خورشيد
در اين فضاي گسترده وبي کران، ميليونها منظومه شمسي شناورند که هر
کدام از آنها داراي مرکز وسياره هايي هستند.
اين سياره ها هر
کدام در مدار خويش ودر فاصله اي با سرعتي که نظام بخش تواناي هستي،
تدبير واندازه گيري کرده است، بر گرد مرکز خويش مي چرخند.
منظومه شمسي ما نيز
يکي از آن ميليونها منظومه شمسي در اين فضاي بي کران است که داراي
مرکزي است به نام خورشيد وسياره هايي که بر گرد آن مي گردند. در
مراکز علمي، مشهور است که سياره هايي که بر گرد اين مرکز آتشين
واين منبع نور وحرارت مي گردند، نه سياره اند: زمين، زهره، عطارد،
مريخ، مشتري، زحل، اورانوس، نپتون وپلوتون.
نيروي شگرف جاذبه وگريز از مرکز
در اين منظومه هاي شمسي که در اين فضاي بي کران شناورند، نظام شگرف
وبديعي قرار داده شده است. ونيرويي که بقا وحيات آنها را تضمين مي
کند، همان نيروي شگفت انگيزي است که خداي حکيم ومدبر که بر هر کاري
تواناست آن نيرو را در آن به وديعت نهاده است وما از آن به (نيروي
جاذبه) و(گريز از مرکز) تعبير مي کنيم.
اين نيرو، در مرکز
اين مجموعه عظيم قرار داده شده است که آنچه بر گرد آن مي چرخد همه
را به سوي خود جذب مي کند. از آن طرف سياره هايي که در حال گردشند،
بر آن هستند که با تمام قدرت از مرکز خويش بگريزند ودور شوند
واينجاست که به برکت اين نيروي جاذبه وگريز، توازن وتعادل مورد نظر
تدبيرگر تواناي اين نظام شگرف، تأمين وحيات وبقاي ميليونها منظومه
شناور در فضا، تضمين مي گردد.
با اين بيان، عامل
بقاي اين مجموعه ومنظومه، نظم شگرف حاکم بر آنها وگردش شگفت
انگيزشان، تنها نيروي جاذبه است. نيروي بهت آوري که آفريدگار
تواناي هستي آن را در مرکز اين منظومه هاي شناور در فضا قرار داه
است. نيرويي که اگر لحظه اي نباشد اين نظام شگرف از هم مي پاشد
واين منظومه ها به هم مي ريزند وتمامي سياره ها پراکنده گشته وبا
خروج از مدار خود به يکديگر برخورد مي نمايند وهمه چيز در اين فضاي
بي کرانه اي که جز خدا هيچکس از مرزهاي آن آگاه نيست، منهدم مي
گردد وهستي، جاي خويش را به نابودي ونيستي مي سپارد.
راستي که منزه است
آن آفريدگار توانايي که آسمان وزمين را از زوال ونابودي نگاه داشته
است.
اوست که نيروي شگفت جاذبه را در خورشيد قرار داد ونيروي گريز از
مرکز را در سياره ها، به همين جهت است که هر سياره اي بر آن است که
با قدرتي وصف ناپذير از مرکز خويش که خورشيد است دور گردد، اما
نيروي جاذبه ي خورشيد از گريز آن، مانع مي گردد. اگر نيروي گريز از
مرکز نبود، سياره ها به خورشيد نزديک مي شدند وشعله ور مي گشتند،
از آن سو، اگر نيروي جاذبه را نظام بخش هستي، در خورشيد قرار نداده
بود، سياره ها پخش وپراکنده گشته واز مدار خويش خارج مي شدند،نظام
به هم مي ريخت وزندگي براي هميشه نابود مي شد.
بنابراين، خورشيد در منظومه شمسي، پناهگاه ومايه حيات وعامل امنيت
است. عامل امنيت وحيات ونظام منظومه شمسي از انهدام ونابودي.
اين نگرشي گذرا وشرحي کوتاه در نقش حياتي واثر گذاري خورشيد وسياره
هايي است که بر گرد آن مي چرخند. سياره هايي که زمين با پديده هاي
موجود در درون وبرون آن، يکي از آنهاست.
با اين بيان به نقش حياتي واهميت بسيار اين توده شعله ور وتابنده
اي که با فرستادن پرتو مفيد وسازنده خويش به زمين، بصورت گوناگوني
در زندگي انسان، حيوان، گياه، هوا، آب، خاک وديگر پديده ها... اثر
گوناگوني مي گذارد، بنگر!.
