سقای تشنگان کربلا

محمدعلی نورائی

- ۵ -


بخش پنجم : کرامت و شفاعت

در این نوشتار سعی شد با استناد به منابع و کتب معتبر، هرچند خلاصه و کوتاه به جنبه های مختلف زندگانی پربرکت حضرت ابوالفضل العباس و همین طور مقام شفاعت آن بزرگوار اشاره کنیم، در مورد کرامات آن حضرت و عنایات ویژه قمر بنی هاشم علیه السلام نسبت به همه بندگان خدا، قطع نظر از اعتقاد و مذهبشان که به درگاه او متوسل شدند، زبانزد خاص و عام است و در این میان عنایت آن حضرت نسبت به شیعیان و محبان اهل بیت در کتب معتبر به آن پرداخته شده و در منابر وعظ و خطابه که به مناسبت مجالس سوگواری سرور و سالار شهیدان و مخصوصا در ماه محرم تشکیل می شود، توسط سخنرانان و وعاظ و خطبا به طور مفصل به آن اشاره می کنند. ما برای رعایت اختصار و به قصد تبرّک و تیمّن به یک نمونه از کرامات و عنایت ویژه ای که آن حضرت نسبت به فرزند یکی از شیعیان و محبان اهل بیت داشته اشاره می کنیم. در کتاب کرامات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام تحت عنوان مقام شفاعت مطلبی آورده شده که در این قسمت به طور کامل آن را نقل می کنیم.

مقام شفاعت

آیة اللّه حاج میرزا هادی خراسانی در کتاب «معجزات و کرامات» می نویسد:

عالم ربّانی حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی چنین نقل کرد که: مرا دوستی صمیمی بود که با هم در درس «صاحب جواهر» حاضر می شدیم. او برایم داستان شگفت زیر را در مورد مقام والای حضرت باب الحوائج علیه السلام تعریف کرد:

یکی از تجّار معروف که رئیس خانواده «الکبّه» در زمان خود بود، پسری داشت نیکو صورت و مؤدّب و مادر آن جوان عَلَویه ای محترم بود، و آن تاجر جز آن جوان نورس فرزند دیگری ندشت. اتفاقا آن جوان در کربلا به مرض شدیدی دچار شد و شاید ناخوشی او حصبه «تیفوس» بود. مرض او به قدری سخت شد که به حال مرگ و احتضار افتاد و مدّتی نگذشت که درگذشت.

پس بستگانش، چشم و انگشت پاهای او را مانند شخص مرده بستند و آماده مراسم تدفین گشتند. پدرش با حالتی نزار و در نهایت تأثّر از اندرون خانه به بیرونی رفته بود و بر سر و سینه اش می زد. علویه محترمه - مادر آن جوان - نیز به حرم مطهّر حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام مشرّف شده بود و از کلیددار آستانه خواهش نمود که اجازه دهد شب را تا صبح در حرم مطهّر بماند و متوسّل به آن حضرت شود.

کلیددار نخست قبول نمی کرد ولی وقتی علویه حال خود را بیان نمود و گفت وضع پسر من به گونه ای است که چاره ای جز توسّل به حضرت باب الحوائج علیه السلام ندارم، کلیددار تقاضایش را پذیرفت.

شیخ راوی در ادامه گوید:

همان شب من مشرّف به کربلا شدم و ابدا از جریان حال تاجر «الکبّه» و بیماری فرزندش اطلاعی نداشتم. در همان شب، خواب دیدم که مشرّف به حرم مطهّر حضرت سیدالشهداء علیه السلام شده ام. از طرف مرقدِ «حبیب بن مظاهر» وارد شدم. دیدم فضای بالای سر حرم از زمین و آسمان و فضا تمام مملوّ از ملائکه است و در مسجد بالاسر تختی از نور گذاشته اند و حضرت رسالت مآب صلی الله علیه و آله و حضرت شاه ولایت امیرمؤمنان علیه السلام بر تخت نشته اند.

در آن هنگام فرشته جلو رفت و عرض کرد:

«السَّلامُ علیک یا رسولَ اللّه ! السَّلامُ علیک یا خاتَمَ النّبیین»!

آن گاه گفت:

حضرت باب الحوائج، ابوالفضل العبّاس علیه السلام عرض می کند:

«یا رسول اللّه ! علویه، عیال حاجی الکبّه، پسرش به سختی مریض است و به من متوسّل شده؛ شما به درگاه الهی دعا فرمایید تا حق سبحانه و تعالی او را شفا عطا فرماید».

حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله ، دست به دعا برداشت. بعد از لحظه ای فرمود:

«مرگ این جوان مقدّر است و چاره ای نیست».

فرشته بازگشت. بعد از لحظه ای دیگر فرشته دیگری آمد و سلام کرد و پیغامی به همان قِسم آورد.

مجددا حضرت ختمی مآب صلی الله علیه و آله دست به آسمان بالا نمود و از درگاه خداوند متعال شفای جوان را طلبید، ولی باز لحظه ای نگذشت که سر فرود آورد و فرمود:

«مردن این جوان مقدّر است».

