۱۴ نور پاك ( عليهم السلام )
زندگى امام صادق (عليه السلام) پيشوا و رئيس مذهب

عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

- ۷ -


18 . فرمان و دستور العمل خدمتگزاران ملت و مملكت

آخرين سخن از امام صادق (عليه السلام) كه در بخش ارشادها و رهنمودها نقل مى گردد ، فرمان جامع و دستور العمل كامل و سازنده‌اى است كه محقق بزرگوار و عالم ربانى و فقيه صمدانى مرحوم شيخ مرتضى انصارى، ( اعلى الله مقامه الشريف ) در كتاب معروف مكاسب در مورد وظائف فرمانداران و فرمانروايان از كتاب كشف الريبه عن احكام الغيبة ، توسط شهيد دوم جهان علم و فقاهت ، و او هم از شيخ طوسى رئيس طائفه اماميه با اسناد معتبر از رئيس مذهب طائفه اماميه با اسناد معتبر از رئيس و پيشواى بزرگوار شيعه امام صادق (عليه السلام) نقل نموده اند كه مى تواند بازگو كننده و تعيين كننده بسيارى از وظائف مسلمانان امروز باشد اينك متن فرمان و دستور العمل .

عبد الله پسر سليمان نوفلى مى گويد : در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم كه خدمتگزار وقاصد عبد الله نجاشى ، كه به تازگى به فرماندارى منطقه خوزستان ، از سوى حكومت وقت منصور گرديده بود ، وارد گرديد پس از سلام و درود نامه‌ى عبد الله نجاشى را تقدیم حضرت امام نمود ، امام در حضور ما ، پاكت نامه را باز نمود و شروع به قرائت آن نمود نخستين سطر وطليعهء نامه بدين قرار نگارش يافته بود :

با نام خداوند بخشنده و بخشايشگر آغاز مى نمايم ، خداوند متعال عمر سرور و پيشوايم را طولانى گرداند ووجود مبارك او را از گزند آفات مصون و محفوظ دارد و هرگز در زندگى مكروهات و ناملايمات نداشته باشد خداوند متعال بر استجابت اين دعاها قادر و توانا است . سيد و سرور عزيزم ! ، شايد بى مناسبت نباشد كه به اطلاع آن حضرت برسانم كه اينجانب اخيرا به فرماندارى استان خوزستان ، منصوب و مشغول كار گرديده ام مايل بودم اگر آن بزرگوار در اين باره حدودى تعيين نموده يا دستوراتى صادر مى فرمودند كه ملاك عمل قرار گيرد تا بدان وسيله رضايت پروردگار عالم ، و تقرب رسول خدا را فراهم مى ساختم و اگر مصلحت مى ديدند در آن نامه خلاصه‌اى از وظائف مرا در مورد مخارج زكات و انواع نفقات و حدود بخشش و نوع دوستان و همكارانى كه بايد برگزينم و با كدام افراد معاشرت كنم و كدامين افراد را اصحاب سرور از خود قرار دهم و با كى انس بگيرم ؟ اين راهنمائىها از سوى آن حضرت مى تواند بسيار ارزنده و موثر باشد . اميدوارم خداوند متعال به بركت هدايت و ولايت شما ، مرا نجات دهد چون در روى زمين حجت حقيقى و امين واقعى مردم ، شما هستيد . ايام نعمت و آسايش مستدام و برقرار باد ! - عبد الله نجاشى -

عبد الله پسر سليمان ناقل اين حديث گويد امام در آن مجلس به نامهء نجاشى اين چنين پاسخ فرمودند :

