مهدى منتظر

محمد جواد خراسانى

- ۱۷ -


ظهور آتشى در آسمان

حضرت صادق عليه السلام در حديثى که الآن در سرخى آسمان گذشت، فرمود:

(مردم زجر شوند از معصيتهاى خود به آتشى که در آسمان ظاهر شود).(1)

ايضا حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(هر گاه ببينيد علامتى را در آسمان، آتش عظيمى از مشرق که چند شب طلوع کند، پس در آن هنگام فرج مردم خواهد بود واين پيشاپيش قائم خواهد بود، به قليلى).(2)

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

(هر گاه ببينيد آتشى را از طرف مشرق شبيه هروى بزرگ سه روز يا هفت روز طالع شود، پس متوقع فرج آل محمد صلى الله عليه واله وسلم باشيد ان شاء الله عز وجل، زيرا که خداوند عزيز وحکيم است).(3)

بيان: علامه مجلسى رحمه الله(4) در تشبيه به هروى فرموده: ممکن است تشبيه به جامه ى هروى باشد يعنى: هراتى، ولى اين چندان مناسبتى ندارد.

در (اعلام الورى)(5) به جاى هروى: مرد ضبط کرده وگفته: مانند مرد عظيم واين بى مناسبت نيست، زيرا که در قاموس گفته: مردى چوبى است که ملاحان کشتى را به آن مى رانند واگر هم اصل نسخه هروى باشد پس ممکن است از هراوة باشد به معنى عصا يا از هراء که به معنى نهال خرما، يا از هراوة به معنى دو اسب تا با مرد هم تناسبى داشته باشد.

در (ملاحم وفتن) از کثير بن مره ى حضرمى گفت: آيت حدث در رمضان گفته شد، آيت حدث چيست؟

گفت: عمودى است از آتش که از طرف مشرق طلوع کند، پس هر گاه او را ببينى طعام يک سال براى اهل خود مهيا کن.(6)

ولى چون اين خبر منتهى به امام يا پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم نيست، بلکه سندش هم به عامه منتهى مى شود چندان اعتبارى به وى نيست.

احتمال مى رود که در يک سال از ظهور مسخ وقذف هم ظاهر شود.

علامات سال ظهور

چون مبدء سال محرم است واز محرم تا محرم ديگر يک سال محسوب مى شود، پس تمام ما بين دو محرم که در اين بين ظهور مى کند سال ظهور خواهد بود يعنى سالى که در آن سال ظاهر مى شود.

حوادثى که از اين محرم تا محرم ديگر اتفاق مى افتد، بعضى پيش از ظهور است، پس آنها علامت اين است که پشت سر اين حوادث ظاهر خواهد شد وبعضى مقارن ظهور تا قيام است واينها علامت اين است که او ظاهر شده، سپس بدان که اين حوادث که در آن سال واقع مى شود چه پيش از ظهور وچه در وقت ظهور بعضى از آنها فتنه وجنگهائى است که واقع مى شود وراياتى است که بلند مى شود وبعضى آيات سماوى وارضى است.

اما آنچه پيش از ظهور واقع مى شود:

جارى شدن فرات در شهر کوفه

از حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(عام الفتح ينشق الفرات حتى يدخل ازقة الکوفة)

(در سال فتح فرات شکافته شود تا اينکه آب داخل کوچه هاى کوفه گردد).(7)

ودر (ارشاد) جز علاماتى که شمرده فرمود:

(وثبق فى الفرات يدخل الماء أزقة الکوفة)

ثبق به معنى زيادى آب وسرعت جريان است، يعنى هر گاه آب فرات چنان زياد شود وطغيان کند که داخل کوچه هاى کوفه گردد).(8)

ودر (اثبات الهداة) از ابن عباس از امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

(اذا فتق ثبق فى الفرات فبلغ ازقة الکوفة فليتهيأ شيعتنا للقاء القائم)

(هر گاه زيادى آب شکافى در فرات ايجاد کرد، پس آب به کوچه هاى کوفه برسد شيعيان ما آماده ى ملاقات قائم عليه السلام شوند).(9)

