مبانى تربيتى - عرفانى

سيد محمد شفيع مازندرانى

- ۱ -


پيشگفتار

جهان ، در ساعت 10 و 25 دقيقه شبانگاه 13 (1) خرداد 1368 (شوال 1409 ه -. ق )،شاهد عروج ملكوتى ابر و مردى از تبار نور و بت شكنى از سلاله ابراهيم بود،چنانكه بيستم جمادى الاولى ،سنه 132 ه . -ق .همزمان با سالروز ميلاد صديقه طاهره ، فاطمه زهرا - سلام الله عليها - گيتى شاهد طلوع (و تولد) آن امام نور بوده است .

در تاريخ فوق ،مردى از جهان رخت بر بست كه علامه امينى صاحب كتاب پر ارج الغدير،درباره او گفته بود:(الخمينى ذخيرة الله للعشية (2)يعنى :خمينى ،ذخيره خدا براى شيعه است ).

چنانكه در روزهاى آغازين نهضت تاريخ ساز او ،هنگامى كه آن حضرت به تركيه تبعيد كشته بود، مرجع تقليد بزرگ جهان اسلام ، حضرت آيت الله العظمى ميلانى ، در تلگرامى به او (امام - سلام الله عليه -) نوشت :

(همگى ) از امت اسلامى ) براى تاءييد شما كه لسان ناطق همه مجامع روحانى و دينى هستيد و گفته شما كلام حق و حقيقت است ، دعا مى نمايند ). (3)

اينك در پرتو رهنمودها و سخنان حكيمانه اين لسان ناطق قرار گرفته ، برآنيم تا از ميان نوشته ها، گفتارها و احكام صادره از آن امام عزيز، مبانى تربيتى اى كه صبغه عرفانى و اخلاقى بيشترى دارند را استخراج و پس از تبويب و نظم منطقى مناسب ، در اختيار علاقه مندان به مساءله (خود سازى )، قرار دهيم .

ترديدى نيست كه اين مساءله كار آسانى نخواهد بود چنانكه اهميت آن بر كسى پوشيده نمى باشد.

ناگفته نماند كه ما در اين كتاب از دو روش بهره برده ايم :

1- در غالب موارد به اقتباس مطالب اكتفا شده هر چه از كلمات امام - سلام الله عليه - نيز بهره برده ايم .

2- در پاره اى از موارد، عين كلمات و جملات آن حضرت را از منابع مربوط استخراج كرده و ذكر نموده ايم .

يزكيهم و يعلهم الكتاب و الحكمه

به نام خدا لوح و قلم   كه نور وجود آفريد از عدم
خداوند حكم و كتاب مبين   خداوند تعليم و تهذيب و دين
خداوند بيدارى و زندگى   خداوند علم و برازندگى
دلا عرصه روشنايى بجوى   ره رستگارى كماهى بپوى
خوشا! محضر علم و استاد و يار   خوشا! سنگر بحث و تحقيق و كار
خوشا! دانشى ،خلق را زنده كرد   جهان روشن و جان برازنده كرد
زدانشوران ، پارسايى خوش است   زنيك اختران ، نيك راءيى خوش است
حكيمى كه زنگار جانش زدود   در روشنايى به گيتى گشود
گل دانش تربيت ، شاد باد   سراى سعادت سراباد، باد
بود بر علوم جهان شهريار   علومى كه انسان ، بيارد به بار
به گيتى ، همى گوى سبقت برد   فروغى كه جهان پرورد
چو تعليم و تهذيب ، گردند زوج   دو بال حياتند و معراج و اوج
همى دانش ،و دين امان جهان   به (اقراء) نگر (باسم ربك ) بخوان
همه انبياى عظام حكيم   جلودار اين كاروان عظيم
زيزدان بر پييشگامان درود   خمينى كه اين باب را بر گشود
سلام خدا رحمت بيكران   به خامنه اى رهبر راستان

