شدت اختلاف در شيعه وتبرى از يکديگر
در وقايع خاصه راجع به شيعه گذشت از امير المؤمنين عليه السلام
وحضرت مجتبى عليه السلام که فرمودند:
(وقتى که شيعه مختلف شوند وبه هم درافتند واز يکديگر تبرى کنند ويکديگر
را لعن کنند وآب دهن بر روى يکديگر افکنند)
راوى گفت: هيچ خيرى در آن زمان نيست.
فرمودند: همه ى خير در آن زمان است که قائم قيام کند وهمه اينها را
بردارد).(1)
امير المؤمنين عليه السلام علاوه کرده فرمود:
(پس هفتاد نفر را که بر خدا ورسول دروغ مى گفتند پيش کشد وگردنشان
را بزند، پس خداوند همه را بر يک امر جمع کند).(2)
از اين معلوم مى شود که وجه اختلاف وتبرى همان دروغگويانى هستند که
تشکيل حزب ومسلک ومرام داده ومردم را به خود جمع واز وحدت متفرق مى
سازند.
سالهاى پر اختلاف وسرعت زوال حکومت ها
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پس در آن زمان سالهاى پر اختلاف رو خواهد کرد، حکومت به سرعت
منقضى خواهد شد، بسا شود که اول روز شخصى به حکومت رسد وآخر روز او
کشتن وپاره شدن باشد).(3)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(پس در آن هنگام سال، ماه، گردد وماه هفته وهفته مانند روز وروز
مانند ساعت).(4)
اين دو حديث در سابق هم گذشت ومقصود از حديث امير المؤمنين عليه
السلام يا همان مضمون حديث اول است ويا مراد اين است که وضع
قوانينن ونقض آنها وسرعت اجراء قوانين ومرامهاى پر فساد به طورى
است که چيزيکه بايد در يک سال انجام گيرد، در يک ماه واقع شود وآن
چه بايد در يک ماه باشد در يک هفته وهمچنين روز وساعت.
خوف وجوع ونقص ثمرات
اين آيه کريمه بدان اشاره فرموده:
(ولنبلونکم بشىء من الخوف والجوع ونقص من
الأموال والأنفس والثمرات وبشر الصابرين).(5)
(هر آينه شما را مبتلا خواهيم ساخت البته به چيزى از خوف وگرسنگى
ونقصان اموال ونفوس وميوه ها ومژده بده صابرين را).
در روايات از حضرت باقر وصادق عليه السلام تفسير شده خوف به سبب
جنگ واختلاف دولتها وگرسنگى به سبب قحطى وکمى باران، ونقصان اموال
به کسب وتجارات، ونقصان نفوس به کثرت کشتارها، ونقصان ميوه ها به
فساد آنها بر درختان وکمى ريع وبرکت در زراعتها.(6)
اما روايات در تحديد وقت آن مختلف است، ولى آنچه از مجموع استفاده
مى شود آن است که اين امر دو مرتبه تکرر يابد:
يکى: در اواخر دولت بنى العباس وآن گذشته وتواريخ از قحط در شام
ومصر وعراق وقتل نفوس وکمى ثمرات به تفصيل حاکى است.
ديگر: در اوان نزديک به ظهور، از اخبارى که دال بر قسمت دوم است
اين است: حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(در جلو قائم ناچار است که سالى باشد که مردم مبتلا به جوع وخوف
شديد از قتل شوند ونقصان مال ونفوس وثمرات نيز ببينند).
وفرمود: (اين در کتاب خداست (ولنبلونکم..).).
وحضرت باقر عليه السلام فرمود:
(مژده بده صابرين را در آن هنگام به تعجيل خروج قائم عليه السلام).(7)
سه سال خشکى وکمى باران
در (الزام الناصب) از (دمعه ى الساکبة) از اسماء بنت يزيد از پيغمبر
صلى الله عليه واله وسلم نقل کرده که فرموده:
(پيش از دجال سه سال خواهد بود: سال اول ثلث باران خود را امساک
خواهد کرد سال دوم دو ثلث وسال سوم تمام باران را امساک خواهد کرد.