زلزله وزلزله بزرگ در شام

در آن سال زلزله بسيار باشد واز جمله زلزله ى بزرگى در شام، امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

(زلزله اى در شام خواهد شد که در او صد هزار هلاک شوند، خداوند او را براى مؤمنين رحمت وبراى کافرين عذاب قرار خواهد داد، وقوع اين حادثه بعد از ورود بيرقهاى زرد مصر خواهد بود).(10)

- (ملاحم وفتن) روايت کرده آن را از ابن مسعود از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم وهم گفته سال بسيار سردى باشد-.(11)

ظهور خسوف وقذف يعنى سنگباران شدن

خسف يعنى فرورفتن به زمين در آن سال بسيار خواهد بود. حضرت باقر عليه السلام در اين آيه: (قل هو القادر على أن يبعث عليکم عذابا من فوقکم أو من تحت أرجلکم).(12)

(بگو او قادر است که بر شما بفرستد عذابى از بالاى سر يا از پايتان).

فرمود: (عذاب از زير پا خسف است.

سپس فرمود: اين در اهل قبله است، يعنى اين عذاب براى مسلمين است).(13)

ونيز در آيه ى: (واخذوا من مکان قريب).(14)

(گرفته خواهند شد از مکانى نزديک).

فرمود: (يعنى از زير قدمهايشان خسف خواهد شد).(15)

وحضرت صادق عليه السلام در اين آيه:

(سنريهم آياتنا فى الآفاق وفى أنفسهم).(16)

(زود است به آنها بنمايانيم آيات خود را در آفاق ودر نفس ايشان).

فرمود: (آن خسف ومسخ وقذف است،(17) يعنى سنگ باران شدن).

وحضرت رسول صلى الله عليه واله وسلم نيز فرمود:

(منتظر باشيد باد سرخ يا مسخ يا سنگ باران شدن را).(18)

خسف به طور کلى در بسيارى از نقاط خواهد بود ولى بعضى از نقاط بالخصوص اسم بده شده، بسيارى از آنها پيش از ظهور وبعضى مقارن ظهور يا بعد از آن است. اما همه را يکجا ذکر مى کنم زيرا که همه از وقايع همان سال است، به علاوه ذکر همه در يکجا اوفق وانسب است.

خسفى در مشرق وخسفى در مغرب وخسفى در جزيرة العرب

حضرت رسول صلى الله عليه واله وسلم در حکايت شب معراج بعد از ذکر فتنه وفسادها فرمود:

(در آن هنگام سه خسف خواهد شد: خسفى در مشرق وخسفى در مغرب وخسفى در جزيرة العرب).(19)

واز امير المؤمنين عليه السلام نيز از آن حضرت صلى الله عليه واله وسلم آمده که فرمود:(20)

(پيش از ساعت ناچار است از ده چيز، از جمله اين سه خسف را فرمود).

خسف جابيه وقريه ديگر از قراى دمشق

حضرت باقر عليه السلام به جابر فرمود:

(دست وپا حرکت مده تا علاماتى را که ذکر مى کنم ببينى، از جمله خسف قريه اى است از قراى شام که او را جابيه نامند).(21)

وامير المؤمنين عليه السلام فرمود:

(وقتى که بيرقهاى زرد با ماديونهاى قرمز وارد شام شدند، منتظر خسفى باشيد در قريه اى از قراى شام که او را حرستا گويند، سپس منتظر فرزند جگرخوار يعنى سفيانى باشيد).(22)

اما در ضبط نام اين قريه گويا دقت کامل نشده زيرا که نسخه ها مختلف است، بعضى خرساء، وبعضى خرشاء، وبعضى حرستا، وبعضى خرسنا، وبعضى مرمرسى ضبط کرده اند وچون اين حقير را از قراى شامات اطلاعى نيست نمى توانم بعضى را بر بعضى ترجيح دهم که کدام يک صحيح است، بلى در قاموس گفته: حرسى، بلدى است در باب دمشق.

خسف يا خرابى در مسجد جامع دمشق

عمار ياسر گفت: (وخسفى واقع شود در طرف غربى مسجد دمشق).

ونيز از عمار ياسر گفت: (ديوار مسجد دمشق خراب شود).(23)

وحضرت باقر عليه السلام فرمود: (قسمتى از مسجد دمشق ساقط شود).(24)

خسفى در بلاد جبل

بلاد جبل: قم وقزوين وهمدان وکردستان وکرمانشاه است.

عبد الله بن سنان به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد:

(بلاد جبل کجاست که بر ما روايت شده که چون امر به شما برگردد، بعضى از آن خسف خواهد شد؟)

فرمود:

(در بلاد جبل موضعى است که به او بحر گويند وبه قم ناميده مى شود او معدن شيعيان ماست).(25)

يعنى آن جا خسف نخواهد شد.

خسفى در بغداد

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(پيش از قيام قائم عليه اللام از جهت زجر مردم از معاصى آتشى در آسمان ظاهر خواهد شد وسرخى که آسمان را بپوشاند وخسفى در بصره).(26)

وحضرت رسول صلى الله عليه واله وسلم فرمود:

(بين دجله ودجيل شهرى بنا خواهد شد که خزينه هاى زمين به سوى او کشيده شود، خسف به آن شهر خواهد شد).(27)

ودر (غيبت نعمانى) از (کعب الاحبار) گفته:

(وخسف مزوره واو بغداد است).(28)

ودر (ملاحم وفتن) ايضا از کعب الاحبار که گفت:

(سپس خسف وسنگ باران وزلزله ها خواهد بود در بغداد واو از همه زمين ها سريع تر است در خرابى).(29)

آنچه ظاهر مى شود آن است که در بغداد خسفى خواهد شد، يعنى قسمتى از آن خسف خواهد شد نه اينکه همه ى بغداد خسف شود.

خسفى در بصره وخرابى آن وخونريزى بسيار

در حديث پيش که در خسف بغداد ذکر شد، حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(وخسفى در بصره وخونهائى که در وى ريخته شود وخانه ها خراب شود وفنائى که در اهلش افتد).(30)

در (ملاحم وفتن) از ابن عباس نقل کرده که گفت:

(خسف بصره نزد هلال مصر است (أهل السيف بفلان قطع منه)).

پس ظاهر آن است که هلال مصر سقوط مصر باشد، چنانکه خواهد آمد در خروج مغربى وحمله ى او به مصر.

وايضا از ابن عباس گفته:

(بعد از خسف در بصره طوفانى خواهد بود که هر کس از خسف نجات يافته از طوفان نجات نخواهد يافت).(31)

ظاهر اين است که اين طوفان که بعد از خسف است همان غرقى است که به امر خود حضرت صاحب عليه السلام انجام خواهد گرفت ونيز پوشيده نماند چنانکه در بغداد گفته شد، مراد خسف بعضى از بصره است نه تمام وى.

خسف مناره بصره

در (اثبات الهداة) از حضرت صادق عليه السلام خسف مناره ى بصره را در حديثى نقل کرده.(32)

خسف بيداء

بيداء وادى است چهار فرسخ دور از مدينه در طريق مکه ودنباله ى او دراز است ومقصود از خسف بيداء آن است که لشکر سفيانى پس از قتل وغارت در مدينه در تعقيب حضرت مهدى عليه السلام به مکه حرکت مى کنند وچون به اين وادى برسند در آنجا همه ى لشکر به جز دو نفر يا سه نفر خسف خواهند شد،(33) چنانکه تفصيلش خواهد آمد ان شاء الله.

ودر بسيارى از اخبار ذکر خسف بيداء شده ودر بسيارى جزء علائم خوانده شده، با اينکه اين خسف در وقتى است که حضرت در مکه ظاهر شده، پس مقصود آن است که علامت قيام آن حضرت است، زيرا که قبل از قيام خواهد بود، يا مقصود علامت ظاهر بودن آن حضرت است، يعنى علامت آن است که او ظاهر شده وديگر انتظار نبايد کشيد.

