نويد امن وامان

لطف الله صافى گلپايگانى

- ۳ -


متن احاديث

ما فقط متن چند حديث از اين روايات را در اينجا ذکر مى کنيم، تا معلوم شود که بنيان مذهب شيعه اثنى عشرى بر استوارترين مآخذ ومدارک معتبر مورد قبول فِرَق مسلمين قرار دارد ونام (اثنى عشرى)، نامى است که از زبان وحى ورسالت يعنى کلام معجز نظام، حضرت خاتم الانبياء (صلى الله عليه وآله وسلم) گرفته شده است.

1ـ احمد حنبل در مسند که از معتبرترين کتب مسانيد وجوامع اهل سنّت ومعروف ترين کتب حديث مسلمين است، سى وپنج حديث با سندهائى عالى، از پيغمبر روايت کرده است که همه دلالت دارند بر اينکه جانشينان ورهبران امّت بعد از آن حضرت دوازده نفرند. از جمله سند را به جابر بن سمره صحابى معروف مى رساند که گفت: شنيدم پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (يکون لهذه الامة اثنا عشر خليفة(1) براى اين امّت دوازده نفر خليفه است). وچنانچه همه مى دانند، فقط شيعه اثنى عشرى اين مذهب را دارند.

2ـ ابن عدى در کامل وابن عساکر از ابن مسعود روايت کرده اند از پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) که فرمود: (انّ عدة الخلفاء بعدى عدة نقباء موسى(2) شماره جانشينان من به شماره نقباء موسى است). که به اتفاق دوازده تن بوده اند.

3ـ طبرانى از ابن مسعود روايت کرده که پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (يکون من بعدى اثنى عشر خليفة کلهم من قريش(3) بعد از من دوازده نفر خليفه اند که همه از قريش مى باشند).

4ـ ابن النجار از انس بن مالک روايت کرده که پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (لن يزال هذا الدين قائماً الى اثنى عشر من قريش فاذا هلکوا ماجت الارض بأهلها (4) اين دين همواره بر سرپا است تا دوازده نفر از قريش، پس وقتى آنها مردند زمين به اهلش مضطرب مى شود).

5ـ ديلمى در فردوس الاخبار از ابو سعيد خدرى روايت کرده که پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) نماز اولى را با ما بجا آورد سپس به طرف ما برگشت وفرمود: اى گروه اصحابم به درستى که مثل اهل بيت من در بين شما مثل کشتى نوح وباب حطه بنى اسرائيل است، پس متمسک شويد به اهل بيت من بعد از من که پيشوايان راشدين از ذريه من هستند پس به درستى که شما هرگز گمراه نشويد. (فقيل: يارسول الله کم الائمة بعدک؟ قال اثنا عشر من أهل بيتى (أو قال) من عترتى =پرسيد شد: يا رسول الله امامان بعد از شما چند نفرند؟ فرمود: دوازده تن از اهل بيت من يا فرمود: از عترت من مى باشند).(5)

6ـ شارح (غاية الاحکام) به سند خود از ابوقتاده حديث نموده که گفت: شنيدم پيغمبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (الائمة بعدى اثنى عشر عدد نقباء بنى اسرائيل وحوارى عيسى (عليه السلام)).(6)

از اين قسم اخبار در کتب اهل سسنّت بسيار است، براى نمونه همين مقدار کافى است.

7ـ فاضل قندوزى از ابوالفضيل عامر بن واثله از على (عليه السلام) از پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت کرده که فرمود: يا على تو وصى منى، جنگ تو جنگ من وسازش تو سازش من است، وتو امام وپدر امام وپدر يازده امامى که پاک ومعصومند واز ايشان است مهدى که زمين را از قسط وداد پر کند.(7)

8ـ ونيز قندوزى روايت کرده که پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند اول ايشان يا على توئى وآخر ايشان قائم است که خدا به دستش مشارق ومغارب زمين را مى گشايد.(8)

9ـ حموئى در (فرائد السمطين) وسيد على همدانى در (مودة القربى) از ابن عباس روايت کرده اند که رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (أنا سيد النبيين، وعلى بن أبى طالب سيد الوصيين، وأنّ أوصيائى اثنا عشر أولهم على بن أبى طالب، وآخرهم القائم(9) من سيد پيامبرانم وعلى سيد اوصياء است واوصياى من دوازده نفرند که اوّل آنها على وآخرين ايشان قائم است).