روشن است که ابرها، چيزي از آن اثرگذاري را تغييرنمي دهند وتنها
مانع رويت چهره آن مي گردند، آن هم نه همه جا وهميشه، بلکه در آن
محدوده اي که ابرهاي غليظ بطور موقت سايه افکنده اند.
ومي دانيم که ابرها نيز تنها در پرتو تابش خورشيد مي توانند پديد
آيند وباران هم از ابرها فرو مي ريزد. بنابراين، اگر خورشيد نباشد،
نه ابري خواهد بود ونه باراني، نه گياهي ونه حيواني، نه جانداري
ونه بي جاني وآنگاه ديگر سرنوشت حيات وزندگي روشن است.
آن خورشيد جهان افروز
امام مهدي عليه السلام که پيامبر گرامي صلي الله عليه واله وسلم
ودو امام گرانقدر، حضرت سجاد وحضرت صادق عليهم السلام در رواياتي
که گذشت او را به (خورشيد فروزان رخ بر کشيده در پس ابرها) تشبيه
نموده اند، همان پيشواي گرانقدري است که انسانيت به برکت وجود
گرانمايه او متنعم است وزندگي اش سامان مي يابد.
اوست که تمامي خوبيها وبرکات والطاف نهاني خدا وبهره هاي معنوي او
به مردم، همه از وجود او سرچشمه مي گيرد.
اوست که به اذن خدا، از پس پرده غيبت بر جهان هستي حاکم وناظر است.
همواره در کران تا کران جهان وهمه موجودات تصرف ودخالت مي کند وهمه
اختيارات وصلاحيتهايي را که خداوند به او وآنها داده است، همه را
در کف با کفايت خويش دارد.
زندگي آن گرامي، زندگي انسان ناتواني نيست که فاقد قدرت، امکانات،
نيرو وتوان باشد، تنها به نماز وروزه بسنده کند ووقت گرانمايه خويش
را در دشتها وبيابانها وبريده وبيگانه از مردم وبي خبر از سرنوشت
بندگان وشهرها بگذراند، هرگز!...
حضرت مهدي عليه السلام با وجود غيبت خدا خواسته اش از نظرها، به
قدرت خدا از توان ونيرويي بهره ور است که آن گرامي را به انجام هر
کاري که اراده فرمايد، قادر مي سازد وهمه وسايل وامکانات لازم را
براي او، فراهم مي آورد.
چيزي که هيچ ترديدي در آن روا نيست، اين واقعيت است که همه کارها
وتصرفات آن حضرت ره آورد عملکرد او براساس حکمت ومصلحت است، نه
مطابق با هواي دل وتمايلات نفساني.
بر اين اساس است که به يکي مي بخشد وديگري را باز مي دارد.
يکي را ياري مي کند وديگري را وا مي گذارد.
کار يکي را درست مي کند وکار ديگري را رها مي کند.
يکي را دعا مي کند وخواسته او را از خدا مي خواهد ويکي را دعا نمي
کند.
گمشده اي را راه مي نمايد وبيماري را شفا مي بخشد وآن گنگ بيچاره
را گويا مي سازد.
خود را به اين انسان وارسته نشان مي دهد وآن انسان شايسته را به
ديدار خويش مفتخر مي سازد.
گاه در (عراق) يا (ايران) است وگاه در مراسم حج، گاه در (مکه)است
وگاه در (مني) و(عرفات).
در برخي اوقات خود را در (بحرين) به برخي شايستگان مي نماياند
وبرخي اوقات در (قفقاز) يا ديگر نقاط گيتي.
وتمامي اين کارهاي بزرگ وبرخاسته از اعجاز به قدرت خدا وبه اذن او
صورت مي گيرد.
آري! خواننده گرامي! اينک با تعمق در آنچه آمده، پرتوي از معنا
ومفهوم رواياتي که آن خورشيد جهان افروز رخ برکشيده در پس ابرها
را، به خورشيد آسمان يا خورشيد پوشيده شده رخ برکشيده در پس ابرها
تشبيه مي نمايد، برايت روشن مي گردد.
آري! اين است که آن امام گرانقدري که خداي بزرگ برگزيده است، نه
آنکه مردم برمي گزينند!
اين است آن امام بزرگي که جانشين به حق پيامبر صلي الله عليه واله
وسلم است، نه هر آنکه ادعاي جانشيني پيامبر نمايد!
اين است آن امام والا مقامي که از سوي خدا نصب شده است نه هر آنکه
به نام امام ناميده شده است!
