نماز امام
زمان در اول وقت
يكى از كسانى كه حتما نماز
خود را اول وقت مى خواند وجود نازنين ، امام زمان حضرت
مهدى (عليه السلام ) روحى و ارواح العالمين لمقدمه الفداه
مى باشد و براى آن حضرت ، ممكن نيست نماز خود را در غير
وقت خودش اقامه نمايد. بعد از آن حضرت افراد صالح و
بندگان مخلص خداونداند.
بعضى از محدثان بزرگوار نقل كرده اند كه : نماز اول وقت ،
حتما بالا مى رود و اگر كسى نماز خود را در اول وقت بخواند
ملائكه آسمان ، نماز او را با نماز امام زمان (عليه السلام
) و افراد صالح خداوند، بالا مى برند و از فضل وجود و كرم
خداوند دور است . نمازى كه با نماز امام زمان بالا رود، به
آن توجه نكند و آن را قبول ننمايد.
قرآن مجيد، نماز اول وقت را يكى از صفات مؤ منان مى داند و
مى فرمايد:
مؤ منان كسانى هستند كه نمازهايشان
را حفظ مى كنند.
(332)
حفظ نماز به اين است كه نمازگزاران آن را از اول وقت به
تاءخير نيندازند.
ويژگى نماز
صبح
قرآن كريم راجع به نماز، خصوصا نماز صبح تاءكيد
فراوانى دارد و مى فرمايد: نماز
فجر، مشهود ملائكه است .
(333)
گر چه تمام نمازها در شهود ملائكه انجام مى شود، ولى نماز
صبح در اين وادى از ويژگى خاصى بهره مند است .
در روايات اسلامى چنين بيان شده است كه : نماز صبح از ميان
نمازها، اين امتياز را دارد كه ملائكه شب و روز آن را
مشاهده مى كنند؛ زيرا نماز نماز صبح اگر در اول وقت و در
وقت فضيلت خود انجام شود. دقيقا در لحظه اى انجام شده است
كه ملائكه شب ، جاى خود را به ملائكه روز مى دهند.
بنابراين هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود.
به بيان روشن تر، ملائكه شب كه مراقب اعمال بندگان مى
باشند، اول صبح جاى خود را به ملائكه روز مى دهند و آنان
از اول طلوع فجر صادق مراقب اعمال مى شوند.
كسانى كه نماز خود را اول طلوع فجر بخوانند هنگامى كه
ملائكه شب ، مى خواهند پست خود را تحويل فرشتگان صبح دهند،
آخرين چيزى كه در پرونده عمل انسان نمازگزار مى نويسند
همان نماز است و هنگامى كه فرشتگان روز، پست مراقبت را
تحويل مى گيرند اولين چيزى كه در اول پرونده اعمال انسان
قبت مى كنند همان نماز صبح است .
(334)
بنابراين ، نماز صبح كه اول وقت خوانده شود در دو پرونده
ثبت مى شود.
پس اى انسان مؤ من و اى نمازگزار! وقتى مؤ ذن تو را دعوت
به نماز و رستگارى مى كند، تو هم از دل و جان جواب او را
بده و خود را آماده نماز كن .
سپيده دم كه نواى اذان
به گوش آمد
|
روان خفته در آغوش تن
به هوش آمد
|
مرا كه مردمك ديده ، شب
نمى آسود
|
ز شور بانگ مؤ ذن ،
توان و توش آمد
|
در آى
(335) قافله شب كه مى گذشت از دور
|
چو ذكر حلقه كروبيان به
گوش آمد
|
صداى غلغله ، از بزم
قدسيان برخاست
|
در اين سماع مقدس كه
جان به جوش آمد
|
مگر نسيم سحر در چمن
صبوحى زد
|
كه مست بوى گل ، از كوى
مى فروش آمد
|
اذان صبح به گلدسته ،
طرفه نقشى بست
|
كه در شنيدن آن ، مرغ
شب ، خموش آمد
|
به باد نغمه كه درناى
مرغ حق بشكست
|
خروش كنگره عرش در خروش
آمد
|
غراب شام سيه ، سايه از
زمين بگرفت
|
كه باز صبح طلائى ،
سپيده پوش آمد
|
محيط بانگ اذان را شنيد
و با دل گفت
|
به رستگارى ما مژده از
سروش آمد
|
پانزده پاداش
براى نماز اول وقت
اگر در نماز اول وقت و صحيح خوانده شود، خداوند
متعال پانزده خصلت به نمازگزار عطا مى كند.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در اين خصوص فرمود:
كسى كه پنج وقت نماز را حفظ كند و آن را حفظ كند و آن را
در اول وقت ، صحيح (با ركوع و سجود كامل ) انجام دهد،
خداوند پانزده خصلت به او عطا مى كند: سه خصلت در دنيا، سه
خصلت هنگام مرگ ، سه خصلت در فبر، سه خصلت وقتى كه محشور
مى شود، و سه خصلت نزد پل صراط.
اما آن سه خصلتى كه خداوند، در دنيا به نمازگزار عطا مى
كند عبارت اند از اين كه :
1- عمرش طولانى مى گردد.
2- مالش فراوان و اهلش زياد و با بركت مى شود.
3- در دنيا زندگى راحتى خواهد داشت .
آن سه خصلتى كه خداوند، هنگام مرگ به او عطا مى كند اين
است كه : 1- ترس او را بدل به امنيت مى كند.
2- فزع او را بدل به آسايش مى نمايد.
3- او را بشارت به داخل شدن در بهشت مى دهد؛ زيرا خداوند
در قرآن مجيد مى فرمايد:
كسانى كه گفتند خداى ما الله است و
در حرف خود استقامت كردند، ملائكه بر آنان نازل مى شوند و
مى گويند: خوف و ترسى نداشته باشيد! محزون نشويد! بشارت
باد شما را به بهشتى كه به آن وعده داده شده ايد.
(336)
اما آن سه خصلتى كه خداوند، در قبر به او عطا مى كند اين
است كه :
1- سئوال نكير و منكر را بر او آسان مى كند.
2- قبر او پهن و با وسعت مى شود.
3- درى از درهاى بهشت از بالاى سرش به سوى او باز مى شود.
و آن سه خصلتى كه هنگام محشور شدن ، نصيب او مى شود آن است
كه :
1- از قبرش خارج مى شود، در حالى كه صورتش مانند ماه شب
چهارده مى درخشد، همان طورى كه خداوند در قرآن مى فرمايد:
نورشان از اطراف و جلو آنان حركت مى
كند.
(337)
2- اين كه نامه عملش را به دست راستش مى دهند.
3- حساب او را آسان و كوتاه مى كنند. قرآن درباره اين
افراد مى فرمايد:
چنين افرايد را حسابشان را بسيار
آسان مى كنند.
(338)
اما آن سه خصلتى كه نزد پل صراط و هنگام ملاقات با خداوند
شامل حالش مى شود آن است كه :
1- خداوند هنگام عبور از پل صراط از او راضى است .
2- از جانب خداوند به او سلام گفته مى شود؛ زيرا خداوند در
اين خصوص مى فرمايد:
سلام از جانب خداوند رحيم و مهربان
بر او باد.
(339)
3- خدا به سوى او نظر رحمت مى كند، در حالى كه صورتش
نورانى است . خداوند در اين خصوص مى فرمايد:
صورت هاى آنان در آن روز، روشن و
نورانى است و به سوى پروردگارشان نظر مى كنند.
(340)
از اين روايت متوجه مى شويم كه هر كس نماز خود را در اول
وقت و صحيح انجام دهد، خداوند در مواقع حساس و خطرناكى به
فرياد او مى رسد و او را از
هول
، ترس وحشت قبر و سختى هاى قيامت نجات مى دهد و نمازش به
صورت شخص نورانى و خوش قيافه مجسم مى گردد و در قبر، مونس
او مى شود و هر كجا او به مشكل برخورد كرد، آن مشكل را بر
طرف مى كند.
البته آن نمازى در قبر، مونس انسان مى شود كه نمازگزار،
گناهان كبيره انجام نداده و رابطه او با خدا تيره و تار
نشده باشد.
در اين باره رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم
مى فرمايد:
كسى كه پنج وقت نماز را به موقع و اول وقت ، انجام دهد و
از گناهان كبيره اجتناب كرده باشد. روز قيامت كه مى شود،
منادى پروردگار ندا مى كند و مى گويد: از هر درى كه مايلى
وارد شويد
داخل بهشت
شو!
پاداش نماز اول وقت
در روايت آمده است كه : حضرت عبدالعظيم حسنى از
امام يازدهم امام حسن عسكرى (عليه السلام ) نقل مى كند كه
فرمود:
موسى بن عمران با خدا سخن گفت و عرض كرد: بار خدايا! پاداش
كسى كه نمازش را در اول وقت بخواند چيست ؟
فرمود: خواسته هايش را برآورده مى كنم و بهشت را براى او
مباح مى گردانم .
(341)
چون نمازگزار بهترين و با ارزش ترين و مفيدترين كارهاى خود
را كنار گذاشته و از آن ها چشم پوشى كرده و نماز واجب الهى
را بر همه منافع خود مقدم داتشه است ، خداوند متعال هم ،
بهترين و بالاترين كاخها و جايگاه هاى بهشت را براى او
مباح و حلال گردانيده و او را به بهترين نعمت هاى خويش
متنعم مى نمايد.
فصل سوم :
تاءخير نماز از اول وقت
چون به اهميت و پاداش نماز اول وقت با توجه به
روايت هايى كه ذكر كرديم پى برديم ، لازم دانستم آيات و
رواياتى كه درباره مذمت تاءخير نماز از اول وقت آمده است
را متذكر شوم تا افرادى كه بى توجه به نماز اول وقت هستند
به فكر افتاده و كوشش كنند حتى الامكان نماز خود را به
تاءخير نياندازند و براى نماز اول وقت ، آماده شوند.
قرآن ، مجيد، در مورد كسانى كه توجه به نماز ندارند و از
آن غافل اند و آن عبادت بزرگ الهى را به تاءخير مى اندازند
چنين مى فرمايد:
ويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم
ساهون
واى بر نمازگزاران ، همان نمازگزارانى كه نماز خود را به
دست فراموشى مى سپارند، نه ارزشى براى آن قائل اند و نه به
وقتش اهميتى مى دهند و نه اركان و شرايط آدابش را رعايت مى
كنند.
عده اى هستند كه پيوسته نماز را فراموش مى كنند؛ پيداست كه
چنين افرادى براى نماز اهميتى قائل نيستند و يا به آن
ايمان ندارند و اگر گاه گاهى نماز مى خوانند از ترس زبان
مردم است .
كمله
ويل كه 38 بار در آيات
آمده است . به معناى هلاكت و نفرين و بدى است .
بعضى از مفسران گفته اند:
ويل
يك بيابانى است در جهنم ، در آن چاهى قرار دارد كه طول آن
هفتاد سال راه است و اگر تمام كوه هاى عالم را در آن
بريزند، همه آن ها بر اثر حرارت آن ، آب مى شوند.
بلى كسانى كه نماز را در اول وقت نمى خوانند و آن را كوچك
مى شمارند و در خواندن آن سهل انگارى مى كنند داخل چاه
ويل خواهند شد.
(342)
كسى فكر نكند كه شايد چاه
ويل
مربوط به كسانى باشد كه اصلا نماز نمى خوانند يا نماز را
قبول ندارند، بلكه آيه راجع به كسانى است كه نماز مى
خوانند، ولى آن را در آخر وقت اقامه مى كنند. آن را كوچك
حساب مى نمايند و كار دنيا را بر نماز، مقدم مى دارند.
امير المؤ منين (عليه السلام ) در مذمت تاءخير نماز از اول
وقت ، فرموده است :
چيزى در پيشگاه خداوند بهتر از نماز
نيست ، پس خود را مشغول به امور دنيا نكنيد و نماز خود را
از اول وقت ، تاءخير نيندازيد؛ زيرا خداوند متعال ، قومى
كه نماز را از اول وقت به تاءخير مى اندازند، مذمت و سرزنش
كرده است و آيه فوق الذكر را تلاوت فرمود.
(343)
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در آن مرضى كه از
دنيا رفت ناگهان بى هوش شد و بعد از به هوش آمدن در اين
باره فرمود:
به شفاعت من نمى رسد كسى كه نماز
خود را از اول وقت به تاءخير اندازد.
(344)
نيز در تاءخير نماز چنين فرمود:
كسى كه نماز عصر را تا هنگامى كه
خورشيد، پشت كوه مخفى شود تاءخير اندازد، در بهشت نه مالى
دارد و نه ثروتى ، نه اهل دارد و نه عيالى .
(345)
ابن سلام در اين باره مى گويد: بر امام صادق (عليه السلام
) داخل شدم و گفتم : چه مى فرماييد درباره كسانى كه نماز
عصر خود را بدون عذر شرعى به تاءخير مى اندازد؟
آن حضرت فرمود: روز قيامت ، وارد مى شوند در حالى كه براى
آنان نه اهلى است و نه مالى .
عرض كردم : فدايت شوم اگر چه از اهل بهشت باشند.
فرمود: اگر چه از اهل بهشت باشند.
عرض كردم : آيا منزلشان در بهشت است ؟
فرمود: خير، او در بهشت منزلى ندارد و مثل آنان مانند كسى
است كه اهل خود را ميهمان كند و جايى براى پذيرايى مهمانان
خود نداشته باشد.
(346)
نيز درباره تاءخير نماز مغرب فرمود:
معلون است ، كسى كه نماز مغرب را به تاءخير اندازد تا
هنگامى كه ستاره هاى آسمان در نظرها پديدار شوند.
(347)
نيز فرمود:
كسانى كه نماز مغرب را
بدون علت به عقب اندازند تا ستاره ها پيدا شوند من از آنان
بيزارم و در قيامت توجهى به آنان نمى كنم .
(348)
كسانى كه نماز خود را از اول وقت تاءخير مى اندازند فكر
نكنند كه حتما موفق خواهند شد كه آن را بخوانند، موفق
نشدند و مرگ گريبان آنان را گرفت .
حضرت على بن موسى الرضا (عليه السلام ) در اين باره فرمود:
نمازهاى خود را محافظت كنيد و آن ها
را در وقت هاى خودشان بخوانيد؛ زيرا انسان ، ايمن از حوادث
نيست و كسى كه وقت نماز واجب بر او داخل شود و بدون عذر و
عمدا كوتاهى كند و آن را به تاءخير اندازد خطا كار است
.
(349)
در اين حديث امام مى فرمايد: انسان ! ايمن از حوادث نيست ؛
زيرا هر لحظه ممكن است انسان در معرض خطر واقع شود و مرگ
او برسد. مثلا ممكن است سكته قلبى يا سكته مغزى كند يا
تصادف نمايد و مرگ مهلت ندهد و موفق به انجام دادن نماز
نگردد. كسى هم متوجه نشود كه قضاى آن را به نيابت او به جا
آورد و اين واجب بزرگ و دين الهى بر گردن او بماند و تا
قيامت معذب باشد.
تاءخير انداختن نماز از اول وقت ، كفاره دارد. عده اى نماز
مغرب را نخواندند تا هنگامى كه ستاره ها در آسمان پيدا
شدند، آنان براى جبران و كفاره اين تاءخير دو بنده خريدند
و آزاد كردند و تصميم گرفتند كه ديگر نماز را از اول وقت
تاءخير نيندازند.
فصل چهارم :
موارد تاءخير نماز از اول وقت
تا اين جا مختصرى از آيات و رواياتى را كه درباره
فضيلت نماز اول وقت و مذمت تاءخير انداختن آن را متذكر
شديم . حال ببينم آيا در مواردى تاءخير انداختن نماز جايز
است يا نه ؟
در پانزده مورد انسان مى تواند نماز را به تاءخير اندازد و
تا آخر وقت صبر كند. اين صبر نه تنها جايز بلكه مستحب است
و آن موارد عبارت اند از:
1- كسى كه مى خواهد نافله ظهر و عصر را بخواند، مى تواند
نماز ظهر و عصر را تاءخير اندازد و بعد از خوردن نافله ،
نماز ظهر و عصر را بخواند.
2- كسى كه مى خواهد شب دهم ذى الحجه از عرفات به سوى مشعر
الحرام حركت كند، مستحب است نماز را تاءخير اندازد تا هنگم
كه به مشعر الحرام برسد و نماز مغرب و عشاء را در آن جا به
جا آورد. اگر چه يك چهارم از شب بگذرد.
3- كسى كه نماز قضاى واجبى بر ذمه اوست ، مستحب است نماز
واجب را تا آخر وقت تاءخير اندازد و تا هنگامى كه نماز قضا
شده را نخوانده نماز واجب خود را نخواند.
4- كسى كه نماز شب را شروع كرده و چهار ركعت آن را خوانده
است ، سپيده صبح طلوع نمايد، مى تواند نماز صبح را تاءخير
اندازد و نماز شب را تكميل كند، و بعد نماز صبح را بخواند.
5- كسى كه روزه گرفته و اول افطار، يا زياد گرسنه است يا
كسانى براى افطار كردن ، منتظر او هستند مى تواند نماز
مغرب را تاءخير اندازد، اول ، افطار كند و بعد نماز مغرب
را بخواند.
6- كسى كه در اول وقت ، بو ل و غائط بر او فشار آورده است
، بايد اول قضاى حاجت كند و بعد از آن مشغول خواندن نماز
شود.
7- كسى كه مى خواهد براى حج و عمره احرام ببندد مى تواند
نماز واجب خود را از اول وقت ، تاءخير اندازد و نماز احرام
را بخواند و بعد از آن ، واجب را به جا آورد.
8- كسى كه آب براى وضو گرفتن ندارد و مجبور است نماز خود
را با تيمم بخواند، اما احتمال مى دهد تا آخر وقت آب پيدا
كند و نماز را با وضو بخواند، بايد تا آخر وقت صبر كند،
اگر آب پيدا نكرد، نماز را با تيمم بخواند.
9- كسى كه مسافر است و مى داند اگر به محل خود برسد هنوز
وقت براى نماز، باقى است ، مى تواند نماز اول وقت را ترك
كند و هنگامى كه به منزل رسيد، نماز خود را تمام بخواند.
10- كسى كه مسافر است و مى خواهد در محل امن يا كنار آبى
پياده شود، مى تواند نماز را تاءخير اندازد تا به محل آب
برسد و بعد از فرود آمدن نماز بخواند.
11- كسى كه مى خواهد نماز خود را با جماعت بخواند و جماعت
هم آخر وقت بر پا مى شود، مى تواند نماز را در اول وقت
نخواند و صبر كند تا نماز خود را در آخر وقت به جماعت
بخواند.
12- كسى كه تاءخير نماز را از جهتى بهتر مى داند؛ مثلا، مى
داند در آخر وقت ، نماز خود را با حضور قلب مى خواند يا مى
خواهد به مسجد يا حرم ائمه اطهار عليهم السلام برود و آن
جا نماز بخواند، مى تواند نماز را تاءخير اندازد.
13- كسى كه مى خواهد حاجت مؤ منى را برآورد، مى تواند نماز
را تاءخير اندازد، اول حاجت مؤ من را برآورد و بعد از آن ،
نماز بخواند.
14- كسى كه بدهكار است و اول وقت ، طلبكار طلب خود را مى
خواهد، بايد نماز را تاءخير اندازد. اول طلب مردم را بدهد
و بعد از آن ، نماز بخواند.
15- كسى كه مى خواهد اول وقت ، نماز بخواند و از طرفى مسجد
نجس شده ، چون تطهير مسجد، واجب فورى است ، بايد اول
مسجد را تطهير كند و بعد نماز را بخواند.
(350)
نماز اولوقت
را مقدم مى داشت
بعد از آن كه فضيلت نماز اول وقت را بيان كرديم و
روايت هايى كه در اين خصوص از حضرت رسول صلى الله عليه و
آله و سلم و امامان پاك عليهم السلام رسيده بود، متذكر
شديم ، به نقل داستان زنى كه دائم نماز خود را در اول وقت
مى خواند و بر كارهاى ديگر مقدم مى داشت و خداوند در عوض ،
تمام مشكل هاى او را به آسانى حل كرد مى پردازيم .
نقل شده است كه : روزى واعظى بالاى منبر، مردم را موعظه و
نصيحت مى كرد، در ضمن مردم را هم ، تشويق به نماز اول وقت
مى نمود و مى گفت :
اى مردم ! نماز اول وقت را بر كارهاى دنيايى خود مقدم
بداريد، هر زن و مردى كه مواظبت بر نماز اول وقت كند و آن
را بر همه كارهاى خود، مقدم بدارد، قلبش نورانى مى شود و
خداوند امور دنيا و آخرت او را كفايت مى كند، كارهايش را
اصلاح و او را از شر اشرار و دشمنان حفظ مى نمايد.
زنى پاك دل پاى منبر بود و حرف هاى او را شنيد. پس از آن
تصميم گرفت كه هميشه نماز را اول وقت بخواند و كارهايى كه
مربوط به دنياست بعد از آن انجام دهد.
از قضا روزى براى پختن نان خمير كرده و تنور را روشن نموده
بود. در همين موقع كودك او هم ، شروع به گريه كرد و از طرف
ديگر، صداى اذان نماز هم بلند شد و بايد همه اين كارها را
در عرض هم انجام مى داد. حيران و سرگردان ماند كه چه كند.
در اين حال فكر كرد و گفت : بايد نماز اول وقت را مقدم
دارم و بعد از آن ، بچه را شير دهم و در مرحله سوم مشغول
پختن نان شوم . از اين جهت اول نماز را شروع كرد.
در اين هنگام ، شيطان عصبانى شد و كينه اين زن را به دل
گرفت ، حسادت او به جوش آمد كه اين زن چقدر به نماز اول
وقت ، اهميت مى دهد.
با خود گفت : بايد از راه مكر و حيله ، كارى كنم كه اين زن
نماز خود را بشكند. به دنبال اين فكر بچه او را برداشت و
در تنور آتش انداخت . صداى گريه بچه بلند شد و به گوش مادر
رسيد. قلب مادر از اين عمل ، آتش گرفت ، غم هاى عالم به او
روى آورد، نزديك بود نمازش را قطع كند.
يك مرتبه به خود آمد و گفت : اين ، عمل شيطان است ، من
بايد نماز را به آخر برسانم و بدون توجه به گريه بچه ،
نماز را در اول وقت با خضوع نو خشوع به انجام رسانيد. بعد
از فارغ شدن از نماز، فورا لب تنور آمد و به داخل آن ،
نگاه كرد كه ببيند چه بر سر بچه آمده است .
در اين هنگام منظره عجيبى را مشاهده كرد! ديد بچه ، در
ميان آتش مشغول بازى كردن است ؟! فورا سجده شكر به جاى
آورد و بعد از آن ، فرزندش را از تنور بيرون آورد شير داد
و بعد از آن ، مشغول پختن نان شد.
(351)
خواننده عزيز! اگر كار براى خدا و به دستور او باشد، خودش
به فرياد انسان مى رسد و نمى گذارد بنده مؤ منش در رنج و
ناراحتى به سر برد.
اين زن ، براى رضايت خداوند متعال كار كرد و خداى عزيز و
مهربان هم بچه اش را از آتش نجات داد.
در ضمن بايد توجه داشته باشيم كه حسد و كينه شيطان درباره
انسان تا چه حد است ، چگونه او سعى و حيله مى كند تا انسان
را از نماز و حق منصرف كند و براى اين كه نماز اول وقت به
آخر نرسد، چه حيله هايى انجام مى دهد.
خداوند در قرآن مجيد درباره دشمنى شيطان با انسان ، چنين
مى فرمايد:
بدانيد كه شيطان دشمن
شما است ، شما هم با او دشمن باشيد و او را دوست خود
نگيريد!
(352)
فصل پنجم :
فلسفه وقت نماز در بيان پيامبر
در اسلام براى هر نماز واجبى وقتى معين شده است .
به خصوص نمازهاى واجب شبانه روزى كه هفده ركعت است .
در آيات و رواياتى كه از معصومين عليهم السلام درباره
فلسفه نمازهاى شبانه روزى در وقت هاى مخصوص به خود آمده
است ، اين گونه بيان كرده اند:
امير المؤ منين در اين باره مى فرمايد:
يك نفر يهودى به خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و
سلم آمد و از فلسفه وقت هاى نماز سئوال كرد و گفت :
اى محمد صلى الله عليه و آله و سلم ! به چه علت ، نماز
پنجگانه در پنج وقت مخصوص ، بر امت تو واجب شده است .
آن حضرت چنين فرمود: اى يهودى ! بدان و آگاه باش تا علت آن
را برايت بيان كنم و بعد چنين اظهار داشت :
وقت نماز ظهر
هنگامى كه خورشيد، وسط آسمان قرار مى گيرد، داخل
دايره و حلقه اى مى شود. وقتى داخل آن دايره شد، تمام جهان
هستى مشغول به ذكر و تسبيح خداوند عالم مى شوند. آن ساعت
(اول ظهر) ساعتى است كه خداوند بر من درود مى فرستد و از
اين جهت خداوند، نماز ظهر را بر امت من ، واجب گردانيد.
بعد فرمود: اين ساعت ، ساعتى است كه در قيامت جهنم را مى
آورند
(353) و هيچ مؤ منى نيست كه در اين ساعت ،
مشغول ركوع يا سجود يا قيام و نماز باشد مگر اين كه خداوند
جسد او را بر آتش جهنم ، حرام مى گرداند.
وقت نماز عصر
باز آن حضرت فرمود: چون در اين ساعت (عصر) حضرت آدم
(عليه السلام ) از شجره منهيه خورد، خداوند متعال او را از
بهشت بيرون نمود.
(354) از اين جهت به ذريه و فرزندان او
نماز عصر را تا روز قيامت ، واجب نمود و همان نماز را هم
بر امت من ، واجب كرد و در بين نمازهاى واجب ، اين بهترين
نماز است .
پس از آن فرمود: خدا به من دستور داده كه نماز عصر را
بيشتر حفظ كنم و آن ، نماز وسطى است كه به حفظ آن تاءكيد
فراوانى شده است .
قرآن در اين باره مى فرمايد:
نمازها را حفظ كنيد به خصوص نماز
وسطى را.
(355)
وقت نماز
مغرب
بعد فرمود: اما مغرب ساعتى است كه خداوند، توبه آدم
را پذيرفت .
فاصله ما بين خوردن از شجره منهيه
تا پذيرفته شدن توبه آدم حدود 333 سال و 4 ماه از سال هاى
دنيا بوده كه اين مقدار، يك سوم از يك روز قيامت است
. قرآن مجيد روز قيامت را، مطابق هزار سال دنيا مى
داند.
(356)
موقع
مغرب ، هنگامى كه توبه
آدم قبول شد او سه ركعت نماز، يك ركعت براى جبران خطاى خود
و يك ركعت براى جبران خطاى همسرش حوا، و يك ركعت به خاطر
قبول شدن توبه اش به جاى آورد. خداوند هم ، به اين علت سه
ركعت نماز مغرب را بر امت من واجب كرد.
بعد فرمود هنگام
مغرب ، دعاى
انسان مستجاب است و خداوند در اين ساعت به من دستور دعا و
ذكر و تسبيح داده است . قرآن در اين باره چنين مى فرمايد:
سبحان الله حين تمسون و حين تصبحون
.
(357)
پس خدا را هنگام شامگاه و صبحگاه تسبيح و ثناى گوييد (تا
سعادت ابدى يابيد).
وقت نماز عشا
همچنين در مورد نماز عشا فرمود: چون قبر تاريك و
روز قيامت تاريك است ، خداوند به من و امتم دستور داد كه
اين نماز (عشا) را براى روشنى قبر و قيامت انجام دهيم .
هيچ قومى نيست كه به سوى نماز عشا رود، مگر اين كه جسدش بر
آتش دوزخ حرام مى شود و اين نماز را خداوند براى پيامبران
قبل از من نيز، واجب كرده بود.
وقت نماز صبح
اما در مورد نماز
صبح
فرمود: خداوند به من دستور داد كه نماز فجر را قبل از آن
كه خورشيد، طلوع كند و كفار و مشركان براى آن ، سجده كنند،
بخوانم . آن نمازى است كه ملائكه شب و روز بر آن شهادت مى
دهند.
(358) (زيرا نماز
صبح اگر در اول وقت خوانده شود، فرشتگان مراقب شب ،
آن را در پرونده اعمال مربوط به شب و فرشتگان روز در
پرونده مربوط به روز، ثبت و ضبط مى كنند.)
(359)
فلسفه وقت
نماز در بيان امام صادق (عليه السلام )
در مورد وجوب و فلسفه نماز در اوقاف مخصوص ، روايت
ديگرى در اين باره آمده است كه آن را بيان مى كنيم .
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه فرمود:
وقتى حضرت آدم از آن شجره منهيه
تناول كرد و از بهشت بيرون شد، سياهى وحشت ناكى از سر تا
قدم او را فرا گرفت ، به اين دليل محزون و غصه مند شد و
دائم گريه مى كرد.
روزى جبرئيل بر او نازل شد و گفت : اى آدم ! چرا گريه مى
كنى ، علت گريه تو چيست ؟ آدم گفت : اى جبرئيل ! چرا گريه
نكنم ؟ در حالى كه بدن زيباى مرا سياهى فرا گرفت است .
در اين هنگام جبرئيل گفت : اى آدم ! الآن وقت نماز اول است
، برخيز و نماز بخوان ! آن حضرت برخاست وضو گرفت و نماز
خواند. آن سياهى تا گردنش برطرف شد.
باز جبرئيل نازل شد و گفت : اى آدم ! الآن وقت نماز دوم
است ، برخيز و نماز بخوان ! آدم در وقت دوم باز نماز
خواند، آن سياهى تا نافش برطرف شد.
مرتبه سوم ، جبرئيل آمد و گفت : اى آدم ! الآن وقت نماز
سوم است ، حركت كن و نماز سوم را به جاى آور! وقتى آدم ،
نماز سوم را به جا آورد سياهى تا زانوهايش برطرف شد.
در مرتبه چهارم نازل شد و گفت : اى آدم ! اين وقت نماز
چهارم است ، از جاى خود، حركت كن و نماز چهارم را ادا كن !
وقتى آدم نماز چهارم را در وقتش ادا كرد، سياهى تا قدمش
پايين آمد.
در پنجمين مرحله ، جبرئيل فرود آمد و گفت : يا آدم ! اين
ساعت ، وقت نماز پنجم است . حضرت آدم برخاست و نماز پنجم
را خواند. آن سياهى خطرناك كه او را رنج مى داد، از تمام
بدنش بيرون رفت و بدنش مانند اول سفيد و نورانى شد. از جهت
خوشحالى حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و او را شكر نمود.
در اين هنگام جبرئيل گفت : اى آدم ! مثل اولاد تو در اين
نمازهاى پنجگانه مثل تو است . اگر آنان مانند تو، اين پنج
نماز را در پنج وقت مخصوصشان به جاى آورند، از تمام گناهان
بيرون مى آيند، دل و پرونده آنان كه بر اثر گناه سياه شده
است ، باز سفيد مى شود.
(360)
آرى ، نماز اگر با تمام اجزا و شرايط در وقتش به جاى آورده
شود، قدرت دارد كه سياهى ظاهر و باطن ، سياهى جسم و روح ،
سياهى دل و قلب ، سياهى گناه و معصيت را برطرف كند و روح و
روان آدمى را از آلودگى گناهان ، پاك و پاكيزه گرداند.
بخش دهم : سبك شمردن نماز
مجازات كسانى كه به نماز اهميت نمى دهند و آن را
كوچك مى شمارند
سبك شمردن
نياز
ارزش دادن و با اهميت جلوه دادن به نماز، نشانه
ايمان به خدا و قيامت است و بى اعتنايى به آن دليل ضعف
ايمان و نداشتن عشق و علاقه به معنويات است .
بيشتر مردم ، نماز مى خوانند، لكن به آن اهميت نمى دهند و
آن را بار سنگينى بر دوش خود احساس مى كنند.
(361)
قرآن در اين باره مى فرمايد: براى بعضى از افراد، نماز
امرى بزرگ و دشوار بوده و آن را بار سنگينى بر دوش خود
احساس مى كنند. مانند آن كه نماز، يك بار سنگينى بر دوش
آنان است .
(362)
آنان تنها در اين فكر هستند كه آن بار سنگين را بر زمين
گذارند و به قول خودشان راحت شوند. اين افراد هنگامى كه
مشغول نماز مى شوند، بدون توجه به خداوند و بدون اين كه
بفهمند چه مى كنند، چه مى گويند و با چه كسى گفت و گو مى
نمايند، مشغول خواندن آن مى شوند و خيلى از مستحبات آن را
ترك مى كنند، با عجله و شتابزدگى آن را به پايان مى
رسانند، هنوز سلام نماز را نداده ، بلند مى شوند و به
كارهاى خود مى پردازند.
آنان فكر نمى كنند، اين نماز هيچ اثرى در زندگى اجتماعى و
فردى آنان ندارد، چنين نمازى نه مانع از گناهان است ، نه
نهى از فحشا و منكرات مى كند، نه انسان را به ياد خدا مى
اندازد، نه شيطان را ناراحت و دور مى كند، نه او را ذليل و
خوار مى نمايد، اين نماز، نمازى است بدون خاصيت (تنها
نتيجه اى كه دارد اين است كه دستورى را انجام داده است ).
مؤ من ، هر عملى كه انجام دهد بايد براى غرض و مقصودى
باشد، اگر آن غرض و مقصود، عملى شود آن عمل را بايد انجام
دهد؛ اما وقتى به مقصود خود نرسد، چرا آن عمل را كه بى
خاصيت است انجام دهد.
نمازى را كه انسان در طول شصت هفتاد سال مى خواند و به
اندازه سر سوزنى در روح و روان او اثر ندارد. هر چند آن را
تكرار كند، كمتر نتيجه مى گيرد و اين نماز، بى فايده است .
به ذكر چند روايت درباره كوچك شمردن و اهميت ندادن به نماز
مى پردازيم :
1- حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در لحظه هاى آخر
عمر با بركتشان فرمود:
از من نيست كسى كه نماز خود را كوچك
و سبك شمارد. به خدا قسم ! لب حوض كوثر بر من وارد نمى
شوند و شفاعت من در روز قيامت شامل حالشان نمى شود و من در
آن روز از آنان بيزارم .
(363)
2- آن حضرت نيز فرمود: هنگامى كه انسانى مشغول نماز شود و
آن را سبك و با عجله بخواند، خداوند به ملائكه مى گويد:
اى ملائكه ! آيا بنده مرا نمى بينيد (چگونه نماز مى خواند،
او مى خواهد نماز را با عجله تمام كند و به كارهاى دنياى
خود برسد.) او خيال مى كند كه حاجت هاى او به دست ديگرى
است .
آيا او نمى داند كه تمام كارها و حاجت هاى دنيا و آخرت او
به دست من است و من بايد مشكلات او را حل كنم ؟
(364)
3- امام صادق (عليه السلام ) روزى به
حماد فرمود:
اى
حماد نمازت را بخوان تا
من مشاهده كنم . هنگامى كه حماد مشغول خواندن نماز شد،
حضرت متوجه شد كه نمازش صحيح است ، اما آداب و شرايطش درست
نيست .
رو به او كرد و فرمود: اى
حماد!
درست نماز نخواندى . چقدر زشت است كه مردى ، 60 سال بيشتر
نماز بخواند، اما يك نماز كامل با تمام آداب و شرايطش
اقامه نكرده باشد.
(365) شاعر نيز مى گويد:
عمرت از پنجه گذشت و يك
سجود
|
كه به كار آيد نكردى اى
جهود
|
4- حضرت على (عليه السلام ) فرمود: كسى كه نماز را سبك
شمارد و آن را ضايع كند، نسبت به غير نماز، تضييع بيشترى
خواهد داشت .
(366)
5- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
كسى كه نماز خود را تباه سازد در
قيامت با قارون و هامان خواهد بود. واى بر كسى كه از نماز
خود مواظبت نكند.
(367)
6- آن حضرت نيز فرمود:
كسى كه نماز
را سبك شمارد خداوند بركت ، بهره و خير را از عمر و مال او
بر مى دارد، پاداش كارهاى او از بين مى رود، دعاهايش
مستجاب نمى شود، هنگام مرگ با احساس گرسنگى ، تشنگى و ذلت
مخصوصى از دنيا مى رود، در برزخ ، گرفتار شكنجه و ظلمت و
فشار قبر مى شده ، در قيامت حساب سختى از او كشيده مى شود.
(368)
7- همچنين فرمود:
هر كه نماز را سبك
شمارد از امت من نيست .
(369)
8- از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است
كه فرمود:
همين كه انسان در هنگام نماز به غير
خدا توجه مى كند، خداوند به او مى فرمايد: به چه كسى توجه
مى كنى ؟ آيا پروردگارى غير از مرا سراغ دارى ؟ آيا مراقبى
جز من در كار است ؟ آيا به بخشنده اى غير از من دل بسته اى
، بخشنده ترين كس منم ، اگر به من توجه داشته باشى ، من و
فرشگانم به تو، توجه داريم .
(370)
نماز سبك و
مهريه سنگين
درباره سبك شمردن نماز و اهميت ندادن به آن ، به
اين داستان توجه كنيد.
روزى عربى وارد مسجد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و
سلم شد و با عجله دو ركعت نماز خواند، در حالى كه آداب و
شرايط و اركان آن را رعايت نكرد و در قرائت و حروف و كلمات
ديگر آن ، هيچ دقتى به عمل نياورد.
آنگاه براى دريافت مزد نمازى كه خوانده بود، دست هايش را
به سوى آسمان بلند كرد و گفت :
خدايا!
اعلى عليين و درجات
بالاى بهشت را روزى من كن ، قصرى زربن و بزرگ با تمام
امكانات نصيب من گردان و چهار حوريه از بهترين و زيباترين
حوريان بهشت را به من عطا فرما.
اتفاقا امام چهارم زين العابدين (عليه السلام ) در آن جا
حضور داشت و از نماز خواندن شتاب زده و در خواست نمدن
اعرابى و اين مزد بى پايان را از خداوند شنيد.
آن حضرت خطاب به او كرد و فرمود: اى
برادر عرب ! كابين و ازدواج بزرگى را (در برابر اين عمل
ناچيزت از خداوند متعال ) طلب مى كنى !
يعنى نمازى كه تو با اين كوتاهى و كم توجهى خواندى شايستگى
درخواست بهترين نعمت ها و زيباترين حوريان و عالى ترين
مكان ها را از درگاه خداوند متعال ندارد.
(371)
آخرين سخن
ابا بصير كه يكى از شيعيان
امام صادق (عليه السلام ) است مى گويد: در هنگام
شهادت امام صادق (عليه
السلام ) در مدينه نبودم ، وقتى داخل شهر شدم ، خير رحلت
آن حضرت را به من دادند. براى عرض تسليت به خانه ام
حميده همسر آن حضرت و مادر امام موسى رفتم .
وقتى چشم ام حميده به من افتاد بى اختيار اشك هايش جارى شد
و من هم گريه كردم .
همين كه گريه ام حميده تمام شد. به من گفت : اى ابا بصير!
تو در ساعت احتضار و جان دادن امام صادق (عليه السلام )
حاضر نبودى كه چه قضيه عجيبى اتفاق افتاد.
ابو بصير از او پرسيد: اى ام حميده ! چه قضيه مهمى در آن
ساعت رخ داد؟
گفت : اى عبا بصير! در آن لحظات آخر عمر، پلك هاى چشم هاى
امام صادق (عليه السلام ) روى هم افتاده بود. ناگهان پلك
هاى چشم خود را از روى هم برداشت و فرمود:
همين الآن همه اقوام و خويشاوندان مرا حاضر كنيد كه با
آنان وصيتى دارم :
ام حميده گفت : به دستور آن حضرت ، تمام خويشان و
عموزادگان ايشان را جمع كرديم و كسى از نزديكان باقى نماند
كه حاضر نشود. همه آنان منتظر و آماده بودند كه امام صادق
(عليه السلام ) در اين لحظه حساس مى خواهد چه كند و چه
بگويد؟
همين كه امام همه را حاضر ديد جمعيت را مخاطب قرار داد و
چنين فرمود:
شفاعت ما خانواده ، هرگز شامل حال
كسانى كه نماز را سبك مى شمارند و به آن اهميت نمى دهند
نخواهد شد.
(372)
گويم ز امام صادق اين
طرفه حديث
|
تا شيعه او به لوح دل
بنگارد
|
فرمود كه بر شفاعت ما
نرسد
|
مبتلا به
پانزده بلا
كسانى كه به نماز اهميت ندهند، و آن را به نحو احسن
و با تمام اجزا و شرايطش به جا نياورند و ندانند كه در
مقابل چه بزرگوارى ايستاده و چه مى گويند، خداوند آن نماز
را قبول نمى كند و از آن نماز و صاحبش بيزارى مى جويد و
آنان را در دنيا و عالم بزرخ و آخرت به پانزده بلا مبتلا
مى كند.
(373)
در اين مورد روايتى از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
وارد شده است : روزى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام از پدر
بزرگوارش سئوال كرد و عرض نمود: اى پدر گرامى ! اگر كسانى
باشند كه به نماز خود اهميت ندهند و آن را كوچك شمارند،
مجازات آنان چيست ؟
فرمود: اى فاطمه ! كسانى كه به نمازهاى پنجگانه خود اهميت
ندهند و ارزشى براى آن ها قائل نباشند، خداوند متعال آنان
را به پانزده بلا مبتلا مى كند.
سه بلا در دنيا و آن ها عبارت اند از:
1- بركت از رزق و روزى و از زندگى و عمر آن ها برداشته مى
شود.
2- خداوند سيماى صالحان را از صورت آنان محو مى كند. (در
روايت ديگرى آمده است كه آنان هر عملى انجام دهند در قبال
آن ، اجرى نمى برند).
3- دعايشان به آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
سه بلا در هنگام مرگ و آن ها عبارت اند از:
1- موقع مرگ گرسنه اند به طورى كه اگر تمام غذاهاى عالم را
بخورند گرسنگى آنان برطرف نمى شود.
2- تشنه اند به طورى كه اگر تمام آب هاى دنيا را به آنان
بنوشانند تشنگى آنان برطرف نمى شود.
3- آنان مى ميرند در حالى كه ذليل و خوارند.
سه بلا در قبر و آن ها عبارت اند از:
1- هنگامى كه او را دفن كردند، قبر او به طورى تنگ مى شود
كه دنده هاى راستش در دنده هاى چپش فرو مى رود.
2- مارها و عقرب ها بر او مسلط شده و قبرش تاريك مى شود و
خداوند ملكى را موكل مى كند كه در قبر او را عذاب كند.
3- درى از قبر او به سوى جهنم باز مى شود به طورى كه شعله
هاى آتش و دود داخل قبرش مى شود.
سه بلا در هنگام بيرون آمدن از قبر و آن ها عبارت اند از:
1- از قبرش خارج مى شود در حالى كه صورتش سياه است .
2- خداوند، ملكى را بر او موكل مى كند كه او را بر زمين
كشد در حالى كه تمام خلايق به او نظر مى كنند.
3- بر پيشانى او نوشته شده ، اين شخص از رحمت خداوند
نااميد است و پرونده عملش را از پشت سرش به او مى دهند.
سه بلا هنگام ملاقات با خدا و آن ها عبارت اند از اين كه :
1- خداوند مهربان در حالى كه نظرش به همه خلايق است اما به
او نظر نمى كند.
2- او را تزكيه و پاك از گناه و آلودگى نمى گرداند و
گناهانش را نمى آمرزد.
3- عذابى دردناك و خار كننده براى او خواهد بود.
(374)
نماز، گرفتار
كننده انسان
بيشتر نمازها، به جاى اين كه نهى كننده از فحشا و
منكر باشند و گناهان انسان را محو و نابود كنند و آن ها را
بدل به حسنات نمايند، در قيامت براى انسان درد سر و
گرفتارى درست مى كنند و جزو طلبكاران انسان در آمده و دامن
صاحبانشان را مى گيرند و خواستار مجازاتش مى شوند. نمازها
در آن روز، با شكل هايى متفاوت و قيافه هاى گوناگون تجسم
پيدا مى كنند.
در آن روز، وقتى دادگاه بزرگ عرصات تشكيل شد، كسانى كه در
دنيا حقشان از بين رفته و ضايع شده ، اطراف انسان را
محاصره مى كنند و ادعاى حق خود را مى نمايند.
در آن هنگام انسان متوجه مى شود كه عده اى مجروح و معيوب
در گوشه اى از دادگاه الهى منتظر ايستاده اند. (بعضى از آن
ها سرشان شكسته ، بعضى چشمهانشان معيوب و كور شده ، بعضى
با دست و پاى شكسته يا قطع شده و بعضى كمرشان خرد شده است
).
در اين حال منادى پروردگار به آنان خطاب مى كنند و مى
گويند: (اى مجروحان !) از دست چه كسانى شكايت دارند و
شكايت شماها درباره چه موضوعى است ؟ بياييد و شكايت خود را
مطرح كنيد تا به آن رسيدگى و حقتان به شما برگردد.
در جواب مى گويند: از دست اين نمازگزاران شكايت داريم .
اين ها كسانى هستند كه ما را معيوب و مجروح كرده اند.
نمازگزاران ، از مطرح كردن چنين شكايت هايى تعجب مى كنند و
مى گويند: خدايا! ايشان دروغ مى گويند. ما در دنيا با كسى
نزاع و دعوا نداشتيم ، ما آن ها را نمى شناسيم ، آنان چه
كسانى هستند كه از ما شكايت دارند؟!
در جواب مى گويند: ولى ما شما را خوب مى شناسيم . ما همان
نمازهايى هستيم كه تو در عالم دنيا مى خواندى اما قراءتش
درست نبود (و آن سر نماز است ) اركانش را صحيح به جا
نياوردى (و آن كمر نماز است ) شرايط و اجزايش را ناقص كردى
(و آن ها دست و پاى نمازند).
خلاصه ، نمازهاى ناقص نه تنها موجب آزادى نمازگزاران نمى
شوند، بلكه باعث گرفتارى آنان نيز مى گردد.
جزاى ضايع
كنندگان نماز
عده اى هستند كه نماز مى خوانند، اما آن را ضايع مى
كنند و از بين مى برند. چنين افراد جزاى بدى خواهند داشت .
قرآن در اين خصوص مى فرمايد:
اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات
فسوف يلقون غيا
عده اى بعد از اين ، روى كار مى
آيند كه آنان فرزندان ناصالح و ناشايسته اى هستند كه نماز
را ضايع مى كنند و از شهوات پيروى مى نمايند، آنان به زودى
مجازات گمراهى خود را خواهند ديد.
آرى گروهى از مردم هستند كه در طريق گمراهى گام نهادند،
خدا را فراموش كردند، نمازشان را ضايع نمودند و پيروى از
شهوت ها را بر نماز و ذكر خدا ترجيح دادند. اينان جهان را
پر از فساد نمودند و سرانجام به نتيجه اعمال بد خود در
دنيا رسيدند و در آخرت نيز خواهند رسيد.
ضايع كردن نماز به اين است كه انسان ها، نمازى را كه مى
خوانند آن را با اعمال زشت و قبيحى كه به دنبال آن انجام
مى دهند، ضايع و باطل مى كنند و ثواب آن را از بين مى
برند.
مثلا، بعد از خواندن نماز، غيبت مى كنند، تهمت مى زنند،
مال مردم را از راه حرام مى خورند، آبروى مردم را مى برند
و ناموس مردم را لكه دار و بى آبرو مى كنند.
بعد از شصت سال افرادى مى آيند كه نماز را ضايع مى كنند و
در شهوت ها غوطه ور مى شوند و به زودى نتيجه گمراهى خود را
خواهند ديد و بعد از آنان ، گروه ديگرى روى كار مى آيند كه
قرآن را (با آب و تاب ) مى خوانند، ولى از شانه هاى آنان
بالاتر نمى رود، چون نه از روى اخلاص است و نه از روى
تدبير و انديشه ، بلكه از روى ريا و تظاهر و خودنمايى است
.
(375)
كلمه غى كه در آيه آمده است
: نام بيابانى است در جهنم كه اگر خداوند به آن اذان نفس
كشيدن دهد از شدت حرارتش ، تمام جهنم و اهل آن را مى خورد.
در آن بيابان مارى است بسيار خطرناك .
(376)
دانى نماز چيست به
افلاك دين شدن
|
بر كاهل نماز شود سقف
دين نگون
|
گردد تو را نماز به
جنات رهنمون
|
هر كاهل نماز شود عاقبت
زبون
|
ما از
نماز پى به سعادات
مى بريم
|
رخت از جهان ، به
جنت طاعات مى بريم
|
(لازم است حديثى را كه در اين خصوص وارد شده است ، در ذيل
بيان كنيم . شايد كسانى كه توجه به نماز ندارند و آن را
ضايع مى كنند به خود آيند).
غذاى اژرهاى
جهنمى
در روايتى آمده است كه : در جهنم صحراى بسيار وسيعى
وجود دارد كه پر از حيوانات خطرناك است . يكى از آن
حيوانات مارى است بسيار بزرگ و خطرناك .
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در اين خصوص چنين
فرمود: هنگامى كه قيامت بر پا شد (و مجروحان از مؤ منان
جدا شدند) در آن حال حيوانى به صورت مار، به نام
جريش ، سر خود را از جهنم
بيرون مى آورد (در حالى كه از وقتى خداوند آن را خلق كرده
، هنوز غذايى نخورده و دهانش مهر است و تا آن روز، روزه
بوده و افطار نكرده ). سر آن حيوان به آسمان هفتم است و
دمش در طبقه پايين زمين است ، ميان دو لب آن ، به مقدار
فاصله بين مغرب و مشرق است .
در بعضى از روايات آمده است كه : طول آن به اندازه شصت سال
و عرضش به مقدار سى سال راه است .
آن حيوان در قيامت با صداى بلند، فرياد مى زند و مى گويد:
الجوع الجوع گرسنه ام گرسنه
ام و باز مى گويد: اين اهلى اين اهلى اهل من كجا هستند،
اهل من كجا هستند؟
در اين هنگام جبرئيل مى گويد: اهل تو چه كسانى هستند و چه
كسانى را مى خواهى ؟ (غذاى تو چيست ؟)
در جواب مى گويد: اهل من و غذاى من پنج طايفه از امت
محمداند و آنان عبارت اند از:
1- كسانى كه نماز خود را ضايع مى كنند.
2- كسانى كه زكات مال خود را نمى پردازند.
3- كسانى كه شراب و چيزهاى مست كننده مى آشامند.
4- كسانى كه عاق والدين مى شوند.
5- كسانى كه در مسجد به كلام دناى تكلم مى كنند.
آن حيوان اين پنج طايفه را مانند مرغى كه دانه از زمين بر
مى چيند آنان را از صحراى عرصات بر مى چيند و مى بلعد. پس
از آن ، به داخل آتش بر مى گردد.
(377)
(پناه مى بريم به خداوند بزرگ از شر جهنم و حيوانات خطرناك
آن ).
دزدترين
دزدان
هر چيزى در عالم ، دزدى مخصوص دارد؛ دزد طلا و نقره
، دزد مال و ثروت ، دزد اثاثيه و فرش ، دزد ايمان و دين ،
دزد نماز و عبادت ، ولى دزدترين دزدان ، دزد نماز است .
در اين باره روايت هايى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و
آله و سلم وارد شده است از جمله مى فرمايد:
يا على ! خبيث ترين و كثيف ترين
دزدها كسى است كه از نماز خود بدزدد.
(378)
نيز فرمود: دزدترين دزدها، آن كسى است كه از نماز خود
بدزدد و كسى كه از نماز خود دزدى كند (فرشتگانى كه نماز را
به آسمان مى برند، آن را مانند پارچه و لباس كهنه اى مى
پيچند و به صورت صاحبش مى زنند).
(379)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
براى هر نمازى كه نمازگزار مى خواند، ملكى بر آن موكل است
. هنگامى كه انسان مشغول نماز مى شود بعد از فارغ شدن از
آن ، ملك موكل ، آن نماز را مى گيرد و به آسمان مى برد.
اگر از نمازهايى باشد كه با شرايط كامل انجام نشده و از آن
دزديده باشند، و مورد قبول درگاه خداوند قرار نگرفته باشد
به آن فرشته حامل نماز گفته مى شود، اين نماز، مورد پسند و
رضايت ما نيست ، آن را به سوى صاحبش برگردانيد.
آن فرشته هم ، نماز قبول نشده را بر مى گرداند و به صورت
صاحبش مى زند و مى گويد: اف بر تو!
هيچ عمل خوبى انجام ندادى .
(380)
شيطان با همه خباثتى كه دارد بر آن انسانى كه نماز خود را
ضايع مى كند هزاران مرتبه شرف و آبرو دارد و به قول شاعر:
شيطان كه رانده گشت به
جز يك خطا نكرد
|
خود را براى سجده آدم ،
رضا نكرد
|
شيطان هزار مرتبه بهتر
ز بى نماز
|
كو سجده را بر آدم و
اين بر خدا نكرد
|
جايگاه بى
نمازان
روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خطاب
به مردم كرد و فرمود: اى مردم ! الان جبرئيل امين بر من
نازل شد و هنوز وحى را به اتمام نرسانده بود كه ناگهان
صداى وحشت ناكى به گوشم رسيد به طورى كه چهره فرشته وحى
تغيير كرد.
از او پرسيدم : اين چه صدايى بود؟
گفت : اى محمد! خداوند متعال در جهنم چاهى قرار داده است و
سنگ سياهى را در آن انداختند، اكنون پس از سيزده هزار سال
آن سنگ به ته آن چاه رسيد و اين صدا از برخورد آن سنگ به
ته چاه به وجود آمد.
پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانى است ؟ گفت : جايگاه بى
نمازان و شراب خواران است .
(381)
ترك كنندگان
نماز، كافرند
روايات متعددى درباره اين كه ترك كننده نماز مسلمان
نيست از معصومين عليهم السلام وارد شده است كه آن ها عبارت
اند از:
1- رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: فاصله و مرز
بين مسلمان و كافر نماز است . اگر شخصى نماز خواند، مسلمان
و اگر نماز نخواند كافر است .
(382)
2- نيز در اين باره فرمود: كسى كه نماز را از روى عمد و
بدون عذر شرعى ترك كند كافر است .
(383)
فرق مؤ من ز كافر است
نماز
|
3- مسعدة بن صدقه از امام صادق (عليه السلام ) سؤ ال كرد:
من از شما شنيدم كه زناكار كافر نيست (قاتل ، قمار باز،
دزد، رشوه گيرنده و رشوه دهنده ، مال يتيم خوار، كافر
نيستند). اما ترك كننده نماز كافر است ؛ علت آن چيست ؟
آن حضرت فرمود: زنا كار، قمار باز، ربا خوار، و امثال اين
ها اعمال خلافى را كه انجام مى دهند با قبول عقل مى كنند.
مثلا: در زنا لذت است ، در شراب كيف و خارج شدن از غم و
غصه است ، در قمار و ربا، در مال حرام و مال يتيم ، منفعت
و پول و ثروت است .
ولى ترك نماز، نه براى لذت بردن و نه براى زيادى مال و
ثروت و نه مقاصد ديگرى است ، بلكه ترك نماز به علت اين است
كه انسان آن را كوچك حساب مى كند و هنگامى كه نماز را كوچك
مى شمرد، خدا را كوچك شمارد و زمانى كه خدا را كوچك شمرد،
كفر ورزيده و كافر شده است .
(384)
عبيدبن زراره مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم
: گناهان كبيره كدامند.
حضرت فرمود: در نوشتار حضرت على (عليه السلام ) هفت چيز
است :
1- كفر به خداوند 2- كشتن انسان 3- عاق پدر و مادر شدن 4-
ربا گرفتن 5- خوردن مال يتيم به ناحق 6- فرار از جهاد 7-
تعرب بعد از هجرت .
عبيد مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم : يك
درهم از مال يتيم خوردن بزرگ تر است يا ترك نماز؟
فرمود: ترك نماز.
عرض كردم : شما ترك نماز را از گناهان كبيره به حساب
نياورديد.
حضرت فرمود: اولين گناه كبيره چه بود؟
عرض كردم : كفر به خداوند متعال .
فرمود: شكى نيست كه ترك كننده نماز كافر است .
(385)
4- ترك كننده نماز مسلمان نيست
ترك كننده نماز! اگر چه در بين مسلمانان بميرد، ولى هنگام
مرگ و موقع جدا شدن روح از بدن او، به دين اسلام از دنيا
نمى رود.
در اين خصوص روايت ديگرى از نبى گرامى اسلام صلى الله عليه
و آله و سلم وارد شده است كه : مردى خدمت آن حضرت آمد و
عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مرا
موعظه كن !
فرمود: نماز خود را عمدا ترك نكن ؛ زيرا كسى كه نماز را
عمدا ترك كند (مسلمان نيست ) و امت اسلام از او بيزارند و
نمى شود او را مسلمان به حساب آورد.
(386)
5- ترك كننده نماز يهودى است
نيز فرمود: كسى كه نماز را ترك كند، در حالى كه عقيده به
ثواب آن نداشته باشد و از عقاب و عذاب آن نترسد، باكى نيست
كه در صف يهود يا در صف نصارا و يا صف مجوس قرار گيرد.
6- ترك كننده نماز مشرك است
ترك كننده نماز نه اين كه كافر است ، بلكه مشرك هم هست و
اين در حالى مى باشد كه گناه و عذاب مشركان از كفار بيشتر
و بدتر است .
قرآن مجيد در اين خصوص مى فرمايد:
نماز را به پاى داريد (و آن را به
جاى آوريد) و از مشركان نباشيد.
(387)
7- نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: ترك
كنندگان نماز با بت پرستان ، در عذاب و شكنجه مساوى اند.
(388)
8- در حديث ديگرى آمده است كه : ترك كنندگان نماز از
زناكاران و حتى از زناكاران با محارم خود بدتراند.
در اين خصوص حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
كسى كه هفتاد قرآن را بسوزاند.
هفتاد ملك را به قتل برساند، هفتاد پيغمبر را سر ببرد،
هفتاد مرتبه با مادر خود زنا كند و هفتاد دختر را به طريق
زنا بى آبرو نمايد، به رحمت خداوند عالمينان نزديك تر است
تا كسى كه نماز خود را عمدا و بدون جهت ترك كند.
(389)
عذاب ترك
كنندگان نماز
در قيامت عذاب و عقاب ترك
كنندگان نماز، از همه مجرمان و جنايت پيشگان بيشتر است .
آنان ولو يك ركعت نماز را اگر عمدا ترك كرده باشند بوى
بهشتى كه از فاصله هزار سال راه مى آيد حس نمى كنند.
در اين خصوص به ذكر چند روايت كه از نبى گرامى اسلام نقل
شده است مى پردازيم :
1- نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در ضمن حديثى
فرمود: ده طايفه هستند كه روز قيامت
خداوند بر آنان غضب مى كند و دستور مى دهد كه ايشان را
داخل جهنم كنند و يكى از آنان ترك كننده نماز مى باشد.
2- و نيز فرمود: بدانيد كه روز
قيامت ، عذاب ترك كنندگان نماز چند برابر است و دائم به
عذاب آنان اضافه مى شود.
آنان در حالى محشور مى شوند كه دستهايشان را به گردنشان غل
كرده اند و ملائكه عذاب ، با گرزهاى آهنين و آتشين بر سر و
صورت آنان مى زنند. در آن روز بهشت و جهنم با ايشان سخن مى
گويند.
بهشت مى گويد: اى كسى كه نماز را ترك كردى ! تو از اهل من
نيستى ، تو را در من جايى نخواهد بود و من هم ، از براى تو
خلق نشده ام .
جهنم نيز مى گويد: اى بى نماز! تو براى من هستى ، نزديك
بيا! من امروز تو را عذاب مى كنم . عذابى كه هيچ كس را تا
به حال عذاب نكرده باشم .
در اين هنگام ، جهنم فريادى بر او مى زند و او را مانند
تيرى كه از كمان رها شود، با سر، داخل جهنم و آتش مى كند و
او را در درك - اسفل السافلين
دوزخ با قارون همنشين مى گرداند.
(390)
3- نيز فرمود: در جهنم بيابانى است كه از شدت عذاب و حرارت
آن ، اهل آتش ، روزى هفتاد هزار مرتبه از آن پناه به خدا
مى برند.
در آن بيابان خانه اى سات از آتش ، در آن خانه چاهى است از
آتش ، در آن چاه تابوتى است از آتش ، در آن تابوت ، مارى
قرار دارد كه هزار سر دارد و در هر سرى هزار دهان ، در هر
دهانى ده هزار دندان و نيش و هر نيشى هزار ذراع طول دارد.
انس بن مالك مى گويد، به آن حضرت عرض كردم : يا رسول الله
! اين جايگاه و عذاب از براى چه كسانى است ؟
فرمود: اى انس ! اين جايگاه براى شراب خواران و ترك
كنندگان نماز است .
ترك كننده نماز را، كنار پل صراط، هشتاد حقبه زندانى مى
كنند، هر حقبه اى سيصد و شصت روز است و طول هر روزى مانند
عمر دنياست .
(391)
4- در اخبار معراجيه آمده است كه آن حضرت فرمود: در شب
معراج ، جماعتى را در جهنم ديدم كه عده اى فرشتگان عذاب ،
سر آنان را با شدت به سنگ مى كوبيدند، به طورى كه سر آنان
مى شكست و بعد از شكستن ، باز به حال اول باز مى گشت . اين
كار آنان ادامه داشت و وقفه اى در آن نبود.
آن جناب فرمود: به جبرئيل گفتم : اينان چه كسانى هستند و
كار آنان در دنيا چه بوده است ؟
عرض كرد: ايشان كسانى هستند كه در نماز واجب خود كوتاهى
كرده و آن را ترك نموده يا از وقتش تاءخير انداخته اند و
بدون اين كه نماز عشا را خوانده باشند، خوابيده اند و اين
عذاب تا روز قيامت براى آنان ادامه خواهد داشت .
(392)
عاقبت ترك
كننده نماز
روزى زنى صيحه زنان و ديوانه وار خدمت پيغمبر صلى
الله عليه و آله و سلم آمد و عرض كرد: يا رسول الله ! با
شما كار خصوصى دارم بفرماييد كه اصحاب خارج شوند. پيامبر
اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود اصحاب خارج شوند.
وقتى خارج شدند، آن زن خدمت آن حضرت نشست و گفت : يا رسول
الله ! گناه بزرگى را مرتكب شده ام .
حضرت فرمود: ناراحت نباش رحمت خدا از گناه تو بزرگ تر است
و گناه با توبه كردن آمرزيده مى شود. حال بگو گناهت چيست ؟
عرض كرد: يا رسول الله ! زنى شوهر دارم ، زنا داده ام و از
زنا آبستن شده ام ، بچه اى به دنيا آمد، او را در خمره
سركه خفه كردم و سركه هاى نجس را به مردم فروختم !؟
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم بسيار ناراحت و
متاءثر شد و فرمود: مى خواهى به تو بگويم ، چرا به درون
اين چاه گمراهى افتاده اى ؟ گمان مى كنم نماز نمى خوانى و
رابطه ات را با خدا قطع كرده اى كه دچار اين فلاكت شده اى
.
(393)
ترك نماز و اهميت ندادن به آن ، عاقبت بسيار بدى ، هم در
دنيا و هم در آخرت دارد. بدترين عقوبت ها، دورى از خداوند
آن معبود حقيقى و نزديكى با شيطان است ؛ زيرا نمازگزار
بايد سعى كند خود را به گناه آلوده نگرداند و در زندگى خود
تلاش نمايد كه رضايت خداوند متعال را جلب نموده و كارهاى
نيك و مورد پسندى انجام دهد.
در روايتى آمده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و
سلم كسى كه عمدا سه روز نماز نخواند و بدون توبه از دنيا
رود شايستگى غسل و كفن و دفن در قبرستان مسلمانان را
ندارد.
(394)
عذاب ماهيان
در روايت آمده است عذاب ترك كننده نماز جنبه عمومى
و اجتماعى دارد، نه تنها اجتماع مردم ، بلكه شامل حال
حيوانات حتى ماهى هاى دريا هم مى شود.
در اين خصوص به اين حديث توجه كنيد:
در زمان حضرت موسى بن عمران (عليه السلام ) روزى آن حضرت
از كنار رود نيل مى گذشت و نظاره گر دريا و حيوانات آن
بود. ناگهان متوجه شد كه ماهى هاى دريا در عذاب و ناراحتى
مى باشند. سبب عذابشان را جويا شد.
خطاب آمد، اى موسى ! عصاى خود را به دريا زن تا خود ماهى
ها جواب ترا بدهند.
وقتى عصاى خود را به دريا زد، عده اى از آن ها در جواب آن
حضرت عرض كردند:
يا كليم الله ! (لقب حضرت موسى است ) در زمان پيش شخص بى
نمازى سوار بر كشتى شد. در وسط دريا كه رسيد يكى از دندان
هايش درد گرفت ، آن را كنده و در دريا انداخت . يكى از
ماهى هاى دريا آن را بلعيد. از آن روزى كه ماهى دندان آن
بى نماز را بلعيد، خداوند متعال جميع ماهى هاى دريا را
عذاب كرد و همه آن ها به علت خوردن دندان بى نمازى ، معذب
اند.
(395)
وقتى بى نمازى ، در ميان رايج شد، خداوند بر آن جمعيت غضب
ناك مى شود و ممكن است به علت ترك نماز، بلاى قحطى يا خشك
سالى و نيامدن باران ، همه جا را فرا گيرد و حتى حيوانات
را هم شامل شود.
در حديثى آمده است كه : حضرت سليمان با اصحاب خود براى
نماز باران ، بيرون رفتند. در راه به مورچه اى برخورد كه
يكى از پاهايش را به سوى آسمان بلند كرده و مى گفت :
خدايا! ما مخلوق هاى ضعيف تر هستيم و از روزى تو بى نياز
نمى باشيم ، پس به سبب گناهان فرزندان آدم ، ما را به
هلاكت مرسان !
در اين هنگام حضرت سليمان روى به اصحاب خود كرد و فرمود:
برگرديد! همانا به علت دعاى غير خودتان سيراب شديد.
(396)
بى نمازى و
فقر اجتماعى
عذاب ترك كنندگان نماز نه تنها شامل حال ترك كننده
نماز مى شود، بلكه عذاب گسترده آن ، شامل حال اجتماع هم ،
خواهد شد.
عذاب و بلائى كه خداوند در دنيا براى ترك كننده نماز نازل
مى كند گسترده است و جنبه عمومى دارد، شامل حال پير و جوان
، زن و مرد، نماز خوان و بى نماز، عالم و جاهل مى شود.
نقل شده است كه : در زمان حضرت رسول گرامى اسلام صلى الله
عليه و آله و سلم شخصى به محضر آن حضرت آمد و عرض كرد:
يا رسول الله ! فقر و فاقه ، بلا و مرض ، نكبت در زندگى ،
بى بركتى ، من و خانواده ام را فرا گرفته و زندگى ما به
جهنمى سوزان تبديل شده ، راه و چاره اى از براى ما نمانده
است و دست ما از همه جا كوتاه است ، علت آن همه ناراحتى را
نمى دانم .
آن حضرت به او خطاب كرد و فرمود: اى مرد! مگر نمازهاى واجب
خود را در وقتش نمى خوانى ؟
عرض كرد: چرا يا رسول الله ! من هر پنج وقت نمازم را در
مسجد با جماعت مى خوانم .
فرمود: مگر روزه هاى واجب خود را نمى گيرى ؟
عرض كرد: چرا يا رسول الله ! غير از روزه هاى واجب ماه
مبارك رمضان ، روزه هاى مستحبى ديگرى را هم ، در طول ايام
سال مى گيرم . فرمود: من از كسى كه نماز را به جماعت مى
خواند، ولى گرفتار فقر و مرض و ناراحتى باشد، تعجب مى كنم
.
بعد فرمود: اى مرد! علت آن را من هم نمى دانم ؟ امروز حركت
كن برو و فردا پيش من بيا! شايد جبرئيل علت آن را براى من
بيان كند.
بعد از آن جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله ! اين
مرد راست مى گويد و يكى از مسلمانان نماز خوان اتس و به
دستورهاى دينى اش عمل مى كند. اما علت فقر و فاقه ، مرض و
بلاى او به اين جهت است ، اين شخص همسايه اى دارد كه در
خانه آن همسايه ، درختى استخوان آدم بى نمازى مى باشد. تا
آن استخوان بى نماز، داخل لانه آن پرنده باشد، نه اين شخص
و نه صاحب خانه ، بلكه تمام اهل محل در ناراحتى خواهند
بود.
فردا كه آن شخص بازگشت ، حضرت داستان را براى او تعريف كرد
و فرمود: آيا داخل خانه همسايه ات درختى است ؟
عرض كرد: آرى يا رسول الله !
فرمود: آيا بالاى آن درخت لانه پرنده است ؟
عرض كرد: آرى .
فرمود: در آن لانه استخوان بى نمازى مى باشد، آن را بردار
و خارج شهر در بيابان دفن كن تا گرفتارى هايت برطرف گردد.
آن مرد همين عمل را انجام داد و اهل محل از ناراحتى و
گرفتارى نجات پيدا كردند.
وقتى در اجتماعى نماز اقامه نشود، خداوند غضب مى كند و در
نتيجه نرخ ها گران مى شود، عمرها كوتاه مى گردد، تجار سود
نمى برند، درخت ها ميوه ها نمى دهند، نهرها خشك مى شوند و
باران رحمت الهى از مردم قطع مى گردد و اشرار بر آنان تسلط
مى يابند.
(397)
يارى كردن بى
نماز
عذاب آن عده اى كه در برابر ترك كنندگان نماز بى
تفاوت اند و با آنان غذا مى خورند، معاشرت دارند و براى
آنان كار مى كنند، به آنان غذا و آب مى دهند و در صورت
آنان مى خندند، از عذاب بى نمازان كمتر نيست .
در اين باره روايت هايى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و
آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السلام وارد شده است كه به
ذكر چند مورد از آن ها مى پردازيم :
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه بى
نمازى را يارى و كمك كند ولو به يك لقمه نان يا يك تكه
لباس ، مانند آن كس كه هفتاد پيغمبر را به قتل رسانيده
باشد كه اولين آنان حضرت آدم ابوالبشر و آخرينشان حضرت
محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم باشد.
(398)
بعد فرمود: يارى كردن بى نماز كمتر از لقمه نان يا لباسى
را هم شامل مى شود.
باز در اين باره فرمود: كسى كه بى نمازى را يارى كند ولو
به يك خوراك يا شربت آبى ، مانند آن است كه با من مجادله و
جنگ كرده باشد، نه تنها با من ، بلكه مانند آن است كه با
تمام انبياء جنگيده باشد.
(399)
نيز فرمود: اگر كسى بى نمازى را يارى كند ولو به يك مثقال
نمك ، از جهت عذاب و شكنجه مانند كسى است كه هزار مرتبه با
مادر خود زنا كرده باشد.(400)
از اين بالاتر فرمود: كسى كه با بى نمازى هم سفره شود و با
او غذا بخورد، مانند اين است كه هفتاد پيغمبر را كشته و با
هفتاد زن شوهردار زنا كرده و مانند كسى است كه با خواهران
و دختران و عمه ها و خاله ها و مادر خود در مكه و در مسجد
الحرام در كنار كعبه زنا نموده باشد.
(401)
نيز فرمود: كسى كه تنها در صورت بى نمازى ، خنده كند.
مانند اين است كه هفت مرتبه بيت المعمور را در آسمان چهارم
خراب كرده و هزار فرشته از فرشتگان را كشته و هزار پيغمبر
را به قتل رسانده و هفتاد مرتبه كعبه را خراب و منهدم
نموده باشد.
(402)
بخش يازدهم : اهميت نماز جماعت
اهميت نماز جماعت
بعد از آن كه مقدارى درباره اصل نماز، اهميت و
فضيلت نماز اول وقت و عذاب ترك كنندگان نماز بحث كردم ،
لازم دانستم مقدارى هم درباره نماز جماعت و فضيلت آن بحث
كنم .
يكى از مستحباتى كه زياد درباره آن سفارش شده و ثواب هاى
بى حسابى براى آن تعيين گرديده و براى ترك كنندگان آن ،
عذاب هاى سختى معين شده ، نماز جماعت است . اهميت نماز
جماعت به قدرى است كه در رديف واجبات ، بلكه در بعضى از
موارد از جهت ثواب از واجبات برتر است ؛ زيرا واجبات تكليف
بوده و خواه ناخواه بايد انجام گيرد.
خواندن نماز به صورت جماعت در تمام نمازهاى واجب ، به خصوص
نمازهاى يوميه و نمازهاى صبح و عشاء تاءكيد فراوانى شده
است . همچنين همسايگان مسجد و كسانى كه صداى اذان را مى
شنوند براى آنان خواندن نماز جماعت بيشتر سفارش شده است .
اسلام روى اجتماعات زياد پافشارى مى كند و براى اجتماعات
ارزشى قائل شده اند، به طورى كه بزرگان دين فرموده اند:
يدالله مع الجماعة .
دست خدا با جماعت است يا البركة مع
الجماعة
بركت با اجتماع است .
لذا اسلام دستور مى دهد كه مردم هر سال يك مرتبه ، مناسك
حج را در يك زمان مخصوص انجام دهند كه همه حجاج در شهر مكه
اجتماع كنند و علاوه بر انجام مناسك حج از وضعيت هم با خبر
شوند.
اسلام دستور مى دهد هر سال ، مسلمانان نماز عيد فطر و عيد
قربان را با جماعت بخوانند.
اسلام دستور مى دهد هر هفته روز جمعه مسلمانان ، نماز جمعه
را با جماعت بخوانند، از همه مهمتر دستور مى دهد در شبانه
روز، پنج مرتبه براى جماعت در مسجد امتناع كنند و حتى
المقدور نمازهاى واجب خود را با جماعت بخوانند.
نماز جماعت تا جايى اهميت دارد كه فرموده اند: اگر انسان
بخواهد اول وقت ، نماز را فرادا بخواند، ولى نماز جماعت در
آخرت وقت ، تشكيل مى شود، بايد صبر كند و آخر وقت نماز را
با جماعت بخواند.
در اين باره از جميل بن صالح نقل شده است كه از امام صادق
(عليه السلام ) سئوال كرد:
آيا فضيلت نمازى كه اول وقت خوانده شود بيشتر است يا نمازى
كه آخر وقت به جماعت خوانده شود؟
فرمود: نمازى كه آخر وقت با جماعت خوانده شود فضيلتش از
نماز اول وقت بيشتر است .
(403)
نماز جماعت تا جايى اهميت دارد كه اگر پدر، فرزند خود را
دستور دهد كه نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر
فرزند واجب مى شود.
نماز جماعت تا جايى اهميت دارد كه اگر كسى مى خواهد نمازش
را اول وقت بخواند، ولى آن را نمى تواند صحيح بخواند، اما
آخر وقت ، نماز جماعت بر پا مى شود، بايد صبر كند و آخر
وقت نماز را با جماعت بخواند كه صحيح انجام شود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره نماز جماعت
فرمود: ملازم و مراقب نماز جماعت
باشيد ولو اين كه در جاى تنگى قرار گيريد.
(404)
نيز آن حضرت فرمود: نماز را به
جماعت بخوانيد ولو اين كه بر سر نيزه اقامه شود.
(405)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر
كس كه در شبانه روز، نمازهاى پنجگانه را با جماعت برگزار
كند به او گمان خوب بريد و شهادت او را بپذيريد.
(406)
فضيلت نماز
جماعت
يكى از عبادت ها و چيزهايى كه پاداش و ثوابش بى
حساب و قابل شمارش نيست نماز جماعت است . در اين خصوص به
ذكر چند حديث مى پردازيم .
1- در حديثى آمده است : اگر كسى
براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج شود، يا در مسجد به
انتظار نماز جماعت به سر برد، پاداش كسى را دارد كه در
اين مدت به نماز مشغول بوده است .
(407)
و نيز وارد شده است : براى هر قدمى
كه انسان به سوى مسجد و نماز جماعت بر مى دارد، هفتاد هزار
مرتبه ثواب و حسنه در نامه اعمالش مى نويسند و در بهشت
هفتاد هزار درجه او را بالا مى برند و هفتاد هزار گناه او
را محو مى كنند و اگر در آن حال مرگ او برسد خداوند هفتاد
هزار فرشته را موكل مى كند تا در قبر او را عيادت كنند و
بشارت به بهشت دهند و در تنهايى قبر، مونس او باشند و تا
روزى كه براى حساب و كتاب و پاداش و اعمال محشور مى شود
براى استغفار و طلب آمرزش كنند.
(408)
2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: روزى بعد
از نماز ظهر جبرئيل با هفتاد هزار فرشته ، بر من نازل شد و
گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله و سلم ! پروردگارت تو
را سلام مى رساند و دو هديه به ارمغان برايت فرستاده است .
آن حضرت مى فرمايد: گفتم اى جبرئيل ! آن دو هديه چه مى
باشند؟
عرض كرد: يكى نماز وتر است (همان سه ركعت آخر نماز شب دو
ركعت آن نماز شفع و يك ركعت ، نماز وتر است ) و ديگرى
نمازهاى پنجگانه يوميه است كه با جماعت خوانده شود.
گفتم : اى جبرئيل ! چه فضيلت و مزيتى در نماز جماعت امتم
خواهد بود؟
در جواب عرض كرد: اى محمد صلى الله عليه و آله و سلم ! هر
گاه دو نفر نماز جماعت را برگزار كنند، خداوند عالميان
براى هر كدام در مقابل هر ركعت ، و ثواب 150 نماز عطا مى
فرمايد.
اگر جماعت با سه نفر بر پا گردد، براى هر يك از آنان در
برابر هر ركعت ، ثواب 600 نماز نوشته خواهد شد.
هر گاه چهار نفر، نماز را با جماعت بخوانند، خداوند براى
هر يك از ايشان در برابر هر ركعت ، ثواب 1200 نماز مى
نويسند.
اگر نماز را پنج نفر بر پا كنند خداوند براى هر يك كدام از
ايشان در مقابل هر ركعت 4800 نماز در نامه عمل هر كدام مى
نويسد.
هر گاه با هفت نفر جماعت بر پا شود براى هر يك از آنان در
عوض هر ركعت ، ثواب 9600 نماز منظور مى دارند.
اگر جماعت هشت نفر باشد، هر ركعت آنان ، ثواب 19200 نماز
دارد.
چنانچه نماز با نه نفر برگزار گردد ثواب هر ركعت آن 38400
ماز پاداش دارد.
اگر عدد جماعت به ده نفر برسد ثواب هر ركعت از نماز آنان
76800 نماز دارد.
عدد جماعت كه از ده نفر تجاوز كند، اگر تمام آسمان ها و
زمين ها كاغذ، تمام درياها مركب ، تمام درختان قلم ، تمام
جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، قادر نخواهند بود ثواب يك
ركعت از نمازشان را بنويسند.
بعد از آن گفت : اى محمد! يك تكبير را كه ماءموم با جماعت
، درك كند از شصت هزار حج و عمره بالاتر است و هفتاد هزار
مرتبه بالاتر از دنيا و هر چه در آن است مى باشد.
نيز چنين گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله و سلم ! يك
ركعت نماز را كه شخص مؤ من با امام جماعت ، درك كند از صد
هزار دينار كه در راه خدا به مساكين صدقه بدهد بهتر و يك
سجده كه مؤ من با امام جماعت ، درك كند از آزاد كردن صد
بنده بالاتر است .
(409)
3- حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در اين مورد
فرمود: اما راجع به نماز جماعت ،
همانا صف هاى امت من در زمين ، همچون صف هاى فرشتگان در
آسمان است . يك ركعت نماز با جماعت ، برابر است با 24 ركعت
كه هر ركعت در پيشگاه خداوند جهان آفرين ، محبوب تر از چهل
سال عبادت است و كسى كه به سوى نماز جماعت قدم بردارد
خداوند متعال سختى ها و مشكلات روز قيامت را براى او آسان
مى كند و دستور مى دهد او را داخل بهشت نمايند.
(410) (بنابراين روايت ، يك ركعت با جماعت
، مساوى با 960 سال عبادت است ).
4- در روايت ديگرى آمده كه آن حضرت فرمود: نماز خواندن با
جماعت مسلمانان ، بهتر از چهل سال نماز فرادا در خانه است
.
عرض شد: يا رسول الله ! نماز جماعت يك روز از چهل سال نماز
فرادا بهتر است ؟
فرمود: نه بلكه يك نماز جماعت .
(411)
پس فرمود: اگر مسلمانى پشت سر امام به نماز جماعت بايستد،
خداوند براى او 120 ميليون درجه مى نويسد.
(412)
بنابراين ثواب يك جماعت 10 نفره را براى هر نفر به صورت
زير مى شود محاسبه نمود:
ثواب نماز صبح برابر است با: يكصد و پنجاه و سه هزار و
ششصد ركعت .