نماز درياى بيكران منفعت
سيماي نماز
نويسنده اين رساله مختصر از نظر فكرى و علمى ، قدرت و توان بيان منافع را
ندارد .
نمازى كه برنامه هاى ظاهر و باطنش همراه با چهار هزار مسئله است و تا كنون
صدها كتاب از طرف عارفان و فقيهان و حكيمان و فيلسوفان و وارستگان و عاشقان
درباره آن نوشته شده ، چگونه در قدرت اين فقير تهيدست است كه تمام منافع دنيوى
و اخروى آن را بازگو كند ؟
من در اين فصل به طور بسيار مختصر و بدون شرح و تفسير به منافع نماز اشاره
مى كنم و شما را در اين زمينه به كتاب هاى مفصّل ارجاع مى دهم .
در قرآن مجيد مى خوانيم :
* ( وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلّا
عَلَى الْخاشِعينَ ) (1) .
از خداى بزرگ در سايه بردبارى و استقامت و نماز يارى جوييد . اين مسئله جز
براى اهل خشوع سنگين است .
راستى چه مسئله باعظمت و چه حقيقت ريشه دارى است ، آن هم مسئله اى كه از
جانب حضرت حق مطرح شده و تجربه حيات امت اسلامى نيز آن را ثابت كرده است :
بردبارى و صبر يكى از علل مهمّ پيروزى بر سختيها ، و نماز كليدى براى حلّ
بسيارى از مشكلات .
دانشمند بزرگ شيخ الرئيس ابوعلى سينا مى فرمايد :
هر زمان مشكلى عملى در ضمن مطالعه شبانه برايم پيش مى آمد و از حلّ آن
عاجز مى شدم به مسجد جامع شهر رفته دو ركعت نماز بجا مى آوردم ، سپس از خدا
مى خواستم مرا به وسيله نور آن نماز مدد كند تا گره از مشكل باز شود . آرى
! پس از بيرون آمدن از مسجد مشكلم حل مى شد و به اندك زمانى به آنچه مى
خواستم مى رسيدم (2) .
شهر قم از قحطى ناله داشت ، زمان خشك شده بود ، باغات در شُرف انهدام
بود ، مردم از سختى معيشت مى ناليدند ، عوامل مادّى از حل مشكل عاجز بودند
، دولت زمان درمانده بود ، ملت همه چاره اى نداشت . تنها راهى كه براى نزول
باران وجود داشت يكى از دستورهاى مهم اسلامى بود : نماز باران !
كمتر كسى به خود جرأت مى داد به اين مهم اقدام كند و به وسيله نماز ، از
آسمان باران بياورد . دلى مى خواست آكنده از يقين ، روحى مى خواست ملكوتى
كه بتواند با توان الهى و با بجاى آوردن نماز باران ، به جنگ طبيعت برود .
آن كس كه با كمال اطمينان جرأت قدم نهادن به اين ميدان را به خويش داد
مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آية اللّه العظمى حاج سيّد محمّد تقى خوانسارى بود
.
من در سنّ سه سالگى ، آن مرد كم نظير را در منزل پدرِ مادرم ديده بودم .
آن انسان ملكوتى دست به سرم گذاشت و برايم دعا كرده بود كه من در آينده از
عمرم روحانى خدمتگزارى براى اسلام و مسلمين شوم ، و امروز آنچه دارم از
دعاى آن فرشته عالم معناست .
او بارها غرق در اسلحه در ميدان جنگ با استعمار در عراق شركت كرده بود .
او براى احقاق حقوق اسلام و مسلمين پافشارى عجيبى داشت .
حضرتش با جمعيت زيادى ، با چشم گريان و دل بريان و سروپاى برهنه ، به
سوى منطقه خاك فرج قم حركت كرد . اين واقعه در زمانى اتفاق افتاد كه در جنگ
دوم جهانى متفقين در شهر قم قواى نظامى داشتند و از نزديك ناظر اوضاع بودند
. ارتش كفر كه تصوّر مى كرد اين جمعيت براى درگيرى آمده خود را آماده دفاع
كرده بود ، ولى وقتى از داستان باخبر شد غرق در تعجب گشت كه مگر ممكن است
با عملى به نام نماز از آسمان باران آورد ؟!
