آثار اعتقاد به امام زمان

هادی قندهاری

- ۴ -


وعده ووعيد خداوند به محبين:

وعده معمولا در معناي مژده به رحمت خدا ووعيد عموما در مفهوم ترسانيدن از عذاب وغضب خدا بکار مي رود. آنچه در فصول گذشته از وعده هاي الهي گفته شد، اگر چه مشتي از خروار واندکي از بيشمار بيش نبود، ولي هرگز به معناي انکار وعيد خداوند متعال در قران نيست. خداي متعال، صادق في وعده ووعيده(1) بوده، فرموده هاي او درباره بهشت وجهنم، رحمت وعذاب، هر دو صحيح ومطابق واقع است. ولي به علت لطفي که خداوند در حق مومنين يعني پيروان اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام دارد مجازات گناهان آنان را موکول به عذاب ابد در جهنم ننموده، وعيد خويش درباره گناهان آنان را _ اگر آنها را به رحمت خويش نبخشوده باشد _ با بلاها وسختي هاي دنيا، با مرگ سخت وسهمگين، با فشار وعذاب قبر وچه بسا با عذاب موقت او در جهنم اجرا نموده، بدين گونه او را آماده ورود در رحمت جاودان خويش مي سازد.

حضرت عسکري عليه السلام فرمودند: مردي همسر خويش را به نزد حضرت فاطمه عليها السلام فرستاد تا از آن حضرت بپرسد: آيا من از شيعيان شما هستم يا خير؟ حضرت فاطمه عليها السلام فرمودند به او بگو: اگر به آنچه، امر کرده واز آنچه نهي نموده ايم عمل مي نمايي شيعه ما هستي والا خير. زن، پيغام را رسانيد وشوهرش ناله سرداد: اي واي بر من، چه کسي است که گناه واشتباهي نداشته باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود، زيرا هر کس که شيعه آنان نباشد، جاودانه در جهنم بسر خواهد برد. همسر او به نزد حضرت فاطمه عليه السلام آمد وسخنان شوهرش را عرضه داشت. آن حضرت فرمودند: اين گونه نيست (که او فهميده است). شيعيان ما از بهترين افراد بهشت هستند وتمام دوستان ما که دوست دوستداران ما بوده با دشمنان ما دشمن باشند وبا قلب وزبان تسليم امر ما گردند، اگر با اوامر ونواهي ما مخالفت کرده، اعمال زشت ديگري نيز مرتکب شوند به بهشت مي روند، ولي پس از اينکه با بلايا ومصائب (دنيا) يا شدائد موجود در مراحل قيامت پاک شدند ويا در طبقه بالاي جهنم عذاب گرديدند. ما آنان را بعلت محبتي که به ما دارند، از جهنم نجات داده به جوار خود در بهشت انتقال مي دهيم.(2)

امير المومنين عليه السلام فرمودند: (فاعلموا وأطيعوا لا تتلکوا ولا تستصغروا عقوبة الله عزَّ وجلَّ فإنَّ من المسرفين من لا تلحقه شفاعتنا إلاَّ بعد عذاب ثلاثمائة ألف سنة) به دستورات خدا عمل کرده واطاعت کنيد وبه پشتوانه شفاعت ما گناه نکنيد وکيفر خداي بزرگ را کوچک نشماريد، زيرا به برخي از گناهکاران (از شيعه) شفاعت ما نمي رسد مگر بعد از اينکه سيصد هزار سال عذاب شوند.(3) لذا ائمه عليهم السلام در روايات متعدد به ما فرموده اند: با تقوي وعبادت واطاعت ما را (به شفاعت خود) کمک کنيد.(4)

نهي از غلو در شأن اهل بيت:

با آن که ما هر چه در وصف اهل بيت عليهم السلام بگوييم، که گفته ايم واوج مقامات ومدارج آنان براي ما قابل درک وبيان نيست،(5) ولي در بيان مرتبه آنان، نبايد آنان را از حد مخلوق بالاتر برده، به انديشه هايي همچون: اتحاد آنان با خدا ويا حلول خدا در آنان ويا ازليت وجود آنان ويا استقلال کمالات آنان از خدا گراييد که اين گونه انديشه ها، ولايت نبوده، غلو وچه بسا شرک وباعث خروج از اسلام باشد.(6) امير المومنين عليه السلام فرمودند: (إيّاکم والغلوّ فينا، قولوا: إنّا عبيد مربوبون، وقولوا في فضلنا ما شئتم). از گزافه گويي درباره ما پرهيز کنيد. ما را بنده خدا وتحت سرپرستي او بدانيد و(با قيد اين خصوصيت) در فضائل ما هر چه خواستيد بگوييد.(7) در جاي ديگري فرمودند: (هلک فيَّ رجلان: محبّ غال ومبغض قال) در (اعتقاد به) من دو نفر هلاک وگمراه شدند: کسي که مرا دوست دارد ولي در (مقام) من غلو مي کند، وکسي که با من دشمن بوده در دشمني افراط کند.(8)

شرط ولايت اهل بيت برائت از دشمنان:

بديهي است، انسان، دوستدار هر کسي که باشد، از دشمنان او فاصله مي گيرد والا در محبت او بايد ترديد کرد. قرآن نيز در آيات متعددي به اين اصل، تصريح نموده مي فرمايد: (لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ). کسي را که به خدا وقيامت ايمان دارد نخواهي يافت که با دشمن خدا وپيامبر دوستي نمايد.(9) لذا، شرط صحت ولايت اهل بيت، دشمني با کساني است که غاصب حق خلافت آنان بوده، آنان را آزار داده، به قتل رسانيده، فضائل آنان را انکار کرده اند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در روايتي در شان حضرت علي عليه السلام که اهل سنت نيز نقل کرده اند، فرمودند: (لا يقبل الله إيمان عبد إلاَّ بولايته والبراءة من أعدائه). خداوند ايمان هيچ کسي را نمي پذيرد مگر اينکه او به ولايت حضرت علي معتقد بوده، از دشمنان او بيزار باشد.(10)

بدين جهت در روايات، آن کس از دوستداران اهل بيت عليهم السلام که با دشمنان اهل بيت دوستي نموده، دوستداران اهل بيت را دشمن بدارد، به دجال تشبيه شده، وجود آنان را باعث گمراهي مردم دانسته وفرموده اند: (إنَّ ممَّن يتَّخذ أهل البيت لمن هو أشدُّ فتنة على شيعتنا من الدجّال) از ميان کساني که دوستدار ما اهل بيت هستند کسي است که فتنه او در جمع شيعيان ما از فتنه دجال شديدتر است. راوي پرسيد: به چه جهت؟ اي پسر رسول خدا؟ فرمودند: (بموالاة أعدائنا ومعاداة أوليائنا). زيرا با دشمنان ما دوستي نموده، دوستان ما را دشمن مي دارند.(11) در حقيقت، محبت اهل بيت واقرار به فضائل آن بزرگواران، اختصاصي به فرقه ناجيه، شيعه اثنا عشري نداشته، بسياري از دانشمندان اهل سنت همچون ابن شعيب نشاني (م 303)، ابن مردويه (م 410)، ثعلبي (م 427)، ابو نعيم (م 430)، ابن مغازلي (م 483)، حاکم حسکاني (م حدود 470)، ابن شيرويه (م 509)، خطيب خواندي (م 5680)، ابن عساکر (م 573)، گنجي شافعي (م 658)، محمد بن طلحه (م 652)، سبط ابن جوزي (م 654)، محب الدين طبري (م 694)، مير سيد علي همداني (م 786) و... در اين امر با ما مشترکند. آنچه جدا کننده اعتقاد شيعي از آنها مي باشد، علاوه بر اعتقاد به خلافت ائمه اهل بيت عليهم السلام، توجه به لزوم تبري در کنار تولي است، که بنا بر مدارک فوق، ولايت بي برائت منشا نجات نخواهد بود.

تنها محبت اهل بيت کافي نيست:

اگر چه محبت اهل بيت عليهم السلام خود گوهر گرانقدري است، ولي آن کس که از دوستداران اهل بيت بوده، به امامت وخلافت آنان معتقد نباشد (مانند بسياري از دانشمندان اهل سنت) نجات نيافته، به بهشت برين الهي وارد نمي گردد. لذا در روايت مشهوري که سني وشيعه، متواترا از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل نموده اند، آن حضرت فرمود: (مثل أهل بيتي فيکم مثل سفينه نوح من رکبها نجي ومن تخلَّف عنها هلک). اهل بيت من در ميان شما مانند کشتي حضرت نوح است، هر کس در آن در آيد نجات يابد وهر که از آن تخلف ورزد هلاک مي شود.(12) مثال نقل شده در اين روايت که به حديث سفينه شهرت دارد، بيانگر حقيقت فوق است. زيرا فرزند حضرت نوح عليه السلام با آنکه به پدر علاقمند بود، ولي به علت عدم اطاعت از رهنمود او در عذاب الهي هلاک شد. لذا کساني که محب اهل بيت عليهم السلام بوده، به مقام خلافت الهي آنان بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم اقرار ندارند وديگران را در اين مقام بر آنان ترجيح مي دهند، مانند فرزند نوح، نجات نمي يابند.

اميرالمومنين عليه السلام در گفتگو با يکي از رهبران يهود، پس از بيان اين که ملت يهود به هفتاد ويک فرقه، ومسيحيان به (72) فرقه ومسلمانان به (73) فرقه منشعب خواهند گرديد وتنها فرقه ناجيه از ميان آنان، پيروان اوصياء الهي، پس از درگذشت پيامبر آن دين بوده است، فرمودند: (ثلاث عشرة فرقه من الثلاث والسبعين کلّها تنتحل مودَّتي وحبّي، واحدة منها في الجنّة واثنتا عشره منها في النار). از هفتاد وسه فرقه مسلمان، سيزده فرقه، مودت ومحبت مرا پذيرفته اند، ولي فقط يکي از آن سيزده فرقه در بهشت بوده، بقيه دوازده فرقه از محبين در جهنم خواهند بود.(13) اين دوازده فرقه از محبيني که نجات نيافته، به جهنم در خواهند افتاد، چه گروههايي هستند؟ با مطالبي که در فصول قبل گفته شد برخي از صفات آنان معلوم مي گردد: کساني که محب اهل بيت بوده ولي امامت آنان را نپذيرفته اند، کساني که ولايت وامامت اهل بيت را پذيرفته ولي اهل تبري نيستند يعني با دشمنان اهل بيت دوستي مي کنند، کساني که به تولي وتبري معتقد هستند ولي به همه امامان اثنا عشر ايمان نداشته زيدي يا اسماعيلي هستند، امام زمان حضرت مهدي عليه السلام را نشناخته ودرباره آن حضرت ترديد دارند، کساني که به تولي وتبري وچه بسا به ائمه اثنا عشر ايمان دارند ولي در شان اهل بيت غلو کرده آنان را به مقام خدايي رسانيده اند.

اولويت ولايت بر ديگر فرائض:

توجه به آيات وروايات نقل شده در فصول گذشته بخوبي مي رساند که پس از توحيد ونبوت، فريضه اي واجب تر ومهم تر از معرفت وولايت اهل بيت عليهم السلام در دين يافت نمي شود وحتي بهره گيري از اعتقاد به توحيد ونبوت نيز مشروط به اين است که فرد، پيرو ولايت ائمه اطهار عليهم السلام باشد وامام زمان خود را بشناسد. اعمال وعبادات او نيز به همين شرط پذيرفته شده، نجات اخروي او نيز مشروط به همين شرط مي باشد. لذا زيبنده است که توجه انسان به ولايت آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين، از هر امر ديگري بيشتر باشد واين امر را خفيف نشمرد. امام صادق عليه السلام فرمودند: (لا تستصغروا مودَّتنا فإنَّها من الباقيات الصالحات) محبت ما را کم نشمريد زيرا که از مصاديق باقيات صالحات است.(14) بنابراين انسان بايد همه هم خويش را مصروف به امر ولايت کند، زيرا امام صادق عليه السلام فرمودند: (ما استأهل خلق من الله النظر إليه إلاَّ بالعبودية لنا) کسي شايسته توجه خدا نمي گردد مگر يا کوچکي در برابر ما. (15)

لذا کساني که رحمت وعنايت خدا را مي طلبند، جز به در خانه امام زمان حضرت بقيه الله عليه السلام مراجعه نمي کنند، زيرا خداي عز وجل فرمود: (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ)(16) حضرت باقر عليه السلام درباره اين آيه فرمودند: منظور از خيرات، ولايت است. (17) به اين ترتيب معناي آيه شريفه اين گونه خواهد بود: پس بشتابيد بسوي ولايت. کسي که رعايت مرزهاي اعتقادي را نموده، در حق اهل بيت گزافه گويي نمي کند، هر اندازه در مقام توجه وتوسل وکوچکي در برابر آنان قرار گرفته، درجات ومراتب آنان را توصيف کند، نبايد تصور کند که زياده روي کرده است که امام صادق عليه السلام فرمودند: (لا تظننَّ أنَّک مفرط في أمرنا) مبادا گمان کني که در ولايت ما افراط کرده اي. (18) زيرا مقام وفضائل آنها بالاتر از درک وبيان ما بوده، عبادت خدا از طريق اطاعت ومحبت وتوسل به آنها نيز حدي ندارد.

لزوم تربيت فرزندان بر ولايت آل محمد:

آرزوي هر پدر ومادري داشتن فرزندان صالح بوده، دغدغه ذهني آنها همين نکته وتلاش آنان براي فرزندان خويش نيز در همين جهت مي باشد. هنگامي که ما جايگاه اعتقاد به ولايت ومعرفت امام زمان عليه السلام را در صحنه تفکر ديني دانستيم، لازم است تا اهميت ويژه اي به معرفت وتربيت فرزندان خويش در جهت تولي وتبري داده، آن را محور تربيت ديني فرزندان خويش قرار دهيم. يعني با فراهم آوردن زمينه هاي معرفت ديني، آنان را با اصول ولايت آل محمد عليهم السلام ومنطق شيعه آشنا سازيم. تلاشهاي دشمن در طول قرون متمادي را براي نابودي اهل بيت عليهم السلام واخفاء فضائل ومناقب آل محمد عليهم السلام به آنان گوشزد کنيم. آنان را در مجالس سرور وعزاي اهل بيت عليهم السلام شرکت دهيم وبه اين ترتيب، قلب آنان را از محبت اهل بيت عليهم السلام وتنفر نسبت به دشمنانشان مالامال گردانيم. بايد به آنان بياموزيم که وحدت سياسي با اهل سنت در برابر دشمن مشترک، تعارضي با تفکي مرزهاي حق از باطل در مقام عقيده نداشته، رفتار امير المومنين عليه السلام در اين جهت بهترين الگوي عصر ما است.

بايد به امر ولايت در اعتقادات فرزندان خويش وبروزات بيروني آن بيشتر اهتمام کنيم که اميرالمومنين عليه السلام بارها فرمودند: (أيّها الناس، دينکم دينکم، تمسَّکوا به ولا يزيلنَّکم ولا يردنَّکم أحد عنه، لأنَّ السيّئة فيه خير من الحسنة في غيره، لأنَّ السيّئة فيه تغفر والحسنة في غيره لا تُقبل) اي مردم، دينتان را مواظب باشيد، مبادا کسي شما را از دينتان لغزانده ومنحرف کند. زيرا گناه اگر همراه با اعتقاد صحيح باشد، بهتر از حسنه اي است که با عقائد باطل انجام گيرد. زيرا گناهي که با دينداري همراه باشد بخشوده شده، حسنه اي که با انحراف فکري قرين باشد، مورد پذيرش خدا قرار نمي گيرد.(19) يعني که پدر ومادر در عين پيگيري وتوجه به نماز، تقوا، حجاب وديگر فرائض فرزندان، بايد به معرفت ديني آنان: خداشناسي، پيامبر شناسي، معاد شناسي وبالاخص ولايت وامام زمان شناسي آنان بهاي بيشتري داده، هم بيشتري بر آن بگمارند.

در روايت ديگري که اهل سنت از رسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم نقل کرده اند، آمده است: جابر بن عبد الله انصاري، صحابي بزرگوار رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در کوچه ها ومحله هاي شهر مدينه مي چرخيد ومي گفت: (يا معاشر الأنصار، أدّبوا أولادکم على حبّ علي) اي گروه انصار، فرزندانتان را بر محبت علي عليه السلام تربيت کنيد.(20) (أدّبوا أولادکم على ثلاث خصال: حبّ نبيّکم، وحبّ أهل بيته، وعلى تلاوة القرآن) فرزندان خود را بر سه صفت تربيت کنيد بـ : علاقه به پيامبرتان وبر محبت به اهل بيت پيامبر وبر تلاوت قرآن.(21)

درجات بالاتر ولايت، با تقاضاي از خدا:

براي افزايش معرفت ومحبت اهل بيت عليهم السلام بايد از خداي متعال تقاضا کرد. در فصل (11) گفته شد که معرفت ومحبت اهل بيت عليهم السلام وپيوند وتوسل به امام زمان عليه السلام، نعمت، بلکه برترين نعمت خداوند در حق انسان است واينکه اين نعمت، لطف ورزقي است که خداي عز وجل صرفا به بندگان نيک وبرگزيدگان از آنها عطا فرموده است. لذا خداي عز وجل مي فرمايد: (وَلكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِْيمانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ) ولي خداوند شما را علاقمند به ايمان گردانيد وايمان را در قلب شما آراست، وکفر وگناه ونافرماني را منفور شما گردانيد. (22) امام صادق عليه السلام مصداق ايمان که خدا مومنين را بدان علاقمند ساخته، به اعتقاد اميرالمومنين عليه السلام بيان فرموده، منظور از کفر وگناه ونافرماني را دشمنان آن حضرت دانسته اند. (23) خداي عز وجل نيز فرمود: (يا محمّد آليت على نفسي وأقسمت على أنّي ألا الهم حبّ علي بن أبي طالب إلاَّ من أحببته) به خودم سوگند خورده ام که محبت علي بن ابي طالب را جز به (قلب) کساني که آنها را دوست دارم الهام نکنم.(24)

وامام صادق عليه السلام فرمودند: محبت ما اهل بيت را خداوند از آسمان، از مخازني زير عرش فرو مي فرستد که مانند معادن طلا ونقره بوده، آن را به مقدار مشخص نازل کرده، به بهترين مخلوقات خويش عطا مي کند.(25) اکنون که دانستيم معرفت ومحبت اهل بيت عليهم السلام وتوجه وپيوند قلبي با امام زمان عليه السلام، لطف وکرامت خدا در حق انسان است، لذا علاوه بر انجام اعمال شايسته که شايد مقدمه اين لطف الهي قرار گيرد، بايد به خداي متعال استغاثه نمود وبراي خود وفرزندان خود، تقاضاي مقادير عظيم تر وبهره وافرتري از اين نعمت نمود. همان گونه که امام صادق عليه السلام وحضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، در دو حديث گوناگون به ما آموخته اند که بگوييم: (... اللّهمّ عرّفني حجَّتک فإنَّک إن لم تعرّفني حجَّتک ضللت عن ديني) خدايا معرفت حجت خويش را به من ارزاني کن که اگر معرفت او را به من عطا نکني، از دينم گمراه خواهم شد.(26)

خاتمه:

خاتمه بحث خود را بخشي از دعاي امام رضا عليه السلام درباره امام زمان حضرت مهدي عليه السلام قرار مي دهيم که شيعيان را به خواندن اين دعا امر مي فرمودند. شايد که خداوند متعال، تفضلي کند وبه يمن اين دعاي شريف، ما را از پيروان اهل بيت عليهم السلام واز ياران حضرت مهدي عليه السلام قلمداد فرمايد:

(اللّهمّ أسلک بنا علي يديه منهاج الهدي والمحجّة العظمى والطريقة الوسطي، التي يرجع إليها الغالي ويلحق بها التالي)
خدايا بر دست امام زمان عليه السلام ما را به مسير هدايت وراه بزرگ وطريقه معتدلي که هر کس که تند رفته وگزاف گفته بايد به آن راه بازگشت کند، وآن کس که کند رفته وعقب مانده بايد به آن بپيوندد برسان.

(وقوّنا على طاعته وثبّتنا على مشايعته وامنن علينا بمتابعته).
وما را بر پيروي از امام زمان عليه السلام نيرو ده وبر دنباله روي از او ثابت قدم فرما، به متابعت او بر ما منت گذار.

(واجعلنا في حزبه القوّامين بأمره الطالبين رضاک بمناصحته). وما را در گروه او _ که به امر او قيام کرده، در رکاب او شکيبايي نموده، با دلسوزي براي او خشنودي ترا جستجو مي کنند _ قرار ده.

(حتَّى تحشرنا يوم القيامة في أنصاره وأعوانه ومقوّيه سلطانه).
تا اينکه در قيامت ما را در بين ياران وياري دهندگان وتقويت کنندگان حکومت او محشور گرداني.

(اللّهمّ واجعل ذلک لنا خالصاً من کلّ شکّ وشبهة ورئاء وسمعة حتَّى لا نعتمد به غيرک ولا نطلب به إلاَّ وجهک وحتَّى تحلّنا محلّه وتجعلنا في الجنّة معه).
خدايا تمام اين کارها (ئي که در راه پيوند وياري آن حضرت انجام مي دهيم) را خالص از هر گونه ترديد واشتباه وتظاهر وشهرت طلبي قرار ده، تا با انجام آنها جز بر تو اعتماد نکرده، خشنودي غير ترا نجوئيم، تا (در نتيجه) ما را در مکان او ودر بهشت همراه با او جاي دهي.

(وأعذنا من السامة والکسل والفترة).
و(در مسير خدمت به امام زمان عليه السلام) ما را از تنگدلي وتنبلي وسستي پناه ده.

(واجعلنا ممَّن تنتصر به لدينک وتعزُّ به نصر وليّک ولا تستبدل بنا غيرنا فإنَّ استبدالک بنا غيرنا عليک يسير وهو علينا کثير).
وما را از کساني قرار ده که توسط آنها دينت را ياري داده، پيروزي امام زمانت را توسط آنها بزرگ مي گرداني و(در اين خدمت) وما را با ديگري جايگزين مکن، که جايگزين کردن ديگري بجاي ما بر تو آسان وبراي ما زياد خواهد بود.

پاورقى:‌


(1) التوحيد شيخ صدوق: 235/ ح 2، از رسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم.
(2)بحار 68: 155/ ح 11.
(3)معاني الأخبار: 288/ ح 2؛ بحار 6: 154/ ح 9.
(4)تفسير فرات: 551/ ح 705، از امام صادق عليه السلام.
(5)تعبير زيارت جامعه از امام هادي عليه السلام: (موالي لا اُحصي ثنائکم ولا أبلغ من المدح کنهکم ومن الوصف قدرکم).
(6)عروه الوثقي/ مرحوم آيه الله سيد کاظم يزدي 1: 68/ مساله 2.
(7)خصال 2: 614؛ بحار 25: 270/ ح 15.
(8)نهج البلاغه: حکمت 113 و461.
(9)سوره مجادله: 23.
(10) المناقب/ خطيب خوارزمي: 32 و33/ ح 2.
(11)صفات الشيعه: 50/ ح 14، از حضرت رضا عليه السلام.
(12)اين روايت را دانشمندان شيعه از 92 کتاب اهل سنت سند داده اند. مراجعه کنيد به احقاق الحق جلد 9؛ وخلاصه العبقات جلد 4؛ والغدير جلد 2.
(13)کتاب سليم: 175 و176/ ح 39.
(14)بحار 27: 75/ ح 3.
(15)بحار 26: 294/ ح 56.
(16)سوره بقره: 148؛ سوره مائده: 48.
(17)کافي 8 : 313/ ح 487؛ بحار 52: 288/ ح 316، و26: ح 369، و10: ح 156.
(18)صفات الشيعه: 37/ ح 37؛ بحار 68: 69/ ح 124.
(19)معاني الأخبار: 6/ و185.
(20)من لا يحضره الفقيه 3: 318.
(21)جامع الصغير/ سيوطي 1: 42.
(22)سوره حجرات: 7.
(23)کافي 1: 426/ ح 71.
(24)بحار 40: 47/ ح 83 .
(25)تحف العقول: 313.
(26)الغيبه نعماني: 166/ ح 6، از امام صادق عليه السلام؛ کمال الدين: 512/ ح 43، از حضرت مهدي عليه السلام.