نماز و عبادت امام حسين عليه السلام

عباس عزيزى

- ۲ -


فصل دوم : جلوه نماز در كربلا
32- روز تبلور عبادت
از ويژگى هاى امام حسين عليه السلام كه منشاء و سرچشمه ديگر صفات و امتيازات او گرديد، اين بود كه فرمان خاص آفريدگارش را در روز بزرگ و جاودان عاشورا به سبك بى نظيرى به انجام رسانيد و خدا را به گونه اى عبادت كرد كه نه كسى پيش از او توفيق آن را يافته بود و نه پس از او عبادت او، در آن روز تاريخى و حماسه ساز، عبادتى جامع ، كامل ، پر محتوا و دربردارنده تمامى اقسام و ابعاد و چهره هاى يك سيستم عبادى كامل بود و از عبادتهاى بدنى و قلبى گرفته تا ظاهرى و باطنى ، روحانى و معنوى ، واجب و مستحب ، و ديگر چهره ها و جلوه هاى پرستش خالصانه و عاشقانه خدا، در آن موج مى زد و از هر نمونه و نوع آن ، بهترين و كامل ترين و زيباترينش در عبادت و عبادتگاه حسين عليه السلام تبلور يافت .
و در يك روز! آرى ! يك روز شكوهمند و به يادماندنى آفريدگار تواناى هستى به انواع و اقسام پرستش ها و در تمامى جلوه ها پرستيده شد.
آن روز علاوه بر اينكه روز بزرگ عبادت و نيايش بود روز تبلور ارزش هاى انسانى نيز بود، به همين جهت بود كه در كنار عاشقانه ترين و خالصانه ترين نيايش ها و عبادتها تمامى مكارم اخلاقى و صفات پسنديده انسانى به صورت همگون و ناهمگون در بهترين صورت ممكن در چشم انداز بشريت قرار گرفت .
33- اسوه عالى عبادت
از ويژگى هاى امام حسين عليه السلام ايجاد هماهنگى و جمع ميان اقسام طهارت بود، او به قصد تقرب به پروردگار و به نيت عبادت و بندگى او، شب عاشورا با اندك آبى كه فرزند محبوبش على ، در آن شرايط سخت محاصره و بى آبى برايش فراهم ساخته بود غسل شهادت كرد.(27)
پس روز عاشورا با خون قلب مصفايش ، به سبك ويژه اى وضو ساخت و چهره منورش را رنگين كرد آنگاه به غسل ترتيبى پرداخت و با خون قلبش ‍ سر مطهر و بدن مقدسش را شست و سر انجام غسل ارتماسى كرد.
امام حسين عليه السلام در صبحگاه روز شهادتش ، وضوى خاصى ساخت ، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نورانى اش را رنگين كرد، آنگاه به خاك پاكيزه و مباركى تيمم نمود و بر بارگاه دوست پيشانى بر زمين نهاد و به سجده پرداخت . و عاشقانه نماز عشق را در سجاده شهادت اقامه فرمود: حسين عليه السلام اسوه عالى عبادت و بندگى است .
34- چهار نوع نماز عاشقانه
امام حسين عليه السلام نماز به راستى به صورت بى نظيرى به پا داشت به گونه اى كه مخصوص او بود و نه ديگرى ، در شبانه روز جاودانه عاشورا آن حضرت چهار نوع نماز خواند.
1- نماز وداع و آن نمازى بود كه شب عاشورا پس از به تاخير افكندن پيكار و مهلت خواستنش از دشمن به پا داشت .
2- نماز نيمروزى كه به صورت نماز خوف به سبك ويژه اى جز نمازهاى خوفى كه در منزلگاه ((عسفان )) و ((ذات )) و ((بطن النخل )) خواند، به پا داشت كه در آن برخى از ياران پاكباخته اش هدف تيرهاى دشمن كينه توز و تجاوزكار قرار گرفته ، به شهادت رسيدند.
3- روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگى و كلمات آن به صورت تمام عيار به پا داشت .
4- و نماز مخصوصى كه تكبيره الاحرام ، قرائت ، قيام ، ركوع ، سجود، تشهد و سلام ويژه اى داشت . نمازى كه تكبير آن را به هنگام فرود آمدن از مركب سر داد و قيام آن را به هنگامى كه پس از افتادن بر خاك به روى پاى خويش ‍ ايستاد به جا آورد و ركوع آن را به هنگامى كه از شدت زخم و خونريزى بر خاك مى افتاد و برمى خاست انجام داد و قنوت آن را با آخرين دعاى روح بخش و آخرين نيايش ملكوتى اش در واپسين دقايق زندگى زمزمه كرد كه : ((خداى من ! اى خدايى كه مقامت بس والا و بلند مرتبه است و خشم و غضبت بر بيدادگران بسيار شديد، نيرويت از هر نيرويى بالاتر است . اى خدايى كه از تمامى مخلوقات بى نيازى و در كبريا و عظمت فراگير و به آنچه بخواهى توانا. بار خدايا! ما خاندان و فرزندان پيامبر محبوب و برگزيده تو هستيم كه اينان با ما از راه فريب و حيله وارد شدند و دست از يارى ما كشيدند و ما را كه براى حق و عدالت به پا خاستيم به شهادت رساندند.))