در خاتمه پيشنهاد مى شود: چنانكه هنگام ذكر نام حضرت امام خمينى - سلام الله عليه - كلمه (امام ) به عنوان پيشوند در گفتار و نوشتار ما به چشم مى خورد - كه بسيار بجاست - لازم است تا پسوند نام آن حضرت نيز به منظور بزرگداشت ياد او، به جاى ( رضوان الله تعالى عليه )كه عرفا بر اساس ياد پيشوايان بزرگ دينى ، صورت مى پذيرد - جمله (سلام الله عليه ،يا:صلوات الله عليه ) به كار گرفته شود تا گوياى برجستگى اين فقيه ،فيلسوف و سياستمدار فرزانه بر سايرين باشد چنانكه بزرگان ما هم هنگام ياد رجال و شخصيتهاى ممتاز دينى - اجتماعى ،همين شيوه را رعايت مى كردند، از جمله صاحب رياض العلماء مى نويسد: خواجه نصيرالدين طوسى ، هر گاه نام (سيد مرتضى علم الهدى ) را بر زبان مى آورد، حتى در اثناى درس خود نيز مى فرمود: (صلوات الله عليه )

سيد محمد شفيعى

حوزه علميه قم

24/ 10 / 1275

فصل اول : زندگينامه امام خمينى (س )

در بيستم جمادى الثانى 1320 ه . - ق همزمان با ميلاد خجسته بانوى بزرگ اسلام ،فاطمه زهرا - سلام الله عليها - در يك خانواده مذهبى - روحانى در شهر ((خمين )) فرزندى به دنيا آمد كه او را ((سيد روح الله )) نام نهادند. پدر او ((آيت الله سيد مصطفى خمينى )) يكى از علماى مبارز منطقه و مادر او ((هاجر انصارى )) از خانواده آيت الله شيخ محمد خوانسارى ، صاحب كتاب ((زبدة التصانيف )) است .

سيد روح الله ، در كودكى پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستى مادر و عمه خود را قرار گرفت . اين دو نيز در حدود پانزده سالگى وى ، بدرود حيات گفتند.

او دروس مقدماتى را در خمين فرا گرفت . و در سال 1339 به اراك - كه

حوزه درسى با شكوهى داشت - عزيمت نمود پس از سالها به قم قدم نهاد، او در آغاز در مدرسه دارلشفا حجره اى گرفت و در درس آيت الله العظمى حائرى شركت مى جست . وى همچنين دروس اخلاق و عرفان را در محضر عارف معروف عارف شيخ محمد على شاه آبادى و ملكى تبريزى (صاحب كتاب المراقبات ) فرا گرفت . و فلسفه و حكمت را از علامه معروف ، رفيعى قزوينى و على اكبر يزدى آموخت . و نيز در فقه اصول از محضر اساتيدى چون بزرگ (محمد تقى ) و يثربى كاشانى و شيخ ابولقاسم كبير، بهره ها جست و از بسيارى از رجال برجسته عصر خود،در علم حديث نيز (اجازه نقل حديث ) دريافت داشت . (4)

او در سال 1347 ه . - ق به تدريس فلسفه پرداخت و نيز درسهاى اخلاقى اسلامى وى از گرمى خاصى برخوردار بود. در سال 1364 ه . ق همزمان با ورود حضرت آيت الله العظمى بروجردى به قم ،دروس ‍ خارج فقه اصول را آغاز نمود. و ديدگاه فقهى خود را در كتاب ( حاشيه اى بر عروة الوثقى )تاءليف سيد محمد كاظم يزدى و در كتاب (حاشيه اى بر وسيله النجاة )تاءليف سيد ابوالحسن اصفهانى ، مطرح كرد. و سپس آن را به عنوان (رساءله علميه ) انتشار داد.

امام خمينى - سلام الله عليه - پس از عمرى جهاد با نفس ، اجتهاد علمى و مبارزه سرسختانه با استكبار جهانى و رژيم طاغوتى ،به عنوان رهبر و امام اين امت با براندازى رژيم 2500 ساله شاهنشاهى و ارائه نظريه نوين نظام حكومت اسلامى ، (جمهورى اسلامى ايران )را بنيان نهاد. و در چهاردهم خرداد ماه سال 1368 به ملكوت اعلا پيوست .

تاءليفات امام (س )

از امام - سلام الله - عليه - وسائل و كتب فراوانى در زمينه فقه اصول ، حديث ، فلسفه ، عرفان ، اخلاق ، تفسير و سياست به يادگار مانده است كه برخى منتشر شده و بعضى ديگر در آستانه انتشار است .

برخى از آثار حضرت امام - سلام الله عليه - عبارتند از:

1- كتاب الطهاره (در سه جلد)

2- الرسائل (در دو جلد)

3- اسرار الصلوة (سر الصلوة )

4- آداب الصلوة .

5- چهل حديث .

6- طلب و اراده .

7- البيع (در پنج جلد)

8- المكاسب المحرمه (در دو جلد)

9- تحرير الوسيله (در دو جلد)

10- شرح دعاى سحر.

11- كشف الاسرار.

12- شرح حديث راءس الجالوت .

13- رساله اجتهاد و تقليد.

14- تفسير سوره حمد.

15- حاشيه اى بر مفاتيح الغيب .

17- حاشيه بر اسفار.

18- تعليقات بر كتاب ارث ملا هاشم خراسانى .

19- شرح حديث جنود عقل و جهل .

20- نيل الاوطار فى بيان قاعده لاضرر و لا ضرار.

21- حكومت اسلامى (ولايت فقيه )

22- ديوان شعر

23- رساله علميه (و نيز مناسك حج )

24- مبارزه با نفس (تقرير به وسيله سيد حميد روحانى )

25- استفتاآت (در دو جلد)

26- همچنين كتاب تحرير الوسيله حضرت امام - سلام الله عليه - تحت عنوان : تفضيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيله ،توسط آيت الله العظمى فاضل لنكرانى در چهل جلد انتشار يافته است .

27- تهذيب الاصول (تقريات دروس خارج اصول ايشان ، توسط آيت الله حاج شيخ جعفر سبحانى تبريزى )

- البته (صحيفه نور) كه حاوى بسيارى از نامه ها، اطاعيه ها و سخنان آن پيشوا است ، در 22 جلد انتشار يافته است .

فصل دوم : ديدگاه سياسى - اجتماعى امام خمينى (س )

ديدگاه سياسى امام راحل - سلام الله عليه - نشاءت يافته از عقايد و انديشه هاى دينى - اسلامى اوست . طبق انديشه دينى - اسلامى ، حكومت از آن خداست (5) كه بر عهده رهبر معصوم (پيامبران و امامان ) نهاده شده است ، و در عصر غيبت ،رهبرى جامعه بر عهده فقها جامع الشرايط يعنى نايبان حضرت وليعصر (عج ) مى باشد.(6)البته حقيقت اين است كه به معنى هدايت صحيح جامعه است به انبيا و ائمه (عليه السلام ) اختصاص دارد(7) امام امت - سلام الله عليه - در نظام سياسى جامعه ، فقط به حكومت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى مى انديشد.(8)

نكته قابل ملاحظه آنكه چون از انديشه هاى ژرف سياسى امام - سلام الله عليه - نمى توان به آسانى پرده بر گرفت ، به ناچار برخى از نكات برجسته موضوع مورد بحث را از نظر مى گذرانيم .

1- ولايت فقيه

ولايت فقيه به نوبه خود چند اصل را به همراه دارد كه امام - صلوات الله عليه - بر آنها تاءكيد فراوان داشت ، آن اصول عبارتند از:

الف - اجراى قانون خدا و تعاليم اسلام در جامعه (9)

ب - اعتقاد به مساله غيبت و نيابت :

انتظار ظهور موعود اسلام و امام غايب ، يكى از اصول اساسى ولايت فقيه است ؛ زيرا تصدى امور جامعه و اجراى دستورهاى الهى پس از شهادت امام يازدهم (امام حسن عسكرى ) بر عهده او (امام زمان (عج )) است (10)او بنا به مصالح الهى در پس پرده غيبت ، بسر مى برد.

وى ذخيره خدا براى هدايت بشر است و روزى ظهور خواهند كرد (11) و چون غايب هستند، سياستگذارى جامعه در دوران غيبت كبرى با ولايت فقيه است (12) زيرا: ولايتى كه رسول الله عليه السلام در اداره جامعه داشت ،بدون ترديد براى ولى فقيه نيز در دوران غيبت ثابت است (13) تا اينكه او ظهور كند. (14)

ج - تلفيق تعاليم اسلامى با سياست :

اگر كسى دين را از سياست جدا بداند، خدا، رسول و ائمه معصومين را تكذيب كرده است (15) و ترديدى نيست كه نغمه جدايى دين از سياست از سوى دشمنان اسلام است (16) زيرا، اسلام دينى است كه با سياست آميخته است (17) و حكمى كه به عنوان احكام حكومتى از ولى فقيه صادر مى شود، حكم اوليه اسلام است . (18)

امام (س ) در كتاب معروف خود (حكومت اسلامى ) بر اين نكته تاءكيد دارد كه :

(ولايتى كه رسول خدا عليه السلام در اداره جامعه داشت بدون ترديد براى ولى فقيه نيز در دوران غيبت ،ثابت است (19) و اين از مسائل ضرورى و بديهى است (20) اين ولايت ،همان ولايت رسول الله عليه السلام است (21) زيرا برقرارى نظام سياسى غير اسلامى به معناى ناديده گرفتن بعد سياسى اسلام است . (22) و دخالت در سياست در راءس تعليمات انبياست ). (23)

2- اهتمام به نقش مردم و توحيد كلمه

ايجاد وحدت و اتحاد ميان اقشار و طبقات مختلف مردم ، بويژه در جامعه در جامعه اسلامى ، يكى از اركان ديدگاه سياسى و سياست امام - سلام الله عليه - را تشكيل مى دهد و اين مساءله نوبه خود، هم نقش

مردم (24) و اهميت آن از نظر امام (س ) و هم نقش اتحاد و حدت و عظمت آن در پيش امام را بازگو مى كند. (25)

امام - سلام الله عليه - همواره از مردم و حضور آنها ياد مى كرد(26)، چنانكه اكيدا پيوند و اتحاد ميان آنان و پيوند اتحاد با نظام و حكومت را خواستار بود (27) رهنمودى داد كه بسيار حياتى است و آن رهنمود اين بود كه :(مادامى كه برادرى را حفظ كنيم ،در امان هستيم )(28).

و خاطر نشان مى كرد كه :(يكى از احكام مورد توجه خدا، حفظ وحدت و انسجام است .)(29)

3 - حمايت از محرومين و مستضعفين

حمايت از محرومين جامعه يكى ديگر از اركان اساسى سياست امام - سلام الله عليه - را تشكيل مى داد. او خاطر نشان مى كرد خوشحالى من هنگامى است كه به زاغه نشينان و محرومان جامعه خدمت شود. (30) امام - سلام الله عليه - همواره خدمت به آنها را توصيه كرده (31) و در وصيتنامه سياسى - الهى خود مى نويسد:

((به همه ، در كوشش براى رفاه طبقات محروم ، وصيت مى كنم كه خير دنيا و آخرت شما در رسيدگى به حال محرومان جامعه است )).(32)

4 - اهتمام به حوزه و دانشگاه

توجه به دانشگاه ، ركن مهم سياست امام - سلام الله عليه - بود. امام در همين رابطه مى فرمود: ((اگر دانشگاه اصلاح شود كشور اصلاح مى شود (33) ؛ زيرا ترقى مملكت به دانشگاه است )).(34)

او همواره به تحول دانشگاه (35) و معنويت آن مى انديشيد.(36)

و در همين رابطه اتحاد و وحدت ميان اين دو قشر تحصيل كرده را همواره خواستار بود. و خاطر نشان مى كرد: ((اين دو مركز (حوزه و دانشگاه ) بايد با هم باشند (37) و مسائلشان را با هم مبادله نمايند)).(38)

وى تاءكيد داشت تا دانشگاه به خدا روى بياورد و به معنويت بپردازد و ملاك را اخلاص ، تقوا و علم بداند.(39)

5 - صلابت در اجراى قوانين اسلام و تعاليم آن

امام - سلام الله عليه - در سياست خويش ، فقط به اجراى تعاليم خدا و تحقق آرمانهاى اسلام و پياده شدن احكام آن ، مى انديشيد و خاطر نشان مى ساخت كه :

انقلاب ما متكى به خدا و معنويات است . (40) و شما از قوانين مخالف با شرع مطهر، بدون هيچ ملاحظه اى جلوگيرى نماييد. (41) زيرا هيچ رژيمى همچون جمهورى اسلامى پايبند به اسلام ، اخلاق و ارزشهاى انسانى نيست . (42) و البته اتكال و تكيه كردن به خدا منشاء همه گونه خيرات و موفقيتهاست . (43)و سرمشق ما در همه حركات و سكنات بزرگمرد جهان بشريت ، حضرت امير- سلام الله عليه - مى باشد (44)و ما فقط يك مقصد داريم و آن حضرت تحقق اسلام است (45)

سيد الشهداء(عليه السلام ) براى اسلام ،خود را به كشتن داد (46) و بايد بدين حقيقت توجه داشت كه حكومت در اسلام به معناى تبعيت از قانون خداست و فقط خدا (عز و جل ) بايد حاكميت كند و همه تابع اراده خداييم . راءى اشخاص ،حتى رسول خدا صلى الله عليه و آله در حكومت و قانون الهى ،دخالتى ندارد آنچه هم كه اختيارات محدودى به رسول خدا صلى الله عليه و آله داده شده است نيز از خداست . (47)

6- اهتمام به اصل (نه شرقى ،نه غربى )

سياست نه شرقى ،نه غربى امام - سلام عليه - كه نه (نه گفتن ) (48) به نظامهاى كمونيسم و كاپيتاليسم را تبليغ مى كند،نمودارى از استغناى همه جانب مكتب حياتبخش اسلام است و اين اصل ،استقلال همه جانبه اقتصادى ،سياسى ،فرهنگى و نظامى را تحقق مى بخشد. او خاطر نشان مى كرد: لازمه استقلال ، زدودن غربزدگى است (49). و آنها شرق زده و غربزده نيستند بايد شروع كنند و در ساختن و آبادانى كشور تلاش نمايند. (50)

او به همه ملتها ايران ،توصيه مى كرد كه در صراط مستقيم الهى استوار بمانند و به شرق ملحد و غرب ستمگر كافر ،وابسته نشوند. (51)

اجراى سياست فوق به مساءله خوديابى و اتكا به خود مربوط مى شود،چنانكه ثمره آن ،تحقق است ؛ زيرا تا خود را پيدا نكنيم و به خود اتكا ننماييم ،مستقل نمى شويم (52) در اين رابطه بايد به موارد زير توجه داشت :

الف -به فرهنگ اصيل اسلامى خود روى آوريم (53)و تلاش كنيم تا اخلاق و كاخ نشينى را از ملت بزداييم . (54)

ب -از انزواى موقت نهراسيم ؛ زيرا تا منزوى نشويم نشويم مستقل نمى شويم (55) و محاصره اقتصادى دشمن باعث مى شود تا مغزها به كار آيند. (56)

ج - لازم است به تمام معنا به مفاخر و مظاهر اجنبى پشت كنيم . (57)

د-به خدا توكل كنيم و در جهت جلب رضاى او بكوشيم . (58)

ه - به علم ، تخصص ، تقوا و ايمان ،روى بياوريم و اسلام پيش از همه اديان از علم و تخصص تمجيد كرده است . (59)

7 - دين و سياست

امام راحل - سلام الله عليه - در برابر نغمه هاى شوم (جدايى دين از سياست )، همواره خاطر نشان مى كرد كه :

امام طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مى دانند بايد به اين نادانان گفت كه قرآن و سنت رسول الله صلى الله عليه و آله آن قدر كه در حكومت و سياست ،احكام دارند در ساير چيزها ندارند،بلكه بسيارى از احكام عبادى اسلام ،عبادى - سياسى است كه غفلت از آنها اين مصيبتها را به بار آورده . پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاى جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعى و خلفاء اول اسلامى حكومتهاى وسيع داشته اند و حكومت على بن ابى طالب عليه السلام نيز با همان انگيزه به طور وسيع و گسترده تر،از واضحات تاريخ است و پس از آن به تدريج به اسم بوده و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامى به پيروى از اسلام و رسول اكرم صلى الله عليه و آله بسيارند.

(اين جانب در اين وصيتنامه با اشاره مى گذرم ولى اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعه شناسان و تاريخ نويسان ،مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آوردند و آنچه گفته شده و مى شود كه انبياء عليه السلام به معنويات كار دارند و حكومت و سر رشته دارى دنيايى مطرود است و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مى كردند و ما نيز بايد چنين كنيم ، اشتباه ، تاءسف آورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملتهاى اسلامى و باز كردن راه براى استعمارگران خونخوار است ؛زيرا آنچه مردود است حكومتهاى شيطانى و ديكتاتورى و ستمگرى اين كه براى سلطه جوئى و انگيزه هاى منحرف و دنيايى كه از آن تحذير نموده اند،جمع آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است و بالاخره دنيايى است كه انسان را از حق تعالى غافل كند و اما عدالت اجتماعى همان است كه مثل سليمان بن داوود و پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى الله عليه و آله و اوصياء بزگوارش براى آن كوشش مى كردند؛ از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادت است بايد ملت بيدار و هشيار ايران با ديد اسلامى اين توطئه ها را خنثى نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شيطان توطئه نمايند ). (60)

فصل سوم : ديدگاه فقهى امام خمينى (س )

ترديدى نيست كه فقه سنتى ، در پرتو ديدگاه فقهى امام راحل - سلام الله عليه - پويايى خود را در جزر و مد،تحولات و نيازمنديهاى زمان ،به نحو آشكار ،نمودار ساخته است كه ذيلا به عنوان تبلورى از تجلى ديدگاه فقهى امام به ذكر برخى از آنها مى پردازيم :

1- غالبا در دسته بندى فقهى و ابواب مربوط ،بويژه مساءله ولايت فقيه (حكومت اسلامى ) و اساسا فقه سياسى ، در ابواب بيع (بيع صغار) از مسائل درجه پنجم به شمار مى رفت ولى در ديدگاه فقهى حضرت امام - سلام الله عليه - و تحولى كه او در اين باره به وجود آورد، فقه سياسى و حكومت اسلامى (ولايت فقيه در شمار عبادات بلكه درصد برترين مسائل عبادى - فقهى اسلام قرار گرفت . حتى بر تمام مسائل اوليه ، پرتو افكن مى باشد.

در ميان فقهاى سلف و ديدگاه فقهى آنان ،مسائل حكومتى و اساسا حكومت و نظام ،و سياست تحت نام (حفظ بيضه اسلام )به عنوان ثانويه مورد ارزيابى قرار مى گرفت ،ليكن در ديدگاه فقهى امام خمينى - سلام الله عليه - از هم واجبات و از عناوين اوليه ، حتى مقدم بر ساير عناوين اوليه و مقدم بر تمام احكام اسلامى حتى نماز،روزه بوده و اصل و مبناى همه استنباطهاى احكام فقهى ،منظور گشته است :

( حكومت كه شعبه اى از ولايت مطلقه رسول الله صلى الله عليه و آله است ، يكى از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتى نماز روزه و حج است (61)

امام - سلام الله عليه - به مساءله حكومت و حفظ نظام امامت ،اصالت ويژه اى بخشيد و در همين راستا شورايى ويژه در نهاد قانونگذارى كشور به عنوان (مجمع تشخيص مصلحت نظام )در قانون اساسى پيش بينى كرد(62)

2- امام راحل - سلام الله عليه - به فقه سنتى (63)اهتمام داشت :(اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم . )(64)

امام ، دو عنصر (زمان و مكان ) را در جهت نقش و اهميت آن دو در استدلالهاى فقهى وارد ساخت :(اين جانب معتقدم كه زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند ). (65)

بر اين اساس ، تحولى شگرف در فهم و استنباط احكام الهى پديدار گشت فى المثل مسائل سياسى كه در زمان صاحب جواهر (66)،در حدود دويست مساءله بود:در پرتو اين تحول به چهل هزار مساله خواهد رسيد (67) و دخالت عناصر زمان و مكان بدين معنى است كه در استنباط احكام الهى از راه اربعه معروف شرايط اجتماعى و تحولات و نيازمنديهاى جامعه و نيز شرايط محيطى و موقعيتهاى حساس را بايد منظور داشت .

فتواى معروف حضرت امام در رابطه با مساءله خريد و فروش آلات موسيقى (68)كه منافع محلله دارند.وتجويز بازى شطرنج در صورتى كه برد و باختى در كار نباشد (69). و فقط به عنوان بازى و سرگرمى عقلايى سالم مطرح باشد و حكم اعدام و تنبيه دست اندكاران مصاحبه راديويى و دستور اعدام كسى كه در روز ميلاد صديقه طاهره - سالم الله عليها - در مصاحبه اى گفته بود:الگو من اوشين ستاره سينمايى ژاپنى ) است .! (70) و همچنين حكم اعدام سلمان رشدى و ناشرين آگاه از محتواى كتاب آيات شيطانى كه به عنوان ترفند جديد استكبار در رابطه با توهين به مقدسات اصيل اسلامى انتشار يافته بود و... از همين رهگذر است . (71)