واز جمله بسط علم ونشر حکمت وتکميل عقل واخلاق است
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(اى کميل هيچ علمى نيست مگر اينکه من افتتاح او کردم وقائم عليه
السلام ختم آن مى کند).(1)
ونيز فرمود:
(علم را در قلوب مؤمنين قذف مى کند (مى اندازد)، پس هيچ مؤمنى به
برادر خود در هيچ علمى محتاج نيست پس در آن روز تاويل اين آيه ظاهر
مى شود: (يغن الله کلا من سعته)(2)
(بى نياز مى سازد خداوند هر کس را از سعت خود).(3)
وفرمود:
(در زمان او حکمت داده خواهيد شد حتى اينکه زن در خانه خود به کتاب
خدا وسنت رسول قضاوت مى کند).(4)
ونيز فرمود:
(علم بيست وهفت حرف است، تمام آنچه پيغمبران آورده اند دو حرف است
(يعنى بيش از اين از جهت عدم استعداد مردم نگفته اند نه اينکه
نداشته اند تا بياورند) پس مردم تا امروز هنوز بيش از دو حرف
نشناخته اند وچون قائم ما عليه السلام قيام کند بيست وپنج حرف ديگر
را بيرون آورد، وآن دو حرف را به آنها ضميمه کند تا اينکه تمام
بيست وهفت حرف را نشر دهد).(5)
وحضرت صادق عليه السلام از پدر خود فرمود:
(هر گاه قائم قيام کند در هر اقليمى از اقاليم زمين مردى را بفرستد
وبگويد عهد تو در کف دست تو است، هر گاه بر تو وارد شود چيزى که
نفهمى وندانى قضاوت او را به کف خود نظر کن وبه آن چه در وى است
عمل کن).(6)
ودر پيش گذشت که چون اصحاب خود را به اطراف فرستد شانه وسينه هاى
ايشان را دستى بکشد پس در هيچ حکمى وقضائى عاجز نمانند(7)
ونيز گذشت که خداوند در گوش وچشم هاى شيعيان مدد مى دهد.(8)
واما عقل واخلاق:
حضرت باقر عليه السلام به روايت (اکمال) و(خرايج) فرمود:
(هر گاه قائم ما عليه السلام قيام کند دست خود را بر سر بندگان گذارد،
پس به برکت آن عقل مردم جمع گردد وهوش ايشان کامل گردد).
ولى به روايت (خرائج) به جاى هوش، اخلاق ايشان کامل گردد وبه روايت
(کافى) مطابق (اکمال) ولى فرمود: خداوند دست خود را بر سر مردم گذارد،(9)
ونيز آن حضرت فرمود: مرد مى آيد ودست در کيسه ى برادر خود مى کند
وبه قدر حاجت برمى گيرد واو را هيچ مانع نمى شود.(10)
نوع ديگر از سيره او سياست وتدابير او است در نظم
ونظام ملک
از جمله آنکه در هر اقليمى يک نفر از اصحاب خود را مى فرستد، چنانکه
در فوق گذشت، واز جمله عدل وامنيت او است که در فصول پيش، از حضرت
باقر عليه السلام گذشت که فرمود: تا اينکه مردم نبينند که ظلم در
کجاست.
ودر فتح آن حضرت مصر را امير المؤمنين عليه السلام فرمود: زمين از
عدل او شاد گردد وآن قدر در خصوص عدل او از پيغمبر صلى الله عليه
واله وسلم وائمه عليهم السلام به اين عبارت که: پر مى کند زمين را
از عدل وقسط بعد از آن که پر شده باشد از جور وظلم روايت شده که حد
وحصر ندارد(11)
وبسيارى در ابواب متفرقه گذشت، حتى اينکه يکى از عمده غرضهاى قيام
او بسط عدل است در زمين ودر ظهور برکات هم خواهد آمد که آن هم به
برکت عدل او است.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(هر گاه قائم عليه السلام قيام کند، حکم کند به عدل ودر ايام او
جور مرتفع شود وراهها امن گردد).(12)
ونيز فرمود:
(به خدا قسم که عدالت او در درون خانه ها خواهد رفت مانند اينکه
سرما وگرما داخل آن مى شود).(13)
حضرت رضا عليه السلام فرمود:
(مى نهد ميزان عدل را در بين ما مردم پس احدى به احدى ظلم نکند).(14)
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(چون قائم اهل بيت قيام کند تقسيم کند بالسويه وعدالت کند در رعيت،
پس هر کس اطاعت او کند اطاعت خدا کرده وهر که معصيت او کند، معصيت
خدا کرده).(15)
ونيز از آن حضرت سوال شد: (قائم عليه السلام به کدام سيره، سير مى
کند؟).
