زيتون
(ترجمه خصائص الحسينيه )

آيه الله شيخ جعفر شوشترى
مترجم : دكتر خليل الله فاضلى

- ۹ -


مقصد دوازدهم
خاتمه مقاصد است . هر گاه اين كيفيت ها و خواص عجيب را شنيدى و علاوه بر آنها، شنيدى كه در روايت آمده است كه هر چيزى ثواب مشخصى دارد، بجز اشكى كه به خاطر ما ريخته مى شود؛ يعنى ميزان ثواب آن معلوم نيست حدود قابل ذكرى ندارد، تعجب نكن و آن را به خاطر اين عمل اندك ، زياد به حساب نياور؛ زيرا در واقع اين اجر و ثواب و عطاى بر گريه كننده ، به خاطر ارزش آن قطره اشك نيست ، بلكه عطا و بخششى از جانب حسين عليه السلام در ازاى آن چيزى است كه شخص گريه كننده بذل كرده است ؛ و اين مقدار از جانب آن حضرت زياد نيست ، چرا كه در اخبار مربوط به احوال پادشاهان و ملوك با سخاوت آمده است كه آنها در قبال يك خدمت جزئى يا در ازاى قصيده اى كه در مدح آنها سروده شده ، آنچنان بذل و باقى مانده است به عنوان مثال ، معن بن زائد صد هزار درهم به كسى كه در مدح او يك بيت شعر گفت ، عطا كرد. آنگاه روز بعد اين عطا را دو برابر نمود و روز سوم نيز به مقدار آن افزود. سپس روز چهارم در پى آن شاعر فرستاد. آمدند و گفتند: از ترس اينكه مبادا آن عطايا را از او باز پس ‍ بگيرى فرار كرده است . معن گفت : اگر مى ماند تمام خزائنم را در عطاى به او هزينه مى كردم .
در صورتى كه معن بن زائد تمام خزائن خود را - كه جز آن چيزى نداشت و به آن محتاج بود - به كسى مى بخشد كه او را با يك بيت شعر، آن هم زبانى نه قلبى ، مدح كرده است ، آيا ممكن است خدايى كه خزائنش پايان ناپذير است و جود و كرم جز بر كثرت عطايش نيفزايد، به كسى كه جان ، سر، و دست و تمام اعضا و جوارح ، فرزند، عيال ، راحتى و حيات خود را در راه او بذل كرده است ، مانند آن را عطا نكند؟! علاوه بر اينها، آن حضرت ، غمگين ، تشنه لب و در امور مربوط به اهل و عيال و كودكانش متحير بود و زخم هاى شمشير و زخم زبان ، نيزه و سنان ، سرزنش و دشنام و سنگ هر لحظه هم بر ايشان مى باريد.
همچنين حكايت شده است كه معشوقه هشام ، زنى به نام خالصه ، تمام زيور و جواهرات خود را به شاعرى داد تا يك حرف از حروف الف باء را در يك بيت شعر خود تغيير دهد و به اين ترتيب آن بيت شعر را از هجو او به مدح و ستايش او تبديل كند.
وقتى زنى تمام مايملك خود را كه برايش بسيار عزيز است ، مى بخشد تا يك حرف از حروف الف باء را به خاطر خود تغيير دهد، عطاى خالق آسمان ها و زمين و آنكه بخشنده ترين است ، به كسى كه تمام وجودش را در راه او داده است ، چگونه خواهد بود؟
پس اگر خداوند هر آنچه را كه قابل تصور است و مى توان به كسى بخشيد، به حسين عليه السلام عطا كرده باشد، جاى تعجب و شگفتى ندارد و نبايد منكر چنين عطايى از جانب خداوند شد؛ زيرا در غير اين صورت ، به خداوند جواد و بخشنده نسبت بخل داده مى شود و آن طور كه سيد على حسينى در خواب ديده و مرحوم مجلسى و ديگران آن را نقل كرده اند، باعث شكستن دل زهراى بتول سلام الله عليها مى شود و همچنين موجب كاستن از قدر حسين عليه السلام و تقليل اجر آن حضرت مى گردد.
پس همه آن ثواب ها ناشى از اجر حسين عليه السلام است . بنابراين اگر به اين خاطر كه حسين عليه السلام از شهر و ديارش رانده شد، قلبت متاءثر شد و اشك از ديده ات جارى گرديد، اجر و پاداش تو با آن ويژگى كه ذكر كرديم ، به خاطر اشك تو نيست تا آن را زيادى بپندارى ، بلكه اجر و پاداشى است براى چگونگى رانده شدن و در به درى آن حضرت ، به نحوى كه ايشان از هر نقطه اى بر روى زمين رانده و آواره شدند، تا جايى كه حتى دشمنانش ‍ اجازه نمى دادند كه سر بريده و پيكر بر زمين افتاده آن حضرت در جايى استقرار يابد.
بنابراين ، آن اجر و پاداشى كه توصيف آن گفته شد، در اصل اجر و پاداش ‍ چنين حالتى براى آن حضرت است . آيا چنان اجرى نسبت به آن حضرت زياد است ؟!
و اگر به خاطر تشنگى حسين عليه السلام متاءثر شدى و به اين خاطر اشك از ديدگانت جارى شد، اجر و پاداشى كه به تو داده مى شود، اجر جارى شدن اشك نيست ، حتى تنها اجر و پاداشى كه به تو داده مى شود، اجر جارى شدن اشك نيست ، حتى تنها اجر عطش آن حضرت نيست ، بلكه اجر سوزش كبد آن حضرت و اجر زخمى شدن زبان ايشان است كه از شدت تشنگى از بس آن را دور دهانش چرخاند زخمى گرديد و همچنين اجر خشك شدن لبان آن حضرت و تيره و تار شدن آسمان در مقابل چشمانشان از شدت تشنگى مى باشد و بالاتر از اينها، اجر قلب سوخته آن حضرت به خاطر زخم زبانى است كه دشمن به ايشان زد و گفت به تو آب نمى دهيم تا وارد جهنم شوى و از حميم آن بياشامى .
و اگر به خاطر زخمى شدن اعضاى تو بدن آن حضرت متاءثر شدى و اشك در چشمانت جمع شد، اجرى كه به تو داده مى شود، اجر تحمل زخم هاى وارده بر آن حضرت است كه زخمى بر روى زخم ديگر وارد مى شد. وقتى تصور شود بدنى كه 7 وجب طول آن است ، چهار هزار تير، هفتاد و اندى ضربت شمشير و به همين تعداد ضربت نيزه بر او وارد شده است ، به جاى اشك ، از ديده خون جارى مى شود.
و اگر به خاطر نحوه شهادت آن حضرت متاءثر شوى و اشك از چشمانت جارى شود، اجر و پاداش تو به خاطر اين كار، همان اجرى است كه به آن حضرت داده مى شود، آن هم اجر و پاداشى كه نه تنها به خاطر شهادت آن حضرت ، بلكه به خاطر اينكه او را چون گوسفند سر بريدند. چه مصيبت بزرگى ! اين مصيبت در آسمان ها و زمين ها چه بزرگ است !!
