فصل نهم : مناجات و دعا
152-
زمزمه دعا در سجده
از كتاب مقتل الحسين اخطب خوارزم نقل شده كه گفته است كه شريح
گويد به مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مدينه وارد شدم .
در آنجا حسين بن على عليه السلام را ديدم كه به سجده رفته و گونه بر
خاك نهاده و مى گويد:
سيدى و مولاى ! المقامع الحديد خلقت اعضائى ، ام
لشرب الحميم خلقت امعائى ، الهى لئن طالبتنى بذنوبى لاطالبنك بكرمك ، و
لئن حبستنى مع الخاطئين لاخبرنهم بحبى لك ، سيدى ! ان طاعتى لا ينفعك و
معصيتى لا تضرك فهب لى ما لا ينفعك ، واغفر لى ما لا يضرك ، فانك ارحم
الراحمين ؛
يعنى ، اى آقا و مولاى من ! آيا براى گرزهاى آهنين اعضاى مرا آفريدى يا
براى شراب حميم (جهنم ) احشاء و امعاى مرا خلق فرمودى ؟ خدايا! اگر مرا
به گناهانم بگيرى من از تو كرم و بزرگواريت را مطالبه مى كنم ، و اگر
مرا با خطاكاران به زندان افكنى محبت و دوستى تو را كه در دل دارم به
آنها بازگو كنم ، اى آقاى من ! به راستى كه اطاعت و فرمانبردارى من ،
تو را سود ندهد، و نافرمانى و معصيت من نيز تو را زيان نرساند. پس آنچه
را سودت ندهد به من ببخش و آنچه را زيانت نرساند از من بيامرز؛ كه به
راستى تو مهربان ترين مهربانانى .(111)
153- دعاى امام حسين عليه
السلام هنگام صبح عاشورا
از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده كه فرمود: صبح عاشورا
چون سپاه دشمن (براى نبرد) بر حسين عليه السلام رو آورد، امام عليه
السلام دست به دعا برداشت و عرض كرد: ((بارالها!
در هر اندوهى ، تكيه گاه منى و در هر سختى اميد منى ، در هر حادثه
ناگوارى كه بر من آيد، پشت و پناه و ذخيره منى ! چه بسا غمى كه در آن
دل ، ناتوان و چاره ، ناياب و دوست ، خوار و دشمن ، شاد مى شد و من آن
را به درگاهت آورده به تو شكوه كردم ، تا از جز تو بريده تنها به تو رو
آورده باشم و تو گشايش دادى و آن را از من راندى ، پس تو دارنده هر
نعمت و صاحب هر نيكى و مقصد اعلاى هر خواسته اى .(112)))
154- نجات زنى به دعاى
امام عليه السلام
ايوب بن اعين از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
زنى طواف مى كرد و پشت سر او مردى بود، آرنج آن زن بيرون افتاد، آن مرد
(تحريك شد و) دستش را بر آرنج زن نهاد، پس خدا دست او را به دست زن
چسبانيد تا اينكه طواف تمام شد، از پى فرماندار مكه فرستادند، و مردم
جمع شدند، (فرماندار آمد) و سراغ فقهاى مكه فرستاد، فقهاء مى گفتند:
دست مرد را قطع كن ؛ زيرا او (در يك چنين مكان مقدسى ) جنايت كرده است
.
فرماندار پرسيد: آيا در مكه كسى از فرزندان محمد رسول خدا صلى الله
عليه و آله حضور دارد؟
گفتند: بله ، حسين بن على عليه السلام ديشب وارد مكه شده است .
از پى حضرت عليه السلام فرستاد و او را (به آنجا) دعوت نمود، چون حضرت
عليه السلام حضور يافت ، فرماندار گفت : (اى فرزند رسول خدا صلى الله
عليه و آله و سلم ) گرفتارى اين دو را ببين ؟!
حضرت عليه السلام رو به قبله ايستاد و دست ها را بالا آورده مدتى
طولانى دعا فرمود، سپس به سوى آن دو آمد و دست مرد را از دست زن نجات
داد.
