امام مهدی(ع) ذخیره امامت
امام زمان ، انتظار و رسالت منتظران در اندیشه امام خمینی(ره)

صفر فلاحی

- ۱ -


پیش گفتار

رکن اساسی اسلام امامت است، امامت و ولایت نیز در وجود مقدس حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه متجلّی شده است. به همین جهت بحث از مسأله مهدویت ضرورتی غیر قابل انکار و این مبحث از زوایای مختلف می تواند مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد:

الف: از دیدگاه کلامی و اعتقادی بحث از مهدویت از چنان جایگاهی برخوردار است که می توان آن را استوارترین ستون دین دانسته به طوری که حتی توحید که اولین اصل از اصول اسلام است باید از منظر امامت مورد بررسی قرار گیرد. موحّد واقعی کسی است که خداشناسی را از طریق اهل بیت علیهم السلام بیاموزد، و امروزه بزرگترین مشعل دار توحید و رساترین فریاد یکتاپرستی دست و زبان امام زمان حجة بن الحسن علیهماالسلام است.

ب: از دیدگاه قرآنی آیات فراوانی در قرآن مجید به مساله مهدویت اختصاص دارد. این آیات شریفه به صورتهای گوناگون برخی صریحا و برخی به ظاهر و بعضی با اشاره ویژگیها و ضرورت وجود حجّت حی و اوصاف امام زمان علیه السلام و عصر ظهور و آثار و برکات آنرا بیان نموده است.

ج: در مباحث حدیث شناسی و سنت به طور قطع می توان ادعا کرد که صدها و بلکه هزاران حدیث در کتابهای حدیثی شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و نیز در آثار صحابه و تابعین در مورد اندیشه مهدویت وارد شده است.

د: در فلسفه سیاسی اسلام مسأله مهدویت بیانگر حکومت آرمانی دین مقدس اسلام است. مدینه فاضله ای که شیعه به آن معتقد است و برای آن تلاش کرده و نوید رسیدن به آنرا می دهد همان عصر ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام است. در اندیشه شیعه هر حکومتی باید حکومت حضرت مهدی علیه السلام را وجهه همّت خود قرار داده و برای رسیدن به آن و نزدیک شدن به آن تلاش کرده و سعی کند هرچه بیشتر خود را با آ ن تطبیق دهد.

ه : در مباحث عرفانی و کشف و شهود عرفانی مبحث مهدویت از جایگاهی بس رفیع برخوردار است. هر عارفی یکی از دو رکن عرفان خود را بر مسأله ولایت انسان کامل متمرکز کرده است. شناخت انسان کامل غایت قصوی و منتهی آمال و عرش معرفت و شهود عرفانی عارفان و اولیاء اللّه است. انسان کامل صاحب ولایت مطلقه بوده و ولایت چیزی جز نهایت قرب به خداوند نیست. همه اوصاف انسان کامل اعم از علم غیب، اعجاز، عصمت، مظهر اسماء الهی بودن، تصرف در تکوین و... تنها پرتوی از ولایت مطلقه ائمه اطهار و به ویژه حضرت مهدی علیه السلام است. مهمترین دغدغه عرفا، تعریف انسان کامل، شناخت انسان کامل، راههای رسیدن به این معرفت و نشانه ها و ویژگیهای آن و راههای ارتباط با انسان کامل است.

بزرگترین عارف دوران اخیر حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی(ره) عارفی است که در دو بعد نظری و عرفان عملی قله نشین خلوت انس بوده و صاحب نفحات و فتوحات ربانی و نگین انگشتر مشعل داران وادی عرفان است. و با تعلیقات خود بر شرح فصوص و تألیف مصباح و آداب الصلاة و سر الصلاة ید بیضاء نشان داده و با خلوت و جلوت، اوراد و اذکار، چله نشینی و جهاد، مراقبه و مشاهده، توسل و توجه، تماشاگر خلوت انس ملکوتیان و همنشین جبروتیان گردیده است. دیدگاههای این عارف سترگ در خصوص مسأله مهدویت و ولایت انسان کامل و مسأله انتظار و وظیفه منتظران که به خامه عالمانه جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای صفر فلاحی - که از خادمات خدوم و مخلص آستانه مقدسه حضرت ستی فاطمه معصومه علیهاالسلام است - تدوین گردیده، گامی است در جهت شناخت بیشتر حضرت ولی اللّه اعظم و ارتباط معنوی و قلبی یافتن با آن حضرت که واسطه بین غیب و شهادت و راهنمای خلق به سوی کمال مطلق است.

امید آنکه مرضی رضای حضرتش باشد.

والسلام علی عباداللّه الصالحین

احمد عابدی / بهمن ماه 1386

مقدمه

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ». (1)

خدا رسول خود را با هدایت و دین و آئین حق فرستاد تا دینش که حق است بر همه ادیان غالب گردد؛ ولو مشرکین به این کار راضی و خشنود نباشند.

