مـفـاهـيمى همچون تسليم
و عبوديت
(70) تكليف و رسالت الهى
(71)، شكر و سپاس
(72)، درك حضور پروردگار سبحان
(73)، آرامش حقيقى
(74)، ياور هميشگى
(75)، فـرصـت عـبـادت و لحـظه درك ارتباط با خالق جهان
(76)، اعلام وفادارى ، بندگى و پيشرفت در كمال معنوى
(77)، اتكاء و استمداد از خداوند بزرگ و نترسيدن از
هـيـچ قـدرت ظـالم و سـتـمـگـر(78)،
تـوجه به رعايت حقوق مردم
(79)، توجه به بـهـداشـت در نـمـاز(80)،
درك نـظـم و عـدالت و اتحاد(81)،
توجه به قيامت و روز حـساب
(82)، نجات و دورى از هرگونه زشتى و پليدى ،(83)
محور و ملاك ارزش تـمام اعمال بودن
(84) و مانند آن ، مى توانند ابعاد شناخت فرد را نسبت
به نماز بيشتر كنند و ادله كافى و انگيزه لازم براى عبادت و راز و نياز
با خداوند باشند.
5 ـ پرهيز از دوگانگى و رفتار نامناسب
در تربيت عملى ضرورى است كه بين گفتار و كردار مربّى مطابقت باشد زيرا
دوگانگى بين گفتار و رفتار باعث سلب اعتماد، حيرت و سردرگمى كودك و
نوجوان نسبت به مربى و والدين مى گردد.
هـمـچـنـين داشتن حُسن رفتار با كودك و نوجوان و پرهيز از تمسخركردن ،
طرد نمودن ، به خود واگـذاردن و بـى تـوجـهـى ، فـريـب دادن او يـا
فـريـب دادن ديـگـران در حـضـور او، خـشـونـت و زورگـويـى ، مـى
تـوانـد مـحبوبيت و مقبوليت والدين را براى فرزندان به ارمغان آورد. در
اين صـورت اسـت كـه تـلاش والديـن به ثمر مى نشيند و كودك و نوجوان از
مواهب معنوى بندگى و عبادت خداوند بهره مند مى شود.
روش هــا
روش هـا، راه و مـسـيـر انـجام فعاليت هاى تربيتى محسوب مى شوند كه مى
توان از آنها در جهت دست يابى به اهداف صحيح تربيتى بهره گرفت .
روش ها را از يك ديدگاه مى توان به دو دسته ذيل تقسيم كرد:
الف ـ روش ها از نظر محتوا
مـنـظـور از مـحـتـوا ايـن اسـت كـه پـيام هر روش و ديدگاه نظرى و
مفهومى آن در تعليم و تربيت چگونه است .
در ذيل برخى از مهم ترين روش هاى محتوايى را به اختصار بررسى مى نماييم
:
1 ـ آگـاهـى بـخـشـيدن :اگر والدين با شگردهاى مختلف فكر و ذهن كودك و
نوجوان را نسبت به نـماز، مسائل و مفاهيم و ارزش آن متوجه و درگير
كنند، آنان خود با انگيزه باطنى به سوى چنين افكار و انديشه هايى سوق
پيدا مى كنند.
والديـن بـا بـيان حالات معنوى پيامبران الهى صلى الله عليهم ، ائمه
معصومين (ع )و انسان هاى وارسـتـه و شهدا، يا در قالب اشعار و سرود،
تذكر و هشدار، بيان حكايت هاى آموزنده ، امر به مـعـروف و نـهى از
منكر، راهنمايى و ارشاد، تهيه كتب و مجلات مفيد، نقاشى و مانند آن ،
آگاهى و معرفت صحيح نسبت به معارف نماز را براى كودك و نوجوان فراهم
نمايند.
2 ـ برخورد عاطفى ؛ رفتار سرشار از مهر و محبت ، يارى كردن ، دلسوزى
نمودن ، احسان كردن ، تـحـريـك احـسـاسـات و عـواطف كودك و نوجوان ،
تحمل رفتارهاى نادرست و گذشت كريمانه ، برخورد آرام و مانند آن ، مى
تواند كودك و نوجوان را بر سر شوق آورد.
والدين درصورتى قادر به جذب قلوب فرزندانشان خواهند بود كه براى آنان
احترام و ارزش قـايـل بـاشـنـد و رفـتـارشـان را بـا خـيـرخـواهـى ،
گـذشـت ، تغافل ، محبت و صميميت قرين نمايند. آيا چنين كودكان و
نوجوانانى از پند و ارشاد والدين نسبت به نماز سر باز مى زنند؟ يا با
علاقه باطنى آن را مى پذيرند؟
3 ـ اسـتـدلال ؛ بـراى تـرغـيـب كـودك و نـوجـوان لازم اسـت از دلايـل
مـخـتـلف و گـونـاگـون ، بـه دور از مـجـادله و بـحـث ولى بـا تـجـزيـه
و تـحـليـل درسـت ، و پـرهـيـز از ادلّه خـرافـى و غـيـر منطقى ، با
اقامه شواهد و نتايج عملى نماز بـرگـرفـته از آيات ، روايات و سيره
ائمه اطهار(ع )، او را متقاعد كرد. در چنين وضعيتى او با ذهـن روشـن و
اسـتـدلال كـافـى نـمـاز را بـه درسـتـى درك و عمل مى نمايد.
هـمـچـنـيـن پـاسـخـگويى صحيح به برخى از شبهاتى كه در ذهن كودك و
نوجوان ايجاد شده يا ديـگـران ايـجـاد كـرده انـد، مـى تـوانـد آنـان
را در قبال تهاجم شيطانى حفظ نموده تا در حريم اهل عشق و عبادت ماندگار
گردند.
عـلاوه بـر ايـن بـهـتـر اسـت مـفـاهـيـم و ادله نـمـاز را بـا شـيـوه
مـحـسـوس بـه مـعـقـول بـراى كـودك و نـوجـوان تـبـيـيـن نـمـايـيـم .
زيـرا در ايـام كـودكـى و نـوجـوانى قدرت تخيل و احساس از قدرت ادراك
عقلى قوى تر است . مثلاً مى توان گفت همانطور كه انسان در اثر واكسن از
ميكروب ها در امان مى ماند، نماز حقيقى هم مى تواند باعث بازداشتن
انسان از زشتى ها و منكر شود.
4 ـ ايـجـاد انـگـيزه و اميد؛ كودك و نوجوان را مى توان با نخستين
تاءييد و پشتيبانى ، تشكر و قـدردانى ، ترغيب و تشويق ، پاداش دادن ،
توصيف و معرفى كودكان و نوجوانان موفق و مانند آن بـرانـگـيـخـت تـا
بـراى نـمـاز تـوجـه و اهـمـيـت بـيـشـتـرى قائل شوند.
هـمـچـنـيـن بـيـان آثـار و نـتايج مثبت نماز، نشان دادن انسان هاى
موفق و روشنگرى نسبت به آينده نمازگزاران ، باعث ايجاد جلوه هاى اميد
در قلوبشان خواهد شد.
5 ـ تـغـيـيـر رفـتـار؛ اگـر كـودك و نوجوان با شيوه هاى گذشته هدايت
نشد، مى توان با بى اعـتـنـايـى ، كـاسـتـن محبت ، به كنايه نسبت به
ترك نماز سخن گفتن ، كلى گويى و سربسته مـطـالبـى را دربـاره بـى
اعـتـنـايـى بـه نـمـاز اظـهـار كـردن ، اخـطـار نـمـودن و امـثـال
ايـنـگـونـه تـغـيير رفتارها، كودك و نوجوان را نسبت به عواقب سبك
شمردن و ترك نماز متوجه كرد.
البـته اين روش نبايد از روى لجاجت والدين بيش از حد ادامه يابد. زيرا
نتايج سوء ديگرى را بـه دنـبـال خـواهـد داشت . در هر صورت اگر اين روش
در مدت كوتاهى نتيجه مثبت نداد بايد از شيوه ديگرى استفاده كرد.
6 ـ اعـتـراض جـدى ؛ اگـر شـيـوه هـاى فـوق مـؤ ثـر نـشـد، مـى تـوان
بـا اظـهـار تـعـجـب مـثـل ايـنكه بگوييد، از شما كه بسيار خوب هستيد
تعجب مى كنم كه چرا برخى اوقات نمازت را نـمـى خـوانـى ، يـا اظـهـار
تاءسف ، نهى كردن آشكار، محروم كردن از برخى چيزها، قهر كردن موقتى ،
مذمت پنهانى نه در جمع خانواده يا در حضور حتى يك نفر، و در مواقعى
اعتراض با لحن شـديد با آنان برخورد كرد تا نارضايتى والدين را درك
كرده و رفتار خويش را تغيير دهند و نسبت به نماز پاى بند باشند.
7 ـ تـهـديـد و تـنـبـيـه ؛ چـنانچه والدين با دقت و تشخيص صحيح و صبر
و حوصله لازم از همه شـيـوه ها بهره گرفتند ولى نتيجه مطلوب حاصل نشد،
مى توانند با روش تهديدآميزى همچون ترساندن ، تحريم كردن ، جلوگيرى
نمودن ، سخت گيرى و مانند آن كودك و نوجوان را متوجه عمل نادرستش
بنمايند.
لذا تـا تـغـيـيـر رفـتار بايد با جديت ايستادگى كرد و از دلسوزى هاى
غيرواقعى و ناصواب پـرهـيـز نمود تا نتيجه انجام عمل درست و نادرست را
دريابد و شاءن و منزلت حقيقى خود را به دست آورد.
ب ـ روش ها از نظر اجرا:
پـس از شـنـاخـت صـحـيـح روش هـا، لازم است كميّت و كيفيت روش هاى
اجرايى مورد بررسى قرار گـيـرد. زيـرا بدون داشتن درك صحيح از روش هاى
اجرايى نمى توان به اهداف تربيتى دست يـافـت . قـابـل ذكـر اسـت كـه
هـر يـك از روش هـاى مـحـتـوايى با توجه به روش هاى اجرايى ، قابل اجرا
و كاربردى تر خواهند بود.
بـرخـى از مـهـم تـريـن روش هـايى كه در اجراى اهداف تربيتى مى توانند
ما را يارى دهند به شرح ذيل مى باشند:
1 ـ سـاده و قـابل درك بودن ؛ در ترغيب كودك و نوجوان به معارف دينى
خاصه نماز، لازم است مطالب و مسائل نماز به زبان بسيار ساده و ابتدايى
تعليم داده شود.
از طـرح مـسـائل كـلى ، مـبـهـم ، پـيـچـيـده و سـخـت بـه شـدت
پـرهـيـز شـود. زيـرا بـراى كودك قابل درك و فهم نبوده و باعث سرخوردگى
، جدايى و بى تفاوتى آنان نسبت به معارف دينى از جمله نماز مى گردد.
عـلاوه بـر ايـن لازم اسـت مـفـاهـيـم در قـالب هـاى زيـبـا، جـذّاب ،
حـتـى بـه شـكـل سـرگـرمى هاى جهت دار و آموزنده طرح شود تا بتواند
كودك و نوجوان را به سوى نماز هدايت كند.
هـمـچنين بجاست معارف نماز را با تكيه بر تجربيات و احساسات كودك و
نوجوان تنظيم نمود تـا بـه راحـتـى بتواند تجزيه و تحليل نموده و
بپذيرد، قالب هاى داستانى مى تواند روش خوبى براى اين امر باشد.
2 ـ آسـان گـيـرى ؛ در تربيت و تعليمِ دينى كودك و نوجوان ، آسان گرفتن
بسيار مفيد است و موجب رغبت و تداوم عمل آنان نسبت به نماز مى گردد.
سـخـت گـيـرى بـاعـث خـسـتـگـى ، كـسـالت و در نـهـايـت بـيـزارى كـودك
و نـوجـوان از عـمـل مورد نظر والدين مى شود. و حتى خود را نسبت به
انجام آن ضعيف و ناتوان ديده و در ذهن او اثـر منفى خواهد گذاشت .
چنانچه كودك با شما نماز مى خواند بهتر است مستحبات را حذف كرده و
نـمـاز را طـول ندهيد. يا اگر كودك و نوجوان در حين نماز خواندن غذايى
را در دهان گذاشت يا مـتـوجـه چـيـزى شـده و بـه دنـبـال آن رفـت يـا
حـرف زد و امـثـال آن ، هـيـچ وقـت نـبـايـد آنـان را سـرزنـش كـنـيـد
كـه چـرا نـمـازت را بـاطـل كردى ، بلكه صبر نموده و در فرصت مناسب
بدون يادآورى صحنه خطاى گذشته اش ، مطالب را به طور غير مستقيم متذكر
شويد.
برخى از كودكان و نوجوانان قادر به اداى درست و با قرائت صحيح كلمات
نماز نيستند، در اين باره هم نبايد سخت گيرى كرد.
3 ـ تـدريـج ؛ نـظـام خـلقـت نـظـام تـدريـج اسـت . لازم اسـت در
تـربـيـت ديـنـى نـيـز اصـل تـدريـج مـراعـات شـود. لذا نبايد توقع
داشت كودك و نوجوان به يكباره يا در مدت زمان كوتاهى معارف نماز و
مسائل آن را ياد گرفته به كار بندد.
مـثـلاً دربـاره وضـو، ابـتـدا بـايـد كـودك را بـا اصـل وضـو آشـنـا
كـرد، مـثـلاً در چـنـد سـال اول فـقـط دسـت هـا و صـورتـش را بـشـويد
تا هنگامى كه به سن 8 يا 9 سالگى رسيد وضوى كامل را به او ياد بدهيم .
دربـاره اصـل نماز، بهتر است ابتدا كودك را در معرض نسيم روحبخش معنوى
نماز قرار دهيم و در مـراحـل بـعـد او را بـه نـمـاز بخوانيم ، برايش
مُهر و تسبيح و عطر تهيه كنيم تا او جذب نماز شود، بعد از او بخواهيم
به همراه ما نماز بخواند تا به تدريج و باعلاقه خود به نماز اُنس گرفته
و نماز بخواند.
در هـر صـورت تـا بـه ثـمـر رسـيـدن و رشـد عـقـلى و مـعـنـوى كـودك و
نـوجـوان ، سـال هـا زحـمـت و مـراقبت نياز است وگرنه آسيب هاى وارده
جبران نمى شود و روح آزرده آنان به راحتى به شادابى و كمال مزين نمى
گردد.
4 ـ تـمرين و مداومت ؛ يكى از راههاى پايدارى در انجام هر كارى از جمله
عبادت ـ، تمرين كردن و تداوم آن است .
مـى تـوان بـا بـهـره گـيرى از خصوصيات كودك و نوجوان از جمله انعطاف
پذيرى ، تاءثير تعليم و تربيت در خردسالى ، تقليدپذيرى ، همانندسازى و
... تمرين هاى لازم را با توجه به شرايط فرد و محيط انجام داده تا به
صورت عادى نمايان گردد.
اگر والدين بتوانند با شيوه هاى جذّاب ، كودك و نوجوان را به نماز عادت
دهند، اين عادت حسنه به تدريج به صورت ملكه باطنى ظاهر مى شود و اُنس و
الفت قلبى به نماز پيدا مى كنند.
بهتر است در تمرين دادن علاوه بر ايجاد جاذبه ، از هرگونه اجبار، سخت
گيرى و تكرار خسته كـنـنـده پرهيز شود و به صورت دوستانه و با مدارا و
ساير روش هاى مسالمت آميز او را علاقه مند به تكرار و تمرين بنماييد.
نـكـتـه قـابـل ذكـر ايـن كـه والديـن نبايد فقط به تمرين و تكرار
بسنده نمايند، بلكه تلاش اصـلى خـود را در ايـجـاد بـاور و شـنـاخـت
درسـت و تقويت اراده كودك و نوجوان نموده و با امكان تمرين و تكرار آن
را در عمل آشكار نمايند.
5 ـ يـاددهـى غـيـر مـسـتـقـيـم ؛ يـكـى از روش هـاى بسيار مهم و مؤ ثر
در تربيت ، روش ياددهى و يـادگـيـرى غـيـر مستقيم است . يعنى نقش
تربيتى فقط مربوط به والدين يا مربى نيست بلكه كار تربيت به صورت
مشاركت بين والدين و فرزند انجام مى شود. در هر صورت مى توان اين روش
را به دو دسته تقسيم كرد:
الف ـ مـشـاهـده ؛ چـنـانـچـه والديـن كـودك و نـوجـوان را در مـعـرض
عـمـل عـبادت و نماز قرار دهند، مثلاً در حضور او نماز بخوانند، او را
به مسجد، نماز جمعه و اماكن مـذهـبـى دعـوت كـنند، يا او را تشويق كنند
تا درباره نماز نقاشى يا مطلب بنويسد، يا او را در نـمـايـشـگـاه هـاى
مـربـوط به نماز شركت دهند. اينگونه فعاليت ها نوعى يادگيرى غير مستقيم
مشاهده اى را به دنبال دارد كه باعث پايدارى و رغبت و انگيزه باطنى در
آنان مى شود، در نتيجه فعاليت فكرى و تحرك عملى در انجام عمل مورد نظر
را به ارمغان مى آورد.
ب ـ اسـتـفـهـام ؛ از روش هـاى مـؤ ثـر تـربـيتى كه در فرهنگ قرآن كريم
نيز مشهود است ، طرح مـسـائل بـه صـورت سـؤ ال مـى بـاشـد. زيـرا فـرد
در قـبال سؤ الات به انديشه و وجدان خود رجوع كرده و سعى در يافتن پاسخ
آن مى نمايد. آنچه را خـود پـاسـخ گـويد برايش اهميت قايل شده و از آن
جانبدارى مى كند، امّا اگر خود را ناتوان بـبـيند و در قبال افكار
ديكته شده ديگران قرار گيرد، بسيارى از مواقع مقاومت كرده و سرباز مى
زند. شاهد بر روش استفهامى اين آيه قرآن است :
( هَلْ يَسْتَوِى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذينَ لا يَعْلَمُونَ)
(زمر / 9)
آيا دانايان با نادانان مساويند؟
بـنـابـرايـن مـى تـوان بـا طـرح سـؤ ال هـاى مـخـتـلف كـودك و
نـوجـوان را در فـكـر و عمل به نماز ترغيب كرد. مثلاً، آيا كسى كه از
انجام كارى از ديگران تشكر مى كند با كسى كه تـشـكـر نـمى كند مساوى
هستند؟ يا كسى كه پاك است با كسى كه آلوده است فرقى ندارند؟ يا كـسـى
كـه داراى آرامـش حـقـيـقـى اسـت بـا كـسـى كـه مـضـطـرب اسـت يـكـى
هـسـتـنـد و امثال آن .
6 ـ روش تـلفـيقى ؛ يكى از نكات مهم و قابل توجه در امر تربيت اين است
كه هميشه با يك يا دو روش با كودك و نوجوان رفتار نكنيم . بلكه تلاش
نموده از تمامى شيوه هاى موفق و مؤ ثر تربيتى بهره گيريم تا به سرمنزل
مقصود برسيم .
در اسـتـفـاده تـلفيقى از روش هاى مختلف لازم است شرايط، خصوصيات و
وضعيتى كه والدين و فرزندانشان در آن واقع اند مدنظر قرار گيرد تا
نتيجه معكوس ندهد.
لذا والديـن مـى تـوانـنـد گـاهـى كـودك و نـوجـوان را بـا اسـتـدلال
سـاده ، مـواقـعـى بـا پرسش هاى وجدانى ، يا با صحنه پردازى هاى سازنده
درباره نماز، زمانى با ياد دادن اشعار و سروده هايى درباره نماز، و
مواقعى با حضور در مجامع مذهبى ، با تشويق هاى مكرر و سازنده و ايجاد
جاذبه هاى گوناگون آنان را با نماز ماءنوس نموده و با ايجاد علاقه ،
آنان را در زمره مشتاقان به عبادت با خداوند بزرگ قرار داد.
علل بى توجهى نوجوانان به نماز و راه حل ها
تربيت انسان پيچيدگى ها و ظرافت هايى
دارد و نيازمند شناخت واقعى شرايط، زمينه ها، موانع ، چگونگى به
كارگيرى روش ها، و از همه مهم تر ارزيابى مجموعه فعاليت هاى تربيتى است
.
اگر تك تك رفتار والدين و كودكان به دقت مورد ارزشيابى قرار گيرد، به
راحتى مى توان عـلت مـوفـقـيـت هـا و شـكـسـت هـا را دريـافـت و بـراى
شـكـسـت هـا، راه حل هاى مناسبى اتخاذ كرد.
كـودك و نـوجوان با قلب پاك ، فطرت سالم ، روحيه الگوپذيرى و تقليد،
انعطاف پذيرى در تـربـيـت ، تـاءثـيـرپـذيـرى زيـاد، بـه ديـن گـرايـش
داشـتـه و تـقـصـير بسيار اندكى از علل بى توجهى به باورها و اعمال
دينى خاصه نماز را به خود مربوط مى سازد. درحالى كه والديـن ، جـامـعـه
و مـدرسه به دليل داشتن نقش كليدى در ترغيب يا دورى و غفلت آنان نسبت
به نماز مسؤ وليت بيشترى دارند.
در هـر صـورت شـنـاخـت عـلل واقعى بى توجهى كودكان و نوجوانان نسبت به
نماز و اتخاذ راه حل هاى مناسب براى هر يك ، از ضروريات تربيت دينى مى
باشد.
عوامل مهم سبك شمردن نماز
عـدم گـرايـش بـرخـى از نـوجـوانـان بـه نـمـاز، مـعـلول عـوامـل
مـخـتلفى است كه مورد بحث قرار مى گيرد. يافته هاى تحقيقى
(85) نشان مى دهد كـه بـسـيارى از نوجوانان به اصل نماز
نگرش مثبت داشته امّا در انجام آن سستى و كوتاهى مى ورزند. لذا مهم
ترين عوامل مؤ ثر در سبك شمردن نماز عبارتند از:
1 ـ نداشتن انگيزه قوى براى خواندن نماز.
2 ـ عادت نداشتن به نماز از دوران كودكى .
3 ـ آگاه نبودن از فلسفه و اسرار نماز.
4 ـ ترجيح دادن تفريح و سرگرمى (به علت جاذبه بيشتر در نزد اينان ).
5 ـ داشتن سؤ ال و ابهام نسبت به بعضى از مسائل اعتقادى مانند خدا،
معاد و...
يافته هاى پژوهشى نشان مى دهد كه ميزان رفتار و پاى بندى دانش آموزان
به نماز با توجه به اينكه به اصل نماز نگرش مثبتى دارند ولى ميزان و
كيفيت تقيد به نماز در بين آنان پايين تر از حد متوسط است . يعنى
عواملى مانع از انجام نماز در آنان شده و از كيفيت و پاى بندى آنها
كاسته است .(86)
عـلاوه بـر عـلل فـوق ، عـوامـل مـؤ ثـر ديگرى نيز وجود دارند كه مى
توانند باعث بى توجهى نـوجـوانـان بـه فـرايـض ديـنـى از جـمـله نـمـاز
گـردنـد. ايـن علل را به سه دسته تقسيم و مورد بررسى قرار مى دهيم .
علل فردى عدم گرايش به نماز(87)
بـرخـى از عـلل عدم گرايش به نماز، متوجه خود كودك و نوجوان است . در
اين موارد با يك علت يـابـى سـاده مـى تـوان بـه ايـن مـوضـوع رسـيـد.
والديـن پـس از درك عـلل فـردى لازم اسـت بـه يـارى او شـتـافـتـه و
هـمـچـون طـبيبى دلسوز او را درمان نمايند. اين علل به شرح ذيل مى
باشد:
1 ـ آگاه نبودن نسبت به معارف نماز
نـوجـوانـى كـه نـسبت به معارف ، احكام و مسائل مربوط به نماز آگاهى
كافى ، لازم و درستى نداشته باشد، به طبع نسبت به نماز بى اهميت است .
زيرا فكر و درك او در اين باره نارسا و مـحـدود اسـت . ايـن نـارسـايـى
فكرى و ادراكى باعث مى شود كه رفتار او به سوى نماز هدايت نشود.
بنابراين درصورتى كودك و نوجوان به نماز پاى بند مى شود كه فكر و قلبش
سرشار از مـعـارف ديـنـى ، خـاصـه نـماز باشد. والدين مى توانند با
ايجاد زمينه هاى رشد فكرى و آگاه شـدن آنـان نـسـبـت بـه معارف دينى ،
اين مانع را از سر راه آنان برداشته و ياريگر فرزندان خويش باشند.
2 ـ خستگى و بى حوصلگى
گـاهـى كـودك و نـوجـوان در طـى روز بـه دلايـلى هـمـچـون كـلاس درس ،
ورزش زياد، تماشاى تـلويـزيون ، داشتن سرگرمى هاى متعدد، بيش از اندازه
تلاش نموده خسته و بى حوصله است . يعنى از نظر جسمى و روانى آمادگى
پذيرش كارهاى فكرى و معنوى را ندارد.
مـسـؤ وليـت و نـقـش الهـى والدين اقتضاء مى كند كه با مراقبت و برنامه
ريزى صحيح نگذارند كودك و نوجوان تاحدى خسته شود كه آمادگى انجام نماز
و عبادت را نداشته باشد.
هـمـچـنـيـن اگـر كـودك بـه تنبلى و كسالت موقتى گرفتار شد، والدين با
شيوه هاى محبت آميز، تـشـويـق و آسـان جـلوه دادن اعـمـال نـمـاز يـا
مـوافـقـت بـا استراحت موقتى كودك و نوجوان زمينه عمل را برايش فراهم
نموده تا در فرصت كوتاه ديگرى به نماز بايستد.
3 ـ اشتغال زياد و غفلت
واگـذارى انـجـام كـارهـاى مـتـعـدد بـه كـودك و نـوجـوان نيز باعث مى
شود كه آنان به صورت ناخواسته از نماز غفلت نمايند. كارهاى منزل ،
مدرسه ، تلاش هاى فردى خود كودك و نوجوان ، بـازى و سـرگرمى ، ديد و
بازديد، رفتن به اردوها، پارك ها و تفريحات گوناگون آنچنان آنـهـا را
سـرگرم و مشغول مى دارد كه باعث كم رنگ شدن ارزش و اهميت نماز مى گردد.
درنتيجه اين اشتغالات متعدد، بدون قصد و نظر سوء از نماز غفلت مى ورزد.
لذا والديـن بـايـد مـتوجه باشند كه كمتر از توان و ظرفيت كودك و
نوجوان به او كار واگذار كنند، و با تذكر به موقع او را از ميان كارها
به نماز دعوت نمايند.
4 ـ خودنمايى و تعرض
يـكـى از خـصوصيات نوجوانان مطرح نمودن و خودنمايى در بين جمع دوستان ،
همسالان و يا در جمع خانوادگى است . نوجوان با اين كار مى خواهد خودى
نشان دهد تا ابراز وجود نموده و از اين طريق شناخته شود.
اگـر نـوجـوان در جـمعى قرار گيرد كه آنان نيز به نماز بى توجه اند،
سعى مى كند خود را طـورى مـطـرح كـنـد تـا مـحـبوب و مورد قبول آن جمع
قرار گرفته و پذيرفته شود، و نيز در مواقعى نوجوان در جمعى قرار دارد
كه همگى به نماز عشق مى ورزند و او زمينه اى براى مطرح كردن خود ندارد.
لذا با بى اعتنايى و حتى نماز نخواندن جمع را متوجه خود مى كند. همچنين
سؤ الات ، اشكالات و شبهاتى را مطرح مى كند تا آنان از پاسخش عاجز
شوند.
در چـنـيـن وضـعـيتى ، لازم است زمينه هايى فراهم شود تا نوجوان خود را
محبوب جمع ببيند. دادن مسؤ وليت برخى از كارها و مانند آن ، كمك مفيدى
در اين زمينه است . چنانچه با سبك شمردن نماز مى خواهد خود را نشان دهد
يا اشكالاتى را مطرح مى كند، نبايد با برخورد منفى و رفتار تند و خـشـن
، نـسـنجيده او را در ورطه لجاجت بيندازيم ، بلكه با صبر، رفتار منطقى
و گذشت زمان ، زمينه هاى اصلاح او را مهيا نماييم .
از خصوصيات ديگر نوجوانان اين است كه بسيارى از اوقات نسبت به كارى كه
از آنها خواسته مـى شـود تـعـرض مـى كـنـند؛ زيرا آنان در اين سنين در
خود توانايى هايى را مى بينند و سعى دارنـد آنـهـا را بـه كـار
گـيـرنـد. مـانـنـد بـيـشـتـر شـدن درك و فـهـم نـسـبـت بـه مـسـائل
يـا افـزايـش تـوان جـسـمـى و قـدرت بـدنـى در چـنـيـن وضـعـيـتـى
دچـار نـوعـى استقلال خواهى كاذب مى شود. بنابر اين اگر او را به نماز
يا هر كار ديگرى دعوت كنيد، ممكن اسـت بـا تعرض او مواجه شويد. و اظهار
كند كه من ديگر بزرگ شده ام ، خود مى دانم كه نماز بـخـوانـم يـا
نـخـوانـم و نـيـازى بـه امـر و نـهـى شـمـا نـدارم و امثال آن .
والديـن آگـاه ، بـا هـوشـيـارى و دادن شـخصيت و احترام گذاشتن مى
توانند او را از چنين تعرض هـايـى دور نـمـايـند. اگر موفق نشوند، با
متانت و گذشت ، محبت كردن به مرور زمان به اهداف تربيتى نايل خواهند
شد.
5 ـ احساس گناه
بـرخـى از نـوجـوانـان و جـوانـان مـمـكـن اسـت خـطـا و گـنـاهـى
مـرتـكـب شـده بـاشـنـد. و ايـن عـمـل آنـهـا آشـكار شده و ديگران نيز
از آن باخبر باشند. لذا خود را سرزنش كرده و از گذشته تـلخ و گـنـاه
آلود خـويـش نـگران است و مى پندارد كه با چنين سابقه اى ديگر نماز
فايده اى ندارد. براى چه نماز بخواند؟ و با اين احساس از نماز دور شده
و خود را جهنمى مى پندارد.
در چـنـيـن وضعيتى ، والدين به يارى نوجوان و جوان شتافته و با بيان
جلوه هاى بيكران رحمت الهى ، و باز بودن راه نجات از طريق توبه و اينكه
خداوند جوان توبه كننده را بسيار دوست دارد و امثال اينها، آنان را
اميدوار كرده و از كيد شيطان برهانند.
علل خانوادگى بى توجهى به نماز
خـانـواده مـهـم تـريـن جايگاه تربيت انسان است . اگر اين پايگاه اصلى
دچار ضعف ، نارسايى شـود، قـطـعـاً تـربـيـت كـودك و نـوجـوان بـه
مـخـاطـره مـى افـتـد و عـواقـب تـلخـى را بـه دنبال خواهد داشت .
بسيارى از علل عدم گرايش نوجوانان و جوانان به نماز ريشه در محيط
تربيتى خانواده اى كه در آن رشـد نـمـوده انـد دارد. بـرخـى از مـهـم
تـريـن عـلل آن بـه شـرح ذيل است :
1 ـ نداشتن الگوى مناسب
كـودك از بـدو تـولد بـا والديـن خـود آشـنـا و مـاءنـوس مـى شـود و در
مـراحـل رشـد خـود سـعـى مـى كـنـد رفـتـار، گـفـتـار و افـكـارش مانند
والدين خويش باشد. و با تقليدپذيرى ، اعمال آنان را ملاك رفتار خود
قرار داده و خواسته يا ناخواسته از آنها الگو مى پذيرد.
والدينى كه به وظايف الهى و شرعى خود پاى بند هستند و به موقع نماز مى
خوانند و از سبك شـمـردن نـمـاز و سـايـر واجـبـات الهـى پـرهـيـز مـى
كنند، به يقين فرزندانشان از آنان الگو گرفته و به نماز مى ايستند و
هيچ عبادتى ـ از جمله نماز ـ را سبك نمى شمارند.
امّا كودكى كه از اين نعمت معنوى محروم است و والدينش به نماز علاقه اى
نشان نمى دهند يا گه گـاهـى نـمـاز مـى خـوانـنـد، آيـا الگـوى
مـنـاسـب بـراى عـبـادت دارد؟ آيـا فـطـرت خـداجـويى و مـيـل بـه
پـرسـتـش در او شـكـوفـا مـى شـود يـا در انـبـوه غـبـار جهل و غفلت
باقى مى ماند؟
2 ـ بى توجهى نسبت به تربيت دينى
بـرخـى از والديـن نـسـبـت بـه تـربـيـت ديـنـى از جـمـله بـه نـمـاز
فـرزنـدان خـود اهميت چندانى قـائل نيستند و مى پندارند كه خود بزرگ
شده و خوب مى شوند. چنين والدينى كودك و نوجوان را در مسير وزش نسيم
دلنواز تربيت دينى قرار نداده تا عِطر معنوى نماز از وجود فرزندانشان ،
محيط خانه و اجتماع را پُر كند.
اگـر والديـن بـا دلسـوزى ، آگاهى و شناخت لازم به اين حركت مهم و
حياتى اقدام نمايند. و با دعـوت كـردن آنـان بـر سـر سـفـره مـعـنـوى
نماز، وجودشان را به عشق عبادت و بندگى خداوند سـبـحـان مـزيـن
نـمايند، چنين كودكانى سعادت را در آغوش گرفته و به كمالات معنوى دست
مى يابند.
بـه يـقـيـن والديـن خـواهـان سـعـادت دنيا و آخرت فرزندان خويش اند و
در اين راه از هيچ گونه فداكارى دريغ نمى ورزند. به همين دليل لازم است
والدين شرايط تربيت دينى از جمله نماز را مـهـيـا نـمـوده تـا كـودك و
نوجوان در محيط و فضايى قرار بگيرد كه به نماز ماءنوس گردد. بـردن
آنـان بـه امـاكـن مذهبى ، تهيه كتب و مجلات مفيد درباره معارف دينى و
نماز، ايجاد جاذبه هـاى مـورد پـسـنـد كـودك ، تـشـويـق و رفـتار محبت
آميز و مانند آن ، مى توانند عواملى باشند كه شـرايـط تـربـيـت ديـنـى
را فراهم نموده تا والدين در انجام اين رسالت انسانى و الهى خويش موفق
گردند.
3 ـ عادت و تمرين ندادن
يـكى از علل موفقيت در هر كارى ، تمرين كردن و عادت نيكو است . انجام
امور عبادى از جمله نماز نيز نيازمند تمرين است ، و بهترين ايام تمرين
امور معنوى دوران كودكى و نوجوانى مى باشد.
بـرخـى از والدين به بهانه اينكه هنوز زمان تكليف شرعى فرزندشان فرا
نرسيده ، آنان را بـه نـمـاز دعـوت و هـدايـت نـمـى كـنـنـد، امـّا
والديـن آگـاه نـسـبـت بـه مـسـائل تـربـيـتـى عـلاوه بر آگاهى دادن
فرزندان خود، از روش هاى صحيح بهره گرفته تا بتوانند به تدريج آنان را
به عادت نيكوى عبادت و نماز بيارايند.
تـحـقـيـقـات نـشان مى دهد، نوجوانان و جوانانى كه نماز را سبك مى
شمارند، كسانى اند كه در دوران كودكى عادت به امور عبادى نداشته اند.(88)
لذا عادت دادن نفس كودك و نوجوان به نماز، نياز به زمانى دارد كه در آن
رشد و بلوغ فكرى و شخصيتى او شكل مى گيرد، در اين صورت با دست يافتن و
اُنس به حريم معنوى نماز خود را از فيض حضور با پروردگار سبحان محروم
نمى كند.
4 ـ مال حرام و شبهه ناك
تـاءثير و تاءثر جسم بر روح و بر عكس ، امرى است روشن و مسلّم . لذا
انسان بايد غذايى را مـصـرف كـنـد كـه از بـهـداشـت ظـاهـرى و باطنى
برخوردار باشد تا به جسم و روح او آسيبى نرساند.
يكى از مسؤ وليت هاى بسيار مهم والدين در تهيه غذا و ساير امكانات
زندگى براى فرزندان ، تـوجـه بـه حـلال و حـرام بـودن درآمـدهـا اسـت ؛
زيـرا غـذاى حلال و طيب و حرام و شبهه ناك اثر وضعى بر جسم و روان
انسان مى گذارد.
در فـرهـنـگ اسـلامـى بـيـن تـغـذيـه حـلال و طـيـب و عـمـل صـالح و
بـيـن رذايـل اخـلاقـى و آثـار سـوء تـغذيه مى توان رابطه هايى را
دريافت .(89)
همچنين بين مـصـرف مـال حـرام و شـبـهـه نـاك و عـدم تـوفـيـق بـه
عـمـل صـالح يـا ميل به گناه نيز ارتباط وجود دارد.
مـال حـرام و شـبـهـه ناك شامل هر درآمد و مالى است كه از راه تعيين
شده در شرع مقدس اسلام به دست نيايد، مانند تصرف در مال يتيم ، ربا،
دزدى ، كم فروشى ، گرانفروشى ، خيانت در امانت ، مـال خـمـس و زكـات
نـداده ، كـم كـارى ، تـصـرف در بـيـت المال ، تصرف اموال ديگران و...
.
قـابـل ذكـر اسـت كـه مـنـظور از خوردن مال حرام و شبهه ناك مطلق تصرف
است خواه به مصرف خوردن و آشاميدن ، يا لباس و مسكن و غيره برسد يا
اينكه آن را مصرف نكند.
حـرام خـوارى مـى تـوانـد آثـار و نـتـايـج سـوء ديـگـرى نـيـز بـه
دنـبـال داشته باشد از جمله اينكه بركت را از مال مى برد، مانع قبولى
عبادات شده ، دعاى فرد مستجاب نمى شود و قساوت قلب ايجاد مى كند.(90)
شهيد آيت ا... سيد عبدالحسين دستغيب در اين باره چنين مى نويسد:
خـوراكـى كـه انـسـان مـى خـورد بـه مـنـزله بذرى است كه در زمين ريخته
مى شود، پس اگر آن خوراك پاكيزه و حلال باشد اثرش در قلب كه به منزله
سلطان بدن است از رقّت و صفا ظاهر مـى شـود و از اعـضاء و جوارحش جز
خير و نيكى تراوش نمى كند. و اگر آن خوراك پليد و حرام بـاشـد قـلب را
كدر و تيره نموده ، در اثر قساوت و ظلمت اميد خيرى به او نخواهد بود و
پند و اندرز در او اثر نمى كند.
ايـشـان در ذيـل مـطـلب حـكـايـتـى را نـقـل مـى كـنـد كـه شـاهـد مثال
گويا و روشنى است :
در حـالات ( شـريـك بـن عبدا... قاضى ) نوشته اند: وى در ابتدا فقيه با
ورعى بود تا وقتى كه مهدى عباسى او را احضار كرد و مجبور نمود كه يكى
از سه كار را بكند، يا منصب قضاوت را بپذيرد يا معلم و مربى اطفال
خليفه شود يا يك مرتبه از طعام خليفه بخورد. او خوردن طعام را اختيار
كرد و آن را نسبت به دو كار ديگر سهل شمرد. خليفه به آشپز مخصوص دستور
داد انواع مـتـعدد از خوراكى هاى لذيذ تدارك كند، چون ( شريك ) از آن
طعام ها خورد، آشپز مزبور گفت ، وى پـس از خـوردن ايـن طعام رستگار
نخواهد شد و همانطور هم شد. زيرا آن لقمه هاى حرام چنان در او تاءثير
كرد كه دو كار ديگر را هم پذيرفت .(91)
عالم ربانى ملا احمد نراقى صاحب كتاب ارزشمند معراج السعاده دراين باره
مى نويسد:
دلى كـه از لقـمـه حـرام روئيـده باشد كجا و قابليت انوار عالم قدس
كجا؟ ونطفه اى را كه از مـال مـردم بـه هـم رسـيـده بـاشـد بـا مرتبه
اُنس با پروردگار چه كار؟ چگونه پرتو لمعات (روشـنـى هـاى ) عالم نور
به دلى كه بُخار غذاى حرام آن را تاريك كرده ؟ و كى پاكيزگى و صـفـا از
بـراى نـفـسـى حـاصـل مـى شـود كـه كـثـافـات مـال مـشـتـبـه آن را
آلوده و چـرك نـمـوده باشد؟(92)
در اين باره سالار شهيدان در روز عاشورا در سخنرانى خودخطاب به دشمنان
فرمودند:
در اثـر هـدايـاى حرامى كه به دست شما رسيده و در اثر غذاهاى آلوده و
لقمه هاى غير مشروعى كـه شـكـم هـاى شـمـا از آن انـبـاشـتـه شـده ،
اسـت كـه خـدا ايـن چـنـيـن بـر دل هاى شما مُهر زده است .(93)
بـنـابـرايـن غـذا و امـكـانـات حـرام و شـبـهه ناك خود مانع بزرگى
درتربيت و توفيق كودك و نوجوان به نماز و عبادت است .
5 ـ تقويت نكردن ايمان كودك و نوجوان
لازم اسـت والديـن راه هـاى مـخـتـلف خـداشـنـاسـى را بـراى آنـان
بـيـان كـنـنـد تـا ميل به پرستش در آنان شكوفا و آثار ايمان نمايان
گردد.
كـودك و نـوجـوانـى كـه مـعـنـى و مـفـهـوم ايـمـان بـه خـدا را
دريـابـد و در سـايـه عـمـل بـه تـكـاليـف الهـى ، شـخـصيت معنويش رشد
يابد، به يقين اُنس و ارتباط با خدا و عبادت برايش حاصل خواهد شد.
6 ـ بهره نگرفتن از روش ها و ابزارها
در دنـيـاى امـروز بـهـره گـيـرى از روش هـا و ابزارهاى مختلف در امر
تربيت از جايگاه ويژه اى بـرخـوردار اسـت . تـاحـدى كـه بـدون آنـهـا
امـر تـربـيـت مختل خواهد شد. به همين دليل در تربيت دينى از جمله
نماز، ضرورت دارد كه والدين از ابزارها و روش هاى مفيد و سازنده كه با
فرهنگ اسلامى نيز تطبيق و هماهنگى دارد بهره گرفته تا در نـهـايـت
بـتـوانـند فرزندانشان را به سوى اعمال صالح ترغيب نمايند. و غفلت و بى
توجهى نسبت به روش ها و ابزارهاى تربيتى خود از علل عدم موفقيت در
تربيت محسوب مى شود.
علاوه بر علل مذكور، علت هاى ديگرى همچون غفلت والدين از موانع تربيت و
برطرف كردن آن هـا، ارزيـابى نكردن روند تربيت دينى توسط والدين ،
رفتار ناپسند و تند والدين نسبت به كـودك و نـوجـوان ، سـنگين و پيچيده
جلوه دادن مسائل دين از جمله نماز، ناآگاهى والدين نسبت به مـعـارف
ديـنـى و مـانـنـد آن را مـى تـوان ذكـر كـرد كه باعث بى توجهى ، غفلت
و دورى كودك و نوجوان به معارف دينى و وظايف الهى آنها مى گردد.
علل اجتماعى غفلت نوجوانان از نماز