نشانه هاى ظهور او
مرحوم حاج شيخ محمد خادمى
شيرازى
- ۲ -
15.
درختكارى زياد شود و محصولها اندك شود.
16. قيمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آورى بالا برود تا جايى كه
زندگى را تبديل به جهنم سوزان كند).
17. بادها زياد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنيا زيانهاى سنگين جانى و مالى
به بار آورد).
18. پرده از روى باطن مردم برداشته شود (و جنايتكاران و دنياپرستان و جاه طلبان
شناخته شوند، يا بدان آشكار شوند يا علائم ظاهر شوند).
19. عمل شنيع لواط علنى شود (كما اينكه در انگلستان با گذراندن قانونى از تصويب
مجلس لواط بلامانع شده است ).
20. خلاف ، پسنديده شود.
21. تجارت و كاسبى دچار سختى و تنگى شود و اشياء مورد درخواست كم شود.
22. تمام برنامه ها را با كمال گستاخى و خودسرى بر مبناى هواى نفس (دلم مى خواهد)
پياده كنند.
23. ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسيله سرگرمى و مزاح قرار دهند.
24. آشكارا ربا بخورند و كوچكترين ترسى از خداوند نداشته باشند.
25. بى عصمتى و زنا در ميان مردم رواج پيدا كند (مراكز خودفروشى و زنا در دنيا با
ابعاد گسترده اى بالاترين شاهد ماست ).
26. خشنودى و راضى بودن از زندگى و برنامه آن بسيار كم شود.
27. افراد سفيه و نادان زمام امور را به دست گيرند.
28. خيانت به انواع و اقسام مختلف در ميان همه طبقات زياد شود.
29. امانت را بى اهميت بدانند و به آن بى اعتنا باشند و افراد امين كم شوند.
30. افراد از اخلاق و كار خويش تعريف كنند.
31. نادانها به دليل نادانى خويش مشهورند.
32. مردم خانه هاى خود را بيارايند و ديوارهاى آن را زينت دهند.
33. قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهاى چندين طبقه اى كه آسايش و
امنيت را از همسايه ها سلب مى كند.)
34. باطل را به لباس حق جلوه دهند.
35. زشتى دروغ از بين برود بحدى كه لباس راستى بر آن بپوشانند.
36. اگر كسى در كارش صحت عمل داشته باشد او را ضعيف بدانند.
37. پستى و لئامت و سرزنش يكديگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)
38. گمراه بودن و راه كج رفتن را هدايت بشمارند.
39. بيان را كورى بدانند (اگر به وسيله بيان ، حقايقى گفته شود كه به نظر آنها خوش
نيايد بگويند اين شخص كور است و واقعيت دنيا را نمى بيند).
40. و خموشى را بى خردى بدانند.
41. دانشمند اگر بخواهد از علم خويش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش
را نادانى بدانند.
42. نشانه ها بسيار شود و علامتها يكى پس از ديگرى ظاهر گردد.
43. تحقيق نكرده سخنان دور از حقيقت بگويند (مردم را متهم كنند و بدون دليل آبروى
بندگان خدا را بريزند).
44. آسياى مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهاى خانمانسوز به راه بيندازند و افراد بيگناه
را قتل عام كنند، مانند بمباران مناطق مسكونى و غير نظامى و..).
45. مردم از نظر بينش و ديد قلبى كور شوند و حقايق را نبينند (مانند جناياتى كه از
زمامداران خود مى بينند و در عين حال مى گويند خوب است ).
46. كارهاى ناپسند بر اعمال خوب غلبه پيدا كند (مردم طرفدار كارهاى بد شوند).
47. محبت نسبت به يكديگر وصله رحم از دلهاى مردم برداشته شود.
48. تجارت و بازرگانى زياد شود و مردم كارهاى باطل و ناچيز را نيكو بدانند.
49. جان خود را به يكديگر به خاطر شهوتهاى زيادى كه دارند، بذل كنند.
50. كارهاى بزرگ را آسان شمارند (نظير جنگ با دولتهاى بزرگ ).
51. از پوشيدن پوستهاى حيوانات حرام گوشت (يا ذبح شرعى نشده ) باكى نداشته باشند.
52. جامه هاى نرم و زيبا و نازك بپوشند (و بدن آنها از روى لباس پيدا باشد).
53. رغبت به دنيا پيدا كنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه اين
مطلب است ).
54. رحم از دلهاى همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، كاسب ، زن ، شوهر و غير
آنها).
55. فساد جنبه عمومى پيدا كند (خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو).
56. قرآن را به بازى بگيرند (از نام آن و آياتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده
كنند).
57. اموال بيت المال (وجوه شرعيه ) را مال شخصى خود بدانند يا حقوق شرعيه مال خود
را ندهند و بگويند مال خودمان است .
58. مسكرات را با تغيير نام حلال بدانند.
59. در وقت دادن زكات مال خود خيانت كنند (كم بدهند يا جنس نامرغوب عرضه كنند).
60. ربا را به نام خريد و فروش و اجاره دادن محلى از مقروض بگيرند.
61. در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابرى كنند.
62. به نافرمانى از خداوند (گناه كردن ) مباهات كنند.
63. دلهاى مردم پر از تكبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانى در مردم
(زير بار ظلم رفتن ) ظاهر شود.
64. در چنين وضعى ديندار بايد دين خود را بردارد و از اين طرف به آن طرف و از اين
قله كوه به آن قله و از اين دره به دره ديگر برود تا سلامت دين داشته باشد.
65. از اسلام باقى نماند جز اسمى و از قرآن باقى نماند جز رسمى (قرآن در دلها كهنه
شود و فقط اسم و رسمى از آن باقى بماند).
66. قرآن بخوانند در حالى كه از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده هاى
خداوندى و وعيدهاى آن عملا در ميان مردم خبرى نباشد و از خداوند نترسند و به ياد او
نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بى خبر باشند.
67. در اين حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ايمان تهى .
68. علما و دانشمندان آن زمان بدترين مردم روى زمين باشند و تمام فسادها و فتنه ها
از ناحيه آنها برخيزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوى خود ايشان است .
69. مردم خيّر و نيكوكار و مراكز خير از بين برود اما اهل شر و فساد بمانند.
70. مردم به خداوند عالم در كارهايشان بى اعتنا باشند و اعمالشان از روى تحقيق
نباشد.
71. تنها محبوب مردم دينار و درهم باشد (ثروت دنيا از هر راهى كه بيايد، حلال يا
حرام ، مانعى نداشته باشد).
72. هر قدر ثروتشان زياد شود باز بگويند فقيريم .
خواننده عزيز!
اين هفتاد و دو علامت را به منزله يك آيينه قرار بده و آن را در مقابل جهان امروز
بگذار؛ اگر همه اينها را در اين آيينه و در قيافه هاى اين مردم نديديد نويسنده را
نفرين كنيد وگرنه به دعاى خير از او ياد كنيد. حتما مى بينيد.
جابر بن عبدالله انصارى مى گويد:
قال حججت مع رسول الله صلى الله عليه و آله حجة الوداع فلما قضى النبى صلى الله
عليه و آله ما افترض عليه من الحج اءتى مودع الكعبة فلزم حلقة الباب و نادى برفيع
صوته ايها الناس فاجتمع اهل المسجد و اهل السوق فقال اسمعوا انى قائل ما هو بعدى
كائن فليبلغ شاهد كم غائبكم ثم بكى رسول الله صلى الله عليه و آله حتى بكى لبكائه
الناس اجمعين فلما سكت من بكائه قال اعلموا رحمكم الله ان مثلكم فى هذا اليوم كمثل
ورق لا شوك فيه الى اربعين و ماءئة سنة ثم ياءتى من بعد ذلك شوك و ورق الى مائتى
سنة ثم ياءتى من بعد ذلك شوك لاورق فيه حتى لايرى فيه الا سلطان جائر او غنى بخيل
او عالم مراغب فى المال او فقير كذاب او شيخ فاجر او صبى و قح او امراة رعناء ثم
بكى رسول الله صلى الله عليه و آله فقام اليه سلمان الفارسى و قال يا رسول الله
اخبرنا متى يكون ذلك فقال صلى الله عليه و آله اذا قلت علمائكم و ذهبت قراؤ كم و
قطعتكم زكاتكم و اظهرتم منكراتكم و علت اصواتكم فى مساجدكم و جعلتم الدنيا فوق رؤ
وسكم و العلم تحت اقدامكم و الكذب حديثكم و الغيبة فاكهتكم و الحرام غنيمتكم و لا
يرحم كبيركم صغيركم و لا يوقر صغيركم كبيركم فعند ذلك تنزل اللعنة عليكم و يجعل
باءسكم بينكم و بقى الدين بينكم لفظا بالسنتكم فاذا اوتيتم هذه الخصال توقعوا الريح
الحمراء او مسخا او قذفا بالحجارة و تصديق ذلك فى كتاب الله عزوجل
((قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او
يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باءس بعض انظر كيف نصرف الايات لعلهم يفقهون
)).
(34)
فقام اليه جماعة من الصحابة فقالوا يا رسول الله اخبرنا متى يكون ذلك فقال صلى الله
عليه و آله عند تاءخير الصلوة و اتباع الشهوات و شرب القهوات و شتم الاباء و
الامهات حتى ترون الحرام مغنما و الزكاة مغرما و اطاع الرجل زوجته و جفا جاره و قطع
رحمه و ذهبت رحمة الاكابر و قل حياء الاصاغر و شيدوا البنيان و ظلموا العبيد و
الاماء و شهدوا بالهوى و حكموا بالجور و يسب الرجل اباه و يحسد الرجل اخاه و يعامل
الشركاء بالخيانة و قل الوفاء و شاع الزنا و تزين الرجال بثياب النساء و سلب عنهن
قناع الحياء و دب الكبر فى القلوب كدبيب السم فى الابدان و قل المعروف و ظهرت
الجرائم و هونت العظائم و طلبوا المدح بالمال و انفقوا المال للغناء و شغلوا
بالدنيا عن الاخرة و قل الورع و كثر الطمع و الهرج و المرج و اصبح المؤ من ذليلا و
المنافق عزيزا مساجدهم معمورة با لاذان و قلوبهم خالية من الايمان و استخفوا
بالقرآن و بلغ المؤ من عنهم كل هو ان فعند ذلك ترى وجوههم وجوه الادميين و قلوبهم
قلوب الشياطين كلامهم احلى من العسل و قلوبهم امر من الحنظل فهم ذئاب و عليهم ثياب
ما من يوم الا يقول الله تبارك و تعالى اءفبى تغترون ام على تجترون
((افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون ))
(35) فو عزتى و جلالى لولا من يعبدنى مخلصا ما امهلت من يعصينى طرفة عين
ولولا ورع الورعين من عبادى لما انزلت من السماء قطرة ولا انبت ورقة خضراء فوا عجبا
لقوم آلهتهم اموالهم و طالت آمالهم و قصرت آجالهم و هم يطمعون فى مجاورة مولاهوم
ولا يصلون الى ذلك الا بالعمل ولايتم العمل الا بالعقل .
(36)
در حجة الوداع (آخرين حج ) در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم . وقتى كه
پيامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه كعبه نزديك شدند،
حلقه در خانه را گرفتند و با صداى بلند كه همه اهل مسجدالحرام و بازاريان صداى
مباركشان را شنيدند و اجتماع كردند، فرمودند: اى مردم ! بشنويد و به آنهايى كه در
اينجا نيستند برسانيد. آنگاه وجود مقدس رسول گرامى صلى الله عليه و آله گريه كردند
و از گريه آن بزرگوار همه به گريه افتادند و چون از گريه فارغ شدند، فرمودند: اى
مردم ! خداوند شما را رحمت كند. مثل شما از امروز تا يكصد و چهل سال ديگر مانند
درخت بى خار خواهيد بود (ممكن است كه كنايه از زندگى آرام باشد) و دويست سال ديگر
بر شما خواهد آمد كه مانند درختى باشيد كه هم برگ دارد و هم خاردار است (اين نيز
ممكن است كنايه از زندگى همراه با نيش و نوش و زحمت و خوشى باشد). ديگر بعد از اين
مثل شما مانند درختى است كه خارهاى جانگداز دارد و در اين فصل از زندگى نمى بينيد
مگر پادشاه ستمگر يا ثروتمند بخيل يا عالم دنياپرست يا فقير دروغگو يا پيرمرد
زناكار يا بچه گستاخ يا زن نادان و احمق . آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله
گريه كردند. سلمان فارسى از جا برخاست و عرض كرد: يا رسول الله ! به ما خبر بده كى
خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما كم شوند و قاريان قرآن شما از
بين بروند و زكات دادن متروك شود و منكرات در اجتماع شما رواج پيدا كند و در مساجد
صداهاى شما بلند شود و كارهاى مربوط به دنيا را مقدم بر امور اخروى بلكه روى سر
آخرت بگذاريد و علم را زير پاى خود قرار دهيد (كنايه از علوم اسلامى و معارف حقه
اهل بيت عليهم السلام است ) و سخن معمولى و همگانى شما دروغ ، ميوه و نقل مجالس شما
غيبت و آنچه به دست مى آوريد حرام باشد. (اى سلمان !) در آن زمان بزرگان بر كوچكان
رحم نمى كنند و كوچكان نيز احترام بزرگان را نگاه نمى دارند (اى سلمان !) در اين
حالت ، لعنت خداوند بر شما نازل مى شود و سختيها دامن شما را خواهد گرفت و از دين
در ميان شما جز لفظى باقى نمى ماند و آنگاه كه شما داراى اين صفات ناپسند شديد،
منتظر وزيدن باد سرخ يا سنگباران شدن يا مسخ شدن باشيد، به درستى كه در كتاب خداوند
عزوجل آمده است : ((خداست كه مى تواند به وسيله عذابهاى
مختلف از بالا و پايين (سنگباران يا بادهاى سخت ) شما را مجازات كند يا شما را گروه
گروه كند و بچشاند برخى از شما را آسيب برخى ديگر. بنگر چگونه آيه ها را گونه گون
مى كنيم ، شايد آنها فهم كنند)).
در اين موقع بعضى از اصحاب برخاسته ، عرض كردند: يا رسول الله ! به ما خبر ده اين
جريانات كى خواهد بود. فرمودند: آنگاه كه نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از
شهوات كنند، شرب خمر كنند (زيرا قهوه خوردن گناه نيست )، به پدران و مادران ناسزا
بگويند، به دست آوردن مال حرام را غنيمت بدانند و زكات دادن را زيان و ضرر تلقى
كنند، مرد از همسر خود اطاعت كند، درباره همسايه جفا كنند، با ارحام قطع ارتباط
كنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حياى كوچكان كم گردد، ساختمانها را محكم بنا
كنند، درباره نوكران و كلفتها ظلم كنند، شهادتشان از روى هوى و هوس باشد، حكم آنها
بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت كند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شركاء در
معاملاتشان به يكديگر خيانت كنند، وفا كم شود، زنا شيوع پيدا كند، مردان خود را به
لباس زنان بيارايند، پرده حيا از زنها برداشته شود، تكبر دلهاى مردم را پر كند
مانند سمهاى كشنده اى كه در بدنها جاى مى گيرد، كارهاى خوب كم شود و جرايم و بديها
ظاهر شود، واجبات الهى سبك پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستايند، ثروت
را در راه غنا و خوانندگى به مصرف برسانند، از آخرت غفلت كنند و تمام توجه خود را
به دنيا معطوف دارند، ورع و پرهيزكارى كم و طمع زياد شود، هرج و مرج بالا گيرد،
بندگان خدا در جامعه ذليل و منافقان در ميان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر
به وسيله اذان آباد اما دلهاى ساكنان آن تهى از ايمان باشد، قرآن را سبك بشمارند،
انواع خواريها درباره اهل ايمان اعمال كنند. در اين هنگام مى بينى كه صورت اين مردم
چهره آدمى است اما قلبهاى آنان دلهاى شياطين است (پر است از مكر و حيله و تكبر و
امثال اين صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شيرين تر اما دلهايشان پر است از زهرهاى
كشنده . اينان گرگهاى درنده اى هستند كه به لباس آدميان در آمده اند. در اين حالات
، روزى نيست كه خداوند به آنها نفرمايد آيا از رحمت من مغرور شده و به من جراءت
پيدا كرده ايد؟
((تصور مى كنيد كه من شما را بى فايده خلق كردم و
بازگشت شما به سوى من نيست ؟)). به عزت و جلالم سوگند،
اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود يك آن به معصيتكاران مهلت نمى دادم و اگر
ورع و پرهيزكارى بندگان باتقوا نبود يك قطره باران از آسمان فرو نمى فرستادم و يك
برگ سبز از زمين نمى روياندم . عجبا از مردمى كه مال و ثروت را خداى خويش قرار داده
اند و آرزوهاى آنها طولانى است (با توجه به عمر كوتاه دنيا) و چشم طمع دارند كه در
جوار رحمت الهى باشند، و حال آنكه به مقام قرب نمى رسند مگر به وسيله عمل صالح و
عمل هم قبول نخواهد شد مگر با راهنمايى عقل .
در اين حديث نبى معظم صلى الله عليه و آله از حوادث و بلاهايى كه بعد از آن بزرگوار
متوجه خاندان عزيزش مى شود ياد مى فرمايند و در ضمن به بعضى از علائم ظهور امام عصر
روحى له الفداء اشاره مى كنند:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله ذكر بلاء يلقاه اهل بيته حتى يبعث الله راية من
المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتى ياءتوا رجلا اسمه كاءسمى
فيولوه امرهم فيويده الله و ينصره .
(37)
پرچمهاى سياهى از جانب مشرق (خراسان ) به احتزاز در مى آيد. هر كسى كه زير اين
پرچمها برود و صاحبش را يارى كند خداوند او را يارى خواهد فرمود و هر فردى كه آنها
را مخذول كند، يعنى با پرچم و صاحب آن مخالفت كند، خداوند او را مخذول خواهد كرد تا
اينكه مردى بيايد كه نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گيرد و خداوند
او را از نصرت و تاءييدات خودش بهره مند خواهد فرمود.
نعيم بن حماد مى گويد:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله تكون فتنة ثم تكون جماعة ثم تكون فتنة تعوج فيها
عقول الرجال .
(38)
رسول معظم اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: بعد از من فتنه هايى خواهد بود و
جماعتهايى رهبرى فتنه ها را به عهده خواهند گرفت ؛ اما در آخر فتنه اى خواهد بود كه
بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد.
ممكن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله (غصب خلافت
)، زمامدارى بنى اميه ، خلافت بنى عباس و فتنه هاى ديگرى باشد كه واقع شده است .
عبدالله بن مسعود از بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه آن حضرت
در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنين فرمودند:
احذركم سبع فتن تكون بعدى فتنة تقبل من المدينة و فتنة بمكة و فتنة تقبل من اليمن و
فتندة تقبل من المشرق و فتنة من قبل المغرب و فتنة من بطن الشام و هى فتنة السفيانى
قال ابن مسعود منكم من يدرك اولها و من هذه الامة من يدرك آخرها.
(39)
من شما را از هفت فتنه مى ترسانم كه بعد از من در دنياى اسلام به وجود مى آيد:
1. فتنه اى كه در مدينه برپا مى شود (ممكن است اشاره به فتنه طلحه و زبير باشد يا
حادثه سقيفه ).
2. فتنه دوم از مكه است (ممكن است اشاره به جريان عبدالله بن زبير باشد).
3. فتنه اى كه از جانب يمن (نجده ) باشد.
4. فتنه اى كه از جانب شام برخواهد خاست (ممكن است اشاره به فتنه بنى اميه باشد).
5. فتنه اى كه از جانب مشرق به وجود مى آيد (ممكن است فتنه بنى عباس باشد).
6. فتنه اى كه از سوى مغرب خواهد بود.
7. فتنه هفتم از شام برمى خيزد، كه همانا قيام سفيانى است .
عبدالله بن مسعود مى گويد: بعضى از افراد اين امت اول اين فتنه ها را درك مى كنند و
بعضى ديگر آخر اين فتنه ها را خواهند ديد.
خواننده ارجمند!
بايد از خداوند بزرگ به وسيله آقا حضرت بقية الله روحى له الفداء استدعا كنيم كه
همه ما را در اين فتنه ها و امتحانات حفظ فرمايد تا ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام
را با عافيت درك نماييم - آمين يا رب العالمين -.
راوى خبر مى گويد: در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم ، جوانانى از بنى
هاشم وارد شدند، رنگ مبارك آن حضرت دگرگون . پس آن جوانان عرض كردند: يا رسول الله
ما هميشه در رخسار شما حالى را مى بينيم كه آن را خوش نداريم . حضرت فرمودند:
انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا و ان اهل بيتى هؤ لاء يلقون بعدى
بلاء و تطريدا و تشريدا حتى ياءتى قوم من هيهنا نحو المشرق اصحاب ريات سود يساءلون
الحق فلا يعطونه مرتين او ثلاثا فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونها
حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملاء الارض عدلا كما ملؤ وها ظلما فمن ادرك ذلك
منكم فليائهم ولو حبوا على الثلج فانه المهدى .
(40)
ما اهل بيتى هستيم كه خداوند به جاى دنيا آخرت را براى ما قرار داده است . به درستى
كه اهل بيت من (اين جمعيت ) بعد از من به انواع بلاها مبتلا مى شوند (شهادت ، اسارت
، تبعيد، زندان و...) تا اينكه قومى از سمت مشرق بيايند كه داراى پرچمهاى سياه
هستند. آنان مطالبه حق كنند و به آنها داده نشود. پس جنگ كنند تا دفعه دوم و سوم
پيروزى نصيب آنها شود و آنها اين موفقيت را به مردى از خاندان من تقديم مى كنند و
او جهان را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر كسى از
شما آن زمان را درك كرد خودش را به او برساند ولو اينكه از راه خزيدن و سينه خيز
روى برف باشد، زيرا او مهدى من است .
خواننده گرامى !
در اين روايات خبر داده اند از قيام جناب سيد حسنى و ياران او و تسليم شدنش به امام
عصر روحى له الفداء و اينكه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مركز قيام
خراسان خواهد بود.
ظهور
علائم ظهور
رسول اكرم و مواريث انبياء
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
در اين روايت رسول خدا صلى الله عليه و آله از مواريث انبياء سخن گفته اند. آرى ،
يكى از علائم ظهور حضرت مهدى روحى له الفداء همين است كه بايد آنچه انبياى گذشته
داشته اند و به وسيله آن دشمنان را به زانو در مى آوردند و موقيعت خود را تثبيت مى
كردند، آن حضرت نيز داشته باشند. لذا در اين خبر مى گويد پيامبر بزرگ اسلام صلى
الله عليه و آله فرمودند:
تخرج الدابة و معها عصا موسى و خاتم سليمان فتجلو وجه المؤ من بالعصار و تختم انف
الكافر.
(41)
((دابه ))
(42) بيرون مى آيد در حالتى كه عصاى موسى و انگشتر سليمان (عليهما السلام
) در دست اوست . پس به وسيله عصا صورتهاى اهل ايمان روشن مى شود و دماغ كفار و
دشمنان حق به وسيله خاتم سليمان مهر مى گردد.
اين است معنى ولايت مطلقه الهى و اين قدرتى است كه با آن تمام صفحه آفرينش را مسخّر
خود قرار مى دهند.
رسول اكرم و خراب شدن مسجد براثا
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
مسجد براثا واقع در غرب بغداد مسجدى است بسيار باعظمت كه هفتاد پيامبر در آن نماز
خوانده اند. در اين روايت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پس از ذكر موقيعت اين
مسجد، خراب شدن آن را يكى از فتنه هاى پيش از ظهور بيان فرموده اند. خلاصه روايت از
اين قرار است كه مسجدى را در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله شبانه خراب كردند.
اصحاب ناراحت شدند، آن حضرت فرمودند:
لا تنكروا ذلك فان هذا المسجد يعمر ولكن اذا هدم مسجد براثا بطل الحج قيل له و اين
مسجد براثا هذا قال فى غربى الزوارء من ارض العراق صلى فيه سبعون نبيا و وصيا و آخر
من يصلى فيه هذا و اشار بيده الى مولانا على بن ابى طالب عليه السّلام .
(43)
منكر نشويد اين را زيرا كه اين مسجد آباد مى شود، اما اگر مسجد براثا خراب شود
(كنايه از اهميت مسجد است ) زيانهايى در بر دارد كه از جمله آن تعطيل شدن برنامه حج
است . عرض كردند: اين مسجد در كجا قرار گرفته است ؟ فرمودند: در غرب زوراء (بغداد)
از زمين عراق . هفتاد پيامبر در اين مسجد نماز خوانده اند و آخر كسى كه در آن نماز
مى خواند على بن ابى طالب عليه السّلام است .
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله بعد از خودشان براى امت اسلامى از سه عامل مى
ترسيدند:
1. لغزش عالم و دانشمند كه قدرت تخريبى آن از صدها بمب اتمى بيشتر است . زيرا لغزش
عالم عقايد و افكار مردم را مسموم مى كند و آنها را براى ابد از بين مى برد، اما
اثر بمبهاى اتمى فقط مربوط به جسم است .
2. حكم حاكم ستمگر كه بر مبناى خلاف حق صادر مى شود.
3. متابعت از هوى و هوس كه همه چيز مردم را به باد فنا مى دهد (وضع فعلى مسلمانان
در دنيا خود گواه اين مطلب است ):
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : انى اخاف على امتى من بعدى من اعمال ثلاثه
قالوا ما هن يا رسول الله قال : زلة العالم و حكم الجائر و هوى متبع .
(44)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: در خصوص امت ، پس از خود در سه مورد بيمناك
هستم . سؤ ال شد يا رسول الله آن سه مورد چيست ؟ فرمودند: لغزش عالم و حكم ستمگر و
هوى و هوسى كه متابعت و پيروى شود.
ان جبرئيل اتى النبى صلى الله عليه و آله فقال انالله و انااليه راجعون فقال النبى
صلى الله عليه و آله وسلم : و انالله و انااليه راجعون فمم ذلك ؟ فقال ان امتك
ستفتن بعدك بقليل زمان من دهرك غير كثير فقلت : فتنة كفر او فتنة ضلال ؟ فقال : كل
سيكون . فقلت : و من اين و انما فيهم كتاب الله تعالى ؟ فقال : بكتاب الله تعالى
يفتنون و ذلك من قبل اءمرائهم و قرائهم يمنع الامراء القراء الحقوق فيظلمون حقوقهم
و لايعطونها فيقتتلون و يقتتنون و يتبع القرآن اهواء الامراء فيمدونهم بى الغى ثم
لايقصرون فقلت يا جبرئيل فكيف يسلم من يسلم ؟ فقال : بالكف والصبر ان اعطوا الذى
لهم اخذوه و ان منعوا تركوه .
(45)
جبرئيل شرفياب محضر مقدس رسول اكرم صلى الله عليه و آله شد و اين آيه شريفه را
تلاوت كرد:(( انالله و انااليه راجعون
)). پس پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ((
انالله و انااليه راجعون )) را تلاوت فرمودند و سپس از
جبرئيل پرسيدند: خواندن اين آيه براى چيست ؟ عرض كرد: يا رسول الله ! امت شما بعد
از رحلتتان مبتلا به يك امتحان سنگين مى شوند، آن هم خيلى زود. فرمودند: امتحان كفر
است يا گمراهى و گم كردن راه حق ؟ عرض كرد: همه اينها خواهد بود. پيامبر صلى الله
عليه و آله فرمودند: اين از كجاست ، و حال آنكه قرآن در ميان امت من است ؟ عرض كرد:
به وسيله قرآن امتحان مى شوند و اين برنامه از ناحيه دو دسته پياده مى شود:
زمامداران و قراء و دانشمندان آنها. فرمانروايان حقوق قراء را نمى دهند، پس به آنها
ظلم مى شود و درگيرى و جنگ در بين آنها پديد مى آيد. آنگاه فرمانروايان قرآن را
تابع هواهاى نفسانى خود قرار مى دهند (طبق دلخواه خود تفسير مى كنند) و قراء را به
گمراهى مى كشانند (ممكن است غرض از قراء علما و دانشمندان هر زمانى باشند). پرسيدم
از جبرئيل كه راه سلامت ماندن از اين خطر كدام است ؟ گفت : كف نفس و بردبارى در
مقابل تضييع حقوق و كناره گيرى از مراكز فتنه .
درباره اوضاع و احوال آخرالزمان از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است كه
فرمودند:
ياءتى على امتى زمان تكثر فيه الاراء و تتبع فيه الاهواء و يتخذ القرآن مزامير و
يوضع على الحان الاغانى يقراء بغير خشى لاياءجرهم الله على قراءته بل يلعنهم فعند
ذلك تهش النفوس الى طيب الالحان فتذهب حلاوة القرآن اولئك لانصيب لهم فى الاخرة و
يكثر الهراج و المرج و تخلع العرب اعنتها و تكتفى الرجال بالرجال و النساء بالنساء
و يتخذون ضرب القصيب فيما بينهم فلا ينكره منكر بل يتراضون به و هو من احدى الكبائر
الخفية فويل لهم من ديان يوم الدين لاتنالهم شفاعتى فمن رضى بذلك منهم ولم ينههم
ندم بذلك يوم القيمة و انا منه برى و عندها تتخذ النساء مجالس و تكون الجموع
الكثيرة حتى ان المراءة لتتكلم فيها مثل الرجال و يكون جموعهن لهوا و لعبا و فى غير
مرضاة الله و هى من عجائب ذلك الزمان فاذا راءيتموه فباينوهم و احذروهم فى الله
فانهم حرب الله و لرسوله و الله منهم برى .
(46)
زمانى بر امت من بيايد كه مردم داراى آراء مختلف خواهند شد و از هواها و خواهشهاى
نفسانى پيروى مى كنند و قرآن را با آواز و مزامير و به صورت غنا مى خوانند بدون
اينكه از خداوند ترسى داشته باشند. خداوند بزرگ در سايه خواندن قرآن به آنها اجرى
نخواهد داد بلكه آنها را لعن مى كند (چون به قرآن عمل نمى كنند). پس ، در چنين عصرى
ترانه ها و ساز و آواز آدميان را به طرب مى آورد آنچنانكه نفسهايشان گويى در طرب مى
آيد و لذت و شيرينى قرآن خواندن از آنها گرفته مى شود. اين دسته از مردم از ثوابهاى
اخروى بى بهره اند. در اين موقعيت بيگناهان را زياد مى كشند، هرج و مرج بالا مى
گيرد و اجتماع عرب خودسر مى شود (هر كارى كه خواستند انجام مى دهند و در مقابل
دستورهاى دين بى تفاوت مى شوند)، مردها به مردها اكتفا مى كنند (از نظر جنسى ) و
زنها به زنها قناعت مى ورزند در فجور. ساز و آواز در ميان آنها رواج مى يابد و در
مجامع خودشان از آن استفاده مى كنند و كسى آنها را نهى نمى كند بلكه تشويق مى شوند،
با اينكه يكى از گناهان كبيره است كه كبيره بودنش بر آنها پوشيده است ، پس اى واى
بر آنها از جزا دهنده روز رستاخيز. و شفاعت من به آنها نخواهد رسيد و كسى كه راضى
به اعمال بد آنها باشد و آنان را از اين عمل نهى نكند نيز در روز قيامت پشيمان شود
(البته پشيمانى ديگرى سودى نخواهد داشت ) و من بيزارم . در چنين جامعه اى زنها براى
خود تشكيل مجلس مى دهند (كنفراس تشكيل مى دهند) و جمعيتهاى زيادى به راه مى
اندازند، به نحوى كه زنها در آن اجتماعات براى سرگرمى است و در مسير غير رضاى
خداوند انجام مى شود. پس چون اين مردم را با اين كيفيت ديديد از آنها فاصله بگيريد
و اگر مى توانيد آنها را نهى كنيد و از ايشان بترسيد براى خدا؛ زيرا اين جمعيت در
حال جنگ با خدا و رسول او هستند و خداوند و رسولش از آنها بيزارند.
خواننده عزيز!
اين روايت را به منزله آيينه اى قرار ده و سيماى جهان را در آن ببين و براى تعجيل
در امر فرج امام عصر ارواحنا له الفداء دعا كن - اللهم عجل فرجه -.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله از سوى خداوند متعال اين حديث را بيان فرموده
است :
قال الله تبارك و تعالى : اذا هتكوا عبادى حرمتى و استحلوا محارمى و خالفوا امرى
سلطت عليهم جيشا من المشرق يقال لهم الترك هم فرسانى انتقم بهم ممن عصانى نزعت
الرحمة من قلوبهم لايرحمون من بكى لايجيبون من شكى يقتلون الاباء و الامهات و
البنين و البنات يهلكون بلاد العجم و يفتحون العراق فيفترق جيش العراق بثلاث فرق
فرقة يلحقون باذناب الابل و فرقة يتركون عيالهم وراء ظهورهم و فرقة يقاتلون فيقتلون
اولئك هم الشهداء و تغبطهم الملائكة فاذا راءيتم ذلك فاستعدوا القيامة قالوا يا
رسول الله اذا ادركنا ذلك الزمان اين تاءمرنا نستكن فقال رسول الله صلى الله عليه و
آله عليكم بالغوطة بالشام الى جانب بلد يقال له دمشق خير بلاد الشام طوبى لمن كان
له فيها مسكن ولو مربط شاة فان الله تعالى تكفل بالشام و اهله .
(47)
خداوند فرموده است : وقتى كه بندگان من هتك احترام مرا كردند (دين خداوند را محترم
نشمردند) و حرام مرا حلال شمردند و اوامر مرا ترك گفتند، جمعيتى را بر آنها مسلط مى
كنم كه سواران منند و به وسيله اينها از كسانى كه نافرمانى من كنند انتقام مى گيرم
. رحمت را از دلهاى آنها كنده ام . لذا به آنهايى كه مى گويند رحم نمى كنند، التماس
ملتمسان را ناديده مى گيرند، پدران و مادران و فرزندان را مى كشند، بلاد عجم را
ويران مى سازند و عراق را فتح مى كنند لشكريان عراق سه دسته مى شوند: يك دسته به
دنبال شتران مى روند ( ممكن است كنايه از فرار آنها و رو به بيابان نهادن باشد)،
دسته دوم خانواده هاى خود را رها مى كنند و مى روند، دسته سوم جنگ مى كنند، مى كشند
و كشته مى شوند. اينها شهدا هستند و ملائكه آسمان به آنها غبطه مى خورند. هرگاه اين
برنامه ها را در دنيا ديديد آماده قيامت باشيد. عرض كردند: يا رسول الله ! اگر اين
زمان را درك كرديم به كجا منزل كنيم ؟ فرمودند: بر شما باد كه به غوطه در دمشق
برويد كه بهترين بلاد شام است . خوشا به حال آن كسى كه در شام منزل بگيرد ولو به
قدر جايگاه يك گوسفند باشد، زيرا خداوند بزرگ تكفل شام و مردم آن را خود قبول
فرموده است .
از وصاياى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در كتاب ((مكارم
الاخلاق )) به ابن مسعود است كه در آن آينده دنيا را در
آيينه كلمات و سخنان حياتبخش خود مجسم فرمودند و اكنون خلاصه فرمايشات آن سرور را
با خوانندگان عزيز در ميان مى گذاريم . اميد است براى همه ما آموزنده باشد.
يا ابن مسعود الاسلام بداء غريبا كما بداء فطوبى للغرباء فمن ادرك ذلك الزمان ممن
يظهر من اعقابكم فلا يسلم عليهم فى ناديهم و لايشيع جائزهم و لايعد مرضا هم فانهم
يستسنون بسنتكم و يظهرون بدعواكم و يخالفون افعالكم فيموتون على غير ملتكم اولئك
ليسوا منى ولست منهم الى ان يقول يا ابن مسعود ياءتى على الناس زمان الصابر فيه على
دينه مثل القابض بكفه الجمرة فان كان فى ذلك الزمان ذئبا والا اكلته الذئاب .
يا ابن مسعود علماؤ هم و فقهاؤ هم خونة فجرة الا انهم اشرار خلق الله و كذلك
اتباعهم و من ياءتيهم و ياءخذ منهم و يحبهم و يجالسهم و يشاورهم اشرار خلق الله
يدخلهم نار جهنم صم بكم عمى فهم لايرجعون و نحشرهم يوم القيمة على وجوههم عميا و
بكما وصما ماءويهم جهنم كلما خبت زدناهم سعيرا كلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا
غيرها ليذوقوا العذاب اذا القوا فيها سمعوا لها شهيقا و هى تفور تكاد تميز من الغيظ
كلما ارادو اءن يخرجوا منها من غم
اعيدوا فيها و قيل لهم ذوقوا عذاب الحريق لهم فيها زفير و هم فيها لا يسمعون .
يا ابن مسعود يدعون انهم على دينى و سنتى و منهاجى و شرايعى انهم منى براء و انا
منهم برى . يا ابن مسعود لاتجالسوهم فى الملاء و لا تبايعوهم فى الاءسواق و لا
تهدوهم الى الطريق و لا تسقوهم الماء قال الله تعالى ((من
كان يريد الحيوة الدنيا و زينتها نوف اليهم اعمالهم فيها و هم فيها لايبخسون
))
(48) يقول الله تبارك و تعالى ((و من كان
يريد حرث الدنيا نؤ ته منها و مالة فى الاخرة من نصيب .))
(49) ...
يا ابن مسعود من تعلم العلم يريد به الدنيا و آثر عليه حب الدنيا و زينتها استوجب
سخط الله عليه و كان فى الدرك الاسفل من النار مع اليهود و النصارى الذين نبذوا
كتاب الله تعالى قال الله تعالى فلما جائهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله على
الكافرين .
يا ابن مسعود من تعلم القران للدنيا و زينتها حرم الله عليه الجنة يا ابن مسعود من
تعلم العلم و لم يعمل بما فيه حشره الله يوم القيمة اعمى و من تعلم العلم رياء و
سمعه يريد به الدنيا نزع الله بركته و ضيق عليه معيشته و وكله الله الى نفسه و من و
كله الى نفسه فقد هلك قال الله ((فمن كان يرجوا لقاء
ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرك بعبادة ربه احدا)).(50)
يا ابن مسعود فليكن جلساوك الابرار و اخوانك الاتقياء و الزهاد لانه تعالى قال فى
كتابه ((الا خلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين
)).
(51)
يا ابن مسعود اعلم انهم يرون المعروف منكرا والمنكر معروفا ففى ذلك يطبع الله على
قلوبهم فلا يكون فيهم الشاهد بالحق و لا القوامون بالقسط قال الله تعالى
((كونوا قوامين بالقسط شهداء لله ولو على انفسكم او الو الدين
))
(52)
يا ابن مسعود يتفاضلون باءحسابهم و اموالهم يقول الله تعالى : ((و
ما لاحد عنده من نعمة تجزى الا ابتغاء وجه ربه الاعلى ولسوف يرضى
))
(53) .
(54)
اى پسر مسعود! اسلام در روز اول غريب به اين دنيا آمد و بزودى به غربت اول باز مى
گردد (اشاره به غربت دين مقدس اسلام در ابتداى كار و نيز غربت مجدد در آخرالزمان ).
اى پسر مسعود! هر كسى از شما كه اين زمان را درك كرد از اعقاب شما. پس به آنها سلام
نكند، در تشييع جنازه آنها شركت نجويد و از بيماران عيادت نكند. زيرا اينان به ظاهر
خود را در همان راهى جلوه مى دهند كه شما مى رويد و تظاهر به ادعاهاى شما مى كنند،
اما عملا با شما مخالف هستند. پس وقتى كه مرگ اينها فرا رسد به دين و ملت شما از
دنيا نمى روند. آنان از من نيستند و من هم از آنان نيستم (سنخيتى با هم نداريم ) تا
اينكه مى فرمايد: اى پسر مسعود! زمانى بر مردم بيايد كه آن كس كه بخواهد در ديندارى
ثابت بماند و ايمانش را حفظ كند همچون كسى است كه مى خواهد آتش را در كف دست خود
قرار دهد. پس اگر در اين زمان (چون ) گرگ باشد مى تواند زندگى كند، والا گرگهاى
درنده او را مى خورند.
اى پسر مسعود! علما و فقهاى آنها خيانتكار و فاجرند. آگاه باشيد كه اينها بدترين
مردم روى زمين هستند و نيز آنهايى كه از آنها متابعت مى كنند و با آنها رفت و آمد
دارند و از آنها علم ياد مى گيرند و يا آنان را دوست مى دارند و با آنها مجالست و
مشورت مى كنند، جايگاهشان در جهنم است . اينان كور و كر و لال خواهند بود و در روز
قيامت نيز نابينا و كر و لال محشور خواهند شد...
(55)
اى پسر مسعود! اينها مدعى ديندارى و پيروى از من و ادامه دهنده راه من هستند. اما
چنين نيست . اينها در حقيقت از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم . اى پسر مسعود!
در مجالس با آنها ننشينيد، در بازارها با آنها داد و ستد نكنيد، آنها را به سوى
راه رهنمون نشويد، به آنها آب ندهيد، كه خداوند متعال درباره آنها فرموده است :
((هر كس طالب دنيا و زينت دنيا باشد، پاداش اعمالشان را در دنيا به طور
كامل عطا مى كنيم ، و چيزى از آن در دنيا فروگذارى نمى شود)).
و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: ((هر كس خواهان كشت
دنيا باشد از آن برايش مى دهيم و در آخرت بهره اى براى او نيست )).
اى پسر مسعود! كسى كه تحصيل علم كند اما براى دنيا و رسيدن به نعمتهاى دنيوى ،
مستحق عذاب خداوند خواهد بود و با يهود و نصارى در پست ترين مقامات جهنم محشور
خواهد شد. يهود و نصارى كتاب خداوند را پشت سر انداختند و با اينكه نسبت به اسلام و
آورنده آن شناخت پيدا كردند، در عين حال ، كفر ورزيدند و در نتيجه از رحمت خداوند
محروم ماندند. آرى ، لعنت خدا بر كافران باد.
اى پسر مسعود! هر كس قرآن را براى دنيا و زينتهاى آن فرا گيرد، خداوند بهشت را به
او حرام گرداند.
اى پسر مسعود! هر كس علم را بياموزد و به آنچه در آن است عمل نكند، خداوند او را
روز قيامت نابينا محشور سازد. و كسى كه به خاطر مردم (ريا) تحصيل علم كند و هدفش
اين باشد كه دنيا را براى خود مرتب كند بركت از زندگى اش برداشته مى شود و به تنگى
معيشت گرفتار مى آيد و خداوند او را به خودش وامى گذارد كه سرانجامش البته هلاكت
است . خداوند در قرآن مى فرمايد: ((كسى كه به لقاى او
(قرب جوار) اميدوار است بايد نيكوكار باشد و در پرستش خدا هرگز احدى را با او شريك
نگرداند)).
اى پسر مسعود! سعى كن همنشينان تو از نيكان باشند و اگر براى خودت برادرى انتخاب مى
كنى از زهاد برگزين (زاهد آن كسى است كه گناه نكند و دنيا را بر آخرت مقدم ندارد و
نسبت به دنيا بى رغبت باشد)؛ چرا كه خداوند در كتابش فرموده است :
((در آن روز دوستان همه با يكديگر دشمن اند مگر پرهيزكاران
)).
اى پسر مسعود! بدان كه اين اشخاص معروف را منكر مى بينند (واجبات الهى به نظر آنها
حرام است ) و محرمات را معروف (ارتكاب حرام در نظر آنها مانعى ندارد). پس در اين
حال ، خداوند بر دلهاى آنان مهر مى زند. آنوقت در ميان آنها كسى شهادت به حق نمى
دهد و نيز قيام به عدل نمى كند با اينكه خداوند امر فرموده است ((نگهدار
عدالت باشيد و براى خدا گواهى ديد ولو اينكه به ضرر خودتان و يا پدران و مادران و
بستگان نزديك شما باشد)).
اى پسر مسعود! اينها افتخارشان را به مال مى دانند با اينكه خداوند فرموده
((براى هيچ كس در نزد او نعمتى نيست كه پاداش داده شود، مگر در پى
خشنودى پروردگار برترش ، و بزودى خشنود گردد)).
رسول اكرم و روز خلاصى دنيا
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
از رسول گرامى خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:
اذا كانت الصيحة فى رمضان فانها تكون معمة فى شوال و تمير القبائل و تتحارب فى ذى
القعدة و يسلب الحاج و تسفك الدماء فى ذى الحجة و المحرم و ما المحرم ؟ هيهات هيهات
يقتل الناس هرجا هرجا ثم ينادى مناد من السماء الا ان فلانا ابن فلان هو المهدى
قائم آل محمد فاسمعوا له و اطيعوا و ذلك الصوت صوت جبرائيل حين يدعوا للبيعة فى
صبيحة يوم الخلاص .
(56)
زمانى كه صيحه در ماه رمضان شنيده شد پس همهمه و آواز جنگ در شوال بلند مى شود و
قبايل طعام گردآورى و ذخيره مى كنند و ذى القعده با هم نبرد مى كنند و در ماه ذى
الحجه حجاج بيت الله الحرام قتل و غارت مى شوند و خونها ريخته مى شود. و محرم ، چه
محرمى ؟ هرگز نمى توانى درك كنى ! نه هرگز! مردم ، دسته دسته در اين فتنه و آن فتنه
كشته مى شوند (در هرج و مرج )؛ آنگاه منادى از آسمان ندا مى كند كه فلانى پسر فلانى
، مهدى و قائم آل محمد صلى الله عليه و آله است ، به فرمان او گوش فرا دهيد و اطاعت
كنيد. آن صدا صداى جبرئيل است كه در بامداد روز رهايى ، مردم را به بيعت فرا مى
خواند.
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه مى فرمايند:
لا تقوم الساعة حتى يقوم القائم منا و ذلك حين ياءذن الله عزوجل له و من تبعه نجا و
من تخلف عنه هلك الله الله عبادالله فاءنوه ولو حبوا على الثلج فاءنه خليفة الله
عزوجل و خليفتى .
(57)
روز رستاخيز برپا نمى شود تا اينكه قائم ما قيام كند و اين قيام در وقتى است كه
خداوند فرمان ظهورش را امضاء فرمايد. هر كس كه آن روز از قائم ما متابعت كند نجات
مى يابد و كسى كه سرپيچى نمايد دچار هلاكت دو جهان خواهد شد. اى بندگان خدا! از خدا
بترسيد و به سوى قائم ما بشتابيد اگرچه مجبور باشيد روى برفها به نحو سينه خيز خود
را بكشيد، زيرا او جانشين خداوند و خليفه من است (در روى زمين ).
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به فرزند عزيزش حضرت امام حسين عليه السّلام مى
فرمايد:
ثم يظهر اءمير الامرة و قاتل الكفرة السلطان الماءمول الذى تتحير فى غيبته العقول و
هو التاسع من ولدك يا حسين يظهر بين الركنين يظهر على الثقلين و لايترك فى الارض
الا دنين طوبى للمؤ منين الذين ادركوا زمانه و لحقوا اوانه و شهدوا ايامه و لا قوا
اقوامه .
(58)
(اى حسين !) امير همه اميران عالم ، كشنده كافران و ستمگران جهان و شهريار منتظرى
كه در غيبتش عقلها مات و حيران شده اند، نهمين فرزند از فرزندان شماست . اى حسين !
او بين ركن و مقام ظاهر مى شود و بنيان و اساس گمراهى و پستى را از ريشه مى كند و
چه سعادتمند افرادى كه عصر پرشكوه حكومت او را درك و در دولت حقه اش زندگى مى كنند
و آن روزگار ميمون و مبارك را مى بينند و اصحاب باوفاى آن سرور را ملاقات مى كنند.
واقعا خوشا به حال مردم آن زمان . از خداوند بخواهيم لياقت درك آن زمان را به همه
ما عنايت بفرمايد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره نشانه هاى قيام حضرت بقية الله ارواحنا له
الفداء مى فرمايد:
يستخرج الزبور من بحيرة طبرية فيها مما ترك آل موسى و هارون تحمله الملائكة و فيها
الا لواح و عصا موسى (ع )... يستخرج الكنوز يفتح مدائن الشرك .
(59)
(حضرت مهدى عليه السّلام ) زبور را از درياچه طبريه (كه گويا در شمال فلسطين است )
بيرون مى آورد كه از خاندان موسى و هارون چيزهايى به عنوان ماترك اين دو خاندان با
آن هست و ملائكه آن را به دوش مى گيرند (يا به هر وسيله اى آنها را مى برند) و نيز
الواحى كه بر حضرت موسى نازل شده و عصاى آن حضرت در اين اشياء هست ... گنجها را از
دل زمين بيرون مى آورد و شهرهاى شرك را فتح مى كند.
درباره لشكر سفيانى كه به عزم نبرد با حضرت مهدى عليه السّلام به طرف مكه معظمه
حركت مى كند از رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين نقل مى كنند:
|