10ـ در روضة الاحباب وفرائد السمطين از ابن عباس روايت شده که پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: جانشينان واوصياء من وحجتهاى خدا بر خلق بعد از من دوازده نفرند که اوّل ايشان برادر من است وآخر ايشان فرزند من است.

پرسيده شد: يا رسول الله برادرت کيست؟

فرمود: على بن ابيطالب.

پرسيده شد: فرزندت کيست؟

فرمود: مهدى است که زمين را از قسط وعدل پر کند همچنانکه پر از ظلم وجور شده باشد. سوگند به آن کس که مرا به حق بشارت دهنده مبعوث کرد، اگر باقى نماند از دنيا مگر يک روز خدا آن روز را طولانى گرداند تا فرزندم مهدى در آن بيرون آيد، پس عيسى بن مريم نزول کند وپشت سر او نماز بخواند وزمين به نورش روشن شود وسلطنتش به مشرق ومغرب برسد.(10)

11ـ شارح غاية الاحکام از حسين (عليه السلام) روايت کرده است که فرمود: از ما است دوازده نفر مهدى اوّل ايشان على بن ابيطالب وآخر ايشان قائم: است.(11)

12ـ حموئى وهمدانى از ابن عباس روايت کرده اند که پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (أنا وعلى والحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين مطهرون معصومون(12) من وعلى وحسن وحسين، ونه تن از فرزندان حسين مطهّر ومعصوميم).

13ـ خوارزمى در (مقتل الحسين) و(مناقب) وهمدانى در (مودة القربى) از سلمان روايت کرده اند که گفت: وارد شدم بر پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در حالى که حسين بر زانوى او بود چشمهايش را مى بوسيد ودهانش را مى بوسيد ومى فرمود: تو آقا، پسر آقائى. تو امام پسر امام، برادر امام، پدر امامانى، تو حجت خدا پسر حجت خدائى وپدر نُه حجتى که از صلب تو هستند ونهمين ايشان قائم آنها است.(13)

ومفصل تر از اخبارى که نقل شد رواياتى است که در آنها اسامى مبارک دوازده امام از حضرت على (عليه السلام) تا حضرت حجة بن الحسن العسکرى، امام دوازدهم، مهدى منتظر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ نامبرده شده اند که شارح رواياتى مى باشند که در آنها فقط عدد ائمه ذکر شده است.

اين اخبار از طرق شيعه بسيار ومتواتر است، واز طرق اهل سنّت نيز روايت شده است واعتبار آنها به روش اهل سنّت با همان روايات مشتمل بر عدد ائمه که در کتب صحاح تخريج شده تأييد وتضمين مى شود.

14ـ مانند روايت جابر که در روضة الاحباب ومناقب، روايت شده است.(14)

15ـ ومانند روايت ابو سلمى (راعى ابل حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) که خوارزمى وقندوزى روايت کرده اند.(15)

16ـ ومثل روايت حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) که خوارزمى روايت کرده است.(16)

17ـ وروايتى که حافظ ابو الفتح محمد بن احمد بن ابى الفوارس (متوفاى س 412) به سند خود در (اربعين) خود نقل کرده از پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) واين حديث چهارم اربعين او است: پس از آنکه نام ائمه را از حضرت امير المؤمنين تا حضرت امام على نقى: ذکر فرموده، مى فرمايد: (ومن أحب أن يلقى الله عز وجل وهو من الفائزين فليتول ابنه الحسن العسکرى ومن أحب أن يلقى الله عز وجل، وقد کمل ايمانه، وحسن اسلامه فليتول ابنه المنتظر محمداً صاحب الزمان المهدى فهولاء مصابيح الدجى، وأئمة الهدى وأعلام التقى فمن أحبهم، وتولاهم کنت ضامناً له على الجنة).(17)

