پرچم هدايت
(سيماى شكوهمند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف )

محمد رضا اكبرى

- ۱ -


سخن ناشر
باسمه تعالى
ترويج فرهنگ مهدويت و انتظار در كشور جمهورى اسلامى ايران كه منصوب به حضرت صاحب الزمان حجة بن الحسن العسكرى -عجل اللّه تعالى فرجه الشريف -مى باشد،از امور لازم و ضرورى است .
جوانان عزيز كه مشتاق سيراب شدن از چشمه زلال معارف اسلامى مى باشند را بايد با برنامه ريزى و دقت به سوى اسلام ناب محمدى -صلى اللّه عليه و آله -كه در فقه جعفرى تبيين گرديده ، راهنمايى نمود تا آن عزيزان كه جوهر وجودشان به بركت جلسات و شركت در نشست هاو مجالس مذهبى شكل گرفته است را چون فولادى مقاوم در برابر دشمنان اسلام ساخته و پرداخته شوند. اميد است با نشر اين اثر كه با زحمت برادر ارجمند حجة الاسلام و المسلمين آقاى محمد رضا اكبرى تاءليف گرديده ، انجام وظيفه اى كرده باشيم .
انتشارات مسجد مقدس جمكران
حضرت امام خمينى قدس سره
من نمى توانم اسم رهبر روى ايشان بگذارم ، بزرگ تر از اين است ... نمى توانم بگويم كه شخص اول است براى اين كه دومى در كار نيست ، ايشان را نمى توانيم مابا هيچ تعبيرى تعبير كنيم ، الا همين كه مهدى موعود است . آنى است كه خدا ذخيره كرده است براى بشر و ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براى اين كه اگر چنانچه موفق شديم ان شاءاللّه به زيارت ايشان ، طورى باشد كه روسفيد باشيم پيش ايشان .
مقام معظم رهبرى
... شما مى بينيد كه اين حقيقت ((وجود حضرت مهدى عليه السلام ))مخصوص شيعه نيست ؛ همه اديان و مذاهب عقيده دارندكه يك منجى و يك دست مقتدر الهى در مقطعى از تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گرى خواهد كرد. فرقى كه ما شيعه ها با ديگران و بقيه فرق اسلامى و غير اسلامى داريم ، اين است كه مااين شخص عظيم و عزيز را مى شناسيم ، اسمش را مى دانيم ، تاريخ ولادتش را مى دانيم ، پدران و مادر عزيزش را مى شناسيم و قضايايش را مى دانيم ، ولى ديگران اينها را نمى دانند.
بيانات مقام معظم رهبرى در روز ميلاد پر بركت حضرت ولى عصر عليه السلام ،17/10/1374
فصل اول :از طلوع تا غيبت
پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله :
المهدى طاووس اهل الجنة (1)
مهدى طاووس اهل بهشت است .
تولّد نور
در نيمه شعبان سال 255 هجرى قمرى تحولّى شگرف در عالم خلقت روى داد و آخرين نور، از انوار بلند مرتبگان عالم وجود، از عرش خدا بر فرش ‍ زمين فرود آمد تا اين كره خاكى را مهبط فرشتگان و محلّ عروج صالحان كند.
اين سفر عرشى ، چهاردهمين سفرى بود كه با انجام آن سلسله سفرهاى آسمانى به پايان مى رسيد و اين بار طاووس بهشت با همه زيبايى ها و شكوهى كه داشت از بام عرش الهى پر كشيد و براى ماءموريتى عظيم بر بام خانه آدميان نشست تا دامن زمين را جايگاه پرواز آنان سازد.
اين نور الهى ، همان كسى بود كه تمام انبياء و اولياء خدا در همه لحظه هاى تاريخ ، انتظار او را مى كشيدند؛ نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد عليهم السلام چشم به راه او دوخته بودند تا تمامى آمال و آرزوهاى مقدّسشان را كه همان پاكى زمين از لوث كفر و شرك و گناه بود عملى سازد و توحيد و ولايت را زينت جان ساكنان زمين گرداند. اين اميد بخش دلهاى پاك پيامبران و اولياء خدا جز مهدى آل محمّد عليهم السلام كس ديگرى نبود. هر حجّت الهى كه آمد و به خواست توحيدى خود بر زمين دست نيافت ، دل خوش داشت كه روزى آخرين ذخيره الهى خواهد آمد و غنچه هاى آرزوى مقدّس آنها را شكفته خواهد كرد و زمين را به ذكر و نور خدا آباد خواهد نمود.
به راستى اين چه توفيق عظيمى است كه از ميان همه رجال آسمانى تنها نصيب قائم عليه السلام مى گردد و خداوند از ميان همه برگزيدگان خود، تنها او را انتخاب كرد و اولياء بزرگ خود را در رسيدن به مقام بلند او در حيرت فرو برد؟
امام باقر عليه السلام فرمود:
موسى بن عمران به آنچه به قائم آل محمد عليهم السلام داده شد نگاه كرد و گفت :پروردگارا!مرا قائم آل محمد عليهم السلام قرار ده !به او گفته شد:اين مقام از ذريّه احمد صلّى اللّه عليه و آله است . دوباره نگاه كرد و مقام او را مشاهده نمود و گفت : پروردگارا! مرا قائم آل محمد عليهم السلام قرار ده ! و همان جواب را شنيد. براى سومين بار مقام او را نظاره كرد و خواسته خود را تكرار كرد و همان جواب را شنيد.((1))(2)
اى ذخيره الهى !چه مقام رفيعى دارى كه پيامبر بزرگى چون موسى آن را از خدا طلب مى كند. گويا او آگاهى يافت كه چگونه زمين را به ذكر و نور خدا آباد مى كنى و چگونه احكام الهى را در همه جاى آن جارى مى سازى و قسط و عدل كه آرزوى بر زمين مانده همه انسانهاى وارسته بوده است را در سراسر زمين تحقّق مى بخشى ؛ از اين رو درخواست كرد كه اين توفيق عظيم نصيب او شود.
شگفتى هاى ولايت
حكيمه ، عمّه امام حسن عسكرى عليه السلام همواره بر آن حضرت وارد مى شد و دعا مى كرد خدا فرزندى به او عطا فرمايد. او مى گويد: روزى بر امام عليه اسلام وارد شدم و دعاى خود را تكرار كردم ، حضرت فرمود: آنچه را دعا كردى كه خداوند به ما عطا كند، در اين شب متولّد مى شود؛ تو هم نزد ما بمان و افطار كن .
عرض كردم : آقاى من ! مادر اين فرزند كيست ؟فرمود:نرگس .
حكيمه به امام عليه السلام عرض كرد:او محبوب ترين كنيزان شما نزد من است وآن گاه نزد نرگس خانم رفت و دست هايش را بوسيد و به او گفت : خداوند در اين شب فرزندى به تو عطا مى فرمايد كه سرور جهان و نجات بخش مؤمنين مى باشد. سپس نگاهى به او كرد و اثرى از باردارى در وى نديد. پس نزد امام حسن عليه السلام بازگشت و گفت : من اثرى از باردارى در وى نمى بينم ! چه هنگامى از شب اين نوزاد متولد مى شود؟
حضرت فرمود: ان شاءاللّه با طلوع صبح متولّد مى شود.
حكيمه مى گويد: نماز خواندم و افطار كردم و نزديك نرگس خوابيدم . براى نماز شب كه برخاستم ، نرگس خوابيده بود و اثرى از وضع حمل در او مشاهده نمى شد. مشغول نماز صبح شدم و در حال خواندن نماز وتر بودم كه از تاءخير وعده امام به ترديد افتادم . در اين هنگام حضرت ندا داد: عمّه ! هنوز صبح نشده است ! نماز را به سرعت تمام كردم و نرگس حركتى كرد، نزد او رفتم و وى را در برگرفتم و پرسيدم : چيزى احساس مى كنى ؟ پاسخ داد: آرى . در اين حال خواب چشمان ما را گرفت و هر دو خوابيديم و ديگر هيچ چيز متوجه نبودم تا اين كه امام عليه السلام صدا زد: عمّه !فرزندم را نزد من بياور. بيدار شدم و ديدم سرورم مهدى متولّد شده است و خدا را سجده مى كند و بر ساعد راستش نوشته بود: جاء الحق و ذهق الباطل ، ان الباطل كان ذهوقا، او را در بغل گرفتم و در پارچه اى پيچيدم و نزد پدرش بردم . حضرت او را گرفت و بر دست چپش نشاند و دست راستش را پشت او گذارد و زبان در دهانش قرار داد و دست بر گوش و پشت و مفاصلش كشيد و فرمود: حرف بزن پسرم !
او به سخن آمد و گفت : اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمدا رسول اللّه و انّ عليّا امير المومنين ولى اللّه و يكايك امامان را شمرد تا به خود رسيد. آن گاه براى شيعيان دعا كرد كه به وسيله او به آنها گشايش رسد. سپس امام عليه السلام به من فرمود: عمّه ! او را به مادرش برگردان تا بر او سلام كند.
حكيمه گويد: روز هفتم به منزل امام عليه السلام رفتم ، سلام كردم و نشستم . حضرت فرمود: فرزندم را بياور. من هم مهدى را كه در لباس زرد رنگ بود نزد او آوردم و امام عليه السلام به همان روش قبلى با او رفتار كرد و سپس فرمود: حرف بزن پسرم ! او هم گفت :اشهد ان لا اله الا اللّه و بر پيامبر، اميرالمؤمنين و ساير ائمه عليهم السلام درود فرستاد تا به پدرش ‍ رسيد و ادامه داد:
بسم اللّه الرحمن الرحيم ، و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ‍ و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و نمكّن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنود هما منهم ما كانوا يحذرون (3)
به نام خداوند بخشنده مهربان ، ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منّت گذاريم و آنان را رهبران و وارثان زمين قرار دهيم و در زمين به آنها قدرت دهيم و به فرعون و هامان و لشكريان ، آنچه را از جانب آنانا بيمناك بودند نشان دهيم . سپس امام حسن عليه السلام به او فرمود: پسرم ! آنچه را خداوند بر پيامبران و رسولانش نازل فرمود قرائت كن و او هم كتاب هاى آسمانى گذشته را به همان زبانى كه بود تلاوت كرد.(4)
اسامى امام عصر عليه السلام
لقب مشهور او مهدى و القاب ديگر او: منتظر، حجّت ، خلف صالح ، قائم و صاحب الزمان مى باشد امّا نام و كنيه او، نام و كنيه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است . چه اين كه آن حضرت فرمود: مردى از فرزندان من در آخر زمان قيام مى كند كه اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است .(5)
اسم پيامبر، محمد و كنيه او ابوالقاسم است و همين نام و كنيه براى حضرت مهدى عليه السلام است ؛ امّا رواياتى وارد شده است كه از ذكر نام او قبل از آن كه ظهور كند نهى كرده اند و حتى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: لعنت خدا بر كسى كه در جمع از مردم نام مرا ببرد.(6)
روايات به طور مطلق از نام بردن نام ولى عصر عليه السلام نهى كرده اند، بنابراين اين نهى روايات تنها به زمان غيبت صغرى مربوط نمى شود بلكه غيبت كبرى را هم در بر مى گيرد.
احاديثى درباره فلسفه القاب آن حضرت وارد شده است كه در اين جا به ذكر چند روايت اكتفا مى كنيم :
((صقربن دلف )) گويد: از امام جواد عليه السلام شنيدم كه فرمود: امام بعد از من على است ، امر او، امر من است و سخن او، سخن من و طاعت او، طاعت من است و امامت بعد از او با فرزندش حسن مى باشد كه امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او، اطاعت از پدرش مى باشد. آن گاه سكوت كرد.
عرض كردم : يابن رسول اللّه ! امام بعد از حسن كيست ؟
حضرت گريه شديدى كرد و گفت : بعد از حسن ، فرزندش قائم به حق و امام منتظر است . عرض كردم : يابن رسول اللّه ! چرا قائم ناميده شد؟ فرمود: زيرا بعد از آن كه نام او از ميان مى رود و اكثر كسانى كه به او اعتقاد دارند از او روى گردان مى شوند، قيام مى كند.
عرض كردم : چرامنتظر ناميده شد؟ فرمود: زيرا غيبتى دارد كه بسيار طولانى است و مخلصين ، منتظر او هستند و شك كنندگان ، او را انكار كرده و منكران ، نامش را استهزا مى كنند. كسانى كه براى ظهورش وقت تعيين مى كنند فراوان مى شوند و كسانى كه درباره او تعجيل دارند هلاك مى گردند و آنان كه تسليم هستند نجات مى يابند.(7)
امام صادق عليه السلام فرمود: قائم مهدى ناميده شد زيرا به امرى هدايت مى كند كه مردم از آن گمراه شده اند و قائم ناميده شده است زيرا براى اقامه حق قيام مى كند.(8)
امام رضا عليه السلام نيز به هنگام ذكر لفظ قائم بر مى خاست و دست خود را بر سر مى گذاشت و مى گفت : اللّهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه (9)
ويژگيهاى جسمانى
بنا بر رواياتى كه از معصومين عليهم السلام نقل شده است امام مهدى عليه السلام داراى قامتى متوسط و برافراشته ، صورتى زيبا، پيشانى باز، ابروان به هم پيوسته ، بينى كشيده و زيبا، ميان دندانهاى ثنايا باز، شكم فربه ، پاها قوى و ران هاى پر گوشت دارد. استخوان هاى شانه ها درشت و در پشت خود دو خال دارد كه يكى به رنگ پوست و ديگرى شبيه خال پيامبر صلى اللّه عليه و آله است . رنگش سفيد مايل به سرخى ، موها زيبا و رخساره اش ‍ همچو ماه نورانى مى درخشد و شبيه ترين مردم به پيامبر صلى اللّه عليه و آله است .
طول عمر
يكى از معارف مربوط به ولى عصر عليه السلام طول عمر آن حضرت است كه چگونه ممكن است يك انسان حدود هزار و دويست سال و بلكه بيشتر از آن در دنيا زندگى كند.
اگر چه اين سؤ ال در گذشته با شگفتى مطرح مى گرديد امّا امروز تحقيقات دانشمندان نشان مى دهد كه انسان مى تواند عمر خود را بسيار افزايش دهد و حتى اندازه خاصّى هم براى آن ذكر نكرده اند و در برخى مجلّات علمى آمده است انسان مى تواند عمر خود را به هزاران سال افزايش دهد. حال وقتى طول عمر امكان وقوع داشته باشد ذكر نمونه هاى آن استبعادى ندارد.
اساسا بهترين دليلى كه مى تواند براى وقوع امرى ارائه كرد وجود نمونه هاى آن است . افرادى كه عمر طولانى داشته اند كم نبوده اند، به طورى كه برخى دانشمندان كتاب هايى را تحت عنوان ((المعّمرون )) تاءليف كرده اند و نمونه هاى قابل توجهّى را ارائه نموده اند. قرآن كريم خود به امكان طول عمر و وجود نمونه هايى از افراد كه عمر طولانى داشته و دارند اشاره فرموده است . از جمله مى فرمايد:
و لقد ارسلنا نوحا الى قومه فلبث فيهم الف سنة الّا خمسين عاما فاخذهم الطّوفان و هم ظالمون .(10)
ما نوح را به سوى قومش فرستاديم . پس در ميان آنها نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا اين كه طوفان آنها را گرفت ، در حالى كه ستمكار بودند.
نهصد و پنجاه سال ، تنها دورانى را شامل مى شود كه نوح عليه السلام قبل از طوفان در ميان مردم تبليغ مى كرد. قبل از بعثت او و پس از طوفان هم زمان قابل توجهى بوده است كه در برخى روايات به آن اشاره شده است . امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
نوح دو هزار و پانصد سال عمر كرد كه هشتصد و پنجاه سال از آن ، قبل از بعثت ، نهصد و پنجاه سال بعد از بعثت و هفتصد سال پس از طوفان و فروكش آب بود.(11)
امام سجاد عليه السلام فرمود: قائم ، سنّتى از نوح دارد و آن طول عمر است .(12)
از جمله كسانى كه عمر طولانى دارد و قرآن هم آن را تاءييد مى كند، حضرت مسيح عليه السلام است . مسيحيان معتقدند مسيح عليه السلام به صليب كشيده شد، امّا قرآن مى فرمايد: ((او را نكشتند و به صليب نكشيدند، بلكه امر بر آنها مشتبه شد... يقينا او را نكشتند بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد.))(13)
مسن تر از حضرت مسيح عليه السلام حضرت خضر عليه السلام است كه در زمان حضرت موسى عليه السلام زنده بود و گفت وگوى آنها در قرآن بيان شده است . امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
چون خداى تبارك و تعالى اراده كرده بود عمر قائم عليه السلام را در ايّام غيبتش طولانى كند و مى دانست بندگانش بر طول عمر او اشكال مى گيرند، عمر بنده صالح خود را طولانى كرد تا براى طول عمر قائم به آن استدلال شود و اشكال افراد معاند و بدانديش باطل گردد.(14)
قرآن كريم اين حقيقت را مورد تاءييد قرار داده است كه يك انسان يا موجود زنده ديگر مى تواند تا پايان اين عالم زندگى كند. وقتى يونس عليه السلام از كشتى به دريا انداخته شد، يك ماهى او را بلعيد امّا يونس عليه السلام در شكم ماهى تسبيح خدا مى گفت و به خاطر تسبيحى كه گفت نجات يافت .
قرآن مى فرمايد: فالتقمه الحوت و هو مليم ، فلولا انه كان من المسبحين للبث فى بطنه الى يوم يبعثون (15)
ماهى او را بلعيد در حالى كه يونس نكوهش كننده خويش بود، و اگر از تسبيح كنندگان نبود تا روزى كه مردم برانگيخته مى شوند در شكم آن ماهى مى ماند.
از آيه اى كه بيان گرديد استفاده مى شود كه يك انسان يا ماهى مى تواند تا پايان عالم زندگى كند، چه اين زندگى به صورت عادى بگذرد يا اراده خاصّ الهى بر ادامه آن تعلّق گيرد.
فصل دوم :امام مهدى عليه السلام در آينه وحى
قرآن و مهدى عليه السلام
دو نور هدايتند.
تجلى مهدى عليه السلام در قرآن
قرآن ومهدى عليه السلام كتاب و امام هدايتند و هر دو مردم را به يكديگر فرا مى خوانند. آنها دو پيشواى مردم و قرآن صامت و ناطقند و هرگز از هم جدايى ندارند تا در حوض كوثر بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وارد شوند، چه اين كه آن حضرت فرمود:
من دو چيز گران قدر را در ميان شما به جا مى گذارم : كتاب خدا و اهل بيتم را و اينها هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.(16)
آيات فراوانى درباره ولى عصر عليه السلام وجود دارد و ما به بخشى از آنها اشاره مى كنيم تا حقيقت مهدويّت و سيماى نورانى آن حضرت از نگاه قرآن آشكار گردد. نتيجه اين بررسى قرآنى ، علاوه بر تحكيم عقيده به آن موعود آسمانى ، گستردگى معارف مربوط به او را در ميان همه ملل و مذاهب اسلامى به اثبات مى رساند.
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون (17)
او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان پيروز گرداند هر چند كه مشركان خشنود نباشند.
ابو بصير مى گويد: از امام صادق عليه السلام سؤ ال كردم مراد از آيه ((هو الذى ...)) چيست ؟ حضرت فرمود: به خدا قسم هنوز تاءويل آن محقّق نشده است . عرض كردم : فدايت شوم در چه زمانى محقّق خواهد شد؟ فرمود: هنگامى كه قائم قيام كند. وقتى او قيام كند كافر و مشركى نمى ماند مگر اين كه از قيام او ناخشنود گردند.(18)
البته اين نا خشنودى در ابتداى قيام امام مهدى عليه السلام است و وقتى عدالت او را مشاهده كردند از دوستداران او مى شوند و از انقلاب جهانى او راضى مى گردند.
و له اسلم من فى السموات و الارض طوعا و كرها(19)
و تمام كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند از روى اختيار يا اجباردر برابر او تسليم مى شوند.
رفاعة بن موسى مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: و له اسلم ... وقتى قائم قيام مى كند جايى از زمين نمى ماند مگر اين كه شهادت به لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه در آن داده مى شود.(20)
اعلموا ان اللّه يحى الارض بعد موتها قد بينّاه لكم الايات لعلكم تعقلون (21)
بدانيد كه خداوند زمين را پس از مرگ آن زنده خواهد كرد. ما آيات را براى شما بيان كرديم شايد انديشه كنيد.
امام باقر عليه السلام درباره آيه اعلموا ان اللّه ... فرمود: خداوند زمين را پس از مرگ آن به قائم ، زنده مى كند و مراد از مرگ زمين ، كفر اهل زمين است و كافر مرده است .(22)
وعد اللّه الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنّهم من بعد خوفهم امنا يعبدوننى لا يشركون بى شيئا(23)
خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند وعده داده است كه آنان را حتما حاكم زمين گرداند همان گونه كه پيشينيان آنها را حاكم بر زمين گردانيد و دينى را كه براى آنها پسنديده است برقرار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيت مبدّل مى سازد، آن چنان كه مرا بپرستند و چيزى را شريك من قرار ندهند.
امام صادق عليه السلام درباره كسانى كه خداوند در اين آيه وعده حاكميّت آنها را داده است فرمود: آنها قائم و اصحاب او هستند.(24)
فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يات بكم اللّه جميعا(25)
بر نيكى ها پيش گيريد، هر جا باشيد خداوند شما را حاضر مى كند.
امام صادق عليه السلام درباره آيه فاستبقوا اللّه ... فرمود: اين آيه درباره قائم و اصحاب او نازل گرديد. آنها بدون وعده با يكديگر اجتماع مى كنند.(26)
يوم ياتى بعض آيات ربّك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن امنت من قبل (27)
روزى كه بعضى از نشانه هاى پروردگارت محقق گردد، ايمان كسانى كه قبلا ايمان نياورده اند سودى براى آنان ندارد.
امام صادق عليه السلام درباره آيه يوم ياتى ... فرمود: آيات همان ائمه هستند و نشانه مورد انتظار، قائم است كه چون ظهور كند، ايمان كسى كه قبل از قيام او ايمان نياورده است سودى ندارد و هر چند به پدران او عليهم السلام ايمان آورده باشد.(28)
مراد از عدم سودمندى ايمان كسانى كه قبل از ظهور ايمان نياورده اند اين است كه امتياز شيعيان قبل از ظهور را ندارد و گرنه بناى امام عليه السلام بر ايمان آوردن آنها به اوست .
ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين الذين يومنون بالغيب (29)
اين كتابى است كه شك در آن راه ندارد و هدايت كننده پرهيزكاران است كه به غيب ايمان مى آورند.
امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خدا ذلك الكتاب ... فرمود: متقّين ، شيعيان على عليه السلام هستند و غيب ، حجّت غايب است و شاهد اين سخن ، قول خداى -تعالى - است كه مى فرمايد: يقولون لو لا انزل آية من ربّه فقل انمّا الغيب للّه فانتظروا انى معكم من المنتظرين (30) مى گويند چرا معجزه اى از سوى پروردگارش بر او نازل نمى شود؟ بگو دانستن غيب تنها براى خداست . پس منتظر باشيد من هم با شما در انتظار مى مانم .(31)
يعرف المجرمون بسيماهم (32)
گنهكاران به چهره هايشان شناخته مى شوند.
امام صادق عليه السلام درباره آيه يعرف المجرمون بسيماهم فرمود: خداوند آنها را مى شناسد امّا اين آيه درباره قائم نازل شد، او آنها را به چهره شان مى شناسد و با اصحابش آنها را به ضرب شمشير مى زند.(33)
قال لو ان لى بكم قوة او اوى الى ركن شديد(34)
((لوط)) گفت : اى كاش در برابر شما قدرت يا پشتيبانى محكمى داشتم .
امام صادق عليه السلام درباره آيه قال لو... فرمود: اين سخن لوط چيزى جز آرزوى قدرت قائم عليه السلام و ذكر قدرت ياران او نبود. هر مردى از اصحاب او، قدرت چهل مرد را دارد و قلبش از تكه هاى آهن محكم تر است .(35)
امّن يجيب المضطرّ اذا دعاه و يكشف السّوء و يجعلكم خلفاء الارض (36)
چه كسى است كه دعاى مضطر را اجابت كند و گرفتاريش را برطرف سازد و شما را حاكمان زمين قرار دهد؟
امام صادق عليه السلام درباره آيه امن يجيب ... فرمود: اين آيه درباره قائم عليه السلام نازل شد. به خدا قسم مضطر اوست . وقتى كه دوركعت نماز در مقام گزارد و خدا را بخواند، او را اجابت كند و بدى را از وى برطرف سازد و او را خليفه زمين قرار دهد.(37)
و نريد ان نمنّ على الّذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثين (38)
ما مى خواهيم بر مستضعفين زمين منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم .
امير المؤمنين عليه السلام درباره آيه و نريد ان ... فرمود: مستضعفين ، آل محمد عليهم السلام هستند كه خداوند، مهدى آنها را پس از سختى ايشان بر مى انگيزد و او، آنها را عزيز مى كند و دشمنانشان را ذليل مى كند.(39)
اليوم ياس الّذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون (40)
امروز كافران از ((زوال )) دين شما ماءيوس شدند. پس ، از آنها نترسيد و از ((مخالفت )) من بترسيد.
امام باقر عليه السلام درباره آيه اليوم ياءس ... فرمود: منظور از ((يوم )) روزى است كه قائم قيام كند.(41)
بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باءس شديد(42)
گروهى از بندگان قوى و جنگجوى خود را عليه شما بر مى انگيزم .
حمران گويد: امام باقر عليه السلام همواره اين آيه و بعثنا عليكم ... را مى خواند و مى فرمود: قائم و ياران او هستند كه جنگجويانى قدرتمندند.(43)
اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان اللّه على نصرهم لقدير(44)
به كسانى كه جنگ بر آنها تحميل شده است اجازه جهاد داده شده زيرا مورد ظلم قرار گرفته اند والبته خداوند بر نصرت آنها تواناست .
امام صادق عليه السلام درباره آيه اذن للذين ... فرمود: اين آيه درباره قائم و ياران او نازل شده است .(45)
و لنذيقنّهم من العذاب الادنى دون العذاب الاكبر(46)