خسف وزلزله وقذف در مصر

در (ملاحم وفتن) از سليلى از ابن عباس:

(در مصر سه خسف وشش زلزله وقذف از آسمان خواهد بود).

وگفت:

(علامت سفيانى نزد هلال (سقوط) مصر است).(34)

ظهور مسخ

از امورى که تقريبا حتمى الوقوع است ظهور مسخ است وآن اين است که انسانى به صورت خوک يا ميمون يا حيوان ديگر شود وممکن است که در سالهاى پيش از سال ظهور تحقق يابد، اما بيشتر مى نمايد که در سال ظهور خواهد بود.

حضرت صادق عليه السلام در: (عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا وفى الآخرة).(35)

که مضمون آيه ى سوره فصلت وآيات ديگر است. يعنى:

(به آنان عذاب ذلت ورسوايى خواهيم زد، در دين وآخرت) فرمود:

(اى ابا بصير چه خزى سخت تر است از اينکه مرد در خانه خود وحجله ى خود باشد در ميان برادران وعيال خود، ناگهان اهل او يقه ها پاره کنند وصيحه بزنند، پس مردم بگويند چه خبر است؟ گفته شود: فلان الآن مسخ شد).

عرض کرد: (آيا اين پيش از قيام قائم خواهد بود يا بعد؟)

فرمود (پيش خواهد بود).(36)

ونيز آن حضرت در تاويل اين آيه:

(سنريهم آياتنا فى الآفاق وفى أنفسهم حتى يتبين لهم أنه الحق).(37)

(زود است آيات خود را به ايشان بنمايانيم در آفاق ودر نفس ايشان، تا ظاهر شود که قائم عليه السلام حق است).

فرمود:

(آيتى که در نفس ايشان است مسخ است، پس خواهند ديد قدرت خدا را).(38)

وحضرت موسى بن جعفر عليه السلام نيز در همين آيه فرمود:

(يعنى مسخ در اعداء حق).(39)

پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم نيز اشاره به مسخ فرموده: هم در حديثى که در باد سرخ ودر خسف گذشت وهم در حديث ديگر فرمود:

(در امت من خسف ومسخ وسنگ باران خواهد بود.

گفتند: يا رسول الله اينها به سبب چيست؟

فرمود: به سبب اتخاذ ايشان آلات غنا وزنان آوازه خوان وآشاميدن شراب ومسکرات).(40)

در باد سرخ گذست از ابن عباس که علماى بغداد مسخ خواهند شد.

پاورقى:‌


(1) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:480:3 ح 1047، الزام الناصب: 148:2، بحار: 221:52 ب 25 ح 85.
(2) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:485:3 ح 1054، الزام الناصب: 162:2، عقد الدرر: ص 106، غيبت نعمانى: ص 178، بحار: 240:52 ب 25 ح 107.
(3) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 253:3 ح 783، اعلام الورى: 283:2 ب 4 ف 1، غيبت نعمانى: ص 170، منتخب الاثر: ص 550 ف 6 ب 3 ح 22 بحار: 230:52 ب 25 ح 96.
(4) بحار: 233:52 ب 25 ح 96.
(5) اعلام الورى: 283:2 ب 4 ف 1.
(6) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:271:1 ش 171، التشريف بالمنن: ص 106 ب 70 ش 82، عقد الدرر: ص 110 ب 4 ف 3.
(7) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 487:3 ح 1056، اعلام الورى: 284:2، غيبت طوسى: ص 451 ف 7 ح 456، کشف الغمه: 461:2.
(8) ارشاد مفيد: 345:2 ب 40، اثباة الهداة: 733:3 ب 34 ف 8 ح 86، بحار: 220:52 ب 25 ح 82.
(9) اثباة الهداة: 578:3 ب 32 ف 55 ح 743، معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 22:3 ح 576.
(10) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:86:3 ح 631، عقد الدرر: ص 53، بحار: 216:52 ب 25 ح 73.
(11) التشريف بالمنن: ص 284 ب 74 ح 411.
(12) انعام: 65.
(13) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:99:5 ح 1521، بحار: 205:9 ب 1 ح 52 -69 : 181 ب 25 ذيل ح 4.
(14) سبا: 51.
(15) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:362:5 ح 1800، بحار: 185:52 ب 25 ح 11.
(16) فصلت: 53.
(17) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:391:5 ح 1829 - ص 392 ح 1830، بحار: 62:51 ب 5 ح 52 -63 : 303 ب 26 ح 71.
(18) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 288:1 ح 542، الزام الناصب: 137:2، بحار: 263:52 ب 25 ح 148.
(19) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:361:1 ح 2- 235 :202 ح 531، منتخب الاثر: ص 528 ف 6 ب 2 ح 1- ص 551 ف 6 ب 3 ح 23، عقد الدرر: ص 340 ب 12 ف 8، مختصر بصائر الدرجات: ص 203، بحار: 70:51 ب 1 ح 11.
(20) غيبت طوسى: ص 436 ف 7 ح 426، اثباة الهداة: 725:3 ب 34 ف 6 ح 45، بحار: 209:52، ب 25 ح 48 (بدون ذکر خسفى در مغرب).
(21) ارشاد مفيد: 348:2 ب 40 ح 6، اعلام الورى: 281:2، فصول المهمة: ص 298، اختصاص: ص 255، غيبت طوسى: ص 441 ف 7 ح 434، بحار: 212:52 ب 25 ح 62.
(22) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:86:3 ح 631، عقد الدرر: ص 54، غيبت طوسى: ص 461 ف 7 ح 476، بحار: 216:52 ب 25 ح 73.
(23) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:327:1 ح 212، غيبت طوسى: ص 441 ف 7 ح 432- ص 463 ف 7 ح 479، عقد الدرر: ص 52.
(24) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:410:5 ح 1848.
(25) بحار 212:60 ب 36 ح 20 (نقل از کتاب تاريخ قم، تاليف حسن بن محمد بن حسن قمى).
(26) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:480:3 ح 1047، ارشاد: 353:2 ب 40 ح 23، الزام الناصب: 148:2، منتخب الاثر: ص 548 ف 6 ب 3 ح 16، بحار: 221:52 ب 25 ح 85.
(27) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:303:1 ذيل ح 194.
(28) غيبت نعمانى: ص 96، بحار: 226:52 ب 25 ح 89.
(29) التشريف بالمنن: ص 263 ب 50 ح 382، تاريخ بغداد: 54:1 - ص 59 وج 311:9 ش 201:10 -4846 ش 5349.
(30) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:480:3 ح 1047، بحار: 221:52 ب 25 ح 85.
(31) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:28:3 ح 582، التشريف بالمنن: ص 252 ب 39 ح 370.
(32) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:480:3 ح 1047 ذيل حديث، اثباة الهداة: 742:3 ب 34 ح 126.
(33) غيبت نعمانى: ص 186، بحار: 238:52 ب 25 ح 105.
(34) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:28:35 ح 582، التشريف بالمنن: ص 252 ب 39 ح 370.
(35) فصلت: 16.
(36) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:166:5 ح 1591 ذيل آيه ى 98 يونس - ص 387 ح 1823 ذيل آيه ى 16 فصلت، غيبت نعمانى: ص 180، الزام الناصب: 123:2، اثباة الهداة: 737:3 ب 34 ف 4 ح 109، بحار: 241:52 ب 25 ح 111.
(37) فصلت: 53.
(38) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:392:5 ح 1830، بحار: 62:51 ب 5 ح 63.
(39) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:392:5 ح 1831، کشف الغمة: 459:2، بحار: 221:52 ب 25 ح 83، اعلام الورى: 282:2.
(40) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 1: 229-228 ح 543 -542 ر. ک مصادر حديث، تاريخ بغداد: 272:10 ش 5388.