طبق بیان آیات و روایات بسیار از جمله آیه فوق اراده پروردگار عالم بر این تعلق گرفته است که نور اسلام تکامل یافته و جهان گیر شود. این پیروزی بزرگ و غلبه دین مبین اسلام بر همه ادیان و سایه افکندن نور الهی بر سراسر گیتی هنگامی است که امام مهدی علیه السلام از آل محمد صلی الله علیه و آله قیام نماید.

امام مهدی علیه السلام منادی ارزش ها

آری جهان و دنیای پر مخاطره و همراه سردرگمی و پریشانی به سر خواهد آمد . مصلحی بزرگ از تبار علی و فاطمه علیهماالسلام ظهور نموده و جان، جامعه و جهان را اصلاح خواهد کرد.

پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«لو لم یبق من الدهر الایوم لبعث اللّه تعالی رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلاً کما ملئت جورا.» (2)

به اعتقاد ما مصلح کل با تمام خصوصیات و امتیازات در منابع دینی و تاریخی معرفی شده است .

او فرزند امام حسن عسگری علیه السلام ... از عترت پیامبر و مظهر عدل کامل الهی است. عدالت مهدوی چنان گسترده ، و فراگیر و دقیق است که هیچ جای زمین باقی نماند مگر اینکه به برکت عدل و احسان او فیض برده و زنده شود ؛ حتی جانواران و گیاهان نیزاز برکت عدالت و دادگری او بهره مند خواهند شد . (3)

عصر ظهور او دورانی شیرین و جذاب همراه با مهر و برادری خواهد بود. او منادی ارزش های ناب اسلامی است بشر طعم شیرین معارف عبودیت، بندگی، آزادی و آزادگی را در عصر او خواهد چشید. بشریت روزی را شاهد خواهد بود که پرچم صلح، صفا، ایثار، ایمان، کرامت، عدالت، سخاوت... هدایت الهی و رحمانی به اهتراز درآمده است...

ویژگیهای برجسته او

امام زمان علیه السلام در سیرت رفتار و شخصیت دارای ویژگی های برجسته ای است که به بعض آنها اشاره می کنیم :

1 . بنده خدا

از بزرگترین صفات انبیا و اولیای الهی که در قرآن به آن بسیار توجه شده است «عبودیت» و «بندگی» ایشان است ، طوری که نامی از پیامبری به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان بنده = عبد معرفی کرده است . امام مهدی علیه السلام که خاتم اولیاست ، در برابر خدا بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی خاشع است . خدا و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است . همواره بیم خدا به دل دارد و به مقام تقربی که نزد خدا دارد ، مغرور نمی شود . در حکومت او به احدی بدی نرسد ، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد. (4)

2 . خلق محمدی

قرآن کریم ، پیامبران و از جمله ابراهیم خلیل و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را به عنوان «الگو» و «اسوه» در همه شؤون زندگی معرفی می کند . رسول خدا در قول و فعل مفسر آیه به آیه قرآن است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است «وَ إِنَّک َ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» . آری مهدی علیه السلام هم صاحب حشمت ، سکینه و وقار است . مهدی جامه هایی درشت بر تن می کند و نان ساده می خورد . علم و حلم او از همه مردم بیشتر است . او همنام پیامبر و صاحب و دارنده خلق محمدی است . (5)

امام علی علیه السلام روزی به امام حسین علیه السلام نگاهی کرد و فرمود «این پسر من آقاست . چنانکه پیامبر نیز او را آقا نامیده ؛ خداوند از دودمان او مردی هم نام پیامبر به وجود آورد که در خوی و سیرت مانند خود آن حضرت است به هنگامی که مردم از همه جا غافل و حق از میان برود و ظلم سراسر گیتی را فراگرفته باشد ، ظهور کند ... او زمین را پر از عدل کند ، همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد .» (6)

3 . اهل جود و کرم

از جمله ویژگیهای امام مهدی علیه السلام صفت جود و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش «وَعادَتُکمُ الاْءِحْسانُ وَسَجِیتُکمُ الْکرَمُ» (7) است .

بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک فرهنگ در بین مردمان رواج می یابد . حتی در روایت آمده است که در آن زمان مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نمی گیرند . امام علیه السلام اهل بخشش است و بدون سخت گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می سازد . او نسبت به عمال و کارگزاران و مأموران دولت خویش سخت گیر ، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است . (8)

امام عصر علیه السلام در برنامه خویش اساس کارش نیز بر تزکیه و تعلیم بنا نهاده شده است . مرحوم آیت اللّه طالقانی ذیل خطبه 134 نهج البلاغه سخنی نغز دارند که می آوریم :

«اساس کار او نه متکی به جنگ است و نه تهدید به سرنیزه و قوانین تحمیلی ، شروع اصلاح و سازندگی اش از عقول و نفوس بشری، است . این کاری است که نه قدرت نظامی می تواند انجام دهد و نه قوانین و تعلیمات و علوم بشری . معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد ، اگر با هدایت و اصلاح و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و صلاح بشری نخواهد بود ... تحدید هواها و طغیانها به وسیله هدایت و تنویر عقول و رشد کافی ، نخستین کار و انقلاب است که شخصیت عالی آینده انجام می دهد و این هم دو قسمت دارد : قسمت نخست رشد و هدایت کلی و عمومی است برای همه بشر ، قسمت بعد هدایت و حاکمیت شخص قرآن است که همان حاکمیت خدا و مشیت اوست ...» (9)

4 . برپاکننده دولت عدالت

از خصوصیات بارز امام مهدی علیه السلام و حکومت او عدالت گسترده در همه زمینه ها است . طوری که سراسر زمین از عدل و داد پر شود . هیچ جای زمین باقی نماند ، مگر اینکه به برکت عدل و احسان او فیض برده و زنده شود . حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و دادگری و ... بهره مند می گردند (10).

در احادیث فراوان این نکته بازگو شده است که عدالت مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود . نخستین نشانه عدل او اینکه سخنگویان حکومت او در مکه فریاد می زنند : .

«هر کس نماز فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف ، خوانده است و اکنون می خواهد نماز نافله بخواند به کناری رود تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می خواهد نماز فریضه بخواند بیاید و بخواند. (11)

عصر غیبت و دوران انتظار نیز بخشی شیرین و جذّاب از عصر ظهور می تواند باشد ؛ به شرطی که ایمان تقویت، ارزش های دین و مکتب تحکیم، انقلابیون و منتظران در راه خدا استوار و به وظایف و تکالیف خویش عمل نمایند.

آری پرهیز از بدی و بدعت و ترویج نیکی و معروف از جمله وظایف منتظران حکومت عدل جهانی است. آمادگی و کسب علوم و مهارت های لازم و فرآهم آوردن شرایط ظهور از دیگر برنامه هایی است که شیفتگان دولت حق بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی ترین وظایف آنهاکسب معرفت و شناخت نسبت به امام زمان«عج» است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.» (12)

ابعاد گوناگون وظایف منتظران

هرچند تکالیف و وظایف منتظران در عصر غیبت فراوان است و

بزرگان نیز در آثار خود آنها را برشمرده اند ، ما در این قسمت تنها به بعض ابعاد آن اشاره می کنیم .

1 . بعد دینداری

منتظر باید کوشش نماید تا دین و عقاید خود را در عمل ، اعتقاد و مبانی حفظ نماید ، و در کسب آگاهی های لازم از اسلام ناب محمدی کوشش نماید... (13)

2 . بعد دین آموزی و نشر معارف

از وظایف منتظران اینکه در راه ترویج اندیشه ناب اسلامی تلاش نماید سعی کند روح تعهد و تعبد را در جامعه گسترش دهد ... پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود :

«خوشا به حاش شکیبایان در غیبت او ، خوشا به حال پابرجایان در محبت او ، که خدا آنها را در کتاب خود توصیف نموده این قرآن هدایت است برای پرهیزگاران (14) .

3 . بعد فرهنگی و اقتصادی

حراست از فرهنگ دینی و اسلامی و مرزبانی اندیشه اسلامی و زنده نگه داشتن آن از جمله وظایف منتظران است. بدون تردید تبلیغ این فرهنگ پویا بدون پشتوانه مالی و اقتصادی امکان پذیر نیست و به همین جهت منتظران باید با سعی و تلاش در عرصه های مختلف صنعت ، کشاورزی و ... این آرزو و خواست را تحقق بخشند.

4 . بعد سیاسی و نظامی

منتظر دولت کریمه نمی تواند خود را از حضور سیاسی و اجتماعی محروم نماید . در صورت غیبت او از صحنه های سیاسی و اجتماعی جا برای اشخاص غیر معتقد باز می شود و کسانی مسند امور را به دست خواهند گرفت که موجب انحراف جامعه می شوند ... طبق دستور حیات بخش قرآن : وَأَعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِباطِ الخَیلِ (15)

دینداران در همه اعصار به ویژه عصر غیبت باید نیرومند باشند و با تمام توان از آیین و فرهنگ خویش دفاع هم جانبه نمایند .

5 . بعد دانش روز و سازماندهی

حضور منتظران در جامعه وقتی کارساز و کارآمد است که همراه با دانش ، آگاهی و سازماندهی باشد یعنی در صورتی که تشکیلاتی منسجم و نیرومند باشد ، از هرز رفتن نیروها جلوگیری می کند و زمینه ظهور و شرایط آن را بهتر فراهم می نماید ... به دو حدیث ذیل توجه کنید:

پیامبر اعظم خطاب به اصحابش فرمود : شما اصحاب من هستید، لکن برادران من مردمی اند که در آخرالزمان می آیند . آنان به نبوت و دین من ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند ... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه می دارد . چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند یا آتش پردوام چوب تاغ را در دست نگاه می دارد آن مؤمنان مشعل های فروزان اند در تاریکی ها و خداوند آنان را از آشوب های تیره و تار (آخر الزمان) نجات خواهد داد. (16)

امام سجاد علیه السلام خطاب به ابوخالد فرمود :

«ای ابوخالد مردمانی که در روزگار غیبت به سر می برند و معتقدند و منتظر از مردمان همه زمان ها افضلند ؛ زیرا که خدای متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده است که غیبت امام برای آنان مانند حضور است این مردم را خدا مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است همان ها که در رکاب پیامبر شمشیر می زدند و پیکار می کردند آنان اخلاص پیشگان حقیقی و شیعه واقعی اند که مردم را به دین خدا دعوت می کنند. (17)

آن چه پیش روی شما خوانندگان گرامی قرار دارد بخشی از کلمات، سخنرانی ها، پیام ها و آثار گرانبهای برجای مانده از امام خمینی رحمه الله بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی درباره امام عصر علیه السلام ، انتظار و وظیفه منتظران می باشد.

هرچند دامنه مباحث پیرامون امام، امامت، هدایت، حجت الهی، حقیقت محمدیه، ولایت، ولایت انسان کامل و... و مقامات ائمه هدی علیه السلام در سخنان امام و آثار ایشان فراوان است، لکن در این مجموعه مختصر سعی گردیده مطالبی جمع آوری شود که پیرامون شخصیت امام عصر علیه السلام دوران و عصر غیبت و وظایف منتظران است.

در پایان این نوشتار یک پیام و متن دو سخنرانی از امام خمینی رحمه الله به مناسبت نیمه شعبان جهت بهره و استفاده بیشتر آورده شده است.

امید است با شناخت و انتظار صحیح و سازنده که همراه با امید به آینده ای روشن و عاملی است بزرگ برای پیشرفت ، ترقی و کمال جویی در به وجودآوردن شرائط و زمینه ظهور آن یگانه منجی عالم بشریت سهیم باشیم . ان شاء اللّه .

پایان این پیش گفتار را با یک بند از ترجیع بند «رازهستی» (نقطه ی عطف) امام خمینی به پایان برده همنوا با منتظران آن بزرگوار زمزمه می کنیم .

ای صورت رسای آسمانی *** ای رمز ندای جاودانی

ای قله ی کوه عشق و عاشق*** وی مرشد ظاهر و نهانی

ای جلوه ی کامل انا الحق *** در عرش مرفّع جهانی

ای موسی صعق دیده در عشق *** از جلوه ی طور لامکانی

ای اصل شجر ، ظهوری از تو *** در پرتو سرّ سرمدانی

برگوی به عشق سرّ لاهوت *** در جمع قلندران فانی

ای نقطه عطف راز هستی *** برگیر ز دوست جام مستی

صفر فلاحی

قم مقدس - محرم الحرام / 1427

فصل اول

امام زمان واسطه فیض و ناظر اعمال

به اعتقاد ما ادامه حیات بر کره زمین وابسته به حجت خداست .

بشر و همه موجودات محتاج واسطه ای هستند که فیض را از مبداء فیاض گرفته به آنها برساند و این واسطه در هر عصر حجت خدا در زمین است.

حضرت امام خمینی رحمه الله وجود امام زمان«عج» را واسطه فیض و عنایات الهی می داند و با کمال افتخار اعلام می دارد آن بزرگوار امروز سکان هدایت را بر عهده دارند:

«ولی اللّه اعظم و بقیة اللّه فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفدا که واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقه امت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله می باشد». (18)

و در جایی می فرماید:

«ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات والسلام - که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» (19)

نفس امام و تصرف در عالم

امام راحل رحمه الله برای خلیفه الهی در این نشئه و عالم تصرفی تام و تمام را قائل است و می فرماید:

«چون لیلة القدر لیله توجه تام ولی کامل و ظهور سلطنت ملکوتیه اوست به توسط نفس شریف ولی کامل و امام هر عصر، و قطب هر زمان که امروز حضرت بقیة اللّه فی الارضین، سیدناو مولانا و امامنا و هادینا حجة بن الحسن العسگری ارواحنا لمقدمه فداء است تغییرات و تبدیلات در عالم طبع واقع شود...». (20)

در بیانی دیگر می فرماید:

«اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه در شب های قدر - که الآن هم برای ولی اعظم حضرت صاحب «سلام اللّه علیه» این معنا امتداد دارد - سرّ این ها را ما بدانیم، همه مشکلات ما آسان می شود». (21)

ذخیره خدا

امام خمینی با اشاره به اهمیت قضیه غیبت و لزوم آمادگی و مهیا شدن برای آمدن حضرت مهدی«عج» آورده اند: «قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند، مِن جمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی، الا مهدی موعود «سلام اللّه علیه» که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر...