عنوان هفتم : خصوصيات زيارت حسين عليه السلام
اين عنوان درباره ويژگى هاى زيارت آن حضرت است كه از عظيم ترين وسايل حسينى است و در چند باب بيان مى شود:
باب اول
اين باب درباره فضائل خاص زيارت حسين عليه السلام است كه داراى يازده ويژگى به شرح زير است :
1 - جامع بودن
حكمت بالغه خداوند سبحان چنين اقتضا مى كند كه بندگانش مكلف به اعمالى ، بويژه واجبات و مستحبات بشوند كه هر يك در رسيدن به تقرب به او داراى آثار خاصى هستند. مانند خواص غذاها براى بدن ها، به گونه اى كه يكى از آنها، ما را از ديگرى بى نياز نمى كند و لذا يكى از محققين يادآور شده است كه شايسته نيست انسان افضل عبادات مستحب را طلب كند و به آن اكتفا نمايد، چرا كه ديگر خصوصيات از دست مى رود.
اما اين اطاعت يعنى زيارت امام حسين اين خصوصيت را دارد كه خواص ‍ همه عبادت هاى واجب ، مستحب ، عبادت هاى قولى و فعلى ، بدنى و قلبى در آن جمع است ، هر چند كه تكليف واجبات از انسان ساقط نمى شود، زيرا كه آن امر ديگرى است .
اما نماز
نماز كه ستون دين و افضل اعمال است ، دستيابى به آن از دو طريق ميسر مى باشد؛ اول ؛ با زيارت آن حضرت و اقامه نماز در كنار قبر ايشان اجر و پاداش نماز بلكه چندين برابر آن تا بى نهايت ، به دست مى آيد.
دوم ؛ با زيارت قبر آن حضرت ثواب نماز هفتاد هزار ملائكه ، كه نماز هر يك از آنها معادل نماز هزار هزار آدميان است ، به دست مى آيد. آن طور كه در روايات آمده ، ملائكه در كنار قبر حسين عليه السلام ، نماز مى خوانند و ثواب نماز آنها به زائران آن حضرت اختصاص دارد.
اما زكات
آن طور كه در روايت آمده ، هر بار زيارت قبر آن حضرت ، ثواب هزار زكات مقبول درگاه خداوند را دارد.
اما حج
حج كه افضل اعمال ، حتى برتر از نماز است - چرا كه در آن نماز هم هست - در مقايسه با زيارت حسين عليه السلام ، نقل شده كه زيارت قبر آن حضرت ، معادل يك عمره و همچنين آمده است كه معادل ، يك ، دو، ده ، بيست ، بيست و دو، هشتاد، صد و همچنين سوى قبر آن حضرت برداشته شود معادل يك حج و برداشتن هر قدمى معادل يك عمره است .
در روايت بشيرالدهان در زيارت عرفه است كه هر كس از شما در كنار فرات غسل كند بعد به زيارت قبر حسين عليه السلام بيايد و آگاه به حق آن حضرت باشد، هر قدمى كه بر مى دارد و مى گذارد، خداوند در قبال آن ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور را به او مى بخشد. در برخى از روايت ها به اين ميزان افزوده شده و اين حج در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه وآله قلمداد شده است . در بعضى از روايت ها هم آمده كه ثواب زيارت قبر آن حضرت معادل ثواب حج با رسول خدا صلى الله عليه وآله و حجى است كه قبول درگاه حق واقع شده و زاكيه است . در برخى از روايت ها نيز ثواب 50 حج با رسول خدا و در برخى ديگر ثواب صد حج در ركاب آن حضرت را ذكر كرده اند.
حتى بالاتر از اينها، به ميزان ثواب زيارت قبر آن حضرت تا آنجا افزوده اند كه باعث تعجب است و آن اين كه ثواب زيارت قبر آن حضرت مانند ثواب حجى است كه خود پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به جا آورده باشند، نه اينكه انسان در ركاب او حج به جا آورده باشد، و نه يك حج پيامبر، بلكه بيشتر؛ كه اين مطلب در روايت عايشه آمده است و ما قبلا آن را ذكر كرديم . در آخر آن روايت آمده است كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس ‍ حسين را زيارت كند خداوند نود حج از حج هاى من با عمره هايش را براى او مقرر مى گرداند. و اين اختلاف در پاداش مربوط به اختلاف در مراتب و درجات زائران آن حضرت ، بر حسب قدرت ايمان و درجات معرفت آنها به خداوند و به حق پيامبر و اهل بيت آن حضرت و مخصوصا به حق حسين عليه السلام و به مقدار يقين به فضيلت و خصايص آن حضرت است .
كه يكى از خصوصيات آن حضرت اين فرمايش پيامبر خداست كه من از حسينم كه از آن وجوهى منشعب مى شود و از جمله ، اين مطلب كه شايد علت آنكه زيارت آن حضرت معادل حج پيامبر است اين باشد كه وقتى زائر، به شوق آن حضرت و به عشق او و پيامبر خدا صلى الله عليه وآله رو به سوى آن حضرت مى آورد، حج بيت حقيقى خدا را با قلبى متناسب با قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در عشق به او، به جا مى آورد و به اين خاطر با او مرتبط مى شود.
و هنگامى كه زائر در كنار قبر آن حضرت حاضر مى شود و يا قلب خود را از سرزمينى دور متوجه او مى نمايد و به خاطر مصيبت هايى كه بر آن حضرت رفت ، او را با قلبى شكسته زيارت مى كند، گويى با قلب پيامبر صلى الله عليه وآله ، قصد آن حضرت را كرده است .
وقتى زائر آن حضرت اين مطلب را به خاطر آورد كه پيامبر خدا آنگاه كه در حال سجده بودند و حسين عليه السلام بر پشتشان سوار بود، مايل نبودند حتى با ملايمت و مهربانى او را بر زمين بگذارند، اما در عين حال تصور كند كه در كربلا چگونه بر زمين افتاد و چگونه ابن وهب زناكار او را با نيزه مورد اصابت قرار داد، آنگاه با سلام بر او قلبش را به او عطا كند و ببخشد، قصد او مانند قصد پيامبر صلى الله عليه وآله درباره حسين عليه السلام است ؛ و از آنجا كه آن حضرت ، بنابر فضيلتى ، اعظم از بيت است ، ثواب زيارت ايشان به نود حج - بسته به درجات ايمان و وقوف بر نود راز از اسرار مخصوص ‍ به پيامبر صلى الله عليه وآله - پيامبر مى رسد.
اما صدقه
بنا بر روايت صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار صدقه مقبول را دارد.
اما روزه
بنا بر حديث صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار روزه دار را دارد.
اما يارى رساندن در راه خدا
كسى كه آن حضرت را زيارت كند، مانند كسى است كه در راه خدا به هزار سواركار مجهز و آماده حمله كرده است .
اما جنگ و جهاد
زيارت حسين عليه السلام ، اجر هزار شهيد از شهداى بدر را دارد، بلكه به واسطه آن ، ثواب به خون خود غلطيدن در راه خدا، به دست مى آيد.
اما آزاد كردن بنده
زيارت آن حضرت ، ثواب آزاد كردن هزار بنده در راه خدا را دارد. در روايت وارد شده است كه هر كس قبر حسين عليه السلام را پياده زيارت كند، خداوند براى هر قدمى كه او بر مى دارد و مى گذارد، ثواب آزاد كردن يك بنده از فرزندان اسماعيل عليه السلام را مقرر داشته است .
اما ذكر و تسبيح
در روايت آمده است كه خداوند از هر قطره عرق زائران حسين عليه السلام هفتاد هزار ملك خلق مى كند كه خداوند را حمد و ستايش و تقديس ‍ مى كنند.
همچنين به واسطه زيارت حسين عليه السلام ، زائر به ثواب ملائكه مقرب ذاكر خداوند نايل مى آيد.
اما صله رحم و احسان به اهل ايمان
زيارت حسين عليه السلام به جا آوردن صله رحم نسبت به پيامبر خدا صلى الله عليه وآله مى باشد، چرا كه آن حضرت پدر حقيقى است و همچنين زيارت او، احسان به پيامبر، على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام است .
اما اطعام
هر گاه با اين گفته كه سلام بر آن كسى كه پيكر مطهرش در بيابان افتاد، حسين عليه السلام را زيارت كنى ، گويى كه يتيم خويشاوندى يا فقير زمينگيرى را در روز گرسنگى اطعام كرده اى . همچنين زيارت حسين عليه السلام چون سيراب كردن اهل بيت تشنه او و احسان به امامى است كه زمينگير شد.
اما زيارت مؤ من
حسين سيدالمؤ منين است و زيارت او تحفه محبتى است كه به ايشان اهداء مى شود و به منزله تعظيم و بزرگداشت ايشان است . با سلام بر حسين و اكرام آن حضرت ولو به مجلسى و تعظيمى ، اجر و ثواب زيارت مؤ من به دست مى آيد.
اما قرض الحسنه
خداوند به كسى كه به مؤ من مضطرى قرض مى دهد، آن را قرض به خود ناميده است . و چون تو به امام مؤ منين ، امام مضطر دور از وطن كه مردم آن حضرت را از همه چيز بازداشتند، تا جايى كه جسدش بر زمين باقى ماند، قرض مى دهى و قصد آن حضرت و زيارت او را كنى ، اين امر عظيم ترين قرض به خداوند است و من نمى دانم كه خداوند او را چند برابر مى كند و آن اجر كريمى است كه خداوند به خاطر اين قرض نيكو وعده آن را داده است ، به چه ميزان مى رسد؟
اما عيادت مريض
عيادت مريض به قدرى اهميت دارد كه خداوند كسى كه اين عمل را ترك كرده است ، مورد عتاب قرار مى دهد و مى گويد: اى بنده من ! من بيمار شدم ، اما تو به عيادتم نيامدى ؛ در حالى كه زيارت حسين عليه السلام اگر به كنه آن بينديشى ، عيادت از بيمارى كه به علت بيمارى آن ، تب يا سردرد نيست و براى تفقد از حال ايشان هم نيست ؛ بلكه عيادت از مجروح تشنه لب و بالاتر از آن ، عيادت از كسى است كه اعضاى او را قطعه قطعه و بدنش ‍ را در هم كوبيده اند. حضرت زهراء سلام الله عليها همين مضمون را هنگام زيارت حسين عليه السلام و بر سر قبر او در رؤ ياى صحيح ، ذكر كرده اند: اى چشم ها! اشك بريزيد و گريه كنيد، در كربلا بدنى درهم شكسته ، رها شده است . از او پرستارى نكردم در حالى كه كشته شد، او مريض و بيمار نبود.
پس تو هر گاه به كنار قبر آن حضرت رفتى ، قصد عيادت او را بنما، چرا كه گويى از شهيدى پرستارى كرده اى و كسى را كه بر زمين افتاده عيادت كرده اى . و هر گاه داخل روضه آن حضرت شدى ، اين مساءله را در تاءثيرات نگاه كردن به قبر شريف ايشان ملاحظه مى كنى .
اما تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من
تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من ، بويژه اگر غريب و تنها باشد، داراى فضيلتى است كه به شمار نيايد، در حالى كه زيارت امام حسين عليه السلام در كنار قبرشان ، تشييع جنازه بر زمين افتاده و غسل و كفن نمودن آن بدن عريان و دفن نمودن آن در قلب است ، بنابراين براى آن حضرت قبرى باطنى حاصل مى شود.
اما ادخال سرور در قلب مؤ من
اين مساءله از افضل اعمال است و حكمى است كه به هنگام جميع اهوال به آن بشارت داده شده . از امام صادق عليه السلام در باب زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه ؛ اگر زائر حسين بداند كه چه شادى و سرورى را بر پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ، و اميرالمؤ منين و فاطمه و ائمه عليهم السلام و شهداى ما از اهل بيت وارد مى كند و به اين وسيله از دعاى آنها چه ثوابى در دنيا و آخرت به او باز مى گردد و چه چيزى در نزد خدا براى او ذخيره مى شود، بدون شك دوست دارد كه روح از جسدش پرواز كند. يعنى زائر به شوق رسيدن به آنچه كه خداوند از كرامت خود براى او مهيا كرده است ، روح از بدنش جدا مى شود.
و از جمله شگفتى ها اين است كه با يك بار به زيارت حسين عليه السلام نايل شدن ، ثواب زيارت هاى آن حضرت - بنا بر روايت صحيح از صفوان كه بعدا خواهد آمد - تا روز قيامت حاصل مى شود.
2 - زائر حسين عليه السلام ،
در هر حالتى از حالات خود، به فضيلتى نايل مى آيد و من حاصل آنها را از احاديث صحيح معتبر، در شانزده حالت جمع آورى كرده ام :
* اول ؛ وقتى شخص قصد زيارت او را كند؛ امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند در كنار قبر حسين عليه السلام ملائكه موكلى دارد، كه چون قصد زيارت حسين را بنمايد، خداوند گناهان او را به آنها بدهد و چون گام بردارد، آن گناهان را محو و نابود سازد؛ و چون گام هاى بعدى را بر دارد، خداوند نيكى و حسناتش را براى او چند برابر كند و همچنان بر آن مى افزايد تا اينكه بهشت بر او واجب گردد و هنگامى كه غسل كند و به زيارت او نايل شود، محمد صلى الله عليه وآله به او پيام مى دهد كه اى وارد شونده بر خدا! تو را بشارت باد به همراهى من در بهشت ، و على عليه السلام خطاب به او مى گويد: من برآورده شدن حوايج تو را تضمين مى كنم و ملائكه از چپ و راست او را در بر دارند تا بر مى گردد.
* دوم ؛ چون شروع به آماده شدن براى زيارت كند، اهل آسمان امر او را بر عهده مى گيرند.
* سوم ؛ اگر براى آماده شدن هزينه كند، خداوند در مقابل هر درهمى كه او هزينه كرده است ، به اندازه كوه احد به او حسنات مى بخشد و چند برابر آنچه هزينه كرده است براى او جايگزين مى كند و بلايى را كه مى بايست بر او نازل شود، از او باز مى گرداند. در روايت ابن سنان آمده است كه به ازاى هر درهم ، براى او هزار، هزار و هزار - تا ده بار شمرد - واجب مى شود. سپس فرمود: و رضاى خداوند براى او بهتر است و همچنين دعاى محمد صلى الله عليه وآله و دعاى اميرالمؤ منين و دعاى ائمه عليهم السلام براى او بهتر است .
* چهارم ؛ هر گاه زائر آن حضرت از خانه اش بيرون آيد، او را ششصد ملك در جهات شش گانه ، مشايعت مى كنند.
* پنجم ؛ زائر حسين عليه السلام هر قدمى كه بر مى دارد و پايش را روى هر چيزى مى گذارد، آن شى ء براى او دعا مى كند و در هر قدم هزار حسنه براى او نوشته مى شود.
* ششم ؛ آن طور كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است ؛ چون آفتاب بر زائر حسين عليه السلام بتابد، گناهان او را ذوب مى كند، همان طور كه آتش هيزم را مى بلعد.
* هفتم ؛ در مزارالكبير روايت شده است كه اگر زائر حسين عليه السلام از شدت گرما و يا قحط خستگى عرق كند، از هر قطره عرق او هفتاد هزار ملك خلق مى شود كه حمد و تسبيح خدا را مى گويند و براى زائران حسين عليه السلام تا روز قيامت طلب مغفرت مى كنند.
* هشتم ؛ زائر حسين عليه السلام وقتى به قصد زيارت در فرات غسل مى كند، گناهانش ريخته مى شود، سپس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم خطاب به او مى فرمايد: اى وارد شونده بر خدا! تو را به همراهى من در بهشت بشارت باد. سپس اميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به او مى گويد: من برآوردن حاجات تو و رفع بلا در دنيا و آخرت از تو تضمين مى كنم .
* نهم ؛ بعد از آنكه غسل كرد و به راه افتاد خداوند به هر قدمى كه بر مى دارد و مى گذارد ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد غزوه در ركاب پيامبر مرسل ، با دشمن ترين دشمنان او، براى او مقرر مى گرداند.
* دهم ؛ چون به كربلا نزديك شود، هزار صنف از ملائكه به استقبال او مى آيند كه از اين بين ، چهار هزار آنها فرشتگانى هستند كه در روز عاشورا براى يارى امام آمدند، سپس ماءمور شدند كه در مجاورت قبر امام بمانند و يك گروه ديگر از آنها هفتاد هزار و گروه هاى ديگر تعداد ديگرى هستند كه تفصيل آن در عنوان مربوط به ملائك خواهد آمد.
* يازدهم ؛ زائر حسين عليه السلام ، چون قبر او را زيارت كند، حسين عليه السلام به او نظر افكند و بر او دعا كند، سپس از جد و پدرش تقاضا نمايد كه براى او طلب مغفرت كنند، آنگاه ملائكه براى او دعا مى كنند و بعد تمام پيامبران و رسولان براى او دعا مى نمايند و در پى آن براى او ثواب مجموع عبادت ها نوشته مى شود و بعد ملائكه با او مصافحه مى نمايند و سپس بر چهره او مهرى از نور عرش مى زنند كه بر آن اين جمله نقش بسته است : اين زائر قبر فرزند خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله سيدالشهداء عليه السلام است
* دوازدهم ؛ وقتى به سوى خانواده اش باز گردد، گروه هايى از ملائكه ، بويژه جبرئيل ، ميكائيل و اسرافيل و همچنين 74 هزار ملك بخصوص دو فرشته او را مشايعت مى كنند و با او خداحافظى مى كنند و به او مى گويند: اى ولى خدا! تو آمرزيده شده اى ، تو از حزب الله و حزب رسول الله صلى الله عليه وآله و حزب اهل بيت او هستى . به خدا سوگند هرگز آتش ‍ جهنم را به چشمت نمى بينى و آن هم تو را نمى بيند. سپس منادى ندا مى دهد: خوشا به حالت ، پاك و پاكيزه شدى و بهشت گواراى تو باد.
* سيزدهم ؛ اگر يك سال يا دو سال بعد از آن بميرد، فرشتگان بر جنازه او حاضر شده و برايش طلب مغفرت مى كنند، سپس حسين عليه السلام به ديدارش مى آيد.
روايت شده است كه آن حضرت فرمود: هر كس مرا زيارت كند، بعد از مرگش به ديدار او مى آيم ؛ و ممكن است ديدار آن حضرت در همان ابتداى موت باشد يا هنگامى كه در قبر گذاشته مى شود و يا در شب وحشت باشد.
پس اى كسانى كه در قبرها تنها و غريب هستيد و اى اهل تنهايى و وحشت ، اى كسانى كه مى دانيد چون روح از بدنتان جدا شود، ديگر كسى رو در رو شما را ملاقات نمى كند، بلكه اگر به ديدارتان بيايند از شما فاصله مى گيرند، و اى كسانى كه مواجهه ميان شما و همه مردم قطع مى شود و ديگر آنها را نمى بينيد! اگر به زيارت حسين عليه السلام نايل شويد، آن حضرت در آن شرايط به سوى شما مى آيد و او را در مقابل خودتان مى بينيد و ايشان هم شما را مى بينند. بنابراين آيا احتمال مى دهى كه بعد از ملاقات آن حضرت و سلام ايشان به تو، ديگر ترس و وحشت و غمى برايت باقى بماند؟ به تعداد دفعاتى كه آن حضرت را زيارت مى كنى و به ميزان شوق و اشتياق تو به زيارت ايشان ، آن حضرت هم به ملاقات تو مى آيد و در آن حالت تنهايى و وحشت ، با تو مونس و همدم مى شود.
* چهاردهم ؛ اگر زائر در راه زيارت از دنيا برود، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه ملائكه او را تشييع مى كنند و براى او حنوط و لباسى از بهشت مى آورند و بر او نماز مى خوانند و بر روى كفنش ، كفن مى پوشانند و زير پايش ريحان فرش مى كنند و براى او درى از بهشت به قبرش مى گشايند و روح و ريحان آن بر او وارد مى شود تا قيامت برپا گردد.
* پانزدهم ؛ از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه اگر زائر حسين عليه السلام در بين راه زندانى و يا مورد ضرب واقع شود، در مقابل هر روزى كه زندانى شده و بر او غم وارد گرديده ، برايش در روز قيامت خوشحالى است . از آن حضرت سؤ ال شد كه اگر در راه بازگشت ، بعد از آنكه زندانى شد، مورد ضرب هم واقع گرديد، چگونه مى شود؟ فرمود: در مقابل هر ضربه اى كه بر او وارد مى شود، به او يك حوراء مى دهند و در مقابل هر درد و رنجى كه بر او وارد شود، هزار هزار حسنه برايش مى نويسند و هزار هزار سيئه برايش مى نويسند و هزار هزار مرتبه به درجه او مى افزايند و شخص به مقامى مى رسد كه با رسول خدا صلى الله عليه وآله هم صحبت مى شود. حتى از حساب فارغ مى گردد و حاملان عرش با او مصافحه مى كنند و به او مى گويند هر چه مى خواهى درخواست كن . آنگاه ضارب او را براى پس ‍ دادن حساب مى آورند، از او هيچ سؤ الى نمى شود و چيزى براى او به حساب نمى آيد، او را مى گيرند و نزد ملكى مى برند و به او آبى از حميم و آبى از غسلين مى دهند و بر كوهى از آتش مى گذارند و به او مى گويند: بچش ، اين همانم چيزى است كه خودت پيش فرستادى و اين شخص ‍ همان كسى است كه تو او را زدى ، در حالى كه او وارد شونده بر خدا و پيامبرش بود. آنگاه شخص مضروب را به باب جهنم مى آورند و به او مى گويند: نگاه كن و ضارب خود را و آنچه بر سرش آمده ، ببين ، آيا دلت آرام و خنك شد، به خاطر تو او را قصاص كرديم . آنگاه مضروب مى گويد: حمد و سپاس خدايى را كه مرا در مورد فرزند فرزند رسول خدا يارى كرد.
* شانزدهم ؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه چون زائر در راه او كشته شود، به واسطه اول قطره خون او، تمام خطاهايش ‍ آمرزيده مى شود و طينت او كه ملائكه از آن خلق شده اند، غسل داده مى شود تا اينكه خالص شود، اهل كفر مخلوط بوده ، پاك مى گردد و قلبش ‍ را شست و شو مى دهند و شرح صدر پيدا مى كند و پر از ايمان مى گردد و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از هر آنچه كه بدن ها و قلب ها را ناخالص ‍ مى گرداند، خالص مى شود؛ و براى او شفاعت درباره اهل بيتش و هزار نفر از برادرانش را مقرر مى دارند و ملائكه به همراه جبرئيل و ملك الموت برايش مى آورند، قبرش را وسيع مى كنند و چراغ هايى در قبرش مى گذارند و برايش درى از بهشت مى گشايند و مدت 18 روز به سوى حظيرة القدس او را بالا مى برند و او همچنان در آن جايگاه در كنار اولياى خداست ، تا اينكه نفحه اى بر او بوزد كه هيچ چيز باقى نمى گذارد و چون نفحه دوم بشود و از قبرش بيرون آيد، اولين كسانى كه با او مصافحه مى كنند، پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ، اميرالمؤ منين عليه السلام و اوصياء او صلوات الله عليهم مى باشند و به او بشارت مى دهند و مى گويند: ملازم ما باش و او را بر حوض مى نشانند و از آن مى نوشد و هر كس را كه دوست داشته باشد، سيراب مى كند.
3 - زائر آن حضرت به نحو خاصى از گناهان خالص مى شود. در نزديك به چهل حديث از احاديث صحيح معتبر آمده است كه خداوند تمام گناهان زائر حسين عليه السلام را مى آمرزد. در احاديث ديگرى آمده است كه شخص به مانند روزى مى شود كه از مادر متولد شده است و در بعضى از روايت ها آمده است كه از گناهان پاك مى شود، همان طور كه لباس كثيف در آب پاك مى شود. از شگفتى ها اين است كه در روايتى آمده است همه اينها در همان قدم اول واقع مى شود و بعد در هر گامى كه بر مى دارد، مورد تقديس و تكريم قرار مى گيرد تا به مرتبه اى مى رسد كه خداوند او را مخاطب قرار داده و مى فرمايد: بنده من ! از من درخواست كن تا به تو عطا كنم . در روايت ديگرى آمده است كه پس از نماز زيارت ، فرشته اى نزد او مى آيد و به او مى گويد: پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به تو سلام مى رساند و مى فرمايد گناهان تو بخشيده شد و تلاش و عمل را از سر آغاز كن .
4 - شخص زائر، به اين وسيله موجب رهايى و خلاص ديگران هم مى شود. در روايتى از سيف تمار به نقل از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمود: زائر حسين عليه السلام در روز قيامت شفيع صد نفر مى شود كه آتش جهنم بر همه آنها واجب شده است . در روايت هاى ديگر وارد شده است كه به او گفته مى شود: دست هر كس را كه دوست دارى بگير و او را وارد بهشت كن .

5 - هر عملى سرانجام منقطع مى شود، اگر چه ثوابش باقى بماند، اما زيارت حسين عليه السلام - به جهت وقوع - تا روز قيامت متصل است و از زائر منقطع نمى شود.
شرح مطلب : صفوان از امام صادق عليه السلام روايت كرده است : هر گاه شخص به قصد زيارت قبر حسين عليه السلام از خانه اش خارج شود، هفتصد ملك از هر جهت او را مشايعت مى كنند، تا او را به ماءوايش ‍ برسانند؛ و چون حسين عليه السلام را زيارت كند، منادى خطاب به او مى گويد تو آمرزيده شدى و كار و تلاش را از سر آغاز كن ، سپس همراه او برمى گردند و او را تا منزلش همراهى مى كنند و چون به منزلش وارد شود مى گويند، تو را به خدا مى سپاريم ، آنها همچنان تا روز وفاتش او را زيارت مى كنند و سپس هر روز قبر حسين عليه السلام را زيارت مى كنند و ثواب اين زيارت نصيب آن شخص زائر مى شود.
6 - زائر به واسطه اين كار به اجر و ثوابى نايل مى شود كه امكان وقوعش در غير اين صورت محال است ، و آن عبارت است از به جا آوردن حج با رسول خدا صلى الله عليه وآله . و اين مطلب در روايت هاى متعددى آمده است كه لطيف ترين آنها روايتى است از موسى بن قاسم خضرى ؛ او نقل كرده است كه امام صادق عليه السلام در اوايل ولايت پدر بزرگوارشان امام باقر عليه السلام تشريف آوردند و در نجف منزل گزيدند و فرمودند: اى موسى ! بر سر جاده بزرگ برو و آنجا بايست و مواظب باش ، مردى از ناحيه قادسيه به سوى تو خواهد آمد، چون به تو نزديك شد، به او بگو در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه وآله حضور دارد و تو را مى طلبد، او با تو خواهد آمد. رفتم و در راه ايستادم ، هوا بسيار گرم بود، آن قدر ايستادم كه نزديك بود از دستور سرپيچى كنم و باز گردم . ناگهان متوجه شدم كه مردى سوار بر شترى ، دارد مى آيد. او را زير نظر گرفتم تا به من نزديك شد، آنگاه به او گفتم : اى شخص ! در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه وآله تشريف دارند و تو را به حضور مى طلبند، ايشان شما را به من معرفى كرده است . گفت : به نزد ايشان برويم . آمديم تا اينكه شترش را در ناحيه نزديك به خيمه خواباند. آن عرب باديه نشين به پيش ايشان دعوت شد و وارد گرديد. من هم نزديك رفتم و به در خيمه رسيدم ، سخن آنها را مى شنيدم ، اما آنها را نمى ديدم .
امام صادق عليه السلام از او پرسيد: از كجا آمده اى ؟ گفت : از نقطه دورى از يمن .
امام فرمود: از فلان منطقه هستى ؟ جواب داد بله از همان جا هستم . امام پرسيد: فقط براى زيارت آمده اى و هيچ مقصود ديگرى نداشتى ؟ گفت : هيچ مقصودى نداشتم جز اينكه در كنار قبرش نماز بخوانم و او را زيارت كنم و بر او سلام و درود بفرستم و نزد خانواده ام بازگردم . امام صادق عليه السلام به او فرمود: در زيارت او چه چيزى را ملاحظه مى كنى ؟ گفت : بركت : در جان ، خانواده ، فرزند، اموال ، معاش و برآورده شدن حوايج مان را ملاحظه مى كنم .
امام صادق عليه السلام فرمود: اى برادر يمنى ! دوست دارى فضلى از فضلش بر تو بيفزايم ؟ گفت : بر من بيفزا اى فرزند رسول خدا! امام فرمود: زيارت ابا عبدالله عليه السلام معادل حج مقبولى است كه در ركاب پيامبر خدا به جا آورده شده باشد.
آن مرد از اين سخن تعجب كرد. امام فرمود: به خدا سوگند، بله معادل دو حج مبرور و مقبول با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم است . آن مرد شگفت زده شد.
امام همچنان به تعداد افزود تا به سى حج رسيد و فرمود: برابر با سى حج مبرور مقبول در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه وآله است .
7 - زائر به واسطه زيارت حسين عليه السلام به ثوابى مى رسد كه فى نفسه وقوع آن غيرممكن است و آن اين است كه حج تو، همان حج پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم باشد. اين موضوع در روايتى از عايشه وارد شده است و ما قبلا آن را يادآور شديم .
