عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام

محمد حكيمى

- فهرست -


1- رنگ باختگى و ورشكستى برخى از مكاتب و ايدئولوژيهاى مادى ، در دوران پيش
از ظهور نيز اين واقعيت را بيشتر تثبيت مى كند.
2- اين چنين مبانى و اصولى كه در زندگى عينى انسان و حوزه فعاليتهاى فردى و
اجتماعى او اثرى نداشته باشد، آيين خدا و راه و روش رسولان الهى نيست .
3- سوره هود (11): 87.
4- سوره حديد (57): 25.
5- سوره نحل (16): 90
6- ((المفردات فى غريب القرآن )) راغب اصفهانى ، المكتبة المرتضويه ، تهران
ص 325 و 403.
7- ((مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم )) آية الله ميرزا محمد تقى موسوى
اصفهانى ، مؤ سسه اصفهانى ، مؤ سسه الامام المهدى عليه السلام ، قم 1363. ج 1 ص
118-119.
8- ((بحار)) 52/362.
9- اين موضوع در بخش پنجم : ((تصحيح انحرافهاى فكرى و توجيهى )) تبيين گشته است .
10- نور الثقلين 3/78.
11- ((نور الثقلين )) 3/79.
12- ((غرر الحكم )) 330.
13- ((نهج البلاغه 641.
14- ((الحياة )) 6/404.
15- ((تحف العقول ))
16- بحار 75/353.
17- ((مكيال المكارم )) 1/81
18- تنها در كتاب ((كمال الدين )) شيخ صدوق بيش از 30 حديث جمله معروف :
((يملا الارض عدلا و قسطا...)) ذكر شده است . و در كتاب ((منتخب الاثر))
صفحه 478، 129 حديث درباره اجراى عدالت
كامل به دست آن منجى بزرگ آمده است .
19- آية الله ميرزا محمد تقى موسوى اصفهانى در گذشته بسال 1348 هجرى .
20- مكيال المكارم 1/118 و 119
21- كمال الدين 1/257
22- كمال الدين 1/289.
23- كمال الدين 1/318.
24- بحار 52/381. ((تهذيب )) 6/154.
25- كمال الدين 2/372؛ خورشيد مغرب 296و297.
26- مقصود قصيده تائيه معروف است .
27- كمال الدين 2/378
28- تنها زنى از خاندان امامت - در دوران پنهانى و پوشيده داشتن اين ولادت از
نااهلان كه هنگام زايمان حضرت نرگش خاتون مادر گرامى امام موعود عليه السلام داشته است .
29- كمال الدين 2/428 بحار 51/13.
30- در تعاليم والاى اسلام ، اين موضوع كاملا تبيين شده است : امام على عليه
السلام در سخنى مى فرمايد: ((العدل اءساس به قوام العالم :
عدل پايه ايست كه جهان بر آن استوار است ))((بحار)) 78 / 83؛ و در سخنى
ديگر از سنتهاى حاكم بر جامعه انسانى پرده برداشته است . ((ما عمرت البلدان
بمثل العدل : آباديها (و جامعه ها) به وسيله هيچ چيز مانند
عدل آباد نگشت ))،((غررالحكم / 407)). عدالت تنها پايه و پايگاه و ابزار
قدرت و عامل بقاى دولتها است . اين اصل نيز در كلام امام على عليه السلام بروشنى آمده
است : ((اجعل العدل سيفك : عدالت را شمشير خود قرار ده ))، ((غررالحكم )) 67.
براى توضيح بيشتر به كتاب ((الحياة )) جلد ششم و رساله فارسى : الحياة
(گزارشى درباره جلد سوم تا ششم ) مراجعه شود.
31- سوره احزاب (33): 62.
32- د8د كمال الدين 2/372
33- بحار 52/374؛ كافى 4/427.
34- بحار 52/362؛ خورشيد مغرب 36.
35- در نگرش نخست چنين انگاشته مى شود كه نظام بردگى مدتهاست ملغى شده
است : و ديگر و بردگانى نيست كه امام منجى آنان را آزاد سازد. براى روشن شدن محتواى
اين كلام مى گوييم :
1) اين حديث درباره جريان كلى بهسازى و سامان بخشى به كار همه انسانها است و
برداشته شدن همه بندها و زنجيرها از پاى يكايك آدميان .
2) بردگى در زمان ما با رنگهاى تازه و رسمها و ايسمهاى نو و مدرنى در جريان است .
همه كارگران و كشاورزان استثمار شده ، و همه انسانهايى كه زير
تحميل فكر و فرهنگ و هنر و اقتصاد و سياست و...، اسير و در بندند، بردگانند كه در
صورت انسانهاى آزاد به شمار مى آيند.
3) با مطالعه آمار و ارقام روشن مى شود كه بردگى به معناى سلب اختيار كلى از
انسانها و خريد و فروش ‍ آنان نيز در دنيار كنونى كاملا پايدار است ، و مجامع بين الملى
و قوانين ملى ، در نفى و طرد آن از همه كشورها چندان موفقيتى نداشته است . برده دارى در
آسيا، آفريقا و آمريكاى لاتين همچنان ادامه دارد. براى روشن شدن اين موضوع به اين
آمارها توجه كنيد.
((... عهدنامه تكميلى سال 1956 سازمان ملل درباره بردگى ، هر كس را كه به
ميل خود نتواند دست از كار بكشد، در رديف بردگان محسوب مى دارد. موارد زير در حوزه
اين طبقه بندى قرار مى گيرد:
كارگران اجير شده كه بدون دريافت مزد و تنها براى باز پرداخت ديون خود نزد
نزولخواران كار مى كنند.
كشاروزان بدون زمينى كه قادر نيستند املاكى را كه در آن كار مى كنند، ترك نمايند.
كودكان استثمار شده اى كه از كانون خانواده خود جدا شده و در برابر مقررى ناچيز و يا
اغلب بدون هيچ مزدى ساعات طولانى به كار گرفته مى شوند.
در سرتاسر جهان حداقل 200 ميليون نفر از اينگونه بردگان وجود دارند، احتمالا تعداد
واقعى از اين رقم بسيار بيشتر است . اكثريت اين بردگان در چنان شرايط ذلت بارى
بسر مى برند، كه فرق چندانى بانكبت بارترين دوران برده دارى گذشته ندارد.
برده دراى به مفهوم خاص تملك انسانها، به طور پراكنده ... هنوز وجود دارد...
گزارشهاى تكان دهنده اى از منطقه آمازن مى رسد كه در آنجا سرخپوشان امريكا توسط
گله داران و يا معدن چيان به بردگى گرفته شده اند.
در سودان ، در نتيجه جنگ داخلى بين مسيحيان و مشركان جنوب كشور از يك سو و مسلمانان
عرب زبان شمان از سوى ديگر، برده دارى به مفهوم تملك انسانها به سرعت گسترش
مى يابد. نيرى ميلشياى عرب كه توسط دولت حاكم بر
شمال كشور سازماندهى و مسلح شده است دست به تجارت بردگانى مى زند كه از قبليه
دينكا به غنيمت گرفته است . كودگان و زنان قبيله دينكا مورد هجوم ناگهانى واقع شده ،
و به اسارت گرفته مى شوند... در فوريه 1988 يك كودك دينكايى در
مقابل 90 دلار قابل خريدارى بود. در حال حاضر تعداد برده ها به اندازه اى افزايش
يافته كه اين نرخ تا 15 دلار كاهش پيدا كرده است ...
زمانى كه شخصى موافقت مى كند كه وامى با نرخ بهره بسيار گزاف را با كار
تاءديه كند، غالبا تنها خود را در موقعيت يك مقروض مادام العمر قرار مى دهد، و به
دنبال آن اجبارا به بندگى دايمى تن خواهد داد.
حداقل 8 ميليون نفر از اينگونه كارگران اجير شده در آمريكاى لاتين وجود دارند.
در آفريقا اين رقم ميليونها نفر بيشتر است . اما مركز اين فاجعه در آسيا و بويژه در هند
واقع است . دولت هند به وجود اندكى كمتر از 200 هزار نفر از كارگران اجير شده
اعتراف كرده است . اين رقم را بيش از 5 ميليون نفر بر آورد كرده اند... كارگران اجير
شده اغلب متعلق به گروههاى اقليت جامعه هستند. هشتاد درصد از كارگران بى مزد هند از
قبايل ياكاست هاى موروثى ((نجس ها)) هستند كه عقده خود كم بينى و حقارت در آنها به
بردگى مادام العمر شان كمك كرده است .
كارگران تاميل مالزى ... هم اكنون در مزارع روغن
نخل و كائوچو مشغول بكارند. نزولخورانى كه سر رشته طرحهاى برده سازى در دست
آنها است ، اغلب ملاكان محلى ، رؤ ساى پليش ، و صاحبان منابع مالى احزاب سياسى
هستند.
((جبهه آزادى بخش اجير شدگان هند)) تعداد كودكان اجير شده را در هندوستان ، پاكستان
، بنگلادش ، نپال و سريلانكا، معادل 25 ميليون نفر تخمين مى زند. فقط در هندوستان
بيش از 50 ميليون كودك در شرايط كار مى كنند كه غالبا با بردگى تفاوتى ندارد.
در سرتاسر جهان سوم ، در مراكز فحشاى فليپين ، در كارخانه هاى فرشبافى مراكش و
تركيه ، در فعاليتهاى مربوط به مواد مخدر آمريكاى لاتين ، در داد و ستد فواحش
سريلانكا و... كارگران خردسال و ارزان و قابل استثمار و بآسانى
قابل جايگزينى هستند.
وضعيت بردگان خردسال هندى ... در 55000 كارگاهه بافندگى ، بيش از يك ميليون
كودك به كار گرفته شده اند...15 درصد از اين عده ، كارگران اجير شده اى هستند كه
توسط والدينشان به صاحبان كارگاههاى بافندگى فروخته شده اند... اين كودكان تا
هفت روز و روزى 12 ساعت در ازاى چيزى معادل 40 سنت در هفته كار مى كنند و در
كارگاههايشان مى خوابند. آنها از سوء تغذيه ، بينايى ضعيف ، غير طبيعى شدن
استخوان بندى بدن ... رنج مى برند...
اجير كردن به بهانه پرداخت وام و برده دارى خردسالان ، به عنوان سيمايى زشت اما
پرهيزناپذير اقتصاد در حال توسعه در نظر گرفته مى شود. مدافعان اين نظريه چنين
استدلال مى كنند كه نيروى كار ارزانى كه به وسيله كودكان و كارگران اجير شده
تدارك مى شود، به توسعه اقتصادى كمك مى كند اما كودكان كارگر در حالى به مرحله
بلوغ مى رسند كه از نعمت سلامت و سواد بى بهره اند.
پايان دادن به بردگى فراتر از وضع قوانين است . الغاى بردگى به معناى دست و
پنجه نرم كردن با فقرى است كه والدين را به فروش بچه هايشان وادار مى كند. و
همچنين به معناى ايجاد امكانات آموزشى ، بخصوص در مناطقى است كه برده دارى از پشت
سنگر فرهنگ و اقتصاد محلى و گاهى از طريق عقده خود كم بينى و حقارت خود قربانيان
بردگى به حيات خود ادامه مى دهد...))
مجله : گزيده مسائل اقصادى - اجتماعى ، شماره
مسلسل 102 - 103، سال هفتم ، شماره 4 و 5، مرداد 69 از: مركز مدارك اقتصادى - اجتماعى
و انتشارات سازمان برنامه و بودجه .
از اين بررسى هاى سودمند نيز روشن مى شود: غرب كه خد مدعى الغاى قانون بردگى
است ، بوجود آورنده بدترين و شرم آورترين نظام هاى برده سازى و استثمار است كه
نظير آنها در گذشته تاريخ بردگى نبوده است .
36- ((بحار)) 52/224 و 225.
37- در حديث اشاره به راه خاصى ندارد شايد منظور شاهراههاى ميان شهرها باشد.
اهميت توسعه اين شاهراههاى بزرگ روشن است .
38- ((بحار)) 52 / 333.
39- شايد يكى از علل ضرورت حضور 313 تن انسانهاى ساخته شده و تربيت
يافته ، براى ظهور، همين باشد كه برنامه ها درست و دقيق اجرا شود و دين خدا عملى
گردد.
40- ((نهج البلاغه )) 425؛ ((خورشيد مغرب ))35.
41- ((بحار)) 51 / 120.
42- رشوه بگيران ، تباه كنندگان و ساخت و پاخت كنان .
43- ((المهدى الموعود المنتظر)) 1 / 277؛ ((خورشيد مغرب ))30.
44- ((احتجاج )) 1/134
45- ((بحار)) 10/104، ((تحف العقول )) /76.
46- در شيوه هاى اخلاقى و تربيتى نيز نبايد از اين نكته غفلت كرد كه
عامل ترس و بيم خود از راههاى اساسى تربيت و تهذيب نفس و اصلاح اخلاق فرد و جامعه
است . در بسيارى از انسانها بشارت و تشويق ، انگيزه هدايت و اصلاح اخلاقى است و در
بسيارى ديگر عامل ترس و هراس از كيفر و مجازات باز دارنده و هدايتگر است . انسانها با
عامل ترس در صورتى كه جدى و واقعى باشد، نخست با نوعى الزام خارجى ناهنجاريها
و ديو سيرتيها را ترك مى كنند و با ادامه آن كم كم به فرشته خويى و درستكارى مى
رسند، و پس از مدتى كردار و رفتار ايشان در راستاى صلاح و سعادت قرار مى گيرد و
خصلتهاى زشت را فراموش مى كنند. از اين رو، ((قرآن كريم )) كه كتاب بزرگ تربيت
و اخلاق است ، همراه با مژده و نويدها، از بيمهاى بزرگ و كوبنده سرنوشتها و كيفرهاى
هراسناك سخن گفته است كه تا ژرفاى دلها را مى لرزاند و آدميان را به خود مى آورد و
به راه وا مى دارد.
با توجه به اين مسائل - با واقع بينى دقيق - نيز افرادى را مى يابيم كه ترس و بيم
و مژده و نويد، هيچيك چاره ساز كجرويهاى ايشان نيست و به هيچ سخنى گوش فرا نمى
دهند و از هيچ وعظ و اندرزى پند نمى گيرند. در اين موارد كه در اجتماعات بشرى بويژه
در فرمانروايان و ديگر قدرتمندان اندك نيست جز
عامل قدرت و ابزار جنگ و شيوه خونريزى و قتل چيزى كارساز نيست ، و بوته وجود
اينگونه افراد را جز داس مرگ چيزى از ميان بر نمى دارد.
47- سوره بقره (2): 193.
48- ((امالى صدوق )) /517؛ ((وسائل )) 11/5.
49- ((وسائل )) 11/9
50- ((غيبت نعمانى )) 229
51- ((كمال الدين )) 1 / 327.
52- سوره سجده (32): 21.
53- ((بحار )) 51 / 59.
54- سوره الرحمن (55): 41.
55- ((غيبت نعمانى )) / 242.
56- خورشيد مغرب / 38، چاپ ششم 1368.
57- ((غيبت نعمانى )) / 284؛ ((بحار )) 52 / 358؛ ((خورشيد مغرب )) / 299.
58- ((غيبت نعمانى )) / 284.
59- از اينرو، بودن دو گانگى در تفسير خطوط اصلى ايدئولوژى اسلامى در همه
زمينه ها، به اجراى احكام و قوانين اسلام مى پردازند، و امام هر بخشى از عالم را به
فردى از آنان مى سپارد، و در برنامه و عمل كاملا مطمئن است كه آنچه اسلام راستين است و
خواسته و هدف اوست ، عملى مى شود و دو گانگى و تضاد و ناهماهنگيى در معيارها و
اصول متكب در نهادهاى مختلف اجتماعى پديد نمى آيد، و با تفسيرهاى گونه گون كه از
برداشتهاى شخصى ريشه مى گيرد جامعه به سر گردانى كشانده نمى شود، و ناساز
گارى ميان ابعاد. مختلف حيات اجتماعى پديد نمى آيد، و مانع پيشرفت و
تكامل جامعه و فرد نمى گردد، و افكار ارتجاعى جايى براى نفوذ نمى يابد.
60- سوره اسراء (17): 5.
61- ((بحار )) 51 / 57.
62- ((موسوعة الامام المهدى - ع - ))، الكتاب الثالث ، 417، سيد محمد صدر، مكتبة
الامام اميرالمومنين العامة اصفهان .
63- سوره هود (11): 80.
64- ((منتخب الاثر)) / 486.
65- ((بحار)) 52 / 317؛ ((خورشيد مغرب )) / 294.
66- ((كمال الدين )) 1 / 331.
67- ((كمال الدين )) 2/654؛ ((بحار)) 52/323.
68- ((بحار)) 51/157.
69- ((بحار )) 52 / 323.
70- ((منتخب الاثر)) / 468.
71- ((غيبت نعمانى 320؛ ((بحار)) 52/366 ((خورشيد مغروب )) 274.
72- تفسير عياشى 1/65 ((بحار)) 52/223 ((خورشيد مغرب )) 292.
73- غيبت نعمانى /233
74- غيبت نعمانى /240
75- يعنى خود از مسولان است .
76- موسوعة الامام المهدى ع الكتاب الثالث 454 به نقل از بحار.
77- ((نهج البلاغه )) / 1137.
78- ((بحار)) 51/120.
79- ((كمال الدين )) 2/369.
80- شناسايى بيشتر اين افراد البته ناممكن نيست ، به شرط اين كه دقتهاى
فراوان به كار رود و معيارها و ضوابط دقيق انقلابى در دست باشد و به دست افرادى
دلسوز و قاطع و كاردان اجرا شود.
81- با قضاوت درست و حساب شده و با وجود بصير و مؤ من پيشگيرى از اين
ترفندها - بطور اكثر - نيز امكان پذير است .
82- ((بحار)) 52/319، ((كافى )) 1/397.
83- ((خورشيد مغرب )) / 35 به نقل از ((ارشاد مفيد)) / 365 - 366.
84- امام مهدى (ع ) به ياران طراز اول خود علومى را مى آموزد كه با كمك آن مى
توانند از چنين شيوه هايى استفاده كنند.
85- در ((عدم پذيرش توبه )) در زمان امام مهدى عليه السلام حرفهايى گفته اند.
در اين نوشته قدر مسلم آن كه توبه رياكارانه صورى است مطرح گرديد. علامه
مجلسى در اين مورد مى گويد: ((توبه كسانى را
قبول نمى كند كه مى داند در باطن كافرند...))، ((بحار)) 52/349.
86- ((بحار)) 52/354.
87- ((بحار)) 52/353؛ ((غيبت نعمانى )) / 231، با اندكى اختلاف .
88- ((بحار)) 52/338؛ مكيال المكارم 1/147.
89- در احاديث آمده است : ((اصحاب المهدى شباب
لاكهول قيهم الا العين مثل كحل فى الزاد و اقل الزاد الملح )): ياران امام مهدى جوانان
هستند كه سالخورده اى ميان آنان نيست ، مگر به مقدار سرمه در چشم و نمك در غذا، و
كمترين بخش غذا كمك است . ((منتخب الاثر)) / 484.
90- البته براى تخدير توده هاى انسانى و
تحميل سكوت بر آنان در برابر حقوقهاى پايمال شده شان ، نه براى ايجاد حس مقاومت
و پايدارى در آنان .
91- در بخش ((آيين و روش نو)) تفسير خواهد شد.
92- ((نهج البلاغه )) / 424؛ ((خورشيد مغرب )) / 35.
93- ((نهج البلاغه )) / 425.
94- ((غيبت نعمانى )) / 297.
95- ((غيبت نعمانى )) / 297.
96- تاءويل قرآن از طرف طبقه عالم است .
97- دموضوعهاى ديگر نيز در اين زمينه عرضه شده است : چون وحدت نژادى ، وحدت
زبانى ، وحدت جغرافيايى و... اين امور گرچه در وحدت اجتماعى بى تاءثير نيست ،
ليكن عامل اساسى و ماندگار و خلل ناپذير وحدت اجتماعى نيست . وحدت و يكپارچگى
اصولى و پايدار بر پايه عقيده و ايمان و ايدئولوژى استوار است ، حتى موضوعهاى
ديگر آنگاه در وحدت اجتماعى تاءثير دارد كه به صورت اصلى عقيدتى و مرامى در آيد.
98- به اين جهت است كه طبق تعاليم اسلام ،
اصل توحيد و ديگر اصول اساسى ، در ايدئولوژيها و مسلكهاى اجتماعى تاءثير ژرف و
بنيادى دارد و اين اصول همه حركتها و جهت گيريهاى اجتماعى را در چارچوب خود قرار مى
دهد، و ((به همين جهت است كه اگر چنين اعتقادى بر اجتماع حاكم شود، هر چه كاستى و
تجاوز و تعدى و افراط و تفريط است از آن برمى افتد، و خودخواهى و تمايز طبقاتى از
آن رخت برمى بندد و از مردمان امت ميانه اى فراهم مى آيد كه بنياد اجتماعى آن بر سنتهاى
عادلانه بنا شده است ... آموزگاران مدرسه يكتاپرستى اختلاف طبقاتى و تفاوتها و امتياز
طلبيهاى صنفى را از ميان برده و آن را با اين
اصل كه ((يك خدا همگان را آفريده است )) باطل كرده اند اين پيشوايان از روى برابرى
افراد در آفرينش ، بر برابرى آنان در حقوق
استدلال كرده اند و گفته اند كه همان گونه كه همه يك خدا دارند پس همه از يك گونه
حقوق (حقوق مساوى ) برخوردارند. و هيچ كس و طبقه اى را بر كسى و طبقه ديگر مزيتى
نيست . از اينجا براى ما قطعى مى شود كه اصل اساسى براى يكسان شدن طبقه ها و
نابود شدن خودخواهى و امتياز، به صورتى واقعى و... تنها اعتقاد به توحيد است نه جز
آن ...)). ((الحياة )) 1/278 - 280؛ ترجمه فارسى آن 1/305 - 360.
99- ((غيب نعمانى ))/ 206.
100- ((غيب نعمانى ))/ 206.
101- ((بحار))53/4.
102- ((منتخب الاثر))/ 485.
103- طبق برآوردهاى دقيق آمارى و فنى ،
عامل اصلى عقب ماندگى بخشهاى عظيمى از جامعه بشرى ، كشورهاى پيشرفته و ثروتمند
است ، زيرا كه اگر عقب ماندگى ، عقب ماندگى فرهنگى است اين كشورهاى پيشرفته اند
كه مانع پيشرفت فكر و فن و فرهنگند در اجتماعات عقب مانده ، زيرا كه رشد فرهنگ و
تكنولوژى را در ميان اجتماعات عقب افتاده ، مانع سلطه سياسى و نظامى و اقتصادى خود
مى دانند. علت عقب افتادگى اقتصادى در كشورهاى عقب مانده نيز كشورهاى پيشرفته است ،
زيرا نياز به واردات صنعتى كشورهاى پيشرفته اگر از ميان برود، توليدات اين
كشورها بدون مشترى و بازار مى ماند. عقب افتادگى نظامى نيز وضعش روشن است و چون
پديده شوم عقب افتادگى در همه بخشها به هم مربوط است ، بنابراين درمان دردبزرگ
عقب ماندگى و حذف عنوان جهان سوم و... از پهنه زمين ، راهى ندارد جز از ميان برداشتن
عامل اصلى آن يعنى متلاشى كردن مراكز قدرت و سلطه ، اين آرمان بزرگ و الهى در آن
دوران سعادت آفرين تحقق مى يابد؛ و مراكز سلطه و قدرت و زور و سرمايه دارى در
عالم متلاشى مى گردد، و توده هاى انسانى از يوغ فشار و سلطه جويى كامروايان
تاريخ آسوده مى گردند.
104- به كتابهاى : ديكتاتورى كارتلها، ترجمه و اقتباس دكتر همايون الهى ،
1363 امير كبير و ((جهان مسلح ، جهان گرسنه )) ويليبرانت ، ترجمه همايون پور،
سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى چاپ
اول 1365 و ((چگونه نيمى ديگر مى ميرند)) ، سوزان جرج ، ترجمه مهدى قراچه داغى
، پژمان ، 1363. و ((امپرياليسم و عقب ماندگى )) ، دكتر همايون الهى ، شركت آموزش
فرهنگى انديشه ، 1367. و ((اقتصاد سياسى سرمايه دارى )) و... مراجعه شود.
105- كمكهاى جهانى و مؤ سسات بين المللى سازمانهاى خوار بار و ديگر
سازمانهاى جهانى تنها براى ايجاد وابستگى و بازار مصرف و سلطه اقتصادى بيشتر
است . براى توضيح بيشتر به كتابهاى : ((چگونه نيمى ديگر مى ميرند)) و
((امپرياليسم و عقب ماندگى )) و ((سيطره جهانى )) و به خصوص ((ديكتاتورى
كارتلها)) و ديگر كتابها در اين زمينه مراجعه شود.
106- ((... پاسخ اين سوال كه مسند نشين هاى غرب چه اقدامى براى از ميان بردن
گرسنگى مى توانند انجام دهند؟ تنها يك چيز است و آن اينكه ... فقرا را به
حال خودشان بگذارند...)) ((چگونه نيمى ديگر مى ميرند!))، 213. ((وقتى امروزه از
كميابى سخن مى گوييم بايد آن را در متن سياسيت مللى جستجو كنيم كه عرضه فعلى
غذايى جهان را كنترل مى كنند و شركتهاى عظيمى كه بر تجارت غذا مسلط هستند...( و به
اين نتيجه مى رسيم كه ) تنها انسان خالق ((كميابى )) است ، مدرك سابق ، 175- 176.
((مصرف كنندگان بازيچه غولهاى كشاورزى تجارتى هستند))، مدرك سابق ، 213.
((در حقيقت صاحبان اين كارتلهاى چند مليتى هستند كه سرنوشت اقتصاد و در نتيجه سياست
كشورهاى جهان را در دست دارند... تسلط كارتلها.... برجهان جز ازدياد فقر علمى و
اقتصادى براى ملتها و حتى مردم كشورهاى صنعتى حاصلى به بار نمى آورد....))،
((ديكتاتورى كارتلها))، 19 و 68.
107- كافى 3/568.
108- كافى 1/542
109- ((كافى )) 8/32؛ ((مستدرك نهج البلاغه )) / 31؛ ((الحياة )) 2/493.
110- بحار 51/78.
111- بحار 51/88.
112- بحار 51/123.
113- ((تفسير عياشى )) 1/66؛ ((بحار)) 52/224.
114- ((بحار)) 52/390؛ ((غيبت نعمانى )) /237، با اندك اختلاف .
115- ((بحار)) 52/337.
116- مطالعه آمار و ارقام منتشره از طرف سازمانهاى خواروبار و توليد و مصرف
جهانى و آمارهاى اقتصادى كشورها، اين موضوع را ثابت مى كند، كه تنها از اضافه
غذايى را كه در برخى كشورهاى سرمايه دارى در ظرفهاى زباله مى ريزند يا مصرفى
افزون از حد دارند و مواهب طبيعى را اسراف مى كنند مى توان برخى كشورهاى پرجمعيت
جهان را به خوبى تغذيه كرد. در اينجا به چند نمونه آمارى اشاره مى شود:
((... تفاوت مصرف غذايى در جهان قابل توجه است . در تئورى مى توان مطرح كرد كه
مصرف عظيم غير ضرورى كشورهاى غنى ممكن است به كشورهاى فقير
انتقال يابد، اما حتى اگر چنين انتقالى امكان پذير يا
قابل قبول باشد فقط باعث بهبود سطح تعذيه كشورهاى فقير تا حد رضايت بخش ‍
خواهد بود)).
((فاصله عقب ماندگى ))، 125. بى . پى .
كول . ترجمه ذوالفقارپور و محمود رياضى امير كبير 1365
((در جهان امروز تمام منابع عملى و مهارتهاى فنى لازم را براى تغذيه كره زمين و حتى
جمعيتى بيشتر را در اختيار دارد. اما مشكل گرسنگى و فقر از اين ناشى مى شود كه در هر
جامعه ابتدا اغنيا تغذيه مى كنند و مقدار نامتناسبى از غذاى موجود را مصرف مى كنند)).
((چگونگى نيمى ديگر مى ميرند))، 8 و 10.
((در سالهاى اخير دنيا، سالانه حدود 250 ميليون تن غله و دانه هاى غذايى توليد كرده
و كشورهاى توسعه يافته با داشتن فقط ربع جمعيت جهان ، نيمى از اين توليدات را
مصرف مى كنند. حيوانات آنها يك چهارم تمام غله دنيا را مى خورند كه
معادل است با غذاى مصرفى 3/1 ميليارد مردم چين و هند.))
((چگونگى نيمى ديگر مى ميرند))، 8و10.
((در...آمريكا سالانه به تنهايى براى سر سبز نگاهداشتن زمينهاى گلف ، چمنها و
قبرستانها بيش از 2 ميليون تن كود شيميايى از بين مى رود و اين مقدار
معادل است با كمبود كود مصرفى در كشورهاى عقب نگهداشته شده . اگر اين مقدار كود در
كشورهاى جهان سوم مصرف مى شد مى توانست اضافه توليدى برابر 15 تا20
ميليون تن غله داشته باشند)).
((ديكتاتورى كارتلها))، 224.
نمونه ديگر: مصرفهاى اضافى و اسرافى هزينه هاى سرسام آور نظامى است :
((اكنون همه كارشناسان سرشناس ، و حتى كارشناسان محافظه كار، به اين نتيجه
رسيده اند كه تنها راه چيرگى بر بحران مالى جهان ، جا به جا كردن اعتباراتى است كه
به هزينه هاى نظامى اختصاص يافته است ...بر باد دادن بى حساب اعتبارات دولتى در
راه سياستهاى تسليحاتى از عوامل مهم بر انگيزنده مشكلات كنونى اقتصاد جهان است اين
حرف را حتى مى توان به شكل صريحترى بيان كرد: مسابقه تسليحاتى راه را بر
بهبود رشد اقتصادى جهان مى بندد)).
((... با هزينه توليد يك هواپيماى جنگى مى توان حدود 000/40 داروخانه روستايى
بر پا كرد... هزينه توليد زير دريايى هسته اى مساوى است با مجموعه بودجه هاى
آموزشى 23 كشور رو به رشد با 160 ميليون كودك كه در سنين مدرسه رفتن هستند)).
((جهان مسلح ، جهان گرسنه ))، 56و92.
موضوع مهم ديگرى كه در اين ارتباط قابل دقت است گرسنگيها و كمبودها و قحطيهاى
مصنوعى است كه توسط سرمايه داران و كارتلها و تراسها پديد مى آيد. اين نيز نقش
مهمى در كمبودها دارد زيرا كه ((در زمينه بحران گرسنگى جهانى ((شركتهاى كشاورزى
تجارتى ))نقش مهمى ايفا مى كنند اين شركتها از زمين و نيروى كار كشور ميزبان براى
توليد غذا... جهت صدور به كشورهاى توسعه يافته اى كه بيشترين بها را براى
محصول مى پردازند، استفاده مى كنند و بدينگونه در قحطى عمدى آن كشورها بنحو مؤ
ثرى مشاركت دارند)).
((چگونه نيمى ديگر مى ميرند))، 205.
117- عدالت اجتماعى ص 23 - 57.
118- ((بحار))52 / 390.
119- ((ولو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض :
اگر مردم آباديها ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته بودند، بركات آسمان و زمين را به
رويشان مى گشوديم ...))اعراف 7/ 96.
120- ((بحار))51/83.
121- سوره نوح (71): 10 - 12.
122- ((بحار))10/104.
123- ((كمال الدين )) 1/331.
124- ((موسوعة الامام المهدى ))، (الكتاب الثالث )، 780، به
نقل از اعلام الورى / 413.
125- ((نهج البلاغه )) / 425.
126- ((كمال الدين )) 1/ 331.
127- به كتاب ((ديكتاتورى كارتلها)) و ((امپرياليسم و عقب ماندگى )) و
((چگونه نيمى ديگر مى ميرند)) و ((جهان مسلح ، جهان گرسنه )) و... رجوع شود تا
معلوم گردد كه چگونه سرمايه ها و كالاها و همه منافع و منابع انسانهاى مظلوم در
سراسر جهان به جيب عده اى بسيار اندك (در مقايسه با افراد جامعه بشرى ) روانه مى
گردد.
تنها در اينجا به يك اعتراف اشاره مى شود: ((يكى از نتايج بارز پيشرفت علم و
توسعه اقتصادى در جهان كنونى ، حاكميت يك گروه كوچك بر زندگى مادى جهان از يك
سو و از سوى ديگر فقر، گرسنگى و عقب افتادگى بيش از سه چهارم از انسانهاى روى
زمين است ... يكى از علل اصلى توسعه اين بى عدالتيهاى اجتماعى را مى توان در وجود
كارتلهاى چند مليتى جستجو كرد.)) ((ديكتاتورى كارتلها))، 19.
128- ((خورشيد مغرب )) / 31، به نقل از ((المهدى الموعود المنتظر)) 1 / 279.
129- ((بحار)) 52 / 309؛ ((در فجر
ساحل )) / 39.
130- ((غيبت نعمانى )) / 237.
131- ((خورشيد مغرب )) / 33.
132- ((الحياة )) 4/186.
133- ((وسائل )) 6/ 382.
134- مالكيت امام به عنوان منصب است يعنى مالكيت دولت اسلامى ، از اين رو اين
مالكيت در اسلام در اشكال مالكيت عمومى و اجتماعى شمرده مى شود، زيرا كه امام و دولت
اسلامى ، اموال را در راه اسلام سازى اقتصاد جامعه و ايجاد
تعادل و توازن اقتصادى و رفع نيازهاى عمومى ، صرف مى كند. براى توضيح بيشتر
به ((الحياة )) ج 6 ص 223 و ج 2 ص 484 - 490 مراجعه شود و همچنين ((اقتصادنا))
بخش : ((نظرية توزيع ما قبل الانتاج : نظريه توزيع
قبل از توليد)) ص 433 به بعد و بخش : ((مسؤ ولية الدولة فى الاقتصاد الاسلامى :
مسؤ وليت دولت در اقتصاد اسلامى )) ص ‍ 697 به بعد، ديده شود.
135- سوره انبياء (21): 12 و 13.
136- ((تفسير عياشى )) 2 / 60؛ ((آيات الباهرة )) 97.
137- سوره توبه (9): 34.
138- ((تفسير عياشى )) 2/87؛ ((وسايل )) 6/ 381 و 382 با اندكى اختلاف .
139- براى روشن شدن اين موضوع به ((الحياة )) ج 4 ص 160 به بعد رجوع
شود.
140- در بخش ((مساوات )) اين موضوع به مناسبتى مشروحتر آمده است .
141- اقتصاد دانان چنين مى گويند: ((...بايد درباره مكانيزمهايى به سازگارى
رسيد كه ايجاد و توزيع يك پول بين المللى جهت تسويه حساب بانكهاى مركزى را ممكن
كند. اين پول ، به عنوان ذخيره اعتبار اصلى بين المللى ، جايگزين پولهاى ملى خواهد
شد...))، ((دنيا نمى تواند اميدى به كاميابى اقدامات بلند مدت داشته باشد، مگر آنكه
به انجام يك برنامه عمل فورى تن در دهد... در اين برنامه اضطرارى بايد به چهار
زمينه اصلى و گسترده توجه داشت ... چهارم : انجام اصلاحات بنيادى در نظام اقتصادى
بين المللى ... برپايى يك نظام كارآمد مالى و پولى بين المللى به صورتى كه تمام
كشورها بتوانند با حقوقى برابر در آن مشاركت داشته باشند...)) ((جهان مسلح ، جهان
گرسنه )) / 185 و 351 و 352.
142- ((موسوعة الامام المهدى ))، الكتاب الثالث ، 770 محمد الصدر، مكتبة الامام
اميرالمؤ منين العامه ، اصفهان .
143- سوره حجرات (49):13.
144- ((اختصاص )) / 337.
145- ((كافى )) 8/230؛ ((الحياة )) 2/222.
146- سوره آل عمران (3): 64.
147- ((الحياة )) 2 / 477؛ فارسى آن 2 / 469.
148- ((وسائل )) 18 /155.
149- ((الحياة )) 2 / 266؛ فارسى آن 2 / 225 و 226.
150- ((كافى )) 2 / 671؛ ((الحياة )) 1 / 422.
151- ((وسائل )) 11/119.
152- سوره بقره ، (2): 22.
153- سوره بقره ، (2): 29.
154- سوره اعراف ، (7): 10.
155- سوره طه (20): 53 و 54.
156- براى توضيح بيشتر اين اصل قرآنى به ((الحياة )) ج 4، ص 371 تا
375 مراجعه شود.
157- ((بحار)) 3/61؛ ((الحياة )) 1/390 و 391؛ فارسى آن 1/420.
158- ((كافى )) 8 / 60 - 61.
159- ((نهج البلاغه ))، 389 - 390؛ ((الحياة )) 2/255.
160- ((مناقب )) 2/108.
161- ((نهج البلاغه )) /1013.
162- ((نهج البلاغه )) /1013.
163- نهج البلاغه ، 1072
164- كافى 8/360 و 361؛ الحياة 2/262 و 263؛ فارسى آن 263 و 264.
165- 1) مساوات در نظام تكوين .
2) مساوات در برابر قانون .
3) مساوات در بهره بردارى از مواهب طبيعى
4) مساوات در تقسيم بيت المال .
166- ((نهج البلاغه )) / 52.
167- تحف العقول /172؛ الحياة 2/307 و 308
168- تحف العقول /140؛ الحياة 4/392
169- امالى طوسى 2/136؛ الحياة 4/391
170- نهج البلاغه 1242
171- وسائل 6/150؛ وافى 2/ (م 6) 25
172- ((كافى )) 2/688
173- خصال 1/103
174- اگر در اين سه مورد از امتحن خوب در آمدند شيعه هستند، و گرنه ، نه .
175- ظاهرا مراد از اين ((اسرار)) مطالبى بوده است مربوط به سازماندهيهايى
مخفى كه از ائمه عليه السلام گاه گاهى تدارك مى ديده اند براى قيام عليه نظامهاى
جور و ظلم .
176- ((كافى )) 2/367 وسائل 11/599
177- ((بحار)) 74/227؛ ((الحياة )) 2/243
178- البته در اين موارد هم نبايد از آموختن آنها به كسانى كه مستعدند مضايقه
كرد، و از قرار دادن آنها در اختيار جامعه دريغ شود.
179- وسائل 6/159
180- ((الاسلام يقود الحياة ))، 45
181- ((بحار)) 68/191.
182- ((بحار)) 68/191
183- ((كافى )) 2/178
184- ((بحار)) 78/185
185- ((بحار)) 74/231 و 232.
186- سوره حجرات (49): 10
187- ((الغدير)) 3/113؛ ((حضرت معصومه و شهر قم )) /96
188- براى توضيح بيشتر به ((الحياة )) ج 5،
فصل 45؛ ((الاخوة الاسلاميه و الاقتصاد)) ص 99) - 106 و
فصل 46: ((المواساة ، اصل عظيم ))، ص 111 - 120،
فصل 47: ((مبداء المساواة فى الاسلام ))، ص 123 - 165، مراجعه شود.
189- ((بحار)) 51 / 81.
190- ((بحار)) 51 / 29.
191- ((بحار)) 51 / 390.
192- اين موضوع چون در كتابها و رساله ها و مقاله ها نسبة تبيين شده است در اين
نوشته فشرده و كوتاه مطرح مى گردد.
193- ((كمال الدين )) 1/280.
194- ((كمال الدين )) 2/28.
195- صاحب نظران ، مشكل اساسى راه انسان را اين چنين بيان مى كنند:
((عامل قدرتمند سياسى كه توزيع دوباره جمعيت يا درآمد را بين كشورها هماهنگ سازد
وجود ندارد)). ((فاصله عقب ماندگى )) /71. و اين
مشكل در آن دوران برطرف مى شود.
196- از مستضعف سخن گفتن آسان است ، حتى بزرگترين پايگاههاى محكم مستكبران و
سرمايه داران ، در طول تاريخ از محرومان سخن گفتند. ليكن در هنگامه ظهور كه دوران
تحقق وعده ها و عملى شدن گفته ها است ، حاكميت مستضعفان و تسلط آنان بر تمامى مراكز
قدرت جامعه به عينيت تحقق مى پيوندد و در كمترين زمان ممكن اين وعده بزرگ الهى تحقق
مى يابد. و بايد دقت شود كه آرمان قرآن حاكميت مستضعفان و
تشكيل دولت محرومان است ، نه صدقه دادن به اين محروم و آن بينوا و...
197- سوره سباء (34): 34 و 35.
198- ((الحياة ))، (گردانيده فارسى ) 2/65.
199- ((عدة الداعى )) /111، ابن فهد الحلى .
200- سوره اعراف (7): 137.

next page