فرمود: (به همان سيره اى که پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم سير
کرد).
گفت: (سيره پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم چه بود؟).
فرمود: (باطل کرد آن چه را در جاهليت بود واستقبال داد مردم را به
عدل، همچنين قائم عليه السلام هر گاه قيام کند باطل کند آن چه را
که در زمان هدنه واقع شده از چيزهائى که در دست مردم است واستقبال
دهد ايشان را به عدل).(16)
درباره عدل وامنيت بيش از اين در ظهور برکات در عهد آن حضرت خواهد
آمد.
واز جمله محو خرابى آثار ظالمين
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
واز جمله آلات واسلحه او
پيش گذشت که باد وابرهاى سخت با رعد وبرق در تسخير او است وطى
الارض مى کند وهمه جا را مى بيند وبا اصحاب خود هر کجا باشند تکلم
مى کند وصداى او چنان قوى است که اگر در کوه صيحه زند از هم بپاشد
واو خود چنان قوى است که درختى که از او قوى تر نباشد، از جا بکند
واصحاب او از شير دليرتر باشند وبر کف جاى خود چيزى بنويسند وبر
روى آب حرکت کنند، جن وملک در فرمان او است، خورشيد وماه در اختيار
او است ودر رعب پيشاپيش او حرکت مى کند، مع ذلک چند حديث ذکر مى
شود.
حضرت رضا عليه السلام از جدش پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم در
حديث معراج، خداوند فرمود:
(پاک مى گردانم زمين را به آخر ايشان از دشمنان خود واو را مالک
شرق وغرب زمين مى گردانم وبادها را مسخر وى مى سازم وابرهاى سخت را
براى او رام کنم واو را به همه اسباب ترقى دهم وبه جند خود او را
نصرت کنم، وبه ملائکه خود او را مدد کنم تا دعوت مرا علنى سازد
وخلق را بر توحيد من جمع کند وملک او را دائم سازم وايام دولت را
در دست اولياء خود به گردش اندازم تا روز قيامت).(17)
ونيز حضرت رسول صلى الله عليه واله وسلم فرمود:
(در ميان شما کسى خواهد بود که خداوند سنت ذوالقرنين را در او جارى
سازد مانند او مشرق ومغرب را طى کند تا هر کجا که او قدم نهاده قدم
گذارد وهمچنان که خداوند به او از هر گونه سببى داده، چنانکه
فرموده: (وآتيناه من کل شىء سببا)(18)
همچنين به او کرامت کند).(19)
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(خداوند ذوالقرنين را مخير گردانيد بين دو نوع از ابر، پس او
ابرهاى رام را اختيار کرد وبراى صاحب شما ابرهاى سخت ودشوار را که
داراى رعد وبرق وصاعقه است ذخيره نموده، پس صاحب شما بر آنها سوار
خواهد شد ودر اسباب، اسباب آسمانهاى هفتگانه وزمين هاى هفت گانه
بالا خواهد رفت وتمکن پيدا خواهد کرد).(20)
پيش گذشت که شمشيرها براى اصحاب او از آسمان نازل خواهد شد وهم گذشت
که از رحبه ى کوفه دوازده هزار شمشير وخود وزره بيرون خواهد آورد
وگذشت که اگر دشمن او يا کافرى در ميان درختى يا سنگى پنهان شود آن
درخت يا سنگ ندا کند: اين دشمن خدا است در من پنهان شده، پس درخت
وسنگ هم در فرمان او است وگذشت که بصره را به آب غرق کند، پس آب هم
در تسخير او است وگذشت که به شير امر کند ومخالف خود را بخورد، پس
حيوانات نيز در فرمان او است وگذشت که عصاى موسى با او است ودر دست
اژدها گردد، پس اينها همه اسلحه ى جنگى اوست. والحمد لله.