8 - خداوند سوگند ياد كرده است كه هر كس او را زيارت كند، نااميدش ‍ نگرداند.
اين مطلب در روايتى از ابن محبوب از ابوجعفر، امام باقر عليه السلام آمده است كه فرمود: حسين عليه السلام صاحب كربلا، مظلومانه ، لب تشنه و با غم و غصه به شهادت رسيد، و خداوند عز و جل به نفس خود سوگند ياد كرده است كه هر انسان غمزده ، گناهكار، تشنه لب و بيمارى كه به سوى حسين عليه السلام بيايد و در كنار قبر او دعا كند و به واسطه حسين بن على عليهماالسلام به خداوند عز و جل تقرب جويد، غم و اندوه او را بر طرف سازد، خواسته اش را برآورده كند، گناهانش را بيامرزد، به طول عمرش ‍ بيفزايد و به رزق و رويش گسترش دهد. اى صاحبان انديشه عبرت بگيريد!!
9- زيارت آن حضرت ويژگى خاصى دارد كه نهايت آرزوى هر انسانى است ، و آن اين است كه روايت شده ، چون خدا زائر حسين را ملاحظه نمايد كه شب زنده دار است و روز در رنج و زحمت مى باشد، به او نظرى مى افكند كه فردوس اعلى بر او واجب مى شود.
10 - زيارت آن حضرت داراى تاءثيرات خاص است ، از جمله اين كه در روايت هاى متعدد آمده است كه اين كار عمر را افزايش مى دهد و به رزق و روزى مى افزايد. در زيارت عرفه نيز آمده است كه زيارت حسين عليه السلام موجب اطمينان در عقايد حقه و رفع شبهات مى شود كه اين اثر از هر اثر ديگرى كه متوقف بر آن است ، برتر و بالاتر است . همچنين زيارت آن حضرت بلاها و حوادث بد و مرگ هاى سوء را دفع مى كند. همچنين زيارت حسين عليه السلام موجب مى شود كه شخص در زمره كسانى واقع شود كه پيامبر صلى الله عليه وآله ضمانت آنان را نموده است . در حدود پانزده حديث مطلبى به اين مضمون آمده است كه : رسول خدا تضمين كرده است كه هر كس حسين يا پدر يا برادر يا مادرش را زيارت كند، او را در قيامت ملاقات نمايد و او را از شدايد و امور هولناك آن روز نجات دهد.
11 - زيارت آن حضرت ، برتر از زيارت امام حى و زنده است . به عنوان مثال اگر امام صادق عليه السلام در قيد حيات بود و تو به خدمت ايشان مى رسيدى و با او سخن مى گفتى و ايشان با تو سخن مى گفت ، زيارت امام حسين عليه السلام در حال حاضر برتر از آن است . ابن ابى يعقوب نقل كرده است كه چون به ديدار امام صادق عليه السلام رفتم به ايشان عرض كردم : شوق ديدار شما رنج و زحمت را بر من هموار كرد. امام فرمود: به خدا اشك نكن ، به ديدار كسى كه حق عظيم ترى نسبت به من بر تو دارد، نرفته اى . (اين فرمايش ايشان كه تو به ديدار كسى كه حق عظيم ترى نسبت به من بر تو دارد، نرفته اى ، براى من سنگين تر بود از اينكه به خدا شك نكن .)
پرسيدم : چه كسى بر من حق عظيم ترى از شما دارد؟ حسين بن على عليهماالسلام . اگر به زيارت حسين عليه السلام نايل شدى ، در كنار قبر ايشان دعا كن و رفع حاجت هايت را از خدا بخواه .
مطلب ديگر اينكه امام باقر عليه السلام به ديدار كسانى كه از زيارت قبر حسين عليه السلام باز مى گشتند، مى رفت . از حمران نقل شده است كه گفت : قبر حسين عليه السلام را زيارت كردم و چون بازگشتم ابوجعفر عليه السلام به پيش من آمد، عمربن على بن عبدالله بن على نيز همراه ايشان بود. ابوجعفر عليه السلام فرمود: بشارت باد بر تو اى حمران ! زيرا هر كس قبور شهداى آل محمد را به قصد قربت زيارت كند، تمام گناهانش ‍ آمرزيده مى شود و مانند روزى مى شود كه از مادر متولد شده است .
از جمله لطايف فضائل زيارت آن حضرت نيز اين است كه زائران آن حضرت هنگام ورود به بهشت داراى ويژگى خاصى هستند و مى بايست آنها چهل سال قبل از بهشت وارد آن شوند و همه چيز به زائر آن حضرت تبرك مى جويد و در نگاه به زائران آن حضرت اميد و آرزوى خير دارد.
از ديگر شگفتى هاى فضائل آن حضرت اين است كه تمام فضيلت هاى اين كار براى مردم بيان نشده است . در روايت صحيح وارد شده است كه اگر مردم مى دانستند زيارت حسين چه فضائلى دارد، از شوق ديدار جان مى دادند. و در روايت ديگرى است كه اگر مردم به فضيلت اين كار آگاه بودند از دورترين نقاط چهار دست و پا مى آمدند.
باب دوم
اين باب درباره فضيلت خاص زيارت حسين عليه السلام است كه به خاطر امتياز و ويژگى كه دارد، به تنهايى آورده شده است و تشريح آن نياز به يك مقدمه دارد.
مقدمه :
تمام آنچه درباره ثواب اعمال و خواص آنها گفته مى شود، فقط در بيان مقتضاى آن كارها و خواص آنها - آن طور كه بايد باشد - است . مثلا، مانند خواصى كه داروها دارند و هر كدام از آنها موانعى دارند كه مقتضاى آن را برطرف مى سازد، و اين مساءله خاصيت آن را نفى نمى كند. مثلا سكنجبين صفرا را از بين مى برد؛ اما اگر به خاطر وجود مانعى صفرا ايجاد نشود، منافاتى به اين امر ندارد و سكنجبين صفرا را از بين مى برد.
بنابراين تمام آنچه درباره فضائل ثواب اعمال و دعاها و كارهايى از اين قبيل گفته مى شود، ممكن است با مانعى برخورد كند كه خاصيت آن را از بين ببرد و دفع كند.
و چه بسا آن مانع ، اثر آن كار يا دعا را به طور كلى از بين ببرد و يا مقدارى از آن باقى بماند؛ و همين خاطر، حالت مردم در هنگامى كه محشور مى شوند با هم متفاوت است . ممكن است آنهايى كه مقدارى ايمان دارند آن اعمال ، آنها را در همان حال اول احتضار نجات دهد و چه بسا پس از عذاب احتضار نجات يابد و ممكن است پس از مدتى عذاب در برزخ و يا بعد از برزخ و يا اول حشر نجات يابد و چه بسا در طى روز قيامت و در يكى از مواقف آن نجات پيدا كند؛ و همچنين ممكن است مانع غلبه پيدا كند و به خاطر سلب ايمان از شخص ، هيچكدام از موارد فوق تحقق پيدا نكند و شخص براى هميشه گرفتار آتش جهنم بشود. پناه به خدا مى بريم . اين سخن و حكم درباره تمام اعمال و ثواب ها صادق است . حال ، پس از ذكر اين مقدمه بدان كه :
زيارت حسين عليه السلام فضيلت خاصى دارد كه برتر از همه فضائل است و آن عبارت از اين است كه اگر موانعى كه ذكر آنها رفت محقق شود، امكان از بين رفتن همه تاءثيرات زيارت وجود ندارد، زيرا راه هاى نجات پيدا كردن به واسطه آن و مواقف آن بسيار است . و هر گاه مانعى در مقابل تاءثير آن ايجاد شود، مقتضاى ديگرى براى تاءثير ديگرى ايجاد مى شود و در صورتى كه براى آن هم مانعى ايجاد شود يا مقتضاى آن باطل شود، مقتضاى ديگرى تحقق پيدا مى كند.
توضيح اين مطلب اين گونه است : تمام اعمال نجات بخش را خداوند مقرر فرموده است كه ظهور اثرشان داراى مقام خاصى از حالت هاى نشاءت برزخى و محشرى باشد. و چون مانعى ، از ظهور اثر در محل مقرر جلوگيرى كند، بناچار اثر به طور كلى باطل مى شود و در مرتبه و مقام ديگرى در مواطن احتياج ظاهر نمى شود، اما اثر زيارت امام حسين عليه السلام باطل نمى شود و هر گاه گناهان مانع از تاءثير آن در محلى گردد، در محلى ديگر ظاهر مى شود و اين معنا از زمان احتضار تا بعد از انقضاى روز قيامت و قرار گرفتن هر يك از آمرزيده شدگان يا معذبان در جاى خودشان ، ادامه دارد.
مجموعه روايات مربوط به فضيلت زيارت آن حضرت ، دال بر اين مطلب است .
همچنين در روايتى از امام حسين عليه السلام به اين مطلب اشاره شده است كه بعدا آن را خواهيم آورد. كما اينكه جابر بن عبدالله انصارى هنگامى كه عازم زيارت ابا عبدالله عليه السلام در روز اربعين شد و آن حضرت را به شيوه خاصى زيارت كرد، اين مطلب را بيان كرده است و بعد در فضيلت آن مطالبى گفته است از جمله اينكه : اگر پاى دوستدار و زائر آن حضرت به خاطر گناهانى در موقعيتى بلغزد، براى او قدم ديگرى در مقام ديگرى ثابت مى شود.
بنابراين مى توان گفت : - بنا به دلايلى كه ذكر شد - بر زيارت زائر حسين عليه السلام آثار و فضائل ثابتى مترتب مى شود، كه در نتيجه شخص زائر روزى كه از مادر متولد شده ، از دنيا مى رود و به واسطه آن به عالى ترين درجات در اعلى علييين مى رسد و يا از كروبيان مى شود و اگر كثرت گناهان مانع از دستيابى به اين مراتب و درجات بشود و زائر گناهكار از دنيا برود، اين اميدوارى هست كه به واسطه زيارت حسين عليه السلام ، هنگام مرگ و در همان حيات برزخى اش امر او اصلاح گردد، و اگر اين كار به دليلى و به خاطر عظمت گناهان زائر به تاءخير افتد، اميد آن داريم كه حسين عليه السلام در دوران برزخ شخص زائر، به ملاقات او برود، و تاءخير و تعجيل در دوران برزخ ، بر حسب آنچه در قابليت ها و موانع مقرر گرديده ، مى باشد.
و اگر قابليت اين كار را در دوران برزخ نداشته باشد و موانع مقرر شديد باشد و شخص زائر در تمام دوران برزخش معذب واقع شود، وقتى مردم محشور مى شوند و پيامبر صلى الله عليه وآله به همراه جبرئيل عليه السلام بيايند و بر چهره اهل محشر با دقت بنگرند تا زائران حسين عليه السلام را انتخاب نمايند - زائران امام با نشانى از نور كه بر پيشانى دارند و نوشته شده اين زائر قبر بهترين شهدا است ، شناسايى مى شوند - هر كس چنين نورى بر چهره دارد، دست او را بگيرند و او را از سختى هاى قيامت و عذاب آن نجات دهند. و اگر در شخص چنين قابليتى هم نبود و ظلمت گناهان ، آن نشان از نور و نوشته را از پيشانى محو كرده باشد و در ميان اهل محشر مبتلا باقى بماند، اميد به نجات او، از راه ديگرى وجود دارد و آن اين است كه در روز قيامت خطاب مى آيد كه شيعه آل محمد در كجاست ؟ آنگاه گردن هايى از ميان مردم كشيده مى شود كه جز خدا آنها را شمارش نمى كند. سپس ندا مى آيد زائران قبر حسين بن على كجا هستند؟ در آن هنگام مردمى بپا مى خيزند، آنگاه به آنها گفته مى شود، دست كسانى را كه دوست داريد بگيريد و وارد بهشت بشويد.
شخص زائر دست هر كس را كه دوست دارد، مى گيرد، تا جايى كه كسى به او مى گويد، من روزى براى تو، فلان كار را كردم ، كه دست او را هم بدون هيچ مانعى مى گيرد.
اگر حتى در تو چنين قابليتى هم نبود و تو شايستگى آن را نداشتى كه دستت را بگيرند، اميد آنكه از طريق ديگرى نجات پيدا كنى وجود دارد و آن هنگامى است كه نداى خاص ديگرى مى آيد. در حديث معتبر از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: چون روز قيامت شود، منادى ندا دهد كه زائران حسين بن على كجا هستند؟ آنگاه گردن هايى از ميان مردم كشيده مى شود كه جز خداوند آنها را شمارش نمى كند، سپس از آنها مى پرسند، شما از زيارت قبر حسين چه قصد و چه منظورى داشتيد؟ در جواب مى گويند: اى خدا! اين كار را به خاطر عشق به پيامبر خدا و على و فاطمه عليهم السلام از امام حسين عليه السلام به خاطر اعمالى كه درباره ايشان مرتكب شدند، انجام داديم . به آنها گفته مى شود: محمد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام اينجا هستند، به آنها ملحق شويد، شما در درجاتشان با آنها هستيد، به زير لواى رسول خدا صلى الله عليه وآله درآييد. اين پرچم در دست حضرت على عليه السلام مى باشد و زائران از هر طرف در زير آن قرار مى گيرند.
اى گناهكاران ! اگر از زائران حسين عليه السلام هستيد و اين شايستگى را از دست داده ايد كه پيامبر صلى الله عليه وآله و جبرئيل عليه السلام به سوى شما بيايند و دست شما را بگيرند و از شدايد و سختى ها نجات دهند، و اگر كسى دست شما را نگرفت تا وارد بهشت بشويد و حتى اگر قابليت اين را نداشتيد كه به اين پيام پاسخ دهيد و برخيزيد و به زير پرچم درآييد، باز هم از آثار زيارت حسين عليه السلام و توسل به آن حضرت نااميد نشويد و منتظر نجات و رهايى در حالت ديگرى باشيد كه در محشر واقع مى شود، كه همان حالت رجاى عظيم مى باشد.
