قرار دادن رايگان زمين به
مردم ، بحران بيكارى و نداشتن محل سكونت را به كلى از ميان مى برد زيرا
بنا بر احكام اسلام ، هر كس زمينى را آباد كند براى او خواهد بود ومردم
با رعايت قوانين ، زمين هايى را براى زراعت ، سكونت ، توليد و خدمات
ديگر آباد مى كنند و اين سبب مى گردد ازدواج جوانان رونق گيرد به گونه
اى كه مجرد بودن يك جوان كمترين توجيهى ندارد. سامان گرفتن كارها،
برخوردارى مردم و توصيه اسلام به ازدواج و فقدان هر گونه مانع و مشكلى
، ازدواج در سنين اول جوانى را به شكل يك فرهنگ رايج در مى آورد و
عوامل محدود كننده فرزند نيز به كنار خواهد رفت . زيرا هيچ آفت ،
تهديد، كمبود و ناامنى و دلهره اى در كار نخواهد بود. خلاصه ، بحران
هاى فقر و بيكارى و بيمارى و مسكن و اشتغال و ترافيك و كمبود مواد
غذايى و امثال آن به كلى برطرف خواهد شد. در عصر ظهور، الهى ترين حكومت
به رهبرى يك مرد بزرگ آسمانى شكل مى گيرد و يكى از جلوه هاى مهم حكومت
مهدوى بعد مردم دارى آن است و مراد از بعد مردمى ، تاءمين مردم در همه
ابعاد دينى و دنيوى است به طورى كه سعادت دنيا و آخرت را كسب كنند.
يعنى دولت مهدى عليه السلام به گونه اى برنامه ريزى مى كند كه مردم
سالم و بانشاط، شاغل و بى نياز و مؤمن و با تقوا باشند.
دولت امام مهدى عليه السلام بهترين و محبوب ترين دولتى است كه بر سر
كار مى آيد. تمام ساكنان زمين و آسمان از او راضى هستند و مردم به
پيشواى جهانى خود محبّتى وصف ناپذير دارند. چهره ملكوتى او آرام بخش دل
هاست و سخنانش دل نواز هر مؤمن مؤمنه اى است . همه مردم شيفته سيره و
سيما و سخن او هستند و زندگى را با دل خوشى و شادابى و شادكامى در پرتو
عدالت آن حضرت طى مى كنند و بيش از هر زمانى از زندگى خود لذت مى برند.
بركات فراوان ديگرى خواهد بود كه بخشى از آنهادر فصل قبل بيان گرديد و
بخش ديگرى با ظهور شكوهمند آن حضرت معلوم خواهد شد.
حكومت واحد جهانى
حكومت واحد جهانى از دو جهت قابل بررسى و تحقيق است . نخست
امكان تحقق آن و ديگر اين كه بر فرض امكان ، آيا چنين حكومتى تا به حال
به وجود آمده است يا خير؟
امّا امكان تحقق آن وجود دارد زيرا عقل آن را مى پذيرد و دين وقوع آن
را در آينده جهان تاءييد مى كند. وقتى بشود يك ميليارد نفر را در كشور
چين تحت يك حكومت اداره كرد امكان بيش از آن هم در روى زمين ممكن خواهد
بود چه اين كه تفكر حكومت واحد جهانى مدتهاست كه در ميان دانشمندان
دنيا مطرح است .
سخن ديگر اين بود كه آيا چنين حكومتى تا به حال تحقق يافته است ؟ تاريخ
و روايات وقوع آن را در گذشته تاءييد مى كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
چهار مؤمن و كافر بر همه زمين حكومت كردند. مؤمنان : ذوالقرنين و
سليمان ، كافران : نمرود و بخت النصر بودند.(324)
نتيجه اين كه ، مى شود يك حكومت جهانى تشكيل داد تا همه انسان ها با
تمام نژادها، رنگ ها و گرايش ها درپناه آن زندگى كنند.
لزوم چنين حكومتى در حال حاضر بيش از هر زمان ديگر خود را آشكار ساخته
است زيرا با دسترسى بشر به سلاح هاى كشتار جمعى ، بشريت و حيات انسان و
زمين در معرض خطر قرار گرفته است و زمانى از عمر انسان ها نمى گذرد مگر
اين كه جمعى از آنان از راه دور و نزديك مورد اصابت سلاح هاى مخرب قرار
گرفته و قربانى اهداف ظالمانه قدرتمندان مى شوند و اين در حالى است كه
از ظرفيت ناچيزى از سلاح هاى مخرب كه مى توانند كشورى را در مدت كوتاه
با خاك يكسان كنند استفاده مى شود. ازاين رو خيرانديشان عالم طرح حكومت
واحد جهانى را مطرح كرده اند تا بشريت از آينده بحرانى و تيره و تار
خود نجات يابد. اينشتاين گويد:
((يا بايد حكومت جهانى با كنترل بين المللى انرژى تشكيل شود و يا حكومت
هاى ملّى جداگانه فعلى باقى بمانند و منجر به انهدام گردند.))(325)
دنيا خود به خود به طرف حكومت واحد جهانى به پيش مى رود و امروز بيش از
گذشته از آن سخن مى گويند؛ زيرا با اين حكومت است كه جنگ ها از ميان مى
ورند، استعمار كشورها به پايان مى رسد، ترس و وحشت و جنگ هاى سرد جاى
خود را به آرامش مى دهند و زمينه عدالت اجتماعى فراهم مى گردد.
اصل حكومت واحد جهانى مورد قبول عقلاى عالم است امّا مهم اين است كه چه
كسى شايسته حاكميت آن است سخن در حكومت بريك كشور و ده كشور نيست بلكه
سخن در حكومت بر كره زمين است . عقل و تجربه و دين حكم مى كند هيچ يك
از سران دنيا شايسته اين موقعيت نيستند و به چنين حكومتى هم دست
نخواهند يافت ! تنها يك رهبر معصوم مى تواند درچنين جايگاه مهمى قرار
گيرد و ازنظر اسلام اين شخصيت بزرگ جهانى همان مرد اسمانى و بلند آوازه
اى است كه خداى -تعالى - وعده حاكميت او را اعلام كرده است وآن حضرت
حجة ابن الحسن المهدى عليه السلام محبوب اهل زمين و آسمان است كه زمين
جز به وجود ملكوتى ، مقتدر، نورانى و با درايت او سامان نخواهد يافت .
تنها امام مهدى عليه السلام است كه رداى خلافت بر كره زمين شايسته اوست
و زمين را پر ازعدل و داد مى كند.
اگر كسانى غير از او به چنين حكومتى دست يابند ممكن است برخى از آفات
موجود برطرف گردد، امّا آفات ديگرى نظير آنچه در حكومت جهانى نمرود و
بخت النصر وجود داشت پديد ايد. نايبان عام و جامع الشرايط امام زمان
عليه السلام هم به طور نسبى و نازلى نسبت به مولاى خود از چنين شايستگى
برخوردارند امّا با توجه به شرايط جهانى عصر غيبت ، حاكميت جهانى آنها
امكان عادى وقوع ندارد. بنابراين زمين و زمان منتظر بمانند تا آن موعود
آسمانى از پس پرده غيبت درآيد و بر مغرب و مشرق زمين حكومت كند.
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:
يبلغ
سلطانه المشرق و المغرب
(326)
سلطه او مشرق و مغرب زمين را در بر خواهد گرفت .
حكومت جهانى امام مهدى عليه السلام يك حكومت اسلامى است امّا تفاوت هاى
چشم گيرى با حكومت هاى اسلامى غير معصوم دارد و از حكومت هاى دموكراسى
با انواع مختلفى كه دارند كاملا ممتاز است . او و ياران سيصد و سيزده
نفره اى كه دارد منتخب خدا هستند و آنها ساير مسئولين را مانند حكومت
هاى ديگر برمى گزينند. هر كدام از كارگزاران آن حضرت فقيه و آگاه به
امورند و در چيزى در مانده نمى شوند و در موارد نياز از عنايات خاصّ
حضرت استفاده مى كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى قائم ما قيام كند به هر كشورى مردى را مى فرستد و به او مى گويد:
برنامه تو در كف دست توست پس هرگاه امرى پيش آمد كه آن را نمى فهمى و
نمى دانى چگونه بايد درباره آن قضاوت كنى به كف دست خود نگاه كن و به
آنچه در آن مى بينى عمل نما.(327)
البته اين اعجاز، نظير بسيارى از معجزات ديگر ولى عصر عجل اللّه تعالى
فرجه الشريف است كه در زمان حاكميت او تحقق مى يابد.
نظم نوين جهانى در عصر
ظهور
در عصر ظهور مرزهاى كشورها برداشته مى شود و دنيا به منزله يك
كشور مى گردد. با توجه به تعداد سيصد و سيزده نفر اصحاب امام مهدى عليه
السلام كه هر كدام فقيه و حاكم هستند دنيا در يك تقسيم بندى جديد به
سيصد و سيزده منطقه تقسيم مى شود و بر هر يك از اين مناطق بزرگ يكى از
ياران حضرت از سوى او حكومت مى كند.
امام باقر عليه السلام فرمود:
...قائم به كوفه برمى گردد و سيصدو سيزده مرد را به سراسر جهان اعزام
مى كندو دست بر شانه و سينه آنهامى كشد و ديگر در هيچ قضاوتى در مانده
نمى شوند.(328)
در نظم نوين جهانى عصر ظهور، ياران امام مهدى عليه السلام زمام امور
جهان را به دست مى گيرند. يكى بر مصر حكومت مى كند، ديگرى بر ايران ،
ديگرى بر فرانسه ، ديگرى بر آلمان و به همين صورت همه مناطق دنيا كه چه
بسا بر اساس نظم نوين ، توسعه يا محدوديت پيدا كنند از شرق تا غرب تحت
سيطره ياران او قرار مى گيرند. آنها زمامدارانى شجاع ، مقتدر، مدير ،
مدبر، فقيه و عادل هستند و رابطه برادرانه اى با يكديگر دارند. جملگى
منصوب امام عليه السلام هستند و كمترين تمايلى به كشور گشايى ، مسائل
نظامى ، سلاح هاى كشتار جمعى و علوم نظامى جهت جنگ هاى منطقه اى ندارد.
جعلنا من اصحاب المهدى عليه السلام و انصاره .
كوفه در عصر ظهور
كوفه در عصر ظهور مركز حكومت جهانى امام مهدى عليه السلام و در
نتيجه مهم ترين و حساس ترين نقطه روى زمين خواهد شد. وقتى مصلح جهان
زمين را فتح كرد به كوفه مى رود و آن را مركز خلافت خود قرار مى دهد و
از آن هنگام بار ديگر شهر كوفه موقعيت از دست رفته خود را پس از
حكومت اميرالمؤمنين به بهترين شكل ممكن باز مى يابد چرا كه فرمانرواى
زمين در آن مستقر خواهد بود.
امام صادق عليه السلام فرمود:
دارملكه الكوفة
(329)
مركز حكومت او كوفه خواهد بود.
مركزيت كوفه و حضور حجّت خدا در آن سبب مى گردد مؤمنين به سكونت در آن
شوق زيادى پيدا كنند.
امام باقر عليه السلام فرمود:
وقتى قائم قيام كند و وارد شهر كوفه شود مؤمنى نمى ماند مگر اين كه در
كوفه خواهد بود.(330)
با تحول بزرگى كه در شهر كوفه صورت مى گيرد اين شهر، بسيار گسترده مى
گردد و از ارزش بالايى برخوردار مى شود.
امام حسن عسكرى فرمود:
جاى يك مرد در كوفه نزد من بهتر از يك خانه در مدينه است .(331)
و امام باقر عليه السلام درباره ارزش كوفه فرمود:
كسى كه خانه اى در كوفه داردآن را نگه دارد.(332)
وقتى پيشواى جهان ، كوفه را مركز خلافت خود قرار دهد نماز جمعه و جماعت
آن شهر به امامت او برگزار مى گردد همان گونه كه رسول خدا و امير
مؤمنان عليه السلام كه حاكم مسلمين بودند نماز جمعه و جماعت را اقامه
مى كردند. البته با تحولى كه در زمان امام مهدى عليه السلام به وجود مى
آيد و رشدى كه مردم پيدا مى كنند همه مؤمنين مشتاق حضور در نماز جمعه و
جماعت آن حضرت هستند و علاوه بر مردم كوفه ، كه از قبل در آن سكونت
داشتند جميعت بسيارى هم به انجا مهاجرت خواهند كرد و مردم ديگرى هم از
اطراف زمين به شوق اقتدا به پيشواى خود وارد كوفه مى شوند تا با او
نماز گزارند و معلوم است كه مساجد موجود كافى نخواهد بود و بسيارى از
مردم از خواندن نماز با پيشواى بزرگ خود محروم مى مانند و از او
درخواست مى كنند تا مسجدى را بنا كند تا جمعيت گسترده نمازگزاران را در
خود جاى دهد. او هم مسجدى را بنا مى كند كه هزار درب دارد. چنين مسجد
بزرگ و باشكوهى كه عظيم ترين نهاد فرهنگى دينى به شمار مى رود تا زمان
آن پيشواى جهانى ساخته نشده است .
امام باقر عليه السلام درباره مسجد هزار درب كوفه مى فرمايد:
در دومين جمعه اى كه مهدى عليه السلام وارد كوفه مى شود مردم به او مى
گويند: يابن رسول اللّه ! نماز به امامت شما ثوابى برابر نماز به امامت
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را دارد و اين مسجد كوفه وسعت جمعيت ما
را ندارد. او مى فرمايد: مسجدى براى شما مى سازم كه جمعيت شما را در
خود جاى دهد. آن گاه نقشه مسجد هزار درب را مطرح مى كند.(333)
مدت حكومت امام مهدى عليه
السلام
يكى از مباحث مربوط به حاكميت امام مهدى عليه السلام مدت حكومت
اوست كه ارقام مختلفى درباره آن بيان شده است . برخى روايات مدت آن را
هفت سال و برخى ديگر هفت سال كه هر سال آن برابر ده سال عادى باشد
دانسته اند و به نظر مى رسد گروه دوم روايات ، تفسير كننده دسته اول
روايات باشند و در نتيجه بنابراين دو دسته از روايات مدت حكومت آن حضرت
هفتاد سال خواهد بود. امّا گروهى از روايات مدت حكومت او را نوزده سال
و چند ماه بيان كرده اند و ارقام ديگرى هم ذكر شده است . در ميان
روايات مربوط به حكومت بقية اللّه تعداد رواياتى كه به نوزده سال اشاره
دارند از كثرت و قوت بيشترى برخوردارند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ملك
القائم عليه السلام عشر سنة و اشهرا(334)
مدت حكومت قائم نوزده سال و چند ماه خواهد بود.
و وقتى جابربن يزيد جعفى از امام صادق عليه السلام مى پرسد قيام و
حكومت قائم چه اندازه به طول مى انجامد، مى فرمايد: از روز قيام تا روز
رحلتش نوزده سال خواهد بود.(335)
و الحمدللّه رب العالمين