تا اينکه هيچ حيوانى از بهائم نماند مگر اينکه هلاک شود).(8)
اين حديث اگر چه از جهت اصل خشکى وقحطى موافق با تفسير آيه ى پيش
است؛ اما از جهت کيفيت وخصوصيت سه سال، وخشکى تا اين حد، چون حديث
از موثقات نيست چندان اطمينانى به تحقيق اين خصوصيت نيست، پس اگر
موافق نشد مستند به ضعف راوى است نه کذب خبر، به علاوه اين امور از
حتميات نيست.
اختلاف وخوف وتزلزل واضطراب مردم در اثر آن
پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم فرمود:
(مهدى عليه السلام خروج خواهد کرد در هنگام اختلاف وتزلزل شديد
ايشان).(9)
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(قيام نکند مگر بر خوف شديد وزلازل (زلزله ها يا تزلزل واضطراب)
وفتنه وبلائى که به مردم برسد واختلاف شديد در بين مردم پراکندگى
در دينشان وتغير احوالشان، تا اينکه آرزو کننده در صبح وشام آرزوى
مرگ کند از بزرگى آنچه در مردم مشاهده مى کند، از افتادن به جان يکديگر
وخوردن بعضى، بعضى را).(10)
هرج ومرج
پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم فرمود:
(از علامات مهدى اين است: هر گاه در دنيا هرج ومرج شود وفتنه ها پشت
سر يکديگر ظاهر شود وراهها قطع گردد وبعضى، بعضى را غارت کنند، پس
نه کبير رحم بر صغير ونه صغير از کبير توقير کند، در آن هنگام
خداوند مهدى ما را برانگيزاند، نهمين از صلب حسين عليه السلام تا
بگشايد حصارهاى گمراهى ودلهاى بسته شده را، او در آخر زمان قيام
کند چنانکه من در اول زمان قيام کردم، پس پرکند زمين را از عدل. چنانکه
پر شده است از جور).(11)
ودر (ملاحم وفتن) از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم (روايت) فرمود:
(در جلو ساعت، هرج است).
گفتند: يا رسول الله هرج چيست؟
فرمود: کشتن.
گفتند: يا رسول الله بيشتر از آنچه الآن کشته مى شود؟
فرمود: نه اين است که شما را کفار مى کشند وليکن مرد همسايه ى خود
را مى کشد وآن ديگر برادر خود را مى کشد وپسر عموى خود را مى کشد.
گفتند: يا رسول الله آيا عقلهاى ما با ماست؟
فرمود: عقلها از مردم آن زمان گرفته مى شود).(12)
طاعون ابيض واحمر
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(در جلو قائم عليه السلام مرگ سرخ ومرگ سفيد خواهد بود).(13)
حضرت باقر عليه السلام به ابى بصير فرمود:
(ناچار است که پيش از قائم دو طاعون باشد: طاعون سفيد وطاعون سرخ.
عرض کرد: طاعون سفيد وسرخ چيست؟
فرمود: طاعون سفيد مرگ سريع است وطاعون سرخ شمشير است).(14)
وحضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پيشاپيش قائم دو مرگ است: مرگ سرخ ومرگ سفيد، تا اينکه برود از هر
هفت نفر پنج نفر، مرگ سرخ شمشير ومرگ سفيد طاعون است).(15)
(طاعون: وباء وهر مرض مهلک مسرى است).
ممکن است اين حديث از حضرت صادق عليه السلام که فرمود:
(دو ثلث مردم بروند يا نه عشر مردم بروند)(16)
از همين باب باشد ولى ظاهر چنان است که پيش نوشته شد که آن از جهت
ارتداد وخروج از دين است.