در زمان ظهور مهدی موعود - سلام اللّه علیه - که خداوند ذخیره کرده است او را از باب این که هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیاء موفق نشدند به آن با این که برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است... (22)

یا می فرماید:

«خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم. بزرگتر از این است. نمی توانم بگویم که شخص اول است؛ برای این که دومی در کار نیست، ایشان را نمی توانیم ما با هیچ تعبیری، تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است . آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.» (23)

در بیانی دیگر امام آورده اند:

«آخرین ذخیره امامت حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار... [می باشد]. (24)

عصاره موجودات

امام خمینی حضرت ولی عصر«عج» را انسان کامل و عصاره موجودات دانسته ذیل آیه «وَالعَصْرِ إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» می فرماید:

وَالعَصْرِ إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ، عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی - سلام اللّه علیه - باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی و در عصر ما حضرت مهدی - سلام اللّه علیه - است. قسم به عصاره موجودات، عصر، فشرده موجودات، این که فشرده همه عوالم است، یک نسخه ای است نسخه تمام عالم، همه عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره است و خدا به این عصاره قسم می خورد.» (25)

بقیة اللّه خاتم ولایت

حضرت امام قدس سره در بخشی از سخنان خود پیرامون نبوت و امامت بر این عقیده است که نور نبوت و امامت از صدر خلقت بوده و خواهد بود و می فرماید:

«صلوات و سلام خدا بر پیامبران خود، خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و بر امامان و اولیای عظیم الشأن خداوند، به ویژه خاتم آنان مهدی منتظر بقیة اللّه فی الوری ارواحنا لمقدمه الفداء. (26)

در جایی آورده اند:

«ما قائل به این هستیم که نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. (27)

افضلیت پیامبر و ائمه علیهم السلام

درباره خلقت انوار مقدّسه معصومین علیهم السلام و افضلیت ایشان به حدیث ذیل توجه کنید :

صدوق الطائفة رضوان اللّه علیه - فی عیون أخبار الرضا علیه السلام باسناده عن مولانا و سیدنا ، علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیة والثناء - عن آبائه ، عن علّی بن أبی طالب علیهم السلام قال :