اين احاديث ورواياتى که نقل کرديم اگر به نامهاى شريف دوازده امام هم تصريح نداشت وفقط به همان عدد دوازده امام اکتفا شده بود جز بر ائمه اثنى عشر: ومذهب شيعه، بر هيچيک از مذاهب وپيشوايان آنها انطباق ندارد، زيرا فقط شيعه اماميه است که قائل به امامت ائمه اثنى عشر است واين روايات در قوت واعتبار وتواتر به پايه اى است که احدى از اهل سنّت در صحت آنها ترديد نکرده است هر چند در تفسير وتوجيه آن بى جهت دست وپاکرده وخود را به زحمت انداخته اند، ولى چنانچه در حواشى منتخب الاثر نگاشته ايم نتوانسته اند هيچگونه توجيه قابل قبولى براى اين احاديث بنمايند، اين احاديث مستقيماً اعلان صحت مذهب شيعه است وبا اخبار ورواياتى که نامهاى شريف امامان را دارد، مؤيد ومعاضد يکديگرند.

از اين جهت جمعى از علماى عامه مانند علامه کبير شيخ رحمه الله، مؤلف کتاب نفيس (اظهار الحق) وکتب ديگر در جزء2، ص94; قندوزى صاحب (ينابيع الموده)، علامه محمد معين بن محمد امين سندى، مؤلف (دراسات اللبيب) و(مواهب سيد البشر فى حديث الائمة الاثنى عشر)، سيد جمال الدين مؤلف (روضة الاحباب)، ابن الصباغ مالکى در (الفصول المهمة)، سبط ابن الجوزى در (تذکرة الخواص)، نور الدين عبد الرحمن جامى در (شواهد النبوة)، حافظ ابى عبد الله گنجى شافعى مؤلف (کفاية الطالب) و(البيان)، کمال الدين محمد بن طلحه شافعى مؤلف (مطالب السؤل)، قاضى روزبهان مؤلف (ابطال نهج الباطل)، شارح (الشمائل)، ابن خشاب مؤلف (مواليد الائمه)، شيخ سعد الدين حموى، خواجه محمد پارسا، حافظ ابى الفتح محمد بن ابى الفوارس، عبد الحق دهلوى، صلاح الدين صفدى، جلال الدين رومى، شيخ عبد الرحمن صاحب (مرآة الاسرار)، قاضى شهاب الدين دولت آبادى صاحب تفسير (البحر المواج) و(هداية السعداء)، عبد الله بن محمد المطيرى مدنى صاحب (الرياض الزاهرة)، محمد بن ابراهيم حموينى شافعى صاحب (فرائد السمطين)، قاضى بهلول بهجت افندى، شمس الدين زرندى، شبراوى رئيس دانشگاه الازهر مؤلف (الاتحاف) شيخ ضياء الدين احمد کشمخانوى مؤلف (لوامع العقول) وجماعت ديگرى که ذکر اسامى آنها موجب اطاله کلام است، صريحاً به امامت ائمه اثنى عشر اعتراف کرده وفضايل ومناقب آن بزرگواران را نوشته اند.(18)

بنا بر آنچه گفته شد روايات واحاديث دوازده امام صحت وحقانيّت مذهب شيعه اثنى عشرى (دوازده امامى) را مانند آفتاب آشکار مى سازد وبر هيچيک از مذاهب جز مذهب شيعه اثنى عشرى منطبق نيست ودلالت اين احاديث بر امامت حضرت مهدى (عليه السلام) بطورى مورد قبول ومسلّم است که ابو داود احاديث دوازده امام را در جامع خود که از معتبرترين ومعروف ترين کتب مورد اعتماد اهل سنّت واز (صحاح ستّه) به شمار مى رود در کتاب (المهدى) تخريج کرده است.

