دولت كريمه امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۲ -


1 - عدالت

عدالت ؛ آرمان پيامبران بزرگ

مسأله عدالت و پابرجايى آن در ميان جامعه بشريّت ، آنچنان ضرورى و مهمّ است كه خداوند بزرگ بعثت همه پيامبرانِ مرسل و نازل كردن كتاب‏هاى آسمانى را به آنان براى اجراى عدالت در ميان امّت‏ها و ريشه‏كن شدن ظلم و ستم از ميان آنان بوده است .

خداوند در سوره »حديد« مى‏فرمايد :
» لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... « .(1)
همانا ما رسولان خود را با ادلّه و معجزات فرستاديم و براى‏شان كتاب و ميزان نازل نموديم تا مردم به عدالت رفتار نمايند... .

بنابراين هدف از رسالت پيامبران مرسل و نازل شدن كتاب‏هاى آسمانى بر آنان ، اقامه عدل و داد در ميان جامعه بوده است كه متأسّفانه با كارشكنى‏هاى قابيليان از همان ابتداء تاكنون و تا قبل از قيام و حكومت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه ، عدل و داد بر جامعه بشريّت حكومت نكرده است .(2)

عدالت در جامعه يا جامعه عادل ؟!

جالب توجّه است كه در آيه شريفه ، هدف از رسالت پيامبران و فرستادن كتاب‏هاى آسمانى را تشكيل جامعه دادپرور قرار داده است كه آنان خود به عدل و داد رفتار نمايند نه آنكه فقط حكومت الهى در ميان آنان عدالت را اجرا نمايد .

گسترده شدن بساط عدالت در ميان مردم و گرايش امّت‏ها به عدل و داد ، آرمان پيامبران بزرگ الهى است كه دولت الهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه به آن جامه عمل مى‏پوشاند و با حكومت عادلانه آن حضرت در سراسر گيتى و در ميان تمامى جوامع بشرى ، آرزوى پيامبران خدا تحقّق يافته و رنج‏ها ، تلاش‏ها ، كوشش‏ها و زحمت‏هايى كه آن بزرگواران در راه ايجاد حاكميّت عدل و داد در ميان مردم متحمّل شده‏اند ، به نتيجه مى‏رسد .

در آن عصر شكوهمند ، پرونده ستمگران بسته خواهد شد و به حيات آنان خاتمه داده خواهد شد .

در آن روزگار فرخنده ، پرچم‏هاى كفر و ضلالت سرنگون گشته و طومار زندگى آنان بسته خواهد شد .

در آن عصر رهايى ، همه مظلومان جهان از دست ستمگرانِ عالم نجات يافته و نظام زندگى انسان‏ها تغيير يافته و حياتى تازه مى‏يابند . و به اين گونه آرمان‏هاى عالى پيامبران الهى و خاندان وحى عليهم السلام تحقّق يافته و پس از گذشت قرن‏ها در جهان عملى مى‏شود . و به همين دليل حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه موعود همه امّت‏ها هستند .

به اين جهت در زيارت آن حضرت مى‏خوانيم :
السّلام ... على المهديّ الَّذي وعد اللَّه عزّ وجلّ به الاُمم .(3)
سلام بر مهدى كه خداوند امّت‏ها را به ظهور و حكومت او وعده داده است.

عدالت در عصر ظهور

تحوّل عظيم جهانى در حكومت عدلِ حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالى فرجه آنچنان مهمّ و حياتى است كه نه تنها در سراسر جهان ستمگران و بدعت‏گزاران نابود شده و از ميان برداشته مى‏شوند ؛ بلكه آثار ظلم و بدعت‏هايى كه آن‏ها مرتكب شده‏اند نيز از بين خواهد رفت .

اين نكته‏اى است بسيار مهمّ و درك آن ، نياز به فكر و انديشه دارد . تاكنون ستمگران و بدعت‏گزاران چه نقشه‏هاى شومى را در جهان پياده كرده‏اند؟! و چگونه كمبودهاى اقتصادى و همچنين فقر معنوى و فكرى را بر مردم تحميل نموده‏اند ؟!

چه تحوّل بزرگى بايد در جهان واقع شود تا به همه اين جنايت‏ها پايان دهد و عدل و عدالت را جايگزين آن نمايد؟!

در روزگار رهايى و عصر نجات ، جهان به چه صورتى خواهد بود كه نه تنها از ستمگران بلكه از آثار ستم آنان نيز نشانى نخواهد بود؟

ما براى ترسيم نمودن آن عصر تكامل و حيات ، نيازمندِ فكر و انديشه‏اى پرتوان هستيم تا بتوانيم هاله‏هايى از نور و درخشندگى عصر ظهور را در ذهن خود ترسيم كنيم .

نكته ارزنده‏اى را كه در اينجا طرح كرده‏ايم اين است كه در عصر حكومت عدل حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه ، حتّى آثار بدعت‏ها و ستمگرى‏ها برچيده شده و نشانى از آن‏ها ديده نخواهد شد و اين حقيقتى است كه آن را از مكتب خاندان وحى عليهم السلام آموخته‏ايم .

حضرت امام باقر عليه السلام مى‏فرمايند :
هذه الآية : »اَلَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُم ...«(4) نزلت في المهديّ وأصحابه ، يملكهم اللَّه مشارق الأرض ومغاربها ، ويظهر اللَّه بهم الدّين حتّى لايرى أثر من الظلم والبدع .(5)
اين آيه شريفه : »كسانى كه اگر قدرت و تمكّن به آن‏ها بدهيم ...« ، درباره حضرت مهدى و ياوران او نازل شده است .
خداوند آنان را مالك مشرق‏ها و مغرب‏هاى زمين قرار مى‏دهد و به وسيله آنان دين را ظاهر مى‏سازد تا اين كه اثرى از ظلم و بدعت ديده نشود !

آيا تا آن زمانِ حياتبخش را نبينيم ، مى‏توانيم جهان را - آن گونه كه خواهد بود - درك كنيم ؟

گسترش عدالت

همان گونه كه مى‏دانيم عصر شكوهمند ظهور ، عصرى است سرشار از عدل و عدالت . و همان گونه كه از گفتار خاندان وحى عليهم السلام نقل كرديم اثرى از ظلم و ستم باقى نمى‏ماند و كمبودها ، كاستى‏ها و همه گونه فقر و نياز كه از سوى ستمگران بر مردمان جهان تحميل شده است ، نه تنها برطرف مى‏شود بلكه جبران مى‏گردد .

در سراسر جهان ، پرچم عدالت به اهتزاز درمى‏آيد و همه مظلومان عالم از زير يوغ زورگويان نجات مى‏يابند. حكومت عدلِ حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سايه رحمتِ عدالت را بر سر تمامى مردم در سراسرِ گيتى مى‏گستراند .

نه تنها در دستگاه حكومت و نه تنها در بازار و خيابان و تجارتخانه‏ها بلكه در اندرون خانه‏ها و در هر گوشه‏اى از آن‏ها ، عدل و عدالت وجود دارد و نشانى از ظلم و زورگويى وجود نخواهد داشت .

عدالت همانند يك انرژى پرتوان همه جا حتّى در گوشه خانه‏ها گسترده مى‏شود كه تنها عصر ظهور و زمان حكومت حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه كه داراى عدلِ فراگير است از آن برخوردار مى‏باشد . و همان گونه كه سرما و گرما در تمام اطراف خانه و زواياى آن داخل مى‏شود ، عدل و عدالت آن حضرت نيز با يك قدرت عظيم ناشناخته ، همه مكان‏ها را فرا مى‏گيرد .

حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند :
... أما واللَّه ليدخلنّ عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحرُّ والقرُّ .(6)
حتماً و قطعاً عدالت آن حضرت در ميان خانه‏هاى آنان وارد مى‏شود ، همان گونه كه گرما و سرما وارد مى‏شود .

حال ممكن است اين پرسش در نظر آيد كه چگونه ممكن است عدالت همچون انرژى و حرارت كه اتاقى را فرا مى‏گيرد در سطح جهان جاى گيرد و زور و ستم از صفحه گيتى رخت بربندد ؟ اگر مردمان عصر تكامل همچون مردمان عصر ما باشند ! آيا ممكن است عدالت بر همه جا حاكم شود و زور و تزوير زورگويان ، ديگران را به زنجير نكشد ؟!

در پاسخ بايد گفت : تا وقتى كه جامعه بشريّت به فطرت سالم و اوّلى خود باز نگشته و عقل و انديشه او به تكامل نرسيده باشد ، ممكن نيست انسان‏ها به يكديگر ظلم نكنند و عدالت را در سراسر جهان، جايگزين زور و ستم نمايند!

به اين جهت ، حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه براى استقرار بخشيدن حكومت عدلِ جهانى يك تحوّل اساسى در وجود همه انسان‏ها به وجود مى‏آورند كه با ايجاد آن ، جامعه بشريّت به تكامل راه يافته و با تمامى وجود از زور و زورگويى متنفّر شده و به سوى عدل و عدالت روى مى‏آورد .

اين تحوّل اساسى در صورتى تحقّق مى‏پذيرد كه در ساختمان وجود انسان‏ها تكامل ايجاد شود تا آن‏ها بر اثر پديدار شدن تكامل و به راه افتادن انديشه‏ها و ديگر قدرت‏هاى روحى و عقلى ، نفسِ امّاره آن‏ها دگرگون شده و با رها شدن از هواى نفس و خواسته‏هاى نفسانى ، بر تكامل خود بيفزايند .

عدالت در حكومت واحد جهانى

همان گونه كه گفتيم حكومت عدلِ الهى حضرت مهدى ارواحنا فداه جهانى است و بر سراسر گيتى حكومت مى‏كند ؛ به گونه‏اى كه در هيچ نقطه زمين حتّى در ميان بيابان‏ها و كوهستان‏ها هيچ قدرتى غير از قدرت حاكمه آن حضرت ، حكومت نمى‏كند و تمامى جهان در دولت شريفه آن بزرگوار سرشار از عدالت و برخوردار از دانش و بينش است .

در زيارت آن حضرت در سرداب مقدّس چنين مى‏خوانيم :
... وَتَجْمَعَ بِهِ الْمَمالِكَ كُلَّها ، قَريبَها وَبَعيدَها ، عَزيزَها وَذَليلَها ، شَرْقَها وَغَرْبَها ، سَهْلَها وَجَبَلَها ، صَباها وَدُبُورَها ، شِمالَها وَجُنُوبَها ، بَرَّها وَبَحْرَها ، حُزُونَها وَوُعُورَها ، يَمْلَأها قِسْطاً وَعَدْلاً ، كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً .
... و تمام مملكت‏ها را به وسيله او يكى كنى ؛ نزديك آن را و دور آن را ، باعزّت آن را و زيردست و ذليل آن را ، شرق آن را و غرب آن را ، دشت آن را و كوه آن را ، چراگاه‏هاى آن را و بيابان‏هاى آن را ، شمال آن را و جنوب آن را ، خشكى آن را و درياى آن را ، زمين‏هاى درشت و برآمده آن را و راه‏هاى سخت و دشوار آن را . همه را پر از عدل و داد مى‏گرداند همان طور كه پر از ظلم و جور و ستم شده باشد .(7)

بنابراين آن حضرت تمامى حكومت‏ها را به يك حكومت عادلانه تبديل مى‏نمايند و همه دولت‏هاى جهان را - چه برخوردار از قدرت باشند يا نباشند ، در شرق باشند يا در غرب و داراى هر گونه شرايطى از لحاظ قدرت و توانايى باشند - در تحت لواى حكومت عادلانه خود درمى‏آورند و با فتح و گشايش شرق و غرب عالم و تشكيل حكومت واحد جهانى ، به همه حكومت‏هاى جهان پايان مى‏بخشند .

رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
الأئمّة من بعدي اثنا عشر ؛ أوّلهم أنت يا عليّ ، وآخرهم القائم الّذي يفتح اللَّه تعالى ذكره على يديه مشارق الأرض ومغاربها .(8)
امامان بعد از من دوازده نفرند ؛ اوّل آنان تويى يا على و آخر آنان قائم است كه خداوند - يادش بزرگ باد - با دستان او مشرق‏ها و مغرب‏هاى زمين را فتح مى‏كند .

با فتح و گشايش همه نقاط جهان در سراسر گيتى ، حكومت عدل الهى بر همه جا حاكم مى‏شود و كوچكترين نمونه‏اى از ظلم و ستم در سراسر عالم باقى نخواهد ماند . به اين دليل ، حكومت عدالت‏پرور آن حضرت ، اميد و آرزوى همه ستمديدگان و افراد دردآشناى جهان است ، و در انتظار فرا رسيدن تنها دولتى كه مى‏تواند عدالت را در سراسر عالم احياء نمايد ، مى‏باشند . در زيارت آن حضرت مى‏خوانيم :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْياءِ الدَّوْلَةِ الشَّريفَةِ .(9)
سلام بر تو اى آن كه براى زنده ساختن دولت شريفه ، مؤمّل و آرزو برده شده هستى .

حضرت امام باقر عليه السلام درباره عصر درخشان ظهور و فرا رسيدن زمان حكومت آن بزرگوار مى‏فرمايند :
يظهر كالشّهاب ، يتوقّد في الليلة الظلماء ، فإن أدركت زمانه قرّت عينك .(10)
همچون شهاب كه در شب تاريك شعله‏ور مى‏شود ، ظاهر مى‏شود ؛ اگر زمان او را درك كردى ديده‏ات روشن شود .

همان گونه كه در شب بسيار تاريك ، اگر شهابى درخشنده ظاهر شود توجّه همگان را به سوى خود جذب مى‏كند ، ظهور حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نيز همان گونه است .

بر اثر فزونىِ گمراهى و تباهى ، تاريكى و تيرگى و غوطه‏ور شدن انسان‏هاى سراسر گيتى در حيرت و سرگشتگى ، ظهور آن بزرگوار آنچنان براى مردمان درخشندگى دارد كه توجّه آنان را به سوى خود جذب مى‏كند ، تا با پناه بردن به آن خود را از تاريكى و تيرگى نجات داده و به روشنايى و فروزندگى دست يابند .

در آن زمان است كه ديدگان رمد ديده و چشمان انتظار كشيده ، جلا گرفته و روشن مى‏شود . خستگى و بى‏حالى از آن‏ها گرفته شده و درخشندگى و فروزندگى در آن‏ها ايجاد مى‏شود .

درخشش نور عالمگير آن حضرت وقتى فرا مى‏رسد كه عالم همانند شب تاريك ، تيره و تار شده و اختلاف و جنجال مردمان را فرا گرفته و زلزله‏هاى شديد ، جنگ و خونريزى بسيارى از مردمان را در كام مرگ فرو برده است . وحشت و اضطراب بازماندگان را فرا گرفته و دلهره مردمان را آزار مى‏دهد . درباره چنين روزگارى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده‏اند :
إبشروا بالمهدي ، إبشروا بالمهدي ، إبشروا بالمهدي ، يخرج على حين اختلاف من الناس وزلزال شديد ، يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً ، يملأ قلوب عباده عبادة ، ويسعهم عدله .(11)
بشارت باد شما را به مهدى ، بشارت باد شما را به مهدى ، بشارت باد شما را به مهدى ، او خروج مى‏كند در هنگامى كه اختلاف و زلزله شديد مردم را فرا گرفته است. او زمين را از قسط و عدالت پر مى‏كند همان گونه كه از ظلم و جور انباشته شده باشد. قلوب بندگان خدا را سرشار از حالت عبادت و بندگى مى‏كند و عدالتِ او همه آنان را فرا مى‏گيرد .

رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
يحلّ باُمّتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلاطينهم لم يسمع بلاء أشدّ منه حتّى لايجد الرجل ملجأ، فيبعث اللَّه رجلاً من عترتي أهل بيتي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً .
يحبّه ساكن الأرض وساكن السّماء ، وترسل السّماء قطرها ، وتخرج الأرض نباتها لاتمسك فيها شيئاً...
يتمنّى الأحياء الأموات ممّا صنع اللَّه بأهل الأرض من خيره .(12)
در آخرالزمان به امّت من از سوى سلاطين آن‏ها گرفتارى شديدى مى‏رسد كه كسى سخت‏تر از آن را نشنيده است ، به طورى كه انسان پناهگاه و راه فرار از آن را نمى‏يابد .
پس خداوند مردى از عترت و اهل بيت من را به سوى آنان مى‏فرستد كه زمين را پر از قسط و عدالت مى‏نمايد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد .
ساكنين زمين و آسمان او را دوست دارند و آسمان باران خود را مى‏بارد و زمين گياهان خود را مى‏روياند و چيزى از آن را در خود نگه نمى‏دارد... .
)زندگى آنچنان خوشايند و سرورآفرين است كه( زندگان آرزو مى‏كنند كاش مردگانشان بودند . اين آرزو به خاطر خوبى‏هايى است كه خداوند در آن عصر به مردم زمين مى‏نمايد .

اميدواريم حكومت عدالت‏پرور حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه ، هرچه زودتر فرا رسد و ما شاهد پابرجايى حكومت جهانى آن بزرگوار باشيم .

نمونه‏اى از عدالت

از ابتداى تاريخ تاكنون ثروتمندان و قدرتمندان از امكانات خود بهره جسته‏اند و توده‏هاى مستضعف و فقيرِ جهان پايمال چكمه‏هاى زور آنان بوده‏اند .

تاكنون ثروتمندان نه تنها فقط در مسايل دنيوى پيشگام بوده‏اند و افراد ضعيف نظاره‏گر آنان بوده‏اند ، بلكه حتّى در مسايل عبادى كه پول در آن داراى نقش و تأثير است نيز گاهى آنان پيشقدم بوده و جايگاه‏هاى عبادى و معنوى را اشغال نموده و مى‏نمايند .

در عصر حكومت عدالت‏پرور امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه ، پول و ثروت چنين نقشى نخواهد داشت و امكانات بيشترِ عدّه‏اى ، باعث محروميّت افراد ديگر نخواهد شد .

عدالت در آن زمان با بهترين گونه‏اى كه ممكن است براى همه انسانها بدون هيچ گونه امتيازى اجرا مى‏شود .

روايتى كه مى‏آوريم ، نشانگر نمونه‏اى از آن عدالت جهانى است :

امام صادق عليه السلام فرمودند :
اوّل ما يُظهر القائم من العدل أن ينادي مناديه : أن يسلّم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الأسود والطّواف .(13)
اوّلين عدالتى كه )حضرت( قائم ظاهر مى‏سازد ، اين است كه منادى آن حضرت ندا مى‏دهد : افرادى كه حجّ مستحبّى انجام مى‏دهند ، حجرالأسود و محلّ طواف خانه خدا را در اختيار كسانى كه حجّ بر آن‏ها واجب است ، قرار دهند .

اگر در اين زمان گاهى ثروتمندان با هجوم بردن به بعضى از اماكن به گونه‏اى باعث افزايش قيمت‏ها مى‏شوند كه عدّه‏اى ديگر را محروم مى‏سازند ، ولى در آن عصر درخشان نشانى از محروميّت وجود نخواهد داشت و امكان شركت در خانه خدا و ساير اماكن عبادى براى همگان خواهد بود . به اين جهت شركت مردم بسيار زياد خواهد بود .

به اين دليل پيام حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه به همه زائران خانه خدا خواهد رسيد كه كسانى كه اعمال واجب خود را انجام داده‏اند باعث محروميّت و يا زحمت ديگران نشوند .

اين اوّلين برنامه عدالتِ جهانى است كه از ابتداى ظهورِ آن حضرت به آن عمل مى‏شود .

عدالتِ فراگير و همه‏جانبه

همان گونه كه در روايات وارد شده ، در عصر ظهور ظلم و ستمگرى از صحنه گيتى برچيده مى‏شود و عدل و داد در سراسر جهان گسترده مى‏شود . در آن روزگار نشانه‏اى از ظلم و جنگ و خونريزى باقى نمى‏ماند و جامعه بشريّت در پرتو حكومت جهانى حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه در كمال راحتى و آرامش به سر مى‏برد .

اين حقيقتى است كه از هزاران سال پيش ، وعده فرا رسيدن چنين روزى به مردم داده شده و جهان سرانجام شاهد چنين روزگار پرشكوهى خواهد بود .

در اين مسأله هيچ گونه ترديد و ابهامى وجود ندارد ؛ زيرا لازمه تكامل عقل‏ها ، بازگشت به فطرت اصيل انسانى و پاك شدن طينت‏ها است كه اين جريان در روزگار درخشنده ظهور محقّق مى‏شود و چنين وضعيّتى را در جهان به وجود مى‏آورد .

اجراى عدالت و لزوم تحوّل در حيوانات

نكته‏اى كه در اينجا به ذهن مى‏آيد اين است كه وضع حيوانات در آن روزگار چگونه خواهد بود ؟

آيا درندگان مى‏توانند انسان مظلومى را از پاى درآورند و به زندگى او پايان بخشند ؟ اگر چنين است چگونه مى‏گوييم در آن زمان ظلم و ستم جامعه بشريّت را تهديد نمى‏كند و نشانه‏اى از خونريزى باقى نمى‏ماند ؟

با توجّه به اين حقيقت كه عصر ظهور يوم اللَّه است و روزگار حكومت الهى بر صحنه گيتى است ، چگونه ممكن است تحوّلى در حيوانات به وجود نيايد و درندگان همچنان به درندگى خود ادامه دهند ؟!

آرى ؛ لازمه عدل جهانى كه در عصر درخشان حكومت الهى حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه در جهان گسترده مى‏شود ، امنيّت جهان و در امان بودن جهانيان از هر گونه شرّ و طغيان و ستمگرى است .

امنيّت جهان در آن روزگار فرخنده - كه در روايات بسيار بر آن تأكيد شده است - در صورتى امكان‏پذير است كه خوى درندگىِ درندگان از آن‏ها گرفته شود و حيوانات موذى به گونه‏اى ديگر زندگى نموده و در آن‏ها تحوّلى اساسى و دگرگون كننده ايجاد شود . و گرنه با اين همه درندگى كه در حيوانات غير اهلى - در سراسر گيتى از اعماق درياها گرفته تا فراز كوه‏هاى بلند - وجود دارد ، چگونه انسان‏ها و همچنين حيوانات ضعيف از شرّ آنان در امان خواهند بود ؟! مگر نه اين است كه در كلمات اهل بيت عليهم السلام درباره توصيفِ آن روزگار وارد شده است كه امنيّت جهانى تمام نقاط جهان را فرا خواهد گرفت ؟!

رام شدن حيوانات

اكنون به بعضى از رواياتى كه در اين باره وارد شده توجّه كنيد :

رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بشارات فراوانى در رابطه با حكومت امام عصر ارواحنا فداه و ويژگى‏هاى آن حضرت و شگفتى‏هاى عصر ظهور بيان فرموده‏اند و از تحوّلات و دگرگونى‏هاى مهمّى كه در آن زمان در جهان و جهانيان - و از آن جمله در حيوانات - واقع مى‏شود ، خبر داده‏اند . آن حضرت در يكى از خطبه‏هاى خود چنين فرمودند :
... وتُنزع حُمَة كلّ دابّة حتّى يدخل الوليد يده في فم الحَنَش فلايضرّه ، وتلقى الوليدة الأسد فلايضرّها ، ويكون في الإبل كأنّه كلبها ، ويكون الذئب في الغنم كأنّه كلبها ، وتملأ الأرض من الإسلام ، ويُسلب الكفّار ملكهم ، ولايكون الملك إلاّ للَّه وللإسلام ، وتكون الأرض كفاثور الفضّة تنبت نباتها كما كانت على عهد آدم ؛ يجتمع النفر على القِثّاء فتشبعهم ، ويجتمع النفر على الرُّمّانة فتشبعهم ويكون الفرس بدُرَيْهمات .(14)
... گزند هر جنبنده‏اى گرفته مى‏شود ؛ به طورى كه طفل كوچك دست خود را در دهان افعى مى‏نمايد و به او ضرر نمى‏رساند . و بچّه خردسال با شير روبرو مى‏شود و به او آسيبى نمى‏رساند . و شير در ميان شتران است كه گويا سگ آن‏ها مى‏باشد و گرگ در ميان گوسفندان است كه گويا سگ آن‏هاست . و اسلام تمام زمين را فرا مى‏گيرد و ملك كفّار از آنان گرفته مى‏شود و حكومتى جز براى خدا و اسلام نيست و زمين همچون خوانى از نقره است ، گياهش را مى‏روياند همان گونه كه در عصر آدم مى‏روييد . چند نفر در خوردن يك خيار جمع مى‏شوند و همه آنان را سير مى‏كند و چند نفر در خوردن يك انار جمع مى‏گردند و همه آنان را سير مى‏كند . و قيمت يك اسب به چند درهمِ اندك مى‏باشد .

به نكته‏هاى مهمّى كه در اين روايت درباره تحوّلات جهان در عصر درخشان ظهور وجود دارد توجّه كنيد :

1 - درندگى از حيوانات درنده گرفته مى‏شود .

2 - حيوانات درنده و وحشى همچون شير و گرگ ، اهلى شده و در ميان شتران و گوسفندان راه مى‏روند .

3 - ثروت و همه اموال كفّار - آنان كه به كفر خود باقى مى‏مانند - از آنان گرفته مى‏شود .

4 - حكومتى جز براى خداوند وجود ندارد و فقط اسلام در آن زمان در جهان فرمانروايى مى‏كند .

5 - بركت در آن زمان آنچنان زياد مى‏شود كه ميوه‏ها چند برابر حالا شده به گونه‏اى كه يك دانه ميوه ، مانند خيار و انار چند نفر را سير مى‏كند .

6 - ارزانى فراگير مى‏شود به طورى كه يك اسب به چند درهمِ اندك خريد و فروش مى‏شود .
بنابراين ؛ حكومت جهانى اسلام ، بركت‏هاى شگفت آسمانى ، پيشرفت اقتصادى ، توسعه كشاورزى ، رام شدن درندگان و گزندگان و... از ارمغان‏هاى عصر درخشان ظهور است كه در اين روايت نويد آن را پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به جهانيان اعلام نموده‏اند .

رام شدن حيوانات وحشى و در امان بودن از درندگان ، از نعمت‏هايى است كه در عصر رهايى واقع مى‏شود . اين دگرگونى و تحوّل در حيوانات ، بر اثر ظهور قدرت ولايت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه و تصرّف آن بزرگوار در موجودات آن زمان است .

نه تنها رام شدن حيوانات ، بلكه بركت‏هاى زمينى و آسمانى كه در آن زمان بر مردمان نازل مى‏شود ، و همچنين هر گونه تحوّل ، تكامل و پيشرفت در زمينه‏هاى گوناگون ، بر اثر ظهور قدرت و ولايت آن بزرگوار مى‏باشد .

زيرا همان گونه كه مى‏دانيم مقصود از مسأله ظهور ، تنها ظهورِ شخص آن بزرگوار از نظر مادّى و جسمانى نيست ؛ بلكه مقصود ، ظهور آن حضرت با به كار گرفتن قدرت ولايت و تصرّف در عالم مى‏باشد . به همين دليل با ظهور آن بزرگوار تصرّفات آن حضرت در عالمِ تكوين ظاهر مى‏شود و بر اثر آن ، همه مردمان شاهد تحوّلات عجيب در سراسر جهان خواهند شد .

حضرت امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند :
ينتج اللَّه تعالى في هذه الاُمّة رجلاً منّي وأنا منه ، يسوق اللَّه تعالى به بركات السّماوات والأرض ، فينزل السّماء قطرها ، ويخرج الأرض بذرها ، وتأمن وحوشها وسباعها ، ويملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً ، ويقتل حتّى يقول الجاهل : لو كان هذا من ذرّيّة محمّد صلى الله عليه وآله وسلم لرحم .(15)
خداوند در اين امّت مردى را به دستاورد و نتيجه مى‏رساند كه از من است و من از اويم . خداوند به وسيله او بركت‏هاى آسمان‏ها و زمين را جارى مى‏سازد .
پس آسمان بارانش را مى‏بارد و زمين روييدنى و بذرش را خارج مى‏سازد ، حيوانات وحشى و درنده زمين امن - و رام - مى‏شوند و زمين را سرشار از قسط و عدل مى‏سازد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد . و مى‏كشد تا آنجا كه جاهل بگويد : اگر اين از فرزندان محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مى‏بود هر آينه رحم مى‏كرد .

در روايتى كه نقل كرديم ، تعبير جالب توجّهى از امام صادق عليه السلام نسبت به امام زمان ارواحنا فداه نقل شده ، در آن روايت امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند : رجلاً منّي وأنا منه ؛ مردى كه از من است و من از اويم .

اين تعبير جالبى است كه بيانگر تجليل امام صادق عليه السلام از امام عصر ارواحنا فداه مى‏باشد . و اين همان تعبيرى است كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم درباره امام حسن و امام حسين عليهما السلام نموده‏اند .

نكته‏هاى ديگرى كه در اين روايت وجود دارد عبارت است از :

1 - نازل شدن بركت‏هاى آسمان و زمين .

2 - فراوانى باران‏هاى نافع .

3 - وسعت يافتن سبزه‏زارها و روييدن گياهان و... كه دليل بر رشد اقتصادى و وسعت كشاورزى است .

4 - رام شدن حيوانات وحشى و درنده .

5 - سرشار شدن جهان از قسط و عدالت .

6 - كشته شدن دشمنان خاندان وحى عليهم السلام .

7 - گفتار امام صادق عليه السلام در پايان روايت - ويقتل حتّى يقول الجاهل ... - دليل است بر اين كه اعتراض كننده از مخالفين مى‏باشد ؛ زيرا مى‏گويد : اگر اين شخص از نسل محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مى‏بود رحم مى‏كرد . از اين گفتار معلوم مى‏شود كه او معتقد به حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم و رحيم بودن آن حضرت مى‏باشد و به امامت امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه اعتقاد ندارد و به اين جهت به رفتار آن بزرگوار اعتراض مى‏نمايد ، و اين قرينه بر آن است كه كشتار در ميان آنان مى‏باشد .

اكنون به اصل مطلب پرداخته ، و جريان رام شدن حيوانات وحشى را كه در روايات خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح شده ، ادامه مى‏دهيم :

بر اساس روايات ، در دستگاه گوارش حيواناتِ درنده ، تحوّلاتى ايجاد مى‏شود كه از گوشتخوارى رويگردان مى‏شوند و گياهخوار مى‏گردند .

با اين بيان روشن مى‏شود كه خوى درندگى و خونريزى از درندگان گرفته مى‏شود و آن‏ها با خوردن گياهان، احتياجات غذايى خود را برطرف مى‏سازند.

حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مى‏فرمايند :
تصطلح في ملكه السباع .(16)
)در حكومت حضرت مهدى عليه السلام ،( درندگان با يكديگر در صلح و آرامش خواهند بود .

و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مى‏فرمايند :
اصطلحت السباع والبهائم .(17)
درندگان و چهارپايان در صلح و آرامش خواهند بود .

اين گونه مسائل از نظر افرادى كه با روزگار كنونى قلب خود را پيوند زده‏اند و نمى‏توانند به برتر از آنچه وجود دارد نظاره كنند ، مشكل و تحمّل آن سخت است ؛ ولى براى كسانى كه مى‏توانند به جهانِ آينده با ديدگانى آشنا به مسايل آينده جهان بنگرند ، آسان است ؛ زيرا مى‏دانند تحوّلات و دگرگونى‏هاى عجيبى كه در زمين و زمان ايجاد مى‏شود، در موجودات كره زمين تأثيرات شگفتى مى‏گذارد و روزنه‏هاى پيشرفت و تكامل را به روى همه موجودات مى‏گشايد .

با توجّه به اين حقيقت ، چه بُعدى دارد كه انسان‏ها بر اثر تقويت اراده و قدرت يافتن در تلقين خواسته‏هاى خود ، حتّى حيوانات را تحت تأثير قرار دهند ؟!

همان گونه كه نگاه پرقدرت شيخ بهايى و افرادى همچون او ، مس را به طلا تبديل مى‏كند . در روزگارِ تكامل عقل‏ها ، انسان‏ها مى‏توانند اراده خود را بر حيوانات كه داراى شعور هستند القاء نمايند .

اگر ما ، مردم آن روزگار را همچون افراد اين زمان بپنداريم ، پذيرش اين واقعيّت‏ها مشكل است ؛ ولى همان گونه كه گفتيم : آن روزگار ، روزگارِ تكامل عقل‏ها و زمانِ پرتوان شدن قدرت‏هاى انسانى است ؛ با توجّه به اين بيان ، پذيرش اين گونه جريانات بسيار سهل و آسان مى‏شود .

تصرّف در مغز و سيستم عصبى حيوانات

اكنون براى نزديك شدن مطلب به برخى از اذهان، به نقل جريانى مى‏پردازيم كه دليل بر امكان تصرّف و تحوّل در حيوانات است ؛ تا روشن شود براى اجراى عدالتِ همه‏جانبه نياز به دگرگونى در وجود حيوانات است و اين كار به راحتى با تصرّف در مغز و سيستم عصبى حيوانات انجام مى‏گيرد .

البتّه بايد توجّه داشته باشيم ما براى بيان تحوّلات شگفت‏انگيز عصر درخشان ظهور نيازى به نقل جرياناتى كه در دوران تاريك غيبت واقع شده ، نداريم و جريانى كه مى‏آوريم براى استدلال به آن ، بلكه براى نزديك شدن مطلب به ذهن بعضى از افرادى است كه شايد در دوران تاريك غيبت ، غاصبان حكومت الهى با زرق و برق‏هاى نمايشى خود ، در آنان تأثير گذارده باشند .

با توجّه به نكته‏اى كه گفتيم به اين جريان توجّه كنيد :

شخصى به نام »دل‏گادو« دست به نمايش دلهره‏انگيزى زد . ما خلاصه برنامه او را مى‏آوريم : دژ بزرگ آهنى باز شد و گاو نر عظيم‏الجثّه‏اى از درون تاريكى به ميان ميدان جست ، و مستقيم به سوى »دل‏گادو« پيش آمد ، حسّاسترين نقطه بدن »دل گادو« را نشانه گرفته بود .

نفس در سينه ده‏ها هزار تماشاچى و عكّاس و خبرنگار حبس شده بود . چنان دلهره و ترس بر فضا سايه افكنده بود كه گويى كسى را ياراى خروج از اين اقيانوس ترس آميخته به سكوت نبود .

فقط صداى چهار نعل گاوى خشمگين كه به سوى مردى در وسط ميدان مى‏دويد به گوش مى‏رسيد .

همه انتظار لحظه‏اى را مى‏كشيدند كه »دل‏گادو« روى شاخ‏هاى گاو نر به آسمان پرتاب شود يا شاخ‏هاى تيز سينه او را بشكافد .

با توجّه به اين كه »دل گادو« ، نه لباس گاوبازان را به تن داشت و نه شِنل قرمز آنان را و به جاى شمشير يك جعبه كوچك سياه در دست داشت كه يك فرستنده راديويى بود و فقط چند دكمه روى آن نصب شده بود .

گاو با سرعت هر چه تمامتر تا ده قدمى »دل‏گادو« پيش آمد ، نفس‏ها در سينه‏ها حبس شده بود ، يك لحظه باقى بود تا گاو »دل‏گادو« را از پا درآورد . تمام چشم‏ها به يك نقطه دوخته شده بود ، هيچ كس نمى‏دانست چه خواهد شد .

»دل‏گادو« دكمه‏اى را فشار داد ، گاو روى دو دست چنان ترمز كرد كه چند متر روى شن‏هاى ميدان كشيده شد . در حالى كه نگاهى به »دل‏گادو« انداخت بى‏اختيار برگشت و آهسته و مغموم و بى‏تفاوت به سوى جايگاه اوّلى خود بازگشت .

مردم هنوز مى‏ترسيدند كه اگر فرياد بزنند گاو خشمگين برگردد ولى ديگر گاو خشمگين نبود .

»دل‏گادو« با فرستنده خود از طريق يك سيم بسيار نازك كه به مغز گاو وصل شده بود دستور بازگشت او را صادر كرده بود .

نه تنها با گسيل مقدار كمى الكتريسيته ، فرمان برگشت داده شده بود بلكه احساس عصبانيّت گاو را هم به بى‏تفاوتى و آرامش تبديل كرده بود . گاو به انتهاى ميدان رسيد مجدّداً همه ديدند كه »دل‏گادو« با دكمه‏هاى جعبه ور مى‏رود .

گاو ايستاد نگاهى به »دل‏گادو« انداخت و دوباره با خشمِ تمام سم‏هاى خود را به زمين كوفت و با سرعتى بيشتر به سوى او حركت كرد . »دل‏گادو« خونسرد پشتش را به گاو كرد و به سوى آن طرف ميدان به قدم زدن پرداخت ، فقط صداى پاى گاو را مى‏شنيد ، درست در فاصله چند قدمى دكمه مخصوص را فشار داد ، در ميان بهت و حيرت و ترس تماشاچيان ، گاو بيچاره دوباره ترمز كرد و راه برگشت را در پيش گرفت .

فرياد از جمعيّت برخاست ، ولى گاو همچنان خونسرد و آرام مى‏رفت . آزمايش چندين بار تكرار شد و هر بار با قاطعيّت نشان داده شد كه با تحريك الكتريكى مغز گاو ، مى‏توان اراده حيوان را دستكارى كرد و او را برخلاف ميل و تصميمش به كارى وادار نمود .(18)

حيوان را با زدن يك آمپول بيهوش مى‏كنند . پوست سر او را با چاقوى جرّاحى مى‏برند و باز مى‏كنند و استخوان جمجمه را با يك مته ظريف سوراخ مى‏نمايند . سيم نازكى را از درون سوراخ تعبيه‏شده روانه مغز مى‏سازند ، سر سيم را از پوست سر بيرون مى‏گذارند ؛ قسمت جراحى شده را پانسمان مى‏نمايند تا آثار زخم بكلّى خوب شود .

گيرنده كوچكى كه با باطرى كار مى‏كند و روى طول موج معيّن امواج را دريافت مى‏كند به سر سيم وصل مى‏شود . كار اين گيرنده اين است كه از طريق جارى كردن مقدارى الكتريسيته به مغز حيوان ، مغز او را تحريك كند .

به اين ترتيب انسان مى‏تواند رفتار حيوان را به دلخواه خود با قدرت بيشتر از طبيعى تحت نظر و در اختيار داشته باشد .(19)

در سال 1960 يك گروه پژوهشى طريقه‏اى را كشف كرد كه به كمك آن مى‏توان با ايجاد يك حوزه الكتريكى در خارج به تحريك مغز پرداخت و بدون فرو بردن الكترود در مغز ، تمام آثار و آزمايشات تحريك الكترونيكى را كه تا به حال به دست آمده آسانتر و سهلتر انجام داد .(20)

نيرويى برتر از قدرت الكتريكى

در عصر درخشان ظهور كه دوران تكامل عقل و اراده است ، نه نيازى به چاقوى جرّاحى است و نه احتياجى به فرو بردن الكترود در مغز ؛ زيرا در آن زمان نيرويى برتر از الكتريك جهان را فرا مى‏گيرد و تشعشعات انوار ولايت در همه اشياء از جمله مغز حيوانات اثر گذارده و تحوّلى تعجّب‏آفرين در آنان به وجود مى‏آورد .

اكنون درباره اين تحوّل شگفت‏انگيز باهم به سخنان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم توجّه كنيم :

حضرت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم درباره تحوّلاتى كه در مغز و سيستم عصبى حيوانات در آن روزگار فرخنده به وجود مى‏آيد ، چنين مى‏فرمايند :
يقول الرجل لغنمه ولدوابّه : اذهبوا فارعوا في مكان كذا وكذا وتعالوا ساعة كذا وكذا ، وتمرّ الماشية بين الزرعين لاتأكل منه سنبلةً ولاتكسر بظلفها عوداً ، والحيّات والعقارب ظاهرة لاتؤذي أحداً ولايؤذيها أحد، والسبع على أبواب الدور تستطعم لاتؤذي أحداً ... .(21)
)در آن روزگار( مرد به گوسفند و چهارپايان خود مى‏گويد : برويد و در فلان مكان چرا كنيد و در فلان زمان بازگرديد .
)در آن روزگار( حيوانات ميان دو زراعت راه مى‏روند و از خوشه گياهى نمى‏خورند و شاخه‏هاى درختان را با شاخ‏هاى خود نمى‏شكنند ، مارها و عقرب‏ها آشكارند و به هيچ كس آزار نمى‏رسانند و كسى آن‏ها را اذيّت نمى‏كند . درندگان براى طلب خوراكى به درب خانه‏ها مى‏آيند و احدى را آزار نمى‏دهند .

بر اساس رواياتى كه در زمينه تكامل و پيشرفت در شعور حيوانات وارد شده است ، چهارپايان داراى قدرت درك دستورات مردمان مى‏شوند و مى‏توانند فرمان و خواسته‏هاى صاحبان خود را فهميده و اطاعت نمايند .

به اين جهت بدون آن كه كسى در پى گوسفندان و ساير چهارپايان به راه افتد ، زمان و مكان چرا براى آنان تعيين مى‏شود و آن‏ها بدون تخلّف طبق دستورات صادر شده از سوى صاحبان خود ، به چراگاه مى‏روند و در زمان تعيين شده بازمى‏گردند .

نه تنها سخن گفتن انسان با حيوانات ممكن است ، بلكه سخن گفتن حيوانات با امامان ، پيامبران و اولياى الهى موارد بسيارى دارد كه در تاريخ و سيره آن بزرگواران درج گرديده است .

سخن گفتن گرگ با جناب ابوذرّ كه بعثت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را به ابوذرّ خبر داد نمونه‏اى از آن‏ها است .

در روايتى كه نقل كرديم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم سخن گفتن انسان با چهارپايان را بيان فرموده‏اند كه آن از ويژگى‏هاى روزگار ظهور است همان گونه كه در روايات ديگر به آن تصريح شده است .

از آنجا كه حيوانات از قدرت عقل برخوردار نيستند ، در عصر درخشان ظهور در مغز و سيستم عصبى آن‏ها تصرّف مى‏شود ؛ زيرا تصرّف در سيستم عصبى حيوانات و تغيير و تحوّل در آن ، مى‏تواند در اعمال و رفتار حيوانات تغييرات مهمّى ايجاد كند . پس براى تغيير در رفتار حيوانات و دگرگون ساختن كارهاى آنان بايد در سيستم عصبى آن‏ها تصرّف نمود .

در جهان آفرينش ، حيوانات به گونه‏اى خلق شده‏اند كه تغيير در سيستم عصبىِ آن‏ها ، سبب واكنش و انجام رفتارهاى تازه در آن‏ها مى‏شود . علّت و منشأ اين تغيير و تحوّل را نظام آفرينشِ الهى در وجود آن‏ها قرار داده است .

يك پرسش جالب و يك پاسخ مهمّ

فعليّت يافتن قدرت‏هاى عقلىِ انسان و افزايش نيروهاى آن در عصر درخشان ظهور با دستان شفابخش حضرت مهدى ارواحنا فداه ، از مسايلى است كه در روايات خاندان وحى عليهم السلام وارد شده و توضيحاتى درباره آن در اين كتاب آمده است .

اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد : تحوّلى كه در حيوانات به وجود مى‏آيد و تصرّف در سيستم عصبى آن‏ها و پيشرفتى كه در شعور حيوانى آن‏ها انجام مى‏گيرد به چه صورت است ؟ درست است كه انسان‏ها با دستان شفابخش حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه به تكامل عقلى و افزايش قدرت‏هاى روحى دست مى‏يابند ، ولى تحوّلى كه در حيوانات ايجاد مى‏شود چگونه انجام مى‏شود ؟

در پاسخ به اين سؤال مى‏گوييم :

درست است كه ويروس‏هاى شيطانى مغز انسان‏ها با دستان شفابخش امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه نابود شده و قفل گنجينه‏هاى عقلى آنان گشوده شده و قدرت‏هاى نهفته آن شكوفا گرديده و به كار گرفته مى‏شود ؛ ولى بايد به اين نكته مهمّ توجّه داشته باشيم كه تكامل انسان‏ها در عصر فرخنده ظهور و راه‏يابى آن‏ها به قدرت‏هاى عظيم و شگفت‏انگيز، عوامل گوناگونى دارد كه مردم به وسيله حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه به آن نايل مى‏شوند كه دستان شفابخش آن حضرت يكى از آن عوامل مى‏باشد .

عوامل اساسى ديگرى نيز در آن عصر درخشان وجود خواهد داشت كه نه تنها جامعه بشريّت ، بلكه سراسر گيتى را دگرگون ساخته و تحوّلى شگفت در همه موجودات جهان ايجاد مى‏نمايد .

نور حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه

يكى از عوامل مهمّ تحوّلات در آن عصر فرخنده ، تشعشع انوار تابناك حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه مى‏باشد كه سراسر جهان را فرا مى‏گيرد به گونه‏اى كه جهان را از روشنايى خورشيد بى‏نياز مى‏سازد .

همان گونه كه نور خورشيد در ذرّات جهان داراى اثرات لازم ، مهمّ و حياتى است ، درخشش نور تابان حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه - كه نور اللَّه هستند - در آن زمان شكوهمند ، تأثير و تحوّل عظيمى در اعماق عالم هستى مى‏گذارد و جهان خاكى را به عالم پاكى تبديل مى‏نمايد .(22)

دقّت در زندگى حيوانات

اكنون روشن شده است كه نور و روشنايى روز در زندگانى بسيارى از حيوانات داراى اثر روشن و آشكار مى‏باشد ، ما پس از بحثى فشرده درباره زندگى حيوانات به نقل نمونه‏اى از آن مى‏پردازيم :

بررسى ، دقّت و جستجو در چگونگى ، پيدايش و زندگى ميلياردها حيوان و آشنا شدن با رازهاى آفرينش انواع آن‏ها ، ايمان انسان را به قدرت عظيم آفريننده آن‏ها بيشتر مى‏كند .

خداوند كريم همان گونه كه آفرينش انسان‏ها و زمين را نشانه قدرت خود بيان فرموده ، خلقت جنبندگان را نيز نشانه توانايى خويش قرار داده است و مى‏فرمايد :
»وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَما بَثَّ فيهِما مِنْ دابَّةٍ« .(23)
و از نشانه‏هاى قدرت او آفرينش آسمان‏ها و زمين است و نيز موجوداتى كه در آن‏ها خلق و منتشر فرموده و او هر گاه اراده فرمايد قادر بر گرد آوردن آن‏ها در روز موعودِ قيامت است .

و همچنين مى‏فرمايد :
»وَفى خَلْقِكُمْ وَما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ« .(24)
و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه در سراسر خلقت پراكنده‏اند ، نشانه‏هايى از قدرت آفريدگار براى آنان كه يقين مى‏ورزند .

و در سوره انعام درباره اجتماع آنان مى‏فرمايد :
»وَما مِنْ دابَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَلا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلّا اُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ« .(25)
و هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند ، مگر آن كه آن‏ها هم امّت‏هايى مثل شما )انسان‏ها( هستند . ما ، در اين كتاب از ذكر هيچ مطلبى فروگذار نكرديم ، سپس تمام مخلوقات به سوى پروردگارشان بازگردانده مى‏شوند .

خداوند در اين آيه شريفه ، گروه گروه بودن حيوانات را بيان فرموده است . دقّت در زندگى حيوانات ، ايمان و اعتقاد انسان را به وجود خالق و پروردگار قادر محكم مى‏كند .

ما در اينجا نمونه كوچكى از زندگى گروهى حيوانات را نقل مى‏كنيم كه شاهد بر گروه گروه بودن آنان مى‏باشد و نيز دلالت مى‏كند كه طولانى شدن روز و افزايش زمان تابش نور خورشيد چگونه بر سيستم عصبى آن‏ها تأثير مى‏گذارد و آن‏ها را به واكنش عجيب وادار نموده و در زندگى آن‏ها تحوّل به وجود مى‏آورد .

»ميليونها پرنده از انواع مختلف ، در آخر تابستان مهاجرت مى‏كنند و زادگاهشان را به سوى مناطقى كه در زمستان آب و هواى گرمترى دارد ، ترك مى‏كنند . اين پرندگان ، بهار سال بعد به سرزمينى كه در آن توليدمثل مى‏كردند ، بازمى‏گردند .

برخى از پرندگان مهاجر ، هر ساله بيش از 32 هزار كيلومتر را مى‏پيمايند . آن‏ها راه بازگشت به زادگاهشان را با دقّتى خارق‏العاده مى‏يابند . برخى از اين پرندگان ، تنها و برخى ديگر به طور دسته‏جمعى مهاجرت مى‏كنند .

مهاجرت پرندگان ، با تغيير طول روز آغاز مى‏شود . تغيير طول روز ، بر سيستم عصبى آن‏ها اثر مى‏گذارد . هنگامى كه روزها كوتاهتر مى‏شوند ، پرندگان پيام عصبى خاصّى دريافت مى‏كنند كه موجب مى‏شود به سوى مناطق گرمتر پرواز كنند . زمانى كه طول روز تا حدّ معيّنى افزايش مى‏يابد ، پيام ديگرى به مغزشان ارسال مى‏شود كه باعث بازگشت آن‏ها به زادگاهشان مى‏شود .«(26)

اميدواريم هر چه زودتر با طلوع نور جهانتاب حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه ، در سراسر جهان تحوّلى عظيم به وجود آيد و اتم‏هاى وجود انسان‏ها ، حيوان‏ها ، نباتات و جمادات حركتى نو را در مسير ترقّى و پيشرفت آغاز نمايد تا روزگارى كه زمين و آنچه در او هست به صورتى برتر تبديل گردد !

پاورقى:‌


1) سوره حديد ، آيه 25 .
2) در زمان حكومت پنج ساله حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز دشمنان تا مى‏توانستند به كارشكنى مى‏پرداختند به گونه‏اى كه فدك همچنان در دست غاصبان باقى ماند .
3) صحيفه مهديّه : 636 .
4) سوره حجّ ، آيه 41 .
5) إحقاق الحقّ : 341/13 .
6) الغيبة مرحوم نعمانى : 297 .
7) صحيفه مهديّه :618 .
8) بحار الأنوار : 378/52 ح 184 .
9) صحيفه مهديّه : 620 .
10) الغيبة مرحوم نعمانى : 150 .
11) الغيبة شيخ طوسى رحمه الله : 111 .
12) إحقاق الحقّ : 152/13 .
13) بحار الأنوار : 374/52 .
14) التشريف بالمنن : 299 .
15) الغيبة شيخ طوسى رحمه الله : 115 .
16) بحار الأنوار : 280/52 .
17) بحار الأنوار : 316/52 .
18) عجائب حسّ ششم : 54 .
19) عجائب حسّ ششم : 58 .
20) عجائب حسّ ششم : 65 .
21) التشريف بالمنن : 203 .
22) بحث درباره نور اللَّه و مقام نورانيّت خاندان وحى عليهم السلام از معارف عالى اهل بيت عليهم السلام است كه متأسّفانه آگاهى جامعه ما درباره آن بسيار اندك است و لازم است براى شناخت آن بحثهاى گسترده و وسيع انجام گيرد .
23) سوره شورى ، آيه 29 .
24) سوره جاثيه ، آيه 4 .
25) سوره انعام ، آيه 38 .
26) پرسشهاى عجيب ، پاسخهاى عجيبتر : 98/2 .