ونه هر کسي که حکومت وزعامت ورهبري را به کف گيرد... نه! هرگز!...
بلکه او امام راستين ووالايي است که تمامي ويژگيهاي امامت ورهبري
به مفهوم واقعي کلمه براي او فراهم است وهر آنچه بشريت بدانها
نيازمند است، در وجود گرانمايه اش گرد آمده وفراتر از آن، تمامي
آنچه زندگي شايسته ودر خور شأن انسان، بدان احتياج دارد وجهان هستي
بدان نيازمند است، همه وهمه، در وجود گرامي او جمع است.
آري! امام عليه السلام با اين اوصاف وويژگيها، براستي براي زمينيان
مايه امنيت وآرامش وپناهگاه است وجود گرانمايه اش سبب بقا وحيات
زمين وزمينيان.
به برکت وجود او، همه موجودات، روزي مي خورند وزمين وآسمان استوار
مي گردد وبه حيات وجريان طبيعي خويش ادامه مي دهد.
پرتوي از روايات
شايد برخي اين سخن را در مورد امامان راستين عليهم السلام نوعي
مبالغه وغلو يا زياده روي پندارند، اما چنين پنداري در مورد سخن ما
با نگرش بر دهها روايت صحيح وترديدناپذيري که در کتابهاي شيعه واهل
سنت موجود است، از ميان مي رود وصحت ديدگاه ما در مورد امام عصر
عليه السلام روشنتر جلوه مي کند؛ چرا که روايات، بيانگر اين حقيقت
است. براي نمونه:
1- از پيامبر گرامي صلي الله عليه واله وسلم آورده اند که فرمود:
(النجوم أمان لاهل السماء وأهل
بيتي أمان لامتي).(1)
يعني: ستارگان، پناهگاه ومايه امنيت اهل آسمانها هستند وخاندان من،
مايه امنيت براي امت من.
2- ونيز (جابر بن عبدالله انصاري) آورده است که پيامبر گرامي صلي
الله عليه واله وسلم فرمود:
(النجوم أمان لأهل السماء، فاذا
ذهبت أتاهم ما يوعدون وأهل بيتي أمان لأمتي، فاذا ذهب أهل بيتي
أتاهم ما يوعدون).(2)
يعني: ستارگان، مايه امنيت براي آسمانيان هستند. هنکامي که ستارگان
نابود گردند رستاخيز به سوي او فرا مي رسد وخاندان من نيز مايه
امنيت براي امتيم مي باشند هنگامي که آنان از ميان امت برداشته
شوند رستاخيز آنان نيز بر پا مي گردد.
3- ونيز فرمود:
(أهل بيتي أمان الأرض فاذا هلک
أهل بيتي جاء أهل الأرض من الآيات ما کانوا يوعدون).(3)
يعني: خاندان من، مايه ي امن وامان براي مردم روي زمين هستند. به
همين جهت با از ميان رفتن، آنان رستاخيز فرامي رسد.
4- اميرمؤمنان عليه السلام از پيامبر گرامي صلي الله عليه واله
وسلم آورده است که فرمود:
(النجوم أمان لأهل السماء، فاذا
ذهبت النجوم ذهب أهل السماء وأهل بيتي أمان لأهل الارض، فاذا ذهب
أهل بيتي ذهب أهل الأرض).(4)
يعني: ستارگان، مايه ي امنيت براي آسمانيان هستند وخاندان من، مايه
امن وامان براي زمينيان، يا نابودي ستارگان آسمان، اهل آن نابود مي
گردند وبا رفتن خاندان من، زمينيان.
5- ونيز فرمود:
(ان الله جعل النجوم أمانا لأهل
السماء وجعل أهل بيتي أمانا لأهل الأرض).(5)
يعني: خداوند ستارگان را مايه ي امن وامان براي اهل آسمان قرار داد
وخاندان مرا مايه ي امنيت براي اهل زمين.
علاوه بر رواياتي که از پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله وسلم در
اين مورد رسيده است، انبوه روايات از امامان نور عليهم السلام در
اين مورد آمده است که همه اينها اين حقيقت را تفسير وروشن مي سازند
که براي نمونه برخي ترسيم مي گردد:
1- در نامه ي مبارک امام مهدي عليه السلام به (اسحاق بن يعقوب)
آمده است که:
(... واني أمان لأهل الارض کما،
أن النجوم أمان لأهل السماء).(6)
يعني: ومن مايه ي آرامش وامنيت زمينيان هستم، همانگونه که ستارگان
آسمان باعث امنيت آسمانيان هستند.
