1 - عدالت
عدالت ؛ آرمان پيامبران بزرگ
مسأله عدالت و پابرجايى آن در ميان جامعه بشريّت ، آنچنان ضرورى و مهمّ است كه
خداوند بزرگ بعثت همه پيامبرانِ مرسل و نازل كردن كتابهاى آسمانى را به آنان براى
اجراى عدالت در ميان امّتها و ريشهكن شدن ظلم و ستم از ميان آنان بوده است .
خداوند در سوره »حديد« مىفرمايد :
» لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ
وَالْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... « .(1)
همانا ما رسولان خود را با ادلّه و معجزات فرستاديم و براىشان كتاب و ميزان نازل
نموديم تا مردم به عدالت رفتار نمايند... .
بنابراين هدف از رسالت پيامبران مرسل و نازل شدن كتابهاى آسمانى بر آنان ، اقامه
عدل و داد در ميان جامعه بوده است كه متأسّفانه با كارشكنىهاى قابيليان از همان
ابتداء تاكنون و تا قبل از قيام و حكومت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه
تعالى فرجه ، عدل و داد بر جامعه بشريّت حكومت نكرده است .(2)
عدالت در جامعه يا جامعه عادل ؟!
جالب توجّه است كه در آيه شريفه ، هدف از رسالت پيامبران و فرستادن كتابهاى
آسمانى را تشكيل جامعه دادپرور قرار داده است كه آنان خود به عدل و داد رفتار
نمايند نه آنكه فقط حكومت الهى در ميان آنان عدالت را اجرا نمايد .
گسترده شدن بساط عدالت در ميان مردم و گرايش امّتها به عدل و داد ، آرمان
پيامبران بزرگ الهى است كه دولت الهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه به آن
جامه عمل مىپوشاند و با حكومت عادلانه آن حضرت در سراسر گيتى و در ميان تمامى
جوامع بشرى ، آرزوى پيامبران خدا تحقّق يافته و رنجها ، تلاشها ، كوششها و
زحمتهايى كه آن بزرگواران در راه ايجاد حاكميّت عدل و داد در ميان مردم متحمّل
شدهاند ، به نتيجه مىرسد .
در آن عصر شكوهمند ، پرونده ستمگران بسته خواهد شد و به حيات آنان خاتمه داده
خواهد شد .
در آن روزگار فرخنده ، پرچمهاى كفر و ضلالت سرنگون گشته و طومار زندگى آنان بسته
خواهد شد .
در آن عصر رهايى ، همه مظلومان جهان از دست ستمگرانِ عالم نجات يافته و نظام
زندگى انسانها تغيير يافته و حياتى تازه مىيابند . و به اين گونه آرمانهاى عالى
پيامبران الهى و خاندان وحى عليهم السلام تحقّق يافته و پس از گذشت قرنها در جهان
عملى مىشود . و به همين دليل حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه موعود همه
امّتها هستند .
به اين جهت در زيارت آن حضرت مىخوانيم :
السّلام ... على المهديّ الَّذي وعد اللَّه عزّ وجلّ به الاُمم .(3)
سلام بر مهدى كه خداوند امّتها را به ظهور و حكومت او وعده داده است.
عدالت در عصر ظهور
تحوّل عظيم جهانى در حكومت عدلِ حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالى فرجه
آنچنان مهمّ و حياتى است كه نه تنها در سراسر جهان ستمگران و بدعتگزاران نابود شده
و از ميان برداشته مىشوند ؛ بلكه آثار ظلم و بدعتهايى كه آنها مرتكب شدهاند نيز
از بين خواهد رفت .
اين نكتهاى است بسيار مهمّ و درك آن ، نياز به فكر و انديشه دارد . تاكنون
ستمگران و بدعتگزاران چه نقشههاى شومى را در جهان پياده كردهاند؟! و چگونه
كمبودهاى اقتصادى و همچنين فقر معنوى و فكرى را بر مردم تحميل نمودهاند ؟!
چه تحوّل بزرگى بايد در جهان واقع شود تا به همه اين جنايتها پايان دهد و عدل و
عدالت را جايگزين آن نمايد؟!
در روزگار رهايى و عصر نجات ، جهان به چه صورتى خواهد بود كه نه تنها از ستمگران
بلكه از آثار ستم آنان نيز نشانى نخواهد بود؟
ما براى ترسيم نمودن آن عصر تكامل و حيات ، نيازمندِ فكر و انديشهاى پرتوان
هستيم تا بتوانيم هالههايى از نور و درخشندگى عصر ظهور را در ذهن خود ترسيم كنيم .
نكته ارزندهاى را كه در اينجا طرح كردهايم اين است كه در عصر حكومت عدل حضرت
بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه ، حتّى آثار بدعتها و ستمگرىها برچيده شده و
نشانى از آنها ديده نخواهد شد و اين حقيقتى است كه آن را از مكتب خاندان وحى عليهم
السلام آموختهايم .
حضرت امام باقر عليه السلام مىفرمايند :
هذه الآية : »اَلَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُم ...«(4) نزلت في المهديّ وأصحابه ،
يملكهم اللَّه مشارق الأرض ومغاربها ، ويظهر اللَّه بهم الدّين حتّى لايرى أثر من
الظلم والبدع .(5)
اين آيه شريفه : »كسانى كه اگر قدرت و تمكّن به آنها بدهيم ...« ، درباره حضرت
مهدى و ياوران او نازل شده است .
خداوند آنان را مالك مشرقها و مغربهاى زمين قرار مىدهد و به وسيله آنان دين را
ظاهر مىسازد تا اين كه اثرى از ظلم و بدعت ديده نشود !
آيا تا آن زمانِ حياتبخش را نبينيم ، مىتوانيم جهان را - آن گونه كه خواهد بود -
درك كنيم ؟
گسترش عدالت
همان گونه كه مىدانيم عصر شكوهمند ظهور ، عصرى است سرشار از عدل و عدالت . و
همان گونه كه از گفتار خاندان وحى عليهم السلام نقل كرديم اثرى از ظلم و ستم باقى
نمىماند و كمبودها ، كاستىها و همه گونه فقر و نياز كه از سوى ستمگران بر مردمان
جهان تحميل شده است ، نه تنها برطرف مىشود بلكه جبران مىگردد .
در سراسر جهان ، پرچم عدالت به اهتزاز درمىآيد و همه مظلومان عالم از زير يوغ
زورگويان نجات مىيابند. حكومت عدلِ حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سايه
رحمتِ عدالت را بر سر تمامى مردم در سراسرِ گيتى مىگستراند .
نه تنها در دستگاه حكومت و نه تنها در بازار و خيابان و تجارتخانهها بلكه در
اندرون خانهها و در هر گوشهاى از آنها ، عدل و عدالت وجود دارد و نشانى از ظلم و
زورگويى وجود نخواهد داشت .
عدالت همانند يك انرژى پرتوان همه جا حتّى در گوشه خانهها گسترده مىشود كه تنها
عصر ظهور و زمان حكومت حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه كه داراى عدلِ فراگير است
از آن برخوردار مىباشد . و همان گونه كه سرما و گرما در تمام اطراف خانه و زواياى
آن داخل مىشود ، عدل و عدالت آن حضرت نيز با يك قدرت عظيم ناشناخته ، همه مكانها
را فرا مىگيرد .
حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايند :
... أما واللَّه ليدخلنّ عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحرُّ والقرُّ .(6)
حتماً و قطعاً عدالت آن حضرت در ميان خانههاى آنان وارد مىشود ، همان گونه كه
گرما و سرما وارد مىشود .
حال ممكن است اين پرسش در نظر آيد كه چگونه ممكن است عدالت همچون انرژى و حرارت
كه اتاقى را فرا مىگيرد در سطح جهان جاى گيرد و زور و ستم از صفحه گيتى رخت بربندد
؟ اگر مردمان عصر تكامل همچون مردمان عصر ما باشند ! آيا ممكن است عدالت بر همه جا
حاكم شود و زور و تزوير زورگويان ، ديگران را به زنجير نكشد ؟!
در پاسخ بايد گفت : تا وقتى كه جامعه بشريّت به فطرت سالم و اوّلى خود باز نگشته
و عقل و انديشه او به تكامل نرسيده باشد ، ممكن نيست انسانها به يكديگر ظلم نكنند
و عدالت را در سراسر جهان، جايگزين زور و ستم نمايند!
به اين جهت ، حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه براى استقرار بخشيدن حكومت
عدلِ جهانى يك تحوّل اساسى در وجود همه انسانها به وجود مىآورند كه با ايجاد آن ،
جامعه بشريّت به تكامل راه يافته و با تمامى وجود از زور و زورگويى متنفّر شده و به
سوى عدل و عدالت روى مىآورد .
اين تحوّل اساسى در صورتى تحقّق مىپذيرد كه در ساختمان وجود انسانها تكامل
ايجاد شود تا آنها بر اثر پديدار شدن تكامل و به راه افتادن انديشهها و ديگر
قدرتهاى روحى و عقلى ، نفسِ امّاره آنها دگرگون شده و با رها شدن از هواى نفس و
خواستههاى نفسانى ، بر تكامل خود بيفزايند .
عدالت در حكومت واحد جهانى
همان گونه كه گفتيم حكومت عدلِ الهى حضرت مهدى ارواحنا فداه جهانى است و بر
سراسر گيتى حكومت مىكند ؛ به گونهاى كه در هيچ نقطه زمين حتّى در ميان بيابانها
و كوهستانها هيچ قدرتى غير از قدرت حاكمه آن حضرت ، حكومت نمىكند و تمامى جهان در
دولت شريفه آن بزرگوار سرشار از عدالت و برخوردار از دانش و بينش است .
در زيارت آن حضرت در سرداب مقدّس چنين مىخوانيم :
... وَتَجْمَعَ بِهِ الْمَمالِكَ كُلَّها ، قَريبَها وَبَعيدَها ، عَزيزَها
وَذَليلَها ، شَرْقَها وَغَرْبَها ، سَهْلَها وَجَبَلَها ، صَباها وَدُبُورَها ،
شِمالَها وَجُنُوبَها ، بَرَّها وَبَحْرَها ، حُزُونَها وَوُعُورَها ، يَمْلَأها
قِسْطاً وَعَدْلاً ، كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً .
... و تمام مملكتها را به وسيله او يكى كنى ؛ نزديك آن را و دور آن را ، باعزّت
آن را و زيردست و ذليل آن را ، شرق آن را و غرب آن را ، دشت آن را و كوه آن را ،
چراگاههاى آن را و بيابانهاى آن را ، شمال آن را و جنوب آن را ، خشكى آن را و
درياى آن را ، زمينهاى درشت و برآمده آن را و راههاى سخت و دشوار آن را . همه را
پر از عدل و داد مىگرداند همان طور كه پر از ظلم و جور و ستم شده باشد .(7)
بنابراين آن حضرت تمامى حكومتها را به يك حكومت عادلانه تبديل مىنمايند و همه
دولتهاى جهان را - چه برخوردار از قدرت باشند يا نباشند ، در شرق باشند يا در غرب
و داراى هر گونه شرايطى از لحاظ قدرت و توانايى باشند - در تحت لواى حكومت عادلانه
خود درمىآورند و با فتح و گشايش شرق و غرب عالم و تشكيل حكومت واحد جهانى ، به همه
حكومتهاى جهان پايان مىبخشند .
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
الأئمّة من بعدي اثنا عشر ؛ أوّلهم أنت يا عليّ ، وآخرهم القائم الّذي يفتح اللَّه
تعالى ذكره على يديه مشارق الأرض ومغاربها .(8)
امامان بعد از من دوازده نفرند ؛ اوّل آنان تويى يا على و آخر آنان قائم است كه
خداوند - يادش بزرگ باد - با دستان او مشرقها و مغربهاى زمين را فتح مىكند .
با فتح و گشايش همه نقاط جهان در سراسر گيتى ، حكومت عدل الهى بر همه جا حاكم
مىشود و كوچكترين نمونهاى از ظلم و ستم در سراسر عالم باقى نخواهد ماند . به اين
دليل ، حكومت عدالتپرور آن حضرت ، اميد و آرزوى همه ستمديدگان و افراد دردآشناى
جهان است ، و در انتظار فرا رسيدن تنها دولتى كه مىتواند عدالت را در سراسر عالم
احياء نمايد ، مىباشند . در زيارت آن حضرت مىخوانيم :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْياءِ الدَّوْلَةِ الشَّريفَةِ
.(9)
سلام بر تو اى آن كه براى زنده ساختن دولت شريفه ، مؤمّل و آرزو برده شده هستى .
حضرت امام باقر عليه السلام درباره عصر درخشان ظهور و فرا رسيدن زمان حكومت آن
بزرگوار مىفرمايند :
يظهر كالشّهاب ، يتوقّد في الليلة الظلماء ، فإن أدركت زمانه قرّت عينك .(10)
همچون شهاب كه در شب تاريك شعلهور مىشود ، ظاهر مىشود ؛ اگر زمان او را درك
كردى ديدهات روشن شود .
همان گونه كه در شب بسيار تاريك ، اگر شهابى درخشنده ظاهر شود توجّه همگان را به
سوى خود جذب مىكند ، ظهور حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نيز همان گونه است .
بر اثر فزونىِ گمراهى و تباهى ، تاريكى و تيرگى و غوطهور شدن انسانهاى سراسر
گيتى در حيرت و سرگشتگى ، ظهور آن بزرگوار آنچنان براى مردمان درخشندگى دارد كه
توجّه آنان را به سوى خود جذب مىكند ، تا با پناه بردن به آن خود را از تاريكى و
تيرگى نجات داده و به روشنايى و فروزندگى دست يابند .
در آن زمان است كه ديدگان رمد ديده و چشمان انتظار كشيده ، جلا گرفته و روشن
مىشود . خستگى و بىحالى از آنها گرفته شده و درخشندگى و فروزندگى در آنها ايجاد
مىشود .
درخشش نور عالمگير آن حضرت وقتى فرا مىرسد كه عالم همانند شب تاريك ، تيره و تار
شده و اختلاف و جنجال مردمان را فرا گرفته و زلزلههاى شديد ، جنگ و خونريزى بسيارى
از مردمان را در كام مرگ فرو برده است . وحشت و اضطراب بازماندگان را فرا گرفته و
دلهره مردمان را آزار مىدهد . درباره چنين روزگارى رسول خدا صلى الله عليه وآله
وسلم فرمودهاند :
إبشروا بالمهدي ، إبشروا بالمهدي ، إبشروا بالمهدي ، يخرج على حين اختلاف من الناس
وزلزال شديد ، يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً ، يملأ قلوب عباده
عبادة ، ويسعهم عدله .(11)
بشارت باد شما را به مهدى ، بشارت باد شما را به مهدى ، بشارت باد شما را به مهدى
، او خروج مىكند در هنگامى كه اختلاف و زلزله شديد مردم را فرا گرفته است. او زمين
را از قسط و عدالت پر مىكند همان گونه كه از ظلم و جور انباشته شده باشد. قلوب
بندگان خدا را سرشار از حالت عبادت و بندگى مىكند و عدالتِ او همه آنان را فرا
مىگيرد .
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
يحلّ باُمّتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلاطينهم لم يسمع بلاء أشدّ منه حتّى
لايجد الرجل ملجأ، فيبعث اللَّه رجلاً من عترتي أهل بيتي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً
كما ملئت ظلماً وجوراً .
يحبّه ساكن الأرض وساكن السّماء ، وترسل السّماء قطرها ، وتخرج الأرض نباتها
لاتمسك فيها شيئاً...
يتمنّى الأحياء الأموات ممّا صنع اللَّه بأهل الأرض من خيره .(12)
در آخرالزمان به امّت من از سوى سلاطين آنها گرفتارى شديدى مىرسد كه كسى سختتر
از آن را نشنيده است ، به طورى كه انسان پناهگاه و راه فرار از آن را نمىيابد .
پس خداوند مردى از عترت و اهل بيت من را به سوى آنان مىفرستد كه زمين را پر از
قسط و عدالت مىنمايد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد .
ساكنين زمين و آسمان او را دوست دارند و آسمان باران خود را مىبارد و زمين گياهان
خود را مىروياند و چيزى از آن را در خود نگه نمىدارد... .
)زندگى آنچنان خوشايند و سرورآفرين است كه( زندگان آرزو مىكنند كاش مردگانشان
بودند . اين آرزو به خاطر خوبىهايى است كه خداوند در آن عصر به مردم زمين مىنمايد
.
اميدواريم حكومت عدالتپرور حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه ، هرچه زودتر فرا
رسد و ما شاهد پابرجايى حكومت جهانى آن بزرگوار باشيم .
نمونهاى از عدالت
از ابتداى تاريخ تاكنون ثروتمندان و قدرتمندان از امكانات خود بهره جستهاند و
تودههاى مستضعف و فقيرِ جهان پايمال چكمههاى زور آنان بودهاند .
تاكنون ثروتمندان نه تنها فقط در مسايل دنيوى پيشگام بودهاند و افراد ضعيف
نظارهگر آنان بودهاند ، بلكه حتّى در مسايل عبادى كه پول در آن داراى نقش و تأثير
است نيز گاهى آنان پيشقدم بوده و جايگاههاى عبادى و معنوى را اشغال نموده و
مىنمايند .
در عصر حكومت عدالتپرور امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه ، پول و ثروت چنين نقشى
نخواهد داشت و امكانات بيشترِ عدّهاى ، باعث محروميّت افراد ديگر نخواهد شد .
عدالت در آن زمان با بهترين گونهاى كه ممكن است براى همه انسانها بدون هيچ گونه
امتيازى اجرا مىشود .
روايتى كه مىآوريم ، نشانگر نمونهاى از آن عدالت جهانى است :
امام صادق عليه السلام فرمودند :
اوّل ما يُظهر القائم من العدل أن ينادي مناديه : أن يسلّم صاحب النافلة لصاحب
الفريضة الحجر الأسود والطّواف .(13)
اوّلين عدالتى كه )حضرت( قائم ظاهر مىسازد ، اين است كه منادى آن حضرت ندا مىدهد
: افرادى كه حجّ مستحبّى انجام مىدهند ، حجرالأسود و محلّ طواف خانه خدا را در
اختيار كسانى كه حجّ بر آنها واجب است ، قرار دهند .
اگر در اين زمان گاهى ثروتمندان با هجوم بردن به بعضى از اماكن به گونهاى باعث
افزايش قيمتها مىشوند كه عدّهاى ديگر را محروم مىسازند ، ولى در آن عصر درخشان
نشانى از محروميّت وجود نخواهد داشت و امكان شركت در خانه خدا و ساير اماكن عبادى
براى همگان خواهد بود . به اين جهت شركت مردم بسيار زياد خواهد بود .
به اين دليل پيام حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه به همه زائران خانه خدا
خواهد رسيد كه كسانى كه اعمال واجب خود را انجام دادهاند باعث محروميّت و يا زحمت
ديگران نشوند .
اين اوّلين برنامه عدالتِ جهانى است كه از ابتداى ظهورِ آن حضرت به آن عمل مىشود
.
عدالتِ فراگير و همهجانبه
همان گونه كه در روايات وارد شده ، در عصر ظهور ظلم و ستمگرى از صحنه گيتى برچيده
مىشود و عدل و داد در سراسر جهان گسترده مىشود . در آن روزگار نشانهاى از ظلم و
جنگ و خونريزى باقى نمىماند و جامعه بشريّت در پرتو حكومت جهانى حضرت ولىّ عصر
ارواحنا فداه در كمال راحتى و آرامش به سر مىبرد .
اين حقيقتى است كه از هزاران سال پيش ، وعده فرا رسيدن چنين روزى به مردم داده
شده و جهان سرانجام شاهد چنين روزگار پرشكوهى خواهد بود .
در اين مسأله هيچ گونه ترديد و ابهامى وجود ندارد ؛ زيرا لازمه تكامل عقلها ،
بازگشت به فطرت اصيل انسانى و پاك شدن طينتها است كه اين جريان در روزگار درخشنده
ظهور محقّق مىشود و چنين وضعيّتى را در جهان به وجود مىآورد .
اجراى عدالت و لزوم تحوّل در حيوانات
نكتهاى كه در اينجا به ذهن مىآيد اين است كه وضع حيوانات در آن روزگار چگونه
خواهد بود ؟
آيا درندگان مىتوانند انسان مظلومى را از پاى درآورند و به زندگى او پايان بخشند
؟ اگر چنين است چگونه مىگوييم در آن زمان ظلم و ستم جامعه بشريّت را تهديد نمىكند
و نشانهاى از خونريزى باقى نمىماند ؟
با توجّه به اين حقيقت كه عصر ظهور يوم اللَّه است و روزگار حكومت الهى بر صحنه
گيتى است ، چگونه ممكن است تحوّلى در حيوانات به وجود نيايد و درندگان همچنان به
درندگى خود ادامه دهند ؟!
آرى ؛ لازمه عدل جهانى كه در عصر درخشان حكومت الهى حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا
فداه در جهان گسترده مىشود ، امنيّت جهان و در امان بودن جهانيان از هر گونه شرّ و
طغيان و ستمگرى است .
امنيّت جهان در آن روزگار فرخنده - كه در روايات بسيار بر آن تأكيد شده است -
در صورتى امكانپذير است كه خوى درندگىِ درندگان از آنها گرفته شود و حيوانات موذى
به گونهاى ديگر زندگى نموده و در آنها تحوّلى اساسى و دگرگون كننده ايجاد شود . و
گرنه با اين همه درندگى كه در حيوانات غير اهلى - در سراسر گيتى از اعماق درياها
گرفته تا فراز كوههاى بلند - وجود دارد ، چگونه انسانها و همچنين حيوانات ضعيف از
شرّ آنان در امان خواهند بود ؟! مگر نه اين است كه در كلمات اهل بيت عليهم السلام
درباره توصيفِ آن روزگار وارد شده است كه امنيّت جهانى تمام نقاط جهان را فرا خواهد
گرفت ؟!
رام شدن حيوانات
اكنون به بعضى از رواياتى كه در اين باره وارد شده توجّه كنيد :
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بشارات فراوانى در رابطه با حكومت امام عصر
ارواحنا فداه و ويژگىهاى آن حضرت و شگفتىهاى عصر ظهور بيان فرمودهاند و از
تحوّلات و دگرگونىهاى مهمّى كه در آن زمان در جهان و جهانيان - و از آن جمله در
حيوانات - واقع مىشود ، خبر دادهاند . آن حضرت در يكى از خطبههاى خود چنين
فرمودند :
... وتُنزع حُمَة كلّ دابّة حتّى يدخل الوليد يده في فم الحَنَش فلايضرّه ، وتلقى
الوليدة الأسد فلايضرّها ، ويكون في الإبل كأنّه كلبها ، ويكون الذئب في الغنم
كأنّه كلبها ، وتملأ الأرض من الإسلام ، ويُسلب الكفّار ملكهم ، ولايكون الملك إلاّ
للَّه وللإسلام ، وتكون الأرض كفاثور الفضّة تنبت نباتها كما كانت على عهد آدم ؛
يجتمع النفر على القِثّاء فتشبعهم ، ويجتمع النفر على الرُّمّانة فتشبعهم ويكون
الفرس بدُرَيْهمات .(14)
... گزند هر جنبندهاى گرفته مىشود ؛ به طورى كه طفل كوچك دست خود را در دهان
افعى مىنمايد و به او ضرر نمىرساند . و بچّه خردسال با شير روبرو مىشود و به او
آسيبى نمىرساند . و شير در ميان شتران است كه گويا سگ آنها مىباشد و گرگ در ميان
گوسفندان است كه گويا سگ آنهاست . و اسلام تمام زمين را فرا مىگيرد و ملك كفّار
از آنان گرفته مىشود و حكومتى جز براى خدا و اسلام نيست و زمين همچون خوانى از
نقره است ، گياهش را مىروياند همان گونه كه در عصر آدم مىروييد . چند نفر در
خوردن يك خيار جمع مىشوند و همه آنان را سير مىكند و چند نفر در خوردن يك انار
جمع مىگردند و همه آنان را سير مىكند . و قيمت يك اسب به چند درهمِ اندك مىباشد
.
به نكتههاى مهمّى كه در اين روايت درباره تحوّلات جهان در عصر درخشان ظهور وجود
دارد توجّه كنيد :
1 - درندگى از حيوانات درنده گرفته مىشود .
2 - حيوانات درنده و وحشى همچون شير و گرگ ، اهلى شده و در ميان شتران و گوسفندان
راه مىروند .
3 - ثروت و همه اموال كفّار - آنان كه به كفر خود باقى مىمانند - از آنان گرفته
مىشود .
4 - حكومتى جز براى خداوند وجود ندارد و فقط اسلام در آن زمان در جهان فرمانروايى
مىكند .
5 - بركت در آن زمان آنچنان زياد مىشود كه ميوهها چند برابر حالا شده به
گونهاى كه يك دانه ميوه ، مانند خيار و انار چند نفر را سير مىكند .
6 - ارزانى فراگير مىشود به طورى كه يك اسب به چند درهمِ اندك خريد و فروش
مىشود .
بنابراين ؛ حكومت جهانى اسلام ، بركتهاى شگفت آسمانى ، پيشرفت اقتصادى ، توسعه
كشاورزى ، رام شدن درندگان و گزندگان و... از ارمغانهاى عصر درخشان ظهور است كه در
اين روايت نويد آن را پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به جهانيان اعلام
نمودهاند .
رام شدن حيوانات وحشى و در امان بودن از درندگان ، از نعمتهايى است كه در عصر
رهايى واقع مىشود . اين دگرگونى و تحوّل در حيوانات ، بر اثر ظهور قدرت ولايت حضرت
بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه و تصرّف آن بزرگوار در موجودات آن زمان است .
نه تنها رام شدن حيوانات ، بلكه بركتهاى زمينى و آسمانى كه در آن زمان بر مردمان
نازل مىشود ، و همچنين هر گونه تحوّل ، تكامل و پيشرفت در زمينههاى گوناگون ، بر
اثر ظهور قدرت و ولايت آن بزرگوار مىباشد .
زيرا همان گونه كه مىدانيم مقصود از مسأله ظهور ، تنها ظهورِ شخص آن بزرگوار از
نظر مادّى و جسمانى نيست ؛ بلكه مقصود ، ظهور آن حضرت با به كار گرفتن قدرت ولايت و
تصرّف در عالم مىباشد . به همين دليل با ظهور آن بزرگوار تصرّفات آن حضرت در عالمِ
تكوين ظاهر مىشود و بر اثر آن ، همه مردمان شاهد تحوّلات عجيب در سراسر جهان
خواهند شد .
حضرت امام صادق عليه السلام مىفرمايند :
ينتج اللَّه تعالى في هذه الاُمّة رجلاً منّي وأنا منه ، يسوق اللَّه تعالى به
بركات السّماوات والأرض ، فينزل السّماء قطرها ، ويخرج الأرض بذرها ، وتأمن وحوشها
وسباعها ، ويملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً ، ويقتل حتّى يقول
الجاهل : لو كان هذا من ذرّيّة محمّد صلى الله عليه وآله وسلم لرحم .(15)
خداوند در اين امّت مردى را به دستاورد و نتيجه مىرساند كه از من است و من از
اويم . خداوند به وسيله او بركتهاى آسمانها و زمين را جارى مىسازد .
پس آسمان بارانش را مىبارد و زمين روييدنى و بذرش را خارج مىسازد ، حيوانات وحشى
و درنده زمين امن - و رام - مىشوند و زمين را سرشار از قسط و عدل مىسازد همان
گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد . و مىكشد تا آنجا كه جاهل بگويد : اگر اين از
فرزندان محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مىبود هر آينه رحم مىكرد .
در روايتى كه نقل كرديم ، تعبير جالب توجّهى از امام صادق عليه السلام نسبت به
امام زمان ارواحنا فداه نقل شده ، در آن روايت امام صادق عليه السلام مىفرمايند :
رجلاً منّي وأنا منه ؛ مردى كه از من است و من از اويم .
اين تعبير جالبى است كه بيانگر تجليل امام صادق عليه السلام از امام عصر ارواحنا
فداه مىباشد . و اين همان تعبيرى است كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم
درباره امام حسن و امام حسين عليهما السلام نمودهاند .
نكتههاى ديگرى كه در اين روايت وجود دارد عبارت است از :
1 - نازل شدن بركتهاى آسمان و زمين .
2 - فراوانى بارانهاى نافع .
3 - وسعت يافتن سبزهزارها و روييدن گياهان و... كه دليل بر رشد اقتصادى و وسعت
كشاورزى است .
4 - رام شدن حيوانات وحشى و درنده .
5 - سرشار شدن جهان از قسط و عدالت .
6 - كشته شدن دشمنان خاندان وحى عليهم السلام .
7 - گفتار امام صادق عليه السلام در پايان روايت - ويقتل حتّى يقول الجاهل ... -
دليل است بر اين كه اعتراض كننده از مخالفين مىباشد ؛ زيرا مىگويد : اگر اين شخص
از نسل محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مىبود رحم مىكرد . از اين گفتار معلوم
مىشود كه او معتقد به حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم و رحيم بودن آن حضرت
مىباشد و به امامت امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه اعتقاد ندارد و به اين جهت به
رفتار آن بزرگوار اعتراض مىنمايد ، و اين قرينه بر آن است كه كشتار در ميان آنان
مىباشد .
اكنون به اصل مطلب پرداخته ، و جريان رام شدن حيوانات وحشى را كه در روايات
خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح شده ، ادامه مىدهيم :
بر اساس روايات ، در دستگاه گوارش حيواناتِ درنده ، تحوّلاتى ايجاد مىشود كه از
گوشتخوارى رويگردان مىشوند و گياهخوار مىگردند .
با اين بيان روشن مىشود كه خوى درندگى و خونريزى از درندگان گرفته مىشود و
آنها با خوردن گياهان، احتياجات غذايى خود را برطرف مىسازند.
حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مىفرمايند :
تصطلح في ملكه السباع .(16)
)در حكومت حضرت مهدى عليه السلام ،( درندگان با يكديگر در صلح و آرامش خواهند بود
.
و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مىفرمايند :
اصطلحت السباع والبهائم .(17)
درندگان و چهارپايان در صلح و آرامش خواهند بود .
اين گونه مسائل از نظر افرادى كه با روزگار كنونى قلب خود را پيوند زدهاند و
نمىتوانند به برتر از آنچه وجود دارد نظاره كنند ، مشكل و تحمّل آن سخت است ؛ ولى
براى كسانى كه مىتوانند به جهانِ آينده با ديدگانى آشنا به مسايل آينده جهان
بنگرند ، آسان است ؛ زيرا مىدانند تحوّلات و دگرگونىهاى عجيبى كه در زمين و زمان
ايجاد مىشود، در موجودات كره زمين تأثيرات شگفتى مىگذارد و روزنههاى پيشرفت و
تكامل را به روى همه موجودات مىگشايد .
با توجّه به اين حقيقت ، چه بُعدى دارد كه انسانها بر اثر تقويت اراده و قدرت
يافتن در تلقين خواستههاى خود ، حتّى حيوانات را تحت تأثير قرار دهند ؟!
همان گونه كه نگاه پرقدرت شيخ بهايى و افرادى همچون او ، مس را به طلا تبديل
مىكند . در روزگارِ تكامل عقلها ، انسانها مىتوانند اراده خود را بر حيوانات كه
داراى شعور هستند القاء نمايند .
اگر ما ، مردم آن روزگار را همچون افراد اين زمان بپنداريم ، پذيرش اين
واقعيّتها مشكل است ؛ ولى همان گونه كه گفتيم : آن روزگار ، روزگارِ تكامل عقلها
و زمانِ پرتوان شدن قدرتهاى انسانى است ؛ با توجّه به اين بيان ، پذيرش اين گونه
جريانات بسيار سهل و آسان مىشود .
تصرّف در مغز و سيستم عصبى حيوانات
اكنون براى نزديك شدن مطلب به برخى از اذهان، به نقل جريانى مىپردازيم كه
دليل بر امكان تصرّف و تحوّل در حيوانات است ؛ تا روشن شود براى اجراى عدالتِ
همهجانبه نياز به دگرگونى در وجود حيوانات است و اين كار به راحتى با تصرّف در مغز
و سيستم عصبى حيوانات انجام مىگيرد .
البتّه بايد توجّه داشته باشيم ما براى بيان تحوّلات شگفتانگيز عصر درخشان ظهور
نيازى به نقل جرياناتى كه در دوران تاريك غيبت واقع شده ، نداريم و جريانى كه
مىآوريم براى استدلال به آن ، بلكه براى نزديك شدن مطلب به ذهن بعضى از افرادى است
كه شايد در دوران تاريك غيبت ، غاصبان حكومت الهى با زرق و برقهاى نمايشى خود ، در
آنان تأثير گذارده باشند .
با توجّه به نكتهاى كه گفتيم به اين جريان توجّه كنيد :
شخصى به نام »دلگادو« دست به نمايش دلهرهانگيزى زد . ما خلاصه برنامه او را
مىآوريم : دژ بزرگ آهنى باز شد و گاو نر عظيمالجثّهاى از درون تاريكى به ميان
ميدان جست ، و مستقيم به سوى »دلگادو« پيش آمد ، حسّاسترين نقطه بدن »دل گادو« را
نشانه گرفته بود .
نفس در سينه دهها هزار تماشاچى و عكّاس و خبرنگار حبس شده بود . چنان دلهره و
ترس بر فضا سايه افكنده بود كه گويى كسى را ياراى خروج از اين اقيانوس ترس آميخته
به سكوت نبود .
فقط صداى چهار نعل گاوى خشمگين كه به سوى مردى در وسط ميدان مىدويد به گوش
مىرسيد .
همه انتظار لحظهاى را مىكشيدند كه »دلگادو« روى شاخهاى گاو نر به آسمان پرتاب
شود يا شاخهاى تيز سينه او را بشكافد .
با توجّه به اين كه »دل گادو« ، نه لباس گاوبازان را به تن داشت و نه شِنل قرمز
آنان را و به جاى شمشير يك جعبه كوچك سياه در دست داشت كه يك فرستنده راديويى بود و
فقط چند دكمه روى آن نصب شده بود .
گاو با سرعت هر چه تمامتر تا ده قدمى »دلگادو« پيش آمد ، نفسها در سينهها حبس
شده بود ، يك لحظه باقى بود تا گاو »دلگادو« را از پا درآورد .
تمام چشمها به يك نقطه دوخته شده بود ، هيچ كس نمىدانست چه خواهد شد .
»دلگادو« دكمهاى را فشار داد ، گاو روى دو دست چنان ترمز كرد كه چند متر روى
شنهاى ميدان كشيده شد . در حالى كه نگاهى به »دلگادو« انداخت بىاختيار برگشت و
آهسته و مغموم و بىتفاوت به سوى جايگاه اوّلى خود بازگشت .
مردم هنوز مىترسيدند كه اگر فرياد بزنند گاو خشمگين برگردد ولى ديگر گاو خشمگين
نبود .
»دلگادو« با فرستنده خود از طريق يك سيم بسيار نازك كه به مغز گاو وصل شده بود
دستور بازگشت او را صادر كرده بود .
نه تنها با گسيل مقدار كمى الكتريسيته ، فرمان برگشت داده شده بود بلكه احساس
عصبانيّت گاو را هم به بىتفاوتى و آرامش تبديل كرده بود . گاو به انتهاى ميدان
رسيد مجدّداً همه ديدند كه »دلگادو« با دكمههاى جعبه ور مىرود .
گاو ايستاد نگاهى به »دلگادو« انداخت و دوباره با خشمِ تمام سمهاى خود را به
زمين كوفت و با سرعتى بيشتر به سوى او حركت كرد . »دلگادو« خونسرد پشتش را به گاو
كرد و به سوى آن طرف ميدان به قدم زدن پرداخت ، فقط صداى پاى گاو را مىشنيد ، درست
در فاصله چند قدمى دكمه مخصوص را فشار داد ، در ميان بهت و حيرت و ترس تماشاچيان ،
گاو بيچاره دوباره ترمز كرد و راه برگشت را در پيش گرفت .
فرياد از جمعيّت برخاست ، ولى گاو همچنان خونسرد و آرام مىرفت . آزمايش چندين
بار تكرار شد و هر بار با قاطعيّت نشان داده شد كه با تحريك الكتريكى مغز گاو ،
مىتوان اراده حيوان را دستكارى كرد و او را برخلاف ميل و تصميمش به كارى وادار
نمود .(18)
حيوان را با زدن يك آمپول بيهوش مىكنند . پوست سر او را با چاقوى جرّاحى مىبرند
و باز مىكنند و استخوان جمجمه را با يك مته ظريف سوراخ مىنمايند . سيم نازكى را
از درون سوراخ تعبيهشده روانه مغز مىسازند ، سر سيم را از پوست سر بيرون
مىگذارند ؛ قسمت جراحى شده را پانسمان مىنمايند تا آثار زخم بكلّى خوب شود .
گيرنده كوچكى كه با باطرى كار مىكند و روى طول موج معيّن امواج را دريافت مىكند
به سر سيم وصل مىشود . كار اين گيرنده اين است كه از طريق جارى كردن مقدارى
الكتريسيته به مغز حيوان ، مغز او را تحريك كند .
به اين ترتيب انسان مىتواند رفتار حيوان را به دلخواه خود با قدرت بيشتر از
طبيعى تحت نظر و در اختيار داشته باشد .(19)
در سال 1960 يك گروه پژوهشى طريقهاى را كشف كرد كه به كمك آن مىتوان با ايجاد
يك حوزه الكتريكى در خارج به تحريك مغز پرداخت و بدون فرو بردن الكترود در مغز ،
تمام آثار و آزمايشات تحريك الكترونيكى را كه تا به حال به دست آمده آسانتر و سهلتر
انجام داد .(20)
نيرويى برتر از قدرت الكتريكى
در عصر درخشان ظهور كه دوران تكامل عقل و اراده است ، نه نيازى به چاقوى
جرّاحى است و نه احتياجى به فرو بردن الكترود در مغز ؛ زيرا در آن زمان نيرويى برتر
از الكتريك جهان را فرا مىگيرد و تشعشعات انوار ولايت در همه اشياء از جمله مغز
حيوانات اثر گذارده و تحوّلى تعجّبآفرين در آنان به وجود مىآورد .
اكنون درباره اين تحوّل شگفتانگيز باهم به سخنان رسول خدا صلى الله عليه وآله
وسلم توجّه كنيم :
حضرت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم درباره تحوّلاتى كه در مغز و سيستم عصبى
حيوانات در آن روزگار فرخنده به وجود مىآيد ، چنين مىفرمايند :
يقول الرجل لغنمه ولدوابّه : اذهبوا فارعوا في مكان كذا وكذا وتعالوا ساعة كذا
وكذا ، وتمرّ الماشية بين الزرعين لاتأكل منه سنبلةً ولاتكسر بظلفها عوداً ،
والحيّات والعقارب ظاهرة لاتؤذي أحداً ولايؤذيها أحد، والسبع على أبواب الدور
تستطعم لاتؤذي أحداً ... .(21)
)در آن روزگار( مرد به گوسفند و چهارپايان خود مىگويد : برويد و در فلان مكان چرا
كنيد و در فلان زمان بازگرديد .
)در آن روزگار( حيوانات ميان دو زراعت راه مىروند و از خوشه گياهى نمىخورند و
شاخههاى درختان را با شاخهاى خود نمىشكنند ، مارها و عقربها آشكارند و به هيچ
كس آزار نمىرسانند و كسى آنها را اذيّت نمىكند . درندگان براى طلب خوراكى به درب
خانهها مىآيند و احدى را آزار نمىدهند .
بر اساس رواياتى كه در زمينه تكامل و پيشرفت در شعور حيوانات وارد شده است ،
چهارپايان داراى قدرت درك دستورات مردمان مىشوند و مىتوانند فرمان و خواستههاى
صاحبان خود را فهميده و اطاعت نمايند .
به اين جهت بدون آن كه كسى در پى گوسفندان و ساير چهارپايان به راه افتد ، زمان و
مكان چرا براى آنان تعيين مىشود و آنها بدون تخلّف طبق دستورات صادر شده از سوى
صاحبان خود ، به چراگاه مىروند و در زمان تعيين شده بازمىگردند .
نه تنها سخن گفتن انسان با حيوانات ممكن است ، بلكه سخن گفتن حيوانات با امامان ،
پيامبران و اولياى الهى موارد بسيارى دارد كه در تاريخ و سيره آن بزرگواران درج
گرديده است .
سخن گفتن گرگ با جناب ابوذرّ كه بعثت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را به
ابوذرّ خبر داد نمونهاى از آنها است .
در روايتى كه نقل كرديم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم سخن گفتن انسان با
چهارپايان را بيان فرمودهاند كه آن از ويژگىهاى روزگار ظهور است همان گونه كه در
روايات ديگر به آن تصريح شده است .
از آنجا كه حيوانات از قدرت عقل برخوردار نيستند ، در عصر درخشان ظهور در مغز و
سيستم عصبى آنها تصرّف مىشود ؛ زيرا تصرّف در سيستم عصبى حيوانات و تغيير و تحوّل
در آن ، مىتواند در اعمال و رفتار حيوانات تغييرات مهمّى ايجاد كند . پس براى
تغيير در رفتار حيوانات و دگرگون ساختن كارهاى آنان بايد در سيستم عصبى آنها تصرّف
نمود .
در جهان آفرينش ، حيوانات به گونهاى خلق شدهاند كه تغيير در سيستم عصبىِ آنها
، سبب واكنش و انجام رفتارهاى تازه در آنها مىشود . علّت و منشأ اين تغيير و
تحوّل را نظام آفرينشِ الهى در وجود آنها قرار داده است .
يك پرسش جالب و يك پاسخ مهمّ
فعليّت يافتن قدرتهاى عقلىِ انسان و افزايش نيروهاى آن در عصر درخشان ظهور با
دستان شفابخش حضرت مهدى ارواحنا فداه ، از مسايلى است كه در روايات خاندان وحى
عليهم السلام وارد شده و توضيحاتى درباره آن در اين كتاب آمده است .
اكنون اين سؤال پيش مىآيد : تحوّلى كه در حيوانات به وجود مىآيد و تصرّف در
سيستم عصبى آنها و پيشرفتى كه در شعور حيوانى آنها انجام مىگيرد به چه صورت است
؟ درست است كه انسانها با دستان شفابخش حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه به تكامل
عقلى و افزايش قدرتهاى روحى دست مىيابند ، ولى تحوّلى كه در حيوانات ايجاد مىشود
چگونه انجام مىشود ؟
در پاسخ به اين سؤال مىگوييم :
درست است كه ويروسهاى شيطانى مغز انسانها با دستان شفابخش امام عصر عجّل اللَّه
تعالى فرجه نابود شده و قفل گنجينههاى عقلى آنان گشوده شده و قدرتهاى نهفته آن
شكوفا گرديده و به كار گرفته مىشود ؛ ولى بايد به اين نكته مهمّ توجّه داشته باشيم
كه تكامل انسانها در عصر فرخنده ظهور و راهيابى آنها به قدرتهاى عظيم و
شگفتانگيز، عوامل گوناگونى دارد كه مردم به وسيله حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل
اللَّه تعالى فرجه به آن نايل مىشوند كه دستان شفابخش آن حضرت يكى از آن عوامل
مىباشد .
عوامل اساسى ديگرى نيز در آن عصر درخشان وجود خواهد داشت كه نه تنها جامعه بشريّت
، بلكه سراسر گيتى را دگرگون ساخته و تحوّلى شگفت در همه موجودات جهان ايجاد
مىنمايد .
نور حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه
يكى از عوامل مهمّ تحوّلات در آن عصر فرخنده ، تشعشع انوار تابناك حضرت بقيّة
اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه مىباشد كه سراسر جهان را فرا مىگيرد به
گونهاى كه جهان را از روشنايى خورشيد بىنياز مىسازد .
همان گونه كه نور خورشيد در ذرّات جهان داراى اثرات لازم ، مهمّ و حياتى است ،
درخشش نور تابان حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه - كه نور اللَّه هستند - در
آن زمان شكوهمند ، تأثير و تحوّل عظيمى در اعماق عالم هستى مىگذارد و جهان خاكى را
به عالم پاكى تبديل مىنمايد .(22)
دقّت در زندگى حيوانات
اكنون روشن شده است كه نور و روشنايى روز در زندگانى بسيارى از حيوانات داراى
اثر روشن و آشكار مىباشد ، ما پس از بحثى فشرده درباره زندگى حيوانات به نقل
نمونهاى از آن مىپردازيم :
بررسى ، دقّت و جستجو در چگونگى ، پيدايش و زندگى ميلياردها حيوان و آشنا شدن با
رازهاى آفرينش انواع آنها ، ايمان انسان را به قدرت عظيم آفريننده آنها بيشتر
مىكند .
خداوند كريم همان گونه كه آفرينش انسانها و زمين را نشانه قدرت خود بيان فرموده
، خلقت جنبندگان را نيز نشانه توانايى خويش قرار داده است و مىفرمايد :
»وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَما بَثَّ فيهِما مِنْ دابَّةٍ«
.(23)
و از نشانههاى قدرت او آفرينش آسمانها و زمين است و نيز موجوداتى كه در آنها
خلق و منتشر فرموده و او هر گاه اراده فرمايد قادر بر گرد آوردن آنها در روز
موعودِ قيامت است .
و همچنين مىفرمايد :
»وَفى خَلْقِكُمْ وَما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ« .(24)
و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه در سراسر خلقت پراكندهاند ، نشانههايى از
قدرت آفريدگار براى آنان كه يقين مىورزند .
و در سوره انعام درباره اجتماع آنان مىفرمايد :
»وَما مِنْ دابَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَلا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلّا اُمَمٌ
أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ
يُحْشَرُونَ« .(25)
و هيچ جنبندهاى در زمين نيست و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند ،
مگر آن كه آنها هم امّتهايى مثل شما )انسانها( هستند . ما ، در اين كتاب از ذكر
هيچ مطلبى فروگذار نكرديم ، سپس تمام مخلوقات به سوى پروردگارشان بازگردانده
مىشوند .
خداوند در اين آيه شريفه ، گروه گروه بودن حيوانات را بيان فرموده است . دقّت در
زندگى حيوانات ، ايمان و اعتقاد انسان را به وجود خالق و پروردگار قادر محكم مىكند
.
ما در اينجا نمونه كوچكى از زندگى گروهى حيوانات را نقل مىكنيم كه شاهد بر گروه
گروه بودن آنان مىباشد و نيز دلالت مىكند كه طولانى شدن روز و افزايش زمان تابش
نور خورشيد چگونه بر سيستم عصبى آنها تأثير مىگذارد و آنها را به واكنش عجيب
وادار نموده و در زندگى آنها تحوّل به وجود مىآورد .
»ميليونها پرنده از انواع مختلف ، در آخر تابستان مهاجرت مىكنند و زادگاهشان را
به سوى مناطقى كه در زمستان آب و هواى گرمترى دارد ، ترك مىكنند . اين پرندگان ،
بهار سال بعد به سرزمينى كه در آن توليدمثل مىكردند ، بازمىگردند .
برخى از پرندگان مهاجر ، هر ساله بيش از 32 هزار كيلومتر را مىپيمايند . آنها
راه بازگشت به زادگاهشان را با دقّتى خارقالعاده مىيابند . برخى از اين پرندگان ،
تنها و برخى ديگر به طور دستهجمعى مهاجرت مىكنند .
مهاجرت پرندگان ، با تغيير طول روز آغاز مىشود . تغيير طول روز ، بر سيستم عصبى
آنها اثر مىگذارد . هنگامى كه روزها كوتاهتر مىشوند ، پرندگان پيام عصبى خاصّى
دريافت مىكنند كه موجب مىشود به سوى مناطق گرمتر پرواز كنند . زمانى كه طول روز
تا حدّ معيّنى افزايش مىيابد ، پيام ديگرى به مغزشان ارسال مىشود كه باعث بازگشت
آنها به زادگاهشان مىشود .«(26)
اميدواريم هر چه زودتر با طلوع نور جهانتاب حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا
فداه ، در سراسر جهان تحوّلى عظيم به وجود آيد و اتمهاى وجود انسانها ، حيوانها
، نباتات و جمادات حركتى نو را در مسير ترقّى و پيشرفت آغاز نمايد تا روزگارى كه
زمين و آنچه در او هست به صورتى برتر تبديل گردد !
پاورقى:
1) سوره حديد ، آيه 25 .
2) در زمان حكومت پنج ساله حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز دشمنان تا
مىتوانستند به كارشكنى مىپرداختند به گونهاى كه فدك همچنان در دست غاصبان باقى
ماند .
3) صحيفه مهديّه : 636 .
4) سوره حجّ ، آيه 41 .
5) إحقاق الحقّ : 341/13 .
6) الغيبة مرحوم نعمانى : 297 .
7) صحيفه مهديّه :618 .
8) بحار الأنوار : 378/52 ح 184 .
9) صحيفه مهديّه : 620 .
10) الغيبة مرحوم نعمانى : 150 .
11) الغيبة شيخ طوسى رحمه الله : 111 .
12) إحقاق الحقّ : 152/13 .
13) بحار الأنوار : 374/52 .
14) التشريف بالمنن : 299 .
15) الغيبة شيخ طوسى رحمه الله : 115 .
16) بحار الأنوار : 280/52 .
17) بحار الأنوار : 316/52 .
18) عجائب حسّ ششم : 54 .
19) عجائب حسّ ششم : 58 .
20) عجائب حسّ ششم : 65 .
21) التشريف بالمنن : 203 .
22) بحث درباره نور اللَّه و مقام نورانيّت خاندان وحى عليهم السلام از معارف عالى
اهل بيت عليهم السلام است كه متأسّفانه آگاهى جامعه ما درباره آن بسيار اندك است و
لازم است براى شناخت آن بحثهاى گسترده و وسيع انجام گيرد .
23) سوره شورى ، آيه 29 .
24) سوره جاثيه ، آيه 4 .
25) سوره انعام ، آيه 38 .
26) پرسشهاى عجيب ، پاسخهاى عجيبتر : 98/2 .