مولود مسعود مهدى موعود

محمد باقر شريعت پناه اصفهانى

- ۱ -


تقديم

به سرورم حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف،

آن که اگر يک ثانيه زودتر بيايد جهان خلقت به تعداد تمامى جاندارانش ثانيه هاى خوشبختى را زودتر خواهد داشت، تا چه رسد به يک دقيقه ويک ساعت ويک روز زودتر!

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

(السَّلامُ عَلَى الْمَهْدى، اَلّذى وَعَدَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ الاْمَمَ اَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ ويَلُمَّ بِهِ الشَعَثَ ويَمْلاَ بِهِ الاْرْضَ قِسْطاً وعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْمَاً وجَوْراً).

اخيراً مقاله اى تحت عنوان (مهدى موعود يا مهدى موهوم؟)

(نگاهى به عمود خيمه خرافات روحانيت)

توسط آقاى عبدالرحيم ملازاده در اينترنت منتشر شده که اعتقاد شيعيان به تولد وغيبت امام زمان (عليه السلام) از نسل امام حسن عسکرى (عليه السلام) را ساخته روحانيت شيعه قلمداد کرده است، نگارنده بعد از مطالعه مقاله مزبور بر آن شدم که توضيحى مختصر در اين باره بنويسم.

از آن جايى که خود نويسنده آقاى ملازاده در مقاله خود مشخصات مهدى واقعى را از ديدگاه روايات صحيحه (در نزد اهل سنت) بيان داشته است، اينجانب ديگر چندان نيازى براى اثبات واقعيت اعتقاد به مهدى موعود از ديدگاه آيات شريفه قرآنى وروايات صحيحه (در نزد شيعه) نمى بينم چرا که خود نويسنده تا نيمه راه را آمده ودر مقاله خود نوشته است:

(در ميان مسلمين مشهور است که مردى مصلح از اهل بيت نبوت به نام مهدى ظهور خواهد کرد که مهمترين ويژگى او طبق احاديث درست وصحيح عبارت است از اين که:

1. اسمش با اسم پيامبر (صلى الله عليه وآله) واسم پدرش با اسم پدر پيامبر (صلى الله عليه وآله) يکى بوده.

2. دين وکتاب جديد نياورده بلکه به سنت پيامبر عمل خواهد کرد.

3. به همه سنت ها عمل کرده وبدعت ها را محو خواهد کرد.

4. در آخر زمان دين اسلام را بپا داشته.

5. زمين را که پر از جور وظلم گشته پر از عدل وداد خواهد نمود.

6. صليب را شکسته وخنزير را به قتل خواهد رساند (که کنايه از شکست مسيحيت مى باشد).

7. براى کمک ونصرت اسلام ومسلمين خواهد آمد.

8. بين نژادها تفاوت قايل نمى شود.

9. مهدى مورد اشاره در احاديث صحيح حقيقتى است ثابت....

10. مصلحى است از امت محمد (صلى الله عليه وآله) وخداوند او را تأييد نموده وموفق مى دارد.

11. دين اسلام کامل است هيچ ربطى به آمدن ونيامدن او ندارد.

12. هنگام آمدن هم چيزى به دين اضافه ويا کم نمى کند).(1)

از اين رو بعد از قبول واقعيت مصلح موعود، سخن گفتن در مورد روايات مورد اختلاف آسان خواهد نمود.

آرزوى آمدن مصلح

اينجانب شب وروز از خداى خويش مى خواهم که خدايا! آن مهدى موعودى را که رسول گرامى اسلام حضرت محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله) وامير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) وعده ظهورش را به ما داده اند، هر چه زودتر به داد ما برسان، تا به دست آن حضرت اين اختلافاتى که در شناختن حق در ميان مسلمين وبلکه تمامى انسان ها به وجود آمده است برطرف گردد وهمه مردم بتوانند حق را از باطل تشخيص دهند واز حق پيروى کرده وبه سوى صراط مستقيم بروند.

مناسب است که هر فرد مسلمان معتقد به مهدى موعود اين دعا را در هر شب وروز ودر هر نماز واجب ومستحب خود بکند تا با آمدن آن حضرت حق از باطل وسره از ناسره شناخته شود.

