پيشگفتار
حماسه ماندگار و با شكوه عاشورا - اين رخداد بىنظير و استثنايى درطول همه
تاريخ - از چنان جلال و عظمتى برخوردار است كه بيش از هرپديدهاى در جهتبخشى
به حركت تاريخ - بويژه تاريخ اسلام و تشيع علوى- نقش مؤثر و انكارناپذيرى داشته
است.
بىگمان، هيچ حادثهاى را نمىتوان يافت كه به اندازه اين حماسهسرنوشتساز، با
نفوذ در عمق جان و فطرت انسانهاى آزاده و آگاه، تشنگانزلال حقيقت را سيراب
سازد و حقباوران عالم را تا مرز شيفتگى و شيدايىبكشاند و عرصههاى گوناگونى
از حيات بشرى را تجلىگاه شكوه و عظمتخود نمايد.
يكى از اين عرصهها فرهنگ و ادب به ويژه شعر و نظم بوده كه در بهتصوير كشيدن
اين حقيقت هميشه زنده، توفيق بزرگى را نصيب خود ساختهاست.
از همان روزهاى نخستين، انتشار خبر اين واقعه هولناك، كه تصويرگراوج حماسه و
ايثار، شجاعت و شهامت، پايمردى و غيرت، خلوص وحقباورى، خداخواهى و خدامحورى و
مظلوميت و بىياورى از يك سو وجهالت و پستى، خشونت و بىرحمى، استكبار و
ستمگرى، حقگريزى ودنياخواهى و برخوردارى كامل از عِدّه و عُدّه دنيوى از سوى
ديگر بود، ازچشمه چشم هر صاحب بصيرتى فراتى از اشك اندوه جارى و ژرفاى جانهر
جوياى حقيقتى را به كانونى از شرارههاى جانسوز ملال مبدّل ساخت وسينه بىكينه
ارباب معرفت را داغدار آلام جانگداز اين رخداد بىنظير كرد.
در اين ميان، شعر و ادب كه عرصه تصويرگرى زيبايىها و لطافتها واحساسات پاك
انسانى و فضائل الهى است، بيش از هر زمينه ديگرى تجلىگاهبزرگى و شكوه
خيرهكننده اين حماسه بىمانند گرديد و شاعران وسخنسرايان و نامآوران فرهنگ و
ادب پارسى را مفتون رمز و رازهاى خودكرد و آثار بسيار گرانبها و پرارجى را به
فرهنگ بشرى عرضه داشت.
پژوهشكده تحقيقات اسلامى نمايندگى ولىّ فقيه در سپاه در جهتپاسداشت، احيا و
گسترش فرهنگ غنى و پوياى عاشورا، زمينه تهيه اين اثرتحقيقى عاشورايى را فراهم
آورده است. كتاب »كاروان شعر عاشورا« ابعادگوناگون تجلى فرهنگ عاشورا در شعر
فارسى و تاريخ پديدارى و تطورمحتوايى و ساختارى شعر اصيل و الهى عاشورايى را به
وسيله شاعر و اديبتوانا، محب دلسوخته آلاللَّه، استاد محمدعلى مجاهدى
)پروانه» با ظرافت،تيزبينى، دقت و موشكافى قابل تحسينى مورد بررسى قرار داده
است.
با اين وجود، اين مجموعه اندكى است از گفتنىهاى بسيار درباره ابعادپرشكوه و
خيرهكننده حماسه عاشورا و تأثيرات شگرف آن در شعر و برصاحبان انديشه و قلم است
كه با پرداختن بيشتر به آن، نسل برخاسته از دامنانقلاب اسلامى را - كه خود
مولود مباركى است از فرهنگ حرّيّت و آزادگى ومكتب انسانيّت و فضيلت عاشورايى -
با ابعاد دامنهدار، درسها و پيامها وعبرتهاى واقعهاى كه بر سينه تفتيده صحراى
نينوا، با خون گرامىترين وصالحترين بندگان خدا به تصوير كشيده شد، هر چه
بيشتر آشنا و مأنوسنمايند.
خداى بزرگ را شاكر و سپاسگزاريم كه توفيق اين خدمت ناچيز بهساحت مقدّس
مولىالكونين حضرت ابىعبداللَّه الحسين عليهالسلام رايافتيم و اميد آن داريم
كه اين اقدام، گامى كوچك باشد در پيمودن راهى بزرگو طولانى در معرّفى سيماى
پرفروغ عاشوراو سرآغاز يك تلاش جمعى به پايمردى و همراهى فرهيختگان و
دانشورانبراى اصلاح و تكميل اين گونه تحقيقات.
در پايان، تلاش مؤلف گرانمايه و همه عزيزانى را كه با خلوص نيّت درتكوين و
پديدآمدن اين اثر عاشورايى سهيم و دخيل بودهاند، سپاسمىگزاريم و توفيق هر چه
بيشتر آنان را در خدمت به فرهنگ عاشورا ازخداى قادر متعال خواستاريم.
