پرچم هدايت
(سيماى شكوهمند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف )

محمد رضا اكبرى

- ۸ -


ريشه جنگ فرقه هاى اسلامى با امام زمان عليه السلام از اختلاف قرائت هاى آنان با قرائت ولى عصر عليه السلام سرچشمه مى گيرد. گروه هايى كه نمى توانند و يا نمى خواهند بپذيرند كه اسلام حقيقى تنها بر قرائت آل محمد عليهم السلام استوار است . گويا امام زمان عليه السلام بيش از غربى ها، با مسلمانان و صاحب نظران و تاويل كنندگان قرآن و طرفدارى آنها درگيرى دارد كه عدّه اى را هم به دنبال خود مى كشاند. مثلا سياست آن حضرت بر نابودى دشمنان است و بدون هيچ ملاحظه اى آنها را از ميان بر مى دراد. امّا اين سياست مهدوى كه يك ماءموريت الهى است با تفكر آنها كه قرآن را بر اساس مبانى فكرى غرب تاويل و تفسير مى كنند سازگار نيست . فضيل گويد: امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
وقتى قائم ما قيام كند با انسان هاى جاهلى روبرو مى شود شديدتر از آنچه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با آن روبرو شد. عرض كردم چگونه ؟ فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله به سوى مردم آمد در حالى كه سنگ و صخره و چوب تراشيده را مى پرستيدند امّا قائم ما وقتى نزد مردم مى آيد آنها كتاب خدا را بر او تاويل و تفسير كرده و به وسيله آن عليه او استدلال مى كنند. امّا به خدا قسم عدل خود را وارد خانه هاى آنان مى كند همان گونه كه گرما و سرما وارد آنها مى شود.(232)
و در حديث ديگرى فرمود:
سيزده شهر و طايفه هستند كه قائم ما با آنها مى جنگد و آنها هم با او مى جنگند: اهل مكه ، مدينه ، شام ، بنى اميه ، اهل بصره ، اهل دميسان ((از توابع هرات ))، كردها، اعراب ، ضبّه ، غنى ، باهله ، ازد و اهل رى .(233)
و در حديث ديگرى فرمود: قائم ما سخنى به شما مى گويد كه آن را نمى پذيريد و با او وارد جنگ مى شويد و او هم مى جنگد و شما را به قتل مى رساند.(234)
هم چنين فرمود:
وقتى قائم قيام مى كند از ولايت او خارج مى شود كسى كه گمان دارد اهل ولايت اوست .(235)
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:
وقتى به معراج رفتم ... به بالا نگريستم و نور على و فاطمه ، حسن و حسين ، على بن الحسين : محمد بن على ، جعفربن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى ، محمد بن على ، على بن محمد و حسن بن على را ديدم و حجة بن الحسن القائم مانند ستاره درخشنده در وسط آنها بود. گفتم : اى پروردگار من ! اينها چه كسانى هستند؟ فرمود: اينها پيشوايان مردم اند و اين كه ايستاده است حلال مرا حلال و حرام مرا حرام اعلام مى كند و به وسيله اوست كه از دشمنانم انتقام مى گيرم و او را حتى بخش دوستان من است و اوست كه قلب هاى پيروان تو را از ستمكاران ، منكران و كافران شفا مى دهد و ولات و عزّا را از قبر خود خارج كرده و به آتش مى كشد. در آن هنگام فتنه مردم به اين دو نفر، از فتننه گوساله سامرى شديدتر است .(236)
رفتار مهدوى با دشمنان
نوع رفتار امام مهدى عليه السلام با مخالفين ، در روايات بسيارى مورد توجه قرار گرفته است و البته نوع رفتار او كه با اقتدار، عزت و قاطعيت همراه است نقش مؤ ثرى در پروزى سريع او دارد. امير المؤ نين عليه السلام در عين برخورد جدى و هلاكت بارى كه با بسيارى از دشمنان داشت عفو و اغماض را همواره مورد توجه قرار مى داد. زيرا به پس از خود مى انديشيد كه حكومت در دست دشمنان قرار مى گيرد و تلافى خواهند كرد. امّا امام مهدى عليه السلام كه حاكميت دشمن ، شيعيان او را تهديد نمى كند چنين مصلحت انديشى را ندارد و با قاطعيت تمام عمل مى كند و به اين قاطعيت مامور است . سيره مصلح جهان بر اجراى ... و قاتلوهم حتى لا تكون فتنة ويكون الدين كله للّه (237) است و راهى براى تحقق هدف او جز قاطعيت وجود ندارد كه ما به نمونه هايى از آن اشاره مى كنيم . امام جواد عليه السلام فرمود: وقتى ده هزار مرد جنگى در مكّه براى او گرد آمدند، به اذن خدا خروج مى كند و همواره دشمنان خدا را مى كشد تا اين كه خداوند راضى شود. عرض كردم : چگونه مى فهمد كه خداوند راضى شده است ؟ فرمود: ترحم بر آنها را در قلب او قرار مى دهد.(238)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:
سيفه كحريق النّار.(239)
شمشير او مانند شعله آتش است .
و امام باقر عليه السلام فرمود:
ليس شانه الّل السّيف .(240)
شانى جز شمشير ندارد.
و در حديث ديگرى فرمود: شانى جز قتل دشمنان ندارد.(241)
البته نه تنها شانى جز به هلاكت رساندن دشمن ندارد كه راهى هم غير از اين ندارد زيرا تسليم كردن دنيا و تحقق حاكميت الهى بر سراسر جهان به صرف موعظه و گفتگو عملى نخواهد بود به ويژه اين كه هواى نفس بر همه سردمداران دنيا سايه انداخته است و برخوردى را كه به انبيا و ائمه پيشين داشتند نسبت به امام مهدى عليه السلام هم خواهند داشت و در نتيجه وعده الهى كه پيروزى و حاكميت اسلام و مستضعفين است عملى نخواهد شد. از اين رو با قاطعيت تمام با دشمن رفتار خواهد كرد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
قائم به شدت با اعراب برخورد خواهد كرد و شانى جز شمشير ندارد، طلب توبه نمى كند و در راه خدا از سرزنش ملامت گران باكى ندارد.(242)
و امام صادق عليه السلام نيز درباره نوع رفتار او فرمود:
و قتى قائم ما خروج مى كند بين او و عرب و قريش چيزى جز شمشير نخواهد بود.(243)
البته مراد حضرت اعرابى هستند كه از سر عناد با امام زمان عليه السلام روبرو مى شوند و گر نه تعدادى از اصحاب او نيز از اعراب هستند.
پيش از اين به فلسفه قاطعيت امام مهدى عليه السلام اشاره كرديم و اكنون به برخى از روايات كه در اين زمينه وارد شده است مى پردازيم .
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
من مى توانستم فراريان از جنگ را بكشم و مجروحان جنگى را به قتل برسانم امّا به خاطر عاقبت و آينده اصحابم چنين نكردم كه اگر آنها هم زخمى شدند كشته نشوند امّا قائم مى تواند فراريان و مجروحان را بكشد.(244)
رفيد گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : فدايت شوم اى فرزند رسول خدا! قائم به روش على بن ابى طالب در برابر اهل شام عمل مى كند؟ فرمود: نه اى رفيد، او در برابر اهل شام به روشى كه در نوشته سفيد است عمل كرد امّا قائم به روشى كه در نوشته سرخ است عمل مى كند. عرض ‍ كردم : نوشته سرخ چيست ؟ حضرت اشاره به قتل آنها كرد.(245)
زراره گويد به امام باقر عليه السلام عرض كردم : قائم به سيره محمد صلى اللّه عليه و آله عمل مى كند؟ فرمود: دور است ، دور است ، او به سيره محمد صلى اللّه عليه و آله عمل نمى كند. رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله بانرمى عمل مى كرد و با مردم مدرا مى نمود امّا سيره قائم كشتن دشمنان است زيرا در نوشته اى كه به همراه دارد امر شده است كه دشمن را بكشد و از كسى طلب توبه نكند. واى بر كسى كه با او مخالفت كند.(246)
شيوه امام مهدى عليه السلام كوبنده ، قاطع و تمام كننده است به طورى كه برخى به شك مى افتند كه اگر او از فرزندان فاطمه است چرا اين گونه عمل مى كند. امّا نمى دانند كه شرايط آخر زمان با شرايط صدر اسلام كاملا متفاوت است . كفّار حرمتى ندارند چه اين كه قرآن مى فرمايد: ((همانا بدترين جنبندكان نزد خدا، كسانى هستند كه كافر شدند.))(247) بنابراين رعايت آنها در صدر اسلام به خاطر مصالح مسلمين بوده است كه مورد آزار بيشترى قرار نگيرند.
امام باقر عليه السلام فرمود:
وقتى مهدى به ثعلبيه مى رسد مردى از سادات كه قوى تر از او وجود ندارد و شجاع ترين مرد پس از صاحب الامر است به او مى گويد: چه مى كنى ! به خدا قسم شما مثل گله گوسفند مردم را مى ترسانى ، آيا نوشته اى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله دارى ؟ يا به دليل ديگرى اين چنين مى كنى ؟ در اين هنگام كسى كه مسئول گرفتن بيعت براى صاحب الامر است به او مى گويد: به خدا قسم ساكت مى شوى يا گردنت را مى زنم . قائم به او مى فرمايد: ساكت باش و خطاب به آن مرد مى گويد: به خدا قسم عهدى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله دارم . صندوقچه مرا بياوريد. آن گاه عهد خود را بيرون مى آورد و آن را براى آنها مى خواند. در اين هنگام آن مرد عرض مى كند: خداوند مرا فداى تو گرداند، سر خود را پيش آور تا ببوسم و او سر خود را پيش مى آورد و آن مرد بين دو چشم او را مى بوسد و مى گويد: خداوند مرا فداى تو گرداند بيعت ما را تجديد كن و او بيعت خود را با آنها تجديد مى كند.(248)
عوامل پيروزى پيشواى جهان
پيروزى مصلح جهان امرى قطعى است كه خداوند و معصومين عليهم السلام از آن خبر داده اند. امّا چگونه او فاتح جهان مى شود و چه علل و عواملى در پيروزى سريع و حيرت انگيز او نقش دارد نيازمند تحليل و تحقيق است كه به آن مى پردازيم .
1- جو اجتماعى قبل از ظهور
جو جامعه جهانى قبل از ظهور جو مناسبى براى پذيرش يك مرد آسمانى است زيرا در آن هنگام ظلم به تمام معنا و در تمام ابعاد، جلوه ها و جهات ، دنيا را فرا مى گيرد. ظلم حكومت ها به يكديگر و به مردم تحت حاكميت خود، ظلم مردم به مردم ، ظلم سرمايه داران به مستضعفين ، ظلم صاحبان مال و منال به زيردستان ، ظلم كفّار به مؤمنين ، ظلم جهان خواران به منافع مردم جهان ، ظلم مردان به زنان و زنان به مردان ، ظلم هاى اقتصادى ، قضايى ، اخلاقى ، اجتماعى ، خانوادگى ، ادارى و امثال آن به اوج خود مى رسد و انواع فساد، فحشاء، منكرات ، جنايات ، تجاوز، وحشى گرى و قتل و غارت و ناامنى بر زمين سايه مى اندازد و انديشه ها و ارزش هاى متعالى و روحيه هاى صالح و خير خواهانه از ميان مردم رخت بر مى بندد و معيارهاى جاهلى شيطانى و نفسانى رواج پيدا مى كند. كافى است به روايات علائم ظهور مراجعه شود تا معلوم گردد وضعيت زمان قبل از ظهور چگونه است . با توجه به ظلم فراگير و همه جانبه آن زمان تمايل مردم به زندگى كاهش مى يابد و گونه اى كه مرگ را بر حيات ترجيح مى دهند. در چنين زمانى آرامش ، اعتماد و امنيت و اطمينان وجود ندارد. بشر حيران و سرگردان است . تمام راه ها را طى كرده و ناكام مانده است . آينده خود را تيره و سياه مى بيند، زندگى را دشوار و چه بسا پوچ تلقى مى كند و مردم از يكديگر و به ويژه ازحكومت ها بى زار مى گردند.
حال اگر در چنين موقعيتى يك مرد آسمانى با معجزه هاى كافى ظهور كند و اعلام نمايد تمام شعله هاى ظلم و ستم را خاموش مى كنم و به جاى آنها درخت عدل مى نشانم ، بدى ها و زشتى ها را از ميان مى برم و جاى آنها را به نيكى مى دهم ، وحدت ، سلامت نفس ، پرهيزكارى ، دين دارى و همه ارزش هاى متعالى را حاكم مى كنم و تمام خواسته هاى صالح را برآورده مى سازم و آب سرد و گواراى عدالت را به كام جان هاى تشنه مى ريزم و از اين پس گناهان مى رود، تجاوز مى رود، قلدرى و ستمكارى مى رود، ناامنى مى رود و خلاصه تمام آفاتى كه به جسم و جان مردم افتاده است و آنها را رنج مى دهد مى رود و خوبى ها جايگزين آنها مى گردد و همه با توجه به معجزاتى كه به ويژه با نداهاى آسمانى از او مى بينند صداقت و اقتدار و آسمانى بودن را در او مشاهده كنند، نه تنها او نمى جنگد كه با جان و دل از او استقبال مى كنند و از ياران و هواداران او مى گردند و اگر دستگاه حكومتى آنها بخواهد با او وارد جنگ شود مردم با آن به مخالفت بر مى خيزند. چرا كه نجات جهان آن هم به دست مردى آسمانى و با معجزات فراوان مطرح است .
نتيجه اين كه جو جامعه جهانى با مصلح و منجى عالم هماهنگ است و مخالفت هاى محدودى كه مى شود به سرعت از ميان مى رود و اين فضاى هماهنگ ، خود از عوامل پيروزى امام مهدى عليه السلام خواهد بود.
2- بهره مندى از امكانات طبيعى
طبيعت ، آفريده خداوند و تحت نفوذ و اطاعت اوست . خداى -تعالى - طبيعت را در جهت پيروزى حجّت خود قرار مى دهد و در اين صورت همه جاى عالم براى دشمن ناامن مى شود زيرا طبيعت با همه جهات و جلوه ها و گستردگى كه دارد به نفع پيشواى جهان و شكست دشمنان او عمل خواهد كرد. در جايى كه بايد سخن بگويد به اعجاز او سخن مى گويد، در جايى كه بايد ضربه اى وارد كند چنين خواهد كرد، در جايى كه بايد پيام رسانى كند پيام خود را ابلاغ مى كند.
همان گونه كه سليمان عليه السلام زبان حيوانات را مى دانست و از وجود آنها بهره مى گرفت و يا از طايفه جن در انجام كارهاى بسيار سريع استفاده مى كرد او هم مى تواند چنين كند و از وجود زمين ، آب هاى آن ، بادهايى كه مى وزد، ابرها و هر امكان ديگر بهره گيرى كند.
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: در معراج گفتم : پروردگار من ! اوصياء من چه كسانى هستند؟ ندا آمد: اى محمد! جانشينان تو كسانى هستند كه نام آنها بر سراپرده عرشم نوشته شده است . نگاه كردم و ديدم دوازده نورند و در هر نورى پرده سبزى است كه نام يكى از جانشينان من نوشته شده است . اول آنها على و آخر آنها مهدى بود. گفتم : پروردگار من ! اينها اوصياء پس از من هستند؟ ندا آمد:
يا محمد!اينها دوستان و برگزيدگان و حجت هاى پس از تو بر بندگانم هستند و آنهاجانشينان تو مى باشند و به عزت و جلالم قسم زمين را با آخرين از آنهاكه مهدى است از ظلم پاك مى كنم و مشرق و مغرب زمين را در ملك او در آورده و بادها را مسخّر او كرده و ابرها را براى او خاضع مى كنم و او را بر علل و اسباب مسلّط گردانده و لشكريانم ياريش داده و او را به ملائكه ام مدد مى رسانم تا دولت من مستقر شود و همه خلق بر توحيد من گرد آيند.ان گاه ملكش را ادامه مى دهم و حكومت را تا روز قيامت درميان دوستانم قرار مى دهم .(249)
با اين امكانات گسترده راهى جز شكست دشمنان پيشواى جهان نخواهد بود زيرا دشمن با علل و اسبابى حركت مى كند كه همه آنها مى توانند آسيب پذير باشند و مغلوب طبيعت گردند.به عنوان مثال حضرت مى تواند تمام هواپيماهاى دشمن را با حركت شديد باد ساقط كند چنان كه در صحراى طبس طوفانى سخت وزيد و بالگردهاى دشمن را ساقط كرد؛يا به كمك آب مى تواند كشتى هاى دشمن را غرق كند. همان خدايى كه لشكريان ابرهه را كه مى خواستند خانه خدا راتخريب كنند،با پرندگانى موسوم به ابابيل به هلاكت رساند مى تواند لشكريان پياده نظام دشمن ر ا هلاك كند و بلكه در زمين فرو برد چنان كه لشكر سفيانى ر ادر بين مكّه و مدينه در زمين فرو برد.امام كاظم عليه السلام فرمود: خداوند هر مشكلى را براى او آسان مى كند و هر سختى را به سهولت مى رساند و گنج هاى زمين ر ابراى او آشكار مى سازد و هر دورى را برايش نزديك كرده و هر خودكامه كينه توز و شيطان سركشى ر ابه دست او هلاك مى سازد.(250)
و امام باقر عليه السلام فرمود:
هيچ چيزى نيست مگر اين كه مطيع اصحاب قائم است حتى درندگان زمين و پرندگان درنده ،مطيع آنهاهستند.(251)
آنچه به عنوان نمونه بيان گرديد امورى هستند كه فوق اسباب و عوامل عادى بشرند و در نتيجه پيروزى امام مهدى عليه السلام را قطعى مى كنند.
3-ترس دشمنان
يكى از عوامل مهم پيروزى مصلح جهان ،ترس دشمنان از اوست .اگر دشمن بترسد پيروزى را به طرف مقابل خود هديه كرده است .با توجه به ويژيگى منحصر به فر دامام مهدى عليه السلام و اخبارى كه رجال آسمانى گذشته از آن حضرت داده اند و معجزه بزرگ صيحه هاى آسمانى ، رعب شديدى دلهاى دشمنان را فرا مى گيرد و از تحرك در برابر او باز مى مانند و اين سبب پيروزى آن حضرت مى گردد چه اين كه امام باقر عليه السلام فرمود:
القائم منصور بالرعب (252)
قائم با ترسيدن دشمن پيروز است .
4-تسلط كامل بر زمين
امام مهدى عليه السلام تسلطى كامل و همه جانبه بر زمين دارد و از اين تسلطى كه داردبه خوبى بهره مى گيرد.او به تمام مسائل و خفاياى زمين آگاه است و مى داند كه در چه نقطه اى از زمين چه تحركاتى انجام مى گيرد و در كجا مى شود دشمن را منكوب كرد.اين تسلط شگفت انگيز كه زمين را مانند يك توپ در برابر او قرار مى دهد دشمن را از هر گونه تحركى باز مى دارد و دشمن بى تحرك محكوم به فناست .
امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايند:
تكون الدّنيا عنده بمنزلة راحته فايّكم لو كانت فى راحته شعرة لم يبصرها(253)
دنيا نزد او همانند كف دستش مى باشد،كدام يك از شما اگر در كف دستش ‍ مويى باشد آنرا نمى بيند.
5-شناخت دوست و دشمن
يكى از عوامل شكست يا تضيف هر جبهه اى ، ورود نفوذى هاى دشمن در آن است و تا به حال جبهه اى تشكيل نشده است كه اين آفت بزرگ ان را تهديد نكند. در صدر اسلام هم عدّه اى در جبهه هاى حق نفوذ كردند كه اوج آن در جنگ صفين و جنگ امام حسن عليه السلام با معاويه بود. امت هاى پيشين نيز از اين آفت در امان نبودند و سامرى يكى از منافقين نفوذى در امت موسى عليه السلام بوده است . اما اين آفت بزرگ در جبهه امام مهدى عليه السلام راه ندارد.امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
وقتى قائم قيام كند كسى در برابر او قرار نمى گيرد مگر اين كه مى داند او صالح است يا تبهكار.(254)
هم چنين درباره آيه ((يعرف المجرمون بسيماهم ))(255) ((مجرمان به چهره هايشان شناخته مى شوند)) فرمود: خداوند آنها را مى شناسد امّا اين آيه درباره قائم نازل گرديد. آنها را به چهره شان مى شناسند و او و اصحابش ‍ آنهارا با شمشير مى زنند.(256)
6-اقتدار اعجاب انگيز
امام مهدى عليه السلام بسيار مقتدر است و هر كس و هر قدرتى كه با او درافتد با پاى خود به مهلكه خويش آمده است زيرا او از هر جهت متصل به قدرت الهى است . قدرت روحى او فوق تصور ماست و قدرت جسمى شگفت انگيزى دارد.امام رضا عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
((مهدى عليه السلام )) جسمى قوى دارد، اگر دستش را به بزرگ ترين درخت روى زمين دراز كند آن را خواهد كند و اگر در ميان كوه ها فرياد برآورد صخره هاى آن خراب مى گردد.(257)
اللّه اكبر! به اين قدرت و ابهت و شوكت كه خداى بزرگ به مهدى آل محمد عليهم السلام عطا كرده است و خوشا به حال كسى كه آن بزرگ مرد آسمانى را مولاى خود قرار داده است .
7- برخورد قاطع با دشمنان
برخورد قاطع ، صريح و بدون ملاحظه مصلح جهان پيروزى او را تضمين مى كند. هر كس با او باشد عزيز و پيروز است و هر كس با او در افتد محكوم به فناست . امام مهدى عليه السلام بر اساس احكام اسلام رفتار مى كند و در مواجهه و اصطكاك با جو و عرف و قوانين بين الملل بدون ملاحظه كارى و مصلحت انديشى حكم خدا را اجرا مى كند و اين ويژگى از او شخصيتى قاطع و ممتاز پديد مى آورد. آنجا كه بايد سخنى بگويد با صراحت مى گويد، آنجا كه بايد فرد يا گروهى را به هلاكت رساند مى رساند و آنجا كه بايد انتقامى را از فرد يا جمعى بگيرد مى گيرد و از ملامت هيچ ملامت كننده اى باك ندارد و ما در بحث ((رفتار مهدوى با دشمنان )) اين قاطعيت را مورد بحث قرار داديم .
8- از كار افتادن سلاح هاى دشمن
بدون شك يكى از عوامل پيروزى مصلح جهان ، وجود سلاح هاى فوق پيشرفته آن حضرت در عصر ظهور است و چگونگى مقابله با سلاح هاى دشمن توسط امام عليه السلام نيز از امورى است كه هر كس مشتاق است نسبت بدان آگاه شود زيرا دشمنان مى توانند نه تنها يك فرد يا گروهى بلكه كشورى رابا سلاح هاى پيشرفته خود نابود گردانند.
درباره سلاح هاى دشمن دو نظر مى تواند مطرح باشد:
1-از كار افتادن سلاح ها با تكيه بر اعجاز.
2-نفى كاربرد آنهادر شرايط جديد عصر ظهور.
نظر اول مى تواند تحقق يابد زيرا اشكالى ندارد كه خداوند يا حجّت او به اعجاز خود سلاح هاى دشمن را از كار بيندازند.وقتى ابراهيم عليه السلام بت هاى مشركين را شكست گفتند: او را در آتش اندازيد تا چنين كارى تكرار نشود. آنهابراى برخورد با ابراهيم عليه السلام از سلاح آتش بهره گرفتند امّا خداوند به آتش فرمود:
يا نار كونى و سلاما على ابراهيم .(258)
اى آتش !بر ابراهيم سرد و بى آسيب باش .
دشمنان ابراهيم عليه السلام هرگز فكر نمى كردند كه گرماى آتش از آن سلب گردد و شعله هاى آتش سوزندگى خود را از دست بدهند و سرد و بى آسيب شوند.نه تنها آتش تحت اختيار و اطاعت خداوند است كه تمام عالم به فرمان اوست و مى توند به آتش سلاح هاى مخرب هم بگويد: ((يا نار كونى بردا و سلاما على المهدى ))
امّا نظر دوم اين است كه جوّ اجتماعى به گونه اى گردد كه سران دنيا مجبور شوند امام مهدى عليه السلام را بپذيرند و در نتيجه نيازى به استفاده از سلاح هاى آتشين نباشد. اين نظر نيز كاملا عملى است و ما درباره جوّ اجتماعى قبل از ظهور مباحثى در اين فصل مطرح كرديم و خوانندگان را به آن ارجاع مى دهيم .البته مى شود هر دو نظر به اجرا در ايد و در هر صورت امام مهدى عليه السلام به پيروزى خواهد رسيد.
9- شمشير مهدوى
در روايات فراوانى آمده است كه مصلح جهان با شمشير قيام خواهد كرد. ممكن است اين سوال مطرح شود كه شمشير در برابر آتش سلاح هاى مرگ بار دشمنان چه موفقيتى خواهد داشت ،امّااز سخنان معصومين عليه السلام استفاده مى شود كه شمشير آن حضرت و يارانش شمشيرهاى عادى نيستند و ساخته دست بشر نمى باشند بلكه شمشيرهاى آسمانى اند كه به هنگام قيام حضرت فرود مى ايند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى قائم قيام كند شمشيرهاى جنگ ((از آسمان )) فرود مى آيد و بر هر شمشيرى نام مرد((صاحب شمشير)) و پدرش نوشته شده است .(259)
و در حديث ديگرى فرمود:
بر هر شمشيرى هزار كلمه نوشته شده است و هر كلمه اى كليد هزار كلمه ديگر است .(260)
اين كلمات كه هر كدام هزار كلمه اند پيامى علمى را به همراه دارند كه خداوند مى داند آن علوم چيست ، در چه بازه اى است و در چه مواردى مورد استفاده قرار مى گيرد. هر چه هست از اهميت بالا و نقش مهمّى برخوردارند كه بعد از ظهور آشكار مى گردد.
از جمع روايات مربوط به شمشير امام مهدى عليه السلام و يارانش استفاده مى شود كه كارايى بالايى دارند به گونه اى كه بر سلاح هاى بشرى برترى چشمگيرى داشته و كمترين كارايى آنهاايفاى نقش يك شمشير ،البته با كيفيتى بالا مى باشد.
10- ياران بى نظير
اصحاب امام مهدى عليه السلام مقتدرترين مردم جهانند. در اقتدار آنها همين بس كه قوى تر از شير و برّنده تر از نيزه و قدرتى برابر چهل مرد دارند. قلب هاى آنهامانند تكه هاى آهن محكم است . دشمن را زير پا مى گذارند و با دست هاى قوى خود به قتل مى رسانند. زمين در زير پاى آنهاپيچيده مى شود ((طى الارض دارند)) و بر شرق و غرب جهان سلطه داشته و همه چيز در اطاعت آنهاست چنان كه روايات آن در فصل ((ياران بلند اوازه مهدى عليه السلام )) گذشت .
البته ياران حضرت به سيصد و سيزده نفر محدود نمى شود بلكه اين عده كه آنهارا اصحاب مهدى عليه السلام مى نامند كادر اجرايى و حكومتى او در مناطق سيصد و سيزده گانه دنيا هستند.
قبل از آنكه پيشواى جهان از مكّه حركت كند يك گروه ده هزار نفره براى او فراهم مى شود و سپس حركت مى كند و در عراق هم يك گروه چهل هزار نفره از نقاط مختلف زمين براى او گرد مى آيند و عدّه اى از گذشتگان هم رجعت مى كنند.هم چنين چهار هزار فرشته اى كه براى يارى امام حسين عليه السلام آمدند و به يارى او موفق نگرديدند و فرشته هايى كه به هنگام وزيدن طوفان و آب گرفتگى زمين مدد كار نوح عليه السلام بودند و فرشته هايى كه به هنگام آتش زدن ابراهيم عليه السلام با او بودند و فرشته هايى كه به هنگام عبور موسى عليه السلام از دريا با او بودند و فرشته هايى كه به وقت بالا رفتن مسيح عليه السلام در خدمت او بودند و فرشته هايى كه يارى پيامبر عليه السلام در جنگ بدر آمده و طعم پيروزى را به طرفداران او چشانده بودند و فرشته هاى ديگرى غير از آنها كه در مباحث اين كتاب مطرح شده اند همگى در خدمت آن پيشواى جهان خواهند بود.(261)
جبرئيل عليه السلام هم در سمت راست گروه ده هزار نفره اى است كه ازمكّه به سمت كوفه حركت مى كند و در سمت چپ آن گروه ، ميكائيل قرار دارد.چنين يارانى در خدمت امام مهدى عليه السلام قرار دادند كه قدرت آنها خارق العاده و گسترده است . بنابراين با وجود چنين يارانى ، آن حضرت به سرعت بر همه كشورها پيروز خواهد شد.