ظهور جذام وبواسير ومرگ فجأة
از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام از آباء خود از پيغمبر صلى الله
عليه واله وسلم فرمود:
(ظهور بواسير ومرگ فجأة وجذام (خوره) از علامت نزديکى ساعت است).(17)
علامه مجلسى رحمه الله اين حديث را در باب علائم ظهور نقل کرده
واين از جهت آن است که ساعت اعم است از ساعت قيامت وساعت ظهور.
دوازده رأيت مشتبه بلند شود
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمود:
(هر آينه دوازده رايت مشتبه بلند شود که معلوم نشود کدام از کدام
است.
مفضل گريان شد. فرمود: چرا گريه مى کنى؟
عرض کرد:
چگونه گريه نکنم با اينکه شما مى فرمائيد: دوازده رايت مشتبه بلند
خواهد شد که هيچکدام از ديگرى معلوم نشود؟
پس نظر به خورشيد افکند که داخل صفه شده بود. فرمود: اين خورشيد را
مى بينى؟
عرض کرد: بلى.
فرمود: به خدا که امر ما از اين خورشيد ظاهرتر است).(18)
از ظاهر حديث معلوم مى شود که اين دوازده رايت متصل است به زمان
ظهور آن حضرت، ولى ابتداى ظهور آنها معلوم نيست، لذا در حوادث
قريبه ذکر شد.
فرار کردن يازده نفر از مؤمنين وپناهنده شدن به روم
در کتاب (محجة) سيد هاشم بحرانى از حضرت صادق عليه السلام در شماره
ى اصحاب حضرت صاحب عليه السلام يازده نفر را ذکر فرمود: (ظاهر اين
است که از ايران هستند) که از اذيت سلطان واهالى خود به روم فرار
کنند وبه سلطان روم پناهنده شوند واو آنها را پناه دهد ودر محلى از
اراضى قسطنطنيه ايشان را جا دهد وآنها در آنجا بمانند تا هنگامى که
نداى آن حضرت از کعبه بلند شود، پس ناياب شوند وخود را به او
برسانند.(19)
چون ابتداء فرار ايشان معلوم نيست، جزء حوادث قريبه ذکر شد.
ملخ سرخ در دو موقع
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(در جلو قيام قائم عليه السلام ظاهر خواهد شد ملخ سرخ به رنگ خون
در دو وقت از سال، يکى در موقع ظهور ملخ ويکى در غير وقت).(20)
فساد خرما بر درخت
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پيشاپيش قائم عليه السلام خرما بر درخت فاسد مى شود، پس شک نکنيد
در آن).(21)
جنگ وقتلى که منقطع نشود
بزنطى از حضرت رضا عليه السلام فرمود:
(پيشاپيش اين امر قتلى است بيوح.
گفت: بيوح چيست؟
فرمود: دائم که سستى ندارد).(22)
شروع به جنگ از صفر تا صفر
(الزم الناصب) از کتاب عبد الله بن بشار:
(هر گاه خداوند اراده کند که قائم آل محمد صلى الله عليه واله وسلم
را ظاهر کند، ابتداء به جنگ شود از صفر تا صفر واين أوان خروج مهدى
است).(23)
(ثبات الهداة) نيز از همان کتاب نقل کرده.
