امام مهدى از ولادت تا ظهور

سيد محمد كاظم قزوينى

- ۷ -


سومين نويد

قرآن در آيه ديگري مي فرمايد:

(ولقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون).(1)

ما در زبور (وکتابهاي آسماني پيشين) پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ي ما به ارث مي برند.

مفسران در تفسير اين آيه، معناي (زبور) و(ذکر) به توافق نرسيده اند؛ اما ديدگاههاي متفاوت، اختلاف جوهري نيست، چرا که معناي زبور، چه کتاب آسماني نازل شده بر داود پيامبر باشد، يا مقصود از آن جنس کتابهاي آسماني، مهم نيست همچنانکه معناي (ذکر) نيز در آيه شريفه (تورات) باشد يا (قرآن) يا (لوح محفوظ) همچنانکه مفسرين گفته اند، به محتواي آيه صدمه اي نمي زند ومعناي آيه اين گونه است:

(وما در کتابهايي که بر پيامبران فرو فرستاديم، يا در (زبور) که آن را بر داود پيامبر نازل ساختيم، پس از نوشتن در لوح محفوظ يا تورات ويا قرآن، نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مي برند).

طبرسي وديگران در تفسير آيه از پنجمين امام نور عليه السلام آورده اند که فرمود:

(هم اصحاب المهدي في آخر الزمان).(2)

يعني: اينان ياران حضرت مهدي عليه السلام در آخر الزمان هستند.

به باور ما، موضوعي که خداي جهان آفرين در (زبور) ودر (ذکر)نوشته است وآن را با (لقد) و(ان) دو بار، سخت، مورد تأکيد قرار داده، شايسته است که موضوعي بسيار اساسي وحساس ودر نهايت اهميت باشد.

صحيح است که برخي از مفسران مقصود از (زمين) در آيه مبارکه را زمين بهشت دانسته وآيه را اينگونه معنا کرده اند که: (بندگان شايسته خدا، زمين بهشت را به ارث مي برند). وبرخي نيز زمين مورد نظر را همين سياره خاکي دانسته اند که سرانجام امت مسلمان آن را با فتوحات خويش به ارث مي برند.

اما اين دو ديدگاه، معناي ظاهري آيه است ومعناي نهان وتأويل آيه شريفه اين است که: (بندگان شايسته خدا بر سراسر جهان حکومت عادلانه وانساني خويش را برقرار خواهند ساخت).

مرحوم (شيخ طوسي) در تفسير آيه شريفه از امام باقر عليه السلام روايت کرده است که (ان ذلک وعدالله للمؤمنين بأنهم يرثون جميع الارض).(3)

يعني: اين وعده قطعي خدا بر مؤمنان است که آنان تمامي زمين وزمان را به ارث خواهند برد.

اين آيه مبارکه از نظر معنا، به آيه پيش شباهت دارد که مي فرمايد:

(ليستخلفنهم في الارض)

در اين دو آيه، چه تعبير زيبايي به کار رفته است، تعبير به (ارث) و(استخلاف) که (ارث)، انتقال ثروت وامکانات از مرده به زنده و(استخلاف)، نيز قرار دادن يکي بجاي ديگري را مي گويند.

چهارمين نويد

قرآن مي فرمايد

(هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون).(4)

اين آيه، در قرآن شريف سه بار آمده است ودلالت بر حساسيت موضوع مي کند.

آيه داراي تفسير ظاهري است وداراي تأويل ونهاني.

تفسير وظاهر آيه اين است که: خداوند پيامبرش حضرت محمد صلي الله عليه واله وسلم را به توحيد وتوحيدگرايي، بندگي خدا، پرستش او ودين اسلام فرستاد تا اين دين آسماني را با قدرت وقوت به همه اديان پيروزي بخشد وسراسر گيتي در قلمرو توحيد وعدالت وتقواي مورد نظر قرآن، قرار گيرد.

در آيه شريفه واژه (ليظهره) در خور تعمق است، چرا که (ظهور) در اينجا به معناي برتري کامل وروشن با چيرگي وقدرت همه جانبه وکامل است که مي فرمايد:

(کيف وان يظهروا عليکم لايرقبوا فيکم الا ولا ذمة).(5)

اينجا نيز (يظهروا) به معناي (يغلبوا) مي باشد.

که معناي آيه شريفه اين مي شود: (دين حق، با اقتدار وشکوه پيش مي رود وبر همه اديان برتري کامل وپيروزي همه جانبه مي يابد وجهان را در سايه هدايت خويش مي گيرد).

با اين بيان اگر گفته شود که اين وعده، تحقق يافته واراده خداوند جامه عمل پوشيده است، معناي آيه اين است که: (خداوند همه دينها وآيينها وکيشهاي منحرف وبي اساس را بوسيله قرآن وپيامبر، باطل وباآمدن اسلام نفي کرد وهر گونه شرک وانحراف وزندقه وپرستش باطل را مردود شمرد واز صفحه گيتي برانداخت وجهان، جزيره توحيد گرايي ومهد عدالت وآزادي وتقوا پيشگي گرديد.

اين معناي ظاهري آيه، اما اگر بخواهيم از تأويل آيه سخن بگوييم ودر پرتو معناي نهان او راه جوييم، بايد بگوييم که اين وعده قطعي وتخلف ناپذير، هنوز تحقق نيافته است.

مسلمانان هنوز شمارشان حدود يک چهارم مردم جهان يا کمتر است وبر کشورهاي اسلامي قوانين ومقررات غير اسلامي حکومت مي کند ومرامها وکيشهاي ساختگي ودروغين، آزادانه به حيات خود ادامه مي دهند.

در برخي از کشورها، مسلمانان، اقليت پايمال شده اي هستند که فاقد قدرت وامکانات وبر سرنوشت خويش حاکم نيستند، بنابراين پيروزي کامل حق بر باطل کجاست؟

ونويد قطعي وتخلف ناپذير (ليظهره علي الدين کله) چه زماني وچگونه تحقق يافته است؟

در پرتو روايات

پيشوايان نور وامامان اهل بيت عليه السلام در معناي نهان وتأويل آيه، رهنمود دارند که اين مربوط به روزگار ظهور امام مهدي عليه السلام است که بي ترديد تحقق خواهد يافت.

اينک نمونه هايي از روايات در تأويل آيه شريفه:

1- در تفسير آيه مورد بحث، از امير مؤمنان عليه السلام آورده اند که اين آيه شريفه راتلاوت کرد که: (هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله).

آنگاه فرمود: (أظهر ذلک بعد؟)

قالوا: (نعم!)

قال عليه السلام: (کلا، فوالذي نفسي بيده حتي لا تبقي قرية الا وينادي فيها بشهادة ان لا اله الا الله بکرة وعشيا).(6)

فرمودند: (آيااين نويد پيروزي تحقق يافته است؟)

پاسخ دادند: آري!

آن حضرت فرمود: (هرگز! بخدايي که جانم در کف قدرت اوست با تحقق اين وعده، هيچ شهر ودياري نمي ماند جز اينکه در آن نداي يکتايي وعظمت خدا بامدادان وشامگاهان طنين مي افکند).

2- در تفسير برهان روايت کرده است که فرمود: (فلا، والذي نفسي بيده حتي لا تبقي قرية الا ونودي فيها بشهادة ان لا اله الا الله وان محمدا رسول الله بکرة وعشيا).(7)

يعني: بخدايي که جانم در کف قدرت اوست هيچ شهر ودياري نمي ماند جز اينکه در آن نداي يکتايي خدا ورسالت محمد صلي الله عليه واله وسلم بامدادان وشامگاهان در آن طنين مي افکند.

3- ونيز از ابن عباس آورده اند که در مورد اين جمله از آيه: (ليظهره علي الدين کله و..). گفت:

(لا يکون ذلک حتي لا يبقي يهودي ولا نصراني ولاصاحب ملة الا صار الي الاسلام، حتي تأمن الشاة والذئب والبقرة والاسد والانسان والحية، حتي لا تقرض فارة جرابا وحتي توضع الجزية ويکسر الصليب ويقتل الخنزير وهو قوله تعالي، (ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون) وذلک يکون عند قيام القائم عليه السلام).(8)

يعني،: بخداي سوگند چنين نخواهد شد تا مگر روزگاري که يهوديان ومسيحيان وپيروان ديگر مرامها ومسلکها، به اسلام ايمان آورند. گرگ وگوسفند وشير درنده وانسان ومار گزنده، نسبت به هم احساس امنيت نمايند، نه گرگ گوسفند را بدرد ونه گوسفند از آن بهراسد. روزگاري که ديگر موشي کيسه اي را پاره نکند وفساد وتباهي روي ندهد. زماني که جزيه ها الغاء گردد وصليبها شکسته شود.

آري! اين معناي آيه ي شريفه است که مي فرمايد: (ليظهره علي الدين کله).

و آنگاه تأکيد کرد که اين وعده الهي تنها با قيام حضرت مهدي عليه السلام واستقرار دولت مهر وعدل او در جهان، تحقق خواهد يافت.

4- ونيز از (ابوفضيل) آورده اند که: از امام کاظم عليه السلام، از مفهوم پيام ومعناي آيه پرسيدم که مي فرمايد: (هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله...).

قال: عليه السلام (هو امر الله رسوله بالولاية والوصية. والولاية هي دين الحق).

قلت: (ليظهره علي الدين کله؟)

قال عليه السلام (يظهره علي جميع الاديان عند قيام القائم عليه السلام).(9)

يعني: حضرت فرمودند: (خداوند پيامبر خدا را به ولايت ووصيت ومعرفي

جانشينان خود، فرمان مي دهد ودين حق در آيه ي شريفه، ولايت است، يعني ولايت امامان معصوم).

پرسيدم: (سرورم! معناي (ليظهره علي الدين کله) چيست؟)

فرمود: (خدا دين خويش را با قيام (قائم) بر همه کيشها ودينها، پيروزي کامل مي بخشد).

5- (قندوزي حنفي) از امام صادق عليه السلام در معناي آيه شريفه روايتي آورده است که مي فرمايد:

(والله ما يجي ء تأويلها حتي يخرج القائم المهدي عليه السلام فاذا خرج لم يبق مشرک الا کره خروجه ولا يبقي کافر الا قتل...).(10)

يعني: بخداي سوگند معناي نهان تأويل آيه شريفه تحقق نمي يابد، مگر هنگامي که حضرت مهدي عليه السلام ظهور کند وهنگامي که او ظهور کرد بقاياي شرک گرايان از ظهور او ناخرسند مي گردند وکافران حق ستيز به کيفر گناه خود مي رسند....

6- مرحوم (علامه مجلسي) از ابي بصير آورده است که: از امام صادق عليه السلام در مورد آيه شريفه پرسيدم، که: (هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون).

قال عليه السلام: (والله ما انزل تأويلها بعد).

قلت: (جعلت فداک ومتي ينزل؟)

قال عليه السلام: (حتي يقوم القائم ان شاءالله فاذا خرج القائم لم يبق مشرک).(11)

يعني: حضرت فرمودند: (بخداي سوگند!تأويل ومعناي نهان آن هنوز نيامده وتحقق نيافته است).

گفتم: (فدايت گردم!چه زماني فرود مي آيد؟)

فرمود: (زماني که (قائم آل محمد صلي الله عليه واله وسلم به اراده الهي قيام کند وزماني که آن حضرت قيام کند ديگر از شرک وشرک گرايي اثري نمي ماند ودين حق، همه دلها را نورباران مي سازد...).

و بدينسان به همين اندازه، از آياتي که پيرامون وجود گرانمايه آن حضرت تأويل شده است بسنده مي شود، اما يادآوري مي گردد که ما تنها شماري اندک از آيات را ترسيم نموديم چرا که آيات شريفه قرآن در اين مورد بگونه اي که در روايات آمده است، بسيار است وعلامه معاصر جناب (سيد صادق شيرازي) در کتاب خويش (المهدي في القرآن) 106 آيه، تنها از مصادر ومنابع اهل سنت در مورد امام مهدي عليه السلام گرد آورده است واگر ما بخواهيم همه آيات را بياوريم سخن طولاني مي گردد.

نويدهاي پيامبر از حضرت مهدي

رواياتي که از پيامبر گرامي در مورد امام مهدي عليه السلام وارد شده است، بدون ترديد بيشترين وبزرگترين دسته از روايات در اين موضوع را تشکيل مي دهد که برخي از آنها در بخشهاي گذشته ترسيم وبرخي ديگر در بخشهاي آينده ترسيم خواهد شد.

از شگفتيها در اين مورد، اين است که بيشترين روايات موجود در کتابهاي اهل سنت پيرامون وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام، از خود پيامبر گرامي است واين روايا ت نيز با سندهاي متعدد ومضامين ومعاني ومحتواي متنوعي وارد شده است.

اين روايات گاهي ضمن گفتاري از امامان دوازده گانه، نويد حضرت مهدي عليه السلام وظهور عدالت جهاني او را به مسلمانان مي دهد وبه صراحت خاطرنشان مي سازد که او دوازدهمين آنان است.

و گاه از اين حقيقت سخن دارد که او از فرزندان فاطمه عليه السلام است.

گاه بيانگر اين واقعيت مي باشد که او از نسل سرفراز حسين عليه السلام است.

وگاه ترسيم گر اين پيام است که آن وجود گرانمايه نهمين امام از نسل حسين مي باشد

در اين بخش وبخشهاي آينده، شما خواننده ي عزيز، آگاه خواهيد شد که پيامبر گرامي همواره در مناسبتهاي مختلف وموقعيتهاي بسيار وشرايط ومکانهاي حساس از وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام خبر مي داد.

وخود اين مطلب نشانگر اين واقعيت است که آن حضرت به اين موضوع حساس بالاترين اهميت را مي داد وگرنه اين اهتمام وعنايت به موضوع وتکرار واصرار وپافشاري در آن چرا؟

به هر حال روايات رسيده از پيامبر صلي الله عليه واله وسلم پيرامون دوازدهمين امام نور عليه السلام براستي بسيار است که ما با رعايت اسلوب کتاب، برخي از آنها را برگزيده وترسيم خواهيم کرد.

براي نمونه:

1- (سعيد بن جبير) از (ابن عباس) واو نيز از پيامبر آورده است که فرمود: (ان خلفائي واوصيائي وحجج الله علي الخلق بعدي لأثنا عشر، أولهم أخي وآخرهم ولدي).

قيل: (يارسول الله! ومن أخوک؟)

قال عليه السلام: (علي بن أبي طالب)).

قيل: (ومن ولدک؟)

قال صلي الله عليه واله وسلم: (المهدي الذي يملأها -أي يملأ الارض - قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما. والذي بعثني بالحق بشيرا لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيه ولدي المهدي، فينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه وتشرق الارض بنور ربها ويبلغ سلطانه المشرق والمغرب).(12)

يعني: حضرت فرمودند: (جانشينان من وحجت هاي خدا بر مردم پس از من، دوازده نفرند، نخستين آنان برادر من وآخرين شان فرزندم مي باشد).

پرسيدند: (برادر شما کيست اي پيامبر خدا؟)

فرمود: (علي ابن ابي طالب).

پرسيدند (فرزندتان کيست؟)

فرمود: (فرزندم، مهدي است وهمو که زمين را لبريز از عدل وداد مي کند،همانگونه که از ظلم وبيداد در آستانه ظهور او لبريز شده است.

بخدايي که مرا بحق وبشارت دهنده برانگيخت، اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت تا فرزندم مهدي عليه السلام در آن روز ظهور کند، آنگاه عيسي بن مريم از آسمان فرود مي آيد وبه امامت او، نماز مي گذارد وزمين به نور پروردگارش نورباران مي گردد وحکومت او، به شرق وغرب گيتي گسترش مي يابد وزمين وزمان در قلمرو عدالت وقدرت او قرارمي گيرد.

2- ونيز (حذيقه) از پيامبر آورده است که فرمود:

(المهدي رجل من ولدي، وجهه کالکواکب الدري).(13)

يعني: مهدي عليه السلام مردي از فرزندان من است وچهره اش بسان ستاره درخشان مي درخشد.

3- ونيز آورده است که پيامبر صلي الله عليه واله وسلم فرمود:

(المهدي رجل من ولدي، وجهه الکوکب الدري، اللون لون عربي والجسم جسم اسرائيلي، يملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، يرضي في خلافته اهل السماء والطير في الجو يملک عشرين سنة).(14)

يعني: مهدي عليه السلام مردي از فرزندان من است. چهره اش بسان ستاره نورافشان است وسيما ورنگ چهره او عربي وقامت دل آرايش برافراشته است، او جهان را لبريز از عدل وداد مي کند همانگونه که پيش از آمدن او پر از بيداد مي گردد. در حکومت او آسمانيان وپرندگان در فضا خشنود مي گردند و20 سال حکومت مي کند.

4- ونيز آورده اند که فرمود:

(المهدي من ولدي، يکون له غيبة وحيرة تضل فيها الامم، يأتي بذخيرة الأنيباء فيملأها عدلاو قسطا کما ملئت جورا وظلما).(15)

يعني: مهدي عليه السلام از فرزندان من است. او غيبت طولاني خواهد داشت ودر آن شرايط، حيرتي سايه خواهد افکند که امتها، در آن حيرت وسرگرداني گمراه مي شوند. او با ذخاير پيامبران خواهد آمد وجهان را همانگونه که پيش از ظهورش مملو از ظلم وبيداد است، لبريز از عدالت ودادگري خواهد ساخت.