اما دعاى آن انسان والا و نماز آن مرد الهى اثرش را بخشيد و همچون سيل
از آسمان باران نازل شد و اين مسئله به عنوان خبرى مهم و اعجاب انگيز به
سراسر جهان مخابره گرديد .
اين واقعه بر سنگ قبر آن آيت حق در شهر قم در مسجد بالاسر حضرت معصومه و
در تواريخ آن زمان ثبت شده است .
* اى اهل ايمان ! براى پيشرفت كار خود مقاومت كنيد و به ذكر خدا و نماز
توسّل جوييد كه خداوند ياور بردباران است . (3) .
* اى رسول من ! آنچه از كتاب آسمانى به تو وحى مى شود بر مردم بخوان ، و
نماز را كه عبادتى است بزرگ برپاى دار ، كه همانا نماز اهلش را از هر كار
زشت و منكرى باز مى دارد ، و به حقيقت كه ياد خدا بزرگتر است ، و پروردگار
پاداش اعمال را از نظر دور نمى دارد (4) .
بى شك ، بين نمازگزار و بى نماز در تمام برنامه هاى ظاهر و باطن فرق است
. نمازگزار به خاطر وجوب نمازهاى يوميّه ناچار است از تمام آلودگى هاى ظاهر
در درجه اول و سپس از آلودگى هاى باطن خود را حفظ كند تا شرايط صحت و
قبولى تحقّق يابد .
نمازگزار بر خود لازم مى داند كه طهارت بدن و لباس را به خاطر نمازهاى
يوميه به طور مرتب حفظ كند ، و مى داند كه به خاطر مباح بودن مكان و لباس و
آب وضو و غسل و خاك تيمم بايد از بسيارى از فحشا و منكرات از قبيل دزدى كم
فروشى ، غشّ ، در معامله ، غصب ، تقّلب در خريد و فروش ، حيله در كار ، ربا
، معامله حرام ، خوردن مال مردم به باطل ، به دست آوردن ثروت از طريق زور و
تجاوز ، و كمك به ظلم و ظالم كناره گيرى كند تا بتواند دو ركعت نماز صحيح و
قابل قبول بجاى آورد .
نمازگرا واقعى مى داند كه با لباس حرام ، آب و خاك غير مباح ، مكان غصبى
، و شكم پر از حرام نمازش پذيرفته نيست .
نماز عمود دين و عماد اسلام است . اگر اين عبادت پرفيض به درستى انجام
شود ، نمازگزار را از جميع رذايل و آلودگى ها پاك مى سازد و از هر زشتى و
ناپسندى باز مى دارد .
نكته مهمّى كه نبايد ناگفته بماند اين است كه در جميع احكام عبادى اسلام
، رام كردن نفس سركش ، و از ميان بردن خودخواهى و تكبّر ، و اتّصاف به
فضيلت تواضع و خشوع و جود و سخا و كرم و شرف ، و حفظ تمام حقوق خالق و
مخلوق لحاظ شده است .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطبه غرّايى به نام قاصعه « يعنى تحقير
كننده متكبران » دارد كه در آن زيانهاى كبر و مفاسد اين خوى زشت را به
تفصيل بيان كرده و از مناسك حج ، سپس از نماز و روزه و زكات بام برده و
بيان فرموده كه چگونه اين عبادت تكبّر را نابود مى سازد .
كمتر كسى توجّه دارد كه تشريع حكم زكات كه به طور مرتب با آيات نماز همراه است از بين برنده تكبّر و آورنده تواضع است . ولى پس از اندك
تأملى روشن مى شود كه اين حكم ، فقرا را با اغنيا شريك مى سازد و به آنان
تسلّط در اموال توانگران مى بخشد . و اين شركت دادن فقرا با اغنيا از عظمت
و علوّ مقام اغنيا و ذلّت و حقارت تهيدستان مى كاهد و فاصله بين محروم و
منعم را از بين مى برد ، تا چه رسد به نماز كه نمازگزار گاه در پيشگاه عظمت
پروردگار بى حركت مى ايستد و گاه كمر بندگى خم مى كند و در آخر با شكستگى و
فروتنى و حقارت و پستى ، اعضا و جوارح گرامى حتى صورت و پيشانى خود را بر
خاك مى سايد و با اين اعمال با نفس خود جهاد مى كند و غرور و تكبر را محو
مى سازد و تواضع و تذّلل را به اثبات مى رساند . و البته يك دين جامع و
كامل بايد باشد .
خودخواهى منشأ و منبع همه مفاسد است . نخست و در ابتداى كار ، بايد اصل
و ريشه عموم بيماريهاى روحى را چاره كرد . همچنان كه اساس همه ترقّيات
معنوى و روحى و اصلاحات فردى و اجتماعى ، خداشناسى و خداپرستى است ،
خودخواهى و خودپرستى منبع همه بدبختى ها و مفاسد است . خودخواه و خودپرست
نمى تواند خداجوى و خداپرست بشود ، پس اميد صلاح و اصلاحى نبايد از او داشت
.
نمازگزار واقعى خدا را دوست مى دارد و عاشق دلباخته محبوب حقيقى است و
خدا نيز او را دوست خود مى خواند . آيا دوستى خدا با عشق مفرط به ماديّت
محض كه اصل هر گناه و خطاست جمع مى شود ؟
نمازگزار يك بار بسم الله و بار ديگر در سوره حمد خدا را به دو صفت
رحمان و رحيم مى ستايد و اگر از نمازش غافل نباشد قهراً در كسب اين صفت
خدايى و تخلق به اخلاق الهى خواهد كوشيد و در نتيجه ، مهربان ترين مردم
خواهد شد و از قساوت و سنگدلى و بيرحمى و بى مهرى بركنار خواهد ماند .
نمازگزار مى داند كه خداوند در كتابش خطاب به تمام پيامبران فرموده كه
اول
حلال تناول كنيد ، سپس قيام به عبادت نماييد (5)
نمازگزار مى داند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* خداوند را در فضاى بيت المقدس فرشته اى است كه هر شب ندا مى دهد : هر
كس از مال حرام بخورد مستحب و واجبى از او پذيرفته نمى شود (6) .
و مى داند كه آن حضرت فرمود :
* كسى كه لباسى را به ده درهم خريد ، اگر در پول آن لباس درهمى از حرام
باشد ، خداوند در آن لباس نمازى را نخواهد پذيرفت (7) .
نمازگزار به اين معنا توجه دارد كه داود (عليه السلام) به حضرت حق عرضه
داشت :
* الهى ! اى خداوند مهربان ! ساكن بيت تو كيست و نماز را از چه بنده اى
قبلو مى كنى ؟ جواب آمد : كسى كه به خاطر جلال من تواضع كند و روزش را به
ياد من بگذراند ، به خاطر من از شهوات حرام دورى جويد ، گرسنه را سير كند ،
غريب را پناه دهد ، به حادثه ديده رحم نمايد . اين چنين انسانى در مملكت
ملكوت همانند خورشيد مى درخشد و من دعايش را مستجاب مى كنم ، آنچه از من
بخواهد به او عنايت مى نمايم ، عدم تحمّلش را مى بخشم ، در غفلت چراغ راهش
مى شوم ، در تاريكى نورش گشته دستش را مى گيرم . او ميان مردم مانند فردوس
در بين بهشتهاست كه نهرهايش هميشگى و ميوه هايش بى تغيير است (8) .
نمازگزار حتماً به اين معنى توجه دارد كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود
:
* كسى كه دوست دارد بداند نمازش قبول است يا نه ، ملاحظه كند كه آيا
نمازش او را از فحشا و منكرات باز مى دارد يا نه . به اندازه اى كه نمازش
قدرت حفظ او را از مفاسد دارد به درگاه حق قبول است (9) .
جامعه نمازگزار جامعه اى است پاك ، و كشور با نماز كشورى است سعادتمند .
در مملكتى كه همه اهل نمازند ، از ظلم و تجاوز و بغى و فحشا و منكرات و
فساد و قساوت و بدبينى و بى اعتبارى و دزدى و چپاول خبرى نيست . در آن مرز
و بوم كه مردمش متوسل به نمازند از دادگستريهاى عريض و طويل و پرونده هاى
جنايى اثرى نيست .
در آن آب و خاك كه سايه نماز بر سر ملت آن است از نزاع و جدال و جنگ و
خونريزى و طلاق و جدايى و هجوم به ناموس ملت و بى حجابى سراغى نگيريد .
كشور با نماز ، مأمور مسلّح براى حفظ مال مردم و راحت و امنيّت خانواده
ها نمى خواهد .
در ملّتى كه حقيقت نماز حكمفرماست بحثى از زندان و زندانبان نيست ،
بدهكار مال مردم را مى دهد ، و طلبكار آسايش و امنيت دارد .
در جامعه با نماز خون و مال و عرض و آبروى مردم محترم است و اين نماز
است كه ضامن خير دنيا و آخرت انسان هاست .
كشور با نماز نمونه اى از بهشت آخرت ، و ملت بى نماز دچار انواع بدبختى
ها و مفاسد است .
نماز چراغ پرفروغ حيات ، آرام بخش قلب ، معشوق مناجاتيان ، عرصه گاه
خوشبختى اهل حق ، نور چشم مشتاقان جمال ، وسيله قرب مقرّبان و دستگيره نجات
اميدواران است .
ارزيابى وضع بى نماز
كتاب الهى و روايات اصيل اسلامى درباره مردم بى نماز ، يا آنان كه اين مسئله
مهمّ ملكوتى را سبك فرض مى كنند ، نظرياتى دارند كه به قسمتى از آنها در حدّى
كه لازم است اشاره مى شود :
* اى اهل ايمان ! با آن دسته از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به بازيچه
گرفتند دوستى برقرار مكنيد و اگر خود را مؤمن مى دانيد از خدا بترسيد . آرى !
چون شما نداى نماز برداريد آن را مسخره و بازى فرض مى كنند . علتش بى خبرى آنان
از حقايق اصيل عالم است...
رسول من ! بگو : آگاه سازم كدام قوم را نزد خداى منتقم بدترين پاداش است :
كسانى كه خدا بر آنان لعن فرستاد و نسبت به آنها غضب كرد و آنان را به صورت
ميمون و خوك مسخ نمود ، و آن كس كه بندگى حق را رها كرد و به عبادت شيطان روى
آورد ، در پيشگاه خدا از بدترين منزلت برخوردار است . اينان گمراه ترين مردم از
راه الهى هستند . (10) .
در اين آيات ، مردمِ جداى از ايمان و نماز ، ملعون و مغضوب حق معرفى شده اند
و به آنان وعده عذاب سخت روز قيامت داده شده است .
* آنان كه پس از خداپرستان ، رشته زندگى را به دست گرفته و در ميدان زودگذر زندگى نماز را ضايع و از شهوات پيروى نمودند ، بزودى كيفر گمراهى
خويش را خواهند ديد (11) .
* بندگانى كه در بهشت الهى غرق نعمت اند از دوزخيان مجرم مى پرسند : به
خاطر چه برنامه اى به جهنم افتاديد ؟ پاسخ مى دهند : از نمازگزاران نبوديم
، از پاافتادگان را طعام نداديم ، با اهل باطل به بطالت نشستيم ، و روز
قيامت را تكذيب كرديم (12) !!
حضرت صادق (عليه السلام) از رسول الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت
مى كند :
* كسى كه نماز را سبك انگارد به خدا قسم در كنار حوض بر من راه ندارد (13)
.
و نيز آن حضرت از پيامبر بزرگوار روايت مى كند :
* شيطان تا زمانى كه مردم به نمازهاى واجب يوميّه و ادايش در وقت اهميت
مى دهند ترسناك است و آه و ناله دارد ، اما زمانى كه نماز را ضايع كنند
آنان را به راحتى در بدبختى هاى بزرگ مى كشاند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* لا حَظَّ فِى الاِسْلامَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ (14) .
آن كه نماز ندارد از اسلام بهره ندارد .
و نير فرمود :
* لِكُلِّ شَىْء آفَةٌ وَ آفَةُ الدّين تَرْكُ الصَّلوة (15) .
براى هر چيزى آفتى است كه آن را نابود مى كند و آفت دين ترك نماز است .
ابو بصير مى گويد :
* براى تسليت گفتن به سبب شهادت حضرت صادق (عليه السلام) به خانه آن
جناب رفتم ، اُم حميده چون مرا ديد به سختى گريست ، من هم گريه كردم . سپس
گفت : اگر امام را هنگام مرگ مى ديدى تعجب مى كردى ، ديده گشود و گفت :
تمام خويشان مرا جمع كنيد . همه را حاضر كرديم ، فرمود : آن كه نماز را سبك
بشمارد به شفاعت ما نمى رسد (16) .
موانع نماز
قرآن مجيد و روايات بر اين معنى گواهند كه در راه به پاداشتن نماز
موانعى وجود دارد كه مسلمانان بايد سعى كنند از آنها دور مانده و به هنگام
برخورد با آن موانع به مبارزه برخيزند و تا سرحدّ سركوبى آنچه نمى گذارد
انسان وارد بارگاه نماز شود به كوشش و جهاد ادامه دهند .
در اين قسمت هم مثل بخشهاى گذشته از متن قرآن و روايات استفاده شده است
. خوانندگان محترم را به دقت در اين فصل توجّه مى دهم :
* اى مردمى كه به حق گرايش پيدا كرده ايد ! بدانيد شراب و قمار و بت
پرستى و تيرهاى گروبندى برنامه هايى است پليد و از كارهاى شيطان . حتماً از
آنها دورى كنيد تا به رستگارى برسيد . شيطان مى خواهد به وسيله شراب و قمار
ميان شما عداوت و دشمنى ايجاد كند و مخصوصاً به وسيله اين برنامه هاى پليد
شما را از نماز و ذكر حق باز دارد . آيا از اين برنامه ها دست برمى داريد
تا به فتنه شيطان دچار نشويد (17) ؟!
* به مردم منافق و آنان كه ظاهر و باطن يكى ندارند بگو : آنچه انفاق
كنيد ـ چه با ميل چه با زور ـ از شما پذيرفته نيست ، زيرا كار شما خودستايى
است و شما مردمى هستيد كه سخت به فسق خو گرفته ايد . اى رسول من ! هيچ مانعى از قبول نفقات آنها نبود جز آنكه آنان به خدا و رسول كافر
بودند ، و اين كه در نماز شركت مى كنند براى تظاهر است ، زيرا از نماز
اكراه دارند و سخت كسل اند ، و مالى را هم كه مى دهند از روى شوق
نيست (18) .
آنچه به عنوان قسمتى از موانع نماز از آيات ذكر شده استفاده مى شود
، مى توان در چهار قسمت خلاصه كرد :
1. شراب
2. قمار
3. بت پرستى
4. ريا
من لازم مى دانم براى توضيح هر يك از اين موانعى كه در راه نماز است
و قرآن به آن اشاره فرموده به روايات متوسل شوم و نظر معصومين (عليهم
السلام) را نسبت به اين چهار قسمت منعكس كنم .
شراب :
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود :
* شرابخوار با روى سياه ، دهان كج ، زبان بيرون آمده ، و ناله و
فرياد از شدت تشنگى وارد قيامت مى گردد و به او از چاهى كه در آن چرك
بدن زنان زناكار ريخته شده مى آشامانند (19) .
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
* اى يونس بن ظبيان ! از طرف من به مردم بگو : هر كس يك جرعه شراب
بنوشد خداوند و ملائكه و انبيا و مؤمنان او لعنت مى كنند . مستى
شراب روح ايمان را از كالبد مى برد و به جايش روح پست و كثيف و لعنت
شده قرار مى دهد (20) .
