تربيت اسلامى با تاكيد بر ديدگاههاى امام خمينى

دكتر محمد رضا شرفى

- ۷ -


9.روش دعا و نيايش  
روزى پيامبر(ص ) به اصحاب فرمودند: بر شما باد به سلاح انبيا. پرسيدند: يا رسول الله چيست سلاح انبيا؟ فرمودند: دعا.
از شيوه هاى تربيتى كه انسان را متحول مى كند و از عالم ملك به فراخناى ملكوت مى رساند، روش دعا، نيايش و ارتباط با خداست . دعا، دريچه اى از عالم صغير به عالم كبير است . در حقيقت ، نيايش ‍ مكمل تلاش آدمى است .
دعا در لسان معصومان - عليهم السلام - از منزلت ويژه اى برخودار است ، پيامبر(ص ) مى فرمايند:
خدا را بخوانيد و به اجابت دعاى خود يقين داشته باشيد.
و ايشان ناتوانترين فرد را كسى دانستند كه از دعا اصرا مى ورزند، دوست دارد
منزلت دعا  
مقوله دعا و نيايش در مكتب تربيتى اسلام ، آن چنان وسيع و غنى است كه مى توان آن را يك فرهنگ تلقى كرد. در فرهنگ دعا و نيايش ، اولين موضوعى كه توجه آدمى را به خود جلب ميكند، جايگاه و منزلت دعاست . برخى از رواياتى كه ناظر به شاءن نيايش ‍ است ، عبارتند از:(روايات فوق از نهج الفصاحه موضوعى (راهنماى انسانيت ) ترجمه مرتضى فريد تنكابنى صفحات 280 - 283 استفاده و نقل شده است :
دعا عبادت ست
دعا كليد رحمت است
دعا سپاهى از سپاهيان مجهز خداست
بهترين دعا، عافيت دين و دنياست
همه اعمال خير يك نيمه عبادت است و دعا نيمه ديگر
چون خدا براى بنده اى خير خواهد، قلب او را به دعا متمايل كند
خدا را از فضل او طلب كنيد كه خدا دوست دارد كه از او بخواهند
از خدا بخشش و عافيت طلب كنيد كه پس از ايمان ، هيچ كس را چيزى بهتر از عافيت نداده اند
خداوند حاجتى را كه مرده درباره آن بسيار دعا كند، روا بشود يا نشود، مبارك كرده است
هيچ چيز نزد خدا گرامى تر از دعا نيست
هر كه دوست دارد خدا هنگام سختى و مصيبت دعاى وى را اجابت كند، هنگام گشايش بسيار دعا كند
آثار دعا (در قرآن و حديث )  
تلقى دعا به منزله عبادت به معناى گستردگى آثار و بركات آن در زندگى است ، زيرا عبادت ، هدف و غايت حيات آدمى مى باشد و ماخلقت الجن و الانس الا ليعبدون ؛ يعنى ما هيچ جن و انسانى را نيافريديم ، جز اينكه به عبادت بپردازند كه برخى از مفسران مى گويند در اينجا مصقود از (ليعبدون ) واژه (ليعرفون ) است . اينك از ميان آثار گسترده دعال برخى از آنها راكه از قرآن و كلام معصومان - عليهم السلام - صادر شده است ، مورد بحث قرار ميدهيم :
قل ما يعبؤ بكم ربى لولا دعاوكم
اى رسول ما بگو (به امت ) كه اگر دعاى شما نبود، خداوند چه توجه و اعتنايى به شما داشت ؟
دعا دفع بلاست
دعا قضاى محتوم را دفع مى كند
دعا درباره آنچه فرود آمده و آنچه نيامده ، مفيد است .
اصرار در دعا محبت خداى را جلب مى كند
دعا روح و جان عبادت است
دعا (براى مغفرت ) موجب جلا دادن دلهاى زنگ گرفته آدمى است
دعا چراغ روشنى بخش درظلمت است
دعا و نيايش ، كليد دستيابى به نيازمنديها، و رسيدن به رستگاريها است
مناجات و راز دل با خدا گفتن ، وسيله اى است براى رهايى و نجات انسانها
هرگاه از چيزى هراسان و ترسان شدى ، بدان كه تنها پناهگاه تو خداى بزرگ خواهد بود
هركس درى از دعا به رويش گشوده شود، درهاى اجابت بر او باز خواهد شد
محبوبترين مردم با ايمان نزد خدا كسى است كه بيشتر از همه ، مساءلت از خدا نمايد
آنگاه كه خداوند به بنده اش رخصت دعا كردن دهد، در رحمتش را بر او مى گشايد همانا حقيقت اين است ، هيچ كس با دعا و خواندن پروردگارش هلاك نخواهد شد
شخصى از حضرت رضا - عليه السلام - پرسيد، چه سخنى نزد خدا بالاتر است فرمود:
خدا را فراوان ياد كردند و در پيشگاهش زارى و دعا كردن
دعا در نگاه امام خمينى  
از ويژگيهاى ارزنده و سجاياى ، امام اعتقاد ايشان به نقش دعا و توسل و زيارت امامان معصوم - عليهم السلام - است ، با اين توجه كه ايشان در سنين جوانى ، اولين اثر عرفانى و معنوى خويش را با عنوان تفسير دعاى سحر تاءليف كردند. اينك برخى از نمونه هاى تاءثير دعا و ارتباط با خداوند را كه از ايشان نقل شده است ، ارائه مى كنيم :
اين ادعيه ، انسان را از اين ظلمت بيرون مى برد، وقتى كه از اين ظلمت بيرون رفت ، انسانى مى شود كه كار مى كند اما براى خدا
تمام عبادات وسيله است ، تمام ادعيه وسيله است ... براى اينكه انسان اين لبابش ظاهر بشود، آنچه بالقوه است ... و لب انسان است به فعليت برسد و انسان بشود، يك انسان الهى بشود
در هر حال از قادر ذوالجلال و خداوند متعال - جل جلاله - با تضرع و زارى و التماس بخواه كه تو را توفيق دهد در اين مرحله و تو را يارى فرمايد در حصول ملكه تقوا
ما مفتخريم كه ادعيه حيات بخش كه او را قرآن صاعد مى خوانند از ائه معصومين (ع ) ماست . ما به مناجات شعبانيه امامان و دعاى عرفات حسين بن على - عليهما السلام - و صحيفه سجاديه اين زبور آل محمد و صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است ، از ماست
تعبيراتى كه در ادعيه ائمه - عليهم السلام - واقع شده با اين تعبيراتى كه در لسان عرفا واقع شده و مبداء اين شده است كه بعضى چون توجه نداشته اند تا حد تكفير هم رفته اند چه مغايرتى دارند
امام در بيان عظمت دعا مى نويسند:
محتمل است كه جناب موسى (ع ) حال عجز خود را از كيفيت دعا بيان مى كند، عرض مى كند يار پروردگار، تو منزهى از اتصاف به قرب و بعد تا چون قريبان يا بعيدان تو را بخوانم ، پس من متحيرم در امر و هيچ گونه دعا را در خور پيشگاه جلال تو نمى دانم ، تو خود به من اجازه ورود به دعا و كيفيت آن را مرحمت فرما و تعليم فرما مرا آنچه مناسب مقام مقدس توست
ايشان در بيان نوع ارتباط و دعا مى نويسند:
و بايد دانست كه امثال اين احاديث شريفه كه ظاهر در آن است كه رزق مقسوم و مقدر است ، چنانچه آيات شريفه قرآنيه نيز دلالت برآن دارد، منافات ندارد با اخبارى كه امر به تحصيل معيشت فرموده و تاءكيد در كسب و تجارت نموده ، بلكه ترك آن را مكروه شمرده اند و بر ترك آن ملامت نموده اند و كسى را كه به طلب رزق قيام نكند از كسانى شمرده اند كه دعاى آنها مستجاب نشود و خداوند روزى آنها را نرساند
دعا و نيايش از نگاه روانشناختى  
ارتباط دعا و روانشناسى چگونه قابل تبيين است ؟ اگر دعا را كشش ‍ روح به عالم بالا تلقى كنيم ، و روانشناسى را حوزه بررسى روح و روان بدانيم ، تعريف چنين ، رابطه اى چندان دشوار نيست .
ويليام جيمز، فيلسوف پراگماتيست و نويسنده اى عميق است ، وى در بيان نسبت اين دو مى نويسد: دعا و نماز يا به عبارت ديگر اتصال با روح عالم خلقت يا جان جانان كارى است با اثر و نتيجه
و در بيان چگونگى اين نتيجه مى گويد: نتيجه آن ، عبارت است از ايجاد يك جريان قدرت و نيرويى كه به طور محسوس داراى آثار مادى و معنوى مى باشد
هگل فيلسوف آلمانى مى نويسد: در اسلامبول ، روزى به مسجد رفتم ، از سادگى و جلالت مسجد شگفت زده شدم و حالى خاموش ‍ و جذبه اى شورانگيز در روان خود حس كردم
و هم او مى گويد: وقتى كه خدا را در همه چيز ببينيم ، در پست ترين چيزها، عاليترين حقايق را خواهيم يافت و حقيقتا كه دنيا، دنياى ديگرى جلوه خواهد كرد
آثار روانشناختى دعا و نيايش  
در پرتو مناجات با خدا، تحولات عميقى در حيات بشر به وجود مى آيد كه از باب اشاره ، برخى از آنها را در ذيل بيان مى كنيم :
1. دعا و مناجات به انسان تفهيم مى كند كه او در عالم هستى تنها نيست و پروردگارى وجود دارد كه صدايش را مى شنود و او را مى بيند و از درونش آگاه است . چنين موقعيتى آدمى را يارى مى كند تا بر تنهايى عميق و وحشتناك خود فايق آيد و اتصال خود را با عالم لايتناهى حفظ كند.
2. در زمانهايى كه فرد دچار اضطراب و به هم ريختگى درونى مى شود، گفتگو با ديگرى مى تواند او را از اضطراب متراكم رهايى بخشد، و آرامش لازم را براى ادامه حيات به او ببخشد. مناجات با پروردگار دريچه اى است از درون آدمى كه به عالم خارج گشوده مى شود به او مى تواند با نيايش ، نوعى تخليه روانى انجام دهد.
3. يكى از مفاهيم عميق دعا و نيايش ، داشتن پشتوانه اى نيرومند و آگاه در دشواريها و تنگناهاى زندگى است . فرد با درك چنين تصويرى از حيات معقول ، نيروى لازم را براى تحمل پيشامدها به دست مى آورد.
4. اعتقاد به دعا و نيايش ، نگرش نيرومند و مستدلى است كه هرگونه احساس پوچى و درون تهى بودن زندگى را نفى مى كند و به معارضه باآن مى پردازد، مشكلى كه در حال حاضر دنياى غرب از آن رنج مى برد. كالين براون مى نويسد: گاهى پاسكال به استدلال مى پردازد كه از آن جمله بحثهاى او در مورد پيشگويى و حوادث كتاب مقدس است ليكن غالبا به عمق قلب انسان نظر مى افكند و انسان را تشويق مى كند كه به وضع خود پى ببرد و مثلا مى گويد: هيچ چيز غير قابل تحملتر از آن نيست كه انسان در راحتى كامل باشد، هيچ آرزويى نداشته باشد، بيكار و بى سرگرمى باشد. در چنين وضعى انسان به هيچ بودن خود، و به پوچ بودن خود پى خواهد برد، در آن لحظه از اعماق روح او كسالت ، افسردگى ، فلاكت ، رنجش ، سرخوردگى و نوميدى جارى مى شود
امام خمينى (س ) در تقابل با اين رويكرد پوچ گرايى و زندگى درون تهى با تاءكيد بر فطرت خداجوى آدمى به جهتگيرى و فطرت اصلى انسان را عشق به كمال مطلق مى دانند

6. دعا و نيايش براى رسيدن به مقصودى است ، فرد، نيايشگر در پى رسيدن به ايده آل و آرمانى است كه اكنون وجود ندارد، ولى مى خواهد به آن دست يابد و اين حقيقت همان اميد است پس ‍ مى توان گفت كه نيايشگران ويژگى بارزى دارند و آن اميد به شرايط، موقعيت و زندگى برتر و والاتر است .
7. دعا و نيايش ، زمينه اى براى پيوند با مردم و احساس همدلى با آنان است ، زيرا در نظام تربيتى و اخلاقى اسلام ، ما موظفيم ابتدا براى ديگران دعا كنيم و آنگاه براى خود دست به دعا برداريم و اين امر؛ يعنى در عالم روح و روان به جامعه پيوند خوردن ، در نماز نيز زمانى كه سوره حمد را قرائت مى كنيم ، از ضمير متكلم جمع استفاده مى كنيم و مى گوييم : (اياك نعبد و اياك نستعين ) يعنى تنها براى خود نمى خواهيم ، بلكه براى همه مى خواهيم كه ما هم يكى از آنها به حساب مى آييم .
8. دعا و نيايش ، پاسخ به بخشى از نيازهاى روح و روان آدمى است كه اگر در عالم واقع به آن دست نمى يابد، در آرمانهايش آن را حفظ كرده است و اين در حقيقت نوعى پاسخ به نياز كمال جويى آدمى است .
9.در تنگناهاى زندگى چنانچه فرد باور داشته باشد كه خداوند از حال او آگاه است و او را لحظه اى فراموش نمى كند، و اگر به دلايلى خداوند مصلحت را در عدم اجابت يا تاءخير اجابت مى بيند، باز آرامش خود را از دست نمى دهد و اينها همه در يك مفهوم تجلى مى يابد و آن تاءمين بهداشتى روانى است كه ضرورتهاى اساسى مردم در هر جامعه نيز او را ياد خواهد كرد و زمانى كه خداوند بنده اى را ياد كند، فضل و رحمت پروردگار شامل حال او خواهد شد.
دعا و نيايش در سيره امام خمينى (س )  
آنچه در سيره رهبر انقلاب اسلامى قابل توجه است ، روح عرفانى و معنوى ايشان در تمام دوران زندگى به ويژه دوران سخت مبارزه است . اين حالات سير و سلوك كه شامل تهجد، ذكر، زيارت و توسل به اهل بيت - عليهم السلام - مى باشد، در زندگى بسيار منظم آن بزرگوار هميشه جايگاه خويش را حفظ كرده است .
يكى از نزديكان امام مى گويد: زيارت جامعه كبيره كه امام پانزده سال در نجف به طور مرتب ، در تمام شبها اين دعا را مى خواندند به استثناى شبهايى كه به كربلا مى رفتند يا شديدا بيمار بودند، به حدى كه نمى توانستند حتى به بيرونى منزل هم بيايند، هر شب در يك ساعت خاص به كنار قبر مولاى متقيان مى آمدند و زيارت جامعه مى خواندند، زيارتى كه يك ساعت قبل مى خواهد، ولى انسان در اين زيارت احساس مى كند كه واقعا در برابر امام معصوم خويش ، آنچه را كه حق آنان است بازگو مى كند و در حقيقت يك دوره درس ‍ امام شناسى است و عادى نيست كه امام پانزده سال به اين زيارت مقيد باشند
در باب ذكر و ياد خدا بودن امام ، فقط به بيان خاطره اى در اين مورد اكتفا مى كنيم .يكى از مسؤ ولان مى نويسد: تقريبا چهل و هشت ساعت قبل از رحلت امام بود كه من بالاى سر ايشان رفتم ، احساس ‍ كردم امام تحليل مى روند، درد شديدا اذيتشان مى كرد.فرمودند: درد، خيلى اذيتم مى كند، يكى ، دو تا از متخصصان به من گفتند كه آلودگى خون به شدت زياد مى شود به گفته همه پزشكان و نزديكان ، عكس العملى ايشان در برابر درد، ذكر خدا، و ياد مولا على (ع ) بوده است .
توصيه هاى تربيتى  
به منظور بهره گيرى كاملتر از روش دعا و نيايش ، شايسته است موارد ذيل مورد توجه قرار گيرد:
1. والدين از سنين كودكى ؛ يعنى زمانى كه فرزندانشان را با نماز آشنا مى كنند بهتر است آنها را با برخى از تعقيبات مختصر كه در قالب دعا بيان شده است ، ماءنوس و حتى آنان را به حفظ بعضى از دعاها مختصر ترغيب كنند تا در ازاى آن ، پاداش مناسبى دريافت كند اين امر در تقويت روح دعا و نيايش در آنان ، بسيار مؤ ثر خواهد بود.
2. والدين بايد متناسب با مراحل رشد فرزندان و به فراخور ميزان مهم و دركشان ، برخى از آثار و بركات دعاها را به آنان بياموزند. چون انسانها غايتگرا هستند، لذا معمولا هر عملى را با توجه به غايتى كه از آن در ذهن دارد، انجام مى دهند، و زمانى كه آثار و بركات ارزشمند دعا را بشناسند، حق دعا را ادا خواهند كرد.
3. ضرورى است به نوجوانان و جوانان تفهيم شود كه دعا، فرد را از طلب مستغنى نمى كند، بلكه طلب نيز فرد را از دعا بى نياز نخواهد كرد اين دو مكمل هم اند هر يك در جايگاه خويش ، درست ، منطقى و مؤ ثر خواهد بود.
4. شرح حالهاى مفيد و روشنى از زندگينامه بزرگان و فرزانگان تهيه و در سطوح مختلف دانش آموزى (سه مقطع دبستان و راهنمايى و دبيرستان ) توزيع شود به ويژه بر بخشهايى از زندگينامه مذكور تاءكيد شود كه ماهيت رابطه معنوى ، نوع رابطه فرد با خدا نقش ادعيه در پيشرفت و تحول آنان نقشى غير قابل انكار است تا بدين وسيله نسل آينده ساز كشور بيش از پيش و در كنار عزم وطلب ، ارتباط معنوى خويش را با پروردگار متعال ، غنى تر و گسترده تر سازند.
5.به فرموده شهيد ثانى ، بر مربيان لازم است كه قبل و بعد از بيان درس ، دعاهاى مخصوصى را تلاوت كنند چنين شيوه اى ، به كلاس ‍ درس حالت معنوى و اخلاقى ويژه اى مى بخشد و شاگردان را به هدف اصلى كه همانا انسان واقعى شدن است ، متذكر مى شود.
6. بيان گوشه هايى از خاطرات انسانهايى موفق و متعالى كه در سايه ارتباط با خدا توسل به اهل بيت (ع ) و دعا و نيايش توانسته اند بر مشكلاتشان فايق آيند و به نتيجه مطلوبى دست يافته اند، مى تواند در همانند سازى شاگردان با عالم ربانى و معلم متخلق ، سهمى برجسته ايفا كند.
10. روش جاذبه كلام  
در قضيه سفر مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى (ره ) به ايران ، وقتى ايشان وارد تهران شدند، جمعيتى زياد از جمله سفير كشور روسيه به ملاقاتش رفتند. مردم از آن مرحوم خواستند آنها را موعظه و نصيحت كند، ايشان نيز بنابه درخواست مردم ، سرش ر بلند كرد و فرمود:
اى مردم بدانيد، و آگاه باشيد كه خدا در همه جا حاضر است و مطلب ديگرى نفرمود، لكن اين سخن تكان دهنده اثر خودش را بخشيد، به طورى كه اشكهاى جارى گرديد، قلبها در هم تپيد و حالت مردم به شكل عجيبى دگرگون شد
كلام و شايستگى آدمى  
از عوامل تاءثير در جان و روح انسانها، گيرايى ، و جاذبه كلام است در حالات رسول خدا(ص ) آورده اند كه آن حضرت ، سخن ديگران را با كمال متانت استماع ميفرمود و آن گاه كه آغاز سخن مى كرد، همه را مبهوت و مجذوب شخصيت خويش مى ساخت .
امام حسن مجتبى - عليه السلام - در وصف دوست شايسته اى مى فرمايند:
او غالبا خاموش بود و چون لب مى گشود، سرآمد گويندگان بود. هنگامى كه كسى در سخن بر او چيره مى شد، در سكوت هيچ كس بر او غالب نمى شد
حق زبان آدمى  
بهره مندى از جاذبه كلام ، بيشتر از هر چيز، به صفاى باطن آدمى و نيز به چگونگى استفاده از سخن بستگى دارد. لذا امام سجاد (ع ) در رساله حقوق ، ضمن بيان حق زبان پنج وظيفه اى را كه بايد هر انسان رعايت كند، عبارت مى دانند از:
1. زبان خود را گراميتر از آن بدانيم كه به گفتار نامناسب و نادرست آلوده شود.
2. آن را به نيكوگويى عادت دهيم .
3. به رعايت ادب (سكوت يا بهترين بيان ) وادارش سازيم
4. از زياده گويى و پرحرفى بپرهيزيم و در موارد لازم از زبان استفاده كنيم
5. از سخنان كم فايه و زننده و بى نتيجه و آنچه احتمال فساد و پشيمانى دارد، دورى كنيم .
آنگاه حضرت اضافه مى فرمايند: بايد بدانيم زبان خوب داشتن گواه و زينت بخش عقل انسان و نشانه نيكى باطن اوست
لذا مى توان چنين نتيجه گرفت كه كسانى از جاذبه و گيرايى كلام برخوردارند كه از درونى مصفا و زلال برخوردار باشند و دستيابى به اين مرحله از كمال اگر چه دشوار است ولى غير ممكن نيست .
تاءملى در حالات شيخ جعفر شوشترى  
در حالات مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى آورده اند: ايشان علاوه بر مرجعيت مردم ، درعرصه وعظ و ارشاد گامهاى مهم برداشت ، نفوذ كلام وى به گونه اى بود كه مستمعين را به ياد خدا و قيامت مى انداخت و ضجه و فرياد از ميانشان بلند مى شد
مرحوم ايت الله كاشف الغطا درباره ايشان مى نويسد: وى بزرگترين واعظ - با گفتار وكردارش - در زمانهاى اخير بود، بلكه پايان بخش ‍ واعظان شمرده مى شد، سخنانش پيش از آنكه وارد گوشها شود، داخل قلبها مى شد، هزاران نفر در پاى منبرش اجتماع مى كردند واشك از چشمنان شنوندگان مانند سيل بهارى جارى مى شد، بيشترين چيزى كه او را به اين درجه رسانيد، اخلاص او، توجهش ‍ تنها به ذات خداوند و دورى و پرهيزش - از روى جد و حقيقت - از دنيا بود
امام خمينى (س ) و جاذبه كلام او  
امام نيز از معدود شخصيتهايى بودند كه نفوذ كلام و گيرايى بيانشان بر جمع كمالاتشان افزوده بود و در عصر حاضر اين ويژگيها در كمتر كسى به صورت جامع و كامل تبلور مى يابد.
يكى از شاگردان ايشان چنين مى نويسند: در ايام طلبگى ما، (امام ) براى ما تنها يك مدرس فقه و اصول نبود، بلكه معلم اخلاق هم بود، ايشان تاءثير نفس عجيبى داشتند، وقتى مباحث اخلاقى را به ميان مى كشيدند، اغلب شاگردان ايشان منقلب مى شدند و اشكهايشان جارى مى شد، گاه بعضى با صداى بلند گريه مى كردند
يكى ديگر از شاگردانشان نقل مى كنند: سخنان امام از ايمان و تقوا برمى خاست و از همين رو به دلها مى نشست و به عمق جان نفوذ مى كرد و باعث آرامش و اميدوارى مى شد
1. به اتكاى اصل ارتباط باطن و ظاهر آدمى ، چنانچه درون از شوائب و آلودگيها پاك شود، جلوه هاى برون وى نيز آراسته مى شود كه از جمله كلام و گفتار وى قوت تاءثير پيدا مى كند. لذا مربيان ، معلمان و استادان براى استفاده از موهبت جاذبه كلام ، ضرورى است در تطهير باطن و شفافيت ضمير، هر چه بيشتر بكوشند تا به مقصود خويش ؛ يعنى تحول شخصيت شاگرد نايل شوند، در اين صورت مصداق اين عبارت خواهند بود كه :
چون سخن از دل برآيد
لاجرم بر دل نشيند
2. به استناد عبارت لامؤ ثر فى الوجود الاالله كه هر تاءثيرى را بايد از قدرت قاهر مطلق ؛ يعنى پروردگار، موجب افزايش ‍ تاءثير در بندگان خواهد بود. از اين روى در مطالعه زندگينامه فرزانگان وادى فضيلت و معرفت ، هر اندازه كه تاءثير و جاذبه كلام بيشترى مشاهده شود، به همان نسبت شاهد بهترين رابطه آنان باخداوند نيز هستيم .
3. قصد قربت در تدريس و كلاس دارى ، موجب افزايش نفوذ كلام در شاگردان است . اگر چه در هر كارى نيت تقرب به خدا مقدمه آن محسوب مى شود، ليكن در امر تعليم و تربيت كه دقيقا انسان سازى است ، اين ضرورت بيشتر احساس مى شود، پالايش نيت از هر گونه انگيزه غير الهى ، موجب استحكام كلام و تاءثير بيان است .
شهيد ثانى (ره )در توصيه هاى اخلاقى اش به معلم ، بر اين انگيزه تاءكيد فراوان مى كند.
4. چنانچه بااستناد به فرمايش حضرت امام سجاد (ع ) در حق شاگرد بر معلم كه فرمودند:
(اى معلم ) بايد كه شاگردان خود را به حداكثر بهره ممكن برسانى .
معلمان و مربيان در اين جهت بينديشند كه چگونه مى توان آنان را به بالاترين بهره و فايده رسانيد، قطعا در همه مراحل كار و تدريس و از جمله نحوه بيان خواهند توانست موفقترين شيوه ها را به كار گيرند.
5. مطالعه سيره و زندگينامه بزرگانى كه جاذبه كلام نيرومندى داشته اند و نيز شيوه عمل آنان مى تواند مربيان و معلمان را در اين خصوص يارى كند.