شیخِ راوی داستان گوید:

ناگهان دیدم ملائکه حاضر در حرم یک مرتبه به جنبش آمدند و ولوله ای عظیم و هلهله ای شدید در میان آنها افتاد!

با تعجّب و حیرت تمام پرسیدم: «چه خبر شده»؟!

چون نظر کردم، دیدم حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام خودشان تشریف آوردند؛ با همان حالتِ وقت شهادت در کربلا! یعنی با پیکری غرقه به خون و بدون دست.

آری جهت اضطراب ملائکه این بود که طاقت دیدن آن حالت را از قمر بنی هاشم علیه السلام نداشتند.

حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام پیش آمد و مقابل رسول اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفت و عرض نمود:

«السّلامُ علیک یا رسول اللّه ! السّلام علیک یا خیرَ المرسلینَ»!

«فلان زن علویه توسّل به من پیدا کرده و شفای فرزندش را از من می خواهد. شما به درگاه کبریایی عرض نمایید که یا این جوان را شفا مرحمت فرماید و یا آنکه لقب «باب الحوائج» را از من بگیرد».

چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این سخن جانسوز را از آن سرور شنید، دیدگان مبارکش پر از اشک شد و آن گاه روی مبارک به حضرت امیرمؤمنان علیه السلام نمود و فرمود:

«یا علی! تو هم با من در دعا همراهی کن».

پس هر دو بزرگوار دست به دعا بلند کردند و متوجّه درگاه احدیت شدند. بعد از لحظه ای ملکی از آسمان نازل گردید و به خدمت حضرت رسالت مآب مشرّف گشته، سلام نمود و سلام حقّ سبحانه و تعالی را ابلاغ نمود و عرض کرد:

«خداوند متعال می فرماید، هرگز لقب «باب الحوائج» را از عباس نمی گیرم و جوان را شفا عطا نمودم».

شیخ راوی که این خواب را دیده بود گوید:

فورا از خواب بیدار شدم، چون اصلاً خبری از این قضیه به هیچ وجه نداشتم؛ بسیار متعجب شده بود. با خود گفتم: البته این خواب صدق و راست و صحیح است و قطعا سرّی در آن هست.

برخاستم و دیدم سحرگاه است و یک ساعت به صبح مانده و چون فصل تابستان بود، به سمت خانه حاجی الکبّه روانه شدم.

چون وارد خانه او شدم، آن مرد تاجر را دیدم که در میان خانه راه می رود و بر سر و صورت می زند و سوگواری می کند. جوان را نیز در اتاقی تنها گذاشته بودند، زیرا مرگش محسوس و محقّق بود و چشم و انگشت پاهای او را بسته بودند.

به حاجی گفتم: «تو را چه می شود؟!».

گفت: «دیگر چه می خواهی بشود؟!».

دست او را گرفتم و گفتم:

«آرام باش و همراه من بیا؛ پسرت کجاست؟ حق تعالی او را به برکت قمر بنی هاشم علیه السلام شفا داد و دیگر خوفی و خطری در او نیست».

مرد تاجر غرق در تعجب و حیرت شد، که من از کجا جریان فرزند او را می دانم با اینکه هنوز صبح نشده است!

پس مرا به اتاق جوان بیمار که او را مرده می پنداشت برد. چون وارد شدیم، دیدم به قدرت کامله الهیه جوان نشسته است!

پدرش که این حالت را دید بی اختیار به طرفش دوید و او را در آغوش گرفت در حالتی که از شوق می گریست و زبانش بند آمده بود.

جوان فریادش برآمد که گرسنه ام! خوراک بیاورید.

آری، چنان مزاجش رو به بهبودی رفت که گویا ابدا مرض و دردی بر او عارض نشده است. (56)

بخش پیوست

زیارتنامه حضرت ابوالفضل العباس و زیارت جامعه کبیره

در این بخش زیارتنامه قمر بنی هاشم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را که در کتب معتبر شیعه همچون کتاب شریف مفاتیح الجنان تألیف محدث عالیقدر جناب آقای حاج شیخ عباس قمی قدس سره و نیز کتاب ادب الزائر تألیف مرجع عالیقدر حضرت آیة اللّه العظمی جناب آقای حاج شیخ عبدالحسین امینی نجفی قدس سره آمده است را می آوریم.

زیارتنامه حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام

مزار حضرت عباس علیه السلام را، که بر کناره فرات مقابل حرم حسینی علیه السلام است، زیارت کن به این صورت که بر در حرم می ایستی و می گویی:

سَلامُ اللّه وَسَلامُ مَلائِکتِهِ المُقرَّبِینَ وأنبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وَعِبَادِهِ الصّالِحینَ وَجَمِیعِ الشُّهداءِ والصِّدِّیقِینَ (وَ)الزّاکیاتُ الطَّیبَاتُ فِیما تَغتَدِی وَتَرُوحُ عَلَیک یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ أشْهَدُ لَک بِالتِّسْلِیمِ وَالتَّصْدِیقِ وَالوَفَاءِ والنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ الِهِ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ المُنْتَجَبِ وَالدَّلِیلِ الْعالِمِ والْوَصِی المُبَلِّغِ وَالمَظلُومِ المُهْتَضَمِ، فَجَزَاک اللّه عَن رَسُولِهِ وَعَن أمِیرِالمُؤمِنِینَ وَعَنِ الحَسَنِ والحُسَینِ صَلَواتُ اللّه عَلَیهِمْ أفْضَلَ الجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأعَنْتَ فَنِعْمَ عُقبَی الدّارِ، لَعَنَ اللّه مَن قَتَلَک وَلَعَنَ اللّه مَنْ جَهِلَ حَقّک وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِک وَلَعَنَ اللّه مَن حَالَ بَینَک وَبَینَ مَاءِ الفُرَاتِ، أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَأنّ اللّه مُنْجِزٌ لَکمْ مَا وَعَدَکم، جِئْتُک یابنَ أمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَافِداً إلَیکمْ وَقَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکمْ وَتَابِعٌ وَاَنا لَکمْ تَابِعٌ وَنُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یحْکمَ اللّه وَهُوَ خَیرُ الْحَاکمِینَ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکم، إنِّی بِکمْ وَبِإیابِکمْ مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَبِمَن خَالَفَکمْ وَقَتَلکمْ مِنَ الْکافِرِینَ قَتَلَ اللّه أُمّةً قَتَلتْکمْ بِالاْءیدِی والاْءلْسُنِ.

سپس داخل شو و خود را به ضریح بچسبان و بگو:

اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه الْمُناصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أوْلِیائهِ الذَّابُّونَ عَنْ أحِبَّائِهِ فَجزَاک اللّه أفْضَلَ الْجَزَاءِ وَأکثَرَ الْجَزَاءِ وَاَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَأوْفَی جَزَاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبَیعَتِهِ وَاسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَأطَاعَ وُلاةَ أمْرِهِ أشْهَدُ أنَّک قَدْ بَالَغْتَ فِی النّصِیحَةِ وَأعْطَیتَ غَایةَ الَْمجْهُودِ فَبَعَثَک اللّه فِی الشُّهَداءِ وَجَعَلَ رُوحَک مَعَ أَروَاحِ السُّعَدَاءِ وَأعْطَاک مِنْ جِنَانِهِ أفسَحَهَا مَنْزِلاً وَأفْضَلَهَا غُرَفاً وَرَفَعَ ذِکرَک فِی عِلِّیینَ وَحَشَرَک مَعَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقاً أشْهَدُ أنّک لَمْ تَهِنْ ولَمْ تَنْکلْ وَأنَّک مَضَیتَ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أمْرِک مُقْتَدِیاً بِالصّالِحِینَ وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیینَ فَجَمَعَ اللّه بَینَنَا وَبَینَک وَبَینَ رَسُولِهِ وأولِیائِهِ فِی مَنَازِلِ الُمخْبِتِینَ فَاِنّهُ أرْحَمَُ الرّاحِمِینَ.

آن گاه به جانب سر حضرت برگرد و دو رکعت نماز بگزار و پس از آن هرچه خواستی نماز بخوان و بسیار دعاکن و به دنبال این چند رکعت بگو:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَلاتَدَعْ لِی فِی هذَا الْمَکانِ الْمُکرَّمِ وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ وَلا مَرَضاً إلاّ شَفَیتَهُ ولاَ عَیباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَلا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَلا خَوْفاً اِلاّ آمَنْتَهُ وَلاَ شَمْلاً اِلاّ جَمَعْتَهُ وَلا غَائِباً اِلاّ حَفِظْتَهُ وَأدْنَیتَهُ وَلا حَاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةِ لَک فِیهَا رِضی وَلِی فِیهَا صَلاحٌ اِلاّ قَضَیتَهَا یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.

سپس به طرف ضریح برگرد و نزد پاهای حضرت بایست و بگو:

اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ سَید الْوَصِیینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ أوَّلِ الْقَومِ إسْلاماً وَأقْدَمِهِمْ إیمَاناً وَأقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللّه وَأحْوَطِهِمْ عَلَی الاْءسْلامِ أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءخِیک فَنِعْمَ الاْءخُ الْمُواسِی فَلَعَنَ اللّه اُمَّةً قَتَلَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً ظلَمَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْک الَْمحارِمَ وَانْتَهَکتْ حُرْمَةَ الاْءسلامِ فَنِعْمَ الصّابِرُ الُْمجاهِدُ الُْمحَامِی النّاصِرُ وَالاْءخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ الُْمجِیبُ اِلی طَاعَةِ رَبِّهِ الرّاغِبُ فِیما زَهِدَ فِیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِیلِ وَالثَّناء الْجَمِیلِ وَاَلْحَقَک اللّه بِدَرجَةِ آبائِک فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ، اَللّهُمَّ إنّی تَعَرّضْتُ لِزِیارَةِ أوْلِیائِک رَغْبَةً فِی ثَوابِک وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِک وَجَزِیلِ اِحْسَانِک فَأسْألُک أنْ تُصَلّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً وَعَیشِی بِهِمْ قَارّاً وَزِیارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً وَحَیاتِی بِهِمْ طَیبَةً وأدرِجْنِی إدْراجَ الْمُکرَمِینَ واجْعَلْنِی مِمَّنْ ینْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشَاهِدِ أحِبّائِک مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَسَتْرَ الْعُیوبِ وکشْفَ الْکرُوبِ اِنَّک أهْلُ التّقْوی وأهْلُ الْمَغفِرَةِ.

وداع حضرت عبّاس علیه السلام

چون خواهی وداع کنی آن حضرت را، پس برو به نزد قبر شریف و بگو این را که روایت ابوحمزه ثمالی است و علما نیز آن را ذکر کرده اند:

أسْتَوْدِعُک اللّه وأسْتَرْعِیک وَأقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ آمَنّا بِاللّه وَبِرَسُولِهِ وَبِکتَابِهِ وَبِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِاللّه اَللّهُمَّ فَاکتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ اَللّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی قَبْرَ ابْنِ أخِی رَسُولِک صَلَّی اللّه عَلیهِ وَآلِهِ وارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أبَدَاً ما أبْقَیتَنِی وَاحْشُرْنِی مَعَهُ وَمَعَ آبَائِهِ فِی الْجِنَانِ وَعَرِّفْ بَینِی وَبَینَهُ وَبَینَ رَسُولِک وَأوْلِیائِک اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَوَفَّنِی عَلَی الاْءیمانِ بِک والتَّصْدِیقِ بِرَسُولِک وَالْوِلایةِ لِعَلِی بْنِ أبِی طالِبٍ وَالاْءئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَالْبَرَائَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ فَإنِّی قَدْ رَضِیتُ یا رَبِّی بِذلِک وَصَلَّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍَ وآلِ مُحَمَّدٍ.

آن گاه برای خود و پدر و مادر و برادران و خواهران مؤمنت دعا کن. (57)

زیارت جامعه کبیره

شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه (58) و عیون اخبار الرضا، از موسی بن عبدالله نخعی روایت کرده که گفت به خدمت حضرت امام علی النّقی علیه السلام عرض کردم که یابن رسول اللّه مرا زیارتی بلیغ تعلیم فرما، که کامل باشد و هرگاه خواستم یکی از شما را زیارت کنم آن را بخوانم. فرمود که چون به درگاه رسیدی بایست و شهادتین را بگو:

«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ».

و با حال غسل باش و چون داخل حرم شدی و قبر را دیدی بایست و سی مرتبه «اَللّه اکبَر» بگو، پس اندکی با آرامش دل و تن راه برو و گامها را نزدیک یکدیگر بگذار، سپس بایست و سی مرتبه «اَللّه اکبَر»بگو. آن گاه نزدیک قبر مطهّر برو و چهل مرتبه «اَللّه اکبَر» بگو تا صد تکبیر تمام شده باشد، و شاید چنانکه مجلسی اول گفته، وجه تکبیر این باشد که چون اکثر طباع به غُلوّ مایلند، از عبارات امثال این زیارت به غُلوّ نیفتند یا از بزرگی حق - سبحانه و تعالی - غافل شوند یا غیر اینها. پس بگو:

«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفَ الْمَلاآئِکةِ، وَ مَهْبِطَ الْوَحْی، وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَ خُزّانَ الْعِلْمِ، وَ مُنْتَهَی الْحِلْمِ، وَ اُصُولَ الْکرَمِ، وَ قادَةَ الاْءُمَمِ، وَاَوْلِیآءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الاْءَبْرارِ وَ دَعآئِمَ الاْءَخْیارِ، وَ ساسَةَ الْعِبادِ، وَ اَرْکانَ الْبِلادِ، وَ اَبْوابَ الاْءیمانِ، وَ اُمَنآءَ الرَّحْمنِ، وَ سُلالَةَ النَّبِیینَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ، وَ عِتْرَةَ خِیرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلی اَئِمَّةِ الْهُدی، وَ مَصابیحِ الدُّجی، وَ اَعْلامِ التُّقی، وَذَوِی النُّهی، وَ اُولِی الْحِجی، وَ کهْفِ الْوَری، وَ وَرَثَةِ الاْءَنْبِیآءِ، وَالْمَثَلِ الاْءَعْلی، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنی، وَ حُجَجِ اللّه عَلی اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْءخِرَةِ وَالاْءُولی، وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلی مَحآلِّ مَعْرِفَةِ اللّه ، وَ مَساکنِ بَرَکةِ اللّه ، وَ مَعادِنِ حِکمَةِ اللّه ، وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللّه ، وَ حَمَلَةِ کتابِ اللّه ، وَ اَوْصِیآءِ نَبِی اللّه ، وَ ذُرِّیةِ رَسوُلِ اللّه صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَآلِهِ، وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ اِلَی اللّهِ، وَالاْءَدِلاّءِ عَلی مَرْضاتِ اللّهِ، وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّه ، وَالتّامّینَ فی مَحَبَّةِ اللّه ، وَالُْمخْلِصینَ فی تَوْحیدِ اللّه ، وَالْمُظْهِرینَ لاِءَمْرِ اللّه وَ نَهْیهِ، وَ عِبادِهِ الْمُکرَمینَ، الَّذینَ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِاَمْرِهِ یعْمَلُونَ، وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَی الاْءَئِمَّةِ الدُّعاةِ، وَالْقادَةِ الْهُداةِ، وَالسّادَةِ الْوُلاةِ، وَالذّادَةِ الْحُماةِ، وَ اَهْلِ الذِّکرِ وَ اُولِی الاْءَمْرِ، وَ بَقِیةِ اللّه وَ خِیرَتِهِ، وَ حِزْبِهِ وَ عَیبَةِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ وَ بُرْهانِهِ وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ کما شَهِدَ اللّه لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلاآئِکتُهُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَ رَسوُلُهُ الْمُرْتَضی، اَرْسَلَهُ بِالْهُدی وَدینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ، وَ اَشْهَدُ اَنَّکمُ الاْءَئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِیونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ، الْمُطیعُونَ لِلّهِ، الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ، الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ، الْفآئِزُونَ بِکرامَتِهِ، اِصْطَفاکمْ بِعِلْمِهِ، وَارْتَضاکمْ لِغَیبِهِ، وَاخْتارَکمْ لِسِرِّهِ، وَاجْتَبیکمْ بِقُدْرَتِهِ، وَ اَعَزَّکمْ بِهُداهُ وَ خَصَّکمْ بِبُرْهانِهِ، وَانْتَجَبَکمْ لِنُورِهِ، وَ اَیدَکمْ بِرُوحِهِ، وَ رَضِیکمْ خُلَفآءَ فی اَرْضِهِ، وَ حُجَجاً عَلی بَرِیتِهِ، وَ اَنْصاراً لِدینِهِ، وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکمَتِهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْیهِ، وَ اَرْکاناً لِتَوْحیدِهِ، وَ شُهَدآءَ عَلی خَلْقِهِ، وَ اَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَ مَناراً فی بِلادِهِ، وَ اَدِلاّآءَ عَلی صِراطِهِ، عَصَمَکمُ اللّه مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکمْ مِنَ الْفِتَنِ، وَ طَهَّرَکمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذْهَبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکمْ تَطْهیراً، فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ، وَ اَکبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَ مَجَّدْتُمْ کرَمَهُ، وَ اَدَمْتُمْ ذِکرَهُ، وَ وَکدْتُمْ میثاقَهُ، وَ اَحْکمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ، وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِی السِّرِّ وَالْعَلانِیةِ، وَ دَعَوْتُمْ اِلی سَبیلِهِ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ بَذَلْتُمْ اَنْفُسَکمْ فی مَرْضاتِهِ، وَ صَبَرْتُمْ عَلی ما اَصابَکمْ فی جَنْبِهِ، وَ اَقَمْتُمُ الصَّلوةَ، وَآتَیتُمُ الزَّکاةَ، وَ اَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْکرِ، وَ جاهَدْتُمْ فِی اللّه حَقَّ جِهادِهِ، حَتّی اَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَینْتُمْ فَرآئِضَهُ، وَ اَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَنَشَرْتُمْ شَرایعَ اَحْکامِهِ، وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ، وَ صِرْتُمْ فی ذلِک مِنْهُ اِلَی الرِّضا، وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضآءَ، وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضی، فَالرّاغِبُ عَنْکمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ لَکمْ لاحِقٌ، وَالْمُقَصِّرُ فی حَقِّکمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَکمْ، وَ فیکمْ وَ مِنْکمْ وَ اِلَیکمْ، وَ اَنْتُمْ اَهْلُهُ، وَ مَعْدِنُهُ، وَمیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکمْ، وَ اِیابُ الْخَلْقِ اِلَیکمْ، وَ حِسابُهُمْ عَلَیکمْ، وَ فَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَکمْ، وَ آیاتُ اللّه لَدَیکمْ، وَ عَزآئِمُهُ فیکمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَکمْ، وَ اَمْرُهُ اِلَیکمْ، مَنْ والاکمْ فَقَدْ والَی اللّه ، وَ مَنْ عاداکمْ فَقَدْ عادَ اللّه ، وَ مَنْ اَحَبَّکمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللّه ، وَ مَنْ اَبْغَضَکمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللّه ، وَمَنِ اعْتَصَمَ بِکمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّه ، اَنْتُمُ [السَّبیلُ الاْءعْظَمُ و [الصِّراطُ الاْءَقْوَمُ، وَ شُهَدآءُ دارِ الْفَنآءِ، وَ شُفَعآءُ دارِ الْبَقآءِ، وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ، وَالاْءیةُ الَْمخْزُونَةُ، وَالاْءَمانَةُ الُْمحْفُوظَةُ، وَالْبابُ الْمُبْتَلی بِهِ النّاسُ، مَنْ اَتیکمْ نَجی، وَ مَنْ لَمْ یاْتِکمْ هَلَک، اِلَی اللّه تَدْعُونَ، وَ عَلَیهِ تَدُلُّونَ، وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ، وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ، وَ بِاَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَ اِلی سَبیلِهِ تُرْشِدُونَ، وَ بِقَوْلِهِ تَحْکمُونَ، سَعَدَ مَنْ والاکمْ، وَ هَلَک مَنْ عاداکمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکمْ، وَضَلَّ مَنْ فارَقَکمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّک بِکمْ، وَ اَمِنَ مَنْ لَجَاَ اِلَیکمْ، وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکمْ، وَ هُدِی مَنِ اعْتَصَمَ بِکمْ، مَنِ اتَّبَعَکمْ فَالْجَنَّةُ مَاْویهُ، وَ مَنْ خالَفَکمْ فَالنّارُ مَثْویهُ، وَ مَنْ جَحَدَکمْ کافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَکمْ مُشْرِک، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیکمْ فی اَسْفَلِ دَرَک مِنَ الْجَحیمِ، اَشْهَدُ اَنَّ هذا سابِقٌ لَکمْ فیما مَضی، وَ جارٍ لَکمْ فیما بَقِی، وَ اَنَّ اَرْواحَکمْ وَ نُورَکمْ وَ طینَتَکمْ واحِدَةٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، خَلَقَکمُ اللّه اَنْواراً، فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ، حَتّی مَنَّ عَلَینا بِکمْ، فَجَعَلَکمْ فی بُیوتٍ اَذِنَ اللّه اَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیهَا اسْمُهُ، وَ جَعَلَ صَلَواتَنا عَلَیکمْ وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایتِکمْ طیباً لِخَُلْقِنا، وَ طَهارَةً لاِءَنْفُسِنا، وَ تَزْکیةً لَنا، وَکفّارَةً لِذُنُوبِنا، فَکنّا عِنْدَهُ مُسَلِّمینَ بِفَضْلِکمْ، وَ مَعْرُوفینَ بِتَصْدیقِنا اِیاکمْ، فَبَلَغَ اللّه بِکمْ اَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَّمینَ، وَ اَعْلی مَنازِلِ الْمُقَرَّبینَ، وَ اَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلینَ، حَیثُ لا یلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَ لا یفُوقُهُ فآئِقٌ، وَ لا یسْبِقُهُ سابِقٌ، وَ لا یطْمَعُ فی اِدْراکهِ طامِعٌ، حَتّی لا یبْقی مَلَک مُقَرَّبٌ، وَ لا نَبِی مُرْسَلٌ، وَ لا صِدّیقٌ وَ لا شَهیدٌ، وَ لا عالِمٌ وَ لا جاهِلٌ، وَ لا دَنِی وَ لا فاضِلٌ، وَ لا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَ لا فِاجِرٌ طالِحٌ، وَ لا جَبّارٌ عَنیدٌ، وَ لا شَیطانٌ مَریدٌ، وَ لا خَلْقٌ فیما بَینَ ذلِک شَهیدٌ، اِلاّ عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ اَمْرِکمْ، وَعِظَمَ خَطَرِکمْ، وَ کبَرَ شَاْنِکمْ، وَ تَمامَ نُورِکمْ وَ صِدْقَ مَقاعِدِکمْ، وَ ثَباتَ مَقامِکمْ، وَ شَرَفَ مَحَلِّکمْ وَ مَنْزِلَتِکمْ عِنْدَهُ، وَ کرامَتَکمْ عَلَیهِ، وَخاصَّتَکمْ لَدَیهِ، وَقُرْبَ مَنْزِلَتِکمْ مِنْهُ، بِاَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی وَ اَهْلی وَ مالی وَ اُسْرَتی، اُشْهِدُ اللّه وَ اُشْهِدُکمْ اَنّی مُؤْمِنٌ بِکمْ وَ بِما آمَنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بَعَدُوِّکمْ وَ بِما کفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَاْنِکمْ وَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکمْ، مُوالٍ لَکمْ وَ لاِءَوْلِیآئِکمْ، مُبْغِضٌ لاِءَعْدآئِکمْ وَ مُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما اَبْطَلْتُمْ، مُطیعٌ لَکمْ، عارِفٌ بِحَقِّکمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکمْ، مُعْتَرِفٌ بِکمْ، مُؤْمِنٌ بِاِیابِکمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکمْ، مُنْتَظِرٌ لاِءَمْرِکمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکمْ، عامِلٌ بِاَمْرِکمْ، مُسْتَجیرٌ بِکمْ، زآئِرٌ لَکمْ، لاآئِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکمْ، مُسْتَشْفِعٌ اِلَی اللّه عَزَّوَجَلَّ بِکمْ، وَ مُتَقَرِّبٌ بِکمْ اِلَیهِ، وَ مُقَدِّمُکمْ اَمامَ طَلِبَتی وَ حَوآئِجی وَ اِرادَتی فی کلِّ اَحْوالی وَ اُمُوری، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکمْ وَ عَلانِیتِکمْ وَ شاهِدِکمْ وَ غآئِبِکمْ وَ اَوَّلِکمْ وَآخِرِکمْ، وَ مُفَوِّضٌ فی ذلِک کلِّهِ اِلَیکمْ، وَ مُسَلِّمٌ فیهِ مَعَکمْ، وَ قَلْبی لَکمْ مُسَلِّمٌ، وَرَاْیی لَکمْ تَبَعٌ، وَ نُصْرَتی لَکمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یحْیی اللّه تَعالی دینَهُ بِکمْ، وَ یرُدَّکمْ فی اَیامِهِ، وَ یظْهِرَکمْ لِعَدْلِهِ، وَ یمَکنَکمْ فی اَرْضِهِ، فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ غَیرِکمْ، آمَنْتُ بِکمْ، وَتَوَلَّیتُ آخِرَ کمْ بِما تَوَلَّیتُ بِهِ اَوَّلَکمْ، وَ بَرِئْتُ اِلَی اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْدآئِکمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالشَّیاطینِ وَ حِزْبِهِمُ الظّالِمینَ لَکمْ، وَ الْجاحِدینَ لِحَقِّکمْ، وَالْمارِقینَ مِنْ وِلایتِکمْ، وَالْغاصِبینَ لاِءِرْثِکمْ، وَالشّآکینَ فیکمْ، وَالْمُنْحَرِفینَ عَنْکمْ، وَ مِنْ کلِّ وَلیجَةٍ دُونَکمْ، وَکلِّ مُطاعٍ سِواکمْ، وَ مِنَ الاْءَئِمَّةِ الَّذینَ یدْعُونَ اِلَی النّارِ، فَثَبَّتَنِی اللّه اَبَداً ما حَییتُ عَلی مُوالاتِکمْ وَ مَحَبَّتِکمْ وَ دینِکمْ، وَ وَفَّقَنی لِطاعَتِکمْ، وَ رَزَقَنی شَفاعَتَکمْ، وَ جَعَلَنی مِنْ خِیارِ مَوالیکمُ، التّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَیهِ، وَ جَعَلَنی مِمَّنْ یقْتَصُّ آثارَکمْ، وَ یسْلُک سَبیلَکمْ، وَ یهْتَدی بِهُدیکمْ، وَ یحْشَرُ فی زُمْرَتِکمْ، وَ یکرُّ فی رَجْعَتِکمْ، وَ یمَلَّک فی دَوْلَتِکمْ، وَ یشَرَّفُ فی عافِیتِکمْ، وَ یمَکنُ فی اَیامِکمْ، وَ تَقِرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤْیتِکمْ، بِاَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی وَ نَفْسی وَ اَهْلی وَ مالی، مَنْ اَرادَ اللّه بَدَءَ بِکمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکمْ، وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکمْ، مَوالِی لاآ اُحْصی ثَنآئَکمْ، وَ لا اَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کنْهَکمْ، وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکمْ، وَ اَنْتُمْ نُورُ الاْءَخْیارِ، وَ هُداةُ الاْءَبْرارِ، وَ حُجَجُ الْجَبّارِبِکمْ فَتَحَ اللّه ، وَ بِکمْ یخْتِمُ، وَ بِکمْ ینَزِّلُ الْغَیثَ، وَ بِکمْ یمْسِک السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی الاْءَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ، وَ بِکمْ ینَفِّسُ الْهَمَّ وَ یکشِفُ الضُّرَّ، وَ عِنْدَکمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلاآئِکتُهُ وَ اِلی جَدِّکمْ».

و اگر زیارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشد به جای: «وَ اِلی جَدِّکمْ» بگو:

«وَ اِلی اَخیک، بُعِثَ الرُّوحُ الاْءَمینُ، آتاکمُ اللّه ما لَمْ یؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمینَ، طَاْطَاَ کلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکمْ، وَ بَخَعَ کلُّ مُتَکبِّرٍ لِطاعَتِکمْ، وَ خَضَعَ کلُّ جَبّارٍ لِفَضْلِکمْ، وَ ذَلَّ کلُ شَی ءٍ لَکمْ، وَ اَشْرَقَتِ الاْءَرْضُ بِنُورِکمْ، وَ فازَ الْفآئِزُونَ بِوِلایتِکمْ، بِکمْ یسْلَک اِلَی الرِّضْوانِ، وَ عَلی مَنْ جَحَدَ وِلایتَکمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ، بِاَبی اَنْتُمْ وَاُمّی وَ نَفسی وَ اَهْلی وَ مالی، ذِکرُکمْ فِی الذّاکرینَ، وَ اَسْمآؤُکمْ فِی الاْءَسْمآءِ، وَ اَجْسادُکمْ فِی الاْءَجْسادِ، وَ اَرْواحُکمْ فِی اْلأَرْواحِ، وَ اَنْفُسُکمْ فِی النُّفُوسِ، وَ آثارُکمْ فِی الاْءثارِ، وَقُبُورُکمْ فِی الْقُبُورِ، فَما اَحْلی اَسْمآئَکمْ، وَ اَکرَمَ اَنْفُسَکمْ، وَ اَعْظَمَ شَاْنَکمْ، وَ اَجَلَّ خَطَرَکمْ، وَ اَوْفی عَهْدَکمْ، وَ اَصْدَقَ وَعْدَکمْ، کلامُکمْ نُورٌ، وَ اَمْرُکمْ رُشْدٌ، وَ وَصِیتُکمُ التَّقْوی، وَ فِعْلُکمُ الْخَیرُ، وَ عادَتُکمُ الاْءِحْسانُ، وَ سَجِیتُکمُ الْکرَمُ، وَ شَاْنُکمُ الْحَقُّ، وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ، وَ قَوْلُکمْ حُکمٌ وَ حَتْمٌ، وَرَاْیکمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ، اِنْ ذُکرَ الْخَیرُ کنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَاْویهُ وَ مُنْتَهاهُ، بِاَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی وَ نَفْسی، کیفَ اَصِفُ حُسْنَ ثَنآئِکمْ، وَ اُحْصی جَمیلَ بَلاآئِکمْ، وَ بِکمْ اَخْرَجَنَا اللّه مِنَ الذُّلِّ، وَ فَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْکرُوبِ، وَ اَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَکاتِ وَ مِنَ النّارِ، بِاَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی وَ نَفْسی، بِمُوالاتِکمْ عَلَّمَنَا اللّه مَعالِمَ دِینِنا، وَ اَصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا، وَ بِمُوالاتِکمْ تَمَّتِ الْکلِمَةُ، وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ، وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ، وَبِمُوالاتِکمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ، وَ لَکمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ، وَالدَّرَجاتُ الرَّفیعَةُ، وَالْمَقامُ الَْمحْمُودُ، وَالْمَکانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّه عَزَّ وَجَلَّ، وَالْجاهُ الْعَظیمُ، وَالشَّاْنُ الْکبیرُ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ، رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسوُلَ فَاکتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً اِنَّک اَنْتَ الْوَهّابُ، سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً، یا وَلِی اللّه ، اِنَّ بَینی وَ بینَ اللّه عَزَّ وَجَلَّ ذُنُوباً لا یاْتی عَلَیها اِلاّ رِضاکمْ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکمْ عَلی سِرِّهِ، وَاسْتَرْعاکمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی، وَ کنْتُمْ شُفَعآئی، فَاِنّی لَکمْ مُطیعٌ، مَنْ اَطاعَکمْ فَقَدْ اَطاعَ اللّه ، وَ مَنْ عَصاکمْ فَقَدْ عَصَی اللّه ، وَمَنْ اَحَبَّکمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللّه ، وَ مَنْ اَبْغَضَکمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللّه ، اَللّهُمَّ اِنّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعآءَ اَقْرَبَ اِلَیک مِنْ مُحَمِّدٍ وَ اَهْلِ بَیتِهِ الاْءَخْیارِ الاْءَئِمَّةِ الاْءَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئی، فَبِحَقِّهِمُ الَّذی اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیک اَسْئَلُک اَنْ تُدْخِلَنی فی جُمْلَةِ الْعارِفینَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ، وَفی زُمْرَةِ الْمَرْحُومینَ بِشَفاعَتِهِمْ، اِنَّک اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، وَصَلَّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً کثیراً، وَحَسْبُنَا اللّه وَنِعْمَ الْوَکیلُ».

