4-
تنوع
نداهاى آسمانى محتواى مختلفى دارند و با الفاظ متفاوتى در آسمان طنين
انداز مى شوند كه به برخى از آنها اشاره گرديد و به بعضى ديگر نيز
اشاره مى كنيم . البته برخى نداها صرفا براى اعلام ظهور حجّت خدا هستند
امّا برخى براى اعلام حقانيت و بعضى ديگر بيانگر قيام او و يا اطاعت از
آن حضرت مى باشند. امام رضا عليه السلام فرمود:
در ماه رجب سه ندا در آسمان طنين انداز مى شود. يكى مى گويد:
الا
لعنة اللّه على الظّالمين
و منادى دوم مى گويد:
ازفت
الازفة يا معشر المؤمنين
اى گروه مؤمنين آن حادثه نزديك فرا رسيد.
و منادى سوم گويد:
انّ
اللّه بعث فلانا فاسمعوا له و اطيعوا.(165)
خداوند ((مهدى )) را بر
انگيخت ، به او گوش فرا دهيد و از او اطاعت نماييد.
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
وقتى منادى از آسمان ندا دهد: حق با آل محمد عليهم السلام است ، در اين
هنگام مهدى بر سر زبان ها آيد.(166)
هم چنين امام رضا عليه السلام درباره امام مهدى عليه السلام مى فرمايد:
او كسى است كه منادى از آسمان براى او ندا مى دهد كه همه مردم مى
شنوند:
الا
انّ حجّة اللّه قد ظهر عند بيت اللّه فاتّبعوه ، فانّ الحق معه و فيه .(167)
آگاه باشيد كه حجّت خدا در خانه خدا ظهور كرد، او را اطاعت كنيد، به
راستى كه حق با او و در اوست .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:
وقتى زمان خروج قائم فرا مى رسد ندا كننده اى از آسمان ندا مى دهد:
ايّها الناس : انّ اللّه قطع عنكم مدّة الجبّارين و ولىّ الامر خير
امّة محمّد صلى اللّه عليه و آله فالحقوا بمكّة
(168)
اى مردم ! خداوند سلطه خود كامگان را از شما برداشت و حكومت را، بهترين
امت محمد صلى اللّه عليه و آله به دست گرفت ؛ خود را به مكّه رسانيد.
نكته مهمى كه در كنار نداهاى آسمانى وجود دارد شك و ترديدى است كه
شيطان در دل مردم مى اندازد. امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
در اوّل روز، نداى آسمانى بلند مى شود كه بدانيد حق با على و شيعه اوست
. سپس ابليس در آخر شب از زمين ندا مى دهد: آگاه باشيد كه حق با عثمان
((سفيانى )) و شيعه اوست
و در اين جاست كه عدّه اى در شك و ترديد قرار مى گيرند.(169)
يكى از عوامل مخالفت با امام مهدى عليه السلام همين نداى شيطانى است كه
عدّهاى را به ترديد مى اندازد و آنها را در برابر امام عليه السلام به
مخالفت وا مى دارد. زراره گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم :
چه كسى با قائم مخالفت مى كند در حالى كه نام او برده مى شود؟ فرمود:
ابليس آنها را رها نمى كند تا اين كه در پايان شب نداى مى دهد و مردم
را به شك
مى اندازد.(170)
البته حق معلوم است زيرا نداى جبرئيل در آسمان مى پيچد و نداى ابليس
از زمين بر مى خيزد. از طرفى نداى حق دل نشين و مطابق رواياتى است كه
از معصومين عليهم السلام وارد شده است و نداى ابليس بر خلاف آنهاست .
امّا كسانى كه از دلى بيمار برخوردارند نداى ابليس را پى گيرى مى كنند
و به آن دامن مى زنند تا بلكه بتوانند با كفر جهانى و عامل آن كه
سفيانى است همراهى كرده و عدّه اى را به انحراف بكشانند.
د) قتل نفس زكيه
قتل نفس زكيه ، پانزده شب قبل از قيام مصلح جهان روى مى دهد.(171)
امّا اين كه او كيست و چگونه و براى چه كشته مى شود، امام باقر عليه
السلام مى فرمايد:
قائم عليه السلام به اصحاب خود مى فرمايد: مردم مكّه مرا نمى خواهند
امّا من كسى را به سوى آنها مى فرستم تا آن گونه كه سزاوار مثل من است
بر آنها اتمام حجّت كند. آن گاه مردى از اصحاب خود را فرا مى خواند و
به او مى فرمايد: به مكّه برو و بگو: اى اهل مكّه ! من فرستاده فلان
((مهدى )) به سوى شما
هستم و مى فرمايد: ما اهل بيت رحمت و معدن رسالت و خلافتيم ، ما از
فرزندان محمد و پيامبرانيم كه مورد ظلم و آزار و قهر قرار گرفتيم و حق
ما از زمانى كه پيامبر ما رحلت كرد تا امروز از ما گرفته شد. پس ما
براى گرفتن حق خود از شما يارى مى خواهيم و شما هم ما را يارى كنيد.
وقتى اين جوان سخنان او را نزد اهل مكّه بيان مى كند به او حمله كرده و
در بين ركن و مقام سر از تن او جدا مى كنند و اين همان نفس زكيه است .(172)
و در حديث ديگرى مى فرمايد:
جوانى از آل محمد صلى اللّه عليه و آله در بين ركن و مقام كشته مى شود
كه اسم او محمد بن الحسن ، نفس زكيه است .(173)
منظور از نفس زكيه انسانى پاك و بى گناه است . زيرا مردم مكّه بدون هيچ
عذرى او را به قتل مى رسانند و در واقع جنگ نه از سوى امام عليه السلام
كه از سوى مردم مكّه آغاز مى گردد. گويا محمد بن الحسن اولين شهيد قيام
جهانى حضرت مهدى عليه السلام است كه شهادتش يادآور شهادت فرستاده امام
حسين عليه السلام يعنى مسلم بن عقيل است و همان گونه كه مسلم ، از
برگزيدگان ياران امام حسين عليه السلام بود، محمد بن الحسن هم از ياران
برازنده امام مهدى عليه السلام است كه او را براى اين ماءموريت انتخاب
مى كند. نفس زكيه از جوانان برومند و خود ساخته اى است كه يك عمر، خود
را براى اين ماموريت الهى آماده مى كند و ضمن كسب توفيق پيش گامى در
قيام امام مهدى عليه السلام اگويى شايسته براى جوانان حق طلب مسلمان مى
گردد. درود خدا بر او باد.
ه ) فرو رفتن سپاه سفيانى
در زمين
يكى از نشانه هاى حتمى ظهور امام عصر عليه السلام فرو رفتن سپاه
سفيانى در بيابان هاى بين مكّه و مدينه است . وقتى سفيانى از ظهور حضرت
مهدى عليه السلام آگاه مى گردد، سپاهى به سوى او در مدينه مى فرستد تا
با كشتن آن حضرت ختم مهدويت را اعلام كند. به نظر مى رسد اين خواسته
همه استعمارگران و مخالفان و معاندان قدرتمند هنگامه ظهور است كه ناكام
مى ماند. وقتى سپاه اعزامى سفيانى به مدينه مى رسند مى فهمند كه حضرت
مهدى عليه اسلام به مكّه رفته است . از اين رو راهى مكّه مى شوند تا با
او وارد جنگ شوند. امّا به جز دو نفر از آنها همه در دشت ميان مدينه و
مكّه در زمين فرو مى روند. البته فرو رفتن لشكر سفيانى يك حادثه عادى
نيست بلكه به فرمان خدا آنها را در خود فرو مى برد تا اراده الهى بر
دشمنان آشكار گردد. امام صادق عليه السلام فرمود:
سالار ما قائم عليه السلام بر ديوار كعبه تكيه مى دهد آن گاه مردى كه
چهره اش به عقب برگشته است نزد او مى آيد و مى گويد: اى سرور من !
بشارتى براى شما دارم . فرشته اى به من دستور داده است كه نزد شما
بيايم و هلاكت سپاه سفيانى را بشارت دهم . قائم عليه السلام به او مى
فرمايد: ماجراى خود و برادرت را بيان كن .
آن مرد مى گويد: من و برادرم در لشكر سفيانى بوديم و همه جا از دمشق تا
بغداد را خراب كرديم و تل خاكى باقى گذارديم . كوفه و مدينه را هم
ويران كرديم و منبر پيامبر صلى اللّه و عيله و آله را هم شكستيم و مركب
هاى خود را در مسجد رسول اللّه بستيم . از آنجا براى تخريب خانه خدا و
كشتن اهل آن خارج شديم . امّا به دشت پهنى رسيديم كه استراحت كنيم ،
ناگاه كسى ندا داد؛ اى بيابان ! ستمكاران را نابود گردان . در اين
هنگام زمين گشوده شد و تمام سپاه را بلعيد و به خدا قسم كسى جز من و
برادرم بر روى زمين باقى نماند. فرشته اى بر صورت ما زد و چهره ما چنان
كه مى بينيد برگشت و به برادرم گفت : واى بر تو! به سوى سفيانى در دمشق
برو و او را از ظهور مهدى آل محمد عليهم السلام با خبر كن و بگو خداوند
سپاهت را در ميان مكّه و مدينه نابود ساخت . وبه من گفت : تو هم به
مكّه نزد مهدى برو و او را به هلاكت ستمكاران بشارت ده و به دست او
توبه كن كه از تو مى پذيرد. آن گاه فائم عليه السلام با دست خود بر
چهره او مى كشد و به حال اوّل باز مى گردد و با او بيعت مى كند و جزء
يارانش مى گردد.(174)
فصل هفتم : ياران امام مهدى عليه السلام
امام باقر عليه السلام :
گويا اصحاب قائم را مى بينم كه بر
مشرق و مغرب زمين مسلط گشته اند.(175)
ياران بلند آوازه فاتح
جهان
در يك نگاه كلى ياران امام مهدى عليه السلام به دو دسته تقسيم
مى شوند. نيروهاى فكرى و اجرايى و ياران رزمى كه او را در جنگ با
دشمنان يارى مى رسانند. البته عدّهاى از اصحاب خاصّ حضرت كه همان سيصد
و سيزده نفر هستند از پيشگامان حركت هاى رزمى و جهادى خواهند بود و با
شمشيرهاى اهدايى از سوى مولاى خود كه تفاوت چشمگيرى با شمشيرهاى عادى
داشته و از كارايى فوق تصورى برخوردارند به مبارزه مى پردازند.
ياران امام مهدى عليه السلام به انسان ها خلاصه نمى شوند بلكه بخشى از
آنها فرشتگان هستند كه با اعجاز، نهضت او را به پيش مى برند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
اولين كسى كه با قائم بيعت مى كند جبرئيل است .(176)
و در روايات آمده است جبرئيل از سمت راست و ميكائيل از سمت چپ او حركت
مى كنند(177)
و از گروه هايى از فرشتگان كه در خدمت منجى عالم هستند نام برده شده
است .
برترين ياران مهدى عليه السلام همان سيصد و سيزده نفر هستند كه از آنها
به اصحاب مهدى عليه السلام نام برده مى شود و نيروهاى ديگر ياران رزمى
او هستند كه در فتح كشورها حضورى چشمگير دارندو تا تحقق پيروزى اسلام
در قالب لشكرهاى آزادى بخش به امر آخرين جانشين رسول خدا صلى اللّه
عليه و اله به مبارزه ادامه مى دهند. آنها شيفته امام و مولاى خويشند و
مانند ياران امام حسين عليه السلام در كربلا با شهامت و فداكارى از
امام خود و اهداف بلندى كه دارد دفاع مى كنند و تا رفع فتنه از جهان به
حركت هاى رزمى خود ادامه مى دهند و در اين ميان برخى به درجه شهادت
رسيده و عدّه اى مى مانند و در حكومت عدالت گستر ولى عصر عليه السلام
در رده اى پايين تر از اصحاب سيصد و سيزده نفر او خدمت خواهند كرد.
