نماز راز دوست

على رستمى

- ۹ -


داستان آيه 60  
نماز و كودكان  
روزى پيغمبر عليه السلام با جمعى از مسلمين در نقطه اى نماز مى گذارد موقعى كه آن حضرت به سجده مى رفت امام حسين عليه السلام (بنابر قولى امام حسن عليه السلام ) كه كودك خردسالى بود به پشت سوار مى شد و پاهاى خود را حركت مى داد و هى هى مى كرد وقتى پيغمبر مى خواست سر از سجده بردارد او را مى گرفت ، پهلوى خود به زمين مى گذارد باز در سجده و تا پايان نماز طفل مكرر به پشت پيغمبر عليه السلام سوار مى شد يك نفر يهودى ناظر اين جريان بود پس از نماز به حضرت عرض كرد: شما با كودكان طورى رفتار مى كند كه ما هرگز چنين نمى كنيم پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در جواب فرمود:اگر شماها به خدا و رسول خدا ايمان مى داشتيد به كودكان خود عطوف و مهربان بوديد مهر و محبت پيغمبر عظيم الشاءن نسبت به كودك ، به كودك مرد يهودى را سخت تحت تاثير قرار داد و صميمانه آئين اسلام را پذيرفت . (357)
داستان نماز نوجوان  
در تاريخ 26 / /10 62 نوجوانى از امام خمينى (ره ) سوال كرده بود كه پدرش فردى لاابلى و بى دين است و به گفته كه من راضى نيستم كه در منزل من ، نماز بخوانى !آيا پدر چنين حقى دارد و تكليف او چيست ؟
امام فرمود:(( غلط كرده است ، برود نماز بخواند، اشكال ندارد )) (358)
آيه 61 : نماز نشانه ايمان به آخرت 
الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة وهم بالاخرة هم يوقنون عليهم الصلوة و السلام (359)
ترجمه :آنان كه نماز بر پا مى دارند و زكات مى دهند و به آخرت يقين دارند.
تفسير آيه  
در تفسير آيه شريف تقين و باور داشتن به جهان آخرت را اقامه نماز
مى شمارد و مى فرمايد: ((همان كسانى كه نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و به آخرت يقين دارند )) (الذين يقيمن الصلوة و يوتون الزكوة و بالاخرة هم يوقنون ) و به اين ترتيب هم اعتقاد آنها به مبدء و معاد محكم است ،و هم پيوندشان با خدا و خلق ، بنابراين اوصاف فوق اشاره اى به اعتقاد كامل و برنامه عملى جامع آنها است .
در اينجا اين سوال پيش مى آيد كه اگر اين گروه از مومنان ، هم از نظر مبانى اعتقادى و هم عملى راه صاف را برگزيده اند ديگر چه نيازى است كه قرآن براى هدايت آنها بيايد.
ولى بايد به اينكه هدايت داراى مراحل مختلف است كه هر مرحله اى مقدمه اى است براى بالاتر،پاسخ اين سوال روشن مى شود،بعلاوه تداوم هدايت خود مساله مهمى است و همان چيزى است كه ما شب و روز در نمازهاى خود با گفتن (( اهدنا الصراط المستقيم )) از خدا مى خواهيم كه ما را در اين تفسير ثابت دارد و تداوم بخشد كه بى لطف اين تداوم ممكن نيست از اين گذشته ، استفاده از آيات قرآن و كتاب مبين تنها ،براى كسانى ميسر است كه روح حقيقت طلبى و حق جوئى در آنها باشد هر چند هنوز به هدايت كامل نرسيده باشند و اگر مى بينم در يكجا قرآن مايه هدايت پرهيزكاران معرفى شده (بقره آيه 2) و در جاى ديگر مايه هدايت مسلمين (( سوره نحل آيه 102 ))و در اينجا مايه هدايت (( مومنون ))يك دليلش همين است كه لااقل تا مرحله اى از تقوى و تسليم و ايمان به واقعيتها در انسان نباشد، به دنبال حق نمى رود، و از نور اين كتاب مبين ، بهره نمى گيرد كه قابليت محل نيز شرط است .
از همه اينها گذشته هدايت و بشارت توام با يكديگر تنها براى مومنان است و ديگران را چنين بشارتى نيست و از اينجا روشن مى شود كه اگر بعضى از آيات قرآن ، هدايت به طور وسيع و گسترده براى عموم مردم شمرده است (( هدى للناس ))(بقره 185)
منظور همه كسانى است كه زمينه مساعدى براى پذيرش حق دارند ،وگرنه لجوجيان متعصب و سرسخت ،و كور دلانى هستند كه اگر بجاى خورشيد هزاران آفتاب بر آنها بتابد، كمترين بهره اى از آنان نمى گيرند. (360)
داستان آيه 61  
عهد و پيمان سه نفر  
صفوان يكى از اصحاب جليل القدر امام رضا عليه السلام و همچنين و كيل امام جواد عليه السلام بود. ( صفوان با عبد الله بن جندب و على بن نعمان ) در امور تجارى شريك بود و هر يك از اين سه نفر روزى پنجاه و يك ركعت نماز مى گزاردند.
روزى در بيت الحرام با همديگر پيمان بستند كه هر يك از ايشان اگر زنده بماند، نمازهاى ديگرى را نيز بگزارد و زكات از طرف او بپردازد و دو روزه او را انجام رساند آن دو شريك چشم از جهان فرو بستند و صفوان به آن پيمان زيبا وفا كرد و هر روز 153 ركعت نماز بجا مى آورد. (361)
آيه 62 : نماز بازدارنده فحشاء و منكرات 
اتل ما اوحى من الكتاب و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله يعلم ما تضعون (362)
ترجمه : آنچه را از اين كتاب بر تو وحى شده است تلاوت كن و نماز را بر پادار كه نماز شما را از كارهاى زشت و ناروا باز مى دارد و ذكر خدا بزرگتر است و او مى داند كه شما چه مى كنيد.
تفسير آيه  
در اين آيه شريفه نماز باز دارنده از زشتيها و بديها شمرده شده است خداوند در اين آيه پيامبر صلى الله عليه و آله دو دستور مى دهد:
نخست مى فرمايد:((آنچه را از كتاب آسمانى (قرآن )) به تو وحى شده ((تلاوت كن ))(اتل ما اوحى من الكتاب ) اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است :علم و حكمت ،نصيحت و اندرز ،معيار شناخت و باطل ،وسيله نورانيت قلب و جان ،و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت بخوان و در زندگيت به كارش بند،بخوان و از آن الهام بگير، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن .
بعد از بيان دستور الهى كه در حقيقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است مى فرمايد:((و نماز را بر پادار )) (و اقم الصلوة ) و سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى فرمايد:(( زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد ))( ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر )(363)
طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل باز دارنده يعنى اعتقاد به معاد مى اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منكر است انسانى كه به نماز مى ايستد، تكبر مى گويد ، خدا را از همه چيز و بالاتر مى شمرد، به ياد نعمتهاى او مى افتد،حمد و سپاس او مى گويد،او را به رحمانيت و رحميت مى ستايد،به ياد روز جزاى او مى افتد اعتراف به بندگى او مى كند ،از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد،و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده گمراهان ،به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد)
بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود براى خدا ((ركوع )) مى كند، و در پيشگاه او پيشانى بر خاكم مى نهد،غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود تربيتى ها را فراموش مى كند شهادت به يگانگى او مى دهد به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مى دهد بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار مى گيرد ( تشهد سلام نماز) همه اين امور از معنويت در وجود او ايجاد مى كند،موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود اين عمل چند بار در شبانه روز تكرار مى گردد،هنگامى كه صبح از خواب بر مى خيزد در ياد او غرق مى شود،در وسط روز هنگامى كه غرق زندگى مادى شده ناگهان صداى تكبير موذن را مى شنود، برنامه خود را قطع كرده ،به درگاه او مى شتابد،و حتى در پايان روز و آغاز شب پيش از آنكه به بستر استراحت رود با او راز و نياز مى كند و دل را مركز انوار او مى سازد.
از اين گذشته به هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غضب را از خود دور مى سازد، و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير باز دارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد منتهى هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ،اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند.
روشنتر بگوئيم : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است
از آنچه در بالا گفتم روشن مى شود سرگردانى جمعى از مفسران در تفسير اين آيه و انتخاب تفسيرهاى نامناسب و بى جهت است ،شايد آنها به همين دليل كه ديده اند بعضى نماز مى خوانند و مرتكب گناه مى شوند و آيه را در معنى مطلقش بدون سلسله مراتب ديده اند گرفتار شك و ترديد شده اند و راههاى ديگرى را در تفسير آيه برگزيده اند از جمله بعضى گفته اند: نماز انسان را از فحشاء و منكرات باز مى دارد مادامى كه مشغول نماز است !!
چه حرف عجيبى ؟ اين مزيتى براى نماز نيست بسيارى از اعمال چنين است بعضى گفته اند اعمال و اذكار نماز به منزله جمله هائى است كه هر انسان را از فحشاء و منكر نهى مى كند،مثلا ، تكبير و تسبيح و تهليل هر كدام به انسان مى گويد گناه مكن ، حال انسان به گوش به اين نهى مى دهد يا نه ؟ مطلب ديگرى است اما آنها كه آيه فوق را چنين تفسير كرده اند از اين حقيقت غافل شده اند كه نهى در اينجا فقط (( نهى تشريعى ))) نيست بلكه ((نهى تكوينى ))) است ، ظاهر آيه اين است كه نماز اثر باز دارنده دارد و تفسير اصلى همان است كه در بالا گفتيم ، البته مانعى دارد كه بگوئيم نماز هم نهى تكوينى از فحشاء و منكر مى كند و هم نهى تشريعى .(364)
احاديث وارده در مورد آيه  
1- در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى خوانيم كه فرمود: ((من لهم تنهه صلاة عن الفحشاء و المنكر لم يزدد من الله الا بعدا )) ((كسى كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد هيچ بهره اى از نماز جز دورى از خدا حاصل نكرده است (365)
2- در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باز چنين آمده است ((لا صلوة امن لم يطع و طاعة الصلوة ان ينتهى عن الفحشاء و المنكر )) كسى كه اطاعت فرمان نماز نكند نمازش نماز نيست ،و اطاعت نماز آن است كه نهى آن از فحشاء و منكر به كار بندد. (366)
3- باز در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى خوانيم :كه جوانى از انصار نماز را با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ادا مى كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود اين ماجرا را به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشتند فرمود : ((ان صلاتة تنهاه يوما ))سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى كند. (367)
در دنباله آيه اضافه مى فرمايد:(( ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است )) ((ولذكر الله اكبر ))ظاهر جمله فوق اين است كه بيان مهمترين براى نماز مى باشد،يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين (( ذكر الله )) مى باشد در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .
اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلهاست ،و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد ( الا بذكر الله تطمئن القلوب ) آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلهاست ( سوره رعد آيه 28))
اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غير آن - ذكر خدا است ،اقول نماز، افعال نماز، تعقيبات نماز همه در واقع ياد خدا در دل انسان زنده مى كند،قابل توجه اينكه در آيه سوره طه اشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى عليه السلام مى فرمايد:( اقم الصلوة لذكرى ) نماز را بر پادار تا به ياد من باشى .
ولى مفسران بزرگ براى جمله بالاى تفسيرهاى ديگرى ذكر كرده اند كه در بعضى از روايات اسلامى نيز اشاراتى به آن تفسير شده ، از جمله اينكه ،منظور از جمله فوق اين است كه ((ياد خدا از شما به وسيله رحمت )) برتر از ياد شما از او بوسيله طاعت است ديگر اينكه ذكر خدا در نماز برتر و بالاتر است چرا كه روح هر عبادتى ذكر خداست اين تفسيرها كه بعضا در روايات اسلامى نيز آمده ممكن است اشاره به بطون آيه بوده باشد،و گرنه ظاهر آن با معنى اول هماهنگتر است ،زيرا در اكثر مواردى كه ذكر الله به كار رفته ،منظور ياد كردن مردم از خداست ،و آيه فوق نيز همين معنى را تداعى مى كند،ولى البته ياد كردن خدا ، از بندگان مى تواند به عنوان يك نتيجه مستقيم براى ياد بندگان از خدا بوده باشد،و به اين ترتيب تضاد ميان دو معنى برطرف مى شود.
در حديثى از ((معاذ بن حيل )) چنين آمده است :(( هيچ يك از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى برتر از ذكر الله نيست از او پرسيدند حتى جهاد در راه خدا؟ گفت :آرى زيرا خداوند مى فرمايد:((ولذكر الله اكبر)
ظاهر اين است كه معاذ بن جبل اين سخن را از كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله استفاده كرد زيرا خود او نقل مى كند كه از پيامبر خدا پرسيدم : كدام عمل از همه اعمال برتر است فرمود: (( ان تموت و لسانك رطب من ذكر الله عز وجل )) اينكه به هنگام مردن زبان توبه به ذكر خداوند بزرگ مشغول باشد.
و از آنجا كه نيات انسانها و ميزان حضور قلب آنها در نماز و ساير عبادات بسيار متفاوت است در پايان آيه مى فرمايد:(( و خدا مى داند چه كارهائى را انجام مى دهيد ))(و اله يعلم ما تضعون ))چه اعمالى را كه در پنهان انجام مى دهيد يا آشكار، چه نياتى را كه داريد و چه سخنانى كه بر زبان جارى مى كنيد. (368)
نكات لازم بذكر در آيه  
نماز چه تاثرى در تربيت فرد و جامعه دارد؟
گرچه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد،ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد .
1- روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه همان ياد خدا است ، همان (ذكر الله ) است ،كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است .
البته ذكرى كه مقدمه فكر و، فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد،چنانكه درحديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه در تفسير جمله ( و لذكر الله اكبر) فرمود:(( ذكر الله عند ما احل و حرم ))((ياد خدا كردن هنگام انجام حلال و حرم ))يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.(369)
2- نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند،لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ياران خود سوال كرد: (( لو كان على باب دارد احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات اكان يبقى فى جسده من الدرن شى ء؟ قلت لا فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينها من الذنوب )) ((اگر بر در خانه يكى از شما نهر از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد،آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند؟ ))در پاسخ عرض كردند:نه فرمود: نماز درست همانند اين آب جارى است ،هر زمان كه انسان نماز مى خواند گناهى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود. (370)
و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند، مرهم نماز التيام مى يابد،و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود.
3- نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند، نهال تقوى را در پرورش مى دهد و مى دانيم (( ايمان )) و ((تقوى )) نيرومندترين سد در برابر گناه است ،و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم :افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند و فرمودند: غم مخوريد نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .
4- نماز، غفلت زدا است ،معصيت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند،اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود،مرتبا به انسان اخطار مى كند ،هشدار مى دهد،هدف آفرينش او را خاطرنشان مى سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .
5- نماز خودبينى و كبر را در هم مى شكند، چرا كه انسان در هر شانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دوبار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند،بلكه صفرى در برابر بى نهايت ، پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند،تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد به همين دليل على عليه السلام در آن حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبين مى كند مى فرمايد:
(( فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك والصلوة تتزيها عن الكبر.. )) خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر. (371)
6- نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ،چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عامل طبيعت بيرون مى برد ،به ملكوت آسمانها دعوت مى كند، و با فرشتگان هم صدا همراز مى سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند وبا او گفتگو بر مى خيزد تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا،رحمانيت و رحميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل در وجود انسان دارد لذا در حديثى از امير المومنان على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود:((الصلوة قربان كل تقى ))) نماز وسيله تقرب هر پرهيزگارى به خدا است . (372)
7- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چراكه نماز روح اخلاص را زنده مى كند، زيرانماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى باشد و روح اخلاص را تقويت مى كند لذا در حديث معروفى مى خوانيم كه امير المومنان على عليه السلام در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد،فرمود:((الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم )) خدا را درباره نماز ،چرا كه ستون دين شما است . (373)
مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند در هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواه داد در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم : ((اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عليه )) نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود، نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالش قبول مى شود و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود!
شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق با خالق است اگر به طور صحيح انجام گيرد ،قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است ،اگر به طور است اگر به طور صحيح انجام گيرد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود،و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود .
8- نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرايط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند چراكه مى دانيم مكان نمازگزار،لباس نمازگزار،فرشى كه بر آن نماز مى خواند، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ،محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، رباه ،غصب ، كم فروشى ،رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .
9-نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل موثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است .
در كتب فقهى و منابع و حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : (( لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب )) نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند .(374)
در روايات متعددى مى خوانيم :((از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است )) (375) و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايت ديگرى كه مى گويد: خوردن غذاى حرام يا عجيب و خود بينى از موانع قبولى نماز است ،پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟
10- نماز روح انظباط را در انسان تقويت مى كند، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معنى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است همچنين آداب و انظباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد، همه اينها فوائدى است كه در نماز،قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم - كه روح نماز همين جماعت است - بركات بى شمارى ديگرى دارد كه اينجا جاى شرح آن نيست ، بعلاوه كم و پيش همه از آن آگاهيم گفتار خود را در زمينه فلسفه و اسرار نماز با حديث جامعى كه از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل شده پايان مى دهيم .
امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه در آن سوال شده بود چنين فرمود :علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به رويت پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ،و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار.
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار متذكر باشد، گرد و غبار
فراموشكارى بر دل او نشيند،مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد،طالب و علاقه مند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اينكه ذكر خدا در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد،سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند،روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد. و همين توجه خداوند و قيام در برابر او،انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند. (376)
داستان آيه 62 
نماز ويران كننده فحشاء و منكرات  
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مثل مردى كه گناه مى كند و نماز مى خواند مانند كسى است كه در خاك مى غلتد،آنگاه با آبى صاف خود را شستشو مى دهد بار ديگر بدنش را خاك آلود مى كند،آيا وقتى كه به سراغ آب مى رود و خود را مى شويد بدنش پاك و تميز نمى شود؟ نماز گناهان را پاك مى كند،چنانكه آب ، خاك را از بدن انسان خاك آلوده از بين مى برد. (377)
در اين باره روايت شده كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر دادند كه شخصى روزها نماز مى خوانند و شبها دزدى مى كند حضرت عليه السلام فرمود:نماز او باعث ترك دزديش ‍ مى شود (378) پس از مدتى او را ديدند كه در حال عبادت و در گوشه اى رنجور بود سبب و علت را پرسيدند گفت :توبه كردم ! و هر چه از هر كس دزديده ام به آنها برگردانده ام و اينك مى خواهم گوشتهائى كه از دزدى و حرام در بدنم روئيده است ،آب شود!
آرى چنين است نماز انسان را از فحشاء و منكرات اينگونه باز مى دارد، و آمار اكثر كسانى كه مرتكب كارهاى زشت مى شوند كسانى هستند كه نماز نمى خوانند چون اگر نماز مى خوانند روزى همان نماز آنها را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى داشت ! و در اين باره باز داستان ديگرى وارده شده است :
شبى دزدى به خانه شيخ احمد خضرويه رفت و بسيار بگشت هيچ نيافت شيخ آواز داد :اى جوان دلو برگير و آب از چاه بكش و طهارت كن و به نماز مشغول شو تا روز چيزى به تو دهم تا محروم نگردى دزد همچنان كرد چون روز شد خواجه صد دينار بياور و به دزد داد و فرمود: اين جزاى عبادت يك شب نماز توست دزد در حالتى پديد آمد و لرزه بر اندامش افتاد و گفت :زر قبول نمى كنم ،مرا به راه خدا راهنمايى كن كه دولت لا زوال از درگاه لا / حاصل كنم شيخ او را مريد كرد و يكى از اولياى حق شد. (379)
آيه 63 : نماز وسيله رو آوردن به خدا 
منيبين اليه و اتقوه و قيموا الصلوة و لا تكونوا من المشركين (380)
ترجمه : به سويش بياييد و از او بترسيد و نماز را بر پا داريد واز مشركان نباشيد.
تفسير آيه  
در تفسير اين آيه شريفه نماز وسيله بازگشت و رو آوردن به خداوند شمرده شده است مى فرمايد:((شما بازگشت به سوى پروردگار پيدا مى كنيد ))(منيبين اليه ))اصل و اساس وجود شما بر توحيد است و سرانجام بايد به سوى همين اصل بازگرديد (( منيبين )) از ماده (( انابه )) در اصل به معنى بازگشت مكرر است ،در اينجا منظور بازگشت به سوى خدا وبازگشت به سوى سرشت توحيدى مى باشد به اين معنى كه هر زمان عاملى پيدا شود كه انسان را از نظر عقيده و عمل از اصل توحيد منحرف سازد بايد به سوى او بازگردد،و هر قدر اين امر تكرار شود مانعى ندارد تا سرانجام منحرف سازد بايد به سوى او بازگردد، و هر قدر اين امر تكرار شود مانعى ندارد تا سرانجام پايه هاى فطرت آنچنان محكم و موانع ودافع آنچنان سست و بى اثر گردد كه بطور مداوم در جبهه توحيد بايستد و مصداق تام ( و اقم وجهك للدين حنيفا )
قابل توجه اينكه ((اقم وجهك )) به صورت مفرد آمده ((منيبين )) به صيغه جمع اين نشان مى دهد كه دستور اول گرچه مفرد است و مخاطب آن پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد،ولى در حقيقت همه مومنين و مسلمين مخاطبند و به دنبال دستور ((انابه )) و بازگشت ، دستور به ((تقوا )) مى دهد كه جامع همه اوامر و نواهى است ، مى فرمايد ((از خداوند بپرهيزيد ))(و اتقوة ) يعنى از مخالفت فرمان او.
سپس از ميان تمام اوامر تكيه و تاكيد بر موضوع نماز كرده مى فرمايد :((و نماز را بر پا داريد ))(و اقيموا الصلوة ))چرا كه نماز در تمام ابعادش مهمترين برنامه مبارزه با شرك و موثرترين وسيله تقويت پايه هاى توحيد وايمان به خدا است لذا از ميان نواهى نيز روى ((شرك )) تكيه مى كند مى فرمايد: ((و از مشركان نباشيد ))((و لا تكونوا من المشركين ))چرا كه شرك بزرگترين گناه و اكبر كبائر است كه هر گناهى را ممكن است خداوند ببخشد اما شرك را هرگز نخواهد بخشيد چنانكه در آيه 48 از سوره نساء مى خوانيم : ( ان الله لا يغفران يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء) (( خداوند شرك را نمى بخشد ولى كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى بخشد ))
پيدا است كه دستورات چهار گانه اى كه در اين آيه آمده همه تاكيدى است بر مساله توحيد و آثار عملى آن هم اعم از توبه و بازگشت به سوى خدا،تقوا ،اقامه نماز و پرهيز از شرك مى باشد.(381)
داستان آيه 63 
نماز و طلب حاجت از زيارت امام رضا عليه السلام  
مردى از اهالى بلخ همراه غلامش به زيارت مرقد شريف حضرت امام رضا عليه السلام به مشهد آمدند آن مرد در قسمت بالا سر مرقد ،مشغول نماز شد و غلامش در قسمت پايين به نماز ايستاد، وقتى كه به سجده رفته و سجده را طول دادند، زوار دريافتند كه نياز به درگاه بى نياز عرضه كرده اند و به زبان حاجتى از حضرت دوست خواسته اند.
قبل از غلام ، آن مرد سر از سجده برداشت و غلام خود را به حضور طلبيد غلام بى درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد آن مرد به غلام خود گفت : ((آيا مى خواهى تو را آزاد كنم ؟ )) غلام گفت ((آرى )) آن مرد به غلام گفت ((تو را در راه خدا آزاد مى كنم و كنيزم را كه در بلخ است نيز آزاد نموده و او را در عقد و ازدواج تو در آوردم ، و ضامن مهريه اش شدم فلان مزرعه ام را وقف شما و فرزندان شما و نسلهاى آينده شما كرده و اين امام را بر اين موضوع گواه مى گيرم ))غلام با شنيدن اين سخن گريه كرد و گفت (( سوگند به خدا و اين امام ! من در سجده همين مطلب را از امام خواستم كه گفتى و اينك به حاجتم رسيدم . )) (382)
آيه 64 : اقامه كنندگان نماز، باور دارند به آخرت 
الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم بالاخرة يوقنون (383)
ترجمه : نيكوكاران كسانى هستند كه بر پا دارندگان نماز و دهندگان زكات و يقين كنندگان به آخرت هستند.
تفسير آيه  
آيه مورد نظر نيكوكاران را به سه وصف ، توصيف كرده و مى فرمايد :((آنها كسانى هستند كه نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و به آخرت يقين دارند)) (الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و بالاخرة هم يوقنون ) پيوند خلق خدا از طريق نماز،و با خلق خدا از طريق زكات ، قطعى است ويقين آنها به دادگاه قامت انگيزه نيرومندى است براى پرهيز از گناه و براى انجام وظائف .(384)
داستان آيه 64  
بريدگان از دنيا و دلبستگان به آخرت  
نوف بكالى مى گويد: (( يك شب نزد امير المومنين على عليه السلام به سر كردم آن حضرت همه شب را نماز مى خواند و ساعت به ساعت بيرون مى آمد و به آسمان نگاه مى كرد و قرآن مى خواند چون پاسى از شب گذشت به من برخورد فرمود: ((اى نوفل ! خوابى يا بيدار؟ )) گفتم :((بيدارم و به شما نگاه مى كنم ))فرمود: ((اى نوفل خوش به حال كسانى كه از دنيا چشم پوشيده اند و به آخرت دل بستند آنان زمين را زير انداز خود كرده اند خاكش را رختخواب خود گسترده اند و آبش را به جاى عطر به كار مى برند قرآن ورد آنها و دعا شعارشان مى باشد آنان به روش عيسى بن مريم عليه السلام دنيا را از خود بريده اند )) (385)
مى بينم چگونه انسانهاى وارسته و نيكوكار به خداوند تقرب مى جويند و خودشان را در دنياى ديگرى مى بيند،گويا دنيا را يك پلى زود گذر مى دانند و در اين راه پله براى آخرتشان فقط زاد و توشه جمع آورى مى نمايند آرى بهترين ارمغان و هديه 3 خداوند نماز است !
آيه 65: نصيحت لقمان به اقامه نماز 
يا بنى اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور. (386)
ترجمه :اى پسرك من :نماز را بر پادار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصائبى كه بر تو مى رسد شكيبا باش ‍ كه اين نشانه اى از عزم ثابت ((مردم بلند همت ) در امور لازم عالم است .
تفسير آيه  
در تفسير آيه شريفه سفارشات لقمان حكيم به فرزندش ياد شده است ابتدا فرزندش را براى برپاى نماز دعوت مى كند مى فرمايد: ((پسرم نماز را بر پا دار ))( يا بنى اقم الصلوة ))چرا كه نماز مهمترين پيوند با خالق است ، نماز قلب تو را بيدار و روح تو را مصفى و زندگى تو را روشن مى سازد آثار گناه از جانت مى شويد ، نور ايمان را در سراى قلبت پرتو افكن مى دارد،و تو را از فحشاء و منكرات باز مى دارد .
بعد از برنامه نماز به مهمترين دستور اجتماعى يعنى امر به معروف و نهى از منكر پرداخته و مى فرمايد:(( مردم را به نيكيها و معروف دعوت كن و از منكرات و زشتيها باز دار ))( وامر بالمعروف و انه عن المنكر)
و بعد از اين دستور مهم عملى به مساله صبر و استقامت كه در برابر ايمان همچون سر نسبت به تن است ،پرداخته مى فرمايد:(( در برابر مصائب و مشكلات كه بر تو وارد مى شود، صابر و شكيبا باش كه اين از وظائف حتمى و كارهاى اساسى هر انسانى است ))((و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور)
مسلم است كه در همه كارهاى اجتماعى مخصوصا در برنامه امر به معروف و نهى از منكر ،مشكلات فراوانى وجود دارد،و سود پرستان سلطه جو و گنهكاران و آلوده و خودخواه به آسانى تسليم نمى شوند و حتى در مقام اذيت و آزار ، و متهم ساختن امران به معروف و ناهيان از منكر بر مى آيند كه بدون صبر و استقامت و شكيبائى هرگز نمى توان بر اين مشكلات پيروز شد (( عزم )) به معنى اراده محكم است و تعبير به ((عزم الامور )) در اينجا يا به معنى كارهائى كه دستور موكد از سوى پروردگار به آن داده شده است و يا كارهائى كه انسان بايد نسبت به آن عزم آهنين و تصميم راسخ داشته باشد ، و هر كدام از اين دو معنى باشد اشاره به اهميت آن است تعبير ((ذلك )) اشاره به صبر و شكيبائى است و اين احتمال نيز وجود دارد كه به همه امور كه در آيه فوق ذكر شده ،از جمله نماز و امر به معروف و نهى از منكر بازگردد ،ولى در بعضى ديگر از آيات قرآن اين تعبير بعد از مساله صبر مطرح شده است كه احتمال اول را تقويت مى كند. (387)
داستان آيه 65  
سفارش لقمان به فرزندش درباره نماز و امر به معروف و نهى از منكر  
لقمان حكيم به فرزندش گفت :((فرزند عزيزم ! مبادا خروس از تو هشيارتر به اوقات نماز و مراقب تر باشد! آيا نمى بينى كه به هنگام نماز رسيدن وقت آن را اعلام مى كند ،و سحرگاهان به آواى بلند ندا سر مى دهد در حالى كه تو در خوابى ؟! )) و اين لقمان است كه با فرزندش در سوره لقمان آيه 17 چنين مى گويد: (( يا بنى اقم الصلوة و امر بالمروف و انه عن المنكر)
پسر من نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن جالب آن است كه و معمولا در كنار نماز سفارش به زكات مى شود ولى از آنجا كه نوجوان پول ندارد،در اين آيه در كنار نماز بجاى زكات و ماليات به امر معروف و نهى از منكر سفارش شده است . (388)
اما بهترين راه امر به معروف و نهى از منكر آنست كه اوقات نماز همه به نماز بايستيم تاكسانى كه دست به كارهاى زشت ناپسند مى زنند تحت تاثير واقع گردند،و هر گاه هر مسلمانى پيش از خواندن نماز اذان و اقامه مى گويد و در هر شبانه روز با ذكر جمله هاى ((حى على الصوة )) و (( حلى على الفلاح ))و ((حى على خير العمل )) چنين بار خود و ديگران را امر به معروف مى كند و به رستگارى و بجا آوردن بهترين اعمال فرا مى خواند. (389)
آيه 66 : سفارش خداوند به اهلبيت درباره نماز 
و قرن فى بيو تكن و لا تبرجن الجاهلية الاولى و اقمن الصلوة و اتين الزكوة و اطعن الله و رسوله انمايريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا (390)
ترجمه :و در خانه هايتان بمانيد و به شيوه جاهليت پيشين (با زينتهاى خود) ظاهر نشويد و نماز را بر پاداريد و زكات بدهيد و خدا و رسولش را اطاعت كنيد خداوند مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت دور كند و چنانكه بايد و شايد شما را پاك سازد .
تفسير آيه  
درباره اين آيه شريفه ،خطاب خداوند به همسران پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد كه در ابتدا خطاب به آنها مى فرمايد: ((و در خانه هايتان بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم ))ظاهر نشويد،(مراد اين است مانند جاهليت نخستين با زينتهاى خود،خودتان را در معرض تماشاى ديگران قرار ندهيد) و اين دستورى است از جانب خداوند براى رعايت كردن در زمينه عفت و پاكدامنى ))و بعد در دنباله آيه خداوند مى فرمايد:((شما زنان پيامبر صلى الله عليه و آله نماز را بر پاداريد، زكات را ادا كنيد و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد ))
(و اقمن الصلوة واتين الزكوة و اطعن الله و رسوله ) اگر در ميان عبادات روى نماز و زكات تكيه مى كند به خاطر آن است كه نماز مهمترين راه ارتباط و پيوند با خالق است و زكات هم در عين اينكه عبادت بزرگى است پيوند محكمى با خلق خدا محسوب مى شود.
و اما جمله ( اطعن الله و رسوله ) يك حكم كلى است كه تمام برنامه هاى الهى را فرا مى گيرد اين دستور سه گانه نيز نشان مى دهد كه احكام فوق مخصوص به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله نيست بلكه براى همگان است هر چند در مورد آنان تاكيد بيشتر دارد.
در پايان آيه مى فرمايد:((خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهلبيت دور كن و كاملا شما را پاك سازد )) (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا)
اين آيه مورد بحث در قرآن به آيه ((تطهير ))نامگذارى شده است بايد ببينيم كه معنى تطهير چيست ؟ و مراد از ((اهل بيت )) پيامبر صلى الله عليه و آله در اينجا چه كسانى هستند؟
اما معنى تطهير : به معنى پاك ساختن و در حقيقت تاكيدى است بر مساله (( اذهاب رجس ))يعنى از بين بردن پليديها،و ذكر آن در اينجا به صورت ((مفعول مطلق )) تاكيد ديگرى بر اين معنى محسوب مى شود.
و اما تعبير ((اهل بيت ))) به انفاق همه علماى اسلام و مفسران اشاره شده دارد به اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله است واين چيزى است كه در ظاهر خود آيه فهميده مى شود، چرا كه ((بيت )) گرچه به صورت مطلق در اينجا ذكر شد، اما به قرينه آيات قبل و بعد ،منظور از آن بيت و خانه پيامبر صلى الله عليه و آله است (بعضى اينكه ((بيت )) را در اينجا اشاره به ((بيت الحرام ))كه و كعبه دانسته اند و اهل آن را ((متقون ))بسيار باسياق آيات نامتناسب است چرا كه در اين آيات سخن از پيامبر صلى الله عليه و آله و بيت او در ميان است نه بيت الحرام و هيچگونه قرينه اى بر آنچه گفته اند وجود ندارد)
اما مقصود از (( اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله ) و در اينجا چه اشخاصى مى باشد؟ در ميان مفسران گفتگو است بعضى آن را مخصوص همسران پيامبر صلى الله عليه و آله دانسته اند و آيات قبل و بعد را كه درباره ازدواج رسول خدا صلى الله عليه و آله سخن مى گويد ، قرينه اين معنى شمرده اند ولى با توجه به يك مطلب اين عقيده نفى مى شود و آن اينكه ضميرهائى كه در آيات قبل و بعد آمده عموما به صورت ضمير ((جمع مونث )) است ،در حالى كه ضمائر اين قسمت از آيه ( انمايريد الله عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا) همه به صورت (( جمع مذكر است و اين نشان مى دهد معنى ديگرى در نظر بوده است لذا ديگر از مفسران از اين مرحله گام را فراتر نهاده و آيه را شامل همه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله اعم از مردان و همسران او دانسته اند از سوى ديگر روايت بسيارى زيادى كه در منابع اهل سنت و شيعه وارده شده معنى دوم يعنى شمول هه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله رانيز نفى مى كند و مى گويد:مخاطب در اين آيه فوق مختصرا پنج نفرند: پيامبر صلى الله عليه و آله ،على و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام با وجود اين نصوص فراوان كه قرينه روشنى بر تفسير مفهوم آيه است تنها تفسير قابل قبول براى اين است آيه همان سوم يعنى اختصاص به (( خمسه طيبه )) است . (391)
شان نزول آيه  
آيه تطهير در خانه ام المومنون ،((ام سلمه )) فرود آمده است و هنگام نزول آيه ،حضرت على ، فاطمه امام حسن و امام حسين عليه السلام در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بوده اند ام سلمه مى گويد:من بر درگاه خانه نشسته بودم پس از نزول آيه تطهير از رسول خدا پرسيدم آيا من از اله بيت نيستم ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد:تو بانويى ، عاقبت به خير هستى تو از همسران رسول خدا هستى . (392)
گروهى از اصحاب و شخصيتهاى سرشناس كه نزول آيه را بدين شيوه روايت كرده اند عبارتند از:
عبدالله بن عباس ،عمر بن ابى سلمه ،فرزند خوانده رسول خدا،ابو سعيد خدرى ،سعد بن ابى وقاص ، انس بن مالك و.. (393)
رواياتى كه اين گروه از اصحاب نقل كرده اند همه در اين موضوع هم سخن هستند كه آيه تطهير در منزل ام سلمه نازل شده است و فقط در شان پنج تن ذكر شده است ،و هيچيك از زنان پيامبر صلى الله عليه و آله مشمول اين آيه نيستند.
داستان آيه 66 
اهلبيت و نماز  
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در موارد متعدد به خصوص در سال آخر عمر شريفشان و از جمله در پايان خطبه غدير خم بعد از آنكه به فرمان خداوند حضرت على عليه السلام را براى رهبرى بعد از خود نصب كرد فرمود: اى مردم من از ميان شما مى روم ولى دو چيز گرانبها در ميان شما مى گذارم ، يكى قرآن كه بايد مورد استفاده شما قرار گيرد و ديگرى اهل بيت خودم را كه رهبران معصوم هستند، همان گونه كه در هر مسجدى گوشه اى را با كاشى كارى و لامپ و ساختن محراب به عنوان قبله معين مى كنند تا با قسمتهاى ديگر اشتباه نشود پيامبر اهل بيت را هم به عنوان صراط مستقيم معرفى كرد روزى پيامبر صلى الله عليه و آله عباى سياه خويش را گشود و حضرت على عليه السلام ،فاطمه عليه السلام حسن عليه السلام حسين عليه السلام را زير عبا قرار داد و فرمود:فقط اينها اهل بيت من هستند تا ديگران به نام اهل بيت رهبرى مردم را تصاحب نكنند و همان گونه كه دو خط آهن تا آخر مقصد از هم جدا نمى شوند،قرآن و اهل بيت به فرموده پيامبر صلى الله عليه و آله از هم جدا نمى شوند و همانگونه كه تحريف در قرآن راه ندارد ندارد انحراف و گناه در اهل بيت نيز راه ندارد. (394)
پس از نزول آيه تطهير پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى آنكه مقام و منزلت اهل بيت را به مسلمانان بشناساند در معرفى اهل بيت سخت اهتمام ورزيد تا مسلمانان بدانند منظور از اهل بيت چه كسانى هستند و در آينده كسى به دروغ خود را از اهل بيت به حساب نياورد،بدين جهت تا چندين ماه هر روز هنگامى كه براى اقامه نماز صبح از منزل خارج مى شدند،قبل از نماز صبح به در خانه على عليه السلام مى آمد و مى فرمود:
السلام عليكم يا اهل بيت انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس ‍ البت و يطهر كم تطهيرا (395)
ترجمه : درود بر شما اهل بيت ، بدرستيكه خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان نبوت دور كند و شما را پاك گرداند.
اين رفتار رسول اكرم صلى الله عليه و آله در برابر ديدگان جمعى از اصحاب صورت مى گرفت و بسيارى از آنان كه شاهد اين رفتار پيامبر صلى الله عليه و آله در معرفى اهل بيت بوده اند آنرا روايت كرده اند:
((عبدالله بن عباس )) مى گويد:من مدت نه ماه شاهد اين عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم .
((هلال بن حارث )) كه بدست رسول خدا صلى الله عليه و آله آزاد شد گفته است من مدت هشت ماه كه من در مدينه بودم ،مراقب اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله بودم (396)
((ابوزيره صحابى ))مدت هفت ماه كه در مدينه بوده است روايت كرده و(( انس بن مالك )) اين مدت را شش ماه ذكر كرده است .(397)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:كسى كه نماز بخواند و در آن بر من و اهل بيتم صلوات نفرستد نمازش پذيرفته نمى شود. (398)
كدام نماز اس كه سخنى از على اولاد عليه السلام در آن نيست ؟ كدام نماز است كه در آن تشهد نيست ؟ در تشهد يكى از واجباتش اين است كه بگوييم ( اللهم صل على محمد وال محمد) اين در متن عبادت ماست در كنار شهادتين درود بر اين خاندان در متن عبادت است . (399)
مردى از امام زين العابدين عليه السلام پرسيد چه چيزى سبب قبول شدن نماز است ؟ حضرت فرمود: ولايت ((دوستى و پيروى از ما و بيزارى از دشمنان . ))(400)