پژوهشكده تحقيقات اسلامى
عشق اگر در اين سفر با ما نبود»كاروان شعر عاشورا« نبود
مقدمه
تذكرهنويسى در زبان فارسى داراى پيشينه كهنى است و از سدهششم تاكنون بيش از
500 تذكره در شرح احوال و معرفى آثار شعراى فارسىزبان نگاشته شده است كه على
رغم همانندىهايى كه با هم دارند، وجوهتمايز آنها از يكديگر بر اهل فن پوشيده
نيست.
تذكرههاى فارسى از ديرباز به عنوان كتب مرجع مورد عنايتپژوهشگران در
زمينههاى ادبى، فرهنگى، هنرى، تاريخى، جغرافيايى،جامعهشناسى و سياسى قرار
داشتهاند و به خاطر سبكهاى مختلف نگارشى،تنوع موضوعى و سليقههاى متفاوتى كه
غالباً مؤلفان در تدوين آنها به كاربردهاند، از متون مفيد و ارزشمند زبان
فارسى به شمار مىروند.
در يك نگرش كلى، تذكرههاى فارسى را مىتوان در دو گروه عمده موردمطالعه و
ارزيابى قرار داد:
1. تذكرههايى كه جنبه عمومى دارند و فارغ از شاخصههاى زبانى، زمانىو مكانى
تأليف شدهاند. تذكرههايى مانند: مجمع الفصحاء تأليف رضا قلىخانهدايت و شعر
العجم نوشته شبلى نعمانى ترجمه سيد محمدتقى فخر داعى گيلانى رامىتوان در زمره
تذكرههاى عمومى به شمار آورد، زيرا در تدوين آنها معيارخاصى به جز فارسى زبان
بودن شاعران لحاظ نشده است.
2. تذكرههايى كه با انگيزههاى خاصى پديد آمدهاند و غالباً بر مؤلّفههايىاز
قبيل: زمان و منطقه جغرافيايى و يا شغل و جنسيت شاعران و وجه غالبعلمى و
شخصيتى آنان استوارند و به همين جهت از تذكرههايى كه جنبهعمومى دارند،
مفيدترند، چرا كه از نظر موضوعى كاملاً مشخصاند واطلاعات لازم را در زمينههاى
مختلف در اختيار اهل ادب و تحقيق قرارمىدهند. تذكرههايى مانند: تذكره ميخانه
تأليف ملاعبدالنّبى فخر الزّمانى قزوينى وتذكره پيمانه نوشته احمد گلچين معانى
- در شرح احوال و آثار شاعران ساقى نامهسُرا - ، زنان سخنور و شاعران كور
تأليف علىاكبر مشير سليمى، شعراى آذربايجانتأليف محمد ديهيم، سخنوران قم و در
محفل روحانيان در شرح احوال و آثارروحانيان شاعر - نوشته نگارنده اين سطور، از
تذكرههايى هستند كه موضوعخاصى را دنبال مىكنند و از نظر موضوعى مشخص و
محدودند.
متأسفانه تاكنون تذكره مستقلى درباره شاعران آيينى و نيز شعرايى كهداراى آثار
منظوم عاشورايىاند، نگاشته نشده است و به رغم اهميتموضوعى، مورد عنايت تذكره
نويسان فارسى زبان قرار نگرفته است. شايدگستردگى دامنه تحقيق و زمان بسيارى كه
بايد صرف تدوين اين گونه آثارشود، و نيز هزينههاى زيادى كه طبعاً چاپ و نشر
آثارى از اين دستمىطلبد، در اين امر دخيل بوده است.
به هر روى، انگيزه اصلى از تأليف كاروان شعر عاشورا پر كردن اين خلأملموس و
برآوردن نياز محسوسى است كه مشتاقان فارسى زبان فرهنگ عاشورابه مطالعه و مرور
اين گونه آثار دارند.
با پديد آوردن آثارى از اين قبيل، مىتوان در مسير احياى شعر عاشورا وروند
تكاملى آن گام برداشت و با معرفى و گراميداشت پديد آورندگان آثارمنظوم
عاشورايى، انگيزههاى لازم را در شعراى جوان براى پيمودن اينمسير هموار و در
عين حال دشوار، به وجود آورد.
ترديدى نيست كه فراهمآوردن آثارى از اين دست و گامنهادن در قلمروى كهكران
ناپيداست، كار چندان آسانى نيست، زيرا علاوه بر انگيزههاى معنوى وهمت و حوصله
و صرف وقت، نياز به مطالعه و بررسى مآخذ متقنى دارد كهگاهى به خاطر دور از دست
بودن مشكلات بىشمارى را فرا راه اهل تحقيققرار مىدهد كه عبور از آنها دشوار
و گاه غير ممكن است.
كاروان شعر عاشورا حاصل مطالعات سى و اند ساله اينجانب پيرامونموضوعات شعر
آيينى در زبان فارسى است. فيشهاى موضوعى بسيارى كهبه تدريج در اين زمينهها
آماده شده بود، راهگشاى نگارنده در پديد آوردن وبه سامان رساندن اين اثر بوده
است و مسلماً كاستىهايى دارد كه در رفع آنهابه عنايت و راهنمايى فرهيختگانى كه
در زمينه شعر عاشورا مطالعاتى دارند،اميدواريم.