ياران خاص امام مهدى عليه
السلام
ياران خاص كه از آنها به اصحاب مهدى عليه السلام نام برده مى
شود چهره هاى حكومتى و اجرايى او هستند آنها انسان هايى عادل ، مقتدر،
فقيه و كار آمدند كه در تثيبت حكومت جهانى مولاى خويش نقش اساسى دارند.
ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السلام سؤ ال كردم : آيا غير از اين
سيصد و سيزده نفر، مؤمنى روى زمين نيست ؟ امام عليه السلام فرمود: آرى
، هست ولى قائم از ميان آنان قيام مى كند و آنها انسان هايى نجيب و
فقيهان ، قضات و حكام دين هستند كه دست امام عليه السلام قلب آنها را
نوازش كرده و هيچ حكمى براى آنها مشتبه نخواهد شد.(178)
امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى به ابان بن تغلب فرمود: اى ابان !
به زودى سيصد و سيزده نفر را خداى -تبارك و تعالى - در اين مسجد گرد مى
آورد كه مردم مكّه خيال مى كنند هنوز پدران آنها خلق نشده اند. در دست
آنها شمشيرهايى است كه روى هر شمشيرى ، نام ، نام پدر، لقب و ديگر
خصوصيات صاحبش نوشته شده است .(179)
هم چنين فرمود: ياران ، يكديگر را ملاقات مى كنند گويى همگى از يك پدر
و مادرند.(180)
اصحاب امام مهدى عليه السلام تفاوت هايى هم با يكديگر دارند. برخى از
آنها از پيامبران و عدّه اى از گذشتگان قبل از اسلام و بعضى از بزرگان
صدر اسلام مى باشند كه رجعت مى كنند و عدّه اى هم از مردم عصر ظهور
خواهند بود. امام صادق عليه السلام فرمود:
بيست و هفت نفر از پشت كوفه رجعت مى كنند و بيست نفر از قوم موسى هستند
كه به حق قضاوت مى كردند و هفت نفر از اصحاب كهف مى باشند و يوشع بن
نون و سلمان و ابو دجانه و مقداد و مالك اشتر همگى از ياران و
حاكمانند.(181)
البته رجعت كنندگان به شخصيت هايى كه در اين روايت ذكر گرديده خلاصه
نمى شوند بلكه عده زيادى از مؤمنين نيز رجعت خواهند كرد و از ياران
حضرت خواهند بود. اصحاب مهدى عليه السلام كه سران آينده جهان خواهند
بود سيصد و سيزده نفرند كه پنجاه و نه نفر آنها در روايت قبل مطرح شدند
و دويست و پنجاه نفر كه از مردم عصر ظهور خواهند بود را در روايتى ديگر
بيان خواهيم كرد و چهار نفر ديگر كه به آنها اشاره نشده است احتمالا از
روايت افتاده باشند و يا كسانى چون عيسى و برخى از پيامبران ديگر باشند
و البته احتمالات ديگرى هم وجود دارد.
و ما در اينجا بنا بر روايت امير المؤمنين عليه السلام
(182) به مكان ها و تعداد اصحابى كه از آنها بر خواهند
خاست به ترتيب الفبا اشاره مى كنيم . البته امكان تغيير جزئى يا كلى
نام ها در اثر گذشت زمان وجود دارد و چه بسا برخى از مكان ها در آن
زمان نبوده و بعد تاءسيس گرديده است .
OOO
نام شهر#$ تعداد اصحاب
1- آبادان 3#$
2- ابدح 1#$
3- ابهر ((از شهرهاى زنجان ))1#$
4- احساء ((ساحل شرقى عربستان ، حد فاصل كويت و
قطر))1#$
5- ادنه ((از شهرهاى تركيه ))1#$
6- اذرح 1#$
7- اردبيل 2#$
8- ارمينيه ((نزديك جمهورى آذربايجان
))1#$
9- اسكندريه 1#$
10- اسمه 3#$
11- اصفهان 4#$
12- آمد ((از شهرهاى تركيه كنار رودخانه ايسر))1#$
13- آمل 1#$
14- انبار ((از شهرهاى مرزى عراق
))1#$
15- انطاكيه ((از شهرهاى سوريه
))1#$
16- اهواز1#$
17- باستان 1#$
18- بالس ((از شهرهاى سوريه ))2#$
19- بدليس ((شهرى از نواحى جمهورى آذربايجان
))1#$
20- برجان ((شهرى از نواحى خزر))1#$
21- برقه ((منطقه اى در شرق جمهورى ليبى
))1#$
22- بركرى 1#$
23- بروجرد1#$
24- بصره 2#$
25- بلخ ((از شهرهاى افغانستان
))1#$
26- بيت المقدس 2
27- تبوك ((آبادى كوچكى در شمال حجاز))1
28- تدمر ((شهرى در قلب صحراى سوريه
))1#$
29- جامده ((از توابع بصره ))1#$
30- حديثة الموصل ((قصبه اى از توابع موصل
))6#$
31- حرّان ((از شهرهاى عراق ))1#$
32- حلب ((از شهرهاى سوريه ))3#$
33- حمص ((از شهرهاى سوريه ))2#$
34- حميم 3#$
35- حنانه ((از توابع نجران در يمن
))1#$
36- خراسان 6#$
37- خمرى 1#$
38- خوى ((از شهرهاى آذربايجان غربى
))1#$
39- دامفان 1
40- دكار ((از مناطق مرزى سنگال
))1#$
41- دمشق 4#$
42- دمياط ((از شهرهاى مصر در كنار رود نيل
))1#$
43- دورق ((از توابع اهواز))1#$
44- دير ((از شهرهاى عراق يا استان بوشهر))1#$
45- دينور ((از شهرهاى كردستان ايران
))2#$
46- راءس العين ((شهرى در سوريه يالبنان
ياالجزاير و يا مغرب ))1#$
47- رقه ((شهرى در سوريه ))1#$
48- رمله ((از شهرهاى فلسطين ))1#$
49- رى ((تهران امروز يا از توابع آن
))10#$
50- زبيد ((شهر يدر يمن نزديك درياى سرخ
))1#$
51- ساوه 1#$
52- سرات ((از شهرهاى حجاز))1#$
53- سرخس ((از شهرهاى استان خراسان
))1#$
54- سرخيس 1#$
55- سلماس ((شهرى در آذربايجان
))1#$
56- سمرقند ((از شهرهاى ازبكستان
))1#$
57- سوراء ((شهرى در بابل يا بغداد))1#$
58- سوريه 1#$
59- سوس الاقصى ((شهرى در مغرب ازنواحى بربر
يااز توابع شهر طرقله )) 5
60- سيار3#$
61- سيراف 2#$
62- شاخ 1#$
63- شوشتر1#$
64- شيراز3#$
65- شيروان ((از مناطق جمهورى آذربايجان و يا از
شهرهاى خراسان و يا ايلام ))1#$
66- صريح 1#$
67- صور ((شهرى در عمان ))2#$
68- صيدا ((شهرى ساحلى در لبنان
))1#$
69- طائف 1#$
70- طالقان 24#$
71- طرطوس ((شهرى در سوريه ))3#$
72-طنجه 1#$
73- عامر1#$
74- عانه ((از شهرهاى سوريه ))1#$
75- عدن ((از شهرهاى يمن ))1#$
76- عرار ((منطقه اى در نجد يا يمامه يا حجاز))1#$
77- عرفات 1#$
78- عسقلان ((از شهرهاى فلسطين
))1#$
79- عسكر مكرم ((از توابع خوزستان
))1#$
80- عكا ((شهرى در فلسطين ))1#$
81- عكبرا ((شهر كوچكى در ده فرسخى بغداد))1#$
82- علالى 1#$
83- عمان 2#$
84- غزّه 1#$
85- فارس 1#$
86- فارقين ((از مناطق الجزاير))1#$
87- فرنگ ((فرانسه ))1#$
88- فسطاط ((شهرى در عراق ))4#$
89- قادسيه 1#$
90- قبج 1#$
91- قبرص ((جزيره اى ميان تركيه و سوريه
))2#$
92- قراح ((از شهرهاى حجاز بين اعلاء و مدينه
))2#$
93- قرميس 1#$
94- قزوين 2#$
95- قسوان 2#$
96- قصر1#$
97- قصور2#$
98- قطيف ((از شهرهاى عربستان ))2#$
99- قلقيلا ((شهرى در فلسطين ))1#$
100- قم 10#$
101- قورص 1#$
102- قوص ((از شهرهاى مصر در كنار نيل
))1#$
103- قيروان ((منطقه اى صحرايى در ليبى
))1#$
104- قيموت 1#$
105- كازرون 1#$
106- كراز1#$
107- كرخ ((از توابع بغداد))1#$
108- كوفه 4#$
109- گرگان 2#$
110- محله ((شهرى در مصر))1#$
111- مدينه 10#$
112- مراد1#$
113- مراغه ((از شهرهاى استان آذربايجان شرقى
))3#$
114- مرج ((از شهرهاى ليبى ))1#$
115- مرو ((شهرى در تركمنستان ))10#$
116- مغلثايا1#$
117- مكه 4#$
118- مناجرد1#$
119- موصل ((از شهرهاى عراق ))1
120- نسور1#$
121- نصيين ((شهرى در تركيه يا عراق يا سوريه
))1#$
122- نهاوند ((از شهرهاى همدان
))1#$
123- نيل ((شهرى در تركيه يا روستايى در حلب
سوريه ))1#$
124- واسط ((از شهرهاى عراق ))3#$
125- هجر ((از روستاهاى يمن يا بحرين يا حجاز))1#$
126- هرات ((از شهرهاى افغانستان
))1#$
127- همدان ((از شهرهاى ايران ))
يا همدان ((از شهرهاى يمن ))3#$
128- يمامه ((از شهرهاى حجاز))1#$
ويژگى هاى ياران مهدى
عليه السلام
ياران خاص مصلح جهان داراى ويژگى هايى هستند و ما در اين بحث به
مهم ترين آنها مى پردازيم .
1- جوانى
سيماى امام مهدى عليه السلام سيماى كسى است كه قريب چهل سال از
عمر او گذشته باشد و ياران خاصّ او نيز از جوانانند يعنى سن اكثر آنها
هماهنگ با مولاى آنهاست كه جوان به شمار مى آيد.
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
اصحاب المهدىّ شباب لا كهول فيهم ، الّا مثل كحل العين و الملح فى
الزّاد واءقل الزاد الملح
(183)
اصحاب مهدى جوانند، كامل سن در ميان آنها نيست مگر مثل سرمه چشم و نمك
در غذا و كمترين چيز در غذا نمك است .
امّا چه حكمتى در جوانى آنها نهفته است خداوند به حقايق امور آگاه است
. شايد دليل آن اين باشد كه آنها تا پايان حاكميت آن حضرت با او همراه
باشند و سن جوانى اين امكان را به آنها مى دهد كه تا او زنده است آنها
نيز در كنار آن حضرت باشند و شخصيت جديدى جايگزين آنها نگردد. چرا كه
كسى پس از آنها به رتبه بلند آنها نمى رسد و هر جايگزينى مى تواند سبب
تنزّل كيفى دولت كريمه ولى عصر شود. اين كه سخنى از مرگ اصحاب امام
مهدى عليه السلام كه زمام امور عالم را به دست مى گيرند نشده است قرينه
اى بر قوّت اين احتمال است . اين دليل وقتى قوت بيشترى مى گيرد كه
حكومت آن حضرت هفت سال باشد كه هر سال آن معادل ده سال باشد چنان كه
رواياتى در اين باره وارد شده است و البته ارقام بالاترى هم درباره مدت
حاكميت او وجود دارد اگر چه در جاى خود مدت نوزده سال را قوى تر
دانستيم كه در اين صورت ياران امام زمان عليه السلام به همان سن و
موقعيتى كه دارند و جهان را اداره مى كنند پس از امام مهدى عليه السلام
از منصوبين امام حسين عليه السلام پس از رجعت او به دنيا خواهند بود
وحكومت آل محمّد عليهم السلام را با همان موقعيت و شكوه قبلى ادامه
خواهند داد. حضور ياران خاصّ امام مهدى عليه السلام در دولت كريمه امام
حسين عليه السلام كه روايات متعددى بر آن وارد شده است نقطه قوّتى بر
آن حكومت الهى خواهد بود و اين حضور بدون جوان بودن اصحاب مهدى عليه
السلام امكان پذير نمى باشد.
2- معنويت
بدون شك كسانى كه به افتخار بزرگ صحابى ولى عصر عليه السلام
نايل مى شوند بايد از رتبه بالايى در معنويت ، عرفان و عبادت برخوردار
باشند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ياران مهدى عليه السلام كسانى هستند كه شب بيدارند و در نماز خود به
نغمه اى مانند صداى زنبور دارند. شب را بيدارند و به عبادت مى پردازند
و روز مانند شيرند. مطيع تر از كنيز براى مولاى خويشند و همانند چراغ
نورانى هستند. گويا قلب هاى آنها چراغ هايى است و از خوف خدا بيمناكند.(184)
3- شهادت طلبى
شهادت طلبى ويژگى خدشه ناپذير همه كسانى است كه از سطح عامه
مردم اوج گرفته و بر قله هاى كمال تكيه زده اند. وقتى انسان به برخى از
مراتب كمال بار يابد، غنچه هاى شهادت طلبى بر شاخه هاى درخت ايمان او
شكفته مى گردد و همواره مرغ دلش در كنار اين گل هاى ملكوتى ، نغمه
سرايى مى كند تا به عالم بالا پر كشد.
ياران امام مهدى عليه السلام كه مقام آنها همواره مورد درخواست اولياى
خدا و از آرزوهاى مقدس آنها بوده است نيز آرزوى شهادت در راه خدا مى
كنند تا به عالى ترين جلوه ايثار يعنى دادن جسم و جان خود در راه خدا
بار يابند. امام صادق عليه السلام فرمود:
يدعون الشّهادة و يتمنّون ان يقتلوا فى سبيل اللّه و شعارهم يا لثارات
الحسين .(185)
((اصحاب مهدى عليه السلام ))
طلب شهادت مى كنند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند و شعار آنها
در جنگ يالثارات الحسين است .
البته پاداش شهداى عصر ظهور بسيار زيادتر از شهداى زمان هاى ديگر است .
امام باقر عليه السلام فرمود:
كسى كه زمان قائم ما را درك كند و با او كشته شود اجر دو شهيد دارد و
كسى كه در برابر او كشته شود اجر بيست شهيد دارد.(186)
4- اقتدار
قوت قلب و اقتدار اصحاب مهدى عليه السلام بى نظير است به گونه
اى كه تاريخ نظير آن را سراغ ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى امر ما فرا رسد و مهدى ما قيام كند هر يك از ياران او قوى تر از
شير و برّنده تر از نيزه اند. دشمن را زير قدم هايشان مى گذارند و با
دست هاى خود از پا در مى آورند.(187)
و در حديث ديگر مى فرمود:
خداوند ترس را از دل شيعيان ما بر مى دارد و در دل هاى دشمنانمان قرار
مى دهد.(188)
هم چنين فرمود:
قدرت هر يك از آنها برابر قدرت چهل مرد است و قلب او از تكه هاى آهن
محكم تر است .(189)
و امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
((اصحاب مهدى عليه السلام ))
مانند شيرهايى هستند كه از جنگل بيرون آمده اند، قلب هاى آنها تكه هاى
آهن است ، اگر بخواهند كوهى را از جا در آورند از جا در خواهند آورد.
روش و لباس يكسانى دارند، مثل اينكه همه از يك پدر هستند.(190)
امام باقر عليه السلام نيز درباره اقتدار جهانى آنها فرمود:
گويى اصحاب قائم را به چشم خود مى بينم كه تمام شرق و غرب عالم را تحت
سيطره خود در آورده اند.(191)
5- بهره مندى ممتاز از
علوم
اصحاب امام مهدى عليه السلام از جايگاه فوق العاده اى در اداره
دنيا برخوردارند و چنين جايگاهى بر پايه هاى مستحكمى از جمله يك موقعيت
علمى ممتاز استوار است .
امام صادق عليه السلام فرمود: