چشم به راه مهدى

جمعى از نويسندگان مجله حوزه

- ۲۰ -


نجم الثاقب فى احوال الامام الغائب
نوشته : ميرزا حسين نورى طبرسى .
ناشر جعفرى ، مشهد.
شماره صفحه ها: 587.
محدث نورى ، در يكى از قراى نور، در سال 1254 ه - . ق . ديده به جهان گشود. در تهران از محضر شيخ عبدالرحيم بروجردى ، مايه علمى گرفت و در سال 1278 ه - . ق . براى كسب دانش بيشتر به عراق هجرت كرد و از خرمن پرفيض شيخ عبدالحسين تهرانى ، شيخ اعظم انصارى بهره جست ، سپس به هنگام مهاجرت ميرزا حسن شيرازى به سامرا با وى مهاجرت كرد. چند سال در سامرا بود و آنگاه به نجف اشرف ، بازگشت و در آنجا اقامت گزيد و در همان جا، به سال 1320 ه - . ق . ديده از جهان فروبست . وى آثار بسيار دارد.(714) از جمله : نجم الثاقب فى احوال الامام الغائب (عج )، به زبان فارسى .
شيخ عباس قمى درباره شخصيت علمى وى مى نويسد:
(( ... اما علمه فاحسن فنه الحديث و معرفة الرجل و الاحاطة بالاقال و الاطلاع بدقايق الآيات و نكات الاخبار بحيث يتحير العقول عن كيفيته استخراجه جواهر الاخبار عن كنوزها و ترجع الابصار حاسرة عن ادراك طريقته فى استنباط اشاراتها و رومزها.(715) ))
اما گاهى وى به فن حديث ، رجال ، احاطه به ديدگاههاى ديگران ، شناخت دقايق آيات و نكات روايات ، به گونه اى بوده كه خردها از چگونگى برداشت او از گنجينه هاى اخبار در شگفتى فرو رفته و نسبت به درك ، فهم و شيوه استنباط و كشف اشارات و رموز به ديده حيرت مى نگريسته اند.
اين اثر، مزين است به تقريظ مرحوم ميرزاى شيرازى بزرگ .
درباره انگيزه خود از تاءليف اين اثر مى نويسد:
((در سال 1303 ه - . ق . در خدمت ميرزاى بزرگ بودم .
ميرزا فرمود: خوب است ، كتابى مستقل درباره حضرت مهدى (عج ) به زبان فارسى نگاشته شود. و شما شايستگى انجام اين مهم را داريد.
عرض كردم : مقدمات امر فراهم نيست ، ولى از آنجا كه در سال گذشته ، رساله اى درباره كسانى كه در غيبت كبرى ، به زيارت حضرت مهدى (عج ) مشرف شده اند، تحت عنوان : جنة الماءوى نگاشته ام ، اگر مصلحت باشد همان رساله را، با افزودن مطالبى بر آن ترجمه كنم .
پيشنهاد پذيرفته شد. لكن ميرزا فرمود: شمه اى از حالات حضرت مهدى ، هر چند به اختصار بر آن افزوده شود. حسب الامر مطاع ميرزا، به انجام اين اثر اقدام شد و در نهايت ياءس با استمداد از عسكريين ، بحمدالله در اندك زمانى اين خدمت به انجام رسيد.))
كتاب حاضر در دوازده باب به شرح زير تنظيم شده است :
باب اول : چگونگى ولادت ، شمه اى از احوال شخصى حكيمه خاتون .
باب دوم و سوم ، اسامى القاب و كنيه ها، شمايل و توجهات الهى به حضرت .
باب چهارم ، اختلاف مسلمانان نسبت به امر غيبت ، پس از اتفاق بر درستى صدور اخبارى كه از پيامبر(ص ) بر آمدن حضرت مهدى رسيده ، كتابهايى كه عالمان اهل سنت ، در باب حضرت مهدى موعود، تاءليف كرده اند، مطالب مورد اختلاف : نسب ، اسم پدر تشخيص و تعيين آن حضرت و ديدگاههاى علماى فرق اسلامى در مورد هر يك از مباحث فوق و نقد و بررسى هر يك و ارائه ديدگاه صواب .
باب پنجم و ششم : بحث و استدلال درباره اين كه حضرت مهدى موعود، فرزند امام حسن عسكرى (ع ) است .
باب هفتم و هشتم : سخن دربار كسانى است كه در عصر غيبت كبرى ، به محضر حضرت ، شرفياب شده اند، يا بر معجزات حضرت آگاهى يافته اند و جمع بين رواياتى كه مى فرمايد:
((مدعى ديدار با حضرت را بايد دروغگو خواند)) و داستانهايى كه بيانگر ديدار بزرگان و اولياء با حضرت هستند و...))
باب نهم ، درباره اين كه براى هر حاجت ، به امامى خاص بايد توسل جست و اثبات اين نكته كه يكى از مناصب خاصه امام زمان (عج ) پناه دل سوختگان است .
باب دهم ، در بيان گوشه اى از تكاليف و آداب مسلمانان ، نسبت به آن جناب .
باب يازدهم ، روزهاى ويژه آن حضرت و تكليف پيروان حضرت در آن روزها.
ناگفته نماند، مطالب سست ، بى اساس و بى پايه در كتابهايى كه درباره حضرت مهدى نگاشته شده بسيار است ، بايد با دقت به آنها نگريست و هر مطلبى را از آنها بى درنگ و بى مطالعه همه جانبه و بدون مراجعه به اهل فن ، نپذيرفت .
از جمله نوشته هايى كه مطالب واهى ، بى پايه و به دور از خرد بسيار دارند، نوشته هاى محدث نورى است كه بايد اهل نظر و محققان و نويسندگان تيز نگر، واهى بودن اينها را به همه شيفتگان مهدى و اهل مطالعه بنمايانند.
اعيان الشيعه ، جلد 4
نوشته : محسن امين .
ناشر: دارالتعارف للمطبوعات ، بيروت .
سيد محسن امين عاملى ، در سال 1283 ه - .ق . در قريه شقره جبل عامل ، متولد شد و علوم مقدماتى را در همان جا به پايان رساند و براى تحصيل علوم عالى به عراق هجرت كرد و در نجف اشرف ، رحل اقامت افكند و از محضر بزرگان آن حوزه بهره برد و به مقام عالى اجتهاد نائل آمد، سپس به دمشق رفت و در آن جا اقامت گزيد و مرجع شيعيان شد.
وى ، آثار بسيار دارد، از جمله آثار، اثر ارزشمند اعيان الشيعه است (716) .
مؤ لف بزرگوار در اين اثر با عظمت كه در حقيقت ، دائرة المعارف پيشوايان دين ، رجال علم و ادب و فرهنگ است ، در مورد حضرت مهدى (عج ) سنگ تمام گذاشته و بيش از 150 صفحه از كتاب را به آن حضرت اختصاص داده است .
شيوه بيان مطالب ، بيشتر بر مبناى نقل اخبار و اقوال بزرگان و دانشمندان است . در هر موضوع پيش از ورود در اصل بحث مقدمه اى مى نگارد، سپس به مطالب اصلى مى پردازد. درباره حضرت مهدى (عج ) موضوعات زير را به بحث گذارده :
زمان ولادت ، ويژگيهاى شخصى ، پوشش ، غيبت و سفراء، امامت حضرت ، وجود حضرت در شهرها، ولى غايب از ديدگان ، اخبارى كه از طريق اهل سنت درباره ظهور حضرت رسيده ، مطالبى كه شيعيان در اثبات امامت ، غيبت و... از قرآن احاديث پيامبر(ص ) فاطمه (س ) و ساير ائمه (ع ) بدانها تمسك مى جويند، غيبتهاى انبياء: صالح ، ابراهيم يوسف ، موسى ، اوصياء و حجج پس از موسى تا زمان مسيح ، معجزات حضرت و نشانه هاى اثبات آن طرح يازده شبهه در مورد مهدى (عج ) و پاسخ آن با دليها و برهانهاى عقلى و نقلى ، يادآورى نام دانشمندان و علماى اهل سنت كه در وجود حضرت مهدى ، با شيعه هم عقيده اند، بحث درباره نشانه هاى ظهور با استفاده از منابع گوناگون و شمارش 69 نشانه ، سال ، روز و مكان ظهور حضرت ، آنچه پس از ظهور توسط حضرت مهدى انجام مى پذيرد، محل اقامت مدت حكومت سيره و سيماى وى به هنگام قيام و طريقه اجراء احكام ، نشانه هايى كه در آن عصر، خداوند ظاهر مى سازد، شمار ياران مهدى ، نام شهرها و چگونگى گرد آمدن آنان و...
المهدى
نوشته : سيد صدرالدين صدر.
ناشر: دارالزهراء، بيروت .
شماره صفحه ها: 255
سيد صدرالدين صدر، از علماى شيعه است . وى ، در سال 1299 ه - . ق . در كاظمين ، ديده به جهان گشود و در مهد تربيت پدر باليد و تحصيلات ابتدايى و سطوح را در سامراء و كربلا، نزد اساتيد بزرگى ، چون شيخ حسن كربلايى ، آقا ضياءالدين عراقى و... فرا گرفت . در سال 1329 ه - . ق . به سفارش پدر، به نجف اشرف هجرت كرد و در آن جا مدتها از محضر درس آخوند خراسانى و ميرزاى نائينى بهره برد.
در سال 1349 ه -. ق به مشهد مشرف شد و در آن جا اقامت گزيد و به تدريس و رسيدگى به امور مردم و... پرداخت .
پس از مدتى ، به در خواست ، مؤ سس حوزه علميه قم ، شيخ عبدالكريم حائرى ، به قم مشرف شد و در حوزه علميه قم ، جايگاه رفيعى يافت .
ايشان آثار فراوانى دارد(717) . از جمله آنها كتاب ارزشمند المهدى است .
مؤ لف به منابع اصلى حديث و تاريخ كه معروف به وثاقت و مورد اطمينان و اعتمادند تكيه دارد و بحث دقيق و عميقى را پى مى گيرد و به بسيارى از شبهات پاسخ مى گويد.
كتاب ، در يك مقدمه و هشت فصل و خاتمه ، تنظيم شده است .
وى درباره انگيزه تاءليف كتاب مى نگارد:
((در مجلس دوستانه اى ، از مهدى منتظر (عج ) و آنچه شيعه اماميه اثناعشريه ، در اين باب بدان معتقدند سخن به ميان آمد.
برخى از حاضران در مجلس ، اظهار داشتند، برادران اهل سنت ، در اين موضوع چه عقيده اى دارند. آيا از طريق آنان ، احاديثى كه موافق احاديث شيعه باشد، وارد شده و دانشمندان آنان ، نوشته اى دارند، يا خير؟
در پاسخ گفتم : از طريق اهل سنت احاديث مستفيضه ، بلكه متواتره وارد شده و علماى آنان در اين باب تاءليفات زيادى دارند. البته بعضى مناقشات و استبعاداتى نيز دارند كه از گذشتگان خود گرفته اند و ميان آنان ، رواج يافته و به تاءليفات آنان با اختلاف در تعبير، سرايت كرده است .
بعضى از حاضران در مجلس گفتند، براى شما امكان دارد در اين موضوع كتابى بنويسيد؟ گفتم : پرداختن به اين مساءله ، سبب جريحه دار شدن عواطف مى شود و اين را نمى پسندم ، بويژه مثل اين زمان كه ما، نياز شديد به وحدت كلمه داريم . گفتند: بحث علمى ، با حفظ آداب مناظره و خارج نشدن از آداب و اخلاق اسلامى اشكالى ندارد.
از اين روى پذيرفتم در اين باب ، كتابى بنگارم .
آنگاه پس از مطالعه كتابهايى كه در دسترس بود، احاديث مربوط به موضوع را ذيل عنوان مناسب ، گردآورى كردم . اگر حديثى ، بر چند عنوان دلالت داشت ، آن را زير هر يك از عناوين ، آوردم .
در نقل روايات ، بر كتابهايى كه در چاپخانه هاى اهل سنت به طبع رسيده بود، يا آثار مخطوطى كه اعتبار آنها مسلم بود، اكتفا كرديم و جز اندكى از كتابهاى چاپ شده در ايران ، نقل نكردم . عنايت داشتم ، مطالبى را گرد آورم كه از كتابهاى اهل سنت و مورد اعتماد آنها باشد. از علماى شيعه و منابع شيعى كه احاديث نبوى را از طريق اهل سنت نقل كرده اند، حديث نقل نكردم مگر مقدارى از كتاب : الدرالموسويه فى شرح العقايد الجعفريه ، تاءليف حسن صدر كاظمى ، به خاطر اداى بعض حقوق و تاءييد مطالب .))
در پايان مقدمه مى نويسد:
((خدا را شاهد مى گيرم ، من ، به ديده انصاف به احاديث و سخنان سلف صالح نگريستم و بر آن رويه مشى كردم كه اعتقاد خود را با دليل منطبق سازم ، نه اين كه دليل را بر اعتقاد منطبق سازم .))
تحت عنوان نظرة اجماليه ، به كتابهايى كه بزرگان اهل سنت ، درباره مهدى (عج ) نگاشته اند، اشاره مى كند و مستفيض و متواتر بودن روايات پيامبر(ص ) درباره حضرت مهدى از ديدگاه اهل سنت مى نماياند:
((... قال ابن حجر فى ((الصواعق )) قال ابوالحسن الابرى قد تواترت الاخبار واستفاضت بكثرة رواتها عن المصطفى (ع ) بخروج المهدى و انه من اهل البيت .(718) ))
ابن حجر، در الصواعق ، از ابوالحسين الابرى نقل مى كند: روايات متواتر و مستفيض در بسيارى راويان از پيامبر صلى الله عليه و آله بر ظهور مهدى (عج ) و اين كه از اهل بيت است ، رسيده .
((... قال الشبلنجى فى ((نوالابصار)) تواتر الاخبار عن النبى ان المهدى من اهل بيت و انه يملاء الارض عدلا.))(719)
شبلنجى در نور الابصار، گفته است : اخبار نقل شده از پيامبر صلى الله عليه و آله ، مبنى بر اين كه مهدى ، از اهل بيت و زمين را پر از عدل مى كند، متواتر است .
آن گاه ، سخنان ديگرى كه بر تواتر و استفاضه اخبار مهدى (عج ) دلالت دارد، مى آورد و مى نويسد: اگر از سخنان صريح اين گواهان چشم بپوشيم و به احاديث از حيث سند و دلالت نظر افكنيم ، روايات ، سه دسته اند:
1. روايات صحيح از نظر سند و بى اشكال از نظر دلالت . ائمه حديث و بزرگان حفاظ بر صحت و حسن بودن آنها تصريح كرده اند. در وجوب عمل و اخذ اين دسته از روايات ، ترديدى نيست .
2. رواياتى كه از نظر سند، صحيح نيستند، ولى دلالت آنها روشن است و قواعد مقرر در علم رجال ، اين دسته از روايات را، از آن جهت كه به واسطه دسته اول جبران مى شوند و اجماع بر مضمون آنهاست ، معتبر مى شمارند.
3. روايات صحيح و ضعيفى هستند كه مخالف عموم احاديث متواتر و مستفيضه اند كه اگر تاءويل آنها، ممكن نباشد، طرح و اعراض از آنها لازم است . مثل رواياتى كه دلالت مى كنند كه اسم مهدى ، احمد است و اسم پدرش ، عبدالله . يا اين كه از اولاد ابى محمد الحسن زكى است . مطالب هشت فصل كتاب ، بدين شرح است :
فصل اول ، درباره بشارتهايى كه بر ظهور مهدى (عج ) در كتاب خدا، سنت پيامبر صلى الله عليه و آله ، سخنان على (ع ) و بزرگان و اعلام ، در قالب نظم ، يا نثر وارد شده است .
فصل دوم ، مهدى منتظر عرب و از امت پيامبر صلى الله عليه و آله است و بيت شريف و خانواده وى ، مشخص بوده و شواهد بسيارى بر اين ، دلالت دارند.
فصل سوم : ويژگيهاى ظاهرى و باطنى ، ملكات فاضله ، دانش ، قضاوت ، بيعت ، حكومت ، اصلاحات و...
فصل چهارم ، مقام و منزلت حضرت نزد خداوند و...
فصل پنجم ، ولادت ، تعيين اسم ، لقب ، كنيه ، نام پدر، مادر، طول عمر شريف و...
فصل ششم ، چگونگى غيبت ، محل غيبت ، علت غيبت ، چگونگى بهره مندى مردم از حضرت در زمان غيبت و...
فصل هفتم ، نشانه هاى آسمانى و زمينى ظهور، جو عمومى جهان ، خروج سفيانى و...
فصل هشتم ، فضيلت انتظار فرج ، نهى از تعيين زمان ظهور، محل ظهور، بيعت ، شمار ياران و...
كتاب الغيبة
نوشته : محمد ابراهيم نعمانى .
از بزرگان قرن چهارم ، اين اثر شامل 26 فصل ؛ درباره امامت و حمايت ائمه (ع )، علائم ظهور، مدعيان امامت ، زمين بدون حجت نيست ، صبر و انتظار فرج و... .
در پايان كتاب ، فهرستى ارائه شده از كتابهايى كه نويسنده محترم ، از آنها نقل روايت كرده است .

fehrest page

back page