(اَللّهُمَّ صَلَّ عَلى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد... وَاهْدِنا بِالْمَهْدِى الْمَوْعُودِ لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِکَ اِنَّکَ تَهْدى مَنْ تَشاءُ اِلى صِراط مُسْتَقيم).

بنابراين سخن گفتن از تک تک روايات مربوط به مشخصات وعملکردهاى مهدى موعود يا امام زمان شيعيان، ونقد وبررسى صحت وسقم آنها فعلاً ضرورتى ندارد چرا که وقتى مهدى موعود بيايد اختلاف انگور واُزوم وعنب واستافيل برطرف خواهد شد وهمه خواهند فهميد که نجاتبخش جهان، موعود واقعى تمام اديان آسمانى بوده است.

گفته بودم چو بيايى غم دل با تو بگويم      * * *     چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايى

با آمدن مهدى موعود معلوم مى شود که:

چند درصد از نسخه روايات شيعه درباره امام زمان برابر با اصل بوده است.

يا چند درصد از روايات اهل سنت درباره مهدى موعود اين چنين بوده است.

از اين رو من فکر نمى کنم که يک مسلمان شيعه مذهب يا سنى مذهب نياز به آمدن (مصلح جهان، عمل کننده به سنت پيامبر، محو کننده بدعت ها، بپا دارنده اسلام کامل، پرکننده جهان از عدل وداد، نابود کننده جهان مسيحيت که تفاوتى ميان نژادها قايل نمى شود) را احساس نکند، همچنان که در مقاله مذکور از مشخصات مهدى موعود شمرده شده است.

حجيت قرآن وسنت

آقاى د.عبدالرحيم ملازاده، در قسمتى از مقاله خود مى نويسد:

در قرآن هيچ خبرى از اين امام زمان کذايى نيست مگر به زور تحريف آيات وتأويل آن به روش باطنيه که در واقع جنگ با قرآن است.

نويسنده در مقاله خودش (قرآن را تنها حجت الهى بر زمين دانسته) و(هدايت الهى را منحصر به قرآن شمرده است)

در حالى که از حجيت سنت رسول اکرم (صلى الله عليه وآله) غفلت نموده چرا که فروعات بسيارى از اعمال عبادى مسلمانان از قبيل نماز وروزه وحج و... در سنت آمده است نه در قرآن.

اگر به آيه شريفه (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ الله).(2)

يا آيه شريفه (اَطيعُوا اللهَ واطيعُوا الرَّسُولَ واُولِى الاْمْرِ مِنْکُم);(3) توجه کنيم روشن مى شود که حجيت قرآن وکامل بودن دين اسلام در سايه اطاعت از رسول واولى الامر مى باشد. چنان که تبيين وتفصيل مواد کلى قانون اساسى در بعضى از مواد به مجريان قانون وقواى مقنّنه وقضاييه واگذار مى گردد. بنابراين اگر نامى از مهدى موعود در قرآن نيامده دليل موهوم بودن اين امر نيست، چرا که به گفته خود نويسنده در اخبار واحاديث صحيحه ظهور مهدى موعود مطرح شده است. از اين رو وظيفه شرعى هر مسلمان است که در اين نوع مسايل دو نکته را توجه نمايند.

1. مراجعه به سنت رسول اکرم (صلى الله عليه وآله) بويژه در موارد اختلافى;(4)

2. مراجعه به اولى الامر که از قدرت استنباط برخوردارند.(5)

بنابراين از نويسنده محترم سؤال مى کنم:

آيا امير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) که وصى رسول اکرم (صلى الله عليه وآله) بود يکى از مصاديق اولى الامر (الذين يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ) نيست؟

اگر پاسخ ايشان مثبت باشد عقل وشرع حکم مى کند که در مورد مهدى موعود نيز که ظاهراً مورد اختلاف ميان شيعيان واهل سنت است به گفته هاى آن حضرت در نهج البلاغه مراجعه کنند.(6)

مهدى موعود در قرآن

خداى متعال مى فرمايد: (هُوَ الذّى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى ودَينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدينِ کُلّهِ...);(7)

او ـ خدا ـ کسى است که فرستاده اش محمد (صلى الله عليه وآله) را با راهنمايى ودين واقعى به سوى مردم گسيل داشت تا آن دين واقعى را بر تمام دين هاى جهان چيره سازد.

