امير المؤمنين عليه السلام
فرمود: پبامبر صلى اللّه عليه و آله به من گفت : اى على ! بدان ، شگفت
انگيزترين مردم از جهت ايمان ، و بزرگ ترين آنها از جهت يقين ، مردمى
هستند كه در آخر زمان كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله را نديده اند و
حجّت از آنها پنهان است تنها با يك سياهى بر سفيدى
(102) ايمان مى آورند.(103)
3- خودسازى
خودسازى شيعه ، اصل مهمى در زمان غيبت به شمار مى رود واين
خودسازى بهترين نشانه انتظار است . ما بايد با شناخت آنچه موجب خشنودى
و ناخشنودى اولياء دين است خود را بر انجام و ترك آنها كه همان واجبات
و محرمات مى باشد تربيت كنيم و پيوسته به دنبال نزديك كردن خود به
خداوند و پيامبر صلى اللّه عليه و آله و عترتش باشيم و در هر لحظه گوش
به زنگ نداهاى آسمانى جبرئيل عيله السلام باشيم كه به صورت ناگهانى در
فضاى آسمان طنين انداز مى شود.
امام مهدى عليه السلام فرمود:
هر يك از شما بايد به امورى بپردازد كه او را به محبت ما نزديك كند و
از كارهايى كه ناخوشايند ما مى باشد دورى جويد. زيرا ظهور ما به صورت
ناگهانى فرا مى رسد.(104)
تقواى الهى ، اخلاق اسلامى و زندگى همراه با گرايش انتظار، اركان مهم
خودسازى هر شيعه اى را تشكيل مى دهند كه مى خواهد از ياران حجّت خدا
باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
من
سرّ ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و
هو منتظر. فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه
. فجدّوا و انتظروا، هنيئا لكم ايّتها العصابة المر حومة .(105)
هر كس دوست دارد از اصحاب قائم باشد بايد منتظر باشد و به پرهيزكارى و
كسب خوبى هاى اخلاقى بپردازد. پس اگر در اين حال بميرد و قائم قيام
كند، اجر كسى را دارد كه او را درك كرده است . پس تلاش كنيد و منتظر
باشيد، گوارايتان باد اى گروه مورد رحمت خدا.
4- دعا
يكى از وظايف شيعه در عصر غيبت ، دعا براى تعجيل در ظهور
شكوهمند امام زمان عليه السلام و سلامت آن حضرت است و اين كه از خدا
بخواهيم ما را از شيعيان و ياران او قرار دهد. البته دعاهايى درباره آن
حضرت بيان شده است كه از جمله آنها: دعاى عهد، دعاى ندبه ، دعاى
((اللّهم كن لوليك ))، دعاى ((اللّهم عرفنى نفسك )) و دعاهاى ديگر است
كه در كتاب هاى مربوط به ادعيه ذكر شده است .
زراره گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم اگر زمان غيبت را درك
كردم چه كنم ؟ حضرت فرمود: پيوسته اين دعا را بخوان :
اللّهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيّك ، اللّهم
عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتّك ، اللّهم عرّفنى
حجتّك فانك ان لم تعرفنى حجتّك ظللت عن دينى .(106)
خديا خودت را به بشناسان كه اگر خودت را من نشناسانى پيامبرت را نمى
شناسم . خدايا رسول خودت را به من بشناسان كه اگر رسولت را به من
نشناسانى حجّت تو را نمى شناسم . خدايا حجّت خود را به من بشناسان كه
اگر حجّت را به من نشناسانى از دين خود گمراه مى شوم .
5- ياد امام عصر عليه
السلام
ما در عصر غيبت مولايى به سر مى بريم كه به شيعيان و دوستداران
خود توجه دارد. پس مى توانيم از پشت پرده غيبت هم با او ارتباط داشته و
راز دل گوييم ، در وصف او و درد فراق ، سخنان و اشعارى را بر زبان
داشته باشيم و همواره ارتباط عميق قلبى و معنوى خود را با او حفظ كنيم
، زيارت نامه هاى او را به ويژه در برخى زمانها و مكان هاى مخصوص
بخوانيم و از زيارت نامه آل يس بهره وافر بگيريم . خلاصه ، در برخى
اوقات با مولاى خود شور و حالى داشته باشيم ، بگوييم ، بخوانيم ،
بناليم و چراغ يادش را در آسمان جانمان روشن بداريم . پس از بيدار شدن
از خواب ، اولين كسى باشد كه بر او سلام مى كنيم و در روى زمين
عزيزترين كسى باشد كه به او عشق مى ورزيم . يادش را غنيمت دانسته و
نامش از مؤ ثرترين و جذّاب ترين نام ها در قلب ما باشد. در نام گذارى
ها اولويت را به نام او دهيم ، در يادآورى ها، ياد او را مقدم بداريم و
از اعمالى كه دوست دارد دريغ نورزيم . در بذل مال براى او پيشى گيريم و
در حركت هاى فرهنگى سالم و جهت دار مهدوى ، حضور جدى داشته باشيم و
بدانيم كه مولاى ما بر اعمال ما نظاره خواهد كرد و اگر بتوانيم با حركت
هاى خود انبساط خاطرى براى او فراهم آوريم . آن را افتخار بزرگى بدانيم
كه از فضل خداوند نصيب ما شده است و با اشتياق به انجام آن مبادرت
ورزيم . خلاصه عاشق مهدى عليه السلام بى كار و ياد او نمى نشيند، ياد
او را زنده نگاه داريم و در ترويج معارف مربوط به او تلاش نماييم و از
خدا بخواهيم لحظه هاى شكوهمند ملاقات با او را در خواب و بيدارى نصيب
ما فرمايد.
6- انتظار
از وظايف بسيار مهم شيعه در زمان غيبت ، انتظار ظهور او و فرا
رسيدن نجات اسلام و مسلمين و گشايش براى آل محمّد صلى اللّه عليه و آله
است . شيعه بايد همواره چشم به راه و گوش به زنگ باشد تا اذان صبح ظهور
در آسمان طنين اندازد و ستاره درخشان آل محمّد صلى اللّه عليه و آله
آشكار گردد. البته وقتى حالت انتظار در افق جان مؤمن هويدا مى شود كه
اضطراب و بى قرارى وجود او را احاطه كند و غم عدم وصال در سيماى او
ظاهر گردد و همواره در اين فكر باشد كه وعده الهى ظهور حجّت خدا، چه
هنگام عملى خواهد شد و غم فراق در چه لحظه اى به سرور و نشاط مبدّل مى
گردد. انتظار يك مرتبه روحى بلند است كه برخى به آن بار مى يابند و
مدال پر افتخار منتظران مهدى عليه السلام را از آن خود مى سازند.
امام جواد عليه السلام فرمود:
افضل
اعمال شيعتنا انتظار الفرج .(107)
بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است .
و در حديث ديگرى فرمود: قائم ما مهدى است كه بايد در زمان غيبت ،
انتظار او كشيده شود و در عصر ظهور اطاعت شود.(108)
انتظار بايد در سه بعد قلبى ، زبانى و عملى جلوه كند. نوع اول همان
حالت قلبى است كه آثار آن در اعضاء و جوارح انسان آشكار مى گردد. نوع
دوم در قالب دعا، خواندن زيارت نامه ، سخنان و اشعار مربوط به او انجام
مى گيرد و نوع سوم انتظارى است كه بر اعمال انسان نقش مى بندد و اين بر
دو نوع است : نوع اول كه بهترن آن است زندگى با گرايش انتظار است و نوع
دوم تلاش هايى است كه به منظور زمينه سازى و آمادگى ظهور او در بخشى از
رفتارهاى انسان انجام مى گيرد.
انتظار به معناى ناخرسندى از وضع موجود و تلاش براى رسيدن به وضع مطلوب
است . پس انتظار از دو بعد نفى و اثبات برخوردار است ؛ نفى وضع موجود و
اثبات وضع مطلوب ، نفى قلبى ، زبانى و عملى بدى ها و زشتى هاى قبل از
ظهور و تلاش براى تحقق خوبى ها كه در پرتو خودسازى ، دعا وآمادگى روحى
جهت حاكميت ارزشهاى متعالى در عصر ظهور انجام مى گيرد. امام صادق عليه
السلام فرمود:
هر كس دوست دارد از اصحاب قائم باشد، بايد منتظر باشد و به پرهيزكارى و
كسب اخلاق خوب بپردازد.(109)
بنا بر آنچه بيان گرديد يك آمادگى كامل در مفهوم انتظار نهفته است .
كسى كه منتظر است خود را آماده استقبال مى كند و آمادگى هم جز، خودسازى
و تلاش همه جانبه در جهت ظهور و تحقق حكومت حق طلبانه صاحب الامر عليه
السلام چيز ديگرى نخواهد بود.
منتظر حقيقى كسى است كه آرزوى حاكميت اسلام بر كره زمين را در دل مى
پروراند. انتظار امام زمان عليه السلام ، انتظار قدرت اسلام و تحقق
كامل عدالت بر روى زمين است كه به دست آن حضرت و يارانش عملى مى شود.
كسى كه روحيه جهاد و مبارزه و شهادت طلبى در جبهه توحيدى امام مهدى
عليه السلام عليه شرك و كفر جهانى را نداشته باشد در شمار ياران مهدى
عليه السلام قرار ندارد. كسى منتظر است كه آمادگى استقبال دارد و كسى
آمادگى استقال دارد كه مهياى رزم و حماسه و ايثار باشد. ظهور منجى عالم
، نقطه شروع جنگ ايمان و كفر است . جنگى كه عمروبن عبدودهاى آخر زمان
به ضرب شمشير مهدوى بر خاك مذلّت مى غلتند و شمشيرهاى مالك اشترهاى
زمانه بر فرق جرثومه هاى كفر و شرك و نفاق فرود مى آيد و وضع عالم را
دگرگون مى سازد. بنابراين وقتى امام عليه السلام ظهور كند تازه كارها
آغاز مى گردد.
امام حسين عليه السلام فرمود: ((مدت هشت ماه شمشير بر دوش او خواهد
بود))(110)
و منتظر بايد آماده هر گونه خدمتى در عصر ظهور باشد.
منتظر به معنايى كه شرح آن گذشت از مقام و پاداش بلندى برخوردار است .
امام صادق عليه السلام فرمود:
المنتظر لامرنا كالمتشحطّ بدمه فى سبيل اللّه .(111)
منتظر ظهور ما، همانند كسى است كه در راه خدا در خون خود غلطيده است .
و در حديث ديگر فرمود:
منتظر امام دوازدهم مانند كسى است كه در پيش رسول خدا شمشير كشيده و از
او دفاع مى كند.(112)
هم چنين درباره ارزش بلند منتظر فرمود:
كسى كه بميرد در حالى كه منتظر اين امر ((ظهور))
باشد، مانند كسى است كه با قائم عليه السلام و در خيمه اوست ، نه ،
بلكه مانند كسى است كه با شمشيرش به همراه او بجنگد، نه ، به خدا قسم ،
بلكه مانند كسى است كه با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله به شهادت
برسد.(113)
فصل پنجم : نشانه هاى غير حتمى ظهور
نشانه هاى ظهور جرقه هاى
اميد دل هاى منتظرند.
علائم غير قطعى ظهور
نشانه هاى ظهور مهدى موعود عليه السلام بر دو گونه حتمى و غير
حتمى است ، چه اين كه امام صادق عليه السلام فرمود:
من
الامر محتوم و منه ما ليس بمحتوم
(114) ((برخى نشانه ها
حتمى و بعضى حتمى نيستند)) علائم حتمى نشانه
هايى هستند كه بدون آنها ظهور تحقق نمى يابد و نشانه هاى غير حتمى
نشانه هايى هستند كه وقوع ظهور بدون آنهاامكان پذير است . اگر چه اين
نشانه ها، نقش ضرورى در ظهور حضرت ندارند، امّا وقايع و حوادثى هستند
كه مورد عنايت پيامبر و اهل بيت و عليهم السلام قرار گرفته و نبايد به
سادگى از آنها گذشت . اين نشانه ها براى دل هاى منتظر، اميد بخش است
زيرا تنها همين نشانه ها هستند كه به عنوان مژده به منتظران ظهور مى
رسند، چرا كه علائم قطعى با توجه به ويژگى ها و فاصله زمانى كمى كه با
ظهور دارند در حقيقت به معناى تحقق ظهور خواهند بود.
نشانه هاى ظهور از تنوع وتعدد قابل توجهى برخوردارند كه بخش مهمّى از
آنها به مسائل دين دارى و امور اخلاقى مربوط مى شوند و بخشى هم به
مسائل اجتماعى ، نظامى ، سياسى و حوادث طبيعى ارتباط پيدا مى كنند و ما
در اين جابه گزيده اى از آنها مى پردازيم . پيامبر صلى اللّه عيله و
آله فرمود: او ((مهدى ))
غيبتى طولانى خواهد داشت و امت ها، در مورد او به سرگردانى و حيرت
خواهند افتاد و از دين خود منحرف مى شوند، در اين هنگام آن حضرت همانند
ستاره اى درخشان به سوى مردم روى مى آورد.(115)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
براى قائم ما غيبتش طولانى خواهد بود و من شيعيانم را مى نگرم كه گله
بدون چوپان در غيبت او سرگردانند و به دنبال چراگاهند و آن را نمى
يابند.(116)
امام سجاد عليه السلام فرمود:
قائم ما دو غيبت دارد كه يكى طولانى تر از ديگرى است و آن قدر به طول
مى انجامد كه هر كسى به او اعتقاد دارد از آن بر مى گردد و كسى بر
اعتقاد به او پايدار نمى ماند مگر اين كه يقينش قوى باشد و داراى معرفت
صحيحى بوده و از تاءخير ظهور آزرده نشود و تسليم ما اهل بيت باشد.(117)
امير امؤمنين عليه السلام فرمود:
پس از غيبت جز افراد مخلص كه به يقين رسيده اند، كسى در آن استوار نمى
ماند به جز آنان كه خدا بر ولايت ما از آنها پيمان گرفته است و ايمان
را در قلب هاى آنها نوشته است و آنان را به روحى از سوى خود تاءييد
كرده است .(118)
امام باقر عليه السلام فرمود: او ((مهدى عليه
السلام )) غيبت و حيرتى براى مردم دارد كه گروهى
از آن منحرف و و جمعى هدايت مى شوند و خوش به حال كسى كه او را درك
كند.(119)
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى مردم امام خود را از دست مى دهند
روزگارى در غيبت او صبر مى كنند و نمى دانند چى به چى است
((حق با كيست )) آن گاه
صاحب آنها را ظاهر مى كند.(120)
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
براى فرزند من غيبتى است كه مردم در آن به ترديد مى افتند مگر كسى كه
خداوند او را حفظ كند.(121)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
واى بر مردم جهان و فتنه هايى كه در آن زمان همه كشورها را در بر مى
گيرد، برخى بر برخى مسلط مى شوند و جنگ هاى بى پايان بر جهان سايه مى
اندازد و همه اينها به خاطر اعمال خود مردم است و پروردگارت به بندگانش
ظلم نمى كند.(122)
امام باقر عليه السلام فرمود:
قائم قيام نمى كند مگر به دنبال ترس و وحشت و زلزله ها و فتنه و آشوب و
بلاهايى كه مردم گرفتار آن مى گردند. قبل از ان گرفتار طاعون و پس از
آن جنگ و خونريزى بين اعراب و ايجاد اختلاف بين مردم و پراكندگى در دين
و دگرگونى در احوال خود مى شود به طورى كه با مشاهده به جان هم افتادن
مردم و خوردن يكديگر، هر كس در صبح و شام آرزوى مرگ مى كند.(123)
امام صادق عليه السلام فرمود:
قبل از قيام قائم سالى خواهد آمد كه مردم در آن گرسنه مى مانند و ترس
شديدى از قتل و نقصان اموال و ثمرات ، آنها را فرا مى گيرد.(124)
امام باقر عليه السلام فرمود:
اهل شرق و غرب با هم اختلاف پيدا مى كنند، آرى اهل قبله
((مسلمانان )) نيز گرفتار اختلاف مى شوند
و مردم از ترسى كه بر آنها مى رود به تلاش شديدى دست مى زنند و در
اين حال هستند كه منادى از آسمان ندا مى دهد.(125)
و در حديث ديگر فرمود:
وقتى زمانه عوض شود و مردم بگويند قائم مرده است و معلوم نيست به كدام
وادى رفته و استخوان هايش هم از ميان رفته است ، در اين هنگام اميد
ظهور او را داشته باش . و وقتى شنيدى ظهور كرده است نزد او برو اگر چه
سينه خيز از روى برف ها بروى .(126)
امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى زمان قيام فرا رسد بارانى در ماه جمادى الآخر و ده روز از ماه رجب
مى بارد كه نظير آن را خلايق نديده اند.(127)
امام باقر عليه السلام فرمود:
پيش از ظهور، ماه در بيستم ماه رمضان و خورشيد در پانزدهم آن ماه مى
گيرد و با اين كار محاسبه ستاره شناسان در هم مى ريزد.(128)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
قائم ظاهرنمى شود تا اين كه كارها در دست نو جوانان قرار مى گيرد و
حقوق خداوند ضايع مى شود و قرآن به غنا خوانده مى شود.(129)
و در حديث ديگر فرمود:
واى بر فلسطين و فتنه هاى طاقت فرسا و سهمگينى كه در آن واقع مى شود.(130)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:
بلايى اين امت را فرا خواهد گرفت كه كسى پناهى از ظلم ندارد. پس
خداوند مردى را از عترت و خانواده من بر مى انگيزد و به وسيله او زمين
را پر از قسط و عدل مى كند همان گونه كه از پر از ظلم و جور شده است .(131)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
آماده عقب گرد امور خود و گسيختگى پيوندها و سر كار آمدن خردسالان خود
باشيد! اين وضع زمانى پيش خواهد آمد كه تحمل ضربه شمشير از به دست
آوردن يك درهم حلال براى مؤمن آسان تر است . زمانى خواهد آمد كه ثواب
گيرنده مال ، بيش از دهنده آن است . اين حوادث هنگامى رخ مى دهد كه مست
مى شويد امّا نه با شراب ؛ بلكه بر اثر فراوانى نعمت ؛ و قسم مى خوريد
امّا نه از روى ناچارى ، دروغ مى گوييد امّا نه به هنگام واقع شدن در
تنگنا و اين در هنگامى خواهد بود كه بلاها و مصائب چون بارى كه بر پشت
شتران گذارده باشند و سنگينى جهاز، گردن آنان را مجروح كند و بر شما
فشار وارد مى آورند.(132)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:
مردمى از مشرق خروج مى كنند و زمينه ساز حكومت مهدى مى شوند.(133)
امام باقر عليه السلام فرمود:
دولت ما آخرين دولت هاست . خانواده دولتمندى نمى ماند مگر اين كه قبل
از ما حكومت مى كنند تا و قتى سيره حكومتى ما را ديدند نگويند اگر ما
هم حكومت مى كرديم مثل همين خانواده حكومت مى كرديم .(134)
امام صادق عليه السلام فرمود:
ظهور تحقق نمى يابد تا اين كه گروهى نباشند مگر اين كه بر مردم حكومت
كنند تا كسى نگويد اكر ما حكومت داشتيم به عدالت رفتار مى كرديم . آن
گاه قائم ، به حق و عدل قيام مى كند.(135)
در طول تاريخ ، حكومت هاى مختلفى با شيوه هاى گوناگون پديد آمده اند
امّا به قسط و عدل دست نيافته اند؛ معروف ترين آنها حكومت هاى پادشاهى
، سرمايه دارى ، سوسياليستى با شيوه هاى دموكراسى ، ديكتاتورى با تكيه
بر احزاب يا بدون اتكا بر احزاب ، به روش حاكميت رياست جمهورى يا نخست
وزيرى با مايه هاى غير مذهبى يا ضد مذهبى و نيمه مذهبى ، مسيحى و
اسلامى مى باشند.
عميره گويد شنيدم كه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام مى گويد:
ظهورى كه انتظار آن را مى كشيد تحقق نخواهد يافت تا اينكه بعضى از شما
از بعضى ديگر برائت جويد، برخى از شما برخى ديگر را لعنت كند و بعضى آب
دهان به صورت ديگر مى اندازدو حتى بعضى نسبت كفر به برخى ديگر مى دهد.
عميره گويد: گفتم چه خبرى در اين زمان است ؟ فرمود: همه خير در اين
زمان است زيرا در اين زمان قائم ما قيام مى كند و همه بدى ها را از
ميان بر مى دارد.(136)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
مهدى ظهور نمى كند تا اين كه يك سوم مردم كشته شوند، يك سوم آنها
بميرند و يك سوم باقى بمانند.(137)
محمد بن مسلم و ابو بصير گويند: شنيديم امام صادق عليه السلام مى
فرمايد:
ظهور محقق نخواهد شد تا اين كه دو سوم مردم بروند. گفتيم : وقتى دو سوم
مردم بروند پس چه كسى باقى مى ماند؟ فرمود: آيا نمى خواهيد از يك سوم
باقى مانده باشيد؟(138)
و درحديث ديگرى فرمود:
پيش از ظهور قائم دو مرگ پيش خواهد آمد: مرگ سرخ و مرگ سفيد، تا اين كه
از هر هفت نفر، پنج نفر از ميان مى رود.(139)
ابو بصير گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود:
اى ابا محمد! قبل از ظهور، طاعون سفيد و سرخ پيش خواهد آمد. عرض كردم
: فدايت شوم اين دو طاعون چه هستند؟ فرمود: طاعون سفيد مرگ سيل آسا مى
باشد و طاعون سرخ شمشير ((سلاح
)) است .(140)
ابن عباس گويد:
مهدى خروج نمى كند تا اين كه نشانه اى از خورشيد آشكار گردد.(141)
امام صادق عليه السلام فرمود:
قائم خروج نمى كند تا اين كه دوازده مرد از بنى هاشم خروج مى كنند و هر
كدام مردم را به سوى خود مى خوانند.(142)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
وقتى انسان هاى احمق در ميان شما زياد شوند و به حكومت رسند و خرابى
عراق فرا رسد، در اين هنگام شهرى با نهرها و درختان ايجاد مى شود. وقتى
قيمت ها در عراق بالا رود و ساختمان هاى محكم در آن ساخته شود و افراد
فاسق در آن حكومت كنند و بلا شدت يابد و مردم شرور و پست فخر كنند و
فرو رفتن زمين نزديك شود و دورى و عزلت از مردم عملى شايسته گردد، پيش
از اين عزلت امورى روى مى دهد كه بچه ها از شدت آن پير مى شوند و بزرگ
ها به سخى مى افتند و سخن گفتن انسان هاى فصيح به دشوارى و اخلال مى
گرايد و صاحبان عقل و خرد حيران و مبهوت مى شوند... واعجبا از آنچه در
ماه جمادى و رجب پيش مى آيد.(143)
و در حديث ديگر فرمود:
در آخر زمان و نزديكى قيامت كه بدترين زمان است زنانى بدون حجاب ظاهر
مى شوند كه از دين بيرون و در فتنه ها وارد مى شوند. به شهوات رو كرده
و بر لذت ها پيشى مى گيرند و محرّمات را حلال مى دانند. آنها براى
هميشه در جهنم خواهند بود.(144)
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:
چگونه خواهيد بود وقتى كه زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق مى شوند و امر
به معروف و نهى از منكر نمى كنيد؟ گفته شد: چنين مى شود اى رسول خدا؟!
فرمود: وبلكه بدتر از اى نخواهد شد. چگونه خواهيد بود وقتى كه امر به
منكر و نهى از معروف مى كنيد؟ گفته شد چنين مى شود اى رسول خدا؟ فرمود:
بله و بلكه بدتر از اين خواهد شد. چگونه خواهيد بود وقتى كه معروف را
منكر و منكر را معروف مى بينيد؟(145)
يكى از علائم ظهور خروج دجال است كه خود نشانه هايى دارد كه با علائم
ظهور يكى است .
امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد:
خروج دجال وقتى است كه مردم نماز را از ميان مى برند، به امانت خيانت
مى كنند، دروغ را حلال مى شمارند، ربا مى خورند و رشوه مى گيرند،
ساختمان ها را بلند ساخته و دين را به دنيا مى فروشند. افراد نادان و
احمق را به كارها مى گمارند و زنان را طرف مشورت قرار مى دهند،
خويشاوندى را قطع مى كنند، از هواى نفس پيروى مى كنند، خونريزى زا
ناچيز شمرده ، حلم را ضعف و ظلم را فخر مى شمارند.
حاكمان از افراد فاجر و گنهكارند و وزراء از ستمگران مى باشند، عرفا
خيانت كار و قاريان قرآن فاسق مى شوند. گواهى دادن اجبارى براى ديگران
آشكار گشته و گناه و تهمت و طغيان علنى مى گردد. قرآن ها و مساجد تزيين
شده و مناره ها بلند مى شوند. اشرار مورد اكرام قرار مى گيرند و صف هاى
معصيت فشرده و اختلاف هاى نفسانى بالا مى گيرد. پيمان شكنى رايج مى شود
و وعده الهى نزديك مى گردد، زنان از روى حرص به دنيا در تجارت و درآمد
به شوهر خود كمك مى كنند، صداى فاسقان ((ياوه
گويى ، عربده و ترانه خوانى )) بلند مى شود و
مردم هم با توجه استماع مى كنند. پست ترين مردم رئيس آنها مى شود. مردم
از انسان فاجر به خاطر شرّى كه دارد مى ترسند، دروغگو مورد تصديق و
تاءييد قرار گرفته و خائن امين به شمار مى رود.
ترانه خوان ها و آلات موسيقى به كار گرفته مى شوند. مردم گذشتگان خود
را لعنت مى كنند. زن ها سوار بر زين ها مى شوند. زنان و مردان در لباس
و قيافه شبيه يكديگر مى شوند ((يعنى مردان و به
ويژه جوانان حالات و حركات و ظرافت هاى زنان و دختران را به خود مى
گيرند و با موهاى سر و صورت و ابروهاى خود شبيه زنان عمل مى كنند و
چهره خود را آرايش كرده و از زينت طلا و گردن بند استفاده مى كنند و
زنان و دختران با پوشيدن لباس هاى مردانه ، كوتاهى موهاى سر و ادا و
اطوار مردانه ، خود را شبيه آنها مى نمايند))
افراد بدون درخواست ، خود را به عنوان شاهد معرفى مى كنند، احكام و
علوم دينى را براى دنيا مى آموزند و كار دنيا را بر آخرتشان ترجيح مى
دهند. لباس ميش بر قلب هاى گرگ صفتشان مى پوشانند و دل هاى آنها متعفن
تر از مردان است .(146)
امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى ديدى حق مرد و اهل آن از ميان رفتند. و ديدى ظلم همه جا را فرا
گرفت . و ديدى قرآن كهنه شد و آنچه در آن نيست در آن وارد شد و بر اساس
هواى نفس توجيه شد. و ديدى دين وارونه شد همان گونه كه ظرف واژگونه مى
شود. و ديدى اهل باطل بر اهل حق مسلط شدند. و ديدى شر و بدى آشكار است
و كسى از آن نهى نمى كند و نجام دهنده آن معذور است . وديدى مردان به
مردان اكتفا مى كنند و زنان به زنان . و ديدى مؤمن ساكت است و سخن او
پذيرفته نمى شود.
و ديدى فاسق دروغ مى گويد و دروغش رد نمى شود. و ديدى كوچك ، بزرگ را
تحقير مى كند. و ديدى پيوند خويشاوندى بريده شد. و ديدى كسى با فسق و
گناه مدح مى كند به او مى خندند و سخن او را رد نمى كنند. و ديدى
جوانان كار زنان را انجام مى دهند. و ديدى زنان با زنان ازدواج مى
كنند. و ديدى تمجيد و ثناگويى زياد شد. و ديدى مرد مالش را در راه غير
اطاعت خدا انفاق مى كند و مورد نهى قرار نمى گيرد. و ديدى كسى از تلاش
مؤمن به خدا پناه مى برد.
و ديدى همسايه ، همسايه را آزار مى دهد و مانعى براى او نيست و ديدى
كافران از سختى هايى كه براى مؤمنان وجود دارد خوشحالند و از مفاسدى كه
در زمين مى بينند شادمان هستند. و ديدى كه آشكارا شراب خورده مى شود و
كسانى كه از خدا نمى ترسند دسته جمعى آن را مى نوشند.