از براى ظهور امام زمان عليه السلام. زيرا که در فائده سابقه دانستى که اين امر شريف، سبب ثبوت بر ايمان بلکه علامت آن، وباعث نجات از فتن آخر الزمان است. واز حصول اين فائده، حاصل مى شود فائده ديگر. که آن محفوظ بودن ديگران، از بلاها وعقوبات ناگهان است، به برکت وجود دعا کنندگان براى اين مطلب. چنانچه در بحار از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: مى آيد بر مردم زمانى که غائب مى شود امام آنها، خوشا به حال کسانى که ثابت هستند بر امر ما، در آن زمان. به درستى که کمتر چيزى که از براى آنها از ثواب هست اين است که حق تعالى آنها را ندا مى فرمايد: که اى بندگان من، ايمان آورديد به سر من، وتصديق نموديد حجت غائب مرا. پس مژده باد شما را به نيکوئى ثواب از من. پس شمائيد بندگان من وکنيزان من. به راستى از شماها قبول مى فرمايم اعمال خوب را، واز شماها عفو مى کنم اعمال زشت شما را، وشما را مى آمرزم، وبه برکت شماها باران بر بندگانم مى بارم، وبه برکت شماها دفع بلا از ايشان مى کنم. واگر شماها نبوديد، همانا عذاب خود را بر ايشان نازل مى فرمودم.

فائده دهم: آن که اميد هست به برکت دعا کردن وتضرع نمودن مؤمنين در سؤال تعجيل فرج وظهور آن حضرت، اين امر عظيم زودتر واقع گردد، وشاهد بر اين مطلب حديثى است که در بحار از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که: حق تعالى وحى فرمود به حضرت ابراهيم عليه السلام که پسرى به او عطا مى فرمايد. چون خبر به ساره داد گفت: چگونه از من فرزند متولد مى شود با وجود آن که پير زن شده ام وزمان آبستن شدنم گذشته است؟ پس خداى عز وجل به ابراهيم وحى فرمود که به همين زودى فرزندى براى تو از ساره متولد خواهد شد وبپاداش اين که وحى ما را از روى تعجب رد کرد فرزندان او چهارصد سال به دست دشمنان گرفتار ومعذب خواهند شد. وآن زمانى بود که بنى اسرائيل مبتلاى به فرعونيان بودند، پس چون طول کشيد زمان ابتلاى آنها در ميان فرعونيان، به زارى در آمدند وچهل روز گريه کردند وبسوى خدا توجه کردند وطلب فرج نمودند، حق تعالى به موسى وهرون وحى فرستاد که آنها را از عذاب فرعونيان خلاص خواهد فرمود، با وجود آن که هنوز يکصد وهفتاد سال از آن چهارصد سال باقى مانده بود. آن گاه حضرت صادق عليه السلام فرمودند: شماها هم اگر اين چنين رفتار مى کرديد يعنى اتفاق مى نموديد در گريه وزارى کردن، وطلب فرج ما را از خدا نمودن، البته حق تعالى فرج ما را ظاهر مى فرمود. اما چون شماها مانند آنها نمى کنيد، اين امر به منتهائى که بايد خواهد رسيد.

فايده هاى اخروى تداوم در دعا

در بيان فوائد ومنافع اخرويه اين امر شريف. يعنى مداومت واهتمام نمودن، در بسيارى دعا، به وجود مبارک آن جناب وسؤال نمودن تعجيل در ظهور وفرج او، از حضرت رب الارباب. وآنها زياده بر صد فائده است که با دليل وبرهان مفصلا در کتاب مکيال المکارم، ذکر نموده ام. وچون در اين رساله بنابر اختصار است، فقط همان فوائد را بطور فهرست واجمال، مى شمارم، تا خوانندگان را موجب ملال نشود. وبراى عوام همين مقدار کافى است.

اول: فائز شدن به شفاعت حضرت رسول، صلى الله عليه وآله در قيامت. دوم: شفاعت حضرت فاطمه، عليها السلام. سوم: رسيدن به شفاعت حضرت صاحب الزمان، عليه السلام. چهارم: آن که دعاى به آن حضرت اظهار محبت به آن جناب است. ودر کافى روايت شده از حضرت صادق عليه السلام که فرمود: چون کسى را از اهل ايمان دوست دارى، اظهار کن محبت خودت را نسبت به او، زيرا که همين سبب زيادتى وثبات محبت ودوستى مى شود. پنجم: آن که دعاى به آن جناب ومسئلت ظهورش را از حق تعالى، علامت انتظار است واز براى انتظار ثوابهاى بسيار است، که در نور الابصار ذکر نموده ام. ششم: آن که حاصل مى شود به آن احياء امر امام. وآن سبب سرور شخص مى شود، در قيامت. هفتم: باعث دور شدن شيطان مى شود، از شخص دعا کننده.

هشتم: آن که حاصل مى شود به آن، اداى بعض حقوق امام، فى الجمله. نهم: آن که حاصل مى شود به آن تعظيم از براى خداوند منان. وآن اعظم عبادات بلکه روح آنها است. دهم: آن که اين دعا نوعى است از توسل بوسيله الهيه، که امر فرمود به آن در آيه شريفه: يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيله وجاهدوا فى سبيله لعلکم تفلحون. (اى کسانى که ايمان آورده ايد نگاه داريد خود را از عذاب خدا. وطلب کنيد وسيله رحمت او را. وکوشش نمائيد در راه او، تا رستگار شويد). يازدهم: آن که حاصل مى شود، به آن اداى مزد رسالت حضرت رسول صلى الله عليه وآله فى الجمله. زيرا که آن نوعى از مودت است به ذوى القربى. وحق تعالى آن را مزد رسالت قرار داده، در آيه شريفه: قل لا اسالکم عليه اجرا الا الموده فى القربى. (يعنى بگو طلب نمى کنم از شماها بر پيغمبرى خودم مزدى را مگر آن که دوستى واظهار مودت کنيد با قربى) وتفسير شده قربى به حضرت امير وفاطمه واولاد آنها. دوازدهم: باعث آمرزش گناهان، مى شود.

سيزدهم: آن که داخل مى شود، مؤمن به سبب دعا نمودن از براى امام زمان، در زمره اخوان خاتم پيغمبران صلى الله عليه وآله. واين بالاترين مقامات است براى انسان. چهاردهم: آن که دعاى به آن حضرت تاسى واقتداء است به ائمه طاهرين عليهم السلام. پانزدهم: آن که نوعى است از وفاى به عهد الله که امر فرموده به آن در قرآن مجيد. شانزدهم: آن که نوعى است از رعايت امانت الهيه که آن وجود مبارک امام است. هفدهم: آن که باعث زيادتى اشراق نور امام مى شود در قلب او، ان شاء الله تعالى. هجدهم: آن که آن نوعى است از اعانت بر بر وتقوى زيرا که تمام خيرات ظاهر مى شود به ظهور آن جناب عليه السلام. نوزدهم:: آن که باعث هدايت يافتن به نور کتاب الله مجيد مى شود. بيستم: قبول شدن اعمال صالحه انسان به برکت دعاى به حضرت صاحب الزمان عليه السلام. بيست ويکم: مترتب مى شود بر اين دعا ثواب طلب علم هر گاه مقصود انسان استفاضه به علوم ربانيه امام زمان عليه السلام باشد. بيست ودوم: آن که ايمن مى شود از عقوبتها وشدتهاى روز قيامت، انشاء الله تعالى. بيست وسوم: آن که حاصل مى شود به آن اجابت دعوت خدا ورسول صلى الله عليه وآله.

بيست وچهارم: آن که سبب بودن داعى مى شود با امير المؤمنين عليه السلام در درجه ومقام آن حضرت در روز قيامت. بيست وپنجم: آن که محبوب ترين خلق مى شود نزد خداوند عالميان جل شانه. بيست وششم: آن که عزيزترين مردم مى شود نزد خاتم پيغمبران صلى الله عليه وآله. بيست وهفتم: آن که دعا کننده در امر فرج وظهور آن حضرت اهل بهشت مى شود، انشاء الله تعالى. بيست وهشتم: آن که دعاى حضرت رسول صلى الله عليه وآله شامل حال او مى شود. بيست ونهم: آن که خداوند او را در امر عبادت يارى مى فرمايد، به جهت اهتمامش در دعاى به امام زمان عليه السلام. سى ام: آن که حاصل مى شود به آن ثواب اعانت مظلوم. سى ويکم: حاصل مى شود به آن ثواب اجلال واحترام کبير. سى ودوم: حاصل مى شود به آن ثواب طلب نمودن خون بناحق ريخته شده مظلوم کربلاء وساير مظلومين. سى وسوم: آن که حاصل مى شود به آن توانائى تحمل احاديث ائمه طاهرين عليهم السلام. سى وچهارم: آن که در قيامت نورى از او ساطع مى شود که ديگران به آن منتفع مى شوند. سى وپنجم: آن که شفاعت مى کند از براى هفتاد هزار نفر از گناهکاران وقبول مى شود. سى وششم: اطمينان وآرام بودن قلب در روز قيامت.

سى وهفتم: آن که به مواظبت واهتمام در دعاى تعجيل فرج وظهور آن جناب عليه السلام حاصل مى شود ثواب بيست حج با علاوه. سى وهشتم: ثواب عمره دارد. سى ونهم: آن که ثواب اعتکاف دو ماه در مسجد الحرام دارد. چهلم: ثواب دو ماه روزه با اعتکاف در مسجد الحرام دارد. چهل ويکم: آن که افضل است از آزاد کردن هزار بنده در راه خدا. چهل ودوم، آن که بهتر است از دادن هزار اسب به جهاد کنندگان در راه خدا، ومقتضاى افضل بودن زيادتى ثواب آن است. چهل وسوم: آن که اهتمام در بسيارى دعاى به تعجيل ظهور وفرج آن حضرت افضل است از ده مرتبه طواف دور خانه کعبه مشرفه. چهل وچهارم: آن که صد هزار حاجت او در روز قيامت روا مى شود. چهل وپنجم: محشور شدن در زمره حضرت رسول وائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين. چهل وششم: بشارت در وقت مردن. چهل وهفتم: آن که ملائکه در حق او دعا مى کنند. چهل وهشتم: اين دعا سبب جراحت قلب شيطان مى شود. چهل ونهم: در محشر از طعامهاى بهشت بهره مند مى شود ومتنعم مى گردد در حالتى که مردم مشغول به حساب هستند. پنجاهم: از آفتاب قيامت محفوظ مى ماند.

پنجاه ويکم: در عالم برزخ از عذابها وهولهاى آن عالم ايمن است. پنجاه ودوم: سبب سرور رسول خدا صلى الله عليه وآله مى باشد. پنجاه وسوم: در عالم قبر وبرزخ رفيق ومصاحب نيکو پيدا مى کند. پنجاه وچهارم: حساب او در قيامت آسان مى شود، يعنى از سيئات او عفو مى شود ودقت نمى شود. پنجاه وپنجم: درهاى بهشت براى او گشوده مى شود. پنجاه وششم: آن که دعاى حضرت سيد الساجدين عليه السلام شامل حال او مى شود. پنجاه وهفتم: آن که به دعا نمودن در حق امام زمان حاصل مى شود اعتصام به حبل الله، که حق تعالى امر به آن فرموده در آيه شريفه واعتصموا بحبل الله. پنجاه وهشتم: حاصل مى شود به آن توسل وتمسک به عترت طاهره خاتم پيغمبران صلى الله عليه وآله وسلم. پنجاه ونهم: آن که باعث رسيدن به مثل ثلث ثواب عبادت جميع عابدان مى شود. بلکه دو ثلث مثل جميع ثوابهاى عبادت عابدان، هر گاه دعا کردن او به آن حضرت از جهت اظهار محبت به امير المؤمنين عليه السلام باشد ودر حال دعا به دست خود تضرع وابتهال نمايد، زيرا که حاصل مى شود به مداومت به اين کيفيت از دعا، اظهار محبت قلبى ولسانى ويدى به امير المؤمنين عليه السلام. واز حضرت رسول صلى الله عليه وآله مروى است که: هر کس دوست دارد على را به دل وزبان ودست، حق تعالى ثواب جميع عبادات عابدان را به او مرحمت مى فرمايد. شصتم: کامل شدن ايمان. شصت ويکم: ثواب شهادت در حضور خاتم انبياء صلى الله عليه وآله را دارد.

شصت ودوم: ثواب شهادت در حضور حضرت صاحب الزمان عليه السلام را دارد. شصت وسوم: ثواب احسان نمودن به امام را دارد. شصت وچهارم: ثواب اکرام عالم را دارد، واکرام واحترام نمودن براى عالم يعنى عالم عامل از جمله عبادات عظيمه است. در بحار از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند: هر کس اکرام کند مؤمن فقيهى را، در روز قيامت حق تعالى از او راضى وخشنود باشد، وهر کس بى احترامى کند به مؤمن فقيهى، حق تعالى در قيامت بر او غضبناک باشد. شصت وپنجم: ثواب اکرام کريم را دارد. شصت وششم: حاصل مى شود به آن مکافات بعضى از احسانهاى آن حضرت در حق ماها فى الجمله.

شصت وهفتم: حاصل مى شود به آن اطاعت اولى الامر فى الجمله. شصت وهشتم: رسيدن به درجات شهدا بلکه شهداى در خدمت امير المؤمنين عليه السلام. شصت ونهم: حاضر شدن ملائکه در مجلسى که در آن دعا کرده مى شود در حق امام زمان عجل الله تعالى فرجه. هفتادم: آن که دعا نمودن به آن حضرت در اين زمان افضل وبهتر است از دعا کردن به آن حضرت در زمان ظهور واستيلاى آن جناب، به مقتضاى احاديث وروايات. واکتفا مى کنم در اين مختصر به همين مقدار وهر کس طالب بر اطلاع بر زيادتر از اين است رجوع کند به کتاب مکيال المکارم که به بيانات وافيه وتحقيقات شافيه با دليل هاى بسيار از احاديث ائمه اطهار عليهم السلام ذکر نموده ام.

تنبيه (ياد آورى):

از آن چه گفتيم ظاهر شد که اين عمل شريف را در ميان عبادات جامعيتى است که از براى ساير عبادات نيست، از جهت بسيارى ثوابهاى عظيمه وفوائد جليله که حاصل مى شود به آن، لکن بايد دانست که فائز شدن به تمامى آن فوائد وثوابها من حيث المجموع بر وجه کمال مشروط به سه شرط است، بنابر آن چه ظاهر مى شود از آيات وروايات بسيار: شرط اول: ايمان است ومقصود از آن يقين قلبى واقرار زبانى است به اصول دين ومذهب، که تمام آنها راجع به سه مطلب مى شود: اول: معرفت به خداوند جل شانه ووحدانيت او وصفات ثبوتيه او که از جمله آنها عدل است وصفات سلبيه او. دوم: معرفت به رسول او حضرت خاتم النبيين صلى الله عليه وآله وخاتميت آن حضرت وحقيت جميع آن چه فرموده است، که از آن جمله است معاد وساير ضروريات دين. سوم: معرفت وشناسائى به دوازده امام که اول آنها حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام وخاتم آنها امام زمان حضرت حجه بن الحسن العسکرى عليهما السلام باشند، وآن که آن حضرت زنده است وغايب است ونخواهد مرد، تا آن که ظاهر شود وعالم را مملو از عدل فرمايد. پس هر گاه نعوذ بالله کسى در يکى از امور مذکوره شک داشته باشد، مؤمن نيست وهيچ عملى از او قبول نمى شود، واگر به آن حالت مرد نجات ندارد، وهمچنين اگر منکر يکى از ضروريات دين شود، ومراد از ضروريات دين آن حکمهائى است که واضح وظاهر باشد بر هر مسلمانى که نشو ونما کرده باشد در اسلام، که آن حکم دين اسلام است مثل واجب بودن پنج نماز در هر شبانه روز وواجب بودن روزه ماه رمضان وحرام بودن ربا وشرب خمر ونحو اينها. شرط دوم: تحصيل تقواى واقعى، بدان که تقواى به معنى پرهيزکارى است، وآن را چهار درجه است که به تفاوت آنها درجات ثواب وقبول اعمال شخص تفاوت پيدا مى کند: درجه اول: اجتناب از گناهان کبيره است، وآن گناهانى است که در شرع بزرگ شمرده شده، وهر گاه شخص اين درجه را حاصل نمود، از گناهان صغيره او عفو مى شود وبه ثواب اعمال خير ودخول بهشت فائز مى شود. ودليل بر اين است آيه شريفه: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سيئاتکم وندخلکم مدخلا کريما. اگر پرهيز کنيد از گناهان کبيره که نهى کرده شده ايد از آن، ما مى بخشيم گناهان صغيره شما را، وشما را به جايگاه نيکو داخل مى نمائيم.

وروايات هم مطابق آن وارد شده است. پس بر مؤمنى که طالب ثواب است واز عذاب حق تعالى ترسان است، لازم است گناهان کبيره را اقلا بشناسد تا از آنها پرهيز نمايد. ودر اين خصوص مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على - رفع الله تعالى درجته - رساله خوبى نوشته اند، خوب است مؤمنين آن را تحصيل نموده واز آن بهره مند شوند. وپوشيده نماند که هر گناه صغيره يى چون اصرار بر آن کنند کبيره مى شود، چنانچه در روايت وارد شده ونقل اجماع علما نيز بر آن شده است. وترک هر واجبى حرام است، لکن بعض واجبات ترکش گناه کبيره است مثل ترک نماز. وبعضى ترکش حرام است، لکن گناه صغيره است مثل ترک جواب سلام، که کبير بودنش معلوم نيست، مگر اينکه باعث هتک احترام مؤمن وايذاى به او شود. درجه دوم: که بالاتر از اول است پرهيز نمودن از تمام گناهان است، وواضح است که هر کس اين درجه را حاصل کرد ثواب عباداتش اکمل از اول است، وتحصيل اين دو درجه از تقوى واجب است به مقتضاى آيات وروايات. درجه سوم: که از آنها بالاتر است، حاصل مى شود به ترک مکروهات به جهت خوف از افتادن در محرمات. درجه چهارم: که از آن سه درجه بالاتر است، ترک مباحات است به جهت ترس از افتادن در مکروهات ومحرمات، واين دو درجه مقام مؤمنين کاملين است که هر عملى از آنها صادر مى شود مقرون به رضاى حضرت حق سبحانه وتعالى است.

شرط سوم: از شروط رستگار شدن به ثوابهاى کامله تهذيب نفس است از صفات رذيله، يعنى صفات خبيثه يى که در باطن انسان کمين ساخته واو را از ساحت قرب الهى دور انداخته اند، مثل تکبر وحرص وحسد وکينه ونفاق ومحبت دنيا وعجب وغيرها را از خود دور نمايد، که با وجود بودن آنها شخص به مطلوب خود نخواهد رسيد. بلکه بعضى از صفات خبيثه چنان با اثر است که بکلى شخص را از ثواب محروم مى کند، بلکه باعث زوال ايمان مى شود مثل محبت دنيا ونحو آن. واگر بخواهم در اين مطالب تفصيل بدهم کتاب بزرگى خواهد شد، لهذا به همين مقدار اشاره نموديم.

من آنچه شرط بلاغ است با تو مى گويم

 

تو خواه از سخنم پندگير وخواه ملال

پس هر گاه شخص مؤمن با حصول شرايط مذکوره، اهتمام ومداومت نمود در دعاى به وجود مبارک امام زمان عليه السلام، وطلب نمودن تعجيل در فرج وظهورش را از خلاق عالم جل شانه، فائز مى شود به تمامى فوائد مذکور به نحو کمال انشاء الله تعالى.

فصل (اشکال وپاسخ):

بسا هست که بعضى از کوته نظران استبعاد کنند وبگويند: چگونه به ازاى عمل کوچک مختصرى اين همه مثوبات ومنافع داده مى شود؟ وجواب از اين شبهه از سه راه است: اول: آن که اين عمل شريف (يعنى دعاى به جهت تعجيل در ظهور وفرج امام زمان عليه السلام) کوچک نيست در نزد اهل بصيرت، تا آن که جاى اين استبعاد باشد، بلکه در نهايت بزرگى وکمال عظمت شان است، وکوچکى وبزرگى هر چيزى را عارف وعالم به آن مى داند، مثل آن که يک دانه جواهر کوچک بسا مى شود وپنج هزار تومان قيمت دارد، لکن اهل خبره آن مى داند وشخص ناشى را نمى رسد که به آن دانا اعتراض کند که: چرا اين دانه را اين قدر زياد قيمت کردي؟ وعالم به شان وقيمت اين دعا خلاق عالميان وخاتم پيغمبران وائمه طاهرين عليهم السلام مى باشند. ومثل دعاى به امام زمان روحى وارواح العالمين فداه مثل کلمتين شهادتين است، هر چند کوچک ومختصر است لکن به محض گفتن شخص کافر مسلم وپاک ومحترم وبهشتى مى شود، وهکذا ساير آثار که دارد. وکسى را نمى رسد که براى اختصار کلمه وآسانى آن انکار آثار آن را نمايد.

جواب دوم: آن که ثوابهائى که حق تعالى به ازاى هر عملى عطا مى فرمايد از راه تفضل است نه استحقاق شخص. ومثل اين دعا وساير عبادات مثل هديه اى است که شخص محتاج به خدمت شخص کريم مى برد، يقين است آن کريم ملاحظه قيمت هديه را نمى کند، بلکه به مقتضاى کرم خود انعام مى فرمايد. بسا هست يک گل به او تعارف مى کنند، صد تومان انعام مى دهد، وهمه کس او را تحسين مى کند. در حديث است که کنيزى از کنيزان حضرت امام حسين عليه السلام يک دانه گل به آن حضرت تعارف کرد، آن جناب او را آزاد نمودند.

جواب سوم: آن که تمام اين عطاها ومثوبات که به دعا کننده در حق امام زمان عليه السلام عطا مى شود، فى الحقيقه عطيه خداوند جل شانه است به خود آن حضرت، واکرام آن حضرت است. وواضح است که آن جناب استحقاق اين مراتب وما فوق آنها را دارند. مثلا هر گاه شخص بزرگى شخص بزرگى ديگر را ضيافت نمود، نسبت به هر يک از خادمان واتباع وغلامان او احسانها وانعامهائى مى کند که آنها به خودى خود لياقت آن گونه تجليلات را ندارند، لکن به جهت انتساب وتعلقشان به آن شخص بزرگ مورد آن الطاف مى شوند، واينها در حقيقت تجليل واحترام صاحب آنها است، ولهذا اگر اندکى کوتاهى در احترامات هر يک از آنها على حسب مراتبهم بشود، باعث تکدر خاطر وگله آن شخص بزرگ مى شود. چنانچه کثرت ثوابها وعطاهائى هم که به زيارت کنندگان وگريه کنندگان حضرت سيد الشهداء عليه السلام عنايت مى شود، از جهت انتساب وتعلق ايشان است به آن حضرت، نه از جهت استحقاق خودشان. بيت:

نثار حسن جمال حبيب اگر آرند

 

دو عالمى ز کريمان عجب بپندارند

اوقات دعا

در بيان اوقات وحالات که اهتمام وتاکيد در دعا نمودن از براى آن جناب ومسئلت تعجيل فرج آن حضرت بيش از ساير اوقات شده. ودر اين مختصر به ذکر جمله اى از آنها اکتفا مى نمايم: اول: در قنوت نمازها، چنانچه در قنوتهاى متعدده از ائمه طاهرين عليهم السلام روايت شده، از آن جمله: در مستدرک الوسائل روايت است که حضرت صادق عليه السلام به شيعيان خود امر مى فرمودند که در قنوت نمازها بعد از کلمات فرج(4) اين دعا را بخوانند: اللهم اليک شخصت الابصار ونقلت الاقدام ورفعت الايدى ومدت الاعناق وانت دعيت بالالسن واليک سرهم ونجواهم فى الاعمال. ربنا افتح بيننا وبين قومنا بالحق وانت خير الفاتحين. اللهم انا نشکو اليک فقد نبينا وغيبه امامنا وقله عددنا وکثره اعدائنا وتظاهر الاعداء علينا ووقوع الفتن بنا، ففرج ذلک اللهم بعدل تظهره وامام حق نعرفه اله الحق آمين رب العالمين. حقير گويد: هر گاه نتواند اين دعا را بخواند يا وقت تنگ باشد، کفايت مى کند اينکه بگويد: اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان وعجل خزى اعدائه. دوم: بعد از هر نماز واجب، چنانچه ذکر خواهد شد. سوم: بعد از هر دو رکعت از نماز نافله شب.

چهارم: هر صبح وشام بخصوص. پنجم: هر وقت آن حضرت را زيارت مى کنى. چنانچه شهيد (ره) در دروس فرموده. ششم: هر وقت مى خواهى براى خودت دعا کنى، اول براى آن جناب دعا کن بعد در حق خودت. چنانچه از روايات وادعيه مستفاد مى شود. هفتم: روزهاى پنجشنبه، بخصوص در جمال الاسبوع روايت فرموده که در روز پنجشنبه مستحب است که صد مرتبه بگويند: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم واهلک عدوهم من الجن والانس من الاولين والاخرين. واز براى آن فضيلت بسيار است. هشتم: روزهاى جمعه، خصوص وقت زوال وبعد از نماز ظهر وعصر آن. از حضرت صادق عليه السلام مروى است که افضل اعمال روز جمعه آن است که بعد از نماز عصر صد مرتبه بگوئى: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

نهم: روز عيد ماه رمضان. دهم: روز عيد قربان. يازدهم: روز عيد غدير. دوازدهم: روز عرفه. سيزدهم: روز بيست وپنجم ماه ذى قعده که دحو الارض است. چهاردهم: شب نيمه ماه شعبان. پانزدهم: روز نيمه شعبان. شانزدهم: تمام ماه رمضان. هفدهم: خصوص شبهاى آن. هجدهم: خصوص شب قدر. نوزدهم: خصوص روز بيست ويکم ماه رمضان بعد از نماز صبح. بيستم: روز عاشورا. وادله هر يک را در کتاب مکيال المکارم ذکر کرده ام. بيست ويکم: روز نوروز است، به ملاحظه حديث معلى بن خنيس که در زاد المعاد مسطور است که حضرت صادق عليه السلام فرمودند: هيچ روز نوروزى نيست مگر آن که ما انتظار فرج مى کشيم. پس مؤمن هم بايد تاسى به امام خود نمايد ودر انتظار ودعا گوئى او اهتمام تمام نمايد. بيست ودوم: هر وقت هم وغمى عارض مى شود، بايد مخصوصا دعاى به امام زمان عليه السلام نمايد وطلب رفع هم وغم آن حضرت را از حق تعالى بنمايد. چون که از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که: هر وقت هم وغمى عارض قلب امام مى شود، آن غم اثر در قلوب شيعيانش مى کند. واز اين جهت بعضى اوقات قلب مؤمن محزون وغمناک مى شود، با وجود آن که جهتى ظاهرا از براى آن نمى يابد.

بعضى از دعاها

بدان که فائز شدن به فوائد مذکوره از براى دعا نمودن به تعجيل امر فرج حضرت صاحب الزمان عليه السلام به نحو کمال حاصل مى شود، به اينکه شخص مداومت واهتمام داشته باشد در دعاى به وجود مبارک امام زمان عليه السلام، وطلب فرج وظهور آن حضرت از خداوند عالميان جل شانه واينکه اين دعا را بسيار کند، وطلب فرج وظهور او را ورفع هموم وغموم را از قلب مبارک او از حق تعالى بسيار نمايد، به هر زبان که باشد، چه فارسى چه عربى چه غير آنها. لکن سزاوار است که در آن حال با کمال تضرع وزارى دعا کند، مثل کسى که از براى عزيزترين اهل خودش دعا مى کند در حال اضطرار او، وغرضش از دعا کردن به آن حضرت محبت به حضرت حق تعالى شانه وحضرت رسول صلى الله عليه وآله وامام زمان عليه السلام باشد. وبهتر آن است که دعاهائى را که از ائمه اطهار عليهم السلام روايت شده به جهت آن بزرگوار بخواند وآنها بسيار است، واين حقير در اين مختصر به ذکر چند دعا اکتفا مى نمايم:

اول: در فقيه از حضرت امام محمد تقى عليه السلام مروى است که بعد از هر نماز واجب اين دعا را بخوان: رضيت بالله ربا وبالاسلام دينا وبالقرآن کتابا وبمحمد صلى الله عليه وآله وسلم نبيا وبعلى عليه السلام وليا والحسن والحسين وعلى بن الحسين ومحمد بن على وجعفر بن محمد وموسى بن جعفر وعلى بن موسى ومحمد بن على وعلى بن محمد والحسن بن على والحجه بن الحسن بن على عليهما السلام ائمه. اللهم وليک الحجه فاحفظه من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله ومن فوقه ومن تحته وامدد له فى عمره واجعله القائم بامرک المستنصر لدينک واره ما يحب وتقربه عينه فى نفسه وذريته وفى اهله وماله وفى شيعته وفى عدوه وارهم منه ما يحذرون واره فيهم ما يحب وتقر به عينه واشف به صدورنا وصدور قوم مؤمنين. دوم: در بحار وغيره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که اين دعا را بعد از هر نماز بخوانند: اللهم صل على محمد وآل محمد اللهم ان رسولک الصادق المصدق الامين صلواتک عليه وآله قال انک قلت تبارکت وتعاليت ما ترددت فى شىء انا فاعله کترددى فى قبض روح عبدى المؤمن يکره الموت وانا اکره سائته اللهم فصل على محمد وآل محمد وعجل لوليک الفرج والنصر والعافيه ولا تسونى فى نفسى ولا فى احد من احبتى.