فرماندار عرض كرد: آيا مرد را به خاطر گناهش مجازات نكنيم ؟
حضرت فرمود: نه .(113)
155- اجابت دعاى امام
ابن اعثم گويد: سواره اى از لشكر ابن سعد به نام مالك بن حوزه
آمده نزد خندق ايستاد و فرياد كرد: اى حسين ! مژده باد كه آتش دنيا قبل
از آخرت مى سوزاندت !
امام عليه السلام فرمود: ((اى دشمن خدا! دروغ
گفتى ، من بر پروردگارى رحيم و صاحب شفاعتى كه (فرشتگان ) فرمانش برند
درآيم و آن جدم رسول خداست .))
سپس فرمود ((اين مرد كيست ؟))
گفتند: مالك بن حوزه .
امام فرمود: ((خدايا! او را در آتش بلا و پيش از
آخرت در دنيايش بسوزان .))
پس بى درنگ اسب مالك بر او آويخته او را در آتش افكند و سوخت . امام
عليه السلام به سجده افتاد و سر برداشت و فرمود: عجب دعايى ! چه زود به
اجابت رسيد!
سپس ندا فرمود: ((خدايا! ما خاندان و ذريه و
خويش پيامبر توييم ، ستمگران و غاصبان حق ما را در هم شكن كه تو شنواى
اجابت كننده اى .(114)))
156- استجابت دعا نزد ركن
يمانى
در بعضى از نسخه هاى منسوب به امام رضا عليه السلام آمده است :
از امام حسين عليه السلام روايت شده كه فرمود:
((ركن يمانى ، درى از درهاى بهشت است كه خداى
سبحان آن را از آن روزى كه گشوده (نبسته و) بى بهره نساخته است ، همانا
بين اين دو ركن حجرالاسود و يمانى ، فرشته اى است كه ((هِجير))
نام دارد، او بر دعاهاى اهل ايمان ، آمين مى گويد.(115)))
157- بركت دعاى امام عليه
السلام
امام حسين عليه السلام با كاروانى كه در آن عده زيادى از مردم
بودند به قصد زيارت خانه خدا از مدينه بيرون آمد. مردى از كاروان بيمار
شد و به حضرت عرض كرد: دلم انار مى خواهد.
حضرت عليه السلام (به سويى اشاره نمود و) فرمود:
((اين باغى است كه در آن ميوه هاى گوناگون است .
برو و هر چه مى خواهى بخور.))
در حالى كه قبلا كسى در آنجا آب و درخت و ميوه اى به خاطر نداشت .
چون اهل كاروان ، باغ را ديدند، داخل شدند و هر چه خواستند خوردند و
چون بيرون آمدند باغ از ديد آنها ناپديد شد. در همين هنگام آهويى را
ديدند امام عليه السلام به آن اشاره فرمود و آهو آمد، سپس دستور داد تا
كسى آن را ذبح كند، اما هيچ يك از استخوان هايش را نشكند، همگى از گوشت
آن خوردند، پس حضرت عليه السلام دعايى خواند و آن آهو دوباره زنده شد،
امام فرمود: ((هر كه مى خواهد شير بنوشد آن را
بدوشد))، همگى از شير آن نوشيدند و به بركت امام
حسين عليه السلام و دعاى او همه كاروان را كفايت كرد. سپس حضرت عليه
السلام رو به آهو نمود فرمود:
((نوزادهايى دارى كه انتظارت را مى كشند، برو و
آنان را شير ده .)) آهو برگشت .(116)
158- دعا در قنوت
اللهم منك البدء و لك المشية ، و لك
الحول و لك القوة ، و انت الله الذى لا اله الا انت ، جعلت قلوب
اوليائك مسكنا لمشيتك و مكمنا لارادتك ، و جعلت عقولهم مناصب اوامرك و
نواهيك .
فانت اذا شئت ما تشاء حركت من اسرارهم كوامن ما ابطنت فيهم ، و ابداءت
من ارادتك على السنتهم ما افهمتهم به عنك فى عقودهم ، بعقول تدعوك و
تدعو اليك بحقائق ما منحتهم به ، و انى لاءعلم مما علمتنى مما انت
المشكور، على ما منه اريتنى ، و اليه آويتنى .
اللهم و انى مع ذلك كله عائذ بحولك و قوتك ، راض بحكمك الذى سقته الى
فى علمك ، جار بحيث اجريتنى ، قاصد ما اممتنى ، غير ضنين بنفسى فيما
يرضيك عنى ، اذ به قد رضيتنى ، و لا قاصر بجهدى عما اليه ندبتنى ،
مسارع لما عرفتنى ، شارع فيما اشرعتنى ، مستبصر ما بصرتنى ، مراع ما
ارعيتنى ، فلا تخلنى من رعايتك ، و لا تخرجنى من عنايتك ، و لا تقعدنى
عن حولك ، و لا تخرجنى عن مقصد انال به ارادتك .
و اجعل على البصيرة مدرجتى ، و على الهداية محجتى ، و على الرشاد مسلكى
، حتى تنيلنى و تنيل بى امنيتى ، و تحل بى على ما به اردتنى ، و له
خلقتنى و اليه آويتنى .
و اعذ اولياءك من الافتتان بى ، و فتنهم برحمتك لرحمتك فى نعمتك تفتين
الاجتباء، و الاستخلاص بسلوك طريقتى و اتباع منهجى ، و الحقنى
بالصالحين من آبائى و ذوى رحمى ؛
پروردگارا! آغاز هر چيز از توست و اراده انجامش در اختيار تو، و نيرو و
توان از آن توست ، و تو خدايى هستى كه معبودى جز تو نمى باشد، جان هاى
اوليايت را جايگاه اراده و محل مشيت خود مقرر فرمودى ، و در افكارشان
اوامر و نواهيت را قرار دادى ، تا يك لحظه از ياد تو غافل نگردند.
و تو آنگاه كه اراده امرى را بنمايى ، در افكارشان آنچه خود در آنها به
وديعت نهاده اى را به حركت در آورده ، و بر زبانشان آنچه خود به آنان
تفهيم كرده اى را جارى مى سازى ، با عقل هايى كه تو را خوانده و با
حقايقى كه به آنان ارزانى داشته اى به سوى تو مى خوانند، و من مى دانم
از آنچه به من آموخته اى ، از چيزهايى كه تو بر آنها شايسته سپاس مى
باشى ، از چيزهايى كه به من نشان داده اى و به سوى آن مرا پناه داده اى
.
خداوندا! و با اين وجود به نيرو و توان تو پناهنده و به قضا و قَدَرت
كه در علمت مرا در جهت آن قرار دادى ، و در مسير آن به حركت در مى آيم
، و به آنچه تو بخواهى مصمم مى گردم ، راضى هستم ، در حالى كه به آنچه
تو بدان از من خشنود مى باشى بخيل نيستم ، و از آنچه تو مرا بدان
خوانده اى كوتاهى نمى كنم ، و به آنچه مرا بدان آشنا ساخته اى سبقت نمى
گيرم ، و به آنچه تو مرا بدان آغاز نموده اى آغاز مى نمايم ، از راه
هدايت تو هدايت مى جويم ، آنچه امر به رعايتش نمودى رعايت مى نمايم ،
پس مرا از رعايتت خالى ننما، از عنايتت خارج نساز، و مرا از فيض رسيدن
تاءييدت عاجز و ناتوان قرار نده و از راهى كه به خشنودى تو مى رسم مرا
خارج نكن .
حركتم را بر اساس روشنگرى ، و راهم را با هدايت ، و زندگيم را قرين رشد
و تعالى قرار ده ، تا مرا هدايت نموده و ديگران نيز به وسيله من
راهنمايى گردند، و در آنچه تو خواهان آن بوده و به جهت آن مرا خلق كرده
اى ، و به سوى آن پناه داده اى ، مرا وارد سازى .
و اوليائت را از اينكه به وسيله من امتحان شوند در پناه خود گير، و با
رحمتت و در نعمتت آنان را امتحان و آزمايش نما، آزمايشى كه سبب برگزيدن
آنها و پاك شدن آنها از زشتى ها و راهنمايى آنان به راهى كه من رفته ام
باشد، و مرا به پدران و خويشاوندان رستگارم ملحق نما.))
159- دعاى براى طلب رغبت
به آخرت
اللهم ارزقنى الرغبه فى الآخرة ، حتى
اعرف صدق ذلك فى قلبى بالزهادة منى فى دنياى .
اللهم ارزقنى بصرا فى امر الآخرة ، حتى اطلب الحسنات شوقا و افر من
السيئات خوفا يا رب ؛
خدايا! مرا به آخرت راغب و مشتاق گردان ، تا آنگاه كه وجود آن را با
زهد و پارسايى در امور دنيايى در خود احساس كنم .
پروردگارا! به من بينايى و شناخت در امور آخرت عطا كن ، تا با شوق
بسيار و از جهت ترس تو به جاى گناهان به دنبال كارهاى نيك باشم .))
160- دعاى در قنوت نماز
وتر
اللهم انك ترى و لا ترى ، و انت بالمنظر
الاعلى ، و ان اليك الرجعى و ان لك الاخرة و الاولى ، اللهم انا نعوذ
بك من ان نذل و نخزى ؛
خداوندا! تو مى بينى و ديده نمى شوى ، و در جايگاه بلندى قرار دارى ، و
بازگشت به سوى توست ، و دنيا و آخرت از آن تو مى باشد، خداوندا! از
اينكه ذليل گشته و خوار شويم به تو پناه مى بريم .))
161- دعاى ديگر قنوت
اللهم من آوى الى ماءوى فانت ماءواى ، و
من لجاء الى ملجاء فانت ملجاءى ، اللهم صل على محمد و آل محمد و اسمع
ندائى و اجب دعائى ، و اجعل عندك مآبى و مثواى ، و احرسنى فى بلواى من
افتنان الامتحان و لمة الشيطان ، بعظمتك التى لا يشوبها ولع نفس بتفتين
، و لا وارد طيف بتظنين ، و لا يلم بها فرج ، حتى تقلبنى اليك بارادتك
غير ظنين و لا مظنون ، و لا مراب و لا مرتاب ، انك انت ارحم الراحمين ؛
پروردگارا! هر كه به پناهگاهى پناه جويد تو پناهم مى باشى ، و هر كه به
پناهگاهى پناه گيرد تو پناهگاهم مى باشى ، خداوندا! بر محمد و خاندانش
درود فرست و ندايم را بشنو و دعايم را اجابت نما، و مقر و جايگاهم را
نزد خودت قرار ده ، و در مواضع امتحان مرا از لغزش به جهت آنها و
گمراهى به وسيله شيطان باز دار، به حق عظمتت كه تكذيب انسانى و خيال
پردازى در آن مؤ ثر واقع نشده و امرى از آن خالى نمى باشد، تا اينكه
مرا به اراده و مشيتت به سوى خود بازگردانى ، بدون آنكه نسبت به تو
مشكوك و مظنون بوده و رحمتت را مورد شبهه و شك قرار دهم ، به درستى كه
تو مهربان ترين مهربانانى .))
162- دعاى سجده شكر
سيدى و مولاى ! المقامع الحديد خلقت
اعضائى ، ام لشرب الحميم خلقت امعائى ، الهى لئن طالبتنى بذنوبى
لاطالبنك بكرمك ، و لئن حبستنى مع الخاطئين لاخبرنهم بحبى لك ، سيدى !