صورت ودستى در ماه پيدا شود در ماه رجب
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(سالى که صيحه ى آسمانى در او ظاهر شود پيش از آن آيتى خواهد بود
در ماه رجب. داود بن سرحان گفت: آن آيت چيست؟
فرمود صورتى پيدا خواهد شد در ماه ونزديک به وى خواهد بود).(24)
ودر (غيبت نعمانى) فرمود:
(وجه يطلع فى القمر ويد بارزة)
صورتى در ماه طلوع کند ودستى آشکار).(25)
خسوف ماه در شب چهاردهم رجب وظاهر شدن مردى در زير
آسمان
(اثبات الهداة) از ام سعيد احمسيه، به حضرت صادق عليه السلام عرض
کرد:
(علامتى در دست من قرار ده براى خروج قائم. عليه السلام
حضرت فرمود:
اى ام سعيد هر گاه ماه در شب چهاردهم ماه رجب خسوف شد واز زير او مردى
بيرون آمد، پس آن نزد خروج قائم عليه السلام است).(26)
ممکن است اين علامت با علامت پيش هر دو يکى باشد ومحتمل است دو تا
باشد، لهذا احتياطا دو تا ذکر شد، ديگر اينکه ممکن است اين دو
علامت در سال پيش از ظهور باشد وممکن است در همان سال باشد، به
اعتبار اينکه سال ظهور از وقت ظهور گرفته شود. پس باز هم در سال پيش
از ظهور خواهد بود.
توضيح اينکه ابتداء ظهور يا آمادگى براى ظهور در ماه رمضان است
وظهور تام که خود را بر همه آشکار کند در ماه ذيحجه است وقيام در
روز عاشورا است.
پس هر چه در محرم وصفر تا ماه رمضان واقع شود صحيح است که گفته شود
در سال ظهور بوده وهم صحيح است که گفته شود در سال پيش از ظهور است،
بنابراين علامات ديگر که ذکر مى شود نيز در آنها همين دو احتمال مى
رود.
ظهور سرخى در آسمان
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پيش از قيام قائم عليه السلام مردم زجر خواهند شد بر معصيتهاى خود
به امورى (يعنى از جهت زجر مردم از معاصى، امورى ظاهر خواهد شد،
يکى از آنها) سرخى که آسمان را بپوشاند).(27)
ودر علامات انقراض بنى العباس نيز ذکر سرخى در آسمان شد وآن غير
اين است.(28)
باد سرخ
حضرت رسول صلى الله عليه واله وسلم پس از ذکر وقايع عامه که در پيش
گذشت فرمود:
(چون آن وقايع ظاهر شود منتظر باشيد باد سرخ يا سنگ باران ويا مسخ
را).(29)
ودر (ملاحم وفتن) از ابن عباس (روايت کرده که) گفت:
(باد سرخى در زوراء (بغداد) خواهد وزيد که مردم به فزع آيند، پس به
نزد علماى خود روند براى پرسش حال، پس آنها را ببينند که مسخ شده
اند خوک وميمون، روهاشان وچشمهاشان کبود گشته).(30)
پاورقى:
(1)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:30:3 ح 585 - ص 170
ح 695، غيبت طوسى: ص 437 ف 7 ح 429، اصول کافى: 601:1 ح
3:1383، الزام الناصب: 135:2، عقد الدرر: ص 63 ب 4 ف 1 (از
امام مجتبى عليه السلام).
(2)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:30:3 ح 585-584- ص
170 ح 695، بحار. 115:52 ب 1 ح 34.
(3)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:422:3 ح 975، کمال
الدين 348:2 ب 33 ح 36، بحار: 112:52 ب 21 ح 22.
(4)
الزام الناصب: 184:2 (خطبة البيان حضرت امير المؤمنين عليه
السلام).
(6)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:41:5 ح 1464-1462،
کشف الغمة: 462:2، الزام الناصب: 2: 148 -112، اعلام
الورى: 280:2، المستجاد من الارشاد: ص 278، منتخب الاثر: ص
560 ف 6 ب 5 ح 4، بحار: 229:52 ب 25 ح 94-93.
(7)
کشف الغمة: 462:2، اعلام الورى 281:2 (امام صادق عليه
السلام)، الزام الناصب: 148:2، منتخب الاثر: ص 545 ف 6 ب 3
ح 4.
(8)
الزام الناصب: 134:2، عقد الدرر: ص 263 ب 12 ف 2-ص 272 ب
12 ف 2 ح (142 و).