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «ما خَلَقَ اللّه أفْضَلَ مِنِّی ؛ وَ لا أَکرَمَ عَلَیهِ مِنّی . قالَ علی علیه السلام فَقُلْتُ ؛ یا رَسُولَ اللّه فَأنْتَ أفْضَلُ اَمْ جَبرَئیلُ علیه السلام ؟ فَقَالَ صلی الله علیه و آله : یا عَلِی إنَ اللّه - تَبَارَک وَتَعالی - فَضَّلَ اَنبیائَهُ المُرسَلینَ عَلَی مَلائِکتِهِ الْمُقَرِبِینَ وَفَضَّلَنی عَلی جَمِیعِ النّبِیینَ وَالْمُرْسَلِینَ وَالفَضْلُ بَعْدِی لَک یا عَلِی و لِلأَئمَّةِ مِنْ بَعدِک ؛ وَ إِنَّ الْمَلائِکةَ لَخُدّامُنا وَخُدّامَ مُحبینا . یا عَلی، الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَن حَولَهُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمِ وَیسْتَغْفِروُنَ لِلّذینَ آمَنُوا بِوِلایتِنَا یا عَلِی، لَوُلا نَحْنُ ما خَلَقَ اللّه آدَمَ علیه السلام وَ لا حَوّاءِ وَ لا الجَنَّةُ وَ لا النّار؛ وَ لا السَّمَاءَ وَ لا الأرضَ فَکیفَ لا نَکونُ أفْضَلَ مِنَ الْمَلائِکةِ وَ قَد سَبَقْنَاهُمْ إلی مَعرِفَةِ رَبَّنَا وَتَسْبیحِهِ وَتَهْلیلِهِ وَتَقْدیسِهِ لاِءنَّ أَوّلَ مَا خَلَقَ اللّه - عَزَّوَجَلَّ - أرْواحُنا ؛ فَأَنْطَقَهَا بِتَوحیدِهِ وَ تَمْجیدِهِ ثُمَّ خَلَقَ الْملائِکةَ . فَلَمَّا شاهَدوا أَرواحَنا نُورا واحِدا ، استَعظَمَت أَمْرَنَا فَسَبَّحنا ، لِتَعلَمَ الْمَلائِکةُ أنّا خَلقٌ مَخْلُوقُونَ ، وَأنَّهُ مُنَزَّة عن صِفاتِنَا ؛ فَسَبَّحَتِ الْملائِکةُ بِتَسْبیحِنا وَنَزَّهَتْهُ عَن صفاتنا . فَلَمّا شاهَدوا عِظَمَ شأنِنا، هَلَّلنَا لِتَعْلَمَ المَلائِکةُ أن لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّه ، وَ أنَا عَبیدٌ ، و لَسنا بالآلِهَةِ یجِبُ أن نُعْبَدَ مَعَهُ أو دُونَهُ فَقَالُوا : لا إلهَ إلاَّ اللّه فَلَمَّا شَاهِدُوا کبَرَ مَحَلِّنا ، کبَّرنا ، لِتَعلَمَ الْمَلائکةُ أنَّ اللّه تَعالی أَکبَرُ مِن أن ینالَ عِظَمُ المَحَلَّ إلاّ بِهِ . فَلَمّا شاهَدوا ما جَعَلَه اللّه لَنا مِنَ الْعِزَّة و القُوَّةِ ، قُلْنَا : لا حَوُلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ باللّه لِتَعلَمَ الْملائِکةُ ان لاحول لنا ولاقوة الا باللّه فلمّا شاهدوا ما انعم اللّه به علینا واوجَبَهُ لنا من فرض الطاعة ، قلنا : الحمدللّه ، لِتعلم الملائکةَ ما یحِقُّ للّه تَعالی ذِکرُهُ عَلَینا مِنَ الحَمدِ عَلی نِعَمِهِ ؛ فَقالَتِ المَلائکةُ : «الحَمدُ للّه .» فِبِنا اهَتَدُوا إِلی مَعرِفَةِ تَوحیدِ اللّه - عزَّوَجَلَّ - وَ تسَبیحِهِ وَتَهلیلِه وَ تحمیده وتمجیده . ثُمَّ ، إنَّ اللّه - تَبارَک وَ تَعالی - خَلَقَ آدَمَ علیه السلام فَأَودَعَنا صُلبَهُ ؛ وَأمَرَ المَلائکةَ بِالسّجودِ لَهُ تَعظیما لَنا وإکراما ؛ وَکانَ سُجودُهُم للّه - عَزَّوَجَلَّ - عُبودِیةً ، وَلاِآدَمَ إکراما وطاعةً ، لِکونِنا فی صُلبِهِ . فَکیفَ لا نَکونُ أَفْضَلَ مِنَ المَلائکةِ وَقَد سَجَدوا لاِآدَمَ کلُّهُم أَجمعُون؟وَإنَّهُ لما عَرَجَ بی إلی السَّما ، أَذَّنَ جَبَرئیلُ - علیه السلام - مَثَنی مَثَنی ؛ وَأَقامَ مَثنی و مَثَنی . ثُمَّ قالَ لی : تَقَدَّم یا مُحَمّدٌ . فَقُلْتُ لَهُ : یا جبرئیل اتَقدَّمُ علیک؟ فقال : نعم انّ اللّه - تبارک وتعالی - فَضَّلَ أنبیائَهُ عَلَی مَلائِکتِه أجمَعینَ ، وَفَضّلَک خاصَّةً. قال فَتَقَدَّمتُ ، فَصَلَّیتُ بِهم ، وَلافَخَر . فَلَمَّا انتَهَیتُ إلی حُجُبِ النُّورِ ، قالَ لی جَبرَئیلُ تَقَدَّم ، یا مُحمَّدُ؛ وَتَخَلَّفَ عَنِّی . فَقُلْتُ : یا جَبرئیلُ فی مثلِ هذا المَوضِعِ تُفارِقُنی؟ فَقَالَ : «یا مُحَمّدُ إنَّ انتَهاءَ حَدِّی الَّذی وَضَعَنی اللّه ، - عَزَّوَجَلَّ فِیهِ إلی هَذا المَکانَ ؛ فَإن تَجاوَزتُه ، احَتَرقَتْ أَجنحَتی بِتَعَدِّی حُدودَ رَبّی - جَلَّ جَلالُهُ - فَزَخَّ بِی فی النُّورِ زَخِّةً ، فَزجَّ بی فی النور زَجَّةً حَتّی انتَهَیتُ إلی ما شاءَ اللّه عَزَّوَجَلَّ من عُلُوِّ مُلکهِ فَنُودِیتُ : یا مُحَمَّدُ . فَقُلْتُ لَبَّیک رَبّی وَ سَعدَیک تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ فَنُودِیتُ : یا مُحَمَّدُ ، أنْتَ عَبدی ، وَ أَنا رَبُّک ، فَإیای فَاعبُد ؛ وَ عَلَی فَتَوَکل . فَإِنَّک نوری فی عبادی ، وَرَسُولی إلی خلقی ، وَحُجّتی عَلی بَرِیتی . لَک وَ لِمَن تَبَعَک خَلَقتُ جَنَّتی وَ لِمَن خَالَفک خَلَقتُ ناری ؛ وَ لأوصِیائِک أَوجَبتُ کرامَتی ؛ وَلِشیعتِهم أَوجَبتُ ثَوابی . فَقُلتُ یا رَبَّ وَ مَن أَوصیائی؟ فَنُودِیتُ : یا مُحَمَّدُ أَوصیاوءک المکتُوبُونَ عَلَی ساق العَرش؛ فَنَظَرتُ وَأنا بَینَ یدی رَبّی - جَلَّ جَلالُهُ - إلی ساقِ العَرشِ ؛ فَرَأیتُ اثنَی عَشَرَ نُورا ؛ فی کلِّ نُورٍ سَطَرٌ أَخضَرُ ؛ عَلیهِ اسمٌ وَصِی مِن أَوصیائی أَوَّلُهُم عَلِی بنُ أَبی طالِبٍ علیه السلام وَ آخِرهُمُ مَهدِی أُمَتی . فَقُلْتُ : یا رَبِّ هوءُلاءِ أَوصیائی بَعدی؟ فَنُودیتُ : یا مُحَمَّدٌ ، هوءُلاءِ أَولیائی وَ أَحِبّائی وَ أَصفیائی وَ حُجَجی بَعدَک عَلی بَرِیتِی ؛ وَ هُمْ أَوصیاوءُک وَخُلَفاوءُک وَخَیرُ خَلقی بَعَدک؛ وَ عِزَّتی وَ جَلالی ، لأُظهِرَنَّ بهم دینی ، وَ لأُعلِینَّ بِهِم کلِمَتی ، وَلأُطَهِّرَنَّ الأرضَ بِآخِرِهِم مِن أعدائِی ؛ وَ لأُمَلِّکنَّهُ مَشارِقَ الأرضِ وَ مَغارِبَها ؛ وَ لأُسَخَّرَنَّ لَهُ الریاحَ ، وَ لاَءُذَلِلَنَّ لَهُ السحابَ الصَّعابَ ؛ و لأُرَقِّینَّهُ فِی الأسبابِ ؛ وَ لأنُصرّنَّهُ بِجُندی وَ لأَمُدَّنَّهُ بِمَلائِکتی حَتّی یعِلنَ دَعوَتی وَ یجمَعَ الخَلقَ علی تَوحیدی . ثُمَّ لأُدِیمَنَّ مُلکهُ وَلأُداوِلَنَّ الأَیامَ بَینَ أَولیائی إلی یومِ القِیامَةِ.

صدوق الطایفه - رضوان اللّه علیه - در عیون اخبار الرضا علیه السلام با سندش به مولا علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیة والثناء – به نقل از پدرانشان ، به نقل از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده است، که حضرت رضا علیه السلام فرمودند : «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : خداوند مخلوقی برتر از من و گرامیتر از من خلق نفرموده . حضرت علی علیه السلام فرمود : گفتم : «ای رسول خدا ، شما برترید یا جبرئیل؟» فرمود : علی ، خدای - تبارک و تعالی - انبیای مرسل خود را بر ملائکه مقربش برتری عطا فرمود و مرا بر تمامی انبیا و مرسلین برتری داد .

و پس از من فضل و برتری از آنِ تو و ائمه پس از توست ، و فرشتگان خادم ما و خادم دوستداران ما هستند . ای علی ، حاملان عرش و همه کسانی که گرداگرد عرشند ، به ولایت ما خداوند را با حمد کردن می ستایند و تسبیح می گویند و برای مؤمنین طلب مغفرت مینمایند . ای علی ، اگر ما نبودیم آدم علیه السلام و حوّا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین ، خلق نمی شد . پس ، چگونه (ممکن است) از ملائکه برتر نباشیم و حال آنکه ما در شناخت خداوند و تسبیح و تهلیل و تقدیس او ، بر آنان پیشی گرفتیم ؛ زیرا اولین موجودی که خدای عزوجل خلق فرمود ، روح ما بود که آ ن (روحها را) به توحید و تمجید خود گویا فرمود . سپس، ملائکه را خلق نمود . پس ، چون آنان ارواح ما را (به صورت) نوری واحد مشاهده کردند ، شأن و منزلت ما را عظیم داشتند ؛ پس ما تسبیح گفتیم تا ملائکه بدانند که ما موجوداتی خلق شده (خداوند) هستیم .

و بدانند که خداوند از صفات ما (مخلوقات) منزّه است . پس ، ملائکه به دنبال ما تسبیح گفتند و حق - تبارک و تعالی - را از صفات ما (مخلوقات) پیراسته دانستند ، و چون ملائکه عظمت شأن و جایگاه ما را دیدند ، ما تهلیل گفتیم تا بدانند که جزء «اللّه » خدایی نیست ، و بدانند که ما بندگان اوییم و الهه هایی که در کنار ، یا مستقلاً پرستش شویم ، نیستیم .

پس ، ملائکه گفتند : هیچ معبودی جز اللّه وجود ندارد ، و چون بزرگی محل و مکانت ما را دیدند ، ما تکبیر گفته خدا را بزرگ داشتیم تا ملائکه بدانند که خداوند متعال بزرگتر و برتر از آن است که (نسبت) بزرگی و عظمت مکانت به کسی جز او سزد .

و چون عزّت و قوتی که خداوند به ما عطا کرده ، دیدند گفتیم : لا حول و لا قوة الا باللّه . هیچ حول و قوه ای جز به نیروی خداوندی نیست ، تا ملائکه بدانند که ما هیچ حول و قوه ای جز آنچه خداوند به ما داده است ، نداریم ؛ و چون نعمتی که خداوند به ما داده - و آن را در برابر واجب نمودن طاعت و عبادت بر ما واجب نموده - ملاحظه کردند گفتیم : الحمدللّه ، تا ملائکه بدانند که خداوند در برابر نعمتهایی که به ما داده ، چه حق حمدی بر ما پیدا کرده است ؛ و ملائکه نیز گفتند : الحمدللّه . پس ملائکه به وسیله به ما شناخت توحید خداوند - عزّوجلّ - و تسبیح و تهلیل و تحمید و تمجید او هدایت شدند.

سپس خدای تبارک و تعالی ، آدم علیه السلام را خلق فرمود و ما را در صلب او به ودیعت نهاد و ملائکه را برای بزرگداشت و اکرام ما ، به سجده بر او ، فرمان داد ؛ و سجده ملائکه برای خدای عزوجل از سر عبودیت (نسبت به او) و برای آدم علیه السلام به جهت اکرام (او) و اطاعت (خداوند) بود ؛ زیرا که ما در صلب او بودیم . پس ، چگونه (ممکن است که) ما برتر از ملائکه نباشیم و حال آنکه آنان همگی به آدم علیه السلام سجده کردند؟»

و چون من به آسمان عروج کردم جبرئیل علیه السلام (اذکار) اذان را دوبار دوبار گفت و (اذکار) اقامه را دوبار دوبار گفت و گفت : «محمّد پیش فرما» گفتم : ای جبرئیل ، آیا بر تو پیشی گیرم؟ گفت : «بله ، خداوند تعالی انبیایش را بر تمامی ملائکه برتری داده و تو را ، به طور خاص ، برتری عطا فرمود» . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود پس ، من پیش رفتم ، و با آنان نماز خواندم ، و این را مایه فخر و غرور قرار نمی دهم . چون حجابهای نور را به پایان رساندم جبرئیل به من گفت : «محمّد صلی الله علیه و آله پیشرو و به جلو بفرما و از من عقب ماند .» گفتم : ای جبرئیل ، در چنین جایی از من جدا می شوی؟ گفت «محمّد صلی الله علیه و آله ، نهایتِ حدّی که خداوند برای من معین فرموده همین جاست و اگر از آن بگذرم ، بالهایم ، به سبب تعدّی و تجاوز از حد پروردگار می سوزد .» پس ، در نور ، بارقه ای برای درخشید و پیکانی از نور با شتاب را پیش برد تا به (آن حد از) علو و رفعت ملکی که اراده خداوند بر آن بود، رسیدم .

ندایم دادند : «ای محمّد» پاسخ دادم : «بلی ، ای خداوندگارم که مبارک و متعالی هستی .» پروردگارم ندایم داد : «ای محمّد ، تو بنده منی و من پروردگار توأم پس ، فقط مرا پرستش کن و بر من توکل نما ؛ زیرا تو نور من در میان بندگانم هستی و فرستاده من بر خلایق و حجّتم بر مردمانی . بهشت خود را برای تو و کسانی که از تو پیروی کنند و شیعه تو باشند آفریدم و آتشم را برای آنان که با تو مخالفت ورزند . کرامت خود را برای اوصیای تو واجب کرده ، ثواب خود را برای پیروانت واجب نمودم .» عرض کردم : «پروردگارا اوصیای من کیانند؟» فرمود : «ای محمّد ، اوصیایت آنانند که نامشان بر ساق عرش نگاشته شده است .» پس ، در حالی که مقام پروردگار - جل و جلاله - بودم به سوی عرش نگریستم و دوازده نور دیدم که در هر کدام نوشته ای سبز رنگ بود و بر آن نام یکی از اوصیایم نوشته شده بود . که اول آنان علی بن ابیطالب و آخرشان مهدی امتم بود.

عرض کردم : «پروردگارا (آیا) اینان اوصیای منند پس از من؟» ندایم داد : «ای محمّد اینان اولیا و دوستان و برگزیدگان من و حجتهایم پس از تو بر مردمانند و آنان اوصیای تو و جانشینانت ، و بهترین مخلوقاتم پس از تو هستند سوگند به عزت و جلالم که دین خود را به وسیله آنان آشکار ساخته ، و کلمه (حق) خود را با آنان اعتلا می بخشم و زمین را به وسیله آخرینشان از دشمنانم پاک می کنم ، و او را مالک مشرقها و مغربهای زمین ساخته و بادها را مسخّرش می کنم ، ابرهای سخت را تحت سیطره او در آورده (و مطیع و فرمانبر او می سازم) ، و او را در راههای تعالی بالا خواهم برد . با لشکریان خود یاری اش داده ، و با ملائکم مددش می رسانم تا آنکه دعوت من برای جمع شدن مردم بر وحدانیتم را اعلام کند و آنگاه دولتش را پایدار ساخته ، و تا روز قیامت روزگار و ایام حکمرانی را میان اولیای خود (دست به دست) می گردانم .» (28)