و سجده آن را با نهادن چهره پر فروغش بر خاك گلگون كربلا انجام داد و تشهد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پيكر غرق به خونش ادا كرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سربريده اش بر فراز نيزه ها و تعقيب نمازش را هم با برخى دعاها و اذكار و سوره مباركه كهف كه از فراز نيزه ها تلاوت كرده ، به گوش ها مى رساند.(28)
35- شيرينى معرفت
امير مومنان عليه السلام در ترسيم صفات فرشتگان مى فرمايد، آنها شيرينى معرفت خداى را چشيده و از جام مهر و محبت او سيراب گشته و پرواى از خدا تا اعماق قلبشان نفوذ كرده است ، از اين رو فرمانبردارى و عبادت طولانى خدا، قامت آنان را خم كرده و شوق بسيار به او، حالت تضرع آنان را از بين نبرده است .(29)
آرى ، اگر به خوبى به شخصيت والا و شاهكار بزرگ حسين عليه السلام بينديشيم به روشنى آثار چشيدن معرفت خدا و سركشيدن جام مهر و عشق او را، در كران تا كران زندگى او در خواهيم يافت . او شيرينى معرفت بى نظيرى را چشيده بود كه هجوم امواج رخدادهاى ناگوار و تلخ دنيا و دنياپرستان بر قلب و جان و درون و برون او هرگز احساس تلخكامى نكرد.
اگر با بينش معنوى به سخن امير المومنين عليه السلام در مورد فرشتگان بينديشيم كه فرمود: ((فرمانبردارى و عبادت خدا قامت آنان را خميده ساخته ، اما شوق بسيار به او حالت نيايش آنان را از بين نبرده است )). در خواهيم يافت كه آشكارترين فرد و شايسته ترين مصداق آن ، امام حسين عليه السلام است ، چرا كه هم در فرمانبردارى و عبادت باشكوه روز عاشورا قامتش خميده شد و هم تير سه شعبه اى را كه بر سينه و قلب مقدسش فرود آمد به جان خريد. و خون پاكش فواره زد و بايد كه بر خميدگى قامت او در اطاعت و عبادت پر شكوه خداوند در آن روز جدا شدن و قطعه قطعه شدن پيوندهاى وجود و اعضاى مقدسش را نيز اضافه كرد اما با همه اينها عشق او به خدا افرونتر شد.
36- همانند نماز فرشتگان
از صفات برجسته فرشتگان اين است كه پيوسته در عبادت خدا و اطاعت فرمان او هستند نه خستگى آنان را فرا مى گيرد و نه غفلت از ياد خدا و نه به نافرمانى مى گرايند. امير مومنان عليه السلام در وصف آنان مى فرمايد:
((برخى از فرشتگان سجده كنندگانى هستند كه ركوعى ندارند. برخى ديگر براى ركوع خميده اند و قامت براى قيام راست نمى كنند. گروهى از آنان صف زدگانى هستند كه خستگى فرسودگى در آنان راه ندارد، نه خواب بر چشمانشان پيروز مى گردد و نه اشتباه و خطاى بر انديشه آنها، نه بر كالبدهايشان سستى روى مى آورد و نه به آگاهيشان غفلت و فراموشى (30)))
امام حس .ين عليه السلام عبادت تمامى فرشتگان از آغاز تا فرجام آفرينش ‍ را در يك روز انجام داد. آن حضرت براى خدا سجده اى كرد و جاودانه شد.
ركوعى به جا آورد كه قيامت براى قيام راست نكرد و در شب عاشورا خدايش را به گونه اى عبادت نمود كه نه خواب برچشمانش پيروز شد و نه اشتباه و نسيان بر انديشه اش .
37- نماز، محبوب حسين عليه السلام
نمازگزار بايد اسرار نماز را دوست داشته باشد، دوست نماز باشد، نه نمازخوان باشد. سيد الشهدا عليه السلام به اباالفضل عليه السلام فرمود: ((به اين قوم بگو امشب را كه شب عاشورا است به من مهلت بدهد براى اينكه خداى سبحان مى داند انى احب الصلوة له (31)، كه من نماز را براى رضاى خدا دوست دارم ، نماز محبوب من است ، من نماز را دوست دارم و مى خواهم از دوستم وداع كنم .))
از امام سجاد عليه السلام بيان شده : ((اذا صليت صل صلوة مودع (32)))
وقتى نماز مى خوانيد مثل آن كسى باشد كه مى خواهد نماز را وداع كند زيرا ممكن است اجل نگذارد به نماز بعدى برسيد.
با توجه به اين نكته كه ائمه عليه السلام الگوهاى پايدار و مبين عبادت مى باشند توصيه هاى اينان در هميشه تاريخ اسلام چراغى فرا راه مسلمين خواهد بود تا در لحظات كاميبابى و ناكامى شدت و صحت ، سرا و ضرا، هماره خداوند را به ياد داشته و ختم تمامى امور را منوط به راى و مصلحت پروردگار ببينند و خداى متعال را حاظر و ناظر بر كليه اعمال بدانند. با عنايت به اين مساله درمى يابيم كه چگونه است كه عابدترين عابدان عصر سلطه اموى حضرت عليه السلام وقتى نماز مى خواند با آن همه مقامات معنوى چنان در پيشگاه ذات اقدس الهى حاضر مى گردد كه گويى اين آخرين نماز اوست .
38- شهادت به خاطر احياى نماز.