وبراى مزيد بصيرت يادآور مى شويم که طبق احصاى ناقص ما، در کتاب منتخب الاثر، 271 حديث دلالت بر امامت دوازده امام دارد.

و94 حديث دلالت دارد که حضرت مهدى (عليه السلام) دوازدهمين ايشان است.

و91 حديث دلالت دارد بر اينکه امير المؤمنين على (عليه السلام) نخستين ايشان ومهدى ـ عجل الله تعالى فرجه ـ دوازدهمين آنها است.

و107 حديث دلالت دارد بر اينکه امامان دوازده نفرند ونه تن ايشان از فرزندان حسين (عليه السلام) ونهمين آنها حضرت قائم ـ أرواحنا فداه ـ است.

و50 حديث دلالت بر اسامى شريف دوازده امام دارد.

بديهى است احاديث واخبار در هر يک از موضوع هاى نامبرده بيش از اينها است وآنچه يادآور شديم فقط بر حسب احصائى است که در اين کتاب انجام داده ايم وبه خواست خداوند متعال در کتابى که در آينده تقديم جامعه شيعه وحقايق پژوهان خواهيم کرد، احصائيه هاى جامع تر وبيشتر عرضه خواهيم کرد.

وما توفيقى الا بالله عليه توکلت واليه اُنيب.

مشخصات واوصاف حضرت مهدى

تمام مخلوقات وممکنات وانواع واجناس واشخاص مرکب مى باشند از (ما به الاشتراک) و(ما به الامتياز) به عبارت ديگر هر يک از افراد واشخاص وانواع در عين حال که در بعضى اوصاف ذاتى يا عرضى يا اعتبارى با افراد ديگر جهت اجتماع واشتراک دارند داراى اوصاف ومشخصاتى نيز مى باشند که به آن اوصاف از ديگران ممتاز ومشخص مى شوند واين مسأله مميزات ومشخصات يکى از بزرگترين حکمتهاى عالم آفرينش واز پايه هاى عمده بقاى نظام جهان است.

ما به الاشتراک يا قدر مشترک، آن چيزى است که فرد يا افراد ديگر در آن شرکت دارند وملاک صحت اطلاق يک مفهوم کلى ولفظ عام بر افراد کثير است مانند انسان، مسلمان، ناطق، ضاحک...

ما به الافتراق والامتياز، اوصاف ومشخصات حقيقى وعرضى واعتبارى است که افراد به ملاحظه آن از يکديگر مميز وبطور استقلال تحت ملاحظه وتصوّر واقع مى شوند.

بديهى است که مشخصات يک فرد بسيار وبلکه شايد قابل احصاء نباشد، ولى در مقام شناختن يک نوع يا يک فرد، بايد طورى مشخصات او گفته شود که با توجه به آن مشخصات، آن فرد با فرد ديگر اشتباه نشود، مثلاً در خصوصيات مسکن بايد نام کشور، استان، شهرستان، بخش، نام خيابان، نام کوچه، شماره اطاق، ودر خصوصيات اندام بايد شکل، شمايل، قيافه رنگ چهره، نشانه هاى مو، ابرو، وقد وقامت، ودر مشخصات نسبى وفاميلى، اسم پدر ومادر واجداد (پدر بزرگها) وجدات (مادر بزرگها) ودر مشخصات عملى، اقدامات اصلاحى، جنگها، غزوات، معاهدات، کار وپيشه، مقامات، مواقف تاريخى، سلوک ووضع معاشرت، ودر مشخصات علمى، روش فکرى، ايمان، عقيده، نظرات اجتماعى وسياسى وآراى ديگر، ودر اوصاف اخلاقى، چگونگى صفات وخُلق وخوى او از قبيل شجاعت، سخاوت، عفو، گذشت، تواضع وفروتنى، شکيبائى، عدل وساير اوصاف ومحامد اخلاقى ويا اضداد آنها بايد ذکر شود.