اين تذكره داراى 6 فصل است:
1. فصل اول اين اثر با عنوان »سيماى امام حسين عليهالسلام در شعرفارسى« به
شاعرانى اختصاص دارد كه اثر منظوم مستقلى درباره سالار شهيدانو شهداى كربلا و
حادثه كربلا ندارند، ولى با رويكردى كوتاه و گذرا در برخى ازآثار منظوم خود از
اين مهم غافل نماندهاند. در اين بخش نمونههايى از آثار35 تن از شاعران فارسى
زبان، از سده پنجم تا سده سيزدهم، ارايه شده است.
2. در فصل دوم با عنوان »معرفى منظومههاى عاشورايى دور از دسترسو آفرينندگان
آنها« بيش از هشتاد منظومه نادر عاشورايى را معرفى كردهايم كهاغلب آنها به
زيور طبع آراسته نشده و از نسخههاى خطى آنها دركتابخانههاى داخل و خارج از
ايران نگاهدارى مىشود، و معدودى از آنها كهبه چاپ رسيده، همانند نسخههاى
خطّى كمياب و نادرند. اين بخش از تذكره،بيشتر جنبه كتابشناسى دارد و ما با
معرفى اين منظومهها و سرايندگان غالباًگمنام آنها، مشعل فروزانى را فرا راه
اهل تحقيق در قلمرو شعر فارسىبرافروختهايم به اين اميد كه هر يك از آنان در
حد توان و فرصتى كه دارند دراحياء نشر اين گنجينههاى ارزشمند بكوشند و غبار
غربت را از چهره اين آثارمنظوم عاشورايى و سرايندگان گمنام و با اخلاصشان
بزدايند و بر غناى گنجينهگران سنگ شعر آيينى در زبان فارسى بيفزايند.
3. در فصل سوم به نقل اشعارى پرداختهايم كه نام سرايندگان آنهامشخص نيست. اين
آثار منظوم عاشورايى را كه بيشتر از مقتلهاى فارسىنقل كردهايم، به خاطر
نامعلوم بودن سرايندگانشان نمىتوان در مقطع زمانىخاصى قرار داد ولى شيوه
كلامى آنها را مىتوان به تفاوت مورد با سبك بيانىرايج در سدههاى پنجم تا دهم
مقايسه كرد.
4. در فصل چهارم با عنوان: »چهرههاى آشناى شعر عاشورا« به معرفىشاعرانى
پرداختهايم كه از سده چهارم تا نيمه اول سده سيزدهم در جاى جاىايران و ساير
كشورهاى اسلامى مىزيستهاند و داراى آثار منظوم عاشورايىمستقلى مىباشند.
براى بررسى بيشتر در مورد اين گروه از شاعران و آثار عاشورايى آنان،چهار محور
موضوعى را براى هر يك از آنان در نظر گرفتهايم:
1. زندگينامه. 2) سبك شعرى. 3) دامنه تأثير آثار عاشورايى. 4) برگزيدهآثار
عاشورايى.
برخى از اين شاعران داراى يك يا دو اثر منظوم عاشورايىاند كه به ناگزيربه نقل
آنها پرداختهايم ولى در مورد ساير شعرا برگزيده و منتخبى از آثارشان راارايه
كردهايم و اگر داراى تركيب بند عاشورايى بودهاند سعى كردهايم در حدگنجايى
مقال، تماماً و يا بندهايى از آنها را برگزينيم. اين بخش حاوى شرحاحوال و
برگزيده آثار 27 تن از شاعران فارسى زبان مىباشد.
5. در فصل پنجم اين تذكره، رويهاى كه در بخش چهارم اعمال شده،ادامه پيدا كرده
است و به شرح احوال و آثار عاشورايى 51 تن از شاعرانفارسى زبانى اختصاص يافته
كه در مقطع زمانى نيمه دوم سده 13 تا پايان سده14 زندگى مىكردهاند. مطالب
اين بخش در جلد دوم اثر ارائه شده است.
6. در فصل ششم به شرح احوال و نقل آثار عاشورايى شاعران معاصرخواهيم پرداخت. در
اين فصل به دليل بروز پارهاى مشكلات ناگزير شديمتنها به معرفى 103 تن از
چهرههاى عاشورايىسراى معاصر بسنده كنيم و آنرا در معرض نظر و داورى مشتاقان
فرهنگ ماندگار عاشورا قرار دهيم.
از همين روى بايد عذرخواهى خود را از عزيزانى كه زندگىنامه و نمونهآثار ممتاز
عاشورايى آنان در اين مجلد نيامده، ابراز كنيم.
در پايان از همراهى هيأت علمى گروه تاريخ و تمدن اسلامى، خصوصاً ازعنايت حضرت
حجةالاسلام والمسلمين حسينى شاهرودى مسئول وقتمحترم پژوهشكده تحقيقات اسلامى
سپاه در به سامان رسيدن مجلّدات اين اثرسپاسگزارى مىكنم و از درگاه ايزد
لايزال توفيقات بيشترى را براى همه اينعزيزان در نشر معارف اