شهید آگاه

آيت الله العظمي صافي

- ۱ -


با خواننده

شايد برخي بگويند: در اين موقع كه اسلام از هر سو مورد هجوم استعمارگران و مزدوران آنها شده، و شرق و غرب با سلاح‎هاي خطرناك سياسي، اقتصادي، فرهنگي، جنگي، موجوديت جامعه مسلمانان را تهديد كرده، و اجتماعات اسلامي را به صورت اجتماعات بيگانگان و كفار درآورده، و مكتب‎هاي استثماري آنان هر روز بر توسعه تبليغات خود خصوص در بين طبقه جوان مي‎افزايند، و افكار آنها را منحرف مي‎كنند، و كوشش مي‎نمايند مباني دين اسلام را از ريشه قطع سازند، و اين همه مطبوعات گمراه كننده‎اي كه اساس اسلام و تربيت مذهبي را ترويج مي‎كنند، شب و روز به صورت، كتاب، نشريه، ترجمه، مجله، روزنامه، كتاب‎هاي...و و.در دسترس مسلمانان گذارده مي‎شود، و اختلافات و جدايي‎هاي گوناگون، جامعه مسلمانان را به سوي انقراض سوق مي‎دهد، پرداختن به گفتگوهايي مانند بحث پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد، جز هيزم ريختن در آتش اختلافات چه ثمري دارد؟ و چه دردي را درمان مي‎نمايد؟

ما بايد بكوشيم اختلاف را كم كنيم، و اتحاد خود را محكم‎تر، و فاصله‎ها را از ميان برداريم، و در برابر اين سيل بنيان كن الحاد و غرب زدگي، و اين تبليغات مسموم، و اين تقويت هايي كه از مليت‎هاي ديگر، در داخل جوامع اسلامي مي‎شود، و مراسم و آثار و خرافات آنها را احياء مي‎گرداند سدي بسازيم. فكري بكنيم. همكاري‎هاي مؤثري بوجود بياوريم، و از اصول و قدر جامع و مشترك اسلامي پاسداري كنيم.

بايد افكار جوانان را روشن كرد، و حقايق اسلام را در اقتصاد، سياست، اجتماع، اخلاق، تربيت و تعليم، به طور قابل درك در دسترس آنان گذارد تا بدانند تمام خواسته‎هاي انساني آنها را تعاليم اسلامي تأمين كرده است، و آنها را از تشنج فكري، و بحث در پيرامون موضوعات كم فايده و درجه 2 بر كنار سازيم.

اين مناقشات سبب مي‎شود دشمناني كه براي از پا انداختن شجره طيبه توحيد اسلامي، و خداپرستي مشغول فعاليت هستند چيره‎تر شده، و فارغ البال‎تر بكار خود ادامه دهند.

امروز بحث‎هايي كه سبب بروز نگراني و ناراحتي و سستي، و دو دستگي شود به هيچ وجه مصلحت نيست، و با اين گرفتاري‎هايي كه داريم فرصت اين سلسله تحقيقات را نداريم، بايد مصراً از آن پرهيز كرد، اين اختلافات داخلي هر چه هم جزيي و اندك باشد جبهه مبارزه با دشمنان خارجي را ضعيف مي‎سازد، و به سود بيگانگان، و به سوي هدف‎هاي خائنانه آنها جلو خواهد رفت:

اين دلسوزي و خيرخواهي بسيار ارزنده و قابل توجه است، و ما هم به اين تفصيل آنرا شرح داديم تا خوانندگان ارجمند به تكاليف خطيري كه در حفظ همگاني، و هم صدايي در راه دفاع از حريم احكام و تعاليم و شعائر اسلام دارند بيشتر توجه فرمايند، و علاوه مي‎سازيم:

ما نبايد مساعي، و كوشش‎هاي دشمنان را در تجزيه، و ايجاد تفرقه و جدايي بين مسلمان‎ها فراموش كنيم.

نبايد زيان‎هايي را كه اختلاف و جدايي براي جامعه ما دارد از نظر دور سازيم.

نبايد اين آيه محكمه كتاب خدا را از پيش چشم خود برداريم:

وَ لاتَنازَعوا فَتَفْشَلوُا وَ تَذْهَبَ ريْحُكُمْ

بيگانگان استعمارگر پس از آنكه كشورهاي اسلام را تجزيه كرده و در هر ناحيه‎اي حكومتي ضعيف ساختند، و مسلمان‎ها را به نام اين حكومت‎ها كه حافظ منافع بيگانه بودند بروي هم واداشتند، و اتحاد اسلامي را با اين حكومت‎ها و سراني كه بر آنها گماشتند به گمان خود غيرممكن ساختند، و مسلمان‎ها را به نام مليت‎هاي كوچك و وطن‎هاي جعلي و غير اصيل بروي هم واداشتند، باز هم ديدند عقائد توحيدي اسلامي اين جامعه را به سوي وحدت مي‎برد، و فكر اتحاد مسلمين يعني اتحاد جهاني و انساني اسلامي از مغزهاي آنها خارج نمي‎شود و عقائد عالي و نجات بخش اسلام اين افرادي را كه بنام وطن و كشور، و رژيم‎هاي گوناگون از هم جدا شده، و با هم بيگانه گشته‎اند يگانه و هم عزم و همرزم مي‎كند.

و بانك:

اَللهُ اَكْبَر

اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ الله

اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ.

فاصله‎هاي جغرافيايي را از ميان مي‎برد.

باز هم مشتركات مسلمانان به قدري زياد و اصيل است كه اين جهات جدايي‎ها، آنها را از هم جدا نكرد، و آنطور كه ملت تونس يك ملت است و ملت هلند مثلا يك ملت و از هم جدا و بيگانه هستند، ملت تونس و ملت مراكش و ملت اندونزي و ملت پاكستان مثلا چهار ملت نشده‎اند و از هم جدا نيستند، مليت اسلامي آنها محفوظ و ثابت است و در برابر مليت اسلامي، مليت تونسي يا مراكشي اعتبار و ارزشي پيدا نكرد، و اصل كريم «انما المؤمنون اخوه» همچنان در بين مسلمانان حاكم و نافذ مانده است.

لذا كوشش مي‎كند و به هر نوع و به هر اسم و رسم شده باز هم نقشه‎هاي خود را دنبال مي‎نمايند تا در كشورهاي اسلامي شعائر و مشتركات را ضعيف سازند، و الزامات و تقيدات اسلامي جامعه را سست نمايند، و عادت و شعائر ديگر را اگر چه از دوران‎هاي جاهليت و اعصار پيش از اسلام آنها باشد ترويج كنند.

به هر حال شبكات استعمار و مكائد و دام‎هاي آن بسيار است.

ما مسلمان‎ها بايد در اين عصر آگاه و هشيار باشيم، و در برابر هجوم اين همه دشمن و تبليغات ضد اسلام كه هزاران صفحات مطبوعات را در دنيا در اختيار دارند ايستاده و آماده دفاع باشيم، و رشد فكري جوانان را از راه ارشاد به تعاليم اسلام تكامل دهيم، و جامعه‎اي هر چه مترقي‎تر و پيشرفته‎تر در علم و اخلاق و صنعت بسازيم.

ما اين دردها را مي‎دانيم، و خدا گواه است كه حتي من ناچيز از احساس اين دردها چقدر رنج مي‎برم و ناراحتي مي‎كشم، و بي‎خوابي دارم.

اما اگر كسي آمد و دانسته يا ندانسته سنگ تفرقه‎اي در بين مردم انداخت چه بايد كرد؟

اگر كسي آمد در يك موضوعي كه فعلا مطرح افكار نيست و افكار به اصطلاح متجدد و پيشرفته هم آنرا پذيرفته، و مترقي‎ترين مكتب جهاد، و عاليترين نمونه مبارزه مردان فضيلت و خيرخواه و نوع دوست و آزادمنش شناخته شده نظري مخالف داد، و در دسترس افكار گذارد و هفت سال عمر خود را بيهوده روي آن گذاشت چه بايد كرد؟

اگر كسي در يك موضوعي كه جزء خون جامعه ما، و ركن موجوديت و بقاء ما است نظر ناهنجاري داد، و با اينكه بزرگان او را نصيحت كردند و از عرضه داشتن اين فكر منع نمودند قبول نكرد و آنرا چاپ و منتشر نمود چه بايد كرد. (اين ناچيز ضعيف نيز برحسب تقاضاى نويسنده محترم شهيد جاويد شايد حدود دو سال پيش به طور سريع و اجمال كتاب ايشان را مطالعه كردم و اساس آنرا غلط دانستم و به طور خيلى مختصر بعض معايب و نواقص آنرا نوشتم، و به ايشان تقديم كردم، و همين تقاضا را از ايشان نمودم و خوشبختانه آن وقت پذيرفته شد، دوباره چرا به فكر انتشار آن افتادند اطلاع ندارم!)

اگر كسي آمد يك مكتب متحرك، و قابل پيروي جامعه ما را از صورت بسيار درخشان و اصيل، و خردپسند و مورد احترام خارج كرد، و با مغلطه و اشتباه كاري (هر چند انشاالله غير عمدي) بي‎ارزش جلوه داد چه كنيم؟

بديهي است در اينجا كه او استبداد به خرج مي‎دهد، و به نصيحت توجه نمي‎كند نمي‎توان ساكت نشست، و چيزي نگفت و از گمراهي افكار در حال و آينده جلوگيري نكرد.

بايد اين سنگ تفرقه را از ميان برداشت، و افكار را آگاه ساخت، و مدافعه با اين سنگ، تشديد اختلاف و جدايي نيست، بلكه جلوگيري از توسعه اختلاف است.

نكته مهم اين است كه موضوع درك حقيقت قيام امام، عليه السلام، از موضوعات كم اهميت و كم فائده و درجه 2 نيست.

ما اسلام را بايد از كجا بشناسيم؟ اسلام را از قرآن و سنت، مكتب اميرالمؤمنين، مكتب سيدالشهداء و مكتب سائر ائمه، عليهم السلام، مي‎شناسيم نهضت امام در قلب مذهب شيعه قرار دارد.

و اگر آنرا نشناسيم اسلام را نشناخته‎ايم، اگر خداي نخواسته در آن اندكي هم گمراه بشويم از حقايق اسلام منحرف شده‎ايم.

امام آئينه اسلام، و نشان دهنده  تعاليم و برنامه‎هاي اسلام است. اگر ما در همين نقطه در اشتباه بيفتيم در درك روح و حقيقت اسلام به اشتباه افتاده‎ايم.

امامت از رؤس تعاليم اسلام، و عقايد ريشه‎دار اين دين است كه پيغمبر، صلي الله عليه و آله، در آغاز بعثت آنرا اعلام كرد، و به آن دعوت مي‎فرمود، و شناختن حقيقت قيام امام، عليه السلام، با شناختن حقيقت معناي امامت ارتباط دارد.

نكته ديگر اين است كه اين سخن هم گاهي يك اشتباه كاري ديگر است. اگر به كسي كه اين گونه طرح‎ها را مي‎دهد، و سنگ تفرقه را مي‎اندازد ايراد كنند كه چرا چنين كردي؟

اين بحث‎ها كمك به هدف‎هاي تفرقه انداز بيگانه است، و با اين طرح شما هيچ دردي را دوا نمي‎كنيد و مكتب امام، عليه السلام، را قابل پيروي‎تر و مترقي‎تر و خردپسندتر نشان نمي‎دهيد، هر چه به او بگويند جا دارد.

اما متأسفانه بسياري يا بيشتر از اين افراد معدود كه اين دلسوزي‎ها را مي‎نمايند به او زبان اعتراض باز نكردند، و با اينكه چند سال است اين فكر را تعقيب مي‎كند او را از اينكار باز نداشتند.

ولي به كسانيكه به او پاسخ مي‎دهند اين اعتراض را مي‎نمايند.

اين اعتراض جز به يك منفي بافي به نفع كساني كه به نحوي از انحاء مي‎خواهند در بنيان استوار جامعه ما خللي وارد سازند تعبير نمي‎شود.

نه. ما بايد به همه جواب بدهيم، و به همه پاسخ بگوييم، و همه مرزها را نگاهداري كنيم، اگر از يك مرزي خوب دفاع و نگاهداري شد، نبايد گفت چرا از اين مرز خوب نگهداري كرديد بايد مرز ديگر را هم كه مورد حمله است نشان داد، و خود شما يا هر كس متخصص و وارد است آن مرز را نگاه بدارد، و گرنه نه ما ديده‎ايم كه هر كس خواست از هر مرزي دفاع كند يا از وقوع رخنه‎اي در اين سد استوار جلوگيري نمايد آن كسانيكه از آن مرز قصد هجوم دارند با اين قماش دلسوزي‎هاي منافقانه و در دست بعد جاهلانه مانع كار او شدند، زيرا دشمن مي‎خواهد همه مرزها بدون دفاع باشد، و مرزداران از بيم تهمت، و اعتراض و...عقب نشيني نمايند.

اين منفي بافي‎ها قرن‎ها است حربه كساني است كه تفرقه درست مي‎كنند و مذهب مي‎سازند، و در حمايت اين دلسوزي‎ها ساخته‎هاي فكر خيانتكار خود را رشد مي‎دهند.

