كليد نهج البلاغه

صادق حسن زاده

- ۷ -


وقتى بازگشت برادرش بسيار پير و فرسوده شده بود ولى او همچنان پنجاه ساله مانده بود

يادآورى: در روايات اختلاف است كه عزير در چهل سالگى به اين امر شگفت انگيز دست يافت يا در پنجاه سالگى؟ كه البته هر كدام باشد زياد مهم نيست و آنچه مسلم است و قرآن به آن تصريح فرموده ايشان صد سال مرده و سپس زنده گشته است . ".... فاماته الله ماه عام ثم بعثه...." "سوره بقره / آيه 259"

عدل بهتر است يا بخشش "جود"؟

على عليه السلام در پاسخ اين سؤال فرمود:عدالت كارها را بدانجا مى نهد كه بايد و بخشش آن را از جايش برون نمايد. عدالت تدبيركننده اى است به سود همگان، و بخشش به سود خاصگان. پس عدل شريفتر و با فضيلت تر است.

"نهج البلاغه حكمت 437، ترجمه شهيدى، ص 440"

مدت درنگ اصحاب كهف در غار چند سال بود؟

امام على عليه السلام در پاسخ مرد يهودى، فرمود: 309 سال "مطابق قرآن" يهودى گفت: ما در كتاب خود 300 سال يافته ايم. امام عليه السلام فرمود: آنچه من گفتم سال قمرى است و آنچه شما مى گوييد سال شمسى است.

علامه حسن زاده آملى مى فرمايد:تفاوت سال شمسى و قمرى در سيصد سال، نه سال و دو ماه و چند روز مى شود كه معمولا اگر ذكر كسور معتنابه نباشد اسقاط مى كنند. و اين محاسبه اى است صحيح در مقدار تفاوت سال شمسى و قمرى در سيصد سال.... "هزار و يك نكته ص 363"

مكانى كه قبله ندارد كجاست؟

داخل كعبه

بهترين و پاكترين بقعه اى كه نماز بر بام آن روا نيست؟

كعبه

توضيح: حضرت امام خمينى رحمه الله در اين خصوص فتوى مى دهند:در خانه ى كعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مكروه است ولى در حال ناچارى مانعى ندارد. "مساله 891"

آيه الله اراكى و آيه الله گلپايگانى و آيه الله فاضل لنكرانى فرموده اند:احتياط واجب آن است كه در خانه ى كعبه و بر بام آن نماز واجب نخوانند ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.

آيه الله خوئى و آيه الله ميرزا جواد تبريزى فتوى داده اند:احتياط واجب آن است كه بر بام خانه ى كعبه در حال اختيار نماز واجب نخوانند ولى در حال ناچارى اشكال ندارد و ظاهر اين است كه نماز در خانه ى كعبه در حال اختيار نيز جايز است.

آيه الله مكارم شيرازى فرموده اند:احتياط واجب آن است كه نماز واجب را در خانه ى كعبه نخوانند ولى نماز مستحب اشكال ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه ى كعبه در مقابل هر زاويه اى دو ركعت نماز بخوانند ولى نماز بر پشت بام كعبه- خواه واجب يا مستحب- اشكال دارد.

"ر. ك:توضيح المسائل مراجع چاپ دفتر انتشارات اسلامى ص 481 و 482"

آن چيست كه خدا آن را نمى داند؟

سخن يهود است كه مى گويند عزير پسر خداست و خداوند متعال براى خود پسرى سراغ ندارد و اين حرف را صحيح نمى داند. آن چيست كه خداوند ندارد؟

شريك

آن چيست كه پيش خدا نيست؟

ظلم و ستم به بندگان

آن چيست كه بزرگتر از آسمان است؟

تهمت به بى گناه

آن چيست كه وسيع تر از زمين است؟

حق

آن چيست كه سردتر از سرماى شديد "زمهرير" است؟

نياز انسان به شخصى بخيل

آن چيست كه غنى تر از درياست؟

شكمى كه قانع است

آن چيست كه سخت تر و قسى تر از سنگ است؟

دل كافر آن چيست كه انسان دارد ولى هرگز خدا ندارد؟

زن و فرزند

آن چيست كه كم مى شود ولى زياد نمى گردد؟

عمر انسان

آن چيست كه زياد مى شود ولى كم نمى گردد؟

آب دريا

آن چيست كه هم زياد و هم كم مى شود؟

قرص و نور ماه

چيزى كه از هر طرف، دهان است؟

آتش

چيزى كه همه اش پا است؟

آب

چيزى كه همه اش چشم است؟

آفتاب آن چيست كه مانند ميوه هاى بهشت است؟

قرآن "چون هر چقدر از آن بهره گيريم و استفاده نمائيم، كم نمى شود و هميشه براى انسان لذتبخش است و تازگى و طراوت دارد"

آن كيست كه به بهشت خدا اميد ندارد؟

آن شخص از اولياءالله است كه بدون اميد به بهشت و ترس از دوزخ، خدا را پرستش مى كند.

چيزى كه همه اش بال است؟

باد

آن چيست كه روح ندارد ولى تنفس مى كند؟

صبح "و الصبح اذا تنفس" "تكوير، آيه 18"

آن كيست كه در نمازش، ركوع و سجده نمى كند؟

شخصى كه نماز ميت مى خواند

آن كيست كه فتنه را دوست مى دارد؟

شخصى كه مال و فرزند را دوست مى دارد. "چنانكه در سوره انفال آيه 28 از اينها به فتنه مساوى آزمايش تعبير شده است و منظور معناى مشهور آن كه فساد است، نمى باشد و حضرت على عليه السلام اين شخص را از اولياءالله معرفى فرموده است.

"مناقب ابن شهرآشوب ج 399:2، چاپ دكتر يوسف البقاعى- بيروت"

آن كيست كه بدون وضوء نماز مى خواند و نمازش قبول است؟

كسى كه نماز ميت مى خواند

آن كيست كه پدر نداشت و معجزه آسا تولد يافت؟

حضرت عيسى عليه السلام

آن انسان كيست كه هيچ قوم و خويشى نداشت؟

حضرت آدم عليه السلام

نخستين درختى كه در زمين روئيد؟

درخت خرما "حضرت آدم عليه السلام آن درخت را از بهشت آورده بود" نخستين چشمه ى زمين، چه چشمه اى است؟

چشمه ى زندگى "حضرت خضر عليه السلام از آن نوشيد و زندگى جاودانه يافت"

سه تائى كه چهار ندارد؟

طلاق "براى اينكه در اسلام يك زن را نمى توان پشت سر هم بيش از سه بار طلاق داد و بعد از بار سوم ديگر نمى توان با همان زن ازدواج كرد مگر اينكه، با مرد ديگرى ازدواج نمايد و در صورت طلاق مى تواند دوباره با شوهر قبلى خود ازدواج نمايد."

آن چيست كه زنده اش آشاميد و مرده ى آن خورد؟

عصاى حضرت موسى عليه السلام "زمانى كه شاخه اى بر درخت بود، آب مى آشاميد و زمانى كه به شكل عصاى موسى عليه السلام درآمد، اژدها و مارهاى جادوگران دربار فرعون را خورد."

فرق حق و باطل چيست؟

چهار انگشت است "از حضرت پرسيدند معنى اين سخن چيست؟ على عليه السلام انگشتان خود را فراهم آورد و برداشت و ميان گوش و ديده گذاشت. سپس فرمود: باطل آن است كه بگويى شنيدم، و حق آن است كه بگويى ديدم."

"نهج البلاغه، خطبه 141، ترجمه شهيدى، ص 137"

مزه آب چگونه است؟

مانند مزه زندگى است. "مناقب ابن شهر آشوب 426:2"

عاقل كيست؟

خردمند آن بود كه هر چيزى را به جاى خود نهد.... "نهج البلاغه، حكمت 235، ترجمه شهيدى، ص 400"

كدام قبر بود كه صاحب خود را حركت داد "قبر سيار"؟

ماهى كه حضرت يونس عليه السلام در شكم آن محبوس و گرفتار شده بود.

"مناقب ابن شهر آشوب، 400:2 چاپ دكتر بقاعى"

فرستاده و رسولى كه نه از جن و انس بود، و نه از فرشتگان و شياطين؟

هدهد حضرت سليمان عليه السلام "كه به عنوان سفير و نامه رسان حضرت سليمان به سوى يمن اعزام شد"

مسافت بين مشرق و مغرب چقدر است؟

مسير يك روز خورشيد. "اخيرا ثابت شده است كه خورشيد با منظومه ى خود به سرعت 20 كيلومتر در ثانيه به شكل حلزونى به سوى ستاره ى وگا در حركت است" "كتاب راه تكامل ج 234:2"

چگونه خدا بندگان خود را با اين زيادى محاكمه خواهد كرد؟

همانطور كه با اين زيادى، روزى به آنها مى دهد.

چه ساعتى جزء روز و شب نيست؟

يك ساعت قبل از طلوع خورشيد.

قفل و كليد آسمان چيست؟

قفل آسمان، شرك به خداست و كليد آن لااله الاالله است.

آن زمين كجاست كه خورشيد فقط يك لحظه بر آن تابيده است؟

زمينى كه در رود نيل "در مصر" يك لحظه ايجاد شد و قوم موسى عليه السلام از آن عبور كردند.

"مناقب ابن شهر آشوب 426:2"

آن كيست كه به نيروهاى خود هشدار "عقب نشينى" و انذار داد ولى نه انسان بود و نه از جن؟

مورچه "وقتى ديد لشكر حضرت سليمان عليه السلام مى آيد به مورچه ها دستور داد تا از سر راه آنها كنار رفته و عقب نشينى نمايند"

آن كيست كه مردار مى خورد؟

كسى كه ماهى و ملخ مى خورد.

آن كيست كه خون مى خورد "خونخوار است"؟

كسى كه جگر مى خورد.

يادآورى: پرسشها و پاسخهايى كه ماخذ آنها ذكر نشده از كتاب بسيار ارزنده ى مرحوم علامه شوشترى صاحب قاموس الرجال مى باشد كه به نام ''قضاء اميرالمومنين عليه السلام'' در چاپخانه حيدريه نجف چاپ شده است. و همچنين شايان ذكر است كه حضرت على عليه السلام با توجه به سطح فكرى مردم جواب اين سؤالات را داده اند كه اگر كسى بخواهد در بعضى از آنها با دقت عقلى مطالعه نمايد، جاى خدشه وارد است ولى بنا به عرف بايد آنها را در نظر گرفت.

هماى رحمت

على اى هماى رحمت، تو چه آيتى خدا را   كه به ما سوا فكندى همه سايه ى هما را
 دل اگر خداشناسى همه در رخ على بين   به على شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم، اثر از فنا نماند   چو على گرفته باشد، سرچشمه ى بقا را
مگر اى سحاب رحمت تو ببارى ار نه دوزخ   به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو اى گداى مسكين در خانه ى على زن   كه نگين پادشاهى دهد از كرم گدا را
بجز از على كه گويد به پسر كه قاتل من   چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا
بجز از على كه آرد پسرى ابوالعجائب   كه علم كند به عالم، شهداى كربلا را
چو بدوست عهد بندد ز ميان پاكبازان   چو على كه مى تواند كه بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت   متحيرم چه نامم شه ملك لافتى را
بدو چشم خون فشانم هله اى نسيم رحمت   كه ز كوى او غبارى به من آر توتيا را
باميد آنكه شايد برسد بخاك پايت   چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويى قضاى گردان به دعاى مستمندان   كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو ناى هر دم ز نواى شوق او دم   كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
''همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهى   به پيام آشنايى بنوازد آشنا را''
ز نواى مرغ يا حق بشنو كه در دل شب   غم دل بدوست گفتن چه خوشست شهريارا

"ديوان شهريار ج 98:1، چاپ نگاه تهران"

تجليل آيه الله بهاءالدينى از شهريار

عارف فرزانه حضرت آيه الله العظمى حاج آقا رضا بهاءالدينى درباره ى استاد شهريار و شعر جاودانه ى او، مى فرمايد:''بنده اشعار زيادى درباره ى اهل بيت عليهم السلام، خصوصا حضرت على عليه السلام شنيده ام، ولى براى من هيچ شعرى همچون اشعار شهريار تبريزى، جذابيت نداشته است. به همين جهت او را دعا كردم. بعدا ديدم برزخ را از او برداشته اند!!''

"كتاب ''آيت بصيرت'' ص 80"

خواب شگفت انگيز آيه الله مرعشى نجفى درباره شهريار

حاج آقا رضا حداد عادل "پدر دكتر غلامعلى حداد عادل" از حجه الاسلام آقا سيد قاسم شجاعى- واعظ معروف- نقل مى كند كه آيت الله مرعشى نجفى فرمودند: شبى توسلى پيدا كردم تا يكى از اولياى خدا را در خواب ببينم، آن شب در عالم خواب، ديدم در زاويه ى مسجد كوفه نشسته ام و امير مومنان على عليه السلام با جمعى حضور دارند. حضرت فرمودند: شعراى اهل بيت ما را بياوريد. ديدم چند تن از شعراى عرب را آوردند. حضرت فرمودند: شعراى فارسى زبان را بياوريد. آنگاه محتشم و چند تن از شعراى فارسى زبان آمدند.

فرمودند: شهريار را بياوريد. شهريار آمد. حضرت خطاب به شهريار فرمودند: شعرت را بخوان! شهريار اين شعر "على اى هماى رحمت" را خواند.

حضرت آيه الله مرعشى فرمودند كه وقتى اين شعر تمام شد، من از خواب بيدار شدم و پرسيدم شهريار كيست؟ گفتند شاعرى است كه در تبريز زندگى مى كند.

شهريار به دستور آيه الله مرعشى به قم دعوت شده و از اين شعر سخن به ميان مى آيد و او تعجب مى كند، چرا كه همان موقعى كه ايشان خواب ديده اند او شعرش را سروده و احدى از آن اطلاع نداشته و شهريار وقتى از خواب ايشان مطلع مى شود، فوق العاده منقلب مى گردد.

"تلخيص از روزنامه ى اطلاعات، يكشنبه 29/ 1/ 72، مقاله ى آقاى رزم آسا"