ودر آيه ديگر مى فرمايد: (ولَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُها عِبادِى الصّالِحُون);(8)

همانا ما در کتاب مزامير (حضرت داود (عليه السلام)) نوشتيم بعد از ياد (خدا)، اين که زمين را بندگان نيکوکار من به ارث خواهند برد.

ونيز در سوره نور مى فرمايد: (وَعَدَ اللهُ الذّينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الذّينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ولَيُمَکِنَّنَ لَهُمْ دينَهُم الذّى ارْتَضى لَهُمْ ولَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَنى لا يُشْرِکُونَ بى شَيْئاً ومَنْ کَفَرْ بَعْدَ ذلِکَ فَاؤُلئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ).(9)

خداى متعال به بعضى از کسانى که از شما (مسلمانان) ايمان آورده وکارهاى شايسته انجام داده (مى دهند) وعده داده است که حتماً ايشان را در زمين جانشين (نسلهاى قبلى) سازد همچنان که کسانى را که قبل از آن مؤمنان خاص بودند جانشين پيامبران قبلى ساخت وحتما دين اين مؤمنان خاص را که براى ايشان پسنديده است برايشان قدرتمند وفراگير خواهد ساخت وحتماً امنيت را براى ايشان بعد از ترسى که بر ايشان چيره بوده (وخواهد بود) به ارمغان خواهد آورد تا مرا بپرستند وچيزى را بر من شريک قرار ندهند (شرک از جامعه رخت بربندد) وهر کس بعد از درک اين وعده الهى کفر ورزد (آن را انکار نمايد) پس ايشان همان نابکارانند.

آيا اين وعده هاى الهى درباره بعضى از مؤمنان وصالحان تاکنون محقق شده است؟

اگر محقق شده است، پس چرا از اين همه فساد، ظلم وعملکردهاى نادرست حُکّام به ظاهر مسلمان در کشورهاى اسلامى ونيز از روحانيت شيعه در ايران ناله مى کنيد؟

شايد دين مورد رضايت خدا همين است که پياده شده است، وشايد اين حکام جور وروحانيون مصداق همان صالحان باشند که خداى متعال وعده به ارث گذاشتن زمين بديشان واستخلافشان در زمين را در قرآن داده بود که هم اکنون بدان رسيده اند!

واگر وعده خدا در اين مورد هنوز محقق نشده است که حق هم همين است پس براى نجات از اين همه ظلم وفساد وجور ونابسامانى، بايد از خداى خويش بخواهيم که به اين وعده هاى خود جامه عمل بپوشاند. وهر چه زودتر آن دين حق صالحان ومؤمنان مورد نظر را در روى زمين چيرگى وخلافت بخشد وزمين را از آن نيک مردان گرداند که در آن هنگام مصداق واقعى صالحان ومؤمنان معلوم خواهد شد ومهدى موعود رهبر آن صالحان ومؤمنان خواهد گرديد.

با تحقّق اين وعده الهى معلوم مى گردد که مشخصات مهدى موعود، هم در قرآن به طور اجمال وهم در سنت به طور تفصيل آمده بوده است چرا که کسى که طبق روايات صحيحه زمين را پر از عدل وداد خواهد کرد واسلام واقعى را پياده خواهد نمود مصداق واقعى صالحان در آيه 105 سوره انبياء ومصداق کامل (الذين آمنوا منکم وعملوا الصالحات) در آيه 55 سوره نور مى باشد.

مشخصات ديگر مهدى موعود يا امام زمان شيعيان کما بيش در آيات ديگر قرآن آمده است که بعد از رفع شدن بعضى از ابهامات خود به خود براى خوانندگان معلوم مى گردد.