هر چه اين مشخصات روشن تر بيان شود فردى که مقصود شناساندن او است، بهتر شناخته مى شود.

راجع به حضرت مهدى (عليه السلام) واوصاف آن بزرگوار بايد بدانيم که شناختن مشخصات آن حضرت از دو جهت اهميّت بخصوص دارد: يکى از نظر تکليف زيرا شناختن امام شرعاً وعقلاً واجب است وبه حکم حديث معروف: (من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية = هر کس بميرد وامام زمان خود را نشناخته باشد، مرده است (همانند) مردن جاهليّت). وديگر از جهت شناختن دروغ وباطل بودن دعاوى کسانى که به دروغ ادعاى مهدويّت کرده يا بنمايند، زيرا با ملاحظه اين مشخصات، کذب وبطلان دعواى اين افراد روشن وواضح مى شود چون فاقد اين صفات وخصائص بوده اند.

صفات ومشخصات حضرت مهدى (عليه السلام) که در احاديث وروايات ذکر شده مشخصاتى است که هر کس آن مشخصات را در نظر بگيرد هرگز آن حضرت را با افراد ديگر اشتباه نخواهد کرد واگر ديده مى شود پاره اى فريب خورده ودعواى مهدويّت را از شيادانى پذيرفته اند، به دليل غفلت يا بى اطلاعى از اين مشخصات وخصائص بوده، ويا آنکه بعضى مشخصات را که تمام مشخّص نبوده ووصف عام آن حضرت وديگران بوده، تمام مشخّص شمرده وصاحبان وصف عام را با صاحب وصف خاص اشتباه کرده اند. بسيارى هم دانسته وعمداً اين دعاوى را براى يک سلسله اغراض مادّى وسياسى وحُبّ جاه ورياست، به ظاهر پذيرفته وترويج مى نمايند.

وگرنه خصوصيات واوصافى که براى آن حضرت بيان شده مشخصاتى است که جز بر آن شخص خاص وموصوف به آن صفات خاص (يعنى امام دوازدهم، يگانه فرزند امام حسن عسکرى) بر احدى از کسانى که ادعاى مهدويّت کرده اند قابل انطباق نيست وبطلان دعاوى آنها با توجه به اين نشانيها وعلامات مانند آفتاب آشکار وهويدا است.

علماء ودانشمندان متتبع ومحيط به احاديث که وثاقت آنان مورد تأييد علم رجال وتراجم است، در کتابهاى معتبر ومستند به نحو کافى ووافى اين مشخصات را تعيين وتوضيح داده اند که چون نقل آن احاديث در اينجا امکان پذير نيست لذا ما فقط بر طبق احصاى ناقص خودمان در کتاب (منتخب الاثر) قسمتى از اين مشخصات را با ذکر عدد احاديثى که بر هر يک از آنها دلالت دارد به عرض خوانندگان ارجمند مى رسانيم.

1ـ مهدى (عليه السلام) از خاندان وذريه پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است. (طبق 389 حديث).

2ـ همنام وهم کنيه پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وشبيه ترين مردم به آن حضرت است. (طبق48 حديث).

3ـ در صفت شمائل وقيافه آن حضرت. (21 حديث).

4ـ از فرزندان امير المؤمنين (عليه السلام) است. (طبق214 حديث).

5ـ از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است (طبق192 حديث).

6ـ از فرزندان حسن وحسين (عليهما السلام) است (طبق 107 حديث).(19)

7ـ از فرزندان حسين (عليه السلام) است (طبق185 حديث).

8ـ نهمين از فرزندان حسين (عليه السلام) است (طبق 148 حديث).

9ـ از فرزندان زين العابدين (عليه السلام) است (طبق 185 حديث).

10ـ هفتمين از فرزندان حضرت باقر (عليه السلام) است (طبق 103 حديث).

11ـ ششمين از فرزندان حضرت صادق (عليه السلام) است (طبق 99 حديث).

12ـ پنجمين از فرزندان موسى بن جعفر (عليهما السلام) است (طبق 98 حديث).

13ـ چهارمين از فرزندان حضرت رضا (عليه السلام) است (طبق 95 حديث).

14ـ سوّمين از فرزندان امام محمد تقى (عليه السلام) است (طبق 60 حديث).

15ـ جانشين جانشين امام على نقى وپسر امام حسن عسکرى است (طبق 146 حديث).

16ـ اسم پدرش حسن (عليه السلام) است (طبق 147 حديث).

17ـ مادرش سيده کنيزان وبهترين ايشان است (طبق 9 حديث).

18ـ دوازدهمين امام وخاتم ائمه است (طبق 136 حديث).

19ـ داراى دو غيبت است (صغرى وکبرى) (طبق 10 حديث).

20ـ غيبتش از بس طولانى خواهد شد که مردم ضعيف الايمان وکم معرفت، گرفتار شک وترديد مى شوند (طبق 91 حديث).

21ـ بسيار طويل العمر است (طبق 318 حديث).

22ـ زمين را پر از عدل وداد کند بعد از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد (طبق 123 حديث).

23ـ مرور روزگار او را پير نسازد وبه سيماى جوانان باشد (طبق 8 حديث).

24ـ ولادتش پنهان باشد (طبق 14 حديث).

25ـ دشمنان خدا را مى کشد وزمين را از شرک وظلم وستم وحکومت ديکتاتوران پاک وبه تأويل جهاد کند (طبق 14 حديث).

26ـ دين خدا را آشکار واسلام را در تمام روى زمين گسترش دهد وفرمانرواى روى زمين گردد وزمين را خدا به او زنده سازد (طبق 47 حديث).

27ـ مردم را به هدايت وقرآن وسنّت برگرداند (طبق 15 حديث).

28ـ داراى سنّتهائى از انبياء است که از آن جمله غيبت است (طبق 23 حديث).

29ـ با شمشير قيام کند (طبق احاديث بسيار).

30ـ روش او روش پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) باشد (طبق 30 حديث).

31ـ ظاهر نشود مگر بعد از آنکه مردم در امتحانات وآزمايشهاى سخت واقع شوند (طبق 24 حديث).

32ـ عيسى نازل شود ودر نماز به آن حضرت اقتدا نمايد (طبق 25 حديث).

33ـ پيش از ظهورش بدعتها وظلم وگناه وتجاهر به فسق وفجور، زنا، ربا، ميگسارى، قمار، رشوه، ترک امر به معروف ونهى از منکر ومعاصى ديگر رايج شود، زنان مکشفه ودر کارهاى مردان شرکت کنند، طلاق بسيار ومجالس لهو ولعب وغنا وآوازهاى مطرب علنى گردد. (طبق 37 حديث).

34ـ هنگام ظهورش منادى آسمانى به نام او ونام پدرش ندا کند که همه آن را بشنوند وظهور آن حضرت را اعلام کند (طبق 27 حديث).

35ـ پيش از ظهورش نرخها بالا رود وبيماريها زياد شود وقحطى ظاهر وجنگهاى بزرگ بر پا شود وخلق بسيار از ميان بروند (طبق 23 حديث).

36ـ پيش از ظهورش (نفس زکيّه) و(يمانى) کشته شوند ودر (بيدا) (که مکانى بين مکه ومدينه است) خسفى واقع شود ودجّال وسفيانى خروج کنند وصاحب الزمان (عليه السلام) آنها را بکشد. (طبق احاديث باب6 و7 از فصل6 وباب9 و10 از فصل7).

37ـ برکات آسمان وزمين بعد از ظهورش ظاهر شود وزمين معمور آباد گردد وغير خدا پرستش نشود وکارها آسان وخردها تکامل يابد (طبق احاديث باب2 و3 و4 و11 و12 از فصل7).

