انتظار پويا

محمد مهدى آصفى

- ۴ -


بايسته هاي مرحله انتظار ومسؤوليت هاي آن

ما هم اکنون در دوران انتظار به سر مي بريم که درازدامن ترين مرحله در تاريخ اسلام است. به راستي مهم ترين بايسته ها ومسؤوليت هاي اين مرحله چيست؟

آن چه در پي مي آيد خلاصه اي از اين بايسته ها ومسؤوليت هاست:

آگاهي

آگاهي گونه هايي دارد:

الف) بينش توحيدي واين که تمام هستي از خدا وهمه چيز در کف قدرت اوست. خدا بر هر کاري توانا وهمه چيز در آسمان وزمين، تحت فرمان اوست واز خود هيچ اختياري ندارد.

ب) آگاهي از وعدهِ الهي در شرايط سخت سياسي، در مرحلهِ ضعف وناکامي ودر شرايط سقوط. يکي از دشوارترين کارها در چنين شرايطي آن است که انسان اين سخنان خداي تعالي ر ا درک کند:

(وَلا تَهِنوا وَلا تحزنوا واَنتُمُ الاعلون ان کنتم مؤمنين).(1)

(سست مشويد واندوه مخوريد، شما برتريد اگر مؤمن باشيد).

(وَنُريدُ اَن نَمُن عَلَي الذينَ استضعفوا فِي الارضِ ونجعلهم ائمّهً ونجعلهم الوارثين ونمکّن لهم في الارض).(2)

(ما مي خواهيم، بر آنان که در زمين خوارشان شمرده اند منّت نهيم وآنان را پيشوايان (مردم) گردانيم وايشان را وارث زمين کنيم ودر زمين قدرتشان دهيم).

(ولقد کتبنا في الزبور مِن بَعدِ الذّکر اَن الارضَ يَرثها عبادِيَ الصّالِحُونَ).(3)

(همانا در زبور، پس از آن يادکرد، نوشتيم که زمين را بندگان شايستهِ ما به ارث خواهند برد).

(کَتَبَ اللّهُ لاَ َغلِبَنَّ اَنَا ورُسُلي).(4)

(خداوند مقرّر کرده است که حتماً من وفرستادگانم هر آينه پيروز خواهيم شد).

(وَلَيَنصُرَنَّ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ).(5)

(هر آينه خدا هر که را ياري اش کند، ياري مي کند).

ج) آگاهي به نقش انسان مسلمان در کرهِ زمين که عبارت است از سرپرستي، گواهي دادن ورهبري بشريّت (به سوي خير وفلاح) . خداي تعالي فرمايد:

(وَکذلِکَ جعلناکم اُمهً وَسطاً لِتکونوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ ويکون الرسُولُ عليکم شهيداً).(6)

(اين چنين شما را مردمي ميانه ساخته ايم تا خود بر مردمان گواه باشيد وپيامبر بر شما).

د) آگاهي از نقش دين اسلام در زندگي بشري براي از ميان برداشتن فتنه واميال نفساني از مسير دعوت حقّ. خداي تعالي مي فرمايد:

(وقاتلوهم حَتّي لا تکونَ فتنَهٌ ويکونَ الدّينُ لِلّه).(7)

(با آنان بجنگيد تا آشوبي نباشد ودين از آنِ خداي شود).

ه) آگاهي از سنّت هاي (رايج) الهي در تاريخ واجتماع وضرورت آمادگي، زمينه سازي، حرکت وفعاليّت در ضمن اين سنن ومحال بودن گذر از آن ها. از اين رو خداي تعالي فرمان داده است تا مسلمانان در خود آمادگي هاي لازم براي ورود در اين مبارزهِ قاطع وسرنوشت ساز را ايجاد کنند:

(وَاَعِدُّوا لَهُم مَا استطعتم مِن قُوّهٍ).(8)

(تا مي توانيد در مقابل دشمنان نيرو مهيّا کنيد).

اميدواري

در صورتي که اميد انسان به برآورده شدن وعده هاي خداوند به بندگان وبه حول وقوّه واقتدار او باشد، بي گمان اين اميدواري پايان ناپذير خواهد بود وصاحبش ناکام نخواهد شد. به همين دليل است که انسان مسلمان رشته اش را به رشتهِ الهي ونيرويش را به نيروي الهي استحکام مي بخشد وهر که رشته اش را به رشتهِ الهي پيوند زند وقوي گرداند، اميد ونيرو واقتدارش پايان ناپذير خواهد بود.