ان طاعتى لا تنفعك و معصيتى لا تضرك فهب لى ما لا ينفعك ، و اغفر لى ما
لا يضرك ، فانك ارحم الراحمين ؛
اى آقا و مولايم ! آيا براى گرزهاى آتشين اعضاى بدنم را خلق كرده اى ،
يا اندام درونيم را براى نوشيدن آب هاى گرم جهنم خلق نموده اى ،
خداوندا! اگر مرا به گناهان بازخواست كنى من تو را به كرم و بخششت مى
خوانم ، و اگر مرا با خطاكاران قرار دهى دوستيم نسبت به تو را به اطلاع
آنان مى رسانم ، اى آقايم ! طاعتم تو را بهره اى نداده و گناهم به تو
ضررى نمى رساند، پس آنچه به تو سود و بهره اى نمى رساند را به من عنايت
كن و آنچه به تو ضرر نمى رساند را از من ببخشاى ، به درستى كه تو
مهربان ترين مهربانانى .
163- دعاى آن حضرت در صبح
و شب
بسم الله الرحمن الرحيم ، بسم الله ، و
بالله ، و من الله ، و الى الله ، و فى سبيل الله و على ملة رسول الله
، و توكلت على الله ، و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
اللهم انى اسلمت نفسى اليك ، و وجهت وجهى اليك ، و فوضت امرى اليك ،
اياك اساءل العافية من كل سوء فى الدنيا و الاخرة .
اللهم انك تكفينى من كل احد، و لا يكفينى احد منك ، فاكفنى من كل احد
ما اخاف و احذر، و اجعل لى من امرى فرجا و مخرجا، انك تعلم و لا اعلم ،
و تقدر و لا اقدر، و انت على كل شى ء قدير، برحمتك يا ارحم الراحمين ؛
به نام خداوند بخشنده مهربان ، به نام خدا و به ياد او، و از خداوند و
بسوى او، و در راه او، بر مذهب رسول او، و بر خداوند توكل كردم ، و
نيرو و قدرتى جز به اراده خداوند بزرگ نيست .
پروردگارا! جانم را به تو تسليت كرده ، و چهره ام را به سوى تو گردانده
، و كارم را به تو تفويض كردم ، و از تو عافيت و سلامتى از هر بدى در
دنيا و آخرت را خواهانم .
پروردگارا! تو مرا از هر كس كفايت كرده ، و هيچ كس مرا از تو كفايت نمى
كند، پس مرا از موارد ترس و هراس از هر كه باشد كفايت فرما، و در كارم
راه گشايش و رهايى قرار ده ، به درستى كه تو مى دانى و من نمى دانم ، و
تو توانايى و من قادر نيستم ، و تو بر هر كار توانايى ، به رحمتت اى
مهربان ترين مهربانان .))
164- دعا در مسجد پيامبر
در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مناجات و دعا نشست
و چنين سرود:
((خداوندا! اگر مرا به گناهانم مورد بازخواست
قرار دهى ، من تو را به كرمت طلب مى كنم .
اگر مرا در شمار خطاكاران درآوردى ، اعلام مى كنم كه ترا دوست مى دارم
، اى خدا و آقاى من ! طاعت من نفعى متوجه تو نمى كند، و معصيت من به تو
زيان نمى رساند، خدايا! اگر كوتاهى است در گذر كه تو مهربان ترين
مهربانانى .(117)))
165- دعا براى بهشت
اللهم اجعل الجنة لنا و لاشياعنا منزلا
كريما انك على كل شى ء قدير؛
خداوندا! بهشت را براى ما و شيعيانمان مكانى ارزشمند قرار ده ، به
درستى كه تو بر هر كار توانايى .))