واز جمله شهريه وعطاياى او
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(در سال، دو عطا به شما کند ودر ماه، دو مرتبه رزق ماهانه دهد).
ونيز فرمود:
(بين همه ى مردم در عطا مساوات قرار مى دهد تا اينکه احدى محتاج زکات
نباشد).(21)
ودر (اثبات الهداة) حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(هر گاه ديدى که قائم به شخصى صد هزار دهد وبه ديگرى يک درهم در
سينه ى تو بزرگ نيايد زيرا که امر به او تفويض شده).(22)
(اين در اموال شخصى او است يا در غنائم وانفال که به نظر خاص اوست،
ويا اينکه مساوات تا آن اندازه است که محتاج به زکات نباشد چنانکه
ظاهر حديث اول است).
امير المؤمنين عليه السلام از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم
فرمود:
(مردى به نزد مهدى مى آيد ومالها روى هم ريخته مانند خرمن، پس مى
گويد: اى مهدى به من بده. پس مى گويد: هر چه مى خواهى برگير).(23)
ودر ظهور برکات نيز ذکرى از عطاياى آن حضرت خواهد شد.
واز جمله انتظامات او نسبت به جاده ها وراهها
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(طريق اعظم (شاهراه وجاده بزرگ) را وسعت دهد شصت ذراع، وهر مسجدى
که بر جاده باشد خراب کند، وهر در وروزنه که به جاده باشد سد کند،
وهر بالکان که خارج باشد به جاده اى وناودان يا کنيفى که به کوچه
ورهگذر بريزد ببندد).(24)
ودر (اثبات الهداة) از ابى الحسن عليه السلام فرمود:
(هر گاه قائم عليه السلام قيام کند بگويد: اى سوارگان از وسط جاده
برويد واى پيادگان بر دو طرف جاده برويد).(25)
گويا بعضى از اين امور را که دولتهاى وقت ما عملى کرده اند در اثر
مطالعه ى اين اخبار بوده واز اينجا به دست آوردند والا وضع کوچه ها
وخيابان ها واستطراق پياده وسواره را از وسط جاده قبلا مشاهده
کرديم، عقلشان به اين دقائق نمى رسيد.
ونيز در اخبار وارد شده که زنان از کنار جاده بروند ومردان از وسط
که در راه با هم تصادف نکنند،(26)
مسلم اين را از عملى خواهد کرد ودر پيش گذشت که طواف واستلام حجر
الاسود را براى صاحب فريضه مقدم مى دارد بر آنکه مستحبى مى گذارد.(27)
واز جمله احداثات واستخراجات اوست
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(از پشت قبر حسين عليه السلام (يعنى از پشت کربلا) نهرى از فرات
حفر کند وبه نجف بکشد که آب او در نجف بريزد وپلها بر او بکشد
وآسياب ها در طى راه از او بگرداند، گويا مى بينم پير زال را که
انبان گندم بر سر نهاده تا او را در کربلا آرد کند).(28)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(در وسط مسجد کوفه چشمه اى است از روغن وچشمه اى است از شير وچشمه
اى است از آب که آشاميدنى است براى مؤمنين وچشمه اى از آب که پاک
کننده ى مؤمنين است).(29)
در اين حديث تصريحى نيست که حضرت قائم عليه السلام آنها را ظاهر
کند، ولى ارباب حديث اين حديث را در باب قائم عليه السلام وسيره ى
او نوشته اند پس شايد چنين فهميده اند که آن حضرت ظاهر خواهد کرد
اين چشمه ها را وگذشت که از رحبه ى کوفه دوازده هزار شمشير وخود
وزره بيرون خواهد آورد، واز استخراجات او تابوت آدم وعصاى موسى
وخاتم سليمان والواح وتورات موسى وسائر کتب سماويه است. بسيارى را
از درياچه ى طبريه استخراج خواهد نمود.
نوع ديگر: سيره او در فضل واحسان بر رعيت
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(پس به کوفه مى آيد وکوفه را در منزلگاه خود قرار مى دهد، پس هيچ
غلام مسلمانى را نگذارد مگر اينکه او را بخرد وآزاد کند وهيچ مقروض
نگذارد مگر اينکه قرض او را ادا کند وهيچ مظلمه اى براى احدى نگذارد
مگر اينکه مظلمه را برگرداند وهيچ غلامى از کسى در جنگ کشته نشود
مگر اينکه ديه ى او را به اهلش بدهد وهيچ آزادى در رکاب او کشته
نشود مگر اينکه قرض او را ادا کند وعيالات او را در عطا ملحق کند،
تا اينکه زمين را پر از قسط وعدل کند چنانکه پر از ظلم وجور وتعدى
گشته).(30)
مفضل به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد:
(کسى که از شيعيان شما مرده باشد وبر او دينى باشد از برادران خود
يا از غير ايشان چگونه خواهد بود؟).
فرمود:
(اول چيزى که مهدى عليه السلام ابتدا مى کند اين است که منادى از
طرف او در همه ى عالم ندا مى کند، هر کس از يکى از شيعيان ما طلبى
دارد بيايد ومطالبه کند، پس همه را ادا مى کند حتى اگر سير، يا
خردلى باشد چه رسد به اينکه قنطارهايى از طلا ونقره يا املاک باشد،
پس همه را ادا مى کند).(31)
ظهور خيرات وبرکات ارضى وسماوى وانسى وحيوانى به
برکت آن حضرت
همه ى برکات وهر گونه خير در عهد آن حضرت ظاهر ودائر است وفهرست آن
از آنچه در فصول گذشته وآنچه ذکر مى شود اين است:
زمين از لوث کفر وشرک وضلال وبدعت ونفاق پاک شود.
دين حقيقى واحکام آن در همه جا نشر داده شود. غير از شيعه خاص
نباشد.
عدالت وامنيت در همه جا گسترده شود.
علم ودانش ومعارف صحيح منتشر شود. همه ى مردم بر يک کلمه ويک ملت
ويک آئين جمع شوند، معصيت خدا نشود.
دلها با هم موتلف شوند، کينه از دلها برود، شفقت ورافت برقرار شود
تا حدى که از يکديگر رهن نگيرند ودر معامله ربح وسود نگيرند.
آسمان باران هاى پر منفعت وبا برکت در وقت خود ببارد، ملخ طلا
ببارد، برکات زمين ظاهر شود.
گنجها ومعادن ظاهر وگياه وميوه ها وافر تا اينکه محتاج به زکات
پيدا نشود. عمرها دراز وزن واولاد بسيار بيابند.
پرنده را از هوا صيد کنند، حيوانات به بنى آدم آزار نرسانند. درندگان
به بهائم ضرر نرسانند ودر يک جا چرا کنند.
اينها همه اولا: به برکت شخص آن حضرت وتسلط او است بر ملک ودولت،
زيرا که صرف برگشت سلطنت وحکومت ظاهرى به مرکز خود وتسلط مقام
امامت وولايت بر ظاهر ملک ودولت آثار عظيم وبرکات خطيرى دارد.
وثانيا: به برکت بسط عدل حقيقى وعدالت حقه است که آن هم تاثير عظيم
در ظهور برکات دارد.
وثالثا به سبب ائتلاف قلوب وزوال کينه ونفاق وحصول صفا ويکرنگى
ورافت وشفقت وعطوفت واخوت است که اين نيز تاثير بزرگى در رحمت حق
دارد.
ورابعا: به سبب زوال طغيان وعصيان وکفر ونفاق وشقاق که وجود اينها
موثر است در قطع رحمت وسلب نعمت.
(ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ايدى
الناس ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون).(32)
وچون اين چهار به برکت شمشير آن حضرت وتربيت او مجتمع شود همه ى
خيرات وبرکات ظاهر ونازل شود.
حضرت صادق عليه السلام فضيلت صبر وانتظار فرج را بيان فرمود. عمار
ساباطى گفت: (فداى تو شوم پس ما ديگر تمنا نمى کنيم که از اصحاب
قائم عليه السلام باشيم در دوران ظهور حق، با اينکه اعمال ما در
زمان امامت تو در طاعت تو افضل است از اعمال آنانه در زمان دولت حق
باشند).
