درآمدى بر سياست و حكومت در نهج البلاغه

محمدمهدى باباپور گل افشانى

- ۱۰ -


12 O تحذيرات  
اياك و الدماء و سفكها بغير حلها، فانه ليس شى ء ادنى لنقمه ، و لا اعظم لتبعه ، و لا احرى بزوال نعمه ، و انقطاع مده ، من سفك الدماء بغير حقها، الله سبحانه مبتدى بالحكم بين العباد، فيما تسافكوا من الدماء يوم القيامه ؛ فلا تقوين سلطانك بسفك دم حرام .
فان ذلك مما يضعفه و يوهنه ، بل يزيله و ينقله ، و لا عذر لك عند الله و لا عندى فى قتل العمد، لان فيه قود البدن ، و ان ابتليت بخطا و افرط عليك سوطك او سيفك او يدك بالعقوبه ؛ فان فى الوكره فما فوقها مقتله ، فلا تطمحن يك نخوه سلطانك عن ان تودى الى اولياء المقتول حقهم
.
12 O هشدارها  
اول - هشدار از خون ناحق  
از خونريزى بپرهيز و از خون ناحق پروا كن ، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهى را نزديك ، مجازات را بزرگ و نابودى نعمتها را سرعت و زوال حكومت را نزديك نمى گرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان ، نسبت به خونهاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام ، حكومت خود را تقويت مكن .
زيرا خون ناحق حكومت را سست و پست و بنياد آن را بركنده به ديگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من ، و نه در پيشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزى نيست ، اگر به خطا خون كسى ريختى ، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تندروى شد، كه گاه مشتى سبب كشتن كسى مى گردد، چه رسد به بيش از آن ، مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد!
الثانى - تحذير من الانانيه  
و اياك و الاعجاب بنفسك ، و الثقه بما يعجبك منها، وحب الاطراء، فان ذلك من اوثق فرص الشيطان فى نفسه ليمحق ما يكون من احسان المحسنين .
O دوم - هشدار از خودپسندى  
مبادا هرگز! دچار خود پسندى گردى ! و به خوبيهاى خود اطمينان كنى ، و ستايش را دوست داشته باشى ، كه اينها همه از بهترين فرصتهاى شيطان براى هجوم آوردن به توست ، و كردار نيك ، نيكوكاران را نابود سازد.
الثالت - التحذير من المن  
و اياك و المن على رعيتك باحسانك ، او التزيد فيما كان من فعلك ، او ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك ، فان المن يبطل الاحسان ، و التزيد يذهب بنور الحق ، و الخلف يوجب المقت عند الله و الناس - قال الله تعالى :
كبر مقتا عند الله تقولوا ما لا تفعلون
.
O سوم - هشدار از منت گذارى  
مبادا هرگز! با خدمتهايى كه انجام دادى بر مردم منت گذارى ، يا آن چه را انجام داده اى بزرگ بشمارى ، يا مردم را وعده اى داده ، سپس خلف وعده نمايى ، منت نهادن ، پاداش ‍ نيكوكارى را از بين مى برد و كارى را بزرگ شمردن ، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل كردن ، خشم خدا و مردم را برمى انگيزاند كه خداى بزرگ فرمود:
دشمنى بزرگ نزد خدا آن كه بگوييد و عمل نكنيد (314)
الرابع - التحذير من العجله  
و اياك و العجله بالامور قبل اوانها، او التسقط فيها عند امكانها، او اللحاجه فيها ادا تنكرت ، او الوهن عنها اذا استوضحت ، فضع كل امر موضعه ، و اوقع كل امر موقعه .
O چهارم - هشدار از شتابزدگى  
مبادا هرگز! در كارى كه وقت آن فرا نرسيده شتاب كنى ، يا كارى كه وقت آن رسيده سستى ورزى ، و يا در چيزى كه روشن نيست ستيزه جويى نمايى و يا در كارهاى روشن كوتاهى كنى ، تلاش كن تا هر كارى را در جاى خود، و در زمان مخصوص به خود انجام دهى .
الخامس - التحذير من طلب العناوين  
و اياك و الاستثار بما الناس فيه اسوه ، و التغابى عما تعنى به مما قد وضح للعيون ، فانه ما خوذ منك لغيرك ، و عما قليل تنكشف عنك اغطيه الامور، و ينتصف منك للمظلوم .
املك حميه انفك ، و سوره حدك و سطوه يدك ، و غرب لسانك ، و احترس من كل ذلك بكف البادره ، و تاخير السطوه ، حتى يسكن غضبك فتملك الاختيار: و لن تحكم ذلك من نفسك حتى تكثر همومك بذكر المعاد الى ربك .
و الواجب عليك ان تتذكر ما مضى لمن تقدمك من حكومه عادله ، او سنه فاضله ، او اثر عن نبينا صلى الله عليه و آله او فريضه فى كتاب الله فتقتدى بما شاهدت مما عملنا به فيها، و تجتهد لنفسك فى اتباع ما عهدت اليك فى عهدى هذا، و استوثقت بن من الحجه لنفسى عليك ، لكيلا تكون لك عله عند تسرع نفسك الى هواها .
و انا اسال الله بسعه رحمته ، و عظيم قدرته على اعطاء كل رغبه ، ان يوفقنى و اياك لما فيه رضاه من الاقامه على العذر الواضح اليه و الى خلقه ، مع حسن الثناء فى العباد، و جميل الاثر فى البلاد، و تمام النعمه ، و تضعيف الكرامه ، و ان يختم لى ولك بالسعاده و الشهاده انا اليه راجعون ، و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله الطيبين الطاهرين ، و سلم تسليما كثيرا، و السلام
.
O پنجم هشدار از امتياز خواهى  
مبادا هرگز! در آن چه كه با مردم مساوى امتيازى خواهى و از امورى كه بر همه روشن است ، غفلت نداشته باش ، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى ، و به زودى پرده از كارها يك سو رود، و انتقام ستمديده از تو باز مى گيرند، باد غرورت ، جوشش خشمت ، تجاوز دستت ، تندى زبانت ، را در اختيار خود گير، و با پرهيز از شتابزدگى ، و فرو خوردن خشم خود را آرامش ده تا خشم فرو نشيند و اختيار نفس در دست تو باشد، و تو بر نفس مسلط نخواهى شد مگر با ياد فراوان قيامت و بازگشت به سوى خدا.
آن چه بر تو لازم است آن كه ، حكومت هاى دادگستر پيشين سنتهاى با ارزش گذشتگان ، روش هاى پسنديده رفتگان و آثار پيامبر صلى الله عليه و آله و واجباتى كه در كتاب خداست ، را همواره به ياد آورى ، و به آن چه ما عمل كرده ايم پيروى كنى ، و براى پيروى از فرامين اين عهدنامه اى كه براى تو نوشته ام ، و با آن حجت را بر تو تمام كرده ام ، تلاش كن ، زيرا اگر نفس سركشى كرد و بر تو چيره شد عذرى نزد من نداشته باشى .
از خداوند بزرگ را رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ها، درخواست مى كنيم كه به آن چه موجب خشنودى اوست ما و تو را موفق فرمايد كه نزد او و خلق او، داراى عذرى روشن باشيم برخوردار از ستايش بندگان ، يادگار نيك در شهرها، رسيدن به همه نعمت ها و كرامت ها بوده ، و اينكه پايان عمر من و تو را به شهادت و رستگارى ختم فرمايد كه همانا ما به سوى او باز مى گرديم ، با درود به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اهل بيت پاكيزه و پاك او، درودى فراوان و پيوسته ، با درود.

 

fehrest page

back page