سوم: در فروع کافى روايت شده که اين دعا را در هر حال وهر وقت بخوانند، خصوصا در ماه رمضان، خصوص در شب بيست وسوم آن. مى گويى بعد از حمد خدا وصلوات بر خاتم انبياء صلى الله عليه وآله: اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صاحب الزمان عليه وعلى آبائه الصلوه والسلام فى هذه الساعه وفى کل ساعه وليا وحافظا وناصرا ودليلا وقائدا وعينا حتى تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فيها طويلا. چهارم: در جمال الاسبوع از حضرت امام حسن عسکرى عليه السلام روايت است که بايد صلوات فرستاد بر حضرت صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه به اين کيفيت (مولف گويد: چون که اين صلوات مشتمل است بر دعاى به آن حضرت در هر حال وهر وقت مناسب است خواندن): اللهم صل على وليک وابن اوليائک الذين فرضت طاعتهم واوجبت حقهم واذهبت عنهم الرجس وطهرتهم تطهيرا. اللهم انصره وانتصر به لدينک وانصر به اوليائک واوليائه وشيعته وانصاره واجعلنا منهم. اللهم اعذه من شر کل طاغ وباغ ومن شر جميع خلقک واحفظه من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله واحرسه وامنعه من ان يوصل اليه بسوء واحفظ فيه رسولک وآل رسولک واظهر به العدل وايده بالنصر وانصر ناصريه واخذل خاذليه واقصم به جبابره الکفره واقتل به الکفار والمنافقين وجميع الملحدين حيث کانوا من مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها وسهلها وجبلها واملا به الارض عدلا واظهر به دين نبيک عليه وآله السلام. واجعلنى اللهم من انصاره واعوانه واتباعه وشيعته وارنى فى آل محمد ما ياملون وفى عدوهم ما يحذرون اله الحق رب العالمين آمين.

پنجم: دعائى است که در جمال الاسبوع از حضرت امام رضا عليه السلام روايت شده که دعا نمايند به حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه به اين دعا، واين دعا وقت مخصوصى ندارد، بلکه هر وقت بتوانند اين دعاى شريف را بخوانند واين عاصى را به دعاى خير ياد کنند: اللهم صل على محمد وآل محمد وادفع عن وليک وخليفتک وحجتک على خلفک ولسانک المعبر عنک باذنک الناطق بحکمتک وعينک الناظره فى بريتک وشاهدک على عبادک الحاج المجاهد المجتهد عبدک العائذ بک. اللهم واعذه من شر ما خلقت وذرات وبرات وانشات وصورت واحفظه من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله ومن فوقه ومن تحته بحفظک الذى لا يضيع من حفظته به واحفظ فيه رسولک ووصى رسولک وآبائه ائمتک ودعائم دينک صلواتک عليهم اجمعين واجعله فى وديعتک التى لا تضيع وفى جوارک الذى لا يخفر وفى منعک وعزک الذى لا يقهر. اللهم وامنه بامانک الوثيق الذى لا يخذل من امنته به واجعله فى کنفک الذى لا يضام من کان فيه وانصره بنصرک العزيز وايده بجندک الغالب وقوه بقوتک واردفه بملائکتک. اللهم وال من والاه وعاد من عاداه والبسه درعک الحصينه وحفه بالملائکه حفا. اللهم وبلغه افضل ما بلغت القائمين بقسطک من اتباع النبيين. اللهم اشعب به الصدع وارتق به الفتق وامت به الجور واظهر به العدل وزين بطول بقائه الارض وايده بالنصر وانصره بالرعب وافتح له فتحا يسيرا واجعل له من لدنک على عدوک وعدوه سلطانا نصيرا. اللهم اجعله القائم المنتظر والامام الذى به تنتصر وايده بنصر عزيز وفتح قريب وورثه مشارق الارض ومغاربها اللاتى بارکت فيها واحى به سنه نبيک صلواتک عليه وآله حتى لا يستخفى بشىء من الحق مخافه احد من الخلق وقو ناصره واخذل خاذله ودمدم على من نصب له ودمر على من غشه. اللهم واقتل به جبابره الکفر وعمده ودعائمه والقوام به واقصم به روس الضلاله وشارعه البدعه ومميته السنه ومقويه الباطل واذلل به الجبارين وابر به الکافرين والمنافقين وجميع الملحدين حيث کانوا واين کانوا من مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها وسهلها وجبلها حتى لا تدع منهم ديارا ولا تبق لهم آثارا. اللهم وطهر منهم بلادک واشف منهم عبادک واعز به المؤمنين واحى به سنن المرسلين ودارس حکم النبيين وجدد به ما محى من دينک وبدل من حکمک حتى تعيد دينک به وعلى يديه غضا جديدا صحيحا محضا لا عوج فيه ولا بدعه معه حتى تنير بعدله ظلم الجور وتطفى ء به نيران الکفر وتظهر به معاقد الحق ومجهول العدل وتوضح به مشکلات الحکم. اللهم وانه عبدک الذى استخلصته لنفسک واصطفيته من خلقک واصطفيتک على عبادک وائتمنته على غيبک وعصمته من الذنوب وبراته من العيوب وطهرته من الرجس وصرفته عن الدنس وسلمته من الريب. اللهم فانا نشهد له يوم القيمه ويوم حلول الطامه انه لم يذنب ذنبا ولم يات حوبا ولم يرتکب لک معصيه ولم يضيع لک طاعه ولم يهتک لک حرمه ولم يبدل لک فريضه ولم يغير لک شريعه وانه الامام التقى الهادى المهتدى الطاهر النقى الوفى الرضى الزکى. اللهم فصل عليه وعلى آبائه واعطه فى نفسه وولده واهله وذريته وامته وجميع رعيته ما تقر به عينه وتسر به نفسه وتجمع له ملک المملکات کلها قريبها وبعيدها وعزيزها وذليلها حتى يجرى حکمه على کل حکم ويغلب بحقه کل باطل. اللهم واسلک بنا على يديه منهاج الهدى والمحجه العظمى والطريقه الوسطى التى يرجع اليها الغالى ويلحق بها التالى. اللهم وقونا على طاعته وثبتنا على مشايعته وامنن علينا بمتابعته واجعلنا فى حزبه القوامين بامره الصابرين معه الطالبين رضاک بمناصحته حتى تحشرنا يوم القيمه فى انصاره واعوانه ومقويه سلطانه. اللهم صل على محمد وآل محمد واجعل ذلک کله منا لک خالصا من کل شک وشبهه ورياء وسمعه حتى لا نعتمد به غيرک ولا نطلب به الا وجهک وحتى تحلنا محله وتجعلنا فى الجنه معه ولا تبتلنا فى امره بالسامه والکسل والفتره والفشل واجعلنا ممن تنتصر به لدينک وتعز به نصر وليک ولا تستبدل بنا غيرنا فان استبدالک بنا غيرنا عليک يسير وهو علينا کبير انک على کل شىء قدير. اللهم وصل على ولاه عهوده وبلغهم امالهم وزد فى اجالهم وانصرهم وتمم له ما اسندت اليهم من امر دينک واجعلنا لهم اعوانا وعلى دينک انصارا وصل على آبائه الطاهرين الائمه الراشدين. اللهم فانهم معادن کلماتک وخزان علمک وولاه امرک وخالصتک من عبادک وخيرتک من خلقک واوليائک وسلائل اوليائک وصفوتک واولاد اصفيائک صلواتک ورحمتک وبرکاتک عليهم اجمعين. اللهم وشرکاوه فى امره ومعاونوه على طاعتک الذين جعلتهم حصنه وسلاحه ومفزعه وانسه الذين سلوا عن الاهل والاولاد وتجافوا الوطن وعطلوا الوثير من المهاد قد رفضوا تجاراتهم واضروا بمعايشهم وفقدوا فى انديتهم بغير غيبه عن مصرهم وخالفوا البعيد ممن عاضدهم على امرهم وخالفوا القريب ممن صد عن وجهتهم وائتلفوا بعد التدابر والتقاطع فى دهرهم وقطعوا الاسباب المتصله بعاجل حطام من الدنيا، فاجعلهم اللهم فى حرزک وفى ظل کنفک ورد عنهم باس من قصد اليهم بالعداوه من خلقک واجزل لهم من دعوتک من کفايتک ومعونتک لهم وتاييدک ونصرک اياهم ما تعينهم به على طاعتک وازهق بحقهم باطل من اراد اطفاء نورک وصل على محمد وآله واملا بهم کل افق من الافاق وقطر من الاقطار قسطا وعدلا ومرحمه وفضلا واشکر لهم على حسب کرمک وجودک وما مننت به على القائمين بالقسط من عبادک واذخر لهم من ثوابک ما ترفع لهم به الدرجات انک تفعل ما تشاء وتحکم ما تريد آمين رب العالمين.

ششم: صلواتى است که از خود آن حضرت عليه السلام در جمال الاسبوع وبحار روايت شده، ومشتمل است بر دعاى به جهت آن جناب وصلوات بر آن حضرت صلوات الله عليه: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل على محمد سيد المرسلين وخاتم النبيين وحجه رب العالمين المنتجب فى الميثاق المصطفى فى الظلال المطهر من کل آفه البرى ء من کل عيب المومل للنجاه المرتجى للشفاعه المفوض اليه دين الله. اللهم شرف بنيانه وعظم برهانه وافلج حجته وارفع درجته واضىء نوره وبيض وجهه واعطه الفضل والفضيله والدرجه والوسيله الرفيعه وابعثه مقاما محمودا يغبطه به الاولون والاخرون. وصل على امير المؤمنين ووارث المرسلين وقائد الغر المحجلين وسيد الوصيين وحجه رب العالمين.

وصل على الحسن بن على امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على الحسين بن على امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على على بن الحسين سيد العابدين وامام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصلى على محمد بن على امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على جعفر بن محمد امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصلى على موسى بن جعفر امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على على بن موسى امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على محمد بن على امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على على بن محمد امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على الحسن بن على امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. وصل على الخلف الصالح الهادى المهدى امام الهدى امام المؤمنين ووارث المرسلين وحجه رب العالمين. اللهم صل على محمد وعلى اهل بيته الائمه الهادين العلماء الصادقين الابرار المتقين دعائم دينک وارکان توحيدک وتراجمه وحيک وحججک على خلقک وخلفائک فى ارضک الذين اخترتهم لنفسک واصطفيتهم على عبادک وارتضيتهم لدينک وخصصتهم بمعرفتک وجللتهم بکرامتک وغشيتهم برحمتک وربيتهم بنعمتک وغذيتهم بحکمتک والبستهم نورک ورفعتهم فى ملکوتک وحففتهم بملائکتک وشرفتهم بنبيک صلواتک عليه وآله. اللهم صل على محمد وعليهم صلوه کثيره دائمه طيبه لا يحيط بها الا انت ولا يسعها الا علمک ولا يحصيها احد غيرک. اللهم وصل على وليک المحيى سنتک القائم بامرک الداعى اليک الدليل عليک وحجتک على خلقک وخليفتک فى ارضک وشاهدک على عبادک. اللهم اعز نصره ومد فى عمره وزين الارض بطول بقائه. اللهم اکفه بغى الحاسدين واعذه من شر الکائدين وازجر عنه اراده الظالمين وخلصه من ايدى الجبارين. اللهم اعطه فى نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته وعدوه وجميع اهل الدنيا ما تقر به عينه وتسر به نفسه وبلغه افضل ما امله فى الدنيا والاخره انک على کل شىء قدير. اللهم جدد به ما محى من دينک واحى به ما بدل من کتابک واظهر به ما غير من حکمک حتى يعود دينک به وعلى يديه غضا جديدا خالصا مخلصا لا شک فيه ولا شبهه معه ولا باطل عنده ولا بدعه لديه. اللهم نور بنوره کل ظلمه وهد برکنه کل بدعه واهدم بعزته کل ضلاله واقصم به کل جبار واخمد بسيفه کل نار واهلک بعدله کل جبار واجر حکمه على کل حکم واذل بسلطانه کل سلطان. اللهم اذل کل من ناواه واهلک کل من عاداه وامکر بمن کاده واستاصل من حجد حقه واستهان بامره وسعى فى اطفاء نوره واراد اخماد ذکره. اللهم صل على محمد المصطفى وعلى المرتضى وفاطمه الزهراء والحسن الرضا والحسين المصفى وجميع الاوصياء مصابيح الدجى واعلام الهدى ومنار التقى والعروه الوثقى والحبل المتين والصراط المستقيم وصل على وليک وولاه عهدک والائمه من ولده ومد فى اعمارهم وزد فى اجالهم وبلغهم افضل آمالهم دينا ودنيا وآخره انک على کل شىء قدير.