حالت نيايش و راز و نياز امام حسين عليه السلام به درگاه الهى ، هيچ گاه در تمام زندگى ظاهرى حضرتش قطع نگشت ... بلكه انواع مصائب و گرفتارى ها و رنج هاى جانكاه را بر پيكر مقدسش و سر مطهر و قبر منورش ، پس از شهادت خود نيز، در راه خدا به جان خريد و همه اينها را در همان دوران زندگى ارزيابى و براى خشنودى خدا، نيت همه آنها را نمود. در اين مورد كافى است به پايمال شدن پيكرش ، بريده شدن دست و انگشتانش ‍ پس از شهادت ، زده شدن چوب بيداد بر لب و دهانش ، بر فراز نيزه گرداندن سر مطرش در شهرها نگريست كه همه اينها را به نيت انجام فرمان خدا و نماز و عبادت و اطاعت او و احياى دين و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم انجام داد.
39- شهادت در حال نماز
حضرت سيد الشهداء عليه السلام به برادرش فرمود كه : اگر من به لانه حيوانات پناه ببرم بنى اميه بر من دست پيدا مى كنند مى داند كه او را مى كشند و جناب امير مومنين عليه السلام مى دانست او را شهيد مى كنند، من عالم مى دانم كه مرا مى كشند حالا كه مى داند خوب چرا توى خانه ؟ چرا توى دهليز؟ چرا توى يك بيابانى بى اطلاع ؟ خوب ، حالا كه مرا مى كشند طورى كشته و شهيد شوم كه خون من هدر نرود مظلوميت من برملا بشود، آنها كه بالاخره على عليه السلام را مى كشتند لذا مى رود به مسجد اگر مسجد هم نمى رفت آن شب او را مى كشتند.
به يك وجه ديگر چه بهتر كه حقانيتشان را بر مردم معلوم كنند، در مسجد سر نماز (مسجد مامن مردم است ) كه قساوت و شقاوت را خوب برساند اين را اختيار كرد، اين مسير را برگزيده است نبايد گفت چرا على امير المومنين تن به تهلكه داده چرا؟ قرآن كه مى فرمايد: لا تلقوا بايديكم الى التهلكة . انسان بالاتر از اين حرف هاست .
اينها دست از امام حسين بر نمى داشتند به هر طريقى او را مى كشتند، ولى امام جهاد و شهادت را اختيار كرد، و در ميدان جهاد، درس استقامت و آزادى و شهادت و بندگى و معنويت و مناجات و عبادت و برپايى نماز براى تمام انسان ها داد.
نماز حقيقى را امام در شب ، صبح و ظهر عاشورا به تصوير كشيد، اگر چه فيلمبردار آنجا نبود، ولى انسان با چشم بينا مى تواند الان هم ببيند چونكه آنها حق بودند و حق هم نابود شدنى نيست ، تا ابد اين فيلم نماز كربلا زنده و پايدار است .
در قيامت خداوند تمام صف كربلا را به عالم محشر نشان مى دهد، واقعا ركوع و سجود امام ديدنى است . واقعا آنها چقدر قسى القلب بودند، كه به قلب نماز و به قلب نمازگزار تير زدند.
دشمنان با اين كار ثابت كردند كه نمازگزار واقعى نيستند، بلكه نمازگزار واقعى امام حسين و يارانش مى باشند، اگر آنها نمازگزار واقعى بودند به نماز و نمازگزار تير نمى زدند.
الف ) عصر روز تاسوعا
40- به خاطر نماز جنگ را به تاخير انداختند
بنا به نقل طبرى عصر پنچ شنبه نهم محرم ، عمر سعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت در آمد امام عليه السلام در آن ساعت در بيرون خيمه به شمشيرش تكيه نموده خواب خفيفى بر چشمانش مستولى شد.
و چون زينب كبرى عليه السلام سر و صداى لشكر عمر سعد را شنيد و جنب و جوش آنها را ديد به نزد امام آمد و عرضه داشت : برادر! اينك دشمن به خيمه ها نزديك شده است . امام عليه السلام سر برداشت و اول اين جمله را گفت : ((انى رايت رسول الله ...، اينك جدم رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود: فرزندم به زودى نزد من خواهى آمد)). سپس ‍ برادرش ابوالفضل عليه السلام را خطاب كرد و چنين گفت : جانم به قربانت ! سوار شو و با اينها ملاقات كن و انگيزه و هدف آنان را بپرس .
طبق فرمان امام عليه السلام حضرت ابوالفضل با بيست تن زهيربن قين و حبيب بن مظاهر نيز در ميان آنان ديده مى شد به سوى دشمن حركت نموده و در مقابل آنان قرار گرفت و انگيزه حركتشان را سوال نمود.
لشكريان عمر سعد در جواب او گفتند: اينك از سوى امير (ابن زياد) حكم تازه اى رسيده است كه بايد شما بيعت كنيد والا وارد جنگ خواهيم گرديد.
حضرت ابوالفضل به سوى امام برگشت و پيشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانيد.
امام در پاسخ وى چنين فرمود: ((به سوى آنان بازگرد و اگر توانستى همين امشب را مهلت بگير و جنگ را به فردا موكول بكن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازيم ، زيرا خدا مى داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شديد دارم .))
ابوالفضل عليه السلام برگشت و تقاضاى مهلت يكشبه نمود. عمر سعد چون در قبول اين پيشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشكر مطرح و نظر آنان را جويا گرديد.
يكى از فرماندگان به نام ((عمرو بن حجاج )) گفت : سبحان الله ! اگر اينها از ترك و ديلم بودند و چنين مهلتى را از تو در خواست مى كردند بايستى به آنان جواب مثبت مى دادى ((يكى ديگر از فرماندهان گفت : به عقيده من هم بايد به اين درخواست حسين جواب مثبت داد، زيرا اين درخواست وى نه براى عقب نشينى آنها از جبهه و نه براى تجديد نظر است بلكه به خدا سوگند! فردا اينها پيش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.
عمر سعد گفت : اگر چنين است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهيم ؟ به هر حال ، پس از گفتگوى زياد، پاسخ عمر سعد به حضرت ابوالفضل عليه السلام اين بود: ما امشب را به شما مهلت مى دهيم اگر تسليم شديد و به فرمان امير گردن نهاديد به نزد او مى بريم و اگر امتناع كرديد ما هم شما را به حال خود باقى نخواهيم گذاشت و جنگ است كه سرنوشت شما را تعيين خواهد نمود.
و بدينگونه با درخواست امام عليه السلام موافقت گرديد و شب عاشورا به وى مهلت داده شد.
41- سخنرانى بعد از نماز مغرب
از اين درخواست امام عليه السلام براى مهلت گرفتن در شب عاشورا مى توان به اهميت نماز و دعا و نيايش و تلاوت قرآن پى برد كه آن حضرت تا آنجا به اين مسائل علاقه دارد كه از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت مى كند تا يك شب ديگر از عمر خويش را با اين اعمال بگذارند. و چرا چنين نباشد كه حسين عليه السلام براى ترويج و زنده ساختن نماز و قرآن و شعارهاى الهى بدينجا آمده است و مناجات و نيايش با پروردگار بهترين و لذت بخش ترين دقايق زندگى اوست و بايد هر ملتى كه براى خدا قيام مى كند، همين اعمال را شعار و ملاك عمل خويش قرار بدهد.
حسين بن على عليه السلام نزديك غروب تاسوعا و پس از آنكه از طرف دشمن مهلت داده شد (و يا پس از نماز مغرب ) در ميان افراد بنى هاشم و ياران خويش قرار گرفته اين خطابه را ايراد نمود:
((خداى را به بهترين وجه ستايش كرده و در شدايد و آسايش و رنج و رفاه ، مقابل نعمت هايش سپاسگزارم . خدايا! تو را مى ستايم كه بر ما خاندان ، با نبوت ، كرامت بخشيدى و قرآن را به ما آموختى و به دين و آيين مان آشنا ساختى و به ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بين ) و قلب (روشن ) عطا فرموده اى و از گروه مشرك و خدا نشناس قرار ندادى . اما بعد: من اصحاب و يارانى بهتر از ياران خود نديده ام و اهل بيت و خاندانى باوفاتر و صديق تر از اهل بيت خود سراغ ندارم . خداوند به همه شما جزاى خير دهد.
آنگاه فرمود: جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خبر داده بود كه من به عراق فرا خوانده مى شوم و در محلى به نام ((عمورا)) و يا ((كربلا)) فرود آمده و در همانجا به شهادت مى رسم و اينك وقت اين شهادت رسيده است به اعتقاد من همين فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستيد و من بيعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم كه از اين سياهى شب استفاده كرده و هر يك از شما دست يكى از افراد خانواده مرا بگيرد و به سوى آبادى و شهر خويش حركت كند و جان خود را از مرگ نجات بخشيد، زيرا اين مردم فقط در تعقيب من هستند و اگر بر من دست بيابند با ديگران كارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خير و پاداش نيك عنايت كند.))
ب ) نماز در شب عاشورا
42- شب معراج
در عصر تاسوعا، لشكر عمر سعد طبق دستور عبيد الله زياد حمله كردند. و همان شبانه مى خواستند با حسين عليه السلام بجنگند، حسين به وسيله برادرش ابوالفصل العباس عليه السلام از اينها مى خواهد كه يك شب را مهلت بدهند، مى گويد: برادر جان به اينها بگو همين امشب را به ما مهلت بدهند.
من فردا مى جنگم من اهل تسليم نيستم ، مى جنگم اما يك امشب را به ما مهلت بدهند فردا (وقت غروب بود) بعد براى اينكه گمان نكنند كه حسين مى خواهد دفع الوقت بكند اين جمله را گفت : برادر! خدا خودش مى داند كه من مناجات با او را دوست دارم . من مى خواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خداى خودم مناجات بكنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم .
آن شب عاشورا اگر بدانيد چه شبى بود! معراج بود يك دنيا شادى و بهجت و مسرت حكمفرما بود. در آن شب خودشان را پاكيزه مى كردند، خيمه اى بود به نام خيمه تنظيف كسى داخل خيمه بود و دو نفر ديگر بيرون خيمه ايستاده و نوبت گرفته بودند. يكى از آنها كه ظاهرا برير است با ديگرى شوخى و مزاح مى كرد ديگرى به او گفت : امشب شب مزاح نيست ! او گفت اساسا من اهل مزاح نيستم ، ولى امشب شب مزاح است . وقتى كه ديگران آمدند اين توابين و مستغفرين را ديدند مى دانيد درباره شان چه گفتند؟ پس ‍ از آنكه از كنار خيمه هاى حسين عليه السلام گذشتند گفتند (دشمن اين حرف را مى گويد) :لهم دوى كدوى النحل ما بين راكع و ساجد.(33)
مثل اينكه انسان از كنار كندوى زنبور عسل گذشته باشد صداى زمزمه زنبورها چگونه بلند است ؟
امام حسين عليه السلام مى گويد: من امشب را مى خواهم شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم (مى خواهد شب معراج خودش قرار بدهد) آن وقت آيا ما نيازى به توبه نداريم ؟ آنها نياز دارند و ما نيازى نداريم ؟ بله آن شب را حسين بن على عليه السلام با اين وضع به سر برد با حال عبادت به سر برد به كارهاى خود و اهل بيتش رسيدگى كرد و در آن شب بود كه خطابه اى غرا را براى اصحاب خودش قرائت كرد(34).