بيان مطلب چنين است : حضرت فاطمه سلام الله عليها نسبت به محبانش ‍ در محشر كيفيت خاصى دارند و براى ايشان لباس مخصوصى است به نام حلة الكرامة كه با آب حيوان آميخته شده و بر روى آن ، هزار لباس از لباس هاى بهشتى است و بر روى آن با خط سبز نوشته شده است . همچنين قبه اى از نور الهى بر بالاى سر دارند كه ظاهرش از باطنش و باطنش از ظاهرش پيداست و تاجى از نور دارند كه 70 ركن است و هر ركنى مزين به در و ياقوت است و مانند ستاره درخشان نورافشانى مى كند و هنگام ورود به محشر، سوار بر شترى از شترهاى بهشتى است كه آن شتر از هر جهت مزين شده و جبرئيل عليه السلام آن را مى راند و با صداى بلند خطاب مى كند: نگاه هاى خود را بركشيد تا فاطمه دختر پيامبر بگذرد. استقبال كنندگان آن حضرت نيز داراى ويژگى خاصى هستند و از بهشت مى باشند. در روايت است كه دوازده هزار حورى كه قبل از آن از كسى استقبال نكرده اند، به استقبال حضرت فاطمه مى آيند. هر يك از اين حوريان مشعلى از نور به دست دارند و تاجى از جواهر به سر. سپس مريم دختر عمران به همره هفتادهزار حورى از ايشان استقبال مى كند. بعد مادرش خديجه سلام الله عليها در ميان هفتاد هزار فرشته كه هر يك در دست خود پرچم هايى دارند كه بر روى آنها الله اكبر نوشته شده ، از ايشان استقبال مى كند. بعد نوبت به حوا و آسيه مى رسد كه با هفتاد هزار فرشته به استقبال مى آيند.
محل جلوس آن حضرت نيز ويژگى خاصى دارد؛ منبرى از نور براى ايشان برپا مى شود كه هفتاد پله دارد، و در ميان پله ها ملائكه به صف ايستاده اند؛ و در روايت هاى بسيار آمده است كه با خود لباسى آغشته به خون دارند، و در برخى زا روايات آمده كه با خود پيراهن حسين عليه السلام را كه آغشته به خون اوست ، دارند.
نحوه دادخواهى آن حضرت نيز به شيوه خاصى است . آن حضرت در وسط زمين محشر مى گويد: اى خدا! حسن و حسين را به من بنمايان ! حسين عليه السلام در حالى كه ايستاده و سر در بدن ندارد و از رگ هايشان خون جارى است براى ايشان نمايان مى شود، چون حسين عليه السلام را اين گونه مى بيند فريادى مى كشد و از روى شتر به زمين مى افتد. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هنگام بيان اين مطلب فرمود: من نيز به خاطر فاطمه فرياد مى زنم و ملائكه نيز به همان خاطر فرياد مى زنند. در برخى از روايات است كه حسين عليه السلام در حالى كه سر خود را در دست دارد، مى آيد و چون فاطمه عليهاالسلام او را مى بيند، چنان فريادى مى زند كه تمام ملائكه مقرب و پيامبران مرسل و مؤ منان گريه مى كنند. سپس فاطمه عليهاالسلام شروع به دادخواهى مى كند و پيراهن حسين عليه السلام را روى دست مى گيرد و مى گويد: خدايا! اين پيراهن فرزندم حسين است .
چنين خصوصيتى از خصايص حسين عليه السلام است ؛ چرا كه روز قيامت ، روز جزاى اعمال مى باشد، امام حسين عليه السلام به تنهايى مى ايستد در حالى كه سر در بدن ندارد و از رگ هايش خون مى ريزد، همان طور كه در دنيا واقع شد؛ و اين صحنه قلب زهراء سلام الله عليها را مى سوزاند و پيراهن را به عنوان دليل و حجت قرار مى دهد، يا به خاطر اينكه آثار پارگى به وسيله شمشيرها، نيزه ها و تيرها در آن وجود دارد و يا به آن خاطر كه آن را از بدن مبارك حسين عليه السلام به غارت بردند؛ كه اين كار فجيع تر از زخم هاست . در آن هنگام خداوند از قاتلان حسين عليه السلام و فرزندان آنها و فرزندان فرزندان آنها كه نسبت به اعمال پدرانشان راضى بوده اند، انتقام مى گيرد. سپس شعله سياهى از جهنم زبانه مى كشد و آنها را مى بلعد، آن طور كه پرنده ، دانه را مى چيند و گرفتار عذابى مى شوند كه در جهنم براى آنها تدارك ديده شده است . آنگاه حضرت فاطمه شفاعتشان داراى ويژگى خاصى است - كه ما اين حديث را به همين منظور ذكر كرديم و اينجاى مطلب منظور ماست كه - خطاب به ايشان گفته مى شود: يا فاطمه ! حاجت خود را بخواه .
مى گويد: خداى من ! شيعيان مرا درياب . خداوند مى فرمايد: آنها را آمرزيدم .
حضرت فاطمه مى گويد: اى خدا! شيعيان فرزندم را هم درياب . خداوند مى فرمايد: آنها را هم آمرزيدم . حضرت زهراء عرض مى كند: شيعيان شيعيان مرا هم درياب . از جانب خدا خطاب مى رسد: حركت كن ، هر كس ‍ به تو متوسل شود، با تو است .
حضرت به راه مى افتد و همه آنها بر مى خيزند و به همراه ايشان حركت مى كنند.
پس اى كسانى كه قبر فرزند فاطمه سلام الله عليها را زيارت كرده ايد و آن حضرت را با گريه بر فرزندش كمك و يارى نموده ايد! اگر اين شايستگى را نيافتيد كه پيامبر دست شما را بگيرد و نجات دهد و يا هنگامى كه منادى ندا مى دهد، نتوانستيد برخيزيد، بدانيد كه در چنين حالتى و هنگام شفاعت فاطمه ، در عذاب و سختى ها باقى نمى مانيد، زيرا آنگاه كه فاطمه خطاب به خدا مى گويد شيعيان مرا درياب ، شامل حال شما مى شود و اگر اين خطاب شامل حال شما نشود، آنگاه كه از خدا مى خواهد شيعيان شيعيان او را هم بيامرزد، شامل شما خواهد شد. مگر نه اين است كه تو حداقل يكى از شيعيان آن حضرت را دوست دارى . حتى اگر اين حالت هم شامل تو نشود؛ اين فرمايش حضرت حق به فاطمه سلام الله عليها كه هر كس به تو متوسل شود، با تو است ، شامل حالت خواهد شد. و چه توسلى محكمتر از زيارت فرزندش حسين عليه السلام و گريه بر آن حضرت ؛ چرا كه حضرت زهراء سلام الله عليها به آنچه كه به حسين تعلق دارد، اهتمام دارند.
بنابراين من گمان ندارم ، بعد از آنكه حضرت فاطمه به طرف بهشت حركت مى كند، تو در سرزمين قيامت باقى بمانى و به همراه ايشان به راه نيفتى ، در حالى كه حسين عليه السلام را زيارت كرده باشى . با اين وجود اگر به خاطر شدت تاءثير گناهانت ، مى ترسى كه حتى نسبت به اين حالت هم دچار ياءس ‍ و نااميدى شوى و بعد از آن در محشر معذب و گرفتار باقى بمانى ، و هيچ راهى نيست جز اينكه تو را به جهنم ببرند، اگر دچار چنان عذابى شدى ، باز هم نااميد نشو، زيرا حسين عليه السلام به ديدار تو خواهد آمد. كه اين وضعيت آخرين اوقات ملاقات آن حضرت از كسانى است كه او را زيارت كرده باشند؛ زيرا از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: هر كس مرا زيارت كند؛ بعد از وفاتش او را زيارت مى كنم و اگر او را در آتش بيابم ، او را بيرون مى آورم . چنين حالتى ، آخرين حالت رهايى براى پست ترين زائر آن حضرت و گناه كارترين آنها است .