مقاومت

مقاومت نتيجهِ اميدواري است. غريقي که گروه نجات را از دور مي نگرد که به سوي او در حرکت است، بر امواج آب غلبه خواهد کرد وبراي چنين غلبه اي در عضلاتش نيرويي فوق العاده خواهد يافت.

حرکت

حرکت، همان امر به معروف ونهي از منکر، دعوت به سوي خدا وآماده سازي زمين براي ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) وبرپايي دولت جهاني او است. وايجاد آمادگي هاي لازم بينشي، ايماني وتشکيلاتي در نسل مؤمني که به ياري امام وزمينه سازي ظهور او قيام مي کند، معناي ديگر حرکت است.

دعا براي ظهور امام

شکّي نيست که دعا به همراه حرکت وفعاليّت وامر به معروف ونهي از منکر از عوامل نزديک شدن ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) است. دعاهاي زيادي در بارهِ ظهور امام (عجل الله فرجه) وثواب انتظار رسيده است. يکي از دعاهايي که مؤمنان، آن را مي خوانند وتکرار مي کنند، دعاي زير است:

(اللّهم کن لِوَليّک الحجه بن الحسن، صلوات عليه وعلي آبائه، في هذه الساعه وفي کُلّ ساعه، وليّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً وتمتّعه فيها طويلاً).

شکوه ودعا

در دعاي (افتتاح) که از حضرت حجت (عجل الله فرجه) نقل است، اين شکايت تلخ واين دعاي دلپذير را مي خواني:

(اللّهُم اِنّا نرغب اليک في دولهٍ کريمهٍ تُعِزُّ بها الاسلام واهله وتذلُّ بها النّفاق واهله وتجعلنا فيها مِنَ الدّعاهِ الي طاعتک والقاده الي سبيلک وترزُقُنا بها کرامه الدّنيا والاخره... اللّهُم اِنّا نَشکُو اليک فَقدَ نَبيّنا - صلواتک عليه وآله - وغَيبَهَ وَليّنا وکثره عَدُّوِنّا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدَّهَ الفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزمان علينا).

(خدايا! ما از تو اميد داريم آن حکومت کريمي را که به سبب آن اسلام ومسلمانان را عزت بخشي ونفاق واهل آن را ذليل گرداني، برقرار سازي وما را در آن، از دعوت کنندگان به طاعت خويش واز رهبران راه هدايتت قرار دهي وکرامت دنيا وآخرت را به ما روزي فرمايي... خدايا! از نبودِ پيامبر ما - که درود تو بر او وخاندانش باد -، غيبت ولي ما وفزوني دشمن ما وکمي عدد ما، زيادي فتنه هايي که بر ما فرود مي آيد وناسازگاري زمانه به تو شکوه مي کنيم).

انتظار مطلوب

بنابراين، انتظار بر دو گونه است: انتظار آگاهانه ومطلوب، وانتظار نامطلوب که دوّمي، همان مترصد بودن علامت هاي ظهور، مانند صداي آسماني (صيحه)، فرو رفتن در زمين (خَسف)، ظهور سفياني ودجّال است. ما اين علايم را نفي نمي کنيم، در اين باره روايت هاي زيادي در مجموعهِ روايات (مَلاحِم) آمده است. هر چند اين روايت ها تاکنون به صورت دقيق مورد پژوهش سندي علمي قرار نگرفته، ولي از قبل بر درستي برخي از آن ها تأکيد مي کنيم. ليکن در اين جا بر شيوهِ (مترصد بودن) در معني انتظار، انتقاد داريم. به نظر ما اين شيوه، امّت را از عمل به وظايفي که در دورهِ انتظار بر دوش اوست، منحرف مي سازد واز شيوهِ انتظار صحيح باز مي دارد.

ولي مورد نخست، همان (انتظار مطلوب) است. در چنين انتظاري هم فعاليت وحرکت وامر به معروف ونهي از منکر وجود دارد وهم دعوت به سوي خدا وجهاد واين، از نشانه هاي بزرگ ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) است؛ زيرا ظهور امام (عجل الله فرجه) با زنجيره اي از سنّت هاي الهي در جامعه وتاريخ ارتباط دارد که اين سنّت ها متحقق نمي شود مگر به فعاليت وحرکت.