38ـ سيصد وسيزده نفر اصحاب او در يک ساعت به محضرش حاضر شوند (طبق 25 حديث).

39ـ ولادت ومشروح تفصيلات وتاريخ آن وبعضى از احوال مادر جليله آن حضرت (طبق 214 حديث).

40ـ شرح بعضى از معجزات او در زمان حيات پدر بزرگوارش ودر غيبت صغرى وغيبت کبرى ونام جمع کثيرى از کسانى که مشرف به نعمت ديدار ولقاى آن حجت خدا شده اند (طبق باب2 و3 از فصل3 وباب1 و2 از فصل4 وباب1 و2 از فصل5).

بيش از اين وبه تفصيل هر کس خواسته باشد، از اوصاف حضرت مهدى (عليه السلام) اطلاع حاصل نمايد مى تواند به کتاب منتخب الاثر نگارنده ويا کتابهاى مبسوط ومفصل وجامع محدثين بزرگ مانند صدوق، نعمانى، شيخ طوسى ومجلسى ـ رضوان الله عليهم اجمعين ـ رجوع نمايد.

السلام على المهدى الذى وعد الله به الامم

اين مقاله در شماره9، سال2، مجله (نشريه مسجد اعظم)، ص22 ـ 31 چاپ شده است.

شايد بعضى گمان کنند که ايمان وعقيده به ظهور حضرت مهدى منتظر ـ عليه الصلاة والسلام ـ اختصاص به شيعه دارد ومصادر ومدارک احاديث آن فقط کتابهاى شيعه وروات آن همه از شيعيان هستند واز کثرت احاديث وارده از طرق اهل سنّت وجماعت وتأليفات علماء ومحدثين معروف ايشان در اين موضوع بى اطلاع باشند. لذا ما در اين مقاله بطور اختصار وبدون اينکه در مقام استقصاء باشيم، بشارتهاى قرآن مجيد واحاديث شريف واسامى کسانى که از اهل سنّت آن احاديث را روايت کرده اند وکتابهاى ايشان را که اين احاديث در آن ضبط است وتأليفات بخصوصى را که علماى عامه در اين باب دارند، با مطالب ديگر که مناسب اين موضوعات است در تحت چند عنوان مى نگاريم.

قرآن شريف وحضرت مهدى منتظر (عليه السلام)

ازقرآن شريف آيات متعددى(20) به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) تفسير وتأويل شده است مانند آيه: (ليستخلفنهم فى الارض)(21) وآيه: (ليظهره على الدين کله) که جمعى از مفسرين مثل ابن عباس وسعيد بن جبير وسدى گفته اند که اين وعده در وقت ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) عملى خواهد شد.(22)

وآيه : (ولقد کتبنا فى الزبور...).(23)

وآيه : (الذين يؤمنون بالغيب).(24)

وآيه : (ونريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الارض...).(25)

وآيه : (وانه لعلم للساعة) که مقاتل بن سليمان واتباع او از مفسرين همه گفته اند در حق مهدى (عليه السلام) نازل شده است.(26)

احاديث وارده در موضوع ظهور

احاديث در موضوع ظهور حضرت مهدى ـ عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ بسيار ودر نهايت کثرت است شايد در کمتر مسأله اى از مسائل اسلامى کثرت روايات به اين حدّ باشد که بديهى است ردّ يکدهم بلکه يکصدم اين روايات خلاف ايمان وخلاف طريق عقلاء در قبول واعتماد به اخبار ثقات است، خصوصاً که قرائن ونشانيهائى در بعضى از اين روايات است که قطع به صدور آنها حاصل مى شود وشکّى باقى نمى ماند.