تشابه امام زمان به نجات بخش يهود

آقاى د.عبد الرحيم ملازاده به گفته خودش با الهام از کتاب (بذل المجهود فى اثبات مشابهة الرافضة لليهود) نوشته عبد الله الجميلى، درباره تشابهات رفتار وکردار مسيح مزعوم يهود وامام زمان اماميه مى نويسد:

(محقق وپژوهشگرى که در رفتار وصفات مسيح مزعوم وامام زمان اماميه انديشه وبررسى مى نمايد تشابهات وتوافقات زيادى را در اين دو موهوم مجعول مى بيند که ثابت مى کند هر دو از يک منبع واز يک کينه سرچشمه گرفته است، وبنابر آن چه که سابقاً از منابع يهود ومنابع اماميه نقل شد مى توان نتايج ذيل را با وضوح تمام به دست آورد:

1. مسيح مزعوم يهود بعد از ظهور خودش بنا به زعم آنها همه يهوديان را که در دنيا پراکنده اند در بيت المقدس جمع مى کند، وامام زمان مزعوم نيز وقتى که بزعم اماميه قيام مى کند همه شيعيان را جمع نموده ومحل اجتماعشان هم کوفه خواهد بود!

2. مسيح مزعوم يهود بنا به پندار آنها مرده ها را زنده نموده واز قبرهايشان بپا خواسته وبه ارتش او ملحق مى شوند.

وامام زمان مزعوم نيز مرده هاى شيعيان را زنده نموده تا به ارتش او ملحق شوند!

3. مسيح مزعوم يهود بعد از قيام خودش جثه هاى گناهکاران را از قبرهايشان بيرون آورده تا يهوديان نظاره گر شکنجه آنها شوند، وامام زمان مزعوم نيز بنا به زعم جاعلانش جثه هاى ياران رسول را از قبرهايشان درآورده تا شکنجه نمايد!

4. مسيح مجعول يهود همه کسانى را که بر يهود ظلم وستمى نموده اند محاکمه وقصاص مى نمايد،

وامام زمان مجعول نيز همه کسانى را که بر شيعيانش ظلم نموده اند محاکمه وقصاص مى نمايد.

5. مسيح مجعول يهود دو سوم بشر را مى کشد

وامام زمان مجعول روحانيت اماميه نيز دو سوم بشر را مى کشد.

6. وقت قيام مسيح مجعول اجسام يهوديان تغيير کرده ومثل اعمارشان طولانى مى گردد.(10) ووقت قيام قائم مجعول اجسام اماميه نيز تغيير کرده وقدرت هر کدام به اندازه چهل نفر گشته ومردم را زير دست وپاى خود له مى کنند.(11)

7. در وقت قيام مسيح مزعوم خيرات ونعمت هاى زمين فراوان گشته بنا به زعم آنها از کوه ها شير وعسل جارى مى گردد، واز زمين خمير مايه ولباس پشمى بيرون مى آيد، ودر وقت قيام امام زمان مجعول نيز چنين شده ودر کوفه جوى آب وشير جارى مى گردد که شيعيانش از آن مى خورند.

8. مسيح يهوديان مجعول وموهومى است که وجود نداشته ونخواهد داشت وامام زمان اماميه نيز موهومى است که حقيقت نداشته وهر دو آنها از جعليات روحانيت دو ملت است که براى استحمار اتباع خويش ساخته اند، ليکن اين مجعول اماميه بر دين مسلمانان ضررهاى فراوان داشته است که بنام او فتنه ها بپاخواسته است. وسبب تأکيد ما بر ارتباط اين پندار جعلى دلايل ومدارکى است که در کتب اماميه آمده است از آن جمله که امام زمانشان:

1. خدا را با عبرى مى خواند نه به عربى، در صورتى که مدعى هستند او از نسل پيامبر عربى است.

2. شهرها را با تابوت يهود فتح مى کند وسنگ وعصاى موسى همراه اوست ومنّ وسلوى نيز به همراه دارد.

3. به حکم آل داود حکم مى کند نه به حکم قرآن.

آيا همه اين توافقات وتشابهات حرفى در باورها وکردار دليل بر وحدت منشأ اعتقادى نمى باشد).