5- (قندوزي حنفي) از ابوبصير واو نيز از امام صادق عليه السلام واز پدرانش، تا از پيامبر آورده اند که فرمود:

(المهدي من ولدي، اسمه اسمي وکنيته کنيتي وهو أشبه الناس بي خلقا وخلقا، تکون له غيبة وحيرة في الامم حتي تضل الخلق عن أديانهم، فعند ذلک يقبل کالشهاب الثاقب، فيملأ الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).(16)

يعني: مهدي از فرزندان من است. نام او نام من وکنيه او کنيه من مي باشد. واو شبيه ترين انسانها از نظر صورت وسيرت وچهره واخلاق به من است. او غيبتي طولاني خواهد داشت وامتها در مورد او سرگردان خواهند شد تا آنجايي که از دين خويش برمي گردند وگمراه مي شوند آنگاه در آن شرايط است که آن حضرت بسان ستاره نورافشان به مردم روي مي آرود وزمين را از عدالت وقسط لبريز مي سازد همانگونه که از ظلم وبيداد لبريز شده است.

6- مرحوم مجلسي از ابوايوب انصاري آورده است که پيامبر گرامي در بستر بيماري به دخت گرانمايه اش فاطمه عليه السلام فرمود:

(والذي نفسي بيده لابد لهذه الامة من مهدي وهو والله من ولدک).(17)

يعني: فاطمه جان! بخدايي که جانم در کف قدرت اوست سوگند که بي هيچ ترديدي اين امت (مهدي) دارد واو از فرزندان توست.

7- از امير مؤمنان عليه السلام روايت شده است که به پيامبر گرامي صلي الله عليه واله وسلم گفتم:

(يا رسول الله! أمنا - آل محمد - المهدي أم من غيرنا؟

فقال رسول الله صلي الله عليه واله وسلم: (لا! بل منا بنا يختم الله الدين کما فتح الله بنا وبنا ينقذون عن الفنتة کما انقذوا من الشرک وبنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا کما الف بين قلوبهم بعد عداوة الشرک وبنا يصبحون بعد عداوة الفتنة اخوانا کما أصبحوا بعد عداوة الشرک اخوانا).(18)

يعني: حضرت علي عليه السلام پرسيدند: (مهدي اين امت، از خاندان محمد صلي الله عليه واله وسلم است يا از ديگران؟)

فرمود: (از خاندان ماست. خدواند همانگونه که دين خود را به وسيله ما آغاز کرد، بوسيله ما نيز به آخرين مرحله، اوج مي بخشد وختم مي کند وهمانگونه که بوسيله ما از شرک نجاتشان بخشيد، از فتنه ها ورهايي شان مي دهد وهمانگونه که ميان دلهاي مسلمانان پس از عداوت ودشمني، شرک وکفر، الفت ومحبت ايجاد کرد، باز هم بوسيله ما الفت ومهر ومحبت ايجاد مي کند وهمانگونه که پس از عداوت وشرک وجاهليت اصل برادري واخوت را برقرار ساخت، باز هم بوسيله ما همه با هم پر مهر وبرادر مي گردند).

روشن است که پرسش امير مؤمنان عليه السلام پرسش فردي آگاه ودانا است که براي آگاهي وبيداري ديگران وبراي ثبت در تاريخ يا به منظور ديگري سؤال مي کند واينگونه پرس وجو در فرهنگ دين سابقه دارد.

پاورقى:‌


(1) سوره ي انبيا، آيه 105.

(2) مجمع البيان، ذيل آيه ي شريفه.

(3) تفسير تبيان، ج 7، ص 252.

(4) سوره توبه، آيه 33.

(5) سوره توبه، آيه 8.

(6) مجمع البيان ج، 9، ص 280.

(7) تفسير برهان، ج 4، ص 329.

(8) تفسير برهان، ج 4، ص 329.

(9) تفسير برهان، ج 4، ص 330.

(10) المهدي في القرآن، ص 62.

(11) بحارالانوار، ج 51، ص 60.

(12) بحارالانوار،ج 51، ص 71.

(13) کنز العمال، ج 14، ص 264، (الکواکب الدري) يعني: ستاره بسيار درخشان که در قرآن کريم نيز آمده است که: (... کأنها کوکب دري). سوره نور، آيه 35.

(14) عقد الدرر، ص 13 ومعجم احاديث المهدي عليه السلام، ج 1، ص 130، به نقل از ده ها مصدر خاصه وعامه.

(15) فرائد السمطين، ج 2، ص 335.

(16) اکمال الدين، ج 1، ص 286، وفرائد السمطين، ج 2، ص 334،،به معجم الاحاديث المهدي عليه السلام ج 1، ص 258 رجوع شود.

(17) بحارالانوار، ج 51، ص 67.

(18) بحارالانوار، ج، 51، ص 68.