فرمود: (سبحان الله! آيا دوست نداريد که خداوند عز وجل حق وعدل را
ظاهر وغالب کند در همه ى بلاد وحال عامه ى مردم نيک شود. وخداوند
همه را بر يک کلمه جمع کند وبين دلهاى مختلف ائتلاف اندازد وخداوند
در هيچ زمينى معصيت نشود وحدود خدا در خلق اقامه شود وحق به اهلش
برگردد، کمال حق را ظاهر کنند به طورى که هيچ چيز از حق به سبب ترس
از هيچ مخلوقى مخفى نشود يا مخفى انجام داده نشود).(33)
ونيز آن حضرت فرمود:
(هر گاه قائم عليه السلام قيام کند حکم به عدل کند وجور در ايام او
مرتفع گردد وراهها امن شود، زمين برکات خود را ظاهر کند وحق به
اهلش برگردد).(34)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(پس زمين بشاشت خود را به سبب عدل ظاهر کند وآسمان باران خود را
ببارد ودرخت ميوه ى خود را افزون دهد وزمين گياه خود را برآورد
وبراى اهل زمين خود را زيند کند، وحوش ايمن باشند تا اينکه در همه
ى اطراف زمين مانند چارپايان چرا کنند.
زمين گنجهاى خود را ظاهر کند، پس قائم عليه السلام به مردم بگويد:
بخوريد گوارا باشد شما را به سبب آنچه در ايام گذشته کرديد از
عملها پس مسلمانان اهل دين حقند).(35)
ونيز آن حضرت فرمود:
(خداوند به ما دفع مى کند زمان فشار دهنده وگاز گيرنده را، وچون
قائم عليه السلام قيام کند هر آينه آسمان باران خود را نازل کند
وزمين گياه خود را بيرون کند وکينه از دلهاى بندگان برود. درندگان
با بهائم صلح کنند تا اينکه زن از عراق تا شام برود قدم خود را نگذارد
مگر بر گياه، وزينت او بر بالاى سرش باشد نه درنده اى کسى را آزار
کند ونه او از درنده بترسد).(36)
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(تا اينکه پير زال ضعيف از مشرق حرکت کند واراده ى مغرب کند، نه کسى
او را نهى کند ونه کسى او را تهييج کند وزمين بذر خود را بيرون دهد،
وآسمان باران خود را فرو ريزد، ومردم خراج خود را بر دوش خود به
سوى مهدى عليه السلام حمل کنند، وخداوند بر شيعه ى ما توسعه دهد چنان
که اگر نه اين بود که ايشان را سعادت شامل شده هر آينه از وسعت
فراوانى ورفاهيت بغى وطغيان مى کردند).(37)
ونيز فرمود:
(اموال دنيا براى قائم عليه السلام جمع شود از باطن زمين وظاهر وى،
پس به مردم بگويد: بيائيد به سوى آنچه به خاطر او قطع رحم ها کرديد
وخونهاى حرام را ريختيد ومرتکب چيزهائى که خداوند حرام کرده بود
شديد، پس آنقدر عطا کند که احدى را پيش از او آنقدر عطا نبوده
وزمين را پر کند از عدل وقسط ونور چنانچه پر شده بود از ظلم وجور
وشر).(38)
پاورقى:
(1)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 51:3 ح 606، اثباة
الهداة: 529:3 ب 32 ف 23 ح 447.
(3)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 83:5 ح 1504،
مختصر بصائر الدرجات: ص 201.
(4)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 324:3 ح 868، غيبت
نعمانى: ص 158، بحار: 352:52 ب 27 ح 106.
(5)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 55:4 ح 1127،
مختصر بصائر الدرجات: ص 117، بحار: 336:52 ب 27 ح 73،
منتخب الانوار المضيئه: ص 353 ف 12.
(6)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 317:3 ح 858، غيبت
نعمانى: ص 219، اثباة الهداة: 573:3 ب 32 ف 42 ح 712،
الزام الناصب: 287:2، بحار: 365:52 ب 27 ح 144.
(7)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 29:5 ح 1453،
بحار: 345:52 ب 27 ح 91.
(8)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 57:4 ح 1131،
بحار: 336:52 ب 27 ح 72.
(9)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 325:3 ح 869، کمال
الدين: 675:2 ب 58 ح 30، الخرايج والجرايح: 840:2 ب 16 ح
57، اصول کافى: 40:1 ح 21، بحار: 336:52 ب 27 ح 71، منتخب
الانوار المضيئه: ص 352-351 ف 12.
(10)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 283:3 ح 819،
اختصاص: ص 24، بحار: 372:52 ب 27 ح 164.
(11)
ر. ک. معجم الملاحم والفتن: 3: 170-169 - ص 200-199.
(12)
ارشاد مفيد: 359:2 ب 40 ح 7، الزام الناصب: 2: 282-281.
(13)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 501:3 ح 1072،
غيبت نعمانى: ص 200، بحار: 362:52 ب 27 ح 131.
(14)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 201:5 ح 1624- ص
301 ح 1730، بحار: 322:52 ب 27 ح 29.
(15)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 322:3 ح 866،
اثباة الهداة: 540:3 ب 32 ف 27 ح 507.
(16)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 320:3 ح 862،
وسائل الشيعة: 57:11 ب 25 ح 2، بحار: 381:52 ب 27 ح 192.
(17)
کمال الدين: 256:1 ب 23 ح 4، علل الشرايع: 7:1 ب 7 ح 1،
عيون اخبار الرضا عليه السلام: 264:1 ب 26 ح 22، بحار:
312:53 ب 27 ح 5.
(19)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 256:1 ح 158،
اثباة الهداة: 480:3 ب 32 ف 5 ح 182، بحار: 12: 195-194 ب
8 ح 19.
(20)
بحار: 321:52 ب 27 ح 27.
(21)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 324:3 ح 867- ح
868، بحار: 352:52 ب 27 ح 106-ص 390 ح 212.
(22)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 380:3 ح 933،
اثباة الهداة: 521:3 ب 32 ف 15 ح 401، بحار: 336:25 ب 9 ح
15.
(23)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 227:1 ح 139- ص
253 ح 156، بحار: 88:51 ب 6، التشريف بالمنن: ص 149 ب 153
ح 182.
(24)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 311:3 ح 850،
بحار: 333:52 ب 27 ح 61- ص 339 ح 84، منتخب الانوار
المضيئه: ص 341 ف 12.
(25)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 136:4 ح 1195،
اثباة الهداة: 455:3 ب 32 ف 2 ح 81، تهذيب الاحکام: 314:10
ب 28 ح 1169.
(26)
وسائل الشيعه: 184:20 ب 97 ح 25378.
(27)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 64:4 ح 1137،
بحار: 374:52 ب 27 ح 169.
(28)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 300:3 ح 838، روضة
الواعظين: 263:2، بحار: 52: 331-330 ب 27 ح 53- 385:100 ب
6 ح 4، منتخب الانوار المضيئه: ص 336-335 ف 12.
(29)
فروع کافى: 492:3 کتاب الصلاة باب فضل المساجد ح 2، تهذيب
الاحکام: 251:3 ب 25 ح 9:689، بشارة الاسلام: ص 289 ح 16،
بحار: 376:52 ب 27 ح 172.
(30)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 22:5 ح 1452،
بحار: 224:52 ب 25 ح 87.
(31)
الزام الناصب: 279:2، بحار: 34:53 ب 25.
(33)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 409:3 ح 965،
بحار: 128:52 ب 22 ح 20.
(34)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 61:5 ح 1484،
بحار: 338:52 ب 27 ح 83، الزام الناصب: 2: 282-281 ارشاد
مفيد 359:2 ب 40 ح 7.
(35)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 82:5 ح 1504،
مختصر بصائر الدرجات: ص 201، بحار: 53: 86-85 ب 29 ح 86.
(36)
خصال: 761:2 حديث اربعمائه، بحار: 316:52 ب 27 ح 11، معجم
احاديث الامام المهدى عليه السلام: 59:3 ذيل ح 610، منتخب
الانوار المضيئه: ص 357-356 ف 12.
(37)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 29:5 ح 1453،
تفسير عياشى: 65:2 ح 49، ينابيع المودة: 240:3 ب 71 ح 18،
بحار: 345:52 ب 27 ح 91.
(38)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 322:3 ح 866- ص
325 ح 867، بحار: 29:51 ب 2 ح 351:52-2 ب 27 ح 103- ص 390
ب 27 ح 212.