بنام خداوند بخشنده و بخشايشگر خداوند متعال تو را مشمول عنايت و لطف خويش قرار دهد و تحت حمايت و عنايت خاص خويش محفوظ دارد او است كه قادر و توانا به چنين امر مى باشد : نامهء ما توسط پيك رسان و اصل و مورد مطالعه قرار گرفت و منظور شما را دريافتم و اطلاع پيدا كردم كه شما به فرماندارى استان خوزستان منصور گرديده ايد اين خبر مر هم مسرور ساخت و هم محزون گردانيد . سرور و شادى از آن نظر بود كه با خود گفتم شايد : خداوند به بركت موقعيت تو ، درمانده و بيچاره‌اى از دوستانه آل محمد (صلى الله عليه وآله) را يارى و كمك دهد با وجود تو به درمانده اى از آنان كمك برساند يا عريانى از آنان را بپوشاند وجود تو عامل تقويت ضعفاى آنان گردد و آتش مخالفين و دشمنان را در مورد دوستان ، خاموش گرداند و از اين قبيل مسائل . اما حزون و اندوهم از آن ديدگاه بود ، كه بسيار خوفناكم از آنكه تو عامل لغزش ولو رفتن يكى از دوستان ، گردى ، در اين صورت يقين دان تو هرگز رائحه و عطر بهشتى را استشمام ننموده و مشمول رحمت حق ، قرار نخواهى گرفت . در اين نامه قسمتى از وظائف تو را ، خلاصه مى كنم اگر بتوانى طبق آنها رفتار كنى و از حدود تعيين شده در آن تعدى ننمائى اميد است كه با سلام به هدف خويش نائل گردى .

بدان آقاى عبد الله ! پدرم از پدرانش و آنان هم از على (عليه السلام) و او هم از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خبر دادند كه آن بزرگوار فرمودند : هر فردى كه مورد مشورت برادر مسلمان خود قرار گيرد و او واقعيت امر را در اختيار مشورت گر ، قرار ندهد خداوند متعال عقل و دانش را از او باز مى ستاند و چون اينجانب نيز در مقام مشورت قرار گرفته ام همهء واقعيت ها را مى گويم و راه نجات تو را تنها در گرو عمل به مضمون آن جستجو نمايم .

بدان و آگاه باش ! تنها راه نجات تو در خوددارى و پرهيز از خونريزى وحفظ خون مسلمانان و خوددارى از ايذاء و اذيت و شكنجه اولياء خداست و تنها عامل نجات و سعادت يك فرد مسئول و خدمتگزار ملت مدارى و خوش رفتارى با مردم و نشان دادن حوصله و صبر و مهربانى بدون اظهار عجز و ضعف در اجراء امور مى باشد بى آنكه كوچكترين ظلم و تعدى در حق مردم صورت گيرد و تنها راه نجات رعايت جانب عدالت در مورد عموم دوستان و عموم مراجعه كنندگان مى باشد . تو هرگز سخن چينان و نمامان را به خويشتن راه مده ! چون بسيار بعيد است كه از گزند آنان در امان قرار گرفته باشى اگر مبتلا به تقرب دادن نمامان و سخن چينان گردى يقين بدان مورد غضب خدا و مورد هتك حرمت و آبروى خويشتن خواهى شد ، تو هرگز از دسيسه ها و توطئه‌هاى مردم ، آنسامان آسوده خاطر مباش و هميشه با حزم و احتياط و دورانديشى با آنان رفتار كن !

گزينش اصحاب راز :

اعوان و انصار و دوستان خود را با دقت و هوشيارى انتخاب نما ! اگر در يك از آن ها رشد و كمال و صلاح و سعادت جستى او را نگهدار . مبادا براى خوش آيند خويش و تنها محض رضايت و آسودگى خاطر خويش پول ، خلعت ، مركب و ديگر اموال عمومى را در غير مورد رضايت خدا به شاعر يا مداح يا دلقك باز و لطيفه گو بپردازى تو مى دانى به جاى بخشش به آنان ، جوائز و عطايا و بخشش‌هاى خود را مخصوص فرماندهان ، نامه نگاران ، نويسندگان و افراد پليس بنمائى و آنچه را كه از وجوه خيريه صرف مى كنى مانند صدقه ، فطره يا هزينه حج يا لباسى كه در آن نماز مى گذارى يا صله و خلعتى كه اهداء مى كنى و هديه‌اى كه در راه خدا بيرون مى كنى بايد از پاكترين درآمدهاى خود و در بهترين راه‌هاى خدا پسند باشد ؟

تراكم ثروت و كنز اموال :

آقاى نجاشى ! سعى و كوشش كن ! مبادا طلا يا نقره اى را ذخيره نمائى و خود را مشمول آيه اى گردانى كه خداوند متعال مى فرمايد : آنان كه طلا و نقره را ذخيره مى نمايند و آنها را در راه خدا خرج نمى كنند ، عذاب دردناك را به آنان بشارت ده ! تو هرگز آن باقيمانده‌هاى شيرينىها يا خوردنيها را كوچك و حقير نيانگار ! چون مى توانى با صرف آنها در راه اشباع شكم‌هاى گرسنه و رفع نياز افراد مستمند و نيازمند ، غضب الهى را خاموش و آرام سازى چون من از پدرم شنيده ام كه او از أمير المؤمنين نقل مى كرد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روزى به ياران و اصحاب خود مى فرمود : فردى كه سير بخوابد در صورتى كه همسايهء او با گرسنگى دست و پنجه نرم مى كند به خداوند و روز رستاخيز ايمان نياورده است اصحاب گفتند : ما كه نداريم بدهيم همگى بدبخت و به هلاكت رسيده ايم . پيامبر اسلام فرمود : شما كه نداريد مى توانيد از باقيمانده‌ى طعام و از باقيمانده ى خرما و روزى و لباس خود به اين وظيفه قيام ورزيد تا بتوانيد آتش غضب الهى را خاموش نمائيد .

اعتبار دنيا :

عبد الله ! دنيا آنچنان با اهميت و پر ارزشى نيست كه تصور كرده باشى انسان خود را فناى آن سازد من از پستى و حقارت دنيا ، شمه اى براى تو بازگو مى كنم تا به حقيقت آن پى برده باشى ! . . . پدرم محمد بن على (عليه السلام) ( امام باقر (عليه السلام) ) به من تعريف نمود هنگامى كه امام حسين (عليه السلام) عازم كوفه بودند : ابن عباس به سراغ او آمد و با اصرار تمام او را از رفتن جلوگيرى مى نمود و به خويشاوندى و رحم ، قسم مى داد تا مبادا او همان فرد مقتول در سرزمين طف ( كربلا ) باشد

امام در پاسخ او گفت : من جايگاه خود را خوب مى دانم و از اين زندگى دنيا چاره اى جز فراقت و دورى ، نمى شناسم عموزاده ى محترم ! آيا نمى خواهى حديث پدرم امير المؤمنين را براى تو بازگو نمايم كه برخورد او با دنيا چگونه بود ؟ ابن عباس گفت چرا ؟ خيلى مشتاقم كه سخنان او را بشنوم . آرى ابن عباس پدرم تعريف مى كرد پس از رحلت فاطمه زهرا (عليه السلام) من روزى در فدك بيل در دست داشتم و برخى از ديوارهاى آن را درست مى كردم و سخت مشغول كار بودم ناگاه زنى پيدا شد كه به سوى من رو مى آورد تا چشمم به او افتاد قلبم به تپش افتاد زيبائى او مرا خيره كرد به تصور خويش او را به ثبيته دختر عامر جحمى كه يكى از زيباترين بانوان قريش بود ، تشبيه نمودم . او اظهار نمود : اى پسر ابى طالب ! آيا مى خواهى ازدواج كنى تا تو را از اين كلنگ نجات دهم و تو را به خزائن زمين آشنا و راهنمائى كنم تا خود و فرزندان تو ، از نظر دنيا نگرانى و اضطراب نداشته باشيد . من در پاسخ او اظهار داشتم تو كى هستى ؟ تا تو را از خاندان خودت خواستگارى كنم . او در پاسخ من اظهار داشت من دنيا هستم تا نام دنيا را شنيدم به او داد زدم برو براى خودت شوهر ديگرى جز من جستجو نما ، در شأن من نيست كه طالب دنيا باشم رو به بيل خود آورد ، و اشعار زير را سرودم كه مضمون آنها اينست : هر آن كس كه مظاهر دنيا او را فريب دهد به خسران و زيان ابدى رسيده است و هرگز در طى قرون ، روى سعادت نخواهد ديد جاى عجب نيست من و دنيا ، و دنيا و من ، پيامبر اسلام از دنيا رحلت نمود در صورتى كه در ذمه و عهدهء او مشغوليتى وجود نداشت او به ملاقات خدا شتافت در شرائطى كه كوچكترين مذمت و شماتت همراه خود نداشت . پيشوايان دينى هم به او إقتدا كرده اند خود را با آلودگى‌هاى دنيا آلوده نساخته اند . راه سعادت و نجات تو در عمل به مضمون و محتواى اين نامه مى باشد كه مى تواند تو را از هلاكت نجات و با سعادت و خوشبختى رهنمون گردد .

رعايت حقوق برادران اسلامى :

آقاى نجاشى ! بدان و آگاه باش ! مبادا مؤمنى را بترسانى پدرم از پدرش و او هم از جد بزرگوارش على بن ابيطالب حديث نمود : هر فردى به مومنى نگاه افكند با اين نظر كه او را بترساند خداوند متعال او را در روز محشر آن روزى كه جز خداوندگار پناهگاهى نيست به وحشت و خوف دچار مى سازد و در مقابل آن ، هر آن فردى كه بيچاره‌اى را پناه و ايمن دهد خداوند منان در همان روز عرصات از نزع اكبر و روز وحشتناك آسوده مى سازد و هر آن كس كه نياز برادر دينى خود را برآورده كند خداوند رئوف ، حوائجى از او برآورده مى سازد كه يكى از آنها ، بهشت رضوان مى باشد .

تأمين پوشاك نيازمندان :

هر آن فردى كه نياز برادر ايمان خود را از نظر پوشاك تأمين سازد خداوند متعال از بهترين لباس‌هاى حرير و سندس بهشتى ، او را مى پوشاند و مشمول عنايت خاص خود مى گرداند تا آن لحظاتى كه يك رشته و نخ از آن لباس ها بر تن او باقى مانده باشد .

نجات از گرسنگى :

هر آنكسى كه برادر مسلمان خود را از گرسنگى إطعام و سير نمايد خداوند رحمان او را از بهترين خوراكى‌هاى بهشت ، اطعام و روزى مى دهد . رفع تشنگى : و هر كس كه تشنه اى را از عطش نجات دهد ، خداوند متعال او را از سرچشمهء زلال رحيق مختوم شرابى مهر خورد كه مهر آن از مشك و عنبر است سيراب مى سازد .

خدمت به برادر :

و هر فردى كه موقع نياز برادر مسلمان ، به خدمتگزارى او قيام ورزد خداوند متعال ، بهترين خدمتگزاران بهشتى را به او عنايت مى فرمايد او را با اولياى طاهرين ، هم نشين مى نمايد . تأمين مركب : هر آن كس كه برادر ايمانى خود را به موقع نياز بر مركب و سوارى خويش سوار نمايد ، خداوند متعال از سواريهاى بهشتى به او عنايت مى كند و فرشتگان مقرب به وجود چنين افرادى مباهات مى كنند .

ازدواج :

هر فردى كه وسائل ازدواج برادر مسلمان خود را ، فراهم سازد و همسر مناسبى براى او انتخاب نمايد كه با او انس بگيرد و بازوى كمك او گردد ، استراحت و آسايش روحى او را فراهم سازد ، خداوند متعال از همسران حور العين به او مرحمت مى كند و او را با صديقين و راستكاران از اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) ، مأنوس و محشور مى گرداند .

كمك در ديوان :

فردى كه برادر مؤمن خود را در محضر سلطان ستمگر يارى دهد خداوند متعال او را ، به هنگام عبور از صراط يارى مى دهد و در آن جايگاه و معبرى كه گامها در آن لرزان هستند .

اهميت زيارت مؤمن :

فردى كه برادر ايمانى خود را بدون نظر مادى ، زيارت نمايد او در رديف زائرين خود پروردگار شمرده مى شود . و خداوند متعال هميشه اكرام و احترام ميهمان خود را دارد .

پرونده سازى و پرونده بازى :

عبد الله ! از پدرم ، او از پدرش ، او از امام على (عليه السلام) نقل مى نمود كه روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به ياران و اصحاب خود موعظه و توصيه مى فرمود و مى گفت : گروه مسلمانان ! آگاه باشيد از ايمان بهره اى ندارد هر فردى كه با زبان اظهار اسلام نمايد ولى قلب او ايمان نياورده باشد ، پيامبر اسلام در توضيح اين جمله مى فرمودند :  هرگز در پى لغزش‌هاى مؤمنين و در پى پرونده سازى عليه آنان نباشيد چون فردى كه هميشه در پى جستن لغزش ها و خطاهاى مومنان باشد ، در رستاخيز خطاهاى او پى گيرى و در دنيا داخل خانه خود به افتضاح كشانده مى شود .

باز پدرم از پدران خويش از على (عليه السلام) نقل مى نمود كه خداوند متعال از مؤمنان پيمان گرفته است كه هرگز در مقام انتقام گيرى و كينه پرورى نباشند و شافى خود را جز از راه ملامت خويش از وسيله ديگرى نجويند چون فرد مؤمن هميشه در لجام و در قيد و بند حدود اسلامى است و هرگز آن را به خاطر فائده كوتاه و راحت طولانى خود ، از دست نمى دهد خداوند متعال از پيمان‌هايى كه بر مردم گرفته است يكى هم رعايت احترام برادر ايمانى خويشتن است مبادا به عيب جويى او پردازد يا بر مقام حسد و رقابت با او برخيزد .

مقام معنوى مؤمن :

آقاى عبد الله ! پدرم از پدرش او هم از حضرت على (عليه السلام) نقل مى نمود كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمودند : روزى جبرئيل به من فرمود آمدند و پيام رساندند كه خداوند متعال به تو سلام مى رساند و مى فرمايند : فرد مؤمن را از نامهاى خودم مشتق نموده ام مؤمن از من و من از مؤمن هستم هر فردى اهانت و مايه خوارى و ذلت فرد مؤمنى را فراهم سازد به جنگ و ستيز با من برخاسته است .

آقاى عبد الله ! نزديك ترين عملى كه به كفر مى انجامد ، آنست كه انسان از فردى سخن يا عملى را ياد گيرد و آن را حفظ داشته باشد تا يك روز عليه او به كار گيرد و او را در ميان مردم مفتضح نمايد چنين فردى ، راه نجات و سعادت را ندارد .

نامهء امام (عليه السلام) به نجاشى بسيار مفصل و پرمحتوا است با كمال تأسف به علت كمبود جا بخشى از آن حذف گرديده طالبان تفصيل به مكاسب محرمه شيخ مرتضى انصارى ( قدس سره ) مراجعه نمايند .

شهادت

شهادت در راه خدا و در راه پيشبرد آرمان الهى ، هدف عالى ، و درخواست قلبى و آرزوى دل هر فرد مؤمن و مخلصى است كه به خدا عشق مى ورزد و به لقاى او پر مى زند اين عشق و علاقه دو چندان خواهد بود جايى كه اين فرد مؤمن ، فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و رهبر راستين امت مسلمان و پيشواى معصوم شيعيان و دوستداران مخلص على (عليه السلام) بوده باشد . شهادت امام صادق (عليه السلام) در سال 148 هجرى بيست و پنجم شوال ، در عهد حكومت منصور خليفه عباسى صورت گرفت . در روزگارى كه امور كشور مضطرب ، فتنه ها و آشوبها فراوان . نه خونها احترام داشت نه دين از نظر حكومت وقت ، ارزش و حرمت داشت و نه قانونى حاكم بر سرنوشت امت بود حكام وقت با استبداد مطلق حكومت داشتند و رعيت در دست جلادان ملعبه اى بيش نبود . پيروان على (عليه السلام) و دوستاران اهل بيت رسالت (صلى الله عليه وآله) در عسرت كامل و تنگناى عجيبى به سر مى بردند ، ناسزا گوئى به على (عليه السلام) و خاندان گراميش و اهانت و بدگويى به بزرگان دين ، عادت ديرينه اى بود كه در اغلب محافل و مجالس در مسجد ، كوى ، برزن ، جلسات دينى و درس و بحث ، همه جا شنيده مى شد گويندگان رسمى و داستان سرايان و چاپلوسان دريار خلافت با اين بى ادبى ها آغاز سخن مى كردند اهل بيت رسالت با شنيدن اين گونه ياوه ها و تحمل اين گونه مصائب و مشكلات ، در انتظار فرج و با اطمينان به وعده صابران به سر مى بردند . فقط دوران حكومت عبد العزيز اموى تنفس گذرائى بود كه به مدت كوتاه اوضاع گذشته را در هم زد ولى دولت او هم مستعجل بود . تحمل وجود علمى امام بر ستمگران و بى فضيلت ها ، سنگين و غير قابل تحمل بود تا اينكه با دسائس و نقشه‌هاى گوناگون بعد از چندين بار كه شبانه به منزل او يورش بردند و در دل شب از منزل بيرون كشيدند و به تبعيد از وطن خود مجبور ساختند تا بالأخره در سال 148 با سم كه قاتل شخصيت‌هاى بزرگ آن روز بود مسموم ساختند . (141)

توطئه منصور و شكست آن

منصور پس از آنكه خبر شهادت امام ششم (عليه السلام) را دريافت داشت به فرماندار مدينه نوشت كه به عنوان تفقد از بازماندگان و گزارش اوضاع ، به خانه امام (عليه السلام) سر زند و وصيت نامه آن حضرت را بخواهد و كسب اطلاع كند و كسى را كه وصى امام (عليه السلام) معرفى شده است ، في المجلس گردن زند . تا به مسألة ى امامت خاتمه داده شود تا برنامه تشيع و پيروى از اهل بيت پايان پذيرد ولى بر خلاف توطئه وى ، به هنگامى كه والى مدينه وصيت نامه را خواند با نوميدى و يأس رو به رو گرديد چون مشاهده كرد كه امام پنج نفر را به عنوان وصى تعيين فرموده است كه يكى هم خود خليفه مى باشد و ديگران به اسامى

2 . عبد الله افطح پسر بزرگ

3 . موسى بن جعفر

4 . خود فرماندار مدينه

5 . حميده همسر امام بوده اند .

به اين ترتيب نقشه و توطئه خائنانه او با درايت و علم خاص امام (عليه السلام) با شكست روبرو گرديد . (142)

ابن بواب جوزى نقل مطلب مى كند : در دل شب منصور خليفه عباسى ، مرا احضار نمود . وارد اطاق شدم ، او روى تخت نشسته بود پيش روى او چراغ و در دست او نامه اى بود كه مطالعه مى كرد ، سلام كردم او با حال گريه نامه را به سوى من پرتاب كرد و گفت اين نامه محمد بن سليمان فرماندار مدينه است در آن نوشته شده است كه جعفر بن محمد به رحمت الهى پيوسته است . انا لله وانا اليه راجعون . هم اكنون نامه در پاسخ فرماندار مدينه بنويس اگر او فرد معينى را وصى خود كرده باشد او را بكشد .

پس از چند روز جواب نامه از فرماندار مدينه رسيد كه او 5 نفر را وصى خود تعيين نموده است .

1 . منصور خليفه عباسى ،

2 . محمد سليمان فرماندار مدينه ،

3 . عبد الله ،

4 . موسى فرزند امام (عليه السلام) ،

5 . حميده همسر .

منصور با تأسف اظهار داشت :

ديگر به كشتن اينان راهى نيست . (143)

در مروج الذهب آمده است : امام صادق (عليه السلام) ده سال گذشته از خلافت منصور به سال 148 درگذشت و در بقيع در جوار پدر و جد بزرگش و مادر عاليقدرش فاطمه و عمويش حسن بن على مدفون گرديد . و روى قبر آنان مرمرى قرار گرفته بود كه بر روى آن چنين حك گرديده بود : بسم الله الرحمن الرحيم . الحمدلله مبيد الامم ومحيى الرمم . هذا قبر فاطمة بنت رسول الله سيدة نساء العالمين و قبر الحسن بن على وعلى بن الحسين بن على بن ابيطالب ، محمد بن على بن الحسين و جعفر بن محمد (عليه السلام) . به نام خداوند بخشنده و بخشايشگر حمد و ستايش مخصوص خدائى است كه از ميان برنده ء ملل و زنده كنندهء استخوان‌هاى پوسيده و از ميان رفته است . اين قبر فاطمه دختر پيامبر بزرگ بانوى جهان ، و قبر حسن فرزند على فرزند ابيطالب وعلى بن الحسين ( امام زين العابدين ) ، و محمد بن على بن الحسين ( امام باقر ) و جعفر فرزند محمد (عليه السلام) ( امام صادق ) مى باشد .

رثاى آن بزرگوار

درگذشت امام موجى از تأثر واندوه را در ميان مخلصان و علاقمندان امام برانگيخت و جهان علم و ادب و دنياى معنويت و فضيلت را سوگوار ساخت . يكى از شاگردان او به نام ابو بريد عجلى در رثاى او گفت : مردم به راحتى و آسانى او را به سوى قبرستان بقيع حمل كردند آيا اطلاع دارند كه چه شخصيتى را به سوى خاك حمل مى كنند و با دستان خويش ، خاك را روى قبر او مى ريزند . اى كاش اين خاك را بر سر خويش مى ريختند كه چنين ضايعه ى بزرگ علمى را از دست دادند .

شهادت با سم

در مورد شهادت با سم امام (عليه السلام) و اين كه اين سم به وسيله عوامل منصور صورت گرفته است از دانشمندان و مورخين اهل سنت افراد زير اعتراف كرده اند :

1 . مسعودى در مروج الذهب ، ج 2 ، ص 212 .

2 . ابن حجر عسقلانى در الصواعق المحرقة ، ص 120 .

3 . ابن الصباغ مالكى در الفصول المهمه ، ص 120 .

4 . الشيراوى در الاتحاف لحب الاشراف ، ص 521 .

5 . شبلنجى در نور الابصار ، ص 144 .

6 . قرمانى در تاريخ خود .

7 . خفاجى در شرح الشفاء تصريحاتى نموده است .

فرزندان امام

از امام بزرگوار ده فرزند در تاريخ به ثبت رسيده است كه سه تن دختر ، و بقيه پسر مى باشند كه برخى در دوران حيات امام از دنيا رفته اند و اسامى آنان در تاريخ به اين ترتيب آمده است :

1 . امام موسى بن جعفر (عليه السلام) . (144)

2 . محمد معروف به ديباج ، ديباج به معناى طاووس مى باشد ، علت اشتهار به اين نام به علت غايت جمال و زيبايى او بوده است .

3 . اسحاق اسحاق وديباج از يك مادر بودند .

4 . على ، او همان فردى است كه در عهد مأمون بر ضد عباسيان قيام نمود و دستگير شد و به خراسان اعزام شد .

5 . اسماعيل اعرج ، او همان فردى است كه فرقه اسماعيليه او را به امامت برگزيدند و در دوران حيات امام درگذشت .

6 . عبد الله معروف به افطح ( گشاده پا ) .

7 . عباس .

8 . ام فروه .

9 . اسماء .

0 . فاطمه .