هر كس خواست با هر منكر و فساد و بدعتي مبارزه كند، اين سنگ را جلو پايش انداختند، كه طرف بزرگ مي‎شود، يا چرا با بدعت‎هاي ديگر مبارزه نمي‎نمايي؟ چرا امروز مي‎گويي، و ديروز نگفتي؟ چرا امسال مي‎گويي و پارسال حرفي نزدي؟

برخي هم براي اينكه از زحمت شركت در خدمت به اسلام و دفاع از حريم دين خلاص شوند، مردم را نا اميد مي‎سازند، و كوشش‎ها را بي‎ثمر مي‎شمارند. مي‎گويند: فايده‎اي ندارد، و به جايي نمي‎رسد و اكنون وقت اين حرفها نيست.

اين افراد هم بيشتر كساني هستند كه خودشان در هيچ جهادي شركت ندارند، و بهتر مي‎دانند كه لزوم هيچ گونه مبارزه‎اي عنوان نشود تا آنها مسئول نشوند، و از آنان مبارزه و جهاد نخواهند.

ما مي‎خواهيم انشاءالله اهل اين منفي بافي‎ها نباشيم، و به سهم خود به توفيق الهي افكار را روشن، و مسلمانان را به التزامات ديني و اسلامي خود متوجه سازيم، و از همه بخواهيم در اين دنيايي كه تمام جمعيت‎ها و دسته‎هاي مختلف براي سعادت و سربلندي خود تلاش مي‎نمايند بپا خيزند و مجاهدانه، اسلام را كه هدف آن سعادت و سربلندي همگان است ياري كنند.

و نكته سوم اين است كه در موضوع سيدالشهداء، عليه السلام، خصوصاً، يك علاقه‎مندي عاشقانه‎اي همه دارا هستند و قيام و نهضت آن حضرت در دوره سال طرف توجه عموم شيعيان است و هيچ كس نمي‎تواند در مثل اين كتاب بي‎تفاوت بماند و قفل خاموشي بر زبان بزند.

و چهارمين نكته‎اي كه انتقاد از اين كتاب را بيشتر از كتاب‎هاي ديگر لازم مي‎سازد اين است كه: اين كتاب اثري است كه در آينده ممكن است مورد استناد ديگران از خود ما، برخود ما شود، لذا هر گونه انتقاد صحيح پيرامون آن به جا و به مورد است تا در آتيه مورد سوء استفاده بدانديشان نگردد.

پس از اداء اين توضيحات اينرا هم به عرض مي‎رسانم:

در اين كتاب ما قصدي غير از آشكار شدن حق، و دفاع از قيام سيدالشهداء، عليه السلام، نداريم، و نمي‎خواهيم احساسات كسي را برانگيزيم، و يا نويسنده محترم شهيد جاويد را توبيخ يا تحقير كنيم، و اگر در ضمن بعض مباحث گاهي عنان قلم رها شده، و از حدودي كه شخصاً در بحث‎هاي علمي به آن التزام دارم خارج شده باشم معذرت مي‎خواهم، و از خوانندگان محترم خواهشمند است كه در هنگام مطالعه اين عذرخواهي را فراموش نفرمايند، من ترجيح مي‎دهم كه كتاب بنده به عنوان توضيحاتي پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد شمرده شود.

من دوست مي‎دارم نويسنده محترم شهيد جاويد توضيحاتي را كه پيرامون مطالب ايشان داده‎ام منصفانه مطالعه فرمايند، و اميدوارم فاصله‎اي كه بين انديشه ما و فكر ايشان پيدا شده برطرف گردد، و بيش از پيش به هم نزديك شويم، و همه در صف واحد يورش‎هايي را كه از خارج به جهان اسلام و تشيع مي‎شود دفع كنيم انشاالله تعالي.

اِنْ اُريدُ اِلاّ الاِصْلاح مَا استَطَعْتُ وَ ما تَوفِيقي اِلاّ بِاللهِ عَلَيهِ تَوَكَلْتُ وَ اِلَيهِ اُنيبُ.

فَبَشِرْ عِبادِ الَّذِينَ يَستَمِعُونَ الْقَولَ فَيَتَّبَعُون اَحْسَنَهُ اُوْلئكَ الَّذِينَ هَديَهُمُ اللهُ وَ اُوْلئكَ هُمْ اُولُوا الاَلبابِ

(قرآن مجيد سورة الزمر آيه 18)

مِنَ الْمُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ماعاهَدُوأ اللهَ عَلَيهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ وَ مِهنْهُم مَّنْ يَنتَظِرُوَ ما بَدَّلُوْا تَبْديلا.

(قرآن مجيد سورة الاحزاب آيه 23)