در بين اين احاديث، احاديث (عالية الاسناد) واحاديثى که روايت آن موثق وممدوح باشند زياد است، چنانچه از تاريخ وتراجم وکتب حديث استفاده مى شود اين اخبار در بين روات مشهور وراجع به مضامين ومفاد آنها از صحابه وتابعين توضيحات مى خواسته اند ومضمون آنها را مسلّم وحتمى الوقوع مى دانستند وبعضى اصحاب مثل (حذيفة بن اليمان) در اينگونه احاديث اطلاع وتخصص بسيار داشته اند.

پاورقى:‌


(1) منتخب الاثر، تأليف نگارنده، ص12.
(2) الجامع الصغير، ج1، ط4، ص91.
(3) کنز العمال، ج1، ص338، ج6، ص201.
(4) کنز العمال، ج6، ص201، ح3483.
(5) عبقات الانوار، ص246، ج2، ج12.
(6) کشف الاستار، ص74.
(7) ينابيع الموده، ص5.
(8) ينابيع الموده، ص493.
(9) ينابيع الموده، ص258، 445 وکشف الاستار، ص74.
(10) ينابيع المودة، ص447. عبقات، ص237، ج2، ج12.
(11) کشف الاستار، ص74، خ1. وعبقات، ج2، ج12، ص240.
(12) ينابيع الموده، ص258 و455.
(13) مقتل الحسين، ج1، ص94، وينابيع الموده، ص258و 492.
(14) عبقات، ص238، ج2، ج12. وينابيع المودة، ص494.
(15) مقتل الحسين خوارزمى، ج1، ص95. وينابيع الموده، ص486 ـ فرائد السمطين، ج2.
(16) مقتل الحسين، ج1، ص94، فصل6.
(17) عبقات، ج2، ج12، ص253 و254. کشف الاستار، ص27 ـ 29 نسخه خطى اربعين، حديث4.
(18) از حسن موافقات که دليل بر امکان حصول تفاهم بيشتر بين شيعه واهل سنّت است اين است که اسامى ائمه اثنى عشر: در کتيبه هاى مسجد مقدس پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در مدينه طيبه در قسمتى که در زمان ملک سعود بن عبد العزيز وفيصل تجديد بنا شده ثبت گرديده است وبر حسب آنچه که زمانى در يکى از کتب تاريخى معتبر ديده ام، سابق بر اين هم اين اسامى طيبه در کتيبه هاى مسجد ثبت بوده با اين تفاوت که در کتيبه هائى که قبل از اين تعمير وتجديد بوده، اسامى ائمه متصل به هم بوده ودر کتيبه هاى فعلى به تفريق ودر بين اسامى صحابه وائمه اربعه نوشته شده ونام حضرت مهدى (عليه السلام) به اين عبارت (محمد المهدى رضى الله عنه) رو به روى کسى است که از باب مجيدى به صحن مقدس اول مشرف مى شود، در وسط قرار گرفته است.
(19) اينکه آن جناب از فرزندان حسن وحسين (عليهما السلام) است براى اين است که مادر مُکرمه حضرت امام محمد باقر، فاطمه بنت امام حسن مجتبى (عليه السلام) است، پس حضرت باقر وامامان بعد از ايشان تا حضرت ولى عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ همه از نسل حسن وحسين (عليهما السلام) مى باشند.
(20) عالم متتبع سيد هاشم بحرانى کتابى به نام (المحجة فيما نزل فى القائم الحجة) نگاشته که در آن بيش از صد آيه از آيات مفسّر به آن حضرت را جمع آورى کرده است.
(21) ينابيع الموده، ص426 وتفسير غرائب القرآن نيشابورى.
(22) تفسير فخر والسراج المنير شربينى والبيان، ص109 ونور الابصار، ص153، ب2.
(23) ينابيع الموده، ص425.
(24) غرائب القرآن وتفسير کبير.
(25) شرح ابن الحديد، ج4، ص336.
(26) اسعاف الراغبين، ب2، ص141 ـ نور الابصار، ب2، ص153 ـ ينابيع المودة، ص153 ـ البيان، ص109.