166- دعا براى نمازگزار
دعاى امام حسين عليه السلام براى ابو ثمامه صيداوى :
جعلك الله من المصلين الذاكرين ؛
خداوند تو را از نمازگزارانى كه به ياد خدا هستند قرار دهد.(118)))
167- عاشق دعا
امام حسين عليه السلام اهل دعا بود. با خدا رابطه ذكر و مناجات
بسيار داشت . دعاى عرفه او معروف است و اگر از حسين عليه السلام اثرى
جز همين دعا باقى نمى ماند به تنهايى كفايت از آن داشت كه او را در
جهان عرفان و ادب ، معروف نموده و او را در بالاترين سطح ايمان و اخلاق
معرفى كند. او دريايى از عرفان و خداشناسى و در عرصه اظهار ارادات و
خلوص به پيشگاه خداى متعال هنوز فرياد و نداى ((يا
رب يا رب )) او، در عرصه منا و عرفات به گوش اهل
دل مى آيد، هنوز نداى اللهم او در گوش اقران و بزرگان طنين انداز است
.
هنوز صداى زمزمه و ضجه و ناله او در ملكوت اعلى وجود دارد و پاكان و
نيكان آنها را مى شنوند.
سراسر شب هاى عمرش ، به ويژه شب عاشورايش ، شب قدر بود و شب دعا بود و
شب مناجات بود و شب اشك و آه و ناله بود، و هر يا رب و يا الله او
معادل عبادت همه قدسيان بود. چه كسى مى تواند چون حسين خداى را بخواند
و چون او به پيشگاه مقدسش عرض ارادت كند؟
در مكه و در مقام ابراهيم صورت بر آن مقام مى نهاد و مى گفت : خدايا!
بنده كوچكت به درگاه تو روى آورده ، گداى تو به درگاه تست ، مستمند تو
به سوى تو روى آورد. عبيدك ببابك ، سائلك ببابك
، مسكينك ببابك ....(119)
168- طلب باران توسط امام
حسين عليه السلام
حميرى ، از ابوالبخترى ، از امام صادق ، از امام باقر، از امام
سجاد عليهم السلام نقل كرده كه فرمود: عده اى نزد على بن ابى طالب عليه
السلام آمده از كمى باران شكايت كردند و گفتند: اى اباالحسن ! در طلب
باران ، براى ما دعاهايى بكن .
على عليه السلام ، به حسين عليه السلام فرمود: در طلب باران براى ما
دعاهايى بكن .
حسين عليه السلام (رو به خدا آورده ) عرض كرد: بارالها! اى بخشنده
خيرات از چشمه هايش ! و اى نازل كننده رحمت ها از كان هايش ! و اى روان
كننده بركات بر اهلش ! باران فريادرس از توست و تو فريادرس و پناهى ،
ما خطاكار و اهل گناهيم و تو آمرزش خواه آمرزنده اى ، هيچ معبود به حقى
جز تو نيست ، بارالها! آسمان را در اين لحظه بر ما سرشار ببار و از
باران پى در پى و پرريزش ، بارانى فريادرس ، گشايش دهنده فراگير،
پيوسته ، گوارا، حاصلخيز و فراوان ، پرموج ، پرخروش ، ريزان ، تند و
سخت ، روان ، سيل آسا، پردامنه ، لبريزساز چشمه ها و آبگيرها ما را
سيراب فرما، بارانى كه بر چهره زمين راه افتاده ، يكى ديگرى را پيش
براند و دانه اى از پى دانه ديگر رسد، برقش بى بار و رعدش دروغين
نباشد، تا با آن بندگان ناتوانت را نيرو بخشى و زمين هاى مرده را زنده
كنى ، و ارتفاعات تپه ها و بلندى ها را شاداب سازى و منت هايت را بر ما
ببخشايى ، آمين اى پروردگار جهانيان !))
آن بزرگوار نيايش خود را به پايان نبرد مگر اينكه خداى متعال باران
پربار آسمان را بر آنان نازل كرد.
از سلمان پرسيدند: اى ابا عبدالله ! آيا اين دعاها را به او آموخته
اند؟
سلمان گفت : واى بر شما! چرا سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم
را به ياد نمى آوريد كه فرمود: هر آينه خدا فروغ هاى حكمت را بر زبان
اهل بيت من روان ساخته است .(120)