زيارت حضرت صاحب الزمان

در کتاب احتجاج مروى است که حضرت صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه در توقيع شريف بسوى محمد بن جعفر حميرى امر فرموده بودند که هر گاه بخواهيد مرا زيارت کنيد وبه سوى من توجه نمائيد پس چنين زيارت کنيد وبگوئيد: سلام على آل يس، السلام عليک يا داعى الله وربانى آياته، السلام عليک يا باب الله وديان دينه، السلام عليک يا خليفه الله وناصر حقه، السلام عليک يا حجه الله ودليل ارادته، السلام عليک يا تالى کتاب الله وترجمانه، السلام عليک فى اناء ليلک واطراف نهارک، السلام عليک يا بقيه الله فى ارضه، السلام عليک يا ميثاق الله الذى اخذه ووکده، السلام عليک يا وعد الله الذى ضمنه، السلام عليک ايها العلم المنصوب والعلم المصبوب والغوث والرحمه الواسعه وعدا غير مکذوب، السلام عليک حين تقوم، السلام عليک حين تقعد، السلام عليک حين تقرء وتبين، السلام عليک حين تصلى وتقنت، السلام عليک حين ترکع وتسجد، السلام عليک حين تهلل وتکبر، السلام عليک حين تحمد وتستغفر، السلام عليک حين تصبح وتمسى، السلام عليک فى الليل اذا يغشى والنهار اذا تجلى، السلام عليک ايها الامام المامون، السلام عليک ايها المقدم المامول، السلام عليک بجوامع السلام. اشهدک يا مولاى انى اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له وان محمدا عبده ورسوله لا حبيب الا هو واهله، واشهد ان امير المؤمنين حجته والحسن حجته والحسين حجته وعلى بن الحسين حجته ومحمد بن على حجته وجعفر بن محمد حجته وموسى بن جعفر حجته وعلى بن موسى حجته ومحمد بن على حجته وعلى بن محمد حجته والحسن بن على حجته، واشهد انک حجه الله، انتم الاول والاخر وان رجعتکم حق لا شک فيها يوم لا ينفع نفسا ايمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فى ايمانها خيرا. وان الموت حق وان ناکرا ونکيرا حق واشهد ان النشر والبعث حق وان الصراط والمرصاد حق والميزان حق والحساب حق والجنه حق والنار حق والوعد والوعيد بهما حق. يا مولاى شقى من خالفکم وسعد من اطاعکم، فاشهد على ما اشهدتک عليه وانا ولى لک برى ء من عدوک فالحق ما رضيتموه والباطل ما سخطتموه والمعروف ما امرتم به والمنکر ما نهيتم عنه، فنفسى مؤمنه بالله وحده لا شريک له وبرسوله وبامير المؤمنين وبکم يا مولاى اولکم وآخرکم ونصرتى معده لکم ومودتى خالصه لکم آمين آمين. دعائى که بعد از اين زيارت بايد خوانده شود: اللهم انى اسالک ان تصلى على محمد نبى رحمتک وکلمه نورک وان تملا قلبى نور اليقين وصدرى نور الايمان وفکرى نور البيان وعزمى نور العلم وقوتى نور العمل ولسانى نور الصدق ودينى نور البصائر من عندک وبصرى نور الضياء وسمعى نور الحکمه ومودتى نور الموالاه لمحمد وآله عليهم السلام، حتى القاک وقد وفيت بعهدک وميثاقک، فيسعنى رحمتک يا ولى يا حميد. اللهم صل على محمد حجتک فى ارضک وخليفتک فى بلادک والداعى الى سبيلک والقائم بقسطک والثائر بامرک ولى المؤمنين وبوار الکافرين ومجلى الظلمه ومنير الحق والناطق بالحکمه والصدق وکلمتک التامه فى ارضک المرتقب الخائف والولى الناصح سفينه النجاه وعلم الهدى ونور ابصار الورى وخير من تقمص وارتدى ومجلى العمى الذى يملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما انک على کل شىء قدير. اللهم صل على وليک وابن اوليائک الذين فرضت طاعتهم واوجبت حقهم واذهبت عنهم الرجس وطهر - تهم تطهيرا. اللهم انصره وانتصر به لدينک وانصر به اوليائک واولياءه وشيعته وانصاره واجعلنا منهم. اللهم اعذه من شر کل باغ وطاغ ومن شر جميع خلقک واحفظه من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله واحرسه وامنعه من ان يوصل اليه بسوء واحفظ فيه رسولک وآل رسولک واظهر به العدل وايده بالنصر وانصر ناصريه واخذل خاذليه واقصم قاصميه واقصم به جبابره الکفر واقتل به الکفار والمنافقين وجميع الملحدين حيث کانوا من مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها واملا به الارض عدلا واظهر به دين نبيک صلى الله عليه وآله. واجعلنى اللهم من انصاره واعوانه واتباعه وشيعته وارنى فى آل محمد عليهم السلام ما ياملون وفى عدوهم ما يحذرون اله الحق آمين يا ذا الجلال والاکرام يا ارحم الراحمين. تذکر: مستحب است مداومت به اين دعاى شريف که در منهج از حضرت امام محمد باقر عليه السلام(5) به سند معتبر روايت شده ودر اين خصوص براى اين عاصى واقعه شريفه اى اتفاق افتاد که ذکرش منافى با اختصار است: اللهم انک ترى ولا ترى وانت بالمنظر الاعلى وان اليک المنتهى والرجعى وان لک الاخره والاولى وان لک المماه والمحيى رب اعوذ بک ان اذل او اخزى. دعاى ديگر که بسيار بايد خواند: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينک.

ختم کتاب به چند رباعى از انشاءآت اين عاصى:

عيد آمد وشد ز لاله بستان پر نور

ما را غم ومحنت والم شد پر زور

اى ما حصل مراد از کون ومکان

بى ديدن طلعت تو اى جان جهان

اين دل که به مهر تو سرشته ز آغاز

ز آن پيش که خصم دون به ما طعنه زند

 

هر کس به خيالى به جهان شد مسرور

ز آن رو که جمالت بود از ما مستور

بازا که شود جهان به تو وشک جنان

حظى نبود مرا ز باغ وبستان

افتاده ز دورى تو در سوز وگداز

ما را به يکى نظاره شاها بنواز

بعون الله تعالى وحسن تاييده تمام شد کتاب کنز الغنائم فى فوائد الدعاء للقائم ارواحنا له الفداء والحمد لله الذى هدانا لهذا وما کنا لنهتدى لولا ان هدانا الله.

فى شهر رجب المرجب سنه 1333.