علامت هاي ظهور در روايت ها اجمالاً صحيح هستند، امّا به نظر ما محدود به زمان خاصي نيستند ودر روايت ها نيز صراحتاً وارد شده که وقّاتون(9) را تکذيب کنيد.

عبدالرحمن بن کثير مي گويد: ما نزد حضرت ابي عبدالله امام صادق (عليه السلام) بوديم که مهزم وارد شد وبه امام عرض کرد: قربانت شوم، دربارهِ اين حادثه اي که ما انتظار آن را مي کشيم (ظهور امام عصر (عجل الله فرجه)) بفرماييد کي اتفاق مي افتد؟ امام (عليه السلام) فرمود:

(يا مَهزَم! کذب الوقّاتون وهلک المستعجلون).(10)

(اي مهزم! آنان که براي اين امر وقت مشخص مي کنند، دروغ مي گويند وآنان که تحقق آن را پيش از موعدش مي جويند هلاک مي شوند).

فُضيل بن يسار از امام باقر (عليه السلام) سؤال کرد: آيا براي اين امر (ظهور حضرت) زمان خاصّي است؟ فرمود:

(کذب الوقّاتون).(11)

(دروغ گفته اند آنان که زمان خاصي را مقرر کرده اند).

بنابراين، هدف از نشانه ها، روشن کردن دقيق زمان ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) نيست. درست آن است که بگوييم اين ها به اعمال ما ارتباط دارد. (خسف) و(صيحه) (مثل) از علامت هاي ظهورند، ولي عمل ماست که تحقق اين امور را نزديک يا دور مي سازد.

اين تصحيح وتوجيه در تفسير مفهوم ظهور ضروري است وهمان است که ما از آن به (انتظار مقبول وموجّه) ياد مي کنيم.

تصحيح مفهوم انتظار

ما امروزه در عصري زندگي مي کنيم که در آن سخنان زيادي در مورد ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) گفته مي شود. در عصرهاي تاريخي دور ونزديک خودمان دوره اي را سراغ نداريم که مردم به اندازهِ امروز از ظهور امام (عليه السلام) ودولت او سخن گفته وتوجه نشان داده باشند. بنابراين، (انتظار) از ويژگي هاي بارز عصر ماست؛ ولي متأسفانه اصلاح وارشادي در سطح عموم، دربارهِ مسألهِ انتظار صورت نگرفته است. جوانان ما مسألهِ ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) ونشانه هاي ظهور او را در لابه لاي کتاب ها مي جويند. به نظر من چنين رويکردي صحيح نيست، بلکه درست آن است که ظهور امام وانقلاب جهانيي که وي رهبري آن را بر عهده دارد، را در متن زندگي سياسي واجتماعي خودمان جستجو کنيم.

نشانه هاي ظهور امام (عجل الله فرجه) را کتاب ها به ميزاني که ما در متن زندگي سياسي وفرهنگي معاصر، در آگاهي، مقاومت، وحدت کلمه، انسجام سياسي، فداکاري، توانايي هاي انقلابي وسياسي وتبليغاتي مان مي يابيم، نمي کاوند.

شيوهِ جوانان ما در پژوهش از نشانه هاي ظهور امام (عجل الله فرجه) که تنها از کتاب ها استفاده مي شود، شيوه اي کاملاً منفي است. ما بايد مفهوم انتظار را تصحيح وحالت انتظار را به سمت مثبت جهت دهي کنيم. فرق دو مفهوم اين است که مفهوم نخست، نقش انسان را در مسألهِ انتظار، منفي جلوه گر مي سازد، ولي مفهوم دوم، اين نقش را در روند ظهور امام (عجل الله فرجه) مثبت، فعّال ومرتبط با زندگي ووضعيت سياسي وانقلابي ودرد ورنج ما قرار مي دهد.

از معمّر بن خلاّد از حضرت ابي الحسن (عجل الله فرجه) در تفسير سخن خداي تعالي:

(الم، اَحسب النّاس ان يترکوا ان يقولوا آمّنا وهُم لا يفتنون).(12)

(الف، لام، ميم، آيا مردم پنداشتند که تا گفتند ايمان آورديم، رها مي شوند ومورد آزمايش قرار نمي گيرند؟)

نقل است که حضرت (عليه السلام) فرمود:

(يفتُنونَ کما يُفتن الذهب، ثُمَّ قال: يُخلصون کما يُخلص الذهب).(13)

((مردم) آزمايش مي شوند، چنان که طلا آزمايش مي شود. سپس فرمود: ناخالصي مردم گرفته مي شود. چنان که طلا را خالص مي سازند).

منصور صيقل مي گويد: من وحارث بن مغيره که از اصحاب واز شيعيان ما است، نشسته بوديم و(دربارهِ ظهور امام عصر (عجل الله فرجه)) با هم سخن مي گفتيم، چنان که حضرت امام صادق (عليه السلام) سخنان ما را مي شنيد. امام رو به ما کرد وفرمود:

(في ايّ شيءٍ انتم هاهنا؟ هيهات لا واللّهِ لا يکون ما تمدّون اليه اعينکم حتّي تميزّوا).

(براي چه اين جا نشسته ايد؟ دريغا! نه به خدا قسم آنچه که انتظارش را مي کشيد واقع نخواهد شد، مگر آن که متمايز (آزمايش) شويد).

منصور از امام صادق (عليه السلام) نقل مي کند که فرمود:

(يا منصور! انّ هذا الامر لا يأتيکم اِلاّ بعد اياسٍ، لا واللّهِ حتّي يميّزوا، لا واللّهِ حتّي يشقي من يشقي ويَسعَدُ مَن يَسعَدُ).(14)

(اي منصور! ظهور امام (عليه السلام) واقع نمي شود مگر پس از نوميدي، نه به خدا مگر آن که متمايز شوند. نه به خدا مگر آن که شقي ونيکبخت هر دو خود را نشان دهند).

بنابراين ، ارتباط ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) با علم ما، متن زندگي ما، گرفتاري ودرد ورنج ما نيکبختي وبدبختي ما بيش تر از ارتباط آن با نشانه هاي کيهاني ذکر شده در کتاب هاست واين، مفهومي است که بايد در آن با ديدهِ تعميق وروشنگري بنگريم.

چه کسي منتظر ديگري است، ما يا امام؟

با توجه به اين مفهوم، مسأله برعکس مي شود وامام (عليه السلام) منتظر حرکت ومقاومت وجهاد ما خواهد بود، نه ما منتظر ايشان. مسألهِ ظهور امام (عليه السلام) هنگامي که با واقعيت هاي سياسي وانقلابي ما مرتبط باشد، بي گمان اين ماييم که اين واقعيت ها را تحقق مي بخشيم. در نتيجه در اين رابطه ما دو گونه عملکرد مي توانيم از خود بروز دهيم: يا آن که با اقدام وحرکت، اتحاد ونظم تشکيلاتي، داد ودهش، فداکاري وامر به معروف زمينهِ قيام آن حضرت را فراهم کنيم يا آن که کار را به عهدهِ ديگران بگذاريم، خود از هرگونه اقدامي شانه خالي کنيم واز رويارويي با مسؤوليت ها بگريزيم.

ارزش انتظار

براي مفهوم مثبت ومقبول (انتظار) در منابع اسلامي ارزش واهمّيت زيادي قايل شده اند. از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است:

(افضل اعمال اُمّتي الانتظار).(15)

(برترين اعمال امّت من انتظار است).

باز از آن حضرت است که:

(انتظار الفرج عبادهٌ).(16)

(انتظار فرج، خود عبادت است).

در سخن ديگري است:

(المنتظر لاِ َمرِنا کالمتشحّطِ بدمه).(17)

(کسي که انتظار امر ما را بکشد (منتظر ظهور) چونان کسي است که (در راه خد) به خون خود درغلتيده باشد).

اين ارزش بزرگي که در روايت ها براي انتظار قايل شده اند، با تصور مثبت از اين معنا تناسب دارد واز تصوّر منفي انتظار به معني (مترصد بودن) بسيار دور است.

پاورقى:‌


(1) آل عمران، 139.
(2) قصص ، 5 و6.
(3) انبياء، 105.
(4) مجادله، 21.
(5) حج ،40.
(6) بقره، 143.
(7) همان، 193.
(8) انفال، 60.
(9) آنان که زمان خاصي را براي ظهور حضرت حجت (عليه السلام) پيش بيني مي کنند (مترجم).
(10) الزام الناصب، ج 1، ص 260.
(11) همان.
(12) عنکبوت، 1 و2.
(13) الزام الناصب، ج 1، ص 261.
(14) همان.
(15) الزام الناصب، ج 1، ص 469.
(16) الزام الناصب، ج 1، ص 469.
(17) الزام الناصب، ج 1، ص 469.