پيامبر اسلام در رابطه با شراب ده نفر را لعنت كرده است :
* غرس كننده درخت ، نگهبان آن ، فشار دهنده انگور ، ساقى خورنده ،
حمل كننده ، تحويل گيرنده ، خريدار ، فروشنده ، دريافت كننده پول (21) .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* از اولين برنامه هايى كه خداوند نهى فرموده شرابخوارى ، بت پرستى
، و ستيزه با مردم بوده است (22) .
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است :
* شرابخوارى مبدأ تمام گناهان است (23) .
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
* شراب منبع تمام آلودگى هاست و شرابخوار تكذيب كننده قرآن است ،
زيرا اگر قرآن را باور مى داشت حرامش را حرام مى دانست (24) .
حضرت باقر (عليه السلام) مى فرمايد :
* خداوند به چيزى مانند ميخوارگى معصيت نشده . براى شرابخوار مست
زناى با مادر و دختر و خواهر امرى عادى است ، زيرا به هنگام مستى
آنان را تشخيص نمى دهد ، و نيز براى مشروبخوار ترك نماز برنامه آسانى
است (25) .
به اميرالمؤمنين (عليه السلام) عرضه داشتند : شما فرموديد : شراب از
دزدى و زنا بدتر است ؟! فرمود :
* آرى ! زناكننده ممكن است گناه ديگرى مرتكب نشود ولى شرابخوار چون
مست شده زنا مى كند ، آدم مى كشد ، نماز را رها مى سازد (26) .
قمار
قرآن مجيد قمار را از گناهان كبيره مى داند (27) .
قمار عملى است كه براى برنده و بازنده توليد دشمنى مى كند . قمارباز
اگر ببازد به خاطر از دست دادن مالى كه به زحمت فراهم كرده دشمنىِ
برنده را به دل مى گيرد ، و اگر ببرد بازنده مقابلش دشمنش مى شود .
كمتر مجلسى براى قمار تشكيل مى شود كه در آن نزاع و كينه برنخيزد ،
و چه بسا بازنده مال به خاطر فراوانى حسرت و اندوه دست به خودكشى بزند
، يا براى جبران از بين رفتن مالش به گناهان ديگر از قبيل دزدى يا
آدمكشى دچار شود .
جميع آلات و ادوات قمار ، ساختن و فروختن و نگهدارى آنها حرام است .
و نشستن در مجلس قمار هم در آيين الهى ممنوع اعلام شده است .
روايات حرمت قمار مانند حرمت شراب ، در كتابهاى با عظمت كافى و
وسايل فراوان است ، مى توانيد به اين او منبع ارزنده اسلامى مراجعه
كنيد .
براى نمونه به يكى از آن روايات كه ابزار قمار هم در آن ذكر شده
اشاره مى شود :
* امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : فروش شطرنج و خوردن پول آن حرام
و نگاه داشتنش كفر و بازى با آن شرك و سلام كردن به بازى كننده آن گناه و
ياد دادن آن به مردم معصيت بزرگ است .
آن كس كه دست به شطرنج مى زند همانند اين است كه دست در گوشت خوك فرو مى
برد و كسى كه به آن نظر مى اندازد همانند آن است كه به عورت مادرش نگاه مى
كند .
بازى كننده و سلام كننده بر او نگاه كننده به بازى ، همه و همه درگناه
مساوى هستند و آن كس كه به بازى شطرنج بنشيند براى خويش در دوزخ جا تهيه مى
كند و زندگى آن جهان برايش ايجاد حسرت مى نمايد .
از همنشينى با قمارباز بپرهيزيد ، زيرا اهل آن مجلس محل خشم خدايند و هر
ساعت در معرض غضب اند ، و چون نازل شود شما را هم خواهد گرفت (28)
قمارباز چون به قمار بنشيند تمام همت و نيرويش متوجه بردن مال از طرف
مقابل است و براى اين برنامه ناچار است ساعت ها معطل شود . مجالس قمار گاهى
از اول روز تا غروب يا از غروب تا نزديك صبح ادامه پيدا مى كند و قماربازِ
خسته و درمانده در طول روز يا در طول شب چگونه مى تواند به نماز قيام كند ؟
مگر قمارباز با نماز جمع مى شود ؟
بت پرستى
بت پرستى يعنى روى گرداندن از تمام فضايل وآلوده شدن به تمام رذايل .
بتهايى كه در معرض پرستش واقع شده اند و مى شوند بر دو دسته جاندار و بى جان اند : جاندار همانند فرعون و نمرود و شداد و يا گوساله و گاو و
گوسپند و ساير حيوانات . بيجان مانند خورشيد ، ماه ، ستارگان ، درخت و نبات
، سنگ و چوب و ساخته هاى دست خود انسان مانند لات ، هبل ، عُزّى ، پول و
...
اين بتها در عين جاندارى و بيجانى ، بتهاى بيرونى اند ، و اما بتهاى
درونى عبارتند از هواى ، غرايز ، شهوات و ...
اينكه انسان به هنگام گرفتار آمدن به پرستش بتهاى جاندار و بيجان ،
درونى و بيرونى ، از تمام فضايل ـ مخصوصاً عبادت حق و به ويژه نماز ـ باز
مى ماند جاى ترديد نيست .
اين نكته را هم نبايد ناگفته گذارد كه منشأ پرستش بتهاى بيرونى آلودگى
باطن است . اين قلب و روح است كه اگر تزكيه شود و با تعاليم آسمانى زنده
گردد ، آدمى را از اسارت بتهاى درون و بيرون نجات مى دهد و او را به اوج
كمال مى رساند ، ولى با غفلت زدگى دل و افسردگى جان ، آدمى در تنگناى
پرستشهاى غلط قرار خواهد گرفت . در اين صورت از انسان اسير نبايد توقع
حسنات و فضيلت و انسانيّت داشت .
ريا
ريا زاويه اى از شرك و نفاق است . رياكار اگر بداند كه مردم از برنامه
اش آگاه شده و او را مدح مى كنند ، به اجراى عمل برمى خيزد ، و گرنه زحمت
انجام هيچ عبادتى را به خود نمى دهد . با اين حساب ، مسئله اجراى نماز به
وسيله رياكار بسته به توجه مردم است ، اگر بداند مردم از نمازش آگاه مى
شوند مى خواند ، و گرنه از قيام به اين عبادت بزرگ خوددارى مى كند .
ريا در حقيقت شعبه اى از شرك و بت پرستى است . خداوند بزرگ در سوره
ماعون به نمازخوانان رياكار حمله كرده و نماز آنان را به هيچ انگاشته است .
روايات باب ريا نيز زياد و فوق العاده است ، پويندگان مى توانند به
كتابهاى بحارالانوار ، محجّه البيضاء ، وسائل الشيعه ، كافى ، تحف العقول ،
خصال و جامع السعادات مراجعه كنند .
ريا باطل كننده عمل است و عملِ با ريا در روز قيامت اجر و مزدى ندارد .
در شرح مصباح ملا عبدالرزاق گيلانى در باب ريا داستان مختصر ولى جالبى
بدين مضمون نقل شده است :
* غريبى شبى در مسجدى نزول كرد ، سگى پش از او در گوشه مسجد خفته بود .
چون ساعتى از شب گذشت سگ بر خود بجنبيد ، آن غريب پنداشت كه شخصى از اهل
محله است . به اميد آنكه بامداد اهل آن محله را از حال خود خبر كند و او را
در ميان ايشان قبولى و شهرتى باشد بىوضو به نماز ايستاد و تا صبح دست و پا
مى زد و نماز بىوضو به جهت ريا مى كرد . چون هوا روشن شد سگ گوشها جنبانيد
و از مسجد بيرون رفت . مريد همه شب را به طاعت مشغول بود ، چون بامداد شد
بينى پر خاك و دامن و ريش پر باد ، به نظر شيخ آمد تا شيخ اصحاب را خبر دهد
. شيخ آن كدورت بى صفا را مشاهده كرد ، گفت : امشب به كدام كوره مبتلا شده
اى كه تو را از جهود خيبر بتر مى بينم ؟!