در پاسخ به اين اتهام تشبيه امام زمان شيعه به نجات بخش يهود

قبل از بررسى اجمالى اعتقاد تمام پيروان اديان ابراهيمى به آمدن يک نجات بخش جهانى در آخر زمان، نويسنده محترم آقاى د.عبد الرحيم ملازاده را به مراعات انصاف وعدالت در دشمنى با اعتقاد شيعيان به امام زمان دعوت مى کنم تا ضمن آزاد شمردن بيان تحقيق وبرداشت، ايشان را از پيامدهاى ناگوار اخروى بى انصافى در قضاوت نيز برحذر داشته باشم.

خداى متعال مى فرمايد: (يا اَيُّها الذّينَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامينَ للهِ شُهَداءِ بِالْقِسْطِ ولا يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنِ قَوْم عَلى اَنْ لا تَعدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلْتَقْوى وَاتَّقُوا اللهَ اِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون);(12)

اى کسانى که ايمان آورده ايد پا بر جا براى خدا والگوهاى نمونه در عدالت اجتماعى باشيد وکينه داشتن بر گروهى از مردم، شما را به بزهکارى وا ندارد که عدالت را مراعات نکنيد، شما عدالت را رعايت کنيد که آن کار براى پرهيزکارى نزديک تر است واز خدا بپرهيزيد چون که خداى متعال بدان چه شما انجام مى دهيد آگاه است.

عملکرد نادرست بعضى از مسئولين نظام کنونى، شما را نبايد به انکار واقعيات وقلب حقايق بکشاند چرا که روز قيامتى در پيش است وحساب وکتابى در کار.

خداى متعال در قرآن درباره ارزش محتواى تورات موجود در زمان رسول اکرم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

1. (وکَيْفَ يُحَکِّمُوکَ وعِنْدَهُمُ التَّوْراتُ فيها حُکْمُ الله);(13)

يهوديان چگونه تو را ميان خود داور قرار مى دهند در حالى که تورات در پيششان است که در آن داورى خداست.

2. (اِنّا اَنْزَلْنا التَّوْراتَ فيها هُدى ونُورٌ...);(14)

ما تورات را فرو فرستاديم که در آن راهنمايى وروشنايى است.

3. (قُلْ يا اَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيء حَتّى تُقيمُوا التَّوراتَ والاِنجيلَ);(15)

بگو اى پيروان کتاب هاى آسمانى شما بر ارزشى نيستيد تا اين که محتواى تورات وانجيل را بر پا داريد وبدان عمل کنيد.

4. (ولَوْ اَنَّهُمْ اَقامُوا التَّوراتَ والاِنْجيلَ وما اُنْزِلَ اِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لاَکُلوا مِنْ فَوْقِهِمْ ومِنْ تَحْتِ اَرْجُلِهِمْ);(16)

واگر پيروان اديان الهى تورات وانجيل وهر آنچه را که بر ايشان از جانب پروردگارشان فرو فرستاده شده است (از جمله فرقان) بر پاى دارند حتماً (به جهت نزول برکات الهى) هم از بالاى سرشان (از ميوه هاى درختان) مى خورند وهم از زير پاهايشان (از روييدنى هاى زمينى).

5. (نَزَّلَ عَلَيْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ واَنْزَلَ التَّوْراتَ وَالاِنْجيلَ مِنْ قَبْلُ هُدى لِلنّاسِ واَنْزَلَ الْفُرقان);(17)

خداى متعال اين کتاب (قرآن) را با واقعيت بر تو فرستاد که محتواى هر آنچه که از کتاب هاى آسمانى را که قبلاً نازل شده وفعلاً موجود است راستين مى داند وخداى متعال تورات وانجيل را براى راهنمايى مردم از پيش فرستاده بود وهمچنين فرقان را نيز بدين هدف فرستاده است.

بنابراين بشارات تورات وانجيل در مورد نجات بخش جهان مشروعيت ومقبوليت لازم را در پيش کسانى که مُصدّق بودن پيامبر اسلام را نسبت به محتواى آن دو کتاب قبول داشته باشند دارد.

چرا که خود مشروعيت ومقبوليت پيامبر اسلام براى اهل کتاب، مکتوب بودن نام آن حضرت در همان تورات وانجيلى بوده است که در زمان آن حضرت در دسترس يهود ونصارى بود.

(اَلّذين يَتَّبِعُونَ الرَّسوُلَ النَّبِى الاُْمِّى الّذى يَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراتِ والاِنجيلِ);(18)

کسانى که اين فرستاده خدا وپيامبر (صلى الله عليه وآله) مادر زادى (بيسواد اهل مکه) را پيروى مى کنند که مشخصات او را در آن تورات وانجيلى که در پيششان موجود است نوشته شده مى يابند.

(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهُ والَّذينَ مَعَهُ اَشِداءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءِ بَيْنَهُمْ... ذلکَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْراتِ ومَثَلُهُمْ فِى الاِنْجيل...);(19)

محمد فرستاده خداست وکسانى که با او هستند (همان اولى الامر، نه همه مسلمانان) بر کفر ورزان سختگيرند ودر ميان خويش مهربان... اين نمايه ايشان در تورات است ونمايه ايشان در انجيل....

بنابراين مجرد مطرح شدن يک موضوع عقيدتى در کتب آسمانى گذشته دليل مجعول بودن ونادرست بودن آن ويا اقتباس شدن آن در کتب بعدى نيست بلکه بايد ديد که واقعيت امر کدام است؟

آيا به مجرد اين که مشخصات کامل رسول اکرم (صلى الله عليه وآله) واطرافيانش در تورات وانجيل آمده است مى توان پيامبر اسلام را محصول تعليمات والقاءات صهيونيسم در جهان عرب شمرد؟

آيا اهل کتاب مشخصات پيامبر اسلام را همانند مشخصات فرزندان خود پيش از آمدن آن حضرت نمى شناختند؟!

(الّذينَ آتَيْناهُمُ الْکِتابَ يَعْرِفُونَهُ کَما يَعْرِفُونَ اَبْناءَهُمْ);(20)

کسانى که به ايشان کتاب آسمانى داده ايم او (محمد (صلى الله عليه وآله)) را آن چنان مى شناسند که پسران خويش را مى شناسند.

اما بعد از بعثت، وقتى که او را برخلاف مطامع خويش ديدند انکارش نمودند ودر صدد تحريف کتاب هاى خود برآمدند.(21)

(فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ);(22)

بنابراين ممکن است مشخصات فرزند پيامبر اسلام (حضرت مهدى عجل الله فرجه) هم در تورات وهم در انجيل آمده باشد که وقتى آن حضرت ظهور کرد همين يهوديان که حضرت مسيح (عليه السلام) وحضرت محمد (صلى الله عليه وآله) را رد کردند مهدى موعود (عجل الله فرجه) را هم انکار کنند که مى کنند.

پاورقى:‌


(1) مقاله د.عبد الرحيم ملا زاده، ص 11.
(2) سوره نساء، آيه 80.
(3) سوره نساء، آيه 59.
(4) سوره نساء، آيه 65.
(5) سوره نساء، آيه 8.
(6) آقاى مهدى فقيه ايمانى با جمع آورى کلمات امير المؤمنين در کتاب (مهدى منتظر در نهج البلاغه) کار را بر محققين آسان ساخته است.
(7) سوره توبه، آيه 33; سوره فتح، آيه 28، سوره صف آيه 9.
(8) سوره انبيا، آيه 105.
(9) سوره نور، آيه 55.
(10) التلمود وتاريخه: ظفر الاسلام خان، ص 60.
(11) روضه کافى، کلينى، ج 8، ص 214 وبحار، مجلسى، ج 52، ص 317.
(12) سوره مائده، آيه 8.
(13) سوره مائده، آيه 43.
(14) سوره مائده، آيه 44.
(15) سوره مائده، آيه 68.
(16) سوره مائده، آيه 66.
(17) سوره آل عمران، آيه 3.
(18) سوره اعراف، آيه 155.
(19) سوره فتح، آيه 29.
(20) سوره بقره، آيه 146 وسوره انعام، آيه 20.
(21) سوره نساء، آيه 46; سوره مائده، آيه 13 ـ 14.
(22) سوره بقره، آيه 89.