حضرت معصومه (س) فاطمه (س) دوم

محمد محمدى اشتهاردى

- پى‏نوشت‏ها -


(1) ـ سوره حج / آيه 32
(2) ـ به نقل از آيت الله العظمي شيخ لطف الله صافي گلپايگاني.
(3) ـ كتاب"بر تسيغ نور"(شرح حال مرحوم آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي) ص 70 و 71.
(4) ـ همان مدرك، ص 131.
(5) ـ يعني سرزمين قم به خاطر شكوهي كه دارد، موجب رشك و حسرت بهشت است(و بهشت از آن حسرت مي برد) بلكه قم، جلودار و پيش قراول(اجازه دهنده ورود به بهشت) است.(يعني پيشتاز بهشت است، و بهشتيان بايد از آن عبور كنند).
(6) ـ ديوان امام خميني ص 253 تا 257 كه قصيدة فوق شامل 44 شعر است.
(7) ـ كليات ديوان امام،‌به قطع وزيري مجلد، در 445 صحفه، توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله چاپ و منتشر شده است.
(8) ـ صاحب كتاب شريف"انوار المشعشين" محدث خبير مرحوم محمد علي بن حسين بن علي بن بهاء الدين كاتوزيان، كچوئي قمي ازعلماي قرن چهاردهم است و كتاب نامبرده را در سال 1325 هجري قمري نگاشته است. وي داماد مرحوم حجه الاسلام آقاي آميرزاابوالحسن فرزند مرحوم حجه الاسلام آقاي حاج ملاصادق صاحب مدرسه معروف در قم(مدرسه حاج ملاصادق) بوده و ا ين كتاب سه جلد است. جلد اول آن فقط طبع شده كه دربارة قم و تاريخ ورود حضرت معصومه(ع) و...مي باشد جلد دوم آن دربارة امامزادگان و جلد سوم آن دربارة محدثين قم است كه هنوز طبع نشده است. جلد اول با چاپ سنگي است كه در سال 1327 قمري در 243 صفحه به طبع رسيده است.
(9) ـ پسر يزدگرد از پادشاهان دلاور ايران باستان است كه پس از پدر به جاي او نشست و در زمان سلطنت خود فتوحات و پيروزي هاي او بر دشمن بسيار بوده است، وي در سال 184 قبل از هجرت ديده از جهان فرو بست.
(10) ـ انوار المشعشعين، ج 1، ص 15.
(11) ـ شهاب الدين ابوعبدالله،‌ياقوت بن عبدالله حموي صاحب كتاب"معجم البلدان" از علماي برجسته و جغرافي دان هاي برازنده اسلام در قرن 13 ميلادي(وفات يافته 1229 ميلادي) است.
(12) ـ ساسانيان پادشاهاني بودند كه پس از اشكانيان، يعني در حدود 226 سال قبل از ميلاد، زمام حكومت ايران را به دست گرفتند، پس از ظهور اسلام در قرن اول هجري توسط حمله مسلمانان شكست خوردند.
(13) ـ اسكندر مقدوني، در سال 330 قبل از ميلاد به ايران حمله كرد و برايران مسلط شد، در همان عصر سلسله هخامنشي پايان يافت وي در سال 323 قبل از ميلاد درگذشت.
(14) ـ هخامنشينان، سلسله پادشاهان ايران باستان هستند كه در سال 558 قبل از ميلاد سلطنت آنان توسط كورش بزرگ شروع شد تا آنكه سال 330 قبل از ميلاد توسط اسكندر مقدوني منقرض گرديد.
(15) ـ قم را بشناسيد، ص 37.
(16) ـ دومين شاه پيشدادي كه اولي آنها كيومرث بوده است.
(17) ـ حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي بزرگ ترين حماسه سراي تاريخ ايران در يكي از برجسته ترين شاعران جهان است، وي در حدود هشتاد سال عمر كرد و در سال 329 قمري در دهكده"باژ" يا"باز" طوس متولد شد و در سال 411 قمري ديده از جهان فروبست(ناگفته نماند: در تاريخ تولد و فوت او اختلاف است آنچه در اينجا نگاشتيم صحيح تر به نظر مي رسد).(لغتنامه دهخدا)
(18) ـ راهنماي قم، صفحه ب.
(19) ـ ابوموسي اشعري(عبدالله بن قيس) از اصحاب رسول(ص) است كه در زمان آن حضرت به حكومت زبيد و عدن و سواحل يمن منصوب گرديد، در زمان عمر و عثمان حكومت بصره و كوفه و يمن را داشت. و در زمان علي(ع) نيز مدتي زمامدار كوفه بود(ريحانه الادب ج 1).
(20) ـ خلفاي عباسي كه اولي آنها"سفاح" و آخري آنها"المستصم بالله" بود از سال 132 هجري قمري تا سال 640 يعني در حدود پانصد سال حكومت كردند.
(21) ـ هارون الرشيد از خلفاي نامي عباسي، از سال 170 هجري تا سال 193، يعني در حدود 23 سال حكومت كرد.
(22) ـ اقتباس از قم را بشناسيد، ص 38 و 39.
(23) ـ اقتباس از ترجمه تاريخ قديم قم، ص 28.
(24) ـ شيعه در اسلام، علامه طباطبايي، ص 25.
(25) ـ ترجمه تاريخ قديم قم، ص 13.
(26) ـ تيمور لنگ اولين پادشاه تيموريان، مردي بي رحم وسفاك بود، با تاخت و تاز و بي باكي عجيبي در سن چهل و پنج سالگي بر خراسان تاخت. رفته رفته سراسر ايران را تحت سلطه خود آورد سرانجام در سال 807 قمري، در سن هفتاد سالگي درگذشت، مقبره وي(گورامير" در شهر سمرقند معروف است.
(27) ـ اقتباس از نقشه قم، نشريه شهرداري، ستون اول.
(28) ـ قم را بشناسيد، ص 36.
(29) ـ انوار المشعشين، ج 1، ص 97.
(30) ـ انوار المشعشين، ج 1، ص 97 ، قريب به اين روايت روايت ديگري در سفينه البحار ج 2،‌ص 455، و بحارالانوار، ج 60،‌ص 207 آمده است.
(31) ـ سفينه البحار(قمم)؛ بحار ج 60، ص 213.
(32) ـ بحار، ج 60،‌ص 216.
(33) ـ معجم البلدان، ج 4،‌ص 397،‌حضرت آيت الله العظمي نجفي مرعشي رحمه الله فرمود به نظر من اصح وجوه همين است كه قم معرب"كم" است و الا هم در كنار كوچه رهبر قم، نهري به نام نهر كمندان معروف است.
(34) ـ اين نام ها از لابلاي اخباري است كه در فضيلت قم از امام معصوم(ع) وارد شده حضرت آيت الله العظمي نجفي مرعشي(ع) مي فرمود: يكي از اسم هاي معروف قم"جنه البلاد" بوده است، و نيز اسم ديگر آن كه اكنون نيز معروف است"در بهشت" مي باشد و چون مجاور حضرت علي بن جعفر(ع) دروازه مهم شهر بوده به همين مناسبت آنجا معروف به دربهشت شده است و گرنه يكي از نام هاي خود قم"دربهشت"(باب الجنه) است.
شرح بيشتر در مورد علت نام گذاري به قم را در كتاب"گنجينه آثار قم"،‌ج 1،‌از صفحه 77 تا 88 بخوانيد.
(35) ـ قسمتي از اين روايات در بحار، ج 60، از صفحه 211 تا 231 آمده است.
(36) ـ بحار، ج 60،‌ص 216.
(37) ـ بحارج‌60، ص 228، مجالس المؤمنين، ج 1،‌ص 83.
(38) ـ مطابق بعضي از روايات آمده: يك دربهشت از قم گشوده شود(بحار، ج 60،‌ص 215).
(39) ـ بحار، ج 60، ص 228.
(40) ـ انوالمشعشين، ج 1،‌ص 112.
(41) ـ …قم عُش آلِ محمدٍ و مَأوي شيعتهم(بحار، ج 6،‌ص 214)
(42) ـ انوارالمشعشين، ص 114، از آنجايي كه اهل قم ارادت خاصي به ائمة هدي(ع) داشتند، فرزندان و نوادگان آنها را عزت و احترام پذيرفتند، آنها هم با كمال آزادي بدون تقيه در قم زندگي مي كردند و تا آخر عمر در قم مي ماندند و كثرت بارگاه امامزادگان در قم حاكي از همين مطلب است، اين است كه شاعر مي گويد:
هستند چهارصد و چهل و چار از شرف             مدفون به امر حق همه چون دُر در اين صدف
اولاد مرتضي علي آن شاه لو كُشف             فرقي مدان ميان قم و كعبه و نجف
جان مي دهند اهل رخد در نثار قم
(43) ـ بحار، ج 60،‌ص 218.
(44) ـ بحار، ج 60،‌ص 214 و 215.
(45) ـ اختصاصي شيخ مفيد، ص 101.
(46) ـ تاريخ جديد قم، ص 7، مجالس المؤمنين،‌ج 1،‌ص 35.
(47) ـ سفينه البحار(قم) ـ ناگفته نماند همان گونه كه از برخي از اين روايات استفاده مي شود اين فضايل و كرامت ها براي اهل قم، مخصوص افرادي است كه واقعاً شيعه و ارادتمند اهل بيت(ع) هستند، همان گونه كه در زمان امام رضا(ع) اهل قم آن گونه اخلاص را به اين خاندان داشتند، و منظور از اهل قم، شامل ساكنان قم نيز خواهد شد.
(48) ـ بحار، ج 60، ص 213ـ منظور از حجت يعني دليل، به عبارت ساده تر خداوند مردم شهرها را محاكمه مي كند و به مردم اقامة حجت مي كند كه اگر از شهر خود گله داريد اين شهر قم است، چرا چنين نيك است و اگر از مردم اعتراض داريد اين مردم قم اند كه چگونه در راه حق رفتند و موفق بودند، شما هم مي توانستيد ماننداينها باشيد.
(49) ـ قاضي نورالله از علماي برجسته شيعه، و هم عصر شيخ بهايي(قرن 11 هـ . ق) بوده است، وي به جرم انتساب به تشيع، در هند شهيد شد، مرقد مطهرش در اكبر آباد هند مزار شيعيان است.
(50) ـ جلد 1،‌ص 34.
(51) ـ اهل تسنن به شيعيان رافضي مي گويند، به اين بيان كه شيعيان ترك كردند گفتار زيد بن علي را كه گفته بود بدگويي از ابابكر و عمر و عثمان نكنيد(مجمع البحرين: واژة رفض.)
(52) ـ معجم البلدان، ج 4، ص 397؛ مجالس المؤمنين، ج 1ص 35. در معجم البلدان ج 4، ص 397 مي نويسد: صاحب بن عباد با اين شعر قاضي قم را عزل كرد
"اَيُها القاضِي بِقُمْ قَدْ عَزَلْناكَ فَقُم:
اي قاضي ساكن قم، تو را عزل كردم، پس برخيز و از اينجا برو"
(53) ـ مجالس المؤمنين، ج 1، ص 35.
(54) ـ سفينه البحار،(قمم)
(55) ـ شرح كوتاه اين برجستگان، بعداً در زيرعنوان حوزه علميه قم، خاطر نشان مي شود.
(56) ـ اصول كافي، ج 1، ص 488 و 489، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 149.
(57) ـ فرحه الغري، ص 105، سفينه البحار، ج 2، ص 447، قابل ذكر است كه علامه حلي(متوفي 726) در رساله"الدلائل البرهانيه" همين مطلب را بدون انتقاد، نقل كرده است(الغارات، چاپ انتشارات انجمن ملي،‌جلد 2، ص 857 و 858.)
(58) ـ تاريخ مذهبي قم، ص 77 و 78.
(59) ـ اين روايت در كتاب مختصر البلدان، ص 264 آمده است.
(60) ـ تاريخ قديم قم، ص 91، مطابق نقل تاريخ مذهبي قم، ص 75.
(61) ـ تاريخ مذهبي قم، ص 74.
(62) ـ اقتباس از عيون اخبار الرضا، ج 2،‌ص 263؛ سفينه البحار، ج 2، ص 447.
(63) ـ سفينه البحار، ج 4، ص 447، ج 60، ص 231، به نقل از عيون اخبار الرضا.
(64) ـ اقتباس از گنجينه آثار قم، ص 154 تا 158.
(65) ـ اقتباس از گنجينه آثار قم، ج 1، ص 159ـ 161.
(66) ـ تاريخ مذهبي قم، ص 81.
(67) ـ همان مدرك، ص 142.
(68) ـ مختار الخرائج، ص 273.
(69) ـ‌ مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 413.
(70) ـ مناقب آل ابيطالب، ج 4،‌ص 425.
(71) ـ كمال الدين شيخ صدوق، ج 1، ص 150ـ 152.
(72) ـ اقتباس از كشف العمه، ج 3،‌باب 25، ص 502.
(73) ـ اين كتاب در سال 378 هجري قمري، به زبان عربي نوشته شده، و سپس در اوايل قرن نهم هجري به فارسي ترجمه شده است، متأسفانه متن عربي آن در دست نيست، و از ترجمة آن بيش از يك چهارم برجا نمانده است.
(74) ـ فتوح البلدان بلاذري، ص 384 و 385. تاريخ قديم قم، ص 25 و 26. معجم البلدان، ج 4،‌ص 397.
(75) ـ فتوح البلدان، ص 384.
(76) ـ كامل ابن اثير، ج 4،‌ص 435. تاريخ طبري، حلقه دوم، ص 992. تاريخ مذهبي قم، ص 40.
(77) ـ تاريخ قديم قم، ص 38.
(78) ـ تاريخ كامل ابن اثير، ج 4، ص 82.
(79) ـ اخبار الطول دينوري، ص 307.
(80) ـ اقتباس از تاريخ قديم قم، ص 378.
(81) ـ تاريخ قديم قم، ص 278. معجم البلدان، واژة"قم".
(82) ـ گنينة دانشمندان، ج 1، ص 36.
(83) ـ بحار،‌ج 60،‌ص 213.
(84) ـ اقتباس از گنجينة آثار قم، ص 89ـ نگارنده گويد: طبق روايات معروف، قاتل متوكل، پسرش به نام"منتصر" بود.(تتمه المنتهي، ص 238).
(85) ـ همان مدرك، ص 90ـ 92.
(86) ـ عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 149.
(87) ـ فرحه الغري، ص 105ـ از اين عبارت روشن مي شود كه مدرسة فوق در قرن هفتم، يكي از مدارس حوزة علميه قم بوده است، بنابراين در قرن هفت، حوزة علميه قرن رونقي داشته است، ضمناً ناگفته نماند كه اين مدرسه هم اكنون به نام مدرسه رضويه در خيابان آذر قم قرار دارد.
(88) ـ بحار، ج 60، ص 213.
(89) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 197؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 178؛ معجم رجال الحديث، ج 7، ص 273.
(90) ـ بحار، ج 49،‌ص 278؛ رجال كِشي، ص 496.
(91) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 201 تا 203؛ بحار، ج 49، ص 278.
(92) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 203.
(93) ـ همان مدرك، ج 1، ص 480.
(94) ـ بهجه الآمال، ج 2، ص 199ـ 200.
(95) ـ الاختصاص شيخ مفيد، ص 69؛ بحار، ج 47، ص 336.
(96) ـ جامع الرواه، ج 1، قاموس الرجال، ج 7، ص 232.
(97) ـ امالي المفيد، ج 76؛ بحار، ج 47، ص 349.
(98) ـ الاختصاص شيخ مفيد، ص 195.
(99) ـ بعضي تعداد كتاب هاي او را 94 جلد دانسته اند و گويند او در سال 207 هـ . ق وفات نموده است(تفسير علي بن ابراهيم، ج 1، ص 10 تا 14،‌مقدمه)
(100) ـ معجم رجال احاديث الشيعه، ج 1، ص 191 و 177ـ قاموس الرجا، ج 1،‌ص 225.
(101) ـ بهجه الآمال، ج 5، ص 354.
(102) ـ اعيان الشيعه، ج 10، ص 327.
(103) ـ قاموس الرجال، ج 1،‌ص 262؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 478؛ فهرست شيخ، ص 26.
(104) ـ اعيان الشيعه، ط جديد، ج 7،‌ص 225؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 335.
(105) ـ بهجه الآمال، ج 6،‌ص 562.
(106) ـ تنقيح المقال، ج 2ـ‌ص 18.
(107) ـ نساء ـ 114.
(108) ـ معادن الحكمه، ج 2، ص 264؛ مناقب آل ابيطالب، ج 4،ص 425 و 246(با اندكي تفاوت).
(109) ـ اعيان الشيعه، ط جديد، ج 4،‌ص 154 و 155؛ بحار، ج 84ـ 88.
(110) ـ اقتباس از فوائد الرضويه، ص 562.
(111) ـ اقتاباس از بحار، ج 51، ص 236؛ 306 و 307.
(112) ـ تاريخ قديم قم، فهرست باب 16.
(113) ـ بخشي از شرح حال آنها در كتاب"طبقات اعلام الشيعه في القرن الرابع" ذكر شده است.
(114) ـ كتاب النقض، ص 164. اين كتاب رد بر كتاب"فضائح الروافض" تأليف محمد بن محمود سلجوقي است، مرحوم عبدالجليل بن ابي الفتح، مسعود بن عيسي ابوسعيد متكلم الرازي، اين كتاب را در حدود سال هاي 559 و 566 هجري قمري تأليف نموده است(الذريعه علامه حاج آقا بزرگ تهراني، ج 24،‌ص 284).
(115) ـ تاريخ مذهبي قم، تأليف علي اصغر فقيهي، ص 167.
(116) ـ محمد بن محمد مفيد القمي، معروف به قاضي سعيد، از فحول علما و عرفا و فلاسفه در اواخر قرن يازده و اوائل قرن دوازده هجري قمري، و از شاگردان برجسته فيض كاشاني بود، مدتي به عنوان قاضي شهر قم، بر مسند قضاوت نشست، داراي تأليفات بسيار در علوم مختلف اسلامي است، فرزندش مولا صدرالدين نيز از شخصيت هاي علمي و بزرگ به شمار مي آمد(اقتباس از فوائد الرضويه، ص 627 و 628)
(117) ـ تاريخ مذهبي قم، ص 131.
(118) ـ الذريعه الي تصانيف الشيعه،‌ج 7،‌ص 153.
(119) ـ مرجع عاليقدر، آيت الله العظمي ابوالقاسم، معروف به ميرزاي قمي فرزند محمد حسن گيلاني، در چاپلق بروجرد متولد شد، براي ادامه تحصيل به نجف اشرف رفت و سپس به قم آمد و مرجع تقليد مردم بود و سرانجام در سال 1231 هـ .ق در قم، رحلت كرد. مرقد مطهرش در مزار شيخان قم، زيارتگاه و محل توسل بسياري از علما و مردم حاجتمند است.
(120) ـ اقتباس از گنيجنة‌ آثار قم، ج 1،‌ص 328 تا 337.
(121) ـ روزنامه رسالت، 14 آذر، 1374، ص 3.
(122) ـ برابر با 1236 شمسي، ولي فرزند بزرگوارش مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري مي نويسد:"چنين به نظر مي رسد كه ايشان حدود سال 1280 قمري به دنيا آمده است"(سردلبران، ص 48.)
(123) ـ اقتباس از گنجينة آثار قم، ج1،‌ص 324؛ شرح بيشتر زندگي آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري و سير حوزه در آن عصر را در كتاب"خورشيد حوزه هاي علميه قم" نوشته نگارنده بخوانيد.
(124) ـ براي اطلاع كافي به پيشرفت هاي مختلف ديني، حوزوي، اجتماعي و سياسي، در عصر مرجعيت آيت الله العظمي بروجردي، به كتاب"زندگاني آيت الله بروجردي" نوشته استاد: علي دواني، مراجعه شود.
(125) ـ گفتار مقام معظم رهبري در روز 13 آذر 1374 در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه قم.
(126) ـ بحار، ج 60، ص 213.
(127) ـ همان مدرك.
(128) ـ بحار، ج 60،‌ص 213.
(129) ـ اقتباس از مجله حوزه، شمارة 6 و شمارة 49، ص 62.
(130) ـ گفتار مقام معظم رهبري در روز 13 آذر 1374 در صحن بزرگ بارگاه حضرت معصومه(ع)
(131) ـ ديوان امام، ص 29 و 30(مقدمه).
(132) ـ همان مدرك، ص 267.
(133) ـ ديوان امام،‌ص 26.
(134) ـ براي توضيح بيشتر به كتاب هايي كه در مورد فهرست كتب اين كتابخانه ها، تدوين شده مراجعه كنيد.
(135) ـ فوائد الرضويه، ص 526.
(136) ـ منسوب به"برقه رود" يا"يبرقون" قم، كه در پنج فرسخي قم قرار دارد.
(137) ـ فوائد الرضويه، ص 29.
(138) ـ سفينه البحار، ج 1، ص 296.
(139) ـ اصول كافي، ج 1، ص 163.
(140) ـ تحرير الوسيله، ج 1،‌ص 234.
(141) ـ تاريخ مذهبي قم، ص 118.
(142) ـ كامل ابن اثير، ج 6،‌ص 122 و 135.
(143) ـ نماز مظلوم چندين نوع است، يك نوع آن چنين است كه، دو ركعت نماز به نيت"نماز مظلوم" بخوان و پس از نماز بگو:
"اللهُمَ اِني مَظْلومٌ فَانْتَصِر؛ خدايا من ستمديده ام، پس انتقام مرا از او بگير." امام صادق(ع) فرمود: پس از اين نماز و دعا، خداوند ياريش را به نمازگزار مي رساند. (مكارم الاخلاق، ج 2، ص 36).
(144) ـ‌ مكيال المكارم، تأليف ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني، ج 2، ص 85.
(145) ـ مهج الدعوات، ص 68 و 69.
(146) ـ قبلاً در پاورقي از او سخن به ميان مي آورديم.
(147) ـ هود، آية 113.
(148) ـ گنجينة دانشمندان، ج 1، ص 121 و 122.
(149) ـ اقتباس از قصص العماء، ص 10 و 11.
(150) ـ همان، ص 101.
(151) ـ اقتباس از مجموعة سمينار بررسي مسائل حوزه، ص 138 تا 140.
(152) ـ تاريخ 20 ساله ايران، ج 4،‌ص 28، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1،‌ص 68 و 69(به طور اقتباس).
(153) ـ شرح بيشتر برخوردهاي رضاخان با آيت الله حائري را در كتاب"خورشيد حوزه هاي علميه آيت الله حائري" نوشته نگارنده بخوانيد.
(154) ـ پندهايي از رفتار علماي اسلام، ص 21 و 22.
(155) ـ همان، ص 22.
(156) ـ اقتباس از زندگي زعيم بزرگ عالم تشيع، آيت الله بروجردي، ص 410 و 411.
(157) ـ صحيفه نور،‌ج 13،‌ص 219.
(158) ـ از آنجا كه مطابق نقل سبط بن جوزي در تذكره، حضرت امام كاظم(ع) داراي چهار فرزند دختر به نام هاي، فاطمه كبري، فاطمة وسطي، فاطمه صغري و فاطمه اُخري بود. (بحار، ج 48،‌ص 317) در اينكه حضرت معصومه كداميك از اينها بوده،‌بعضي ترديد نموده اند، ولي از قرائن عظمت مقام حضرت معصومه(ع) نسبت به ديگران استفاده مي شود، كه او همان فاطمه كبري(ع) بوده است.
(159) ـ منتهي الآمال، ج 2، ص 121 و 149.
(160) ـ دلائل الامامه طبري شيعه، چاپ منشورات رضي، ص 149.
(161) ـ مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 367.
(162) ـ مستدرك سفينه البحار، ج 8،‌ص 257.
(163) ـ انجم فروزان، ص 58ـ گنجينه آثار قم، ج 1 ص 386ـ آقاي فيض در كتاب گنجينه مدعي است كه حجه الاسلام آقاي شيخ جواد مجهتد،‌در سفر حج، در كتابخانه مدينه طيبه، دو كتاب مذكور(لواقح و نزهه) را با زحمت يافته، و اين مطلب را از آن دو كتاب ديده است(گنجينه آثار قم، ج 1، ص 386).
(164) ـ زندگاني حضرت موسي بن جعفر، عمادزاده، ج 2،‌ص 375.
(165) ـ‌ تاريخ قديم قم، تأليف حسن به محمد بن حسن قمي، ص 213، بحارالانوار، ج 48، ص 290، اعيان الشيعه، ج 8، ص 391، رياحين الشريعه، ج 5،‌ص 32، انوارالمشعشين ج 1، ص 208، منتهي الآمال، ج 2، ص 242، مراقد المعارف، ج 2، ص 163، دايره المعارف شيعه(سيد حسن امين)، ج 3، ص 231، گنجينة دانشمندان، ج 1، ص 14.
(166) ـ‌ وسيله المعصومين، ميرابوطالبم واعظ تبريزي، ص 658، ‌لواقح الانوار، طبق نقل انجم فروزان، ص 58، زندگاني حضرت معصومه، تأليف مهدي منصوري،(متوفي 1146 هـ .ق) ص 37، كريمة اهل بيت، ص 105.
(167) ـ مستدرك سفينه البحار، علامه شيخ علي نمازي، ج 8، ص 257.
(168) ـ رساله العربيه العلويه و اللغه المرويه، تأليف شيخ حر عاملي، طبق نقل كتاب حياه الست، مهدي منصوري، ص 11.
(169) ـ وسايل الشيعه، ج 14،ص‌3.
(170) ـ‌ همان مدرك، ص 7 و 8.
(171) ـ‌ همان مدرك، ص 117 و 118.
(172) ـ اصول كافي، ج 1، ص 317.
(173) ـ‌ اصول كافي، ج 1،‌ص 216.
(174) ـ‌ سفينه البحار،‌ج 2،‌ص 376(فطم)، بحار،‌ج 60، ص 219.
(175) ـ ستي در لغت به نام خانم و بانواست، اين مدرسه را از اين رو كه به بانوي جليل القدر حضرت معصومه(ع) منسوب است ستيه مي گويند، اما اينكه در افواه برخي از عوام افتاده كه در آنجا تنور حضرت بوده، اصلي ندارد و به هيچ وجه درست نيست، و گفتن بيت النور(خانة نور) به خاطر مقدس بودن آن مكان بسيار شايسته است، گويا بعضي در اثر ناآگاهي، به جاي بيت النور بيت التنور گفته اند.
(176) ـ همان مدرك ـ با توجه ب سالروز وفات حضرت معصومه(دهم يا دوازدهم ربيع الثاني سال 201) كه قبلاُ ذكر شده، و 16 روز در قم زيست، نتيجه مي گيريم كه ورود حضرت معصومه(ع) به قم تقريباُ در روز 23 ربيع الاول سال 201 بوده است.
(177) ـ رياض الانساب، ص 160، مطابق نقل كتاب حياه الست، تأليف مرحوم منصوري(متوفي سال 1406) ص 50.
(178) ـ الحياه السياسه للامام رضا، تأليف جعفر مرتضي عاملي، ص 428 قيام سادات علوي، ص 161 و 168.
(179) ـ وسيله المعصومين، تأليف ميرزا ابوطالب بيوك، ص 68.
(180) ـ‌ اين اشعار در آغاز كتاب ذكر شد.
(181) ـ منهاج الدموع، ص 440.
(182) ـ بحار، ج 60، ص 219ـ بعضي احتمال داده اند كه آن دو نقاب دار حضرت رضا(ع) و امام جواد(ع) بوده اند.
(183) ـ همان مدرك، ص 229 و 220.
(184) ـ منتهي الآمال، ج 2، ص 162. و در كتاب تاريخ قديم قم، صفحه 218 آمده:"ام اسحاق و ام حبيب، در بقعة چسبيده به مرقد مطره حضرت معصومه(ع) دفن شده اند."
محدث قمي در جاي ديگر گويد:"از تاريخ قم، استفاده مي شود كه: زينب و ام محمد و ميمونه، دختران امام جواد بوده اند."(منتهي الامال، ج 2،‌ص 235).
(185) ـ‌ علاوه بر اينها،‌نُه امام زاده ديگر، در كنار مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) دفن شده اند كه ذكر آنها در بخش آخر خواهد آمد.
(186) ـ اقامه البرهان در اصول دين، تأليف ميرزا موسي فراهاني، ص 479(اين كتاب در سال 1302 هـ .ق تأليف يافته است.)
(187) ـ‌ الفقيه، ج 1،‌ص 121ـ بحار، ج 22، ص 550.
(188) ـ تحف العقول(ترجمه شده)، ص 183.
(189) ـ بحار، ج 48، ص 317، و ج 102، ص 266.
(190) ـ ناسخ التواريخ، ج 3، ص 68، رياحين الشريعه، ج 5، ص 35.
(191) ـ بحار، ج 102، ص 266.
(192) ـ منهاج الدموع، ص 441.
(193) ـ بحار، ج 60، ص 117.
(194) ـ بحار، ج 60، ص228.
(195) ـ‌اين مطلب از جمله در بحار، ج 43،‌ص 86 و 88 نقل شده است.
(196) ـ اقتباس از كتاب كريمة اهل بيت،‌تأليف علي اكبر مهدي پور، ص 63 و 64.
(197) ـ انوارالمشعشين، ج 1، ص 211.
(198) ـ الغدير، ج 1، ص 197.
(199) ـ بحار، ج 68، ص 76 و 77.
(200) ـ الامالي، ص 82، مطابق نقل كتاب فاطمه بنت الامام الكاظم، تأليف دكتر محمد هادي اميني، ص 61.
(201) ـ‌ به نقل از درياي سخن، تأليف سقازاده.
(202) ـ اللؤلؤالثمينه، ص 217 مطابق نقل كتاب گنجينه دانشمندان(تأليف شيخ محمد رازي) ج 1، ص 16 و 17 و آثار الحجه ج 1، ص 8.
(203) ـ اقتباس از كتاب ارزشمند كريمة اهل بيت(ع)، ص 43 تا 45ـ ماجراي فوق را مرحوم آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي به طور مكرر براي افراد مختلف نقل كرده است. يكي از شاگردان آيه الله نجفي مي گفت: ايشان در دس خود مي فرمود: علت آمدن من به قم، همين مطلب بود، پدرم، چهل شب در حرم حضرت علي(ع) بيتوته نمود، شبي علي(ع)(در حال مكاشفه) به پدرم فرمود:"سيد محمود چه مي خواهي؟" پدرم عرض مي كند: قبر حضرت فاطمه زهرا(ع) كجا است تا زيارت كنم، حضرت علي(ع) مي فرمايد: من كه نمي توانم برخلاف وصيت آن حضرت، قبر او را معلوم كنم. پدرم عرض كرد: پس من در هنگام زيارت او چه كنم؟ حضرت علي(ع) فرمود:"خداوند مقام و شكوه حضرت فاطمه(ع) را(دراين مورد) به حضرت معصومه(ع) داده است. هر كس مي خواهد زيارت حضرت فاطمه(ع) را درك كند، به زيارت حضرت فاطمه معصومه(ع) برود."
(204) ـ بحار، ج 102، ص 266.
(205) ـ همان مدرك.
(206) ـ اين كتاب در سال 1325 هجري قمري، تأليف شده.
(207) ـ انوارالمشعشين، ج 1، ص 211.
(208) ـ بحار، ج 60، ص 228.
(209) ـ مرقد شريف اين عالم رباني در قبرستان شيخان قم، همواره موجب كرامات ها بوده است.
(210) ـ بحار، ج 48، ص 317.
(211) ـ در بعضي از روايات به جاي تَعْدِلُ، تُعادِلُ آمده(بحار،‌ج 60، ص 219).
(212) ـ عيون اخبار الرضا ج 2، ص 267.
(213) ـ‌ بحار ج 48، ص 317.
(214) ـ ناسخ التواريخ، ج 3، ص 68؛ رياحين الرشيعه، ج 5، ص 35.
(215) ـ انوارالمشعشين، ج 1،‌ص 212.
(216) ـ زبده التصانيف، ج 6،‌ص 159.
(217) ـ عيون اخبار الرضا، ج 2،262.
(218) ـ همان مدرك، ص 260.
(219) ـ اصول كافي، ج 2، ص 74.
(220) ـ همان مدرك، ص 75.
(221) ـ سورة‌ آل عمران، آية 49.
(222) ـ مصباح الشريعه، ص 100.
(223) ـ ولاءها و ولايت ها، استاد شهيد مرتضي مطهري، ص 73 تا 82.
(224) ـ با توجه به اينكه در آن عصر، برق شهر قم كم بود، و تنها برقي كه موتور مستقل داشت و نور آن از دور پيدا بود، برق‌ آستانه مقدسه بود.
(225) ـ اقتباس از ماهنامه كوثر، نشر آستانه مقدسه قم.
(226) ـ انوار المشعشعين، ج 1، ص 212.
(227) ـ انوارالمشعشين، ج 1، ص 216.
(228) ـ‌ همان مدرك.
(229) ـ سابقاً در قم نقاره خانه بود كه هم اكنون در مشهد هست، طبق معمول آن زمان هرگاه كرامتي از حضرت معصومه(ع) ديده مي شد، نقاره خانه را به صدا درمي آوردند تا مردم را از حادثه مهم، خبر دهند و هم اكنون در حال حاضر نيز، اين سنت تجديد شده است.
(230) ـ نظير اين مطلب از مرحم آيه الله محقق داماد(ره) نقل شده است(زندگاني حضرت معصومه(ع)، ص 45)
(231) ـ منتخب التواريخ، ص 495ـ 496.
(232) ـ فوايد الرضويه، ص 379.
(233) ـ گنجينه دانشمندان، ج 1، ص 39.
(234) ـ‌ بر ستيغ نور(شرح حال آيه الله نجفي مرعشي)، ص 77.
(235) ـ همان مدرك، ص 79.
(236) ـ واحد تبليغات آستانة‌مقدسه حضرت معصومه(ع)، سال 1373 شمسي.
(237) ـ واحد تبليغات آساته مقدسه حضرت فاطمه معصومه(ع)، سال 1373 شمسي.
(238) ـ واحد تبليغات آستانة مقدسه قم، سال 1375 شمسي.
(239) ـ 1. واحد تبليغات آستانة مقدسة قم، سال 1373 شمسي.
(240) ـ ضبط صوتي و تصويري اين مصاحبه با آيه الله العظمي مكارم شيرازي، در واحد فرهنگي آستانه مقدسة قم موجود است.
(241) ـ حضرت آيه الله العظمي شيخ محمدعلي اراكي(ره) در سن 103 سالگي در 25 جمادي الثاني 1413 قمري(1373 شمسي) رحلت كرد، مرقد شريفش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه(ع) قرار گرفته است.
(242) ـ واحد تبليغات آستانة مقدسه قم، سال 1373 شمسي.
(243) ـ‌ همان مدرك.
(244) ـ اقتباس از چهرة درخشان قمر بني هاشم ابوالفضل العباس(ع) ،‌ج 3، ص 374.
(245) ـ‌ خاندان صفوي از سال 905 قمري تا سال 1135 قمري يعني 230 سال در ايران سلطنت كردند، پادشاهان اين خاندان به اين ترتيب هستند: شاه اسماعيل اول، شاه طهماسب اول، شاه اسماعيل دوم، شاه عباس اول، شاه صفي، شاه عباس دوم، شاه سليمان، شاه سلطان حسين، شاه طهماسب دوم، شاه اسماعيل سوم، شاه عباس سوم(دايره المعارف فرهنگ و هنر، ص 778).
(246) ـ خاندان قاجاريه از سال 1200 تا سال 1339 هجري قمري در ايران سلطنت كردند، پادشاهان اين خاندان به اين ترتيب بودند: آقا محمدخان، فتح علي شاه محمد شاه، ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه، محمدعلي شاه و احمد شاه.(دايره المعارف فرهنگ و دانش و هنر، ص 778.)
(247) ـ گنجينه آثار قم، ج 1، راهنماي قم، ص 32ـ 40.
(248) ـ شرح مفصل اين امور را در كتاب راهنماي قم و گنجينه آثار قم، ج 1، بخوانيد.
(249) ـ مطابق اين بيت، تعداد بانوان منسوب به امامان(ع) كه در كنار مرقد حضرت معصومه(ع) دفن شده اند هفت نفر مي باشند.
(250) ـ‌ پيامبر فرمود: كسيت كه زبان خود را از آبروي مردم نگهدارد(آبروي مردم را نبرد) خداوند در روز قيامت لغزش هاي او را پس مي گيرد.(ناديده مي گيرد)
(251) ـ‌ كسي كه بين مادر و فرزندش جدايي بيندازد، خداوند بين او و بهشت جدايي مي اندازد.
(252) ـ سؤال نيك كردن؛ نصف علم است.
(253) ـ‌ زنا موجب فقر و تهي دستي مي شود.
(254) ـ‌ خداوند متعال يار بنده خود است تا وقتي كه بنده، يار برادر خود مي باشد.
(255) ـ توضيح بيشتر را در كتاب"حضرت معصومه" چشمه جوشان كوثر، نوشته نگارنده بخوانيد.
(256) ـ اقتباس از نشريه پيام آستانه، مورخه 23 آذر ش: ص 4.
(257) ـ بحار،‌ج100، ص 121.
(258) ـ هفته نامه پيام آستانه، شمارة 25، تاريخ 8/12/1380ش، ص 1 و 4.
(259) ـ‌ بحار، ج 60، ص 216.
(260)ـ بحار، ج 60، ص 214.
(261) ـ بحار، ج 60، ص 216.
(262) ـ همان مدرك؛ تاريخ قديم قم، ص 100.
(263) ـ بحار، ج 60،‌ص 212 و 213 ـ اين حديث به روشني رابطة مردم قم و ظهور امام زمان(عج) را بيان مي كند، و به پايگاه شدن قم براي حكومت امام قائم(عج)، اشاره مي نمايد.
(264) ـ بحار، ج 60،‌ص 218؛ تاريخ قديم قم، ص 93.
(265) ـ بحار، ج 60،‌ص 217؛ تاريخ قديم قم، ص 90.
(266) ـ‌ بحار، ج 60،‌ص 216.
(267) ـ تفسير برهان، ج 2،‌ص 406.
(268) ـ بحار، ج 60،‌ص 216.
(269) ـ بحار، ج 60،‌ص 228؛ مجالس المؤمنين ج 1،‌ص 83.
(270) ـ سفينه البحار، ج 2،‌ص 447.
(271) ـ چنان كه بعد از ذكر ماجراي مسجد جمكران، خاطر نشان مي شود، حضرت علي(ع) به پايگاه شدن قم براي حكومت حضرت قائم(عج) هنگام خروج، تصريح كرده است.
(272) ـ طبق نظريه صاحب مستدرك، آيه الله حاجي نوري، سال 373 هـ .ق صحيح است، نه سال 293(نجم الثاقب، ص 215ـ جنه المأوي، ص 47).و علت آن را چنين بيان مي كند:"زيرا شيخ صدوق قبل از سال 90(يعني سال 381) از دنيا رفته است." گويا حاجي نوري اشتباه فرموده، زيرا شيخ صدوق قبل از نود سال قرن چهارم از دنيا رفته، نه قبل از 90 قرن سوم، تا اين اشكال وارد شود، پس بناي نخستين مسجد جمكران در همان سال 293 بوده است(اقتباس از روح مجرد، ص 292.)
(273) ـ ابوجعفر محمدبن علي بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق در سال 381 هـ .ق در هفتاد و چند سالگي وفات يافت، مرقدش در ابن بابويه شهر ري مي باشد، او حدود سيصد جلد كتاب در فقه و حديث و رجال و كلام و... تأليف نمود. شرح حال اين بزرگوار در كتاب بحار ج 1،‌از صفحه 35 تا 42 آمده است.
(274) ـ ظاهراً راز اينكه: مراسم جمكران در شب هاي چهارشنبه، واقع مي شود، همين مطلب است كه به چهارشنبه، خصوصيتي داده است.
(275) ـ مرقد ايشان در بقعه اي واقع در كوچه اي است كه عمود بر كوچه عريض چهل اختران، در خيابان آذر، جنب ميدان كهنه است و محل زيارت شيعيان مي باشد(گنيجنه آثار قم ج 2، ص 366.)
(276) ـ بحار، ج 53، ص 230تا 233ـ به نقل از تاريخ قم، تأليف حسن بن محمد بن حسن قمي، كه او از كتاب مونس الحزين شيخ صدوق، نقل كرده است. آيه الله حاجي نوري، كتاب تاريخ قم را كتاب معتبر مي داند(بحار،‌ج 53، ص 233) و ماجراي جمكران(كه در بالا ذكر شد) از منابع زير نيز نقل شده است:
نجم الثاقب، ص 212ـ 215؛ جنه المأوي ص 42 تا 46؛ جمال الاسبوع ص 280؛ بحار ج 53، ص 230، مستدرك الوسائل ج 3، ص 432؛ مكيان المارم ج 2، ص 563؛ الزام الناصب ج 2،‌ص 58؛ كلمة طيبه ص 337، تاريخ قم ناصر الشريعه، ص 60؛ الذريعه، ج 23، ص 282.
(277) ـ منظور، پايگاه امام در مراحل بعد است، و گرنه بدون ترديد،‌نخستين پايگاه قيام آن حضرت در مكه، كنار خانة‌ خدا است.
(278) _‌ انوار المشعشعين، ج 2، ص 190ـ 194.
(279) ـ 17 رمضان سال 293 آغاز تأسيس مسجد جمكران، درعصر غيبت صغري، در عصر نايب اول خاص امام عصر(عج) عثمان بن سعيد رخ داد.
(280) ـ از جمله از نامه هايي كه قبلاً معروف بوده، ولي اكنون از آن سخني به ميان نمي آيد نام قدمگاه امام زمان(عج) است كه در مورد مسجد جمكران مي گفتند.
(281) ـ بر ستيغ نور(شرح حال آيه الله مرعشي: نجفي ص 94 و 95) ـ شرح مبسوط دربارة مسجد جمكران و فضايل و كرامات آن را در كتاب"سيماي صاحب الزمان(عج)" نوشته مهدي حائري بخوانيد.
(282) ـ‌ مرحوم حضرت آيت الله ستوده اراكي چند سال در اين مسجد نماز جماعت خواند.
(283) ـ منظور از نگارنده در اينجا، آيه الله صافي(مدظله) است.
(284) ـ كتاب پاسخ به ده پرسش، تأليف آيه الله شيخ لطف الله صافي گلپايگاني، ص 31 تا 44 اين ماجرا در كتاب ارزشمند الامام المهدي من المهد الي الظهور تأليف علامه مرحوم سيد محمد كاظم قزويني، صفحه 323 نيز آمده است.
(285) ـ ظاهر اين است كه بگويند:"لا اله الا الله وَحدَهُ وَحْدَهُ.
(286) ـ بحار، ج 53، ص 231.
(287) ـ‌ باب الرضوان(مخطوط)، ص 204.
(288) ـ گنجينه آثار قم، ج 1، ص 396، شرح حال اينها در همين كتاب آمده است.
(289) ـ خواهران موسي مبرقع به نام هاي: زينب و ام محمد و ميمونه و سپس دخترش بريهيه پس از او به قم آمده و قبر آنها در جنب مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) است.
(290) ـ موسي شمايل زيبا و صورتي نوراني داشت و به روي خود نقاب مي افكند، ازاين رو او را موسي مبرقع خواندند.
(291) ـ در نزديك چهل اختران، اواخر خيابان آذر مزاري به نام سيد سربخش هست، وي به اسماعيل بن محمد بن جعفر الصادق معروف مي باشد.
(292) ـ يگانه كسي كه فرمود ه قبر حضرت علي بن جعفر(ع) در قم است مرحوم علامه بزرگوار ملا محمدتقي(مجلسي اول) در شرح خود بر مشيخه من لا يحضره الفقيه مي باشد.
(293) ـ بناي قبه امام زاده ابراهيم با سعي حضرت آيه الله العظمي نجفي به نفقه و خرج مردم حاج حسينعلي گري آشتياني ساخته شده است نسبت آن بزرگوار را حضرت آيه الله معظم، تا حضرت كاظم(ع) بر سر در مقبره اش نوشته اند.
(294) ـ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 262.
(295) ـ همان مدرك، ص 281،282، 287 و 288.
(296) ـ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 284ـ 286.
(297) ـ‌ باب الرضوان في مناقب سلطان خراسان، ص 222(مخطوط)؛ بحار، ج 102، ص 272؛ مصباح الزائر، ص 260
(298) ـ مدرسه مادر ناصرالدين شاه به نام مهدعليا مدرسه كوچكي از بناهاي مادر ناصرالدين شاه، جنب بقعه مادر شاه بوده است كه فعلاً قمسمتي از آن دست خدام و قسمت ديگرش خراب شده و جزو مسجد اعظم گرديده است و ديگر صورت مدرسه را ندارد. و قسمتي از آن هم اكنون به صورت دفتر تشريفات حرم مطهر است.
(299) ـ شرح در كتاب تاريخ مذهبي قم، از صحنه 156 تا 159 ـ و راهنماي قم.
(300) ـ گنجينه دانشمندان، ج1، ص 17.
(301) ـ شرح بيشتر درباره اين كتاب را، در كتاب الذريعه في تصانيف الشيعه، ج 4، و بحار، ج 53، ص 233 و 234، بخوانيد.