انتظار پويا

محمد مهدى آصفى

- ۲ -


نقش سنت هاي الهي وامداد غيبي در انقلاب

اين انقلاب در رويارويي با متکبران، طاغوت ها، نظام ها ومؤسسات جاهلي حاکم ومسلّط بر گُرده مردم، به يقين بدون امداد غيبي وپشتيباني وتأييد الهي به پيروزي نخواهد رسيد.

منابع اسلامي وجود چنين امدادي را تأييد وچگونگي آن را توصيف کرده است. جز آن که اين امداد الهي يکي از دو طرف قضيّه است وطرف ديگر آن نقش سنّت هاي الهي در تاريخ وجامعه در تحقق اين نهضت جهاني، گسترش وکمال بخشي بدان است. اين سنّت ها نيز بي هيچ تغيير وتبديلي جاري خواهند بود:

(سنّة اللَّهِ في الّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ولَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً).(1)

(درباره کساني که پيشتر بوده اند (همين) سنّت خدا جاري بوده است؛ ودر سنّت الهي هرگز تغييري نخواهي يافت).

اين سنن تعارضي با مدد وتأييد الهي ندارد. شأن اين انقلاب، همان شأن دعوت رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به توحيد وحرکتي است که آن حضرت در تحقق توحيد در زندگي مردم داشته است. اين حرکت، البتّه محل امداد غيبي الهي بود که خداي تعالي رسولش را به واسطه فرشتگان نشان دار وپياپي وبادها ولشکري که قابل رؤيت نبود، ونيز به سبب رُعبي که در دل دشمنانش انداخت، نصرت بخشيد. ليکن از طرفي رسولش را نيز به فراهم کردن تجهيزات براي اين جنگ سرنوشت ساز فرمان داده است:

(واَعِدُّوا لَهُمْ مَا استطعتم مِنْ قُوَّةٍ..).(2)

(وهر چه در توان داريد در مقابل دشمنان بسيج کنيد...).

مراحل اين نبرد نيز به موجب سنّت هاي خداي تعالي در تاريخ وجامعه، تحقق مي يافت ودر آن، گاه رسول خدا بر دشمنانش پيروز مي شد وگاه اين پيروزي به دست نمي آمد.

(آن حضرت) در اين نبردها از نيروهاي نظامي، امکانات مالي وسلاح هاي جنگي بهره مي گرفت، نقشه جنگ تدارک مي ديد ودشمن را با وسائل مختلف وشيوه هاي جديد در زمان ومکان نبرد غافلگير مي کرد وهيچ يک از اين امور با امداد غيبي الهي نسبت به رسول خدا - که شکّي در آن نيست - منافاتي ندارد، واين دو چهره از مسأله اي واحد است.

انقلاب جهانيي که رهبري آن را نواده رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به عهده دارد، از دعوت ونهضتي که رسول اکرم (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) رهبري آن را در گذشته به دوش داشته، به امر الهي، منحرف نخواهد شد.

از جمله اين سننِ ناگزير در اين انقلاب جهاني، (آمادگي) و(زمينه سازي) قبل از ظهور امام (عليه السلام) و(ياري) و(ياوران) در هنگام ظهور است، وبدون اين آمادگي وزمينه سازي وياري، امکان ندارد انقلابي با اين عظمت در تاريخ انسان به ثمر برسد.

ما در آينده - به خواست خدا - به هر دو گروه از رواياتي که اوّلي به (آمادگي وزمينه سازي) ودومي به (ياوران وياري) اختصاص دارند، با تأمّل بيشتري خواهيم پرداخت.

گروه نخست از روايات، رواياتي هستند که به (مُوَطِّئان)(3) تعلّق دارد. (زمينه سازان)، قشري هستند که جامعه انساني وکره زمين را براي ظهور وانقلاب جهانيِ همگاني امام عصر (عجل الله فرجه) آماده مي سازند وبه طور طبيعي قبل از ظهور امام (عليه السلام) پيدا مي شوند.

گروه دوم از روايات، به (انصار) اختصاص دارد. انصارِ (امام (عليه السلام)) قشري هستند که آن حضرت را در قيام بر ضد ظالمان همراهي مي کنند وامام (عليه السلام) رهبري آنان را در قيام عليه ظالمان بر عهده مي گيرد. بنابراين، ما در مقابل دو قشر قرار داريم:

1- قشر (زمينه سازان) که زمين را براي ظهور وقيام امام (عليه السلام) مهيّا مي سازند.

2- قشر (انصار) که امام (عليه السلام) با پشتيباني آنان بر ضد ظالمان قيام مي کند.

گروه زمينه سازان در منابع اسلامي

دسته اي از روايات که مؤيد يکديگرند، از شيعه وسنّي، دربارهِ گروه زمينه سازان رسيده است. اين نصوص برخي مناطق معروف اسلامي را که اين گروه از آنجا برخواهند خاست، مشخص کرده اند. مهم ترين اين مناطق عبارتند از: مشرق وخراسان (که منظور از مشرق همان خراسان است)، قم، ري ويمن.

در روايات زير، گروه زمينه سازان به مناطق فوق منتسب شده اند:(4) - زمينه سازان مشرق (حاکم) در مستدرک صحيحين از عبدالله بن مسعود نقل کرده است

وي گفت:

(اَتانا رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) فخرج الينا مستبشراً يُعرف السّرور في وجهه، فما سألناه عن شيءٍ الاّ اخبرنا به ولا سکتنا اِلاّ ابتداءنا حتّي مَر فتيهٌ مِن بني هاشم منهم الحسن والحسين، فلمّا راهم التزمهم وانهملت عيناه، فقلنا: يا رسول اللّه، ما نزال نري في وجهک شيئاً نکره؟ فقال: اِنّا اهل بيتٍ اختار اللّه لنا الاخره علي الدّنيا، وانّه سيلقي اهل بيتي من بعدي تطريداً وتشريداً في البلاد حتّي ترتفع راياتٌ سودٌ في المشرق، فيسألون الحقّ لا يعطونه، ثم يسألون فلا يعطونه، ثمّ يسألونه فلا يعطونه - فيقاتلون - فينصرون. فمن ادرکه منکم ومِن اعقابکم فَليَأتِ اِمامَ اهل بيتي، ولو حَبَوا علي الثّلج، فانّها رايات هُدي، يدفعونها الي رجلٍ مِن اهل بيتي).

((روزي) رسول خدا، صلّي اللهُ عليه وآله وسلّم، با شادماني تمام به سوي ما آمد، به گونه اي که برق شادي در نگاهش مي درخشيد. هر چه مي پرسيديم، پاسخ مي گفت، وهرگاه سکوت مي کرديم، خود شروع مي فرمود؛ تا آن که گروهي از جوانان بني هاشم - که امام حسن وامام حسين،عليهماالسلا م، - در ميانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. حضرت همين که آنان را ديد در آغوششان کشيد واشک از ديدگان مبارکش جاري شد. گفتيم: اي فرستادهِ خدا! چيست که پيوسته در چهرهِ شما چيزي مي بينيم که خوش نداريم. فرمود: ما خانداني هستيم که خداي تعالي آخرت را در مقابل دنيا براي ما برگزيده است. پس از من خاندانم رانده وآوارهِ شهرها گردند تا آن که پرچم هايي سياه در مشرق سربلند کنند. حق را طلبند وبديشان ندهند، در برهه اي ديگر حق را طلب کنند وبديشان ندهند، وباز نيز چنين شود، پس آن گاه نبرد کنند وپيروز شوند. (سپس فرمود:) هر که از شما يا فرزندان تان چنين روزي را درک کرد نزد امامي که از خاندانم مي باشد، حاضر شود - اگرچه جامه به خود پيچد وبر برف گام نهد - زيرا اين پرچم ها پرچم هاي هدايتند که آن ها را به مردي از خاندانم تقديم کنند).

ابي خالد کابلي از حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام، روايت کند که فرمود:

(کَأَنّي بقومٍ قد خرجوا بالمشرقِ يطلبون الحقّ فَلا يُعَطونَهُ ثُم يطلبونه، فاذا رَاَوا ذلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُم عَلي عَواتِقِهِم فيعطون ما شاوُِوا فلا يقبلونه حتّي يقوموا ولا يدفعونها الاّ الى صاحبکم قَتلاهُم شُهَداءُ، اَما اِنّي لَو اَدرَکتُ ذلِکَ لاَ بقيتُ نَفسي لصاحب هذاالامر).(5)

(گويا مي بينم مردمي را که در مشرق قيام کرده اند وحق را مي طلبند وبديشان داده نمي شود، وليکن از پاي نمي نشينند. از اين رو سلاح بر مي گيرند، در نتيجه آنچه مي خواستند بديشان داده مي شود، اما نمي پذيرند تا آن که قيام مي کنند وحکومت را به کسي جز صاحب شما (امام عصر (عجل الله فرجه)) تحويل نمي دهند. کشته شدگان از آنان، شهيدند. آگاه باشيد که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف صاحب اين امر مي کردم).

زمينه سازان خراسان

محمد بن حنفيه، در روايتي که به صور مختلف نقل شده وليکن ظهور دارد که از امام علي، عليه السلام، است، گويد:

(ثُم تخرج رايه مِن خُراسانَ يهزمون اصحاب السّفياني حتّي تنزل ببيت المقدس توطيء للمهدي سلطانه).(6)

(پرچمي از خراسان بيرون مي آيد، (حاملان اين پرچم) اصحاب سفياني را شکست داده تا به بيت المقدس مي رسند وزمينهِ حکومت حضرت مهدي (عجل الله فرجه) را فراهم مي سازند).

زمينه سازان قم وري

علاّمهِ مجلسي در بحار الانوار روايت کرده است:

(رجلٌ مِن اَهلِ قُم يدعو النّاس الي الحقّ يَجتمع معه قومٌ کَزُبرِ الحديدِ، لا تزلّهم الرياح العواصف، لا يَمِلُّونَ من الحرب ولا يجبنونَ وعلى اللّه يتوکّلونَ والعاقبه للمتّقين).(7)

(مردي از اهالي قم مردم را به حق مي خواند، گروهي که دل هاي آنان چون پاره هاي آهن است گرد او جمع شوند، طوفان هاي سخت نلرزاندشان، از جنگ خسته نشوند وبيمي به خود راه ندهند، بر خدا توکّل کنند وعاقبت (نيک) از آن پرهيزگاران است).

زمينه سازان يمن

حضرت امام محمد باقر، عليه السلام، درباره ي رهبري يماني قبل از ظهور امام عصر، عليه السلام، فرموده است:

(... وليس في الرايات اهدي من رايه اليماني، هي رايه هدي لانّه يدعو الي صاحبکم...).(8)

(... در ميان پرچم ها پرچمي هدايت يافته تر از پرچم يماني نيست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زيرا (مردم ر) به سوي صاحب شما (امام عصر، عليه السلام) فرا مي خواند..).

گروه محکم واستوار

نخستين چيزي که در اين قشر جلب نظر مي کند، صلابت، نيرومندي واستواري آنان است. بنابراين آنان قوي وزورمندند که زمين را براي ظهور امام، عليه السلام، آماده مي سازند.

حضرت امام جعفرصادق،عليه السلام، در روايتي که محمد بن يعقوب کليني آن را در ذيل آيهِ (فاذا جاء وعدُ اولاهما بعثنا عليکم عباداً لنا اُولي بأسٍ شديد)(9) آورده، (بندگان سخت نيرومند) را به همين قشر تفسير کرده است.

چنان که در روايت، به صفتِ عجيبِ (قلوبهم کزبر الحديد، لا تزلّهم الرياح العواصف).(10) توصيف شده اند. با آن که داراي (دل) هستند وطبيعت دل، نرمي ورافت است، ليکن اين دل ها در رويارويي با طاغوت ها وستمگران به تکّه هاي آهن بدل مي شوند که ديگر نرمي ورقّت نمي شناسند.

صلابت ونيرومندي از ويژگي هاي نسل هايي است که خداي تعالي مسؤوليت تغيير (نظام هاي اجتماعي) وايجاد انقلاب را به دوش آنان گذاشته است، همچنين اين دو صفت از ويژگي نسل هايي است که خداي تعالي آنان را در گردنه هاي بزرگ تاريخ براي انتقال مردم از مرحله اي به مرحلهِ ديگر برگزيده وگروه زمينه سازان، داراي اين ويژگي هاست.

گروه مبارزه ونافرماني

وظيفهِ اين گروه، مبارزه با نظام جهاني وعصيان عليه آن است. چه مي داني نظام جهاني چيست وچگونه اين نظام در خدمت به ابرقدرت ها وهم پيمانان آن ها وحفظ مراکز قدرت وموقعيت استراتژيکي شان در مناطق مختلف دنيا عمل مي کند؟!

مسؤوليت حفظ اين مراکز قدرت، مسؤوليتي بسيار دشوار وظريف است که نظام جهاني در تمام سطوح دنيا - نه در سطوح منطقه اي يا کشوري فقط - بدان پايبند است.

اين نظام، از يک سري معادلات وموازنه هاي سياسي، اقتصادي، نظامي وخبري دقيق شکل گرفته است، ونيز از رژيم هاي اعضاي خانوادهِ جهاني ومجموعه اي از خطوط قرمز وسبز وزردي که در ميان اين رژيم ها واين مجموعه در زمينهِ حوادث، امتيازها، تنظيم نقش ها، تقسيم درآمدها، بازار ومنابع ثروت ومناطق نفوذ برقرار است.

به نظر ما، اين مجموعهِ پيچيده است که قدرت هاي بزرگ را به سلطه بر دنيا قادر ساخته است؛ چنان که يک اهرم(11) کوچک، انسان را در جا به جايي اجسام سنگين به کم ترين حرکت، توانا مي سازد. از اين رو نظام جهاني، قبل وبعد از سقوط اتحاد جماهير شوروي، همچنان نزد همگان احترامش را حفظ کرده است؛ زيرا هر يک از آنان به قدر گستره وتوان خويش از اين نظام بهره مي برد.

اين جوانان (زمينه سازان ظهور امام عصر، عليه السلام) به سادگي وبي هيچ ترديدي، اين خطوط قرمز را زير پا مي گذارند، معادلات وموازنه هايي را که همه بر آن توافق دارند وبدان به ديدهِ قبول واحترام مي نگرند بر هم مي زنند. همچنين استقرار وتوازن وهيبت جهاني اين رژيم ها وسازمان هاي بين المللي را بي اعتبار مي سازند.

اين سازمان ها ورژيم ها، نه قدرت سلطه بر اين جوانان را دارند، نه قدرت تحمّل اينان را ونه قدرت دفع شان را؛ زيرا بيشترين توان اين حکومت ها وهيبت جهاني شان در رويارويي با حکومت ها وسازمان هايي همانند خودشان است وآخرين سلاح آنان قتل، زندان، شکنجه وتبعيد، حال آن که اين جوانان از هيچ يک از اين امور نمي هراسند.

از اين رو، وصفي که در روايت دربارهِ اين قشر به کار رفته، بسيار دقيق است:

(لا تزلّهم الرياح العواصف، لا يملّون من الحرب ولا يجبنون وعلي اللّه يتوکّلون والعاقبه للمتّقين).

(آنان را تندبادها نلرزاند، از نبرد دلتنگ وملول نشوند ونهراسند، وبر خدا توکل کنند وعاقبت (نيک) از آن پارسايان است).

بي گمان آن که (در دل) هراسي ندارد، از نبرد خسته ودلتنگ نمي شود وتندبادها نيز طبيعتاً او را تکان نخواهند داد، نيرو وامتياز اينان در آن است که نمي هراسند ومشکل اينان از ديدگاه حکومت ها وقدرت هاي بزرگ در همين نکته نهفته است.

در موسم انتخابات عمومي رياست جمهوري آمريکا، در دورهِ رئيس جمهوري اسبق (کارتر) گفتگويي تلويزيوني در ضمن فعاليت هاي تبليغاتي اي که کانديداهاي رياست جمهوري امريکا داشتند ميان رئيس جمهور اسبق وکانديداي ديگري که در انتخابات از کارتر پيشي گرفت، برگزار شد. در اين برنامه، کانديداي اخير رو به کارتر کرد وگفت:

(در حادثه انفجار مقرّ نيروي دريايي امريکا در بيروت (مارينز)، به هيبت جهاني آمريکا خدشه زيادي وارد شد وتو - خطاب به کارتر - به تنهايي بايد مسؤوليت کامل اين خسارت را به عهده بگيري).

رئيس جمهور نيز در يک جمله پاسخ او را چنين داد:

(فکر مي کني من در مقابل انساني که به طلب کشته شدن آمده چه مي توانم بکنم؟! نهايت کاري که مي توانم بکنم اين است که مردم را باترس وتهديد از امثال چنين اقدامي بازدارم، امّا اگر کسي که دست به چنين انفجاري زده خود طالب مرگ باشد وبه سوي مرگ آغوش بگشايد، چگونه مي توانم وي را از اين کار بازدارم؟ واگر تو در موقعيت من بودي چه کار مي توانستي بکني؟!)

اين ها برخي مشخّصه هاي نسل مبارزي است که در رويارويي با رژيم ها وقدرت هاي بزرگ در عراق، ايران، افغانستان، لبنان، فلسطين، الجزاير، مصر، سودان واخيراً در چچن وبوسني وهرزگوين پا به عرصه نهادند.

کار اين نسل بسيار عجيب است؛ در عين حالي که در قبضهِ قدرت وسلطه وشلاّق جلادان قرار دارد وآنان انواع عذاب ها وشکنجه ها را بدو مي چشانند، بديشان ناسزا مي گويد وفرزندانش در مقابل آنان سر خم نمي کنند ونرمي نمي پذيرند... ونه فرياد مي کشند. چنان که يکي از اين فرزندان مبارز آن گاه که زير شکنجه هاي جلادان، انواع عذاب ها را مي چشيد، به شکنجه گر جلاد چنين گفت:

(حسرت شنيدن يک آخ را هم بر دلت خواهم گذاشت!)

بازتاب هاي جهاني

بازتاب هاي جهاني در مقابل اين نسل - چنان که در روايات بدان تصريح شده است - بازتابي خشمگينانه ومتعرّضانه است؛ زيرا اين نسل، معادلات وموازنه هاي جهاني را با چالش هاي سخت وحقيقي مواجه مي سازد؛ از اين رو عکس العمل هاي جهاني در مقابل او با عصبانيت وغضب دايمي بازشناخته مي شود.

ابان بن تغلب از حضرت امام صادق، عليه السلام، چنين نقل کرده است:

(اِذا ظَهَرَت رايه الحقّ لعنها اهل الشرق واهل الغرب، اَتدري لِمَ ذلک؟ قلت: لا، قال: للّذي يلقي النّاس من اهل بيته قبل ظهوره).(12)

(آن گاه که پرچم حق آشکار شود، اهل شرق وغرب لعنتش کنند. آيا مي داني، براي چه؟ گفتم: نه، فرمود: به دليل مشکلات وچالش هايي که اهل بيت او براي (نظام هاي) شرق وغرب ايجاد خواهند کرد).

اهل بيت وي قبل از ظهور، عادتاً زمينه سازان ظهور هستند که مشکلاتي را براي اين رژيم ها وسازمان ها فراهم کرده وراحتي وآرامش را از آنان سلب مي کنند. ثقه الاسلام کليني در کتاب روضهِ کافي از امام صادق، عليه السلام، در تفسير سخن خداي تعالي: (بعثنا عليکم عباداً لنا اولي بأسٍ شديدٍ)(13) چنين نقل کرده است:

(قومٌ يبعثهم اللّهُ قبل خروج القائم فلا يدعون واتِراً لالِ محمّدٍ اِلاّ قتلوه).(14)

(گروهي هستند که خداي تعالي قبل از ظهور قائم، عليه السلام، بر مي انگيزد، آنان هيچ ستم کننده اي به خاندان محمد، صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم، را رها نمي کنند، جز آن که او را به قتل مي رسانند).

بازتاب هاي جهاني که در اين روايات ذکر شده، تا حدّ زيادي به عکس العمل دنياي امروز در برابر بيداري اسلاميي که از آن به (بنيادگرايي اسلامي) تعبير مي کنند وناجوانمردانه ترين صفات را چون خشونت وتروريسم بدان منتسب مي سازند، شباهت دارد.

برنامه زمينه سازي

آماده سازي دنيا براي انقلاب امام عصر (عجل الله فرجه) وظيفه اي گسترده، بزرگ وپيچيده است که اين گروه در رويارويي با ستمگران وطاغوت هاي مستکبر وسردمداران کفر بدان اقدام مي کند.

اين ستمگران، روي هم رفته يک جبههِ سياسي وسيع را - به رغم تمام تناقضاتي که در ميانشان حاکم است - تشکيل مي دهند. اين جبهه اهرم هاي قدرت زيادي دراختيار دارد؛ اهرم هايي چون مال، اقتدار سياسي، نظامي وتبليغاتي، ارتباطات (گسترده) وتشکيلات (پيچيده) ، واز تمام اين وسايل در کوبيدن بيداري نوپاي اسلامي ونابودي آن بهره مي برد.

از اين رو، گروهي که عهده دار آماده سازي جهان براي ظهور امام عصر، عليه السلام، است، به ناچار مي بايد در رويارويي با اين نيروها از همان تشکيلاتي که جبههِ استکبار جهاني برخوردار است، برخوردار باشد. بلکه با تربيت ايماني وجهادي وآگاهي سياسي از دشمن پيشي گيرد.

بنابراين، طرح زمينه سازي براي قيام امام عصر، عليه السلام، که گروه زمينه سازان تدارک مي بينند، داراي دو جنبه خواهد بود:

جنبهِ اول

رشد ايماني، جهادي وآگاهي سياسي، اين، دقيقاً همان چيزي است که جبههِ مقابل فاقد آن است.

جنبهِ دوم

(ايجاد) تشکيلات سياسي، نظامي، اقتصادي، اداري واطلاعاتي که به ناچار در مانند چنين نبردي بايد موجود باشد.

بي گمان، گروه مؤمني که جهان را براي ظهور امام عصر، عليه السلام، مهيا مي سازد؛ بايد چنين امکاناتي را فراهم کند؛ اگرچه (در اين زمينه) قدرت برابري با جبههِ جهاني دشمن را نداشته باشد.

اين تشکيلات سياسي، نظامي، اقتصادي واطلاعاتي بدون وجود نظام سياسي ودولت در جهان محقق نخواهد شد، واين، همان دولت زمينه سازان است که روايات زيادي مژدهِ برپايي آن را داده اند وبه ناچار شکل گيري چنين نيرويي در زمين، ظهور امام، عليه السلام، را نزديک مي گرداند، وبدون آن، عوامل طبيعي ظهور امام فراهم نمي آيد. کسب چنين نيرويي نيازمند عمل وحرکت در متن زندگي است وفقط (مترصّد) بودن وبه (انتظار) نشستن، به معنيِ منفي آن، دردي را درمان نمي کند.

پاورقى:‌


(1) سوره احزاب (33) آيه 62.
(2) سوره انفال (8) آيه 60.
(3) يعني زمينه سازان ظهور حضرت حجّت (عليه السلام). در اين نوشتار پس از اين از قشر موطّئان تحت عنوان (زمينه سازان) ياد خواهيم کرد.
(4) مستدر الصحيحين، حاکم نيشابوري، صفحات 4، 464 و533.
(5) بحار الانوار، ج 52، ص 243، (دار احياء التراث العربي ومؤ سسه التاريخ العربي، لبنان)؛ ونيز غيبت نعماني، انتشارات صدوق، باب 14، ح 50.
(6) عصر الظهور، ص 206.
(7) بحارالانوار، ج 60، ص 216؛ ونيز سفينه البحار، ج 2، ص 446.
(8) بحار الانوار، ج 52، ص 232.
(9) سوره اسراء(17) آيه 5: (پس آن گاه که وعدهِ تحقق نخستين آن دو فرارسد، بندگاني ازخود را که سخت نيرومندند بر شما مي گماريم..)..
(10) دل هاشان همچون پاره هاي آهن است که طوفان ها آنان را نلرزاند.
(11) اهرم: ميلهِ آهني ضخيمي که به وسيلهِ آن اجسام سنگين را جا به جا مي کنند.
(12) بحار الانوار، ج 52، ص 363.
(13) سوره اسراء (17) آيهِ 5: (بندگاني از خود را که سخت نيرومندند بر شما مي گماريم).
(14) کافي، ج 8 (روضه)، ح 250، ص 142 (دار الاضواء بيروت)؛ سيماي حضرت مهدي در قرآن، سيدمهدي حائري قزويني، نشر آفاق، ص 213.