شرح حال و زندگى آنان در كتابهاى مربوطه به تفصيل آمده است . از شرح حال آنان ، به علت رعايت حال خواننده خوددارى شد . ولى به يقين مهمترين اثر و يادگار امام ، آثار علمى و يادگارهاى جاودان معنوى و حوزه‌هاى علمى پربارى است كه از آن بزرگوار يادگار مانده است كه تا جهان باقى است به ابديت و جاودانگى پيوسته است .

در مورد امام جعفر صادق (عليه السلام) هر چه بنويسيم و كاوش داشته باشيم باز هم ، كم و نارسا است در درك عظمت روحى و معنوى و علم سرشار و دانش بى كران او كافى است نگاهى به فقه مبسوط و گستردهء آن بزرگ نظر بيافكنيم و منابع فقهى را مورد مطالعه قرار دهيم آنگاه متوجه خواهيم شد كه پايه گذار فقه جعفرى در چه حد از افق اعلاى علم و دانش و فضيلت و كرامت قرار دارد ؟ و چه بهتر به اين شعر متوسل گرديم جائى كه شاعر فارسى زبان ، گويد :

كتاب فضل تو را آب بحر كافى نيست * كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم

منابع ومأخذ

1 . الأمام الصادق والمذاهب الاربعه / اسد حيدر / دار الكتاب العربى .

2 . الامام جعفر الصادق رائد السنة والشيعه / عبد القادر محمود / قاهره .

3 . الأمام الصادق / ابوزهره / دار الفكر العربى / قاهره .

4 . الاخلاق عند الأمام الصادق / محمد امين زين الدين / تهران .

5 . الأحوال الشخصيه / ابوزهره / دار الفكر العربى .

6 . بحار الانوار / مجلسى / تهران / چاپ كمپانى .

7 . بيست گفتار / استاد شهيد مرتضى مطهرى / تهران / صدرا .

8 . تاريخ مبرد / كامل / قاهره / مصر .

9 . تاريخ يعقوبى / يعقوبى / بيروت ، لبنان .

10 . تحف العقول / بحرانى / چاپ بصيرتى قم .

11 . تاريخ المدينة المشرفة / سخاوى / مكه مكرمه .

12 . تاريخ ابن كثير / ابن كثير / قاهره .

13 . حلية الابرار ( 2 جلد ) / بحرانى / نجف اشرف .

14 . حياة موسى بن جعفر (عليه السلام) قرشى / تهران .

15 . دائرة المعارف / فريد وجدى / تهران .

16 . دلائل الصدق / علامه مظفر / نجف اشرف .

17 . داستان راستان استاد شهيد مرتضى مطهرى / چاپ صدرا .

18 . رجال كشى / تأليف كشى / تهران .

19. سفينة البحار / محدث قمى / تهران / اسلاميه .

20 . سخنان برگزيده / سيد ابراهيم ميانجى / تهران .

21 . سيرة الائمة الاثنى عشر / هاشم معروف الحسنى / دار القلم بيروت .

22 . شيعه در اسلام / علامه طباطبائى / قم / دار التبليغ اسلامى .

23 . الفصول المهمه / ابن صباغ مالكى / قاهره / مصر .

24. فلسفة الأمام صادق محمد جواد جزايرى / بيروت 1399 .

25 . قاموس الرجال / شيخ محمد تقى دزفولى / تهران .

26 . القواعد الفقهيه / بجنوردى / قم / دار الكتب العلميه .

27 . منهج المقال / ممقانى / تهران .

28 . مؤلفو الشيعه / سيد حسن صدر / نجف اشرف .

29 . المحجة البيضاء / فيض كاشانى / تهران .

30 . ملل ونحل / شهرستانى / تهران .

31 . كافى / يعقوب كلينى / تهران .

32 . مغز متفكر شيعه / مركز مطالعات استراسبورك .

33 . مروج الذهب / مسعودى / قاهره / مطبعة سعادت .

34 . مجالس سنيه / سيد محسن امين عاملى / بيروت / لبنان .

35 . وسائل الشيعه / حر عاملى / تهران / اسلاميه .

36 . مناقب / ابن شهر آشوب / تهران .

37. لئالى الاخبار / تهران .