2- چهارمين امام نور حضرت سجاد عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:
(نحن أئمة المسلمين وحجج الله علي
العالمين وسادة المؤمنين... ونحن أمان لأهل الأرض کما أن النجوم
أمان لأهل السماء ونحن الذين بنا يمسک الله السماء أن تقع علي
الأرض الا باذنه وبنا يمسک الأرض أن تميد بأهلها وبنا ينزل الغيث
وتنشر الرحمة وتخرج برکات الأرض ولو لا ما في الأرض منا لساخت
بأهلها).(7)
يعني: ما پيشوايان مسلمين وحجتهاي خدا براي جهان وجهانيان وسروران
اهل ايمان هستيم. ما مايه امنيت براي زمينيان هستيم، همانگونه که
ستارگان، مايه ي امنيت براي آسمانيان هستند وما کساني هستيم که
خداوند به برکت واحترام ما، آسمان را از فرو افتادن بر زمين، جز به
اذن خويش حفظ مي کند وتوازن وتعادل زمين را، تضمين مي نمايد. به
برکت ما باران رحمت خدا، همه جا گسترش مي يابد وبرکات زمين سر برمي
آورد واگر از ما کسي در روي زمين نباشد، زمين اهل خويش را فرو مي
برد.
3- پنجمين امام نور حضرت باقر عليه السلام مي فرمايد:
(ونحن أئمة الهدي ونحن الذين بنا
ينزل الله الرحمة وبنا تسقون الغيث ونحن الذين بنا يصرف عنکم
العذاب، فمن عرفنا وعرف حقنا وأخذ بأمرنا، فهو منا والينا).(8)
يعني: مردم! ما پيشوايان هدايت هستيم وکساني هستيم که به برکت وجود
ما، خداوند رحمت خويش را بر مردم فرو مي فرستد وبه احترام ما آنان
را از باران رحمت خويش سيراب مي سازد. ما کساني هستيم که خداوند
بخاطر ما عذاب را از زمين وزمان برمي گرداند، از اين رو هر کس ما
را شناخت وحقوق ما را شناخت وبه دستورات آسماني ما عمل کرد، او از
ماست وراهش بسوي ما.
4- (محمد بن ابراهيم) نامه اي به حضرت صادق عليه السلام نوشت واز
آن گرامي درخواست کرد که فضايل وامتيازات اهل بيت عليهم السلام را
ترسيم نمايد. آن حضرت در پاسخ نوشت:
(ان الکواکب جعلت في السماء أمانا
لأهل السماء، فاذا ذهبت نجوم السماء جاء أهل السماء ما کانوا
يوعدون. وقال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم: جعل أهل بيتي
أمانا لأمتي، فاذا ذهب أهل بيتي جاء أمتي ما کانوا يوعدون).(9)
يعني: سياره ها درآسمان، مايه ي امنيت آسمانيان قرار داده شده اند
وهنگامي که آنان راه زوال در پيش گيرند واز بين بروند، پايان عمر
ورستاخيز آسمانيان فرا مي رسد.
وآنگاه مرقوم داشت که: پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله وسلم
فرمود: (خداوند خاندان مرا، مايه ي امنيت وآرامش براي امتم قرار
داد، از اينرو با رفتن آنان، رستاخيز فرا مي رسد).
5- هشتمين امام نور حضرت رضا عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:
(نحن حجج الله في خلقه... بنا
يمسک الله السماوات والأرض أن تزولا وبنا ينزل الغيث وينشر الرحمة
ولا تخلوا الأرض من قائم منا ظاهر أو خاف ولو خلت يوما بغير حجة
لماجت بأهلها کما يموج البحر بأهله).(10)
يعني: ما حجتهاي خدا در ميان بندگان هستيم... به برکت ما، خداوند،
آسمانها وزمين را از نابودي حفظ مي کند وبخاطر ما باران رحمت خويش
را نازل مي کند وبخشايش ومهر خويش را مي گستراند. زمين، هيچگاه از
قائم وپيشوايي از اهل بيت، خالي نمي ماند، خواه آشکار ويا پنهان
وناشناخته باشد، چرا که اگر روزي زمين از حجت خدا تهي باشد قرار
وآرام خويش را از دست مي دهد وساکنان خويش را بسان امواج توفنده
دريا به اين سو وآن سو مي کوبد.
6- (سليمان جعفري) آورده است که از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم:
(آيا زمين خالي از حجت مي ماند؟)
حضرت جواب فرمودند:
(لو خلت طرفة عين، لساخت بأهلها).(11)
يعني: اگر يک لحظه وبه اندازه ي يک جشم بر هم زدن، زمين خالي از
حجت باشد تمامي اهل خويش را فرو مي بلعد.
7- امام باقر عليه السلام فرمود:
(لو بقيت الأرض -يوما- بلا امام
منا لساخت بأهلها ولعذبهم الله بأشد عذابه، ان الله (تبارک وتعالي)
جعلنا حجة في أرضه وأمانا في الأرض لأهل الأرض، لم يزالوا في أمان
من أن تسيخ بهم الأرض ما دمنا بين أظهرهم، فاذا أراد الله أن
يهلکهم ثم لا يمهلهم ولا ينظرهم... ذهب بنا من بينهم ورفعنا اليه،
ثم يفعل الله ما يشاء ويحب).(12)
يعني: اگر زمين روزي بدون امام وپيشوايي از ما خاندان وحي ورسالت
باشد، اهل خويش را فرو مي برد وخداوند آنان را به سخت ترين عذابها
کيفر مي نمايد. خدا ما را در روي زمين حجت خويش ومايه ي امن وامان
ساکنان زمين قرار داد تا هنگامي که ما در ميان آنها باشيم، زمين
آنها را فرو نمي برد وآنگاه که بخواهد همه را نابود کند وبه آنان
مهلت ندهد، ما را از ميان آنها به سوي خويش بالا مي برد، آنگاه هر
آنچه دوست بدارد انجام مي دهد.
8- امام صادق عليه السلام فرمود:
(لو لا من علي الأرض من حجج الله
لنفضت الأرض ما فيها وألقت ما عليها، ان الأرض لا تخلوا ساعة من
الحجة).(13)
يعني: اگر از حجتهاي خدا بر روي زمين نبود، بي ترديد زمين آنچه را
در درون وبرون خويش داشت بيرون مي افکند وپرتاب مي نمود. آري! زمين
لحظه اي از حجت تهي نمي گردد.
9- امام باقر عليه السلام فرمود:
(لو أن الامام رفع من الأرض
ساعة... لماجت الأرض بأهلها کما يموج البحر بأهله).(14)
يعني: اگر امام معصوم، ساعتي از روي زمين برداشته شود، زمين قرار
خويش را از کف داده وبسان امواج توفنده دريا، ساکنان خويش را به هر
سو مي کوبد وپرتاب مي کند.
10- از پنجمين امام نور عليه السلام پرسيدند که: (ما به چه دليل
نيازمند پيامبر وامام معصوم هستيم؟)
آن حضرت فرمود:
(لبقاء العالم علي صلاحه وذلک: أن
الله (عزوجل) يرفع العذاب عن أهل الأرض اذا کان فيهم نبي أو امام،
قال الله (عز وجل): (وما کان ليعذبهم وانت
فيهم..).(15)
وقال النبي صلي الله عليه وآله وسلم النجوم أمان لأهل السماء وأهل
بيتي أمان لأهل الأرض، فاذا ذهبت النجوم أتي أهل السماء ما يکرهون،
واذا ذهب أهل بيتي أتي أهل الأرض ما يکرهون.
يعني بأهل بيته، الأئمة الذين قرن
الله طاعتهم بطاعته فقال: (يا أيها الذين
آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منکم).(16)
وهم المعصومون المطهرون، الذين لا يذنبون ولا يعصون وهم المؤيدون
الموفقون المسددون، بهم يرزق الله عباده وبهم يعمر بلاده وبهم ينزل
القطر من السماء وبهم تخرج برکات الأرض وبهم يمهل أهل المعاصي ولا
يعجل عليهم بالعقوبة والعذاب، لا يفارقهم روح القدس ولا يفارقونه
ولا يفارقهم القرآن ولا يفارقونه، صلوات الله عليهم).(17)
يعني: بخاطر بقا ودوام هستي وآباداني واصلاح آن به وجود آنان
نيازمنديم. چرا که اگر امام وپيامبر در روي زمين باشند، خداوند،
عذاب را از اهل زمين برمي دارد. خداوند در قرآن خويش مي فرمايد:
(وخداوند تا هنگامي که تو در ميان آنان هستي، آنان را عذاب نخواهد
کرد). وپيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: (ستارگان، مايه ي
امن وامان اهل آسمان هستند وخاندان من، مايه ي امنيت اهل زمين.
هنگامي که ستارگان نابود گردند، آنچه را از اهل آسمان، خوش ندارند
به آنان روي مي آورد وهنگامي که اهل بيت من از ميان مردم بروند،
فرا مي رسد بر مردم، آنچه را که بيم دارند).
روشن است که پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اهل بيت خويش را همان
کساني مي داند که خداوند اطاعت وفرمانبرداري از آنان را با
فرمانبرداري از خويش، کنار هم قرار داده است ومي فرمايد:
(اي کساني که ايمان آورده ايد خدا را فرمان بريد وپيامبر را اطاعت
کنيد وصاحبان امر را، که امامان نور هستند).
واينان همان خاندان عصمت وطهارت وهمان پيشوايان پاک وپاکيزه اند،
همان کساني که نه در زندگي خويش گناه مي کنند ونه معصيت، همانان،
که همواره تأييد شده از جانب خدا وموفق در کارهاي شايسته ودر دنيا
وآخرت رستکار وکاميابند. به برکت آنان است که خداوند بندگانش را
روزي مي دهد وشهرها را آباد مي سازد وباران از آسمان فرو مي ريزد
وبرکات زمين را خارج مي سازد.
به احترام آنان است که به گناهکاران براي توبه وجبران معاصي، مهلت
مي دهد ودر کيفر وعذاب آنان شتاب نمي ورزد.
آنان کساني هستند که نه از (روح القدس) جدايي دارند ونه (روح
القدس) از آنان جدا مي گردد، نه قرآن از آنان جداپذير است ونه آنان
از قرآن.
درود خداي ورحمت ومهرش نثار آنان باد!
پاورقى:
(1)
جامع صغير، ج 2، ص 189، ذخائرالعقبي، ص 17، منتخب
کنزالعمال، ج 5، ص 92، فرائدالسمطين، ج 2، ص 241،
بحارالانوار، ج 27، ص 309، الصواعق المحرقة، ص 185 ومعجم
احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 5، ص 74 وده ها منبع
ديگر....
(2)
مستدرک الصحيحين، ج 2، ص 448. رجوع شود به معجم الاحاديث
الامام المهدي عليه السلام، ج 5، ص 74.
(3)
الصواعق المحرقه، ص 150 ومعجم الاحاديث الامام المهدي عليه
السلام، ج 5، ص 74.
(4)
الصواعق المحرقة، ص 150، بحارالانوار، ج 27، ص 310، ذخائر
العقبي، ص 17، اسعاف الراغبين، ص 144، فرائدالسمطين، ج 2،
ص 253 وبحارالانوار، ج 27، ص 309.
(5)
مجمع البيان، ذيل آيه 16 از سوره نحل وبحارالانوار، ج 24،
ص 67 و308.
(6)
اکمال الدين، ج 2، ص 485، غيبت شيخ طوسي، ص 177، احتجاج
طبرسي، ج 2، ص 471، بحارالانوار، ج 52، ص 92 ومعجم احاديث
الامام المهدي عليه السلام، ج 4، ص 294.
(7)
فرائدالسمطين، ج 1، ص 45، ينابيع المودة، ص 21، اکمال
الدين، ج 1، ص 207، احتجاج، ج 2، ص 317 وبحارالانوار، ج
23، ص 5 ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 5، ص
270.
(8)
اکمال الدين، ج 1، ص 206، فرائدالسمطين، ج 2، ص 253،
بصائرالدرجات، ص 63 وبحارالانوار، ج 26، ص 248.
(9)
اکمال الدين، ج 2، ص 205 وبحارالانوار، ج 27، ص 309.
(10)
اکمال الدين، ج 2، ص 202 وبحارالانوار، ج 23، ص 5.
(11)
اکمال الدين، ج 1، ص 204، بحارالانوار، ج 23، ص 29 ومعجم
احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 489.
(12)
اکمال الدين، ج 1، ص 204 وبحارالانوار، ج 23، ص 37.
(13)
اکمال الدين، ج 1، ص 202،اصول کافي، ج 1، ص 170، غيبت
نعماني، ص 139 وبحارالانوار، ج 23، ص 34.
(14)
اکمال الدين، ج 1، ص 202، اصول کافي، ج 1، ص 170، غيبت
نعماني، ص 139 وبحارالانوار، ج 23، ص 34.
(15)
سوره ي انفال، آيه 33.
(16)
سوره نساء، آيه ي 59.
(17)
علل الشرايع، ص 52 وبحارالانوار، ج 23، ص 19.