43- تا صبح در حال عبادت
((ضحاك بن عبدالله )) مى گويد: شب عاشورا امام حسين عليه السلام و يارانش تا صبح در حال نماز و استغفار و دعا و زارى بودند(35).
44- نماز جماعت شب عاشورا
شب عاشورا حسين بن على عليه السلام آخرين نماز جماعت مغرب و عشا را تشكيل داد. پس از نماز سخنرانى كوتاهى داشت .
45- تمام شب براى عبادت
در حديثى از امام سجاد عليه السلام آمده است ، پدرم حسين عليه السلام به نزد ياران خويش رفت و به ايشان دستور داد خيمه ها را نزديك هم بزنند و طنابهاى آنها را در هم داخل كنند و آنها را چنان نصب نمايند كه خود ميان آنها قرار گيرند تا با دشمنان از يك طرف رو به رو شوند و خيمه ها در پشت سر و سمت راست و چپ ايشان قرار داشته باشند كه از سه سمت ايشان را احاطه كرده باشد، جز آن سمت كه دشمن به نزد ايشان آيد سپس خود آن حضرت به جاى خود بازگشت و همه شب را به نماز و دعا و استغفار آن شب را به پايان بردند و پس از مختصر استراحتى كه حضرت كرد نماز صبح را با اصحاب خويش به جماعت به جا آورد و بعد به تدارك و آماده سازى سپاه پرداخت .(36)
ج ) نماز صبح عاشورا
46- اذان گفتن امام در صبح عاشورا
در جريان شهادت حضرت امام حسين عليه السلام آمده است :
كه صبح عاشورا آن حضرت خود اذان و اقامه گفته و نماز صبح را با اصحابشان خواندند.
قابل توجه است كه امام حسين در صبح روز عاشورا آخرين روز عمرش ‍ اقتدا به پدر بزرگوار خود كرده و همانگونه كه امير المومنين عليه السلام در صبح نوزدهم ماه مبارك رمضان خود اذان گفتند امام حسين عليه السلام هم در صبح عاشورا با داشتن موذن مخصوص خودشان اذان گفتند.(37)
47- سخنرانى بعد از نماز صبح عاشورا
بنا به نقل ابن قولويه و مسعودى حسين بن على عليه السلام آنگاه كه نماز صبح را به جاى آورد، رو به سوى نمازگزاران نموده پس از حمد و سپاس ‍ خداوند به آنان چنين فرمود:
((ان الله تعالى اذن ...، خداوند به كشته شدن شما و كشته شدن من در اين روز اذن داده است و بر شماست كه صبر و شكيبايى در پيش گرفته و با دشمن بجنگيد.))
د) نماز ظهر عاشورا
48- اذان براى ظهر عاشورا
هنگام ظهر فرا رسيد (دو سپاه آماده شدند كه به امامت امام حسين عليه السلام نماز جماعت را بخوانند) امام حسين عليه السلام به پسرش امام زين العابدين عليه السلام و يا حضرت على اكبر عليه السلام فرمود: اذان و اقامه بگو! وى اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند.(38)
چه خوب است هنگام ظهر عاشورا در سراسر كشور تمام جوانان به اذان گوى جوان كربلا اقتدا كنند، و صداى اذان در فضاى كشور طنين انداز شود. و نماز جماعت اقامه گردد، و رعب و وحشى در دل دشمنان بيفتد، تا همين امر سبب وحدت در بين نمازگزاران گردد.
49- موذن امام
پس از محبت و پذيرايى امام از حر و سپاهيان او و استراحت مختصر حر، موقع ظهر و وقت نماز فرار رسيد، امام به ((حجاج بن مسروق )) موذن مخصوصش فرمود: اذن يرحملك الله و اقم للصلوة نصلى ، خدا رحمتت كند اذان و اقامه بگو تا نمازمان را بخوانيم .))
حجاج مشغول اذان گرديد، امام به ((حر)) فرمود: تو نيز با ما نماز مى خوانى يا مستقل و با سپاهيانت مى خوانى ؟
عرضه داشت : نه ، ما هم به شما و در يك صف به نماز مى ايستيم .
امام در جلو و يارانش و ((حر)) و سپاهيانش در پشت سر آن حضرت ايستادند و نماز ظهر را با آن حضرت به جاى آوردند.(39)
50- ياد آورى وقت نماز ظهر
((عمرو بن كعب )) معروف به ابو ثمامه صائدى يكى از ياران حسين بن على عليه السلام چون متوجه گرديد كه اول ظهر است ، به آن حضرت عرضه داشت : جانم به فدايت ! گرچه اين مردم به حملات پى در پى خود ادامه مى دهند ولى به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمى توانند به تو دست بيابند، من دوست دارم آنگاه به لقاى پروردگار نايل گردم كه اين يك نماز ديگر را نيز به امامت تو به جاى آورده باشم .
