(718)
رجوع كنيد به صفحه
ـ
77 76
(719)
لسان العرب ، ج 6 ، ص 345..
(720)
مؤمنان سهل گير و نرم خو هستند ، (مانند شتر رام)
وقتى كه بسته شوند منقاد مى گردند ، و اگر (بر خره اى) خوابانيده شوند
مى خوابند و آرام مى گيرند.
(بحارالانوار ، ج 64 ، ص 355 ، ح 58.)
(721)
آنگاه كه مؤمن را فريب دهى ، او چنان مى نماياند كه
فريب خورده است .
(722)
شرح اصول الكافى ، صدرالمتالهين شيرازى (ره) ج 1 ، ص
450.
(723)
نگاه كنيد به : صحاح اللغة ، ج 4 ص 1594 ؛ لسان العرب
، ج 7 ، ص 174 ؛ تاج العروس ج ، ص 150.
(724)
نه ، سوگند به پروردگارت كه ايمان نمى آورند مگر آنكه
در نزاعى كه ميان آنهاست تو را داور قرار هند ، و از حكمى كه تو مى دهى
هيچ ناخشنود نشوند ، و به درستى تسليم آن گردند. (نساء/65)
(725)
متن اين حديث شريف چنين است :
الايمان له اركان اربعة : التوكل على الله ، و تفويض الامر لى الله ، و
الرضا بقضاء الله ، و التسليم الامر الله غزوجل
(اصول كافى ، ج 2 ، ص 39 ، بتب خصال المؤمن ، ح 2).
(726)
رجوع كنيد به ص 77
ـ
76
(727)
پس چون پروردگارش بر كوه تجلى كرد ، كوه را خرد كرد ،
و موسى بيهوش فتاد (اعراف /143).
(728)
شعراء/89.
(729)
سفيان بن عيينه گفت : از امام
ـ عليه السلام ـ
معنى گفته خداوند را كه (بجز كسى كه با قلب سليم ه پيش خداوند آيد)
پرسيدم . آن حضرت فرمودند : قلب سليم ، قلبى است كه خدايش را ملاقات
كند و در او جز خدا نباشد. و فرمودند كه :هر قلبى كه در آن شرك يا شك
باشد ، ساقط است ، و خداوند خواسته است با زهد در دنيا دلهاى انسانها
را براى آخرت فارغ گرداند.
(اصول كافى ، ، ج 2 ، ص
ـ
24 13 ، باب الاخلاص ح 5).
(730)
گوش او خواهم بود كه با آن مى شنود ، و چشم او خواهم
بود كه با آن مى بيند (اين قسمتى از ديث قرب نوافل است كه كه از پيامبر
اكرم ـ
صلى الله عليه و اله و سلم
ـ
نقل شده است).
(اصول كافى ، ج 2 ص 263
ـ
262 ، باب من اذى المسلمين و احتقرهم ، ح 7
ـ 8).
(731)
شرح منازل السائرين ، كمال الدين عبدالرزاق كاشانى ،
ص 195 و 196.
(732)
اوصاف الاشراف محقق طوسى (ره) ، ص 59 ، باب الصبر.
(733)
شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است .
(734)
او را بنده اى يافتيم ، او كه همواره رو به درگاه ما
داشت چه نيكو بنده بود. (همان /44)
(735)
شرح منازل السائرين ، مولى عبدالرزاق كاشانى ، ص 196
ـ
195.
(736)
اوصاف الاشراف ص 60 ؛ جامع السعادات ، ج 3 ، فصل فى
مراتب الصبر ، ص 285 ؛ عيان الشيعة ، ج 4 ، ص 46.
(737)
در فصل 2 ، از همين مقصد ، در ص 412.
(738)
در ص 418.
(739)
امير المؤمنين على
ـ عليه السلام ـ
فرمود : رسول خدا
ـ
صلى الله عليه و آله و سلم
ـ
فرمودند : صبر ر سه قسم است : صبر در هنگام مصيبت ، صبر بر اطاعت و صبر
از معصيت و گناه و پس كسى كه بر مصيبت صبر نمايد تا آن را به نيكويى
تحمل كند ، خداوند براى او سيصد درجه بنويسد كه فاصله هر درجه مانند
فاصله زمين تا آسمان است . كسى كه بر اطاعت صبر كند خداوند براى او
ششصد درجه بنويسد كه فاصله هر درجه از پايان زمين تا عرش مى باشد و كسى
كه بر معصيت صبر كند ، خداوند براى او نهصد درجه بنويسد كه فاصله درجات
آن از منتهى و حدود زمين است تا منتهاى عرش
(اصول كافى 7 ج 2 ، ص 75 ، باب الصبر ، ح 15)
(740)
اظهار توانمندى نمودن ، نزد دشمنان نيكو است . ولى
پيش دوستان غير از عجز چيزى نيكو مى باشد.
(ديوان ابن فارض ، ص 68 ، قصيده نظم السلوك (مشهور به تئيه كبرى)
(741)
نگاه كنيد به : شرح منازل السائرين ، مولى عبدالرزاق
كاشانى ، ص 198.
(742)
آداب الصلاة ، ص 7 فصل اول از مقاله اولى
(743)
اشاره است به رواياتى كه عبادت احرار و آزادگان را بر
اساس محبت خداوند مى داند.
جوع كنيد به : اصول كافى ، ج 2 ، كتاب الايمان و الكفر ، باب العباده ،
ص 68 ، ح 5 نهج البلاغه ، ص 510 ، حكم رقم 237.
(744)
ديوان حافظ شيرازى ، ص 200.
(745)
اى روح آرامش يافته ، خشنود و پسنديده به سوى
پروردگارت بازگرد ، و در زمره بندگان من داخل و ، و به بهشت من درآ.
(فجر/27 ـ
30)و
(746)
در قرآن كريم آمده است : و جنة
عرضها السموات و الارض .... (آل مران /133).
(747)
(بهشت) براى پرهيزكاران آماده شده است . (آل عمران
/133)
(748)
(بهشت) براى كسانى كه ايمان آورده اند (به خدا و
پيامبرانش) مهيا و آماده شده است . (حديد/ 2).
(749)
نقل شده كه جوانى از اهل محبت از شبلى درباره صبر ،
سؤ ال كرد و گفت : كدام صبر سخت تر ست ؟ آيا صبر براى خدا؟ شبلى گفت نه
. گفت : صبر به خدا؟ گفت : نه . گفت : صبر بر خدا؟ گفت : نه . گفت :
واى بر تو پس كدام صبر؟ گفت : صبر از خدا. پس شبلى صيحه اى زد و بيهوش
بر زمين افتاد.
(احياء علوم الدين ، ج 4 ، ص 80 ، فصل فى بيان دواء الصبر و ما يستعان
به عليه ؛ شرح منازل السائرين ، مولى عبدالرزاق كاشانى ، ص 203
ـ
202 ، باب الصبر).
(750)
اشاره است به اين فرمايش اميرالمؤمنين و مولى
الموحدين على بن ابيطالب (ع ) : انا عين الله ،
انا يد الله ، و انا جنب الله ، و انا باب الله يعنى : من چشم
خدا ، دست خدا ، جنب خدا و باب خدا هستم .
(اصول كافى ، ج 1 ، ص 113 ، باب 23 از كتاب التوحيد ، ح 8).
(751)
هيچ پيامبرى مانند من ، اذيت نشد. (بحار الانوار ، ج
39 ، ص 56 ، باب 73 ، ح 15)
(752)
خداوندا ، گيرم كه بر عذاب تو صبر كنم ، پس چگونه بر
فراق تو صبر نمايم ؟!
اقبال الاعمال ، سيد بن طاووس (ره) ص 708 ، دعاى كميل (رضى الله عنه).
(753)
نگاه كنيد به : بحار الانوار ، ج 55 ص 42
ـ 44 ، كتاب السماء و العالم ، باب 5 ، احاديث 3 و 5 و 1
ـ
10.
(754)
همانا اجر صابران ، بدون حساب و بطور كامل اداء مى
شود. (زمر/10).
(755)
متن اين حديث چنين است اذا كان
يوم القيامة يقوم عنق من الناس فياتون باب الجنة يضربونه . فيقال لهم :
من انتم ؟ فيقولون : نحن اهل الصبر. فيقال لهم : على ما صبرتم ؟
فيقولون : كنا نصبر على طاعة الله ، و نصبر عن معاصى الله فيقول الله
ـ
عزوجل ـ
صدقوا؛ ادخلوهم الجنة
ـ و هو قول الله
ـ
عزوجل ـ
: انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب
(اصول كافى ، ج 2 ص 60
ـ 61 ، باب الطاعة و التقوى ، ح 4).
(756)
متن حديث علوى اين است : الصبر
صبران : عند المصيبة حسن جميل ، و احسن من ذلك لصبر عند ما حرم الله
ـ
عزوجل ـ
عليك (همان مصدر ، ج 2 ، ص 74 ، ح 11)
(757)
متن اين حديث چنين است : لما
حضرت ابى على بن الحسين
ـ
عليهما السلام
ـ
الوفاة ضمنى لى صدره ، و قال : يا بنى اوصيك بما اوصانى به ابى حين
حضرته الوفاة و بما ذكر ان اباه اوصاه به ؛ يا بنى : اصبر على الحق و
ان كان مرا (همان مصدر ، ج 2 ص 74 ، ح 13)
(758)
من حديث ، اين است : انى لاصبر
من غلامى هذا و من اهلى على ما هو امر من الحنظل انه من بر نال بصبره
درجة الصائم القائم و درجة الشهيد الذى قد ضرب بسيفه قدام محمد صلى
الله عليه و آله و سلم
(759)
صبور پيروزى را از دست نمى دهند اگر چه زمان در اين
كار بطول انجامد.
نج البلاغه ، ص 499 ، حكم ، رقم 153)
(760)
كسى كه صبر پيروزى نكند ، بى تابى و جزع هلاكش سازد.
(نهج البلاغة ، ص 502 ، حكم ، رقم 18).
(761)
نگاه كنيد به : وسائل الشيعة ج 15 ، ص 261 ، باب
استحباب الصبر فى جيمع الامور.
(762)
اشاره است به آنچه در روايات سؤ ال قبر از كافر وارد
شده است
(763)
امام صادق
ـ عليه السلام ـ
فرمود : پيامبر خدا
ـ
صلى الله عليه و آله و سلم
ـ
فرمودند : بر شما باد فو نمودن زيرا كه عفو چيزى بر بنده نمى افزايد
مگر عزت پس همديگر را عفو كنيد تا خدا به شما عزت دهد ، و عزيزتان
گرداند. (اصول كافى ، ج 2 ، ص 88 ، باب العفو ، ح 5)
(764)
متن حديث اين است : الندامة
على العفو افضل و ايسر من الندامة عيل العقوبة
همان مصدر ، ج 2 ، ص 88 ، ج 6)
(765)
متن فرمايش على
ـ عليه السلام ـ
اين است : اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو شكرا
للقدرة ليه (نهج البلاغه ، ص 470 ، حكم ، رقم 11).
(766)
سزاوارترين مردم به عفو و بخشش تواناترين آنهاست بر
كيفر كردن .
نهج البلاغه ص 478 ، حكم ، رقم 52)
(767)
امام صادق
ـ عليه السلام ـ
فرمود : پيامبر خدا
ـ
صلى الله عليه و آله و سلم
ـ
در خطبه اى فرمودند : يا به شما خبر ندهم به بهترين مخلوق در دنيا و
آخرت (كه آن عفو و گذشت از كى است كه به تو ظلم كرده ، و پيوستن به كسى
است كه از تو بريده و قطع رابطه نموده است ، و نيكويى نموده ، و بخشش
كردن به كسى است كه تو را محروم كرده است . (اصول كافى ، ج 2 ، ص 87 ،
باب العفو ، ح 1).
(768)
اميرالمؤمنين على
ـ عليه السلام ـ
در وصيتش به محمد بن حنفيه فرمودند نبايد برادر تو در قطع حم تو ،
قويتر از تو باشد در صله و ارتباط با او ، و نبايد بر بدى كردن نسبت به
تو ، تواناتر از تو باشد در احسان و نيكى به وى . (من لايحضره الفقيه ،
ج 4 ص ـ
280 279 ، ح 10)
(769)
نگاه كنيد به اصول : كافى ، ج 2 ، ص 87 ، باب العفو.
و ص 89 ، باب كظم الغيظ. وسائل الشيعة ، ج 1 ، ابواب
ـ
115 12 از ابواب احكام الغشرة .
(770)
پيامبر خدا
ـ
صلى الله عليه و آله
ـ
فرمودند : از محبوب ترين راهها به سوى خدا ، دو جرعه است : رعه خشمى كه
با حلم و بردبارى آن را از بين ببرى ، و جرعه مصيبتى كه با شكيبايى آن
را تحمل كنى و از خشمى كه با حلم و بردبارى آن را از بين ببرى ، و جرعه
مصيبتى كه با شكيبايى آن را تحمل كنى و از بين ببرى . (اصول كافى ، ج 2
، ص 90 باب كظم الغيظ ، ح 9)
(771)
متن حديث ، اين است : من كظم
غيظا و هو يقدر على امضائه ، حشا الله قلبه امنا و ايمانا يوم لقيامة
(اصول كافى ، ج 2 ، ص 90باب كظم الغيظ ، ح 7).
(772)
از سخنان پيامبر خدا
ـ
صلى الله عليه و آله و سلم
ـ
است كه : كسى كه خشمش را فرو نشاند ، خدا اداشش مى دهد. و كسى كه بر
مصيبتى شكيبايى كند ، خدا به او عوض مى دهد.
(من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 272 ، ح 828).
(773)
اميرالمؤمنين على
ـ عليه السلام ـ
از پيامبر
ـ صلى الله عليه و آله و سلم
ـ
نقل كرده اند كه آن جناب ه وى فرمودند : اى على : تو را به سفارشى وصيت
مى كنم ، پس آن را حفظ كن و بياد داشته باش . كه در اين صورت همواره به
همراه خير و خوبى خواهى بود. اى على : كسى كه خشمش را فرو نشاند در
حالى كه قدرت بر اجرا و اعمال آن دارد ، خداوند پاداش او را به امن و
ايمانى مى دهد كه وى طعم آن را مى چشد.
(من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 254 ، ، ح 821).