فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۱۳ -


12- ابن حمزه معروف به عماد الدين طوسى

(متوفى 585 ه.ق)

گفتار استاد:

«ابن حمزه طوسى،معروف به عماد الدين طوسى،هم طبقه شاگردان شيخ‏طوسى(ره). بعضى او را هم طبقه شاگردان شيخ دانسته و بعضى دوره او را از اين‏هم متاخرتر دانسته‏اند. نياز به تحقيق بيشترى است.سال وفاتش دقيقا معلوم‏نيست،شايد در حدود نيمه دوم قرن ششم درگذشته است.اهل خراسان است.

كتاب معروفش در فقه به نام‏«وسيله‏»است.» (1)

ولادت:

محمد بن على بن حمزه طوسى،از اكابر فقهاى اماميه در قرن ششم هجرى‏مى‏باشد.فقيه، متكلم جليل القدر و واعظ ناصر شريعت مقدسه،كنيه‏اش ابو جعفر،شهرتش طوسى و به جهت انتساب به تاليفش،«الوسيله‏»،نام او را«صاحب الوسيله‏»نيز گفته‏اند و چون زندگى او معاصر با شيخ طوسى يا پس از درگذشت او بوده است،باتوجه به جنبه فقاهت،به او ابو جعفر ثانى يا ابو جعفر متاخر گفته‏اند.(چون كنيه شيخ‏طوسى نيز ابو جعفر بوده است.)او معاصر با شيخ منتجب الدين رازى است.

تاليفات او:

او تاليفات متعددى دارد كه صاحب ريحانة الادب برخى از آنها را به اين ترتيب‏ذكر مى‏كند:

1-الثاقب في المناقب في المعجزات الباهرات للنبى(ص)و الائمة المعصومين‏الهداة.

2-الرائع في الشرائع(فقه)

3-الواسطه

4-الوسيلة الى نيل الفضيلة،كه در حدود هشت هزار سطر مى‏باشد. (2)

5-نهج العرفان الى هداية الايمان،بنابر نظر صاحب رياض.

گفتار صاحب رياض:

صاحب رياض در جلد پنجم كتاب خود در مورد او گويد:

«شيخ بزرگوار امام عماد الدين ابو جعفر محمد بن على بن حمزة الطوسى‏المشهدى.فقيه بزرگوار و واعظ گرانمايه‏اى است.او كتابهايى دارد كه طبق نوشته‏منتجب الدين رازى از آنها: الوسيله-الواسطه-الرائع في الشرائع-المعجزات في‏مسائل الفقه مى‏باشد.» (3)

او سپس مى‏افزايد:«او مشهور به ابو جعفر متاخر مى‏باشد،گر چه برخى از بزرگان‏در كتاب خويش او را از شاگردان شيخ طوسى نام برده‏اند و كتاب‏«التنبه‏»را به او نسبت‏داده‏اند،ولى به نظر اينجانب در صحت اين انتساب،نظر و ايراد وجود دارد.برخى ازافاضل در مصنف كتاب الوسيله مرتكب اشتباه شده‏اند.شيخ نجيب الدين يحيى بن‏سعيد حلى در كتاب‏«نزهة الخاطر»آن را به شيخ ابو جعفر محمد بن على الطوسى‏نسبت داده است و گفته است او همان فردى است كه اصحاب ما اقوال او را در فقه نقل‏مى‏نمايند.نويسنده كتاب‏«اسرار الائمه‏»گفته است:«عماد الدين طوسى كتابى درباره‏معجزات ائمه و پيشوايان دارد.»شايد مقصود او همين شخصيت مورد ترجمه ما باشد،و شهيد ثانى در كتاب‏«الجمعه‏»كتابى به نام‏«نهج العرفان الى هداية الايمان‏»را به عمادالدين طوسى نسبت داده است و از آن مطلبى نقل مى‏كند و ظاهر اين است كه طبرسى‏اشتباهى از قلم ناسخ باشد،بلكه صحيح آن عماد الدين طوسى،همين شخصيت موردترجمه باشد،چون ما عماد الدين طبرسى سراغ نداريم.» (4)

صاحب رياض در پايان مى‏افزايد:«برخى كتاب الوسيله را از تاليفات ابى يعلى‏محمد بن الحسن داماد شيخ طوسى دانسته‏اند و آن هم اشتباه است،چون عماد طوسى‏متاخرتر از ابى يعلى است.» (5)

گفتار صاحب روضات:

دانشمند متتبع،مرحوم ميرزا محمد باقر موسوى خوانسارى در كتاب شريف‏روضات،شرح زندگى او را آورده و درباره او مى‏نويسد:

«كتاب وسيله و واسطه كه هر دو از متون فقهى مى‏باشند،از تاليفات او هستند وخوشبختانه هر دو كتاب تا كنون باقى مانده‏اند و مورد استناد فقهاء ما مى‏باشند.»ومرحوم طبرسى نويسنده آن را به عنوان شيخ بزرگوار و امام علامه فقيه ناصر الشريعه،حجة الاسلام عماد الدين تعبير آورده است.باز او از كتاب‏«الثاقب في المناقب‏»او نام‏برده است و از نوشتار او معلوم مى‏گردد كه او در طبقه شاگردان شيخ الطائفه يا ازشاگردان شاگردان او دانسته است. (6)

صاحب رياض در شرح حال او مى‏افزايد:«در تكميل تقسيمات برخى از فقهاكه عبادات را نج‏باب:نماز،زكات،روزه،حج و جهاد دانسته‏اند،شيخ ابو جعفر محمدبن على طوسى در كتاب‏«الوسيله‏»آن را ده باب شمرده است،به اين ترتيب:غسل‏جنابت،خمس،اعتكاف،عمره و رباط را بر آن پنج نوع اول افزوده است و شيخ‏ابو يعلى سلار آن را شش باب شمرده است،جهاد را از آن تقسيم حذف كرده و طهارت‏و اعتكاف را بر آن تقسيم نخست افزوده است و برخى از فقها مانند ابو الصلاح(شرح‏زندگى او گذشت)عبادات را ده نوع شمرده است،جهاد را از تقسيم اول حذف كرده‏است و به جاى آن وفاء به نذر و عهد و وعده و برهان،قسم و اداء امانت و خروج ازوصايا و حقوق مردم را افزوده است.» (7)

از اين سخن منزلت و اعتبار علمى و اجتماعى او روشن مى‏گردد و هم رديف‏شمرده شدن او با فقهاء و پيشتازانى مانند سلار و ابو الصلاح حلبى كه هر دو ازبزرگترين فقهاى نامدار دوره شيخ طوسى(اعلى الله مقامه الشريف)مى‏باشند،روشن‏مى‏گردد و تا حدودى هم عصر و نزديك به عهد بودن آنان نيز معلوم مى‏شود.

صاحب رياض در پايان گفتار خود،درباره او مى‏افزايد:«الثاقب في المناقب‏»او،كتاب بسيار جالب و منظم در نوع خود مى‏باشد.فضائل،كرامات،معجزات پيامبراسلام(ص)،فاطمه زهرا(س)و پيشوايان معصوم(ع)را در آن كتاب نقل كرده است وچون اين كتاب با توجه به نگارش آن در اختيار محمدون متاخر،(محمد فيض صاحب‏الوافى،محمد تقى مجلسى صاحب بحار الانوار و محمد حر عاملى صاحب الوسائل)نبوده است تا از آن مطالبى نقل نمايند و ما به عنوان يادگار و كسب ذخيره آخرت‏بخشى از آن كتاب را در روضات مى‏آوريم.»سپس به بازگويى قسمتى از آن كتاب درمورد معجزات پيامبر عاليقدر اسلام(ص)و كرامات اهل بيت عصمت(ع)كه‏فراگيرنده معجزات تمام انبياء سلف است مى‏پردازد و سه كرامت ارزنده و بسيارآموزنده از آن كتاب نقل مى‏كند كه طالبان تفصيل مى‏توانند به آن كتاب مراجعه كنند. (8)

و اجمال آن سه كرامت‏به ترتيب زير است:

1-داستان ابو الصمصام و معجزه رسول اكرم(ص)در اخبار از منويات او ودرخواست هشتاد شتر از امير المؤمنين(ع)پس از رحلت رسول خدا(ص)و سخن‏سلمان به ابو بكر جايى كه مى‏گويد:كردى و نكردى و حق ميره ببردى،چه بهتر حق رابه صاحب حق برگردانى.

2-داستان مورد غضب واقع شدن يك فرد ناصبى كه اهانتى در حق على(ع)وفاطمه(س) مرتكب شده بود تا نور چشم او گرفته شد.

3-داستان سلطان سنجر و شفا يافتن يك مجوسى جذام‏دار در مرقد امام‏رضا(ع)و شفا يافتن او،و ساختن ضريح نقره‏اى بر مرقد مطهر آن حضرت.

تفصيل هر سه مطلب را در جلد ششم روضات مى‏توان مورد مطالعه قرار داد.

ترتيب و تنظيم كتاب دلالت‏بر وسعت اطلاعات نويسنده مى‏كند،ولى تاريخ‏دقيق كتابت درست مشخص نيست،ولى ترجمه آن به فارسى در سال‏473 ه.ق ومجددا نقل آن به عربى در سال 560 ه.ق صورت گرفته است.

وفات او:

احتمالا او در حدود 585 هجرى در كربلا فوت نموده باشد و مدفنش در دروازه‏نجف،در محلى به نام‏«بستان‏»معروف و مزار است،البته سال دقيق رحلت او درست‏مشخص نيست.

پى‏نوشتها:‌


1- آشنايى با علوم اسلامى،ص 298.

2- ريحانة الادب،ج 4،ص 202،در جلد هفتم آن تعداد يازده نفر از كسانى را كه با عنوان ابن حمزه شهرت‏دارند معرفى شده‏اند،ص 552- 480.

3- رياض العلماء و حياض الفضلاء،ج 5،ص‏123.

4- مدرك سابق،همان صفحه.

5- مدرك سابق،همان صفحه.

6- روضات الجنات،ج‏6،ص‏263.

7- روضات الجنات،ج‏6،ص 268.

8- روضات الجنات،ص‏273 چاپ اسماعيليان قم.