کتابنامه

1. قرآن کریم.

2. ادب الزائر، آیة اللّه العظمی علامه امینی نجفی قدس سره .

3. ارشاد، شیخ مفید قدس سره .

4. العبّاس علیهماالسلام ، آیة اللّه سید عبدالرزاق الموسوی المقرّم قدس سره .

5. الکوکب الدرّی، آیة اللّه حاج شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی قدس سره .

6. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام ، حجّة الاسلام حاج شیخ علی ربانی خلخالی دامت برکاته.

7. حدیقة الشیعة، آیة اللّه العظمی علامه مقدس اردبیلی قدس سره .

8. خصائص الشّیعة، جحة الاسلام و المسلمین شیخ احمد یگانه قمی دام ظلّه العالی.

9. خصائص الصدّیقة الزهراء علیهاالسلام ، حجة الاسلام و المسلمین شیخ احمد یگانه قمی دام ظلّه العالی.

10. خصائص العباسیه.

11. دیوان اشعار، حجة الاسلام و المسلمین شیخ احمد یگانه قمی دام ظلّه العالی.

12. رمز المصیبة فی مقتل من قال انا قتیل العبرة، آیة اللّه موسوی ده سرخی دام ظله العالی.

13. زندگانی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، مرحوم حاج شیخ حسین عمادزاده اصفهانی قدس سره .

14. زندگانی قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، مرحوم حاج شیخ حسین عمادزاده اصفهانی قدس سره .

15. کرامات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، سید علی حسینی.

16. مجالس الشّیعة در مناقب و مصائب ثامن الأئمة علیهم السلام ، جحة الاسلام و المسلمین شیخ احمد یگانه قمی دام ظلّه العالی.

17. مجالس المواعظ یا چهارده مجلس، سخنرانیهای آیة اللّه العظمی شیخ جعفر شوشتری قدس سره .

18. مجالس شبهای شنبه، آیة اللّه العظمی طباطبائی قمی دام ظله العالی.

19. مفاتیح الجنان، آیة اللّه حاج شیخ عباس قمی قدس سره .