فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۳۳ -


32- آية الله سيد جواد حسينى عاملى

(متولد 1160-متوفى‏1226 ه.ق)

يكى ديگر از فقهاى نامدار شيعه،علامه فقه و فقاهت،آية الله سيد جواد بن سيدمحمد حسنى حسينى عاملى غروى،از بزرگان فقه و فقاهت قرن سيزدهم و از تلامذه‏آية الله بحر العلوم و علامه وحيد بهبهانى مى‏باشد.

او كه يكى از افاضل شاگردان اين دو فقيه بزرگ است،در سال 1160 ه.ق درآبادى‏«شقرا»جبل عامل متولد شده و در همآنجا رشد و پرورش يافت،سپس به‏روزگار مرجعيت علامه بهبهانى به كربلا رهسپار گشت و نزد آقاى سيد على صاحب‏رياض به فراگرفتن علوم اشتغال ورزيد.در سايه تلاش و جديت‏بليغى كه داشت،توانست در اندك مدتى به بالاترين مدارج علمى نايل آيد و مقام استادى شخصيتهايى‏چون:صاحب جواهر،سيد صدر الدين عاملى و جمعى ديگر را كسب نمايد كه دربخش شاگردان او خواهد آمد.

او در محضر جمعى از بزرگان كسب فيض و علم نموده است كه اسامى چند تن‏از آنان برده مى‏شود:

اساتيد او:

1-علامه وحيد بهبهانى

2-آية الله سيد مهدى بحر العلوم

3-آية الله سيد على صاحب رياض

4-آية الله شيخ جعفر كاشف الغطاء

شاگردان او:

در مكتب فقهى او شاگردانى تلمذ نموده و به مقام شامخ علمى و فقهى نائل‏آمده‏اند كه هر كدام از استوانه‏هاى فقاهت‏به شمار مى‏آيند كه اسامى چند تن از آنان ذكرمى‏شود:

1-آية الله شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام كه از او اجازه روايتى نيزدارد.

2-آية الله سيد صدر الدين عاملى

3-آية الله شيخ جواد،معروف به ملا كتاب

4-آية الله آقا على هزار جريبى

5-آية الله شيخ محسن اعسم

و ديگر اساطين فقه و فقاهت كه در كتابهاى تراجم و رجال،به تفصيل مذكورهستند.

تاليفات او:

علامه ميرزا محمد على مدرس،طبق شيوه مرضيه و عادت حسنه‏اى كه در كتاب‏مستطاب‏«ريحانة الادب‏»پيش گرفته‏اند،به بازگويى آثار و تاليفات او مى‏پردازند وتعدادى از آثار گران قيمت او را به ترتيب زير مى‏آورند:

1-مفتاح الكرامة في شرح قواعد الاحكام علامه حلى(ره)(10 جلد قطور)گويند ميرزاى قمى فراوان به آن مراجعه داشت.هشت جلد اين كتاب با مباشرت علامه‏سيد محسن جبل عاملى در سال 1332 ه.ق در مصر به چاپ رسيده است،ولى‏متاسفانه عارى از هجوم اغلاط فراوان مطبعى نيست.

2-ارجوزه‏اى در خمس

3-ارجوزه‏اى در رضاع

4-ارجوزه‏اى در زكات

5-رساله‏اى در اصل برائت

6-حاشيه بر تهذيب الاصول علامه

7-حاشيه بر روضه شهيد ثانى

8-حاشيه بر مدارك الاحكام

9-حاشيه بر شرح طهارت وافى

10-شرح وافيه در اصول

11-تجويد قرآن كريم. (1)

احترام استاد:

او در آغاز كتاب مفتاح الكرامه در مورد علت اقدام به اين تاليف بزرگ وپر مشقت اين چنين مى‏نگارد:

«امتثلت امر سيدى و استادى و من عليه بعد الله سبحانه و اوليائه(صلى الله‏عليهم)معولى و اعتمادى الامام العلامة المعتبر المقدس البحر الاعظم الشيخ جعفرجعلنى الله تعالى فداه و اطال الله تعالى للمؤمنين بقاه.

قال ادام الله تعالى حراسته:«احب ان تعمد الى‏«قواعد»الامام العلامة اعلى الله‏تعالى في الجنان مقامه،فتنظر الى كل مسالة اختلفت فيه كلمات الاصحاب و تنقل‏اقوالهم و تضيف الى ذلك نقل شهرتهم و اجماعهم،و تذكر اسماء الكتب التى ذكر فيهاذلك و اذا عثرت على دليل في المسالة لم يذكروه،فاذكره و متنه و اذكر عند اختلاف‏الاخبار مذاهب العامة على وجه الاختصار،ليكمل و يعظم فان‏«المختلف‏»و ان كان‏عليه الفائدة الا انه قد خلا عنه ذكر كثير من الاقوال.فامتثلت امره الشريف و رجوته ان‏يسعفنى بدعائه المقبول و فوضت امرى الى الله و توكلت على الله لا حول و لا قوة الابالله‏» (2)

ترجمه گفتار او:

«من دستور آقا و استادم را،اوئى كه پس از خداوند سبحان و اولياى بزرگوارش(سلام خدا بر آنان باد)پناهگاه و تكيه‏گاه زندگى من بوده است،امتثال نمودم و اوعبارت از پيشواى بزرگ، علامه مقدس،اقيانوس بزرگ[علم و معرفت]آية الله شيخ‏جعفر[كاشف الغطاء]است كه خداوند متعال مرا فداى او سازد و بقاى او را بر سرمؤمنين مستدام بدارد.

او كه خداوند عمرش را در كنف حراست و عنايت‏خاص خويش نگهدارد،به‏من امر فرمودند: «دوست دارم كه تو كتاب قواعد الاحكام امام علامه[حلى](خداوندمقام شريفش را بالا برد)را محور بحث انتخاب كنى و به آن اعتماد ورزى.در هرمساله‏اى كه آراء اصحاب اختلاف پيدا نموده است،دقيقا اقوال آنان را مورد تامل قراردهى.علاوه بر اقوال،شهرت و اجماع آنان را نيز به دست آورى.منابع و كتابهايى كه‏اين اقوال از آنها نقل شده است،باز بياورى.اگر به دليلى برخورد داشتى كه آنان ذكرنكرده‏اند،پس همراه متن،آن دليل را نيز ذكر نمايى،به هنگام اختلاف اخبار و احاديث،به صورت موجز آراء و نظريات اهل سنت را نيز بيان نمايى تا نفع آن كامل،و موقعيت‏كتاب بزرگ گردد.چون كتاب‏«المختلف‏»علامه كه مخصوص اين برنامه است، هرچند پر سود و پرفايده است،ولى جاى اكثر اقوال و آراء در آن خالى است.

پس من امر شريف استاد را امتثال نمودم و اميدوارم كه او با دعاى مقبول خويش‏مرا يارى دهد.امر خودم را به خدا تفويض كردم و بر او توكل بسته و هر قدرت و نيرواز سوى اوست.»

حادثه دلخراش حمله وهابيها:

مرحوم سيد جواد عاملى در پايان جلد هفتم مفتاح الكرامة كه اواخر باب وكالت‏قواعد است، داستانى را از وحشى‏گريهاى وهابيون عهد نخست نقل مى‏كند كه بازگويى‏آن مى‏تواند از اعمال وهابيون نفتى امروز نيز پرده بردارد و نيات اين حزب سياسى در ماسك اسلام را فاش و روشن سازد:

«خدا را سپاس مى‏گويم،آن چنان كه او اهل و شايسته آن است.و درود وصلوات خود را تقديم بهترين مخلوقات او،محمد و اولاد معصومين(ع)او مى‏نمايم.

خداوند متعال با فضل و كرم خود به بركت محمد و آل او بر اين بنده منت نهاد و توفيق‏اتمام اين بخش از مفتاح الكرامة را عنايت فرمود.هم اكنون نيمه شب نهم از ماه مبارك‏رمضان سال 1225 هجرى است و اين كتاب به دست مصنف آن،كوچك‏ترين وذليل‏ترين بندگان خدا، «محمد جواد حسينى حسنى موسوى عاملى‏»،كه خداوندسبحان با لطف و فضل و حمت‏خويش،با او معامله و رفتار نمايد.پايان پذيرفت،ولى تشويش خاطر و اضطراب احوال حاكم بر زندگى ما است،چون اعراب وحشى،ازجمله،آن افرادى كه قائل به مقاله وهابى خارجى هستند،نجف اشرف و زيارتگاه‏حسين(ع)را احاطه نموده‏اند،راه را بسته‏اند و زائرين حسينى را قتل و غارت نموده‏اند.

پس از آنكه شيعيان از زيارت نيمه شعبان برمى‏گشتند،تعداد كثيرى از آنان را كشته‏اند، واغلب آن زائرين از ايرانيان هستند.گاهى گفته مى‏شود تعداد كشته‏ها 150 نفر مى‏باشد،و گاهى گفته مى‏شود كم‏تر.برخى ديگر از زوار عرب در حله مانده‏اند و تعدادى به‏نجف اشرف رسيده‏اند.برخى در حله به روزه‏دارى پرداخته‏اند و برخى به‏«حسكه‏»رفته‏اند،و ما هم اكنون مثل اينكه در محاصره قرار گرفته‏ايم.وهابيون هنوز برنگشته‏اند.

صفوف آنان از كوفه تا حرم حسين(ع)به مسافت دو فرسخ يا بيشتر است.

قبيله‏«خزعل‏»تسليم شده‏اند،ولى قبيله‏هاى‏«بعيج‏»و«جشم‏»در حال مقاتله وكارزار هستند. حاكم بغداد كنار رفته و حاكم ديگرى جاى او را گرفته است و آنان با هم‏مقاتله و كارزار دارند. اخبار آنان نيز ما را مغموم ساخته است.چون راهها بسته است،به‏همين جهت در اين اطراف وهابيها بر اقامت‏بيشتر طمع دوخته‏اند.حول و قوه از سوى‏خداوند بزرگ است.درود بر پيامبر خدا و اولاد و اطهار او،و خداوند متعال از علماى ماخوشنود و راضى باشد و آنان را در بالاترين جايگاه و با نعمت‏بهشتى محشور فرمايد.» (3)

وفات او:

او پس از يك عمر رنج و كوشش در راه علم و فقاهت،در سال‏1226 ه.ق،درسن‏66 سالگى در نجف اشرف وفات نمود و در صحن مولاى متقيان مدفون‏گشت. (4)

پى‏نوشتها:‌


1- ريحانة الادب،ج‏3،ص‏396-397.

2- مفتاح الكرامه،ج 1،ص 1،چاپ مصر كه به اهتمام آقاى سيد محسن جبل عاملى چاپ شده است.

3- مفتاح الكرامة،ج‏7،ص‏653،چاپ مصر.

4- تفسير بيشتر شرح زندگى او در ريحانة الادب،و كتاب‏«وحيد بهبهانى‏»نوشته فاضل نامى على دوانى،ص‏216- روضات الجنات،ج 2،ص‏216- الكرام البررة،حاج آقا بزرگ تهرانى،ج 1، ص‏287 تا289آمده است.