رواق عصمت

سيد علي حسيني

- ۱۵ -


السلام عليك يا فاطمة سيدة نساء العالمين

فاطمه «اسم فاعل» از ماده «فطم» است. فاطمه، نامي آسماني به معناي بريده شده، باز ايستاده و باز داشته شده است و به بچه شتر ماده اي كه از شير مادر گرفته شده «فاطمه» مي گويند.(1)

بر پايه روايات فراوان و متنوعي كه راويان و مورّخان اسلام گزارش كرده اند، فاطمه نام تنها دختر باقي مانده از پيامبر خاتم است. اين نام را رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم و خديجه با الهام و هدايت خداي متعال براي ايشان بر گزيدند(2) و فرشته اي را مأمور كردند نزد رسول خدا آيد و هنگام تولد «فاطمه» اين نام را بر زبان ايشان براند.(3)

1. كوتاه بودن درك ديگران از معرفت ايشان.

... چرا فاطمه را فاطمه ناميده اند؟

همان طور كه خواهد آمد، فاطمه بانويي است بي مانند كه هرگز روزگاري نظير آن را نديده و نخواهد ديد؛ بدين سان شايسته است مردم او را بشناسند و در معرفت او و الگو قرار دادن او بكوشنداما متأسفانه آدميان و حتي مسلمانان و مؤمنان نيز جز شناختي اندكاز او نداشته و از وادي معرفت آن بانوي يگانه دور افتاده و از راهيابيبه آن عاجزند، امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد: از آن روي، فاطمه عليها السلام را، فاطمه ناميده اند كه مردمان از دركو معرفت مقام والاي ايشان بازمانده و [ از عارفان به حق عظيم او]جدا شده اند.»(4)

2. پاكي از پليدي ها و رذيلت ها

از ديگر دلايل انتخاب اين نام براي دختر بي بديل رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم آن است كه او از رذيلت ها، زشتي ها و پليدي ها دور بود. و پاكي را از پدر بزرگوارش كه مخلوق برگزيده خدا و مادر عظيم الشأنش خديجه آن بانوي برگزيده الهي به ارث برده بود؛ در واقع خداي متعال او را از نوري خاص آفريده بود. در واقع سرشت و ذات فاطمه عليها السلام با انسان هاي معمولي تفاوت داشت و از اين رو بود كه خداوند و پيامبرش صلي الله عليه وآله وسلم او را فاطمه نهادند؛ يعني بانويي كه از همه زشتي ها، پليدي ها، رذيلت ها و بدي ها و برخي مسائل خاص زنان معمولي جدا شده و هماره در سمت و سوي فضليت ها، نيكي ها، كمال و سعادت در حركت بود.

نازل شدن آيه تطهير در شان فاطمه، علي و فرزندانشان عليهم السلام كه به روشني از پاكي و طهارت ذاتي فاطمه عليها السلام حكايت مي كند و به گفته مفسران شيعه و سنّي از اين واقعيت پرده برمي دارد(5) كه فاطمه از پليدها و رذيلت ها پاك است خداوند در اين آيه مي فرمايد:

«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً»(6)

«همانا خدا مي خواهد از شما خاندان پيامبر پليدي را ببرد و شما را پاك كند، پاكي كامل.»

مفسران شيعه و سنّي درباره شأن نزول اين آيه نوشته ا ند، چون پيامبر خدا، حسن، حسين، علي و فاطمه عليهم السلام را، زير عبايي خاص قرار داد و آنان را در پيرامون خود جمع نمود و بدين سان آنان را از ديگران ممتاز ساخت، خداي متعال اين آيه را نازل كرد و پس از اين بود كه به مدت شش يا هشت ماه هرگاه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به در خانه فاطمه مي رسيد به فاطمه و اهل بيت عليهم السلام او با صداي رسا اين گونه سلام مي داد:

«درود و سلام بر شما باد اي اهل بيت كه همانا خدا دور بودن شما از هر پليدي را اراده نموده است. و شما را پاك نموده، پاكي اي كامل.»(7)

اين نكته در گروهي از روايات نيز آمده است، براساس اين روايات؛ تفسير «فاطمه» آن است كه آن بانوي بي همتا از بدي، شر و آلودگي و ناداني دور است.(8)

بررسي تاريخ زندگي آن حضرت به روشني اين واقعيت دل انگيز و زيبا را مي نماياند كه آن حضرت همان طور كه در آيه تطهير و روايات آمده است، در برابر آزمايش ها بسيار دشوار هرگز خود را به گناه نيالود و فريب بازار مكار دنياي دني را نخورد و خود، فرزندان و خانواده اش را براي خدا و اعتلاي كلمة «الله» مي خواست و در اين راه سختي هاي بسياري را به جان خريد و براي دستيابي به رضايت و رضوان الهي مشتاقانه به استقبال مشكلات شتافت، و بدين ترتيب بود كه ايشان را فاطمه ناميدند؛ يعني كسي كه از غير خدا بريد، و در زندگي خود جز او را نديد و براي غير او گامي برنداشت، راز و نيازها، عبادت هاي بي نظير و عشق او به خدا به اندازه و به گونه اي بود كه جز او هيچ چيزي برايش جلوه دل انگيزي نداشت و تنها براي، با خدا و در راه خدا گام برداشتن، او را ياد كردن، به سوي او رفتن مي توانست فاطمه را خشنود كند(9). از اين رو در روايات رسيده از محدثان شيعه و سني نكته اي شگفت انگيز آمده است كه چون فاطمه غضب كند خداي متعال غضب كند و چون خشنود گردد، خشنود شود، در برخي از روايات به گونه اي لطيف به اين نكته اشاره شده و فاطمه از اين زاويه به مريم تشبيه شده است كه به زشتي و پليدي نيالود و خداي متعال او را بهترين زن روزگار خود ساخت(10) با اين تفاوت كه فاطمه بهترين بانوي همه روزگاران است و مريم برترين زن آن دوره و زمان.

3. جلوگيري از ورود به آتش جهنم

فاطمه الگوي مؤمنان است: زنان ومردان مؤمن، و از بزرگترين اسوه معنوي و زندگي آنان؛ هرگاه مردم ميان خود و انديشه ها، روش ها و شخصيت فاطمه پيوند برقرار كنند نمي توانند جهنمي شوند؛ در روايات متعددي كه محدثان شيعه و سني(11) نقل كرده اند، آمده است كه: فاطمه را از آن رو فاطمه نام نهاده اند كه نمي گذارد دوستان و پيروان و فرزندان و ذريه اش وارد جهنم شوند؛ در روايات متعدد و متنوعي اشاره به اين نكته آمده است(12)؛ به عنوان نمونه:

امام باقر عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم چنين نقل كرده است: رسول خدا به فاطمه فرمود: آيا مي داني چرا شما را فاطمه ناميده اند؟ علي عليه السلام فرمود: اي رسول خدا چرا او را فاطمه ناميده اند؟ پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: زيرا او و شيعيانش از آتش جهنم جدا و دور مي شوند.»(13)

سيدة نساء العالمين

بر پايه روايات متعددي كه محدثان سنّي و شيعه روايت كرده اند، فاطمه زهرا عليها السلام «سيدة نساء العالمين»: «سرور زنان و برترين ايشان است».(14)

سرور و سيّد زنان اهل بهشت،(15) بهترين و برترين زن برگزيده در ميان همه زنان از آغاز تا فرجام عالم است.(16) به عنوان نمونه مناسب مي نمايد در اين باره به سخن ابن ابي الحديد اشاره شود؛ آنجا كه مي نويسد: «همانا فاطمه سرور زنان جهانيان است و هم سنگ مريم دختر عمران و چون در روز قيامت از محشر عبور مي كند، از ناحيه عرش الهي دستور مي دهند كه اي مردماني كه در اين مكان گرد آمده ايد، چشمان خود را فرو نهيد تا فاطمه دختر محمد عبور كند». ابن ابي الحديد در ادامه مي نويسد: و اين حديث از احاديث صحيح است و نه ضعيف و باز او كه نوشته: پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم بارها فرمود: «هر كه او را بيازارد و به غضب آورد مرا آزرده و به غضب آورده است..»(17)

مفهوم سيدة نساء العالمين

گرچه عرف مردم از واژه «سيده» معناي روشني در ذهن دارند؛ آنان در طول زندگي بارها واژه هايي از قبيل: سرور، مولا، آقا و بانو را شنيده و احياناً تجربه كرده اند و با توجه به اين مفاهيم وقتي واژه «سيدة» را مي شنوند مي توانند معنايي از آن در ذهن به تصوير بكشند؛ ولي به نظر مي رسد مفهوم «سيدة نساء العالمين» با برداشت عرفي بر گرفته از اين گونه عناوين فاصله اي بسيار دارد؛ فاطمه زهرا عليها السلام سيدة نساء العالمين است؛ زيرا همان طور كه اشاره شد خلقت و سرشت او ويژه است و مادر و پدري چون خديجه و رسول الله دارد و نيز الگويي سالم، ناب و عالي است براي همه زنان در طول تاريخ؛ گرچه عمر آن حضرت كوتاه بوده است، ليكن همين زندگي كوتاه ايشان؛ به لحاظ شوهر داري، پرورش فرزند و شيوه هاي برخورد با مسايل اجتماعي، سياسي و فرهنگي، عبادت ها، رازو نيازهاو چند و چون مواجهه با مشكلات و شكيبايي ايشان به گونه اي بوده است كه مي تواند مناسبت ترين الگو براي زنان باشد؛ چه اين كه زندگي فاطمه زهرا عليها السلام براي همه مباني و اصول زندگي زنان پيام دارد. سخنان و رفتار فاطمه عليها السلام در ابعاد مختلف زندگي مي تواند مباني و زمينه هاي هدايت آدميان را فراهم آورد، افزون بر آن كه فاطمه خود به تنهايي الگو نيست بلكه نسل پاك و معصوم او كه همواره وجود خواهد داشت. نيز الگو هستند.

دومين نكته درباره سيده بودن فاطمه عليها السلام آن است كه ايشان از آن رو «سيده» است كه پدرش، شوهرش و فرزندانش برترين و بهترين هستند و نيز افزون بر ذات و سرشت پاكيزه و الهي خود، در هيچ شرايطي، خطايي از او سر نزد، و همان طور كه اشاره شد فاطمه عليها السلام در عرصه جان معنويت را شكوفا ساخت و در ميدان فكر و ذهن خردورزي را گسترانيد و در صحنه جامعه و روابط اجتماعي، سياسي و اقتصادي در استوار سازي عدالت بسي كوشيد. واژه «نساء» يعني زنان در اين تعبير كليت و عموميت دارد يعني فاطمه عليها السلام سرور همه زنان در همه دوره ها و همه عصرها و نسل ها است، چون نساء اسم جنس است و بر كلمه «عالمين» اضافه شده است.

پي نوشت:

1) كتاب العين، ج 3 ص 1404 و فرهنگ جامع نوين، ج 2، ص 1191.
2) فلمّاولدت فاطمه سماها لله -تبارك و تعالي- فاطمه. بحارالانوار، ج 43، ص 12. ح 7.
3) همان، ح 9؛ «... فأوحي الله عزو جل الي ملك فانطلق به لسان محمدصلي الله عليه وآله وسلم فسماها فاطمه».
4) اعلام الهدي، ج 3، ص 30.
5) مسلم در صحيح خود در كتاب فضايل الصحابة؛ ترمذي درسنن، المناقب ح 3871 و حاكم نيشابوري در مستدرك الصححين، 3/147 و طبري در تفسير، ج 22، ص 5، ترمذي در صحيح خود، ج 2، ح 3787 و احمد بن حنبل در مسند ج 6 ، ص 292 و بسياري از ديگر مفسّران اهل سنت اين نكته را آورده اند كه ا ين آيه در شأن فاطمه صلي الله عليه وآله وسلم، پدرش، شوهرش و فرزندانش نازل شده است.
6) سوره احزاب، آيه 33.
7) الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء، سيد عبدالحسين شرف الدين، ص 192؛ منابع مختلف اهل سنت نيز اين حديث را نقل كرده اند (ر.ك: اعلام الهدي، ج 3، ص 25).
8) اين روايت را علامه اميني در الغدير به نقل از منابع حديثي اهل سنت آورده است. ر.ك: بحار الانوار، ج 43 ص 19-10، احاديث شماره 20، 16، 13 و ص 20، ج 9 و ص 25 ح 21. و ص 24، ح 20.
9) ر.ك: بحار الانوار، ج 43، ص 11، ح 2 و ص 20 ح 46 و ص 82 - 81 و 84 و امالي صدوق، ص 100، مجلس 28 و اعلام الهداية، ص 42 و...
10) الغدير، ج 3 ص 47.
11) ر.ك: الغدير، ج 3، ص 406.
12) ر.ك: بحارالانوار، ج 42، ص 19 - 10.
13) همان، ص 14 ح 10... لانها فطمت هي و شيعتها من النار.
14) مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 296، صحيح بخاري، ج 5، ص 412؛ كتاب الاستيذان؛ سنن ترمذي، ج 5، ص 701 و 691؛ المناقب ج 1، ص 701 ح 2871؛ مستدرك الصحيحين، ج 3 ص 158؛ حلية الاولياء، ج 2، ص 42؛ معجم الفاظ الاحاديث النبوية، ج 3، ص 18؛ بحارالانوار، ج 43، ح 13 و ص 23، ح 19 و ص 24 ح 20 و ص 26 ح 25 و...
15) همان.
16) الغدير، ج 2، ص 442.
17) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، ص 193.