قطره زلال
امر به معروف در عصر ما

محمدرضا اكبرى

- ۳ -


فصل سوّم : عوامل موفقيت در امر و نهى دينى

نهى از منكر بارش باران رحمت در آسمان جان گنهكار است.

عوامل موفقيت فراوان است و ما تنها به شانزده مورد آن مى‏پردازيم.

1 - مهربانى و گذشت

همان‏گونه كه بيان شد پذيرش امر و نهى دينى براى برخى از گنهكاران دشوار است و اين دشوارى تأثير تذكر را با مشكل روبرو مى‏سازد به‏ويژه اگر فردى به گناه خود عادت كرده باشد و از زمينه روحى پرهيز از گناه برخوردار نباشد. نهى از منكر چنين افرادى يك طبابت معنوى و جراحى روحى است و البته طبابت در پرتو مهربانى، مدارا و دلسوزى از موفقيت بيشترى برخوردار است.

اميرالمؤمنين (ع) فرموده است: امر به معروف و نهى از منكر كنيد و چنين نمى‏كند مگر كسى كه از سه خصلت برخوردار است: با مدارا و انصاف امر و نهى كند و به آنچه امر و نهى مى‏كند آگاه باشد. (25)

اگر گنهكار احساس كند كه امر كننده از سر دلسوزى و شفقّت به او تذكر مى‏دهد دشوارى‏هاى پذيرش را تحمل مى‏كند و صادقانه به تذكر او توجه مى‏نمايد.

مرحوم ميرزاى قمى كه از علماى بزرگ به‏شمار مى‏رود در يكى از ملاقات‏هايش با فتحعلى شاه دست به ريش بلند او كشيد و فرمود: اى پادشاه! كارى نكن كه اين ريش فرداى قيامت به آتش جهنم بسوزد! (26)

برخى بيماران طبيب را مورد پرخاش قرار مى‏دهند اما طبيب از بيمار انتقام نمى‏گيرد زيرا طبيب دشمن بيمار نيست بلكه دشمن بيمارى اوست. اگر انسان در برخى موارد و موقعيت‏ها گستاخى‏هاى گنهكار را به خاطر نيل به اصلاح او تحمل كند به موفقيت‏هاى چشم‏گيرى دست مى‏يابد، به‏ويژه اگر قدرت انتقام‏گيرى داشته باشد.

مرحوم حاج شيخ محمدتقى بافقى يكى از عالمان بزرگ و دارنده مقامات و كرامات بود كه در امر به معروف و نهى از منكر بسيار كوشا و با شجاعت بود. او در يكى از حمام‏ها سرهنگى را مى‏بيند كه ريش خود را مى‏تراشد. نزديك او آمده و مى‏گويد: مگر نمى‏دانى كه ريش تراشى در اسلام گناه است، چگونه به اين گناه اقدام مى‏كنى! سرهنگ از اين تذكر با جرأت و شهامت او عصبانى شده به صورت او سيلى مى‏زند و مى‏گويد: به تو مربوط نيست كه ريشم را مى‏تراشم!

شيخ با كمال خونسردى مانند يك پدر دلسوز كه فرزندش را نصيحت مى‏كند مى‏فرمايد: ... خواهش مى‏كنم ريشت را نتراش. سرهنگ از مشاهده حلم و موعظه خيرخواهانه او از عمل خود پشيمان شده، از كسى مى‏پرسد اين آقا كيست؟ وى مى‏گويد: اين آقا شيخ محمدتقى بافقى است. سرهنگ كه شيخ را مى‏شناسد بيشتر ناراحت شده و دست آقا را مى‏بوسد و عذرخواهى كرده و به دست ايشان توبه مى‏كند. آن گاه مرحوم شيخ محمدتقى بافقى در تمام شهر قم ريش تراشى را ممنوع مى‏كند و از آرايشگران قم تعهد مى‏گيرد كه ريش تراشى نكنند. (27)

2 - بزرگوارى

متانت و بزرگوارى زينت امر و نهى كننده است. انسان‏هاى بزرگوار محبوبيت عمومى دارند و سخنان آنها تأثير به سزائى دارد همان‏گونه كه سبكسرى و برخوردهاى ضعيف تأثير تذكر را از بين مى‏برد.

مردى نصرانى با جسارت به امام باقر (ع) گفت: توبقر هستى؟ امام (ع) فرمود: من باقر (شكافنده علم) هستم. نصرانى گفت: تو پسر آشپز (نان‏پز) هستى؟ امام (ع) فرمود: اين حرفه او بود. نصرانى گفت: تو پسر كنيز سياه بد زبان مى‏باشى؟ (مادر امام باقر زنى با فضيلت و دختر امام حسن مجتبى (ع) بود) امام باقر (ع) فرمود: اگر راست مى‏گويى خدا او را بيامرزد و اگر دروغ مى‏گويى خدا تو را بيامرزد. مرد نصرانى كه اين بزرگوارى و شكيبايى را از امام (ع) ديد به شگفت آمد و مسلمان شد. (28)

3 - احترام به گنهكار

اگر چه گنهكار حرمت خود را زير پا نهاده و با ارتكاب گناه عدالت و تقواى خود را ضايع كرده است اما هم‏چنان براى خود ارزش و شخصيتى قائل است كه حفظ آن را لازم مى‏داند و كسانى را كه به شخصيت آسيب ديده او احترام گذارند به ديده احترام مى‏نگرد. اين برخورد محترمانه با گنهكار، او را از پرخاشگرى باز مى‏دارد و ميزان پذيرش او را افزايش مى‏دهد. ضمن اين كه احتمال دارد از حكم شرعى (حرام بودن عمل) خود بى‏اطلاع بوده يا عمل خود را مشمول آن حكم نمى‏دانسته است. چه اين‏كه عده زيادى حرمت ريش تراشى را مى‏دانند اما گمان برده‏اند تنها ريش تراشى با تيغ حرام است و با ماشين‏هاى دستى يا برقى حرام نمى‏باشد؛ كه بايد براى آنها بيان شود كه داشتن ريش يك معروف است و عريان كردن صورت با هر وسيله كه باشد يك منكر به حساب مى‏آيد.

4 - استمداد از خداوند

امر و نهى دينى از جمله حركت‏هاى مقدس و بسيار مهم مؤمن است كه در صحنه‏هاى اجتماعى تجلى مى‏يابد. انجام و تأثير چنين حركت‏هائى بدون كمك از حضرت حق تعالى ميسر نيست. اگر اراده الهى با حركت ما همراه نباشد سخن ما مانند حبابى كه از ريزش باران بر آب ايجاد مى‏شود پس از لحظه‏اى از بين خواهد رفت. از خداى تعالى مى‏خواهيم كه امر و نهى ما را با استقبال و پذيرش چشمگير افراد روبرو گرداند و بذر كلام ما را در جانشان بارور فرمايد كه او بهترين مددكار است.

5 - اخلاص

اخلاص رمز موفقيت حركت‏هاى الهى است. اگر چه امر به معروف از جمله عباداتى نيست كه نيت شرط آن باشد امّا وجود چنين حالت ارزنده‏اى اجر و تأثير آن را افزايش مى‏دهد و به‏عكس، خودنمايى و غرض ورزى امر و نهى را بى‏اثر و چه بسا با آثار نامطلوب همراه سازد.

6 - توكل

توكل پشتوانه همه حركت‏هاى ايمانى است. هر چند انسان از همه عوامل موفقيت در امر و نهى دينى برخوردار باشد نبايد بر آنها اتكا داشته باشد بلكه بايد ضمن به كارگيرى همه امكانات براى اصلاح ديگران تنها بر خداوند توكل كند و امر خود را بر او واگذارد.

امام صادق (ع) فرموده است: كسى كه مى‏خواهد امربه‏معروف كند بايد با مردم مهربانى و مدارا نمايد، و با ملاطفت و گفتار خوش آنان را به خوبى‏ها و ترك بدى‏ها دعوت نمايد، و اخلاق و مراتب فهم آنها را در نظر گيرد تا با توجه به آن با آنان رفتار نمايد، آگاه به مكر نفس و حيله‏هاى شيطان باشد و در برابر آزار و زحمت ديگران صبر و استقامت ورزد، و با آنها مقابله نكند، و از آنها گله و شكايت ننمايد. و با خودپسندى و خودبينى و تندى و درشتخويى برخورد نكند و هدفش خداوند و اجر الهى باشد. پس اگر با وى مخالفت و به او ستم نمودند شكيبايى نمايد و اگر موافقت كردند شكر كند. امر خود را به خدا واگذارد و به عيوب خود توجه داشته باشد. (29)

7 - ذكر خوبى‏ه

ذكر برخى از خوبى‏هاى گنهكار با رعايت همه جوانب امر در بسيارى از موارد تأثير امر و نهى را افزايش مى‏دهد. زيرا ذكر خوبى‏ها او را به تذكر دهنده خوشبين و ارزش‏جويى او را تقويت مى‏كند و با چنين روحيه‏اى پذيرش تذكر آسان مى‏گردد و تأثير آن فزونى مى‏يابد. اين روشى بود كه فاطمه زهرا 3 در امر به معروف خود به كسانى كه در دفاع از حق اميرالمؤمنين (ع) بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) سكوت كرده بودند مورد استفاده قرار مى‏داد. آن حضرت در ابتدا سابقه مجاهدت‏هاى آنها را در جبهه‏هاى دفاع از اسلام يادآور مى‏شد و سپس آنها را به دفاع از ولايت و امامت امر مى‏فرمود. اين روش بايد مورد استفاده قرار گيرد.

مثلاً به رزمنده‏اى گفته شود: تصوّر اين‏كه شما با آن همه مجاهدت‏ها و ايثار در راه خدا مرتكب چنين عملى گرديد دشوار است. يا اگر كسى داراى خانواده اصيلى است با ذكر اين اصالت خانوادگى، او را چنين برحذر داشت: شأن خانوادگى شما بالاتر از اين است كه از لباس‏هاى زننده و غربى استفاده كنيد.

يا به كسى كه داراى وجهه اجتماعى است گفته شود: سزاوار است كسى مثل شما كه از اعتبار اجتماعى برخوردار است از رفت و آمد با برخى افراد ناموجه پرهيز كند. يا به كسى كه داراى حسن سابقه در بين مردم است گفته شود: حيف است كه سابقه ارزشمندى را كه به قيمت عمر شما به دست آمده است در پى كسب اندكى مال حرام يا حركتى غيرشرعى ضايع كنيد. يا به كسى كه علاقه‏مند به ارزش‏هاى دينى است گفته شود: شما به حمدالله معتقد به ارزش‏هاى دينى هستيد، چه خوب است از كلمات زشت پرهيز كنيد و به افراد بزرگوار گفته شود سزاوار نيست كه بزرگوارانى چون شما خلف وعده نمايند.

يا به كسى كه داراى صفات نيك اخلاقى است گفته شود شما در تدين و تقوا معروف هستيد انتظار مى‏رود حجاب خانواده شما بهتر از اين باشد. حتى اگر كسى از صفت نيكويى برخوردار نباشد - كه چنين امرى به ندرت تحقق مى‏يابد - مى‏توان به او گفت: حيف نيست كسى مثل شما كه مى‏تواند انسانى وجيه، با تقوا و مورد محبت خدا و مردم و خويشاوندان باشد خود را به گنهكارى مورد بغض خدا و نفرت مردم تبديل كند؟

8 - عمل به دستورهاى دينى

كسى كه خود اهل عمل به فرامين الهى است و از معصيت دورى مى‏كند امر و نهى او از تأثير بيشترى برخوردار است.

امام صادق (ع) فرموده است: كسى امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر مى‏كند كه داراى سه خصلت باشد: عمل كند به آنچه امر مى‏كند و پرهيز نمايد از آنچه نهى مى‏كند و عادل باشد در آنچه امر و نهى مى‏نمايد و در امر و نهى خود مدارا نمايد. (30)

9 - صبر و استقامت

از جمله عوامل تأثير گذار در امر و نهى دينى صبر و استقامت است.

قرآن كريم از زبان حضرت لقمان مى‏فرمايد:

يا بُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما اَصابَكَ اِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْاُمُورِ (31)

اى فرزند! نماز را بپاى دار و امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر نما و در اين راه بر آزارى كه به تو مى‏رسد صبر پيشه كن كه اين نشانه‏اى از ثبات عزم در كارهاست.

با زود رنجى و عصبانيت نمى‏توان به اصلاح مردم پرداخت. كسانى كه اين‏گونه‏اند عملاً در حركت خود ناموفقند. امر به معروف و نهى از منكر براى كسانى است كه نافرمانى خداى تعالى كرده‏اند و بعيد نيست فردى كه نافرمانى خداوند كرده است، نسبت به امر ونهى كننده هم نافرمانى كند، عكس‏العمل منفى ابراز نمايد، پرخاش كند، آزار رساند و زيان وارد كند. چرا كه اين حركات سيره بسيارى از گنهكاران بوده است. در اين‏جاست كه بايد صبر و استقامت داشت كه اين صبر و شكيبايى نشانه عزم استوار صالحين در راه اصلاح مردمان گنهكار است.

در ايام سلطنت رضاخان كه دستگاه سلطنتى، فحشا و منكرات را آشكار كرده بود، مرحوم شيخ‏محمدتقى بافقى با همكارى ساير علماى قم با منكرات مبازره مى‏كرد تا آن‏كه از سوى حكومت ظالم اعلام شد كسى حق نهى از منكر ندارد و بايد مردم در اعمال خود آزاد باشند. مردم متدين مخصوصاً علماى قم از اين اقدام دولت بسيار ناراحت شدند امّا از ترس حكومت ديكتاتورى رضاخان جرأت اقدام نداشتند. در اين هنگام بود كه هم‏چنان از سوى علما و حوزه علميه صداى مخالفت بلند شد.

ايام عيد بود و مردم از هر سو براى تحويل سال در حرم و صحن حضرت معصومه 3 اجتماع كردند و از طرفى خانواده سلطنتى با وضع بى‏حجابى و بزك كرده در جلو حجره‏هاى بالاى صحن در انظار مردم خودنمايى مى‏كردند. مرحوم بافقى كه طاقت تحمل اين منكرات را نداشت به خانواده سلطنتى پيام داد: اگر شما مسلمانيد چرا با اين وضع در حرم حضرت معصومه 3 حاضر شده‏ايد و اگر مسلمان نيستيد چرا اين‏جا آمده‏ايد؟ و در شهر اعلام كرد سه ساعت به غروب مانده در صحن مطهر اجتماع كنند.

علما و مردم در ساعت مقرر در صحن مطهر حاضر شدند و مرحوم بافقى شروع به سخنرانى كرد و اين آيه را عنوان كرد: -ولتكن منكم امة يدعون الى‏الخير يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر- سپس با صداى بلند خطاب به مردم فرمود: -اما فيكم رجل رشيد-؟ (آيا در ميان شما يك مرد رشيد نيست) كه جلوى اين اهانت‏ها و جسارت‏هاى به احكام قرآن را بگيرد؟ كار به جايى رسيده است كه علناً با امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر مخالفت مى‏كنند.

اين سخنرانى مردم را به حركت درآورد به طورى كه جاسوس‏ها و مأموران رضاشاه به وحشت افتادند و خانواده سلطنتى ترسيدند كه مردم با آنها برخورد كنند.

سرانجام حكومت نظامى در شهر قم برقرار شد و رضاشاه با جلادهاى خونريزش وارد قم شد و به تيمور تاش وزير دربار وقت دستور داد كه آقاى شيخ محمدتقى بافقى را دستگير كند و به نزد او بياورد. در آن ساعت او در مسجد بالا سر قم مشغول موعظه و بيان احكام بود كه تيمورتاش وارد شد و آن بزرگوار را با وضع فجيعى دستگير كرد و به نزد شاه جلاد آورد. تا چشم آن ظالم به اين عالم افتاد چنان غضبناك شد كه حالت درندگى پيدا كرد و به او حمله كرد و زير چكمه خود انداخت و آنچه مى‏توانست ضرب و جرح و هتاكى كرد. مرحوم بافقى در زير چكمه‏ها و كتك‏ها فقط صدا مى‏زد: -يا صاحب الزمان ادركنى-! تا آن‏كه رضا شاه خسته شد و از او دست كشيد و دستور داد او را به تهران آورده زندانش كنند! (32)

10 - افشاى منشأ گناه

افشاى عوامل اصلى گناه، درصد تأثير امر و نهى دينى را افزايش مى‏دهد. زيرا برخى از گنهكاران با فريب و پيروى از فرد يا گروهى به گناه آلوده مى‏شوند كه در صورت افشاى آن افراد از امر و نهى دينى استقبال مى‏كنند. سيره انبيا و ائمه دين بر افشاى چهره‏هاى اصلى گناه و گمراهى بوده است. پيامبران الهى در ضمن حركت‏هاى اصلاحى جامعه چهره سردمداران كفر و گمراهى را رسوا مى‏كردند و گاهى نظير حضرت موسى (ع) به مبارزه مى‏پرداختند. پيامبر اكرم (ص) و اهل‏بيت او : همواره به افشاى سردمداران انحراف مبادرت مى‏ورزيدند.

امام خمينى 1 به موازات توجه به اصلاح مردم سعى وافر در افشاى چهره اصلى امريكا، اسرائيل، شاه و سران گروه‏هاى منحرف داشت. چنين حركت اساسى زمينه قبول و پذيرش امر و نهى دينى را در گنهكاران افزايش مى‏دهد. زيرا مردم از هماهنگى و همسويى عملى با چهره‏هاى منفى اجتناب مى‏ورزند. اگر در شهر يا محلى فرد يا گروهى سبب گمراهى فكرى، اخلاقى يا سياسى افراد گردند بايد ضمن امر و نهى دينى مردم افشاگرى لازم، منطقى و شرعى صورت پذيرد.

افشاى چهره كريه غرب كه منشأ گرفتارى‏ها و كجروى‏هاى ملت‏هاى مسلمان است يك ضرورت است. چنانچه افشاى چهره بعضى از همسايگان، دوستان، اقوام كه نقش گمراه كننده و انحرافى در ساير افراد دارند ضرورى است. چنين افشاگرى‏ها خود يك معروف است. البته اگر با نهى از منكر از گمراهى مردم دست بردارند به همين اكتفا شود در غير اين صورت بايد مورد افشا قرار گيرند.

شيخ عبدالسلام بصرى از كسانى است كه به دروغ خود را عارف معرفى كرده و به اندازه‏اى نفوذ پيدا كرده بود كه سلاطين دستور مى‏دادند بر پرچم‏ها بنويسند -لا اله الله، محمد رسول الله، شيخ عبدالسلام ولى الله-.

روزى شيخ عبدالسلام كه از اهل سنت بود در مسجد بصره نماز مى‏گزارد كه ناگهان در بين نماز كلمات: كخ كخ را بر زبان آورد. وقتى نماز را به پايان رسانيد مريدان او گفتند: چرا در بين نماز چنين كردى؟

او در جواب گفت: من از اين‏جا (بصره) ديدم سگى داخل مسجدالحرام شد و تا نزديك درب كعبه پيش رفت، من هم در نماز او را از خانه خدا دور كردم.

مريدها از اين كرامت شيخ شگفت زده شدند. يكى از مريدان او نزد همسر شيعه خود آمد و كرامت شيخ را براى او نقل كرد تا همسرش نيز تشيّع را رها سازد و مذهب او را بپذيرد.

همسرش گفت: من مى‏پذيرم اما شيخ را دعوت كن تا به منزل ما بيايد. شوهرش عبدالسلام را دعوت كرد و به همسرش گفت: براى او و مريدان همراهش غذايى آماده سازد.

وقتى عبدالسلام و همراهانش آمدند، سفره پهن كردند و براى هر نفر ظرفى از برنج گذاردند كه بر روى آن تكه‏اى از گوشت مرغ قرار داشت. اما آن زن، مرغ عبدالسلام را در زير برنج‏ها گذارده بود.

شيخ كه به ظرف غذاى خود نگاه كرد، ناراحت شد و دست به طعام نبرد كه چرا ظرف غذاى او مرغ ندارد.

در اين هنگام آن زن شيعه داخل اتاق آمد و مرغ را از زير برنج او بيرون آورد و گفت: اى شيخ تو از بصره سگ را در مكه و ميان مسجدالحرام ديدى و نمازت را قطع كردى، پس چگونه مرغ را در زير غذايت نديدى؟

شيخ كه بسيار ناراحت شد با عصبانيت و بدگويى از مجلس بيرون رفت. شوهر زن كه شاهد افشاى عبدالسلام بود به حقّانيت همسرش پى برد و شيعه شد. (33)

11 - ملاحظه زمينه‏هاى مناسب

با استفاده ظريف از زمينه‏ها مى‏توان تأثير امر و نهى دينى را به گونه‏اى چشمگير افزايش داد.

مرد فقيرى پسر خردسالى داشت. روزى به او گفت: بيا امروز قدرى ميوه از باغى سرقت كنيم. پسر خردسال با نارضايتى با پدر به راه افتاد. وقتى به باغ رسيدند پدر به فرزندش گفت: تو در اين‏جا نگهبان باش و اگر كسى آمد زود مرا خبر كن تا كسى ما را در حال دزدى نبيند و مشغول چيدن ميوه از درخت مردم شد. لحظه‏اى بعد پسر فرياد زد: يك نفر ما را مى‏بيند! پدر با ترس و عجله از درخت پايين آمد و پرسيد چه كسى؟ كجاست؟ پسرك زيرك گفت: همان خدايى كه از همه چيز آگاه است و همه چيز را مى‏بيند! پدر از گفتار نيكوى فرزند شرمنده شد و بعد از آن دزدى نكرد. (34)

اين گونه مناسبت‏ها فراوان يافت مى‏شود كه مى‏توان با نوعى فراست و زيركى به آنها دست يافت.

زمانى كه مرحوم ملا محمدتقى مجلسى به شهرت نرسيده بود يكى از ارادتمندان او به نزدش شكايت آورد كه از آزار همسايه به تنگ آمده‏ام. شب‏ها دوستان نااهل خود را جمع مى‏كند و تا صبح به شرابخوارى و لهو و لعب مشغولند و آسايش ما را از بين برده‏اند. ايشان فرمودند: امشب آنهإ؛پ‏پ‏ك  را ميهمان كن و من هم مى‏آيم، شايد خداى تعالى او را هدايت كند. او همسايه‏اش را كه رئيس اشرار بود به همراه دوستانش دعوت كرد و ملا محمدتقى مجلسى هم زودتر به منزل او رفت و در گوشه‏اى نشست.

وقتى رئيس اوباش و دوستانش وارد شدند و چشمشان به آن عالم دينى افتاد ناراحت شدند، زيرا با وجود او عيش آنها به هم مى‏خورد. در هر صورت نشستند. رئيس آنها به ملا محمدتقى گفت چه شد كه تو هم به جرگه ما وارد شدى؟

در پاسخ گفت: فعلاً كه چنين پيش آمده است.

سپس براى آن‏كه ملا محمدتقى را از مجلس بيرون كند و آزاد باشند سر سخن را باز كرد و گفت: راهى كه شما در پيش گرفته‏ايد بهتر است يا شيوه‏اى كه ما داريم؟ جواب داد: بايد آثار و خواص كار خود را بيان كنيم تا معلوم گردد كدام بهتر است.

رئيس اوباش گفت: اين حرف منصفانه است و ادامه داد يكى از اوصاف ما اين است كه اگر نمك كسى را خورديم نمكدان نمى‏شكنيم.

ملا محمدتقى فرمود: اين طور نيست و قبول ندارم كه شما اين گونه باشيد. او پاسخ داد انكار شما بى‏مورد است زيرا اين از امور مسلّم ما جوانمردان است. ملا محمدتقى فرمود: اگر چنين است مى‏پرسم آيا شما هرگز نمك خدا را خورده‏اى؟ او سر به زير انداخت و پس از اندكى از مجلس برخاست و رفت و همراهان او هم رفتند.

صاحب منزل گفت: بدتر شد، قهر كردند و رفتند.

ملا محمدتقى فرمود: تا ببينيم چه مى‏شود! صبح روز بعد رئيس اوباش به در منزل ملا محمدتقى آمد و با شرمسارى تمام عرض كرد: سخن ديشب شما سخت در دل من اثر كرد و خواب را از چشمم ربود. (35)

چه خوش صيد دلم كردى بنازم چشم مستت را *** كه كس آهوى وحشى را از اين خوشتر نمى‏گيرد

12 - توجه به زمان و مكان

انتخاب زمان و مكان مناسب كه بيشترين زمينه را براى بيان و پذيرش امر و نهى به همراه داشته باشد تأثير آن را افزايش مى‏دهد و اين انتخاب تا حدود زيادى به فهم و ذكاوت و سليقه امر و نهى كننده بستگى دارد. از همين رو موقع شناسى آمر و ناهى يكى از اصول موفقيت او خواهد بود. مثلاً با اندكى دقت و بررسى مى‏توان دريافت كه امر و نهى در مكان گناه، محيط منزل يا كار و يا هر محيط خلوت ديگر چگونه خواهد بود و هم‏چنين در كدام زمان روحيه پذيرش او بيشتر است. مثلاً اگر بعد از نماز جمعه يا جماعت كه فرد از روحيه معنوى بيشترى برخوردار است امر و نهى شود پذيرش بيشترى دارد در همان زمان امر و نهى شود.

البته هميشه فرصت انتخاب زمان و مكان وجود ندارد و بايد در هر صورت با وجود شرايط به وظيفه عمل كرد.

13 - دعا به گنهكار

يكى از عوامل تأثير گذار كه نتيجه مثبت آن بارها به تجربه رسيده است دعا و تشكر از گنهكارى است كه از امر و نهى استقبال مى‏كند. زيرا با اين حركت به دلسوزى انسان پى مى‏برد و چنين امرى يك موفقيت در امر و نهى به حساب مى‏آيد. مثلاً به وى بگوييم از استقبال شما نسبت به حكم خدا سپاسگزارم، خداوند توفيق انجام اين واجب را همواره به شما عنايت فرمايد، يا خداوند شما را از تكرار اين كار حفظ فرمايد. مثلاً به خانمى كه با امر به معروف حجاب خود را مراعات مى‏كند دعا شود كه خداوند هميشه شما را از زنان با حجاب و با تقواى جامعه قرار دهد.

14 - زمينه‏سازى

يكى از عوامل موفقيت امر و نهى دينى ايجاد زمينه‏هاى مناسب تأثير است. زمينه سازى به معناى ايجاد مقتضيات تأثير و بر طرف ساختن موانع موفقيت در امر و نهى است. مثلاً كسى كه امر و نهى فردى ديگران را نمى‏پذيرد عده‏اى با هماهنگى قبلى او را با خود همراه سازند و در فرصتى مناسب به طور دسته جمعى او را مورد امر و نهى قرار دهند، يا اگر در موردى نيازمند كمك است نياز او را برطرف سازند و همزمان با اين مساعدت او را مورد امر و نهى قرار دهند و حتى مى‏توانند كمك خود را مشروط به انجام واجب يا ترك منكر نمايند.

زمينه سازى بايد حساب شده و به طور طبيعى صورت پذيرد اگر چه به هنگام نتيجه‏گيرى معلوم شود برنامه‏اى در كار بوده است.

مسلمةبن عبدالملك از امراى لشكر بود و در جبهه جنگ روم سِمَت فرماندهى داشت. وقتى عمربن عبدالعزيز به خلافت رسيد او را به شام احضار كرد و اجازه داد همه روزه به حضورش برسد. در آن ايام به خليفه گزارش رسيد كه مسلمة در زندگى خود به زياده‏روى و اسراف گراييده است و براى تهيه غذاهاى گوناگون روزانه هزار درهم خرج سفره مى‏پردازد. عمربن عبدالعزيز از اين خبر به‏شدت ناراحت شد و تصميم گرفت از مسلمه انتقاد كند و او را از اين روش ناصحيح باز دارد. براى آن‏كه تذكرش مؤثر واقع شود شبى از مسلمة دعوت كرد كه شام را به طور خصوصى با خليفه تناول كند. اين دعوت براى او مايه سربلندى و افتخار بود و با كمال ميل آن را پذيرفت.

عمربن عبدالعزيز به مسئول آشپزخانه خود دستور داد كه در آن شب، انواع طعام‏ها را تهيه كند و آشى از عدس، پياز و زيتون نيز آماده نمايد و هنگامى كه دستور آوردن شام داده مى‏شود در ابتدا آش را بر سر سفره آورد و سپس با مقدارى فاصله ساير غذاها را حاضر كند.

شب موعود فرا رسيد و مسلمه شرفياب شد. مجلس بسيار خصوصى بود و جز ميزبان و مهمان كسى حضور نداشت. عمربن عبدالعزيز پيرامون اوضاع مردم و جنگ‏هاى آن منطقه از مسلمه پرسش‏هايى كرد و او پاسخ مى‏داد. مجلس به درازا كشيد و از هنگام خوردن شام دو ساعتى گذشته بود كه خليفه دستور داد غذا را آوردند. سفره گسترده شد و بر طبق قرار قبلى در ابتدا آش را حاضر كردند. مسلمه كه سخت گرسنه شده بود به انتظار غذاهاى ديگر نماند و خود را به آش سير كرد. وقتى طعام‏هاى رنگارنگ را آوردند اشتها نداشت و از آنها چيزى نخورد. عمربن عبدالعزيز سؤال كرد چرا نمى‏خورى؟ جواب داد سير شده‏ام. خليفه گفت: سبحان اللَّه، تو از اين آش كه يك درهم خرج آن شده است سير مى‏شوى اما براى رنگين كردن سفره خود روزى هزار درهم خرج مى‏كنى! از خدا بترس، اسراف نكن و اين پول گزافى را كه براى تجمل صرف مى‏نمايى به مستمندان بده كه رضاى خدا در آن است.

موعظه خصوصى و تذكر خيرخواهانه عمربن عبدالعزيز در مسلمه اثر گذارد، به عيب خود متوجه شد، از خليفه سپاسگزارى كرد و با تحول فكرى و روحى به منزل خويش بازگشت. (36)

15 - توجه به نوع تفكر و روحيه‏ه

بدون شك سطح فكرى و اخلاقى گنهكاران و هم‏چنين سن، سابقه ايمانى و خصوصيات خانوادگى آنها داراى تفاوت و مراتب گوناگونى است كه توجه به آنها تأثير امر و نهى دينى را افزايش مى‏دهد.

* به برخى گنهكاران كه به شخصيت خود حساسيت دارند مى‏توان گفت: اگر كسى ديگر اين عمل شما را انجام مى‏داد طور ديگرى بود اما از يك انسان با شخصيتى مثل شما انتظار نمى‏رود با افراد كم شخصيت يا بى‏شخصيت سربازار بايستيد و شوخى ركيك كنيد يا با آنها رفت و آمد داشته باشيد.

* به كسى كه به شهرت خوب اهميت مى‏دهد گفته شود: شما در بين مردم از شهرت خوبى برخورداريد. اين شهرت ارزشمند را كه با چيزى نمى‏توان مقايسه كرد با فحش دادن به ديگران از بين نبريد.

* به كسى كه به سابقه ايمانى و دينى خود اهميت مى‏دهد گفته شود: از كسى مثل شما كه سابقه دينى طولانى و حركت در راه خدا دارد و همه او را به نيكى مى‏شناسند انتظار نمى‏رود كارى كند كه سابقه خوب خود را كه طى يك عمر به دست آورده است از دست بدهد.

* به كسى كه به منطقى انديشيدن اهميت مى‏دهد گفته شود: ما شما را فردى منطقى مى‏دانيم و صحيح نيست كه يك انسان منطقى به گونه‏اى درباره ديگران اظهارنظر كند يا توهين و تهمت زند كه گفته شود سخنان و برخوردهاى او غيرمنطقى و خلاف شرع است.

* به كسى كه به غيرت و مردانگى اهميت مى‏دهد گفته شود: از مرد غيرتمندى مثل شما انتظار نمى‏رود كه دختر يا همسرش بدون پوشش شرعى در جامعه ظاهر شود و چه بسا با كلماتى زننده از سوى افراد هرزه روبرو گردد.

* به كسى كه به روشنفكرى علاقه‏مند است و از تحصيلات بالا برخوردار است گفته شود: شما جزو افراد روشنفكريد و براى همين انتظار جامعه از شما بسيار زياد است و در شأن و مصلحت شما نيست كه با چنين سر و وضع و لباسى در جامعه ظاهر شويد.

* به كسى كه به وقار و هيبت علاقه‏مند است گفته شود: سخنان ضعيف و شوخى‏هاى بى‏مورد يا نشست و برخاست زياد با زنان و يا تراشيدن ريش كه چهره شما را عريان مى‏سازد، هيبت و وقار شما را زايل مى‏كند.

* به كسى كه به اقوام خود اهميت مى‏دهد گفته شود: انتظار خويشاوندان اين است كه شما با اين دوستان ناباب رفت و آمد نداشته باشيد يا اين اعمال را ترك كنيد.

* به كسى كه به نظرات مرجع خاصى اهميت مى‏دهد، فتواى آن مرجع در خصوص حرمت عمل او ذكر شود. مثلاً به كسى كه از كراوات استفاده مى‏كند گفته شود مرجع شما استفاده از كراوات را جايز نمى‏داند.

* به زنى كه به عفت و نجابت حساسيت دارد گفته شود: در شأن يك زن عفيف نيست كه بخواهد قيافه، موهاى سر يا زينت‏هايش را در معرض ديد مردهاى نامحرم قرار دهد.

* به كسى كه به موفقيت اجتماعى خود اهميت مى‏دهد گفته شود: شما عمرى است كه از موقعيت خوبى در بين مردم برخورداريد اما اين كارهاى شما يا اعمال پسر، دختر يا همسر و يا افرادى كه به منزل شما رفت و آمد دارند اين موقعيت را خدشه‏دار مى‏سازند.

* از كسى كه به امام زمان (ع) علاقه خاصى داشت و ريش خود را تراشيده بود سؤال شد امام زمان (ع) محاسن دارد يا ريش خود رإ؛تتكك مى‏تراشد؟ پاسخ داد: محاسن دارد. گفتم نمى‏خواهى چهره‏ات همانند امام زمان (ع) باشد؟ جواب داد مى‏خواهم.

* به كسى كه اهل قناعت و ترويج فرهنگ آن در بين مردم بود گفته شود اگر شما اهل قناعت بودى به حلال خدا قناعت مى‏كردى.

آنچه بيان گرديد براى نمونه بود و مى‏توان از روحيات، تفكر و علاقه هر كس در جهت امر و نهى او استفاده كرد.

16 - همكارى حكومت و مردم

امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر حقيقتى است كه اگر در بستر مناسب خود و همراه با زمينه‏هاى مساعد اجتماعى و اهرم‏هاى قدرت حكومتى و فردى و توانمندى‏هاى فكرى، اخلاقى و رفتارى باشد از تأثير و موفقيت بالايى برخوردار است. در اين ميان همراهى دولت در احياى ارزش‏ها و امر و نهى دينى و تقويت آمر و ناهى تأثيرى بسزا دارد، ضمن اين‏كه گنهكار را با پذيرش بيشترى همراه مى‏سازد و حداقل برخوردهاى منفى احتمالى او را كاهش مى‏دهد. حكومت مى‏تواند فرهنگ امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر را فرهنگ رايج و معمول اجتماع كند، حمايت‏هاى خود را از اصلاحگران جامعه اعلام و عملى سازد و نه تنها از گنهكاران حمايت نكند كه بر مذمت و برخورد با آنها اصرار داشته باشد. در اين فضاى اجتماعى ارزشمند است كه گنهكاران جرأت خود را از دست مى‏دهند و هدايتگران اجتماع توان امر و نهى پيدا مى‏كنند و ديگران هم به انجام اين فريضه راغب مى‏شوند.

اين وحدت مقدس تنها در پرتو دستگاه قضايى صالح و دولت كريمه تحقق مى‏يابد. تصويب قوانين امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر به گونه‏اى جامع و درخور اجرا همانند ديگر قوانين اجتماعى به عنوان يك ضرورت در تحقق وحدت و هميارى حكومت و مردم مطرح است. وجود اين قوانين از مهم‏ترين پشتوانه‏هاى دلگرم كننده مردم در اصلاح اجتماع است. مصوباتى كه حركت مردم را به طور كامل شكل قانونى دهد و براى همه مردم و دستگاه‏هاى دولتى و تبليغاتى به‏ويژه راديو و تلويزيون تعيين تكليف نمايد به گونه‏اى كه ترك اين فريضه الهى در همه جا خلاف قانون تلقى شود. آن‏گاه است كه جامعه روى صلاح خواهد ديد.

نكته

اى عزيز كه كمر همّت بر امر به معروف و نهى از منكر بسته‏اى! نيك بدان كه كار تو يك طبابت روحى است. پس با گنهكار ستيزه مكن بلكه با عيب او مبارزه كن كه پرخاش به ديگران شيوه مجاهدان راه خدا نيست. صبر و مدارا و گفتار نيك را زينت خودگردان كه اخلاق و بزرگوارىِ تو كلامت را گوارا سازد و بذر گفتارت را در سرزمين جان گنهكار باور گرداند. خدايت توفيق دهد.