امام عليه السلام در پاسخ وى فرمود: ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلين الذاكرين ، نعم هذا اول وقتها، نماز را به ياد ما انداختى خدا تو را از نمازگزارانى كه به ياد خدا هستند قرار بدهد.)) آرى ! اينك وقت نماز فرا رسيده است از دشمن بخواهيد كه موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى بياوريم .))
و چون به لشكر كوفه پيشنهاد آتش بس موقت داده شد، حصين يكى از سران لشكر باطل گفت : انها لا تقبل ، نمازى كه شما مى خوانيد مورد قبول پروردگار نيست .))
حبيب بن مظاهر به او پاسخ گفت و در اين رابطه باز جنگ شديدى در گرفت كه منجر به كشته شدن وى گرديد.
و در نتيجه حسين بن على عليه السلام با چند تن از يارانش در مقابل تيرها كه مانند قطرات باران به سوى خيمه ها سرازير بود نماز ظهر را به جاى آورد و چند تن از يارانش به هنگام نماز به خاك و خون غلتيدند و در صف نمازگزارانى كه واقعا به خدا هستند قرار گرفتند.
ابو ثمامه همانگونه كه تصميم گرفته بود پس از اداى فريضه ظهر پيش از همه ياران آن حضرت به جلو آمد و عرضه داشت :
يا ابا عبدالله ! جعلت فداك قد هممت اءن اءلحق باصحابك و كرهت اءن اتخلف فاءراك وحيدا فى اهلك قتيلا ((جانم به قربانت ! من تصميم گرفته ام كه هر چه زودتر به ياران شهيد تو بپيوندم و خوش ندارم كه خود را كنار بكشم و ببينم كه تو در ميان اهل و عيالت تنها مانده و كشته مى شوى .))
امام عليه السلام در پاسخ وى فرمود: تقدم فانا لا حقون بك عن ساعة ، به سوى دشمن بتاز ما نيز به زودى به تو ملحق خواهيم شد)).
با صدور اين فرمان ، او به صفوف دشمن حمله كرد و جنگ نمود تا به دست پسر عمويش قيس بن عبدالله صائدى به شهادت نايل گرديد.(40)
51- اولين شهيد نماز در جبهه كربلا
عموم مورخين گفته اند كه : سعيد بن عبدالله حنفى ، سينه و سر و صورت خود را سپر آن حضرت و ياران او قرار داد تا نماز بخوانند و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست روى پاى خود بايستد بر زمين افتاد و در حالى كه مى گفت : اللهم العنهم لعن عاد و ثمود و ابلغ نبيك منى السلام و ابلغه ما لقيت من الم الجراح فانى اردت بذلك ثوابك فى نصرة ذرية نبيك صلى الله عليه و اله و سلم
يعنى خدايا! ايشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت خويش دور گردان و پيامبرت را از طرف من درود فرست و اين درد و زخمى را كه به من رسيد به او ابلاغ فرما، كه هدف من در اين كار يارى فرزند پيامبر تو بود.))
آنگاه روى خود را به سوى امام حسين عليه السلام كرد و عرض ‍ كرد:
((اوفيت يا بن رسول الله ، يعنى آيا به عهد خود وفا كردم .؟))
امام حسين عليه السلام فرمود: ((نعم انت امامى فى الجنه ، يعنى آرى ! تو در بهشت پيش روى من هستى .)) به دنبال اين سخن بود كه روح از بدن او پرواز كرد و در بدن او سيزده تير مشاهده كردند و اين غير از زخم ها و ضربه هاى ديگرى بود كه بر او وارد شده بود.
رضوان الله و سلامه و بركاته عليه و على من استشهد معه .(41)
52- جنگ بعد از نماز ظهر
يكى از اسرار جنگ در اسلام اين است كه جنگ مستحب است از ظهر به بعد شروع شود و قبل از ظهر مكروه است . مگر اينكه دشمن حمله كند، در اين صورت در تمام اوقات انسان مى تواند حمله او را پاسخ دهد.
جنگ كردن قبل از ظهر مكروه است اما از ظهر به بعد مستحب است ، چرا؟
راز اين نكته در كتب فقهى ما كه از اين روايات استفاده كرده اند اين چنين بيان مى شود كه : درهاى رحمت هنگام ظهر باز است . بلكه خداى سبحان قلب كفار و منافقين را هدايت كند كه به اسلام گرايش پيدا كنند و خونى ريخته نشود.
اين راز جهاد در ميدان جنگ است كه آن هم حكمى خاص دارد، مرحوم صاحب جواهر رحمة الله مى گويد: ((سيد الشهداء شخصا از ظهر به بعد روز عاشورا وارد ميدان شده است ، اصحابش قبل از ظهر دفاع كرده اند اما آنچه مربوط به خود حضرت است از ظهر به بعد است لذا نماز ظهر را وى در آن حالت خواندند، سپس وارد ميدان شدند. ظهر كه مى شود درهاى رحمت باز است وقتى كه درهاى رحمت باز شد ايشان از خداى سبحان رحمت كامله مساءلت مى كند.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است : ((هنگام ظهر درهاى رحمت باز است ، درهاى بهشت باز است ، و دعاها هم مستجاب است .(42)))
53- نماز خوف در صحراى كربلا
نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت . يعنى انسان اگر در وطن هم باشد باز بايد دو ركعت بخواند، براى اينكه مجال نيست و در آنجا بايد مختصر خواند، چون اگر همه به نماز بايستند وضع دفاعى شان به هم مى خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز نيمى در مقابل دشمن بايستند و نيمى به امام جماعت اقتدا كنند امام جماعت يك ركعت را كه خواند صبر مى كند تا آنها ركعت ديگرشان را بخوانند بعد آنها مى روند پست را از رفقاى خودشان مى گيرند در حالى كه امام همينطور منتظر نشسته يا ايستاده است سربازان ديگر مى آيند و نمازشان را با ركعت دوم امام مى خوانند.
حضرت ابا عبدالله عليه السلام چنين نماز خوفى خواند، ولى وضع ابا عبدالله عليه السلام يك وضع خاصى بود، زيرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده اى كه مى خواستند دفاع كنند نزديك ابا عبدالله ايستاده بودند و دشمن بى حياى بى شرم حتى در اين لحظه هم آنها را راحت نگذاشت در حالى كه ابا عبدالله مشغول نماز بود دشمن شروع به تيراندازى كرد، دو نوع تيراندازى هم تير زبان كه يكى فرياد كرد: حسين ! نماز نخوان نماز فايده اى ندارد! تو بر پيشواى زمان خودت يزيد، ياغى هستى ، لذا نماز تو قبول نيست !
و هم تيرهايى كه از كمان هاى معمولى شان پرتاب مى كردند يكى دو نفر از صحابه ابا عبدالله كه خودشان را براى ايشان سپر قرار داده بودند روى خاك افتادند. يكى از آنها سعيد بن عبدالله حنفى به حالى افتاد كه وقتى نماز ابا عبدالله تمام شد ديگر نزديك جان دادنش بود، آقا خودشان را به بالين او رساندند وقتى به بالين او رسيدند او جمله عجيبى گفت ، عرض ‍ كرد، يا ابا عبدالله ! اوفيت ؟ آيا من حق وفا را به جا آوردم ؟ مثل اينكه هنوز هم فكر مى كرد كه حق حسين آنقدر بزرگ و بالاست كه اين مقدار فداكارى هم شايد كافى نباشد اين بود نماز ابا عبدالله در صحراى كربلا.(43)
54- دعا در آخرين لحظات روز عاشورا
آخرين دعاى امام حسين عليه السلام در حالى كه با بدن غرق در خون بر خاك افتاده بود اين بود:
اللهم متعالى المكان ، عظيم الجبروت شديد المحال غنى عن الخلائق ، عريض الكبرياء قادر على ما يشاء قريب الرحمة صادق الوعد سابق النعمة حسن البلاء قريب اذا دعيت محيط بما خلقت قابل التوبة لمن تاب اليك قادر على ما اردت و مدرك ما طلبت و شكور اذا شكرت و ذكور اذا ذكرت . ادعوك محتاجا و ارغب اليك فقيرا و افزع اليك خائفا و ابكى اليك مكروبا و استعين بك ضعيفا و اتوكل عليك كافيا احكم بيننا و بين قومنا بالحق فانهم غرونا و خدعونا و غدرونا و قتلونا و نحن عتره نبيك و ولد حبيبك محمد بن عبدالله الذى اصطفيته بالرسالة و ائتمنته على وصيك فاجعل لنا من امرنا فرجا و مخرجا برحمتك يا ارحم الراحمين ،
پروردگارا! جايگاهت برتر، قدرت بسيار و قهر و غضبت شديد مى باشد. بى نياز از مخلوقات ، داراى قدرت گسترده ، قادر بر هر چه بخواهد، داراى رحمت نزديك و وعده راست ، نعمت گسترده ، و بلاء نيكو، آنگاه كه خوانده شوى نزديك هستى ، و بر آنچه خلق كردى محيط هستى ، توبه را از كسى كه به سوى تو بازگشت كند مى پذيرى ، بر آنچه بخواهى قادرى و هر چه را بخواهى مى يابى ، هنگامى كه شكر تو را گذارند شكر گذار بوده ، و هرگاه ياد شوى متذكر آنان مى گردى .
تو را با نيازمندى خوانده و با فقر و بى چيزى و به سوى تو توجه مى كنم و با ترس به سوى تو روى مى آورم و با ناراحتى به سوى تو مى گيريم و با ناتوانى از تو يارى مى خواهم و بر تو، توكل مى كنم در حالى كه تو را كافى مى دانم . بين ما و قوم ما با حق حكم نما، به درستى كه آنان ما را فريب داده و مكر و خدعه زدند و ما را كشتند در حالى كه ما خاندان پيامبرت و فرزندان دوست تو محمد بن عبدالله مى باشيم كه او را به رسالت برگزيده و بر وحيت او را امين قرار دادى پس در كار ما فرج و گشايش قرار ده . به رحمتت اى مهربان ترين مهربانان .(44)
55- علت تاخير افتادن جنگ
يكى از دلايل به تاخير افكندن پيكار با دشمن ، يافتن فرصت ديگرى براى راز و مناجات و نيايش با خدا در شب عاشورا بود به همين جهت پس از پاسى از شب به دعا مشغول شد و تا صبحگاه بر حال نيايش بود و دعاى شبانگاهى اش به اين دعاى صبحگاهى پيوند خورد كه فرمود:
((بار پروردگارا! تو در تمام غم و اندوه و پناهگاه و در هر رخداد سخت و ناگوار مايه اميد و در هر حادثه اى پناه و سلاح من هستى .