(9)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 92:1 ح 53، غيبت
طوسى: ص 178 ف 1 ح 137 -136، الزام الناصب: 405:2 ب 10،
عقد الدرر: ص 62 ف 1، دلائل الامامه: ص 471 ح 67:463،
التشريف بالمنن: ص 318 ب 19 ح 456- ص 322 ب 24 ح 465.
(10)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:254:3 ح 783، الزام
الناصب: 162:2، عقد الدرر: ص 64 ف 1، منتخب الاثر: ص 539 ف
6 ب 2 ح 11، بحار: 231:52 ب 25 ح 96- ص 348 ب 27 ح 99.
(11)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:150:1 ح 79، بحار:
36: 308-307 ب 41 ح 146-78:51 -79 ب 1 ح 52-37: 267 ب 25 ح
154.
(12)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:101:1 ح 58،
التشريف بالمنن: ص 71 ب 11 ح 11.
(13)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 20:3 ح 574، اعلام
الورى: 281:2، غيبت طوسى: ص 438 ف 7 ح 430، منتخب الاثر: ص
546 ف 6 ب 3 ح 8، بحار: 211:52 ب 25 ح 59.
(14)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:472:3 ح 1036،
منتخب الاثر: ص 560 ف 6 ب 5 ح 3، بحار: 119:52 ب 21 ح 48،
(از امام صادق عليه السلام).
(15)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:440:3 ح 994، منتخب
الاثر: ص 546 ف 6 ب 3 ح 7، بحار: 207:52 ب 25 ح 42.
(16)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:440:3 ح 995 ص -441
ح 996، الزام الناصب 125:2-ص 136، منتخب الاثر: ص 560 ف 6
ب 5 ح 5.
(17)
الزام الناصب: 125:2، بحار: 269:52 ب 25 ح 157.
(18)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:429:3 ح 987، غيبت
طوسى: ص 338 ف 5 ح 285، اصول کافى: 377:1 ح 3:885 - ص 380
ح 11:893، بحار: 281:52 ب 26 ح 9.
(19)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 30:4 ح 1100،
المحجة فيما نزل فى القائم الحجة: ص 36 ب 2. دلائل الامامه:
ص 564 ح 131:527، التشريف بالمنن: ص 382 ح 547.
(20)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:20:3 ج 574، کشف
الغمة: 459:2، غيبت طوسى: ص 438 ف 7 ح 430، الزام الناصب:
147:2، ارشاد مفيد: 348:2 ب 40 ح 5، منتخب الاثر: ص 546 ف
6 ب 3 ح 8، بحار: 211:52 ب 25 ح 59.
(21)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:486:3 ح 1055، غيبت
طوسى: ص 449 ف 7 ح 450، الزام الناصب: 148:2، اعلام الورى:
283:2، کشف الغمة: 461:2، بحار: 214:52 ب 25 ح: 69.
(22)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:164:4 ح 1223،
بحار: 182:52 ب 25 ح 6- ص 242 ب 25 ح 113.
(23)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 22:3 ح 576، الزام
الناصب: 125:2، اثباة الهداة: 578:3 ب 32 ف 55 ح 742.
(24)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:448:3 ح 1057،
اثباة الهداة: 735:3 ب 34 ف 9 ح 98، منتخب الاثر: ص 547 ف
6 ب 3 ح 11، بحار: 233:52 ب 25 ح 97.
(26)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:461:3 ح 1022،
اثباة الهداة: 575:3 ب 32 ف 48 ح 724، دلائل الامامه: ص
484 ح 83:479.
(27)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 480:3 ح 1047،
الزام الناصب: 148:2، منتخب الاثر: ص 548 ف 6 ب 3 ح 16،
بحار: 221:52 ب 25 ح 85.
(28)
الزام الناصب: 129:2، بحار: 226:52 ب 25 ح 90، غيبت نعمانى:
ص 96.
(29)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:228:1 ح 542، الزام
الناصب: 137:2، بحار: 263:52 ب 25 ح 148.
(30)
التشريف بالمنن: ص 283 ب 73 ح 410.