چه بسيار غم هايى كه دل هايى در برابر آن ناتوان و راه چاره در برطرف ساختن آن مسدود مى گردد دوستان و دشمنان زبان به لرزش و شماتت مى گشايند كه من همه را به بارگاه تو آوردم و به تو شكايت كرده و از ديگران قطع اميد نمودم و تنها تو بودى كه به داد من رسيدى و اين غم هاى كمرشكن را برطرف ساختى و مرا از امواج سهمگين بالا رهانيدى .))
56- ياد خدا تا لحظه شهادت
امام حسين عليه السلام از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا در تمامى حالات و شرايط و در همه گفتار و كردار و حركات و سكنات خويش به ياد خدا و ياد آورى پيمان با او و تاكيد بر پايبندى بر عهد خويش با خدا بود و تا لحظاتى كه بر پيمانش با خدا وفا نكرد و حق امانت را ادا ننمود به كار ديگرى حتى صرف غذا نينديشيد و اين در حالى بود كه زبان مباركش تا هنگامى كه تر بود و گردش مى كرد به ذكر خدا مشغول بود.
57- آخرين سجده خونين حسين عليه السلام
دو يا سه ساعت بعد از نماز ظهر عاشورا براى امام حسين عليه السلام نماز ديگرى پيش آمد ركوع ديگرى پيش آمد سجود ديگرى پيش آمد. شكل ديگرى ذكر گفت ، اما ركوع ابا عبدالله آن وقتى بود كه تير به سينه مقدسش ‍ وارد شد و ابا عبدالله به چه شكلى بود؟ سجود بر پيشانى نشد، چون ابا عبدالله قهرا از روى اسب بر زمين افتاد، طرف راست صورتش را روى خاك هاى گرم كربلا گذاشت ذكر ابا عبدالله اين بود.
بسم الله و بالله و على ملة رسول الله .
سيد بن طاووس در لهوف نقل كرده :
لما سقط عن فرسه الى الارض على خده الايمن ، هنگامى كه از اسب بر روى گونه راستش بر زمين افتاد چنين گفت : بسم الله و بالله و على ملة رسول الله به نام خدا و به ياد او و به راه پيامبر.
58- دعا قبل از شهادتش
روايت شده آن حضرت لحظاتى چند خون آلود روى زمين افتاد بودند و چهره شان به سوى آسمان بود و مى فرمود: يا الهى ! صبرا على قضائك لا معبود سواك يا غياث المستغيثين .
خداوندا! بر قضا و قدرت صبر مى كنم ، معبودى جز تو نيست اى فرياد رس ‍ فرياد خواهان !(45)))
59- توجه به خيام و نماز
امام حسين عليه السلام در عين جنگ ، ناگزير است گاهگاهى از اهل حرم خبر گيرد. حال و احوال آنها را بپرسد، به آنان دلدارى و تسليت دهد، در آنان آمادگى براى مصائب بعدى را فراهم سازد.
از سوى ديگر او در خيمه بيمارى دارد، امام سجاد عليه السلام ، كه تمام روز عاشورا در حال بيمارى شديد و گاهى در حال اغماء است . هر چند گاهى سرى به خيمه او مى زد، با او سخن مى گفت ، ودايع امامت را به او مى سپرد.
آخر او امام بعدى است ، رئيس قافله اسيران است او بايد رسالت خطير بعدى را بر عهده گيرد.
در عين حال ، وقت نماز است . او بايد به نماز بايستد و در ميان مردم و در ميدان جنگ نماز بخواند تا هم شبهه كفر و بى ايمانى را از خود بزدايد و هم به ديگران بفهماند كه نماز مهم است و در هيچ حالتى از حالات حتى در بحبوحه جنگ و فراموش نمى گردد. حتى در ميان تير و شمشير و حتى با چهره خونين .(46)
60- دعوت به بهشت بعد از نماز ظهر
نماز جماعت به پايان رسيد، امام رو به نمازگزاران گرداند و سخنان خويش ‍ را با حمد و سپاس خداوند آغاز كرد، آن گاه فرمود: خداوند در اين روز كشته شدن شما و مرا امضا كرده است .
صبرا يا بنى الكرام فما الموت الا قنطرة تعبر بكم عن البوس و الضراء الى الجنان الواسعة النعم الدائمه ؛
بر شماست كه صبر و شكيبايى پيش گيريد اى بزرگ زادگان ! صبر كنيد كه مرگ پلى بيش نيست كه شما را از سختى ها و رنج ها به بهشت گسترده و نعمت هاى جاويد مى رساند. پس كدام يك از شما به خاطر انتقال از كاخ به زندان و شكنجه گاه است . همانا پدرم از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت كرد كه آن حضرت مى فرمود: دنيا براى مومن همانند زندان و براى كافر همچون بهشت است و مرگ پل مومنان به سوى بهشت هايشان و پل كافران به سوى دوزخ آنان است . نه دوزخ شنيده ام و نه دوزخ مى گويم !
ه‍) نماز اصحاب امام حسين
61- بهترين اصحاب امام حسين
قضيه معروفى است درباره يكى از علماى بزرگ شيعه منقول است .
يكى از علماى قم براى من نقل مى كرد كه مرحوم فيض درباره اين جمله كه از حضرت امام حسين عليه السلام نقل شده است كه ايشان در شب عاشورا فرمودند: من اصحابى بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم ، مى گفت : من باور نمى كنم چنين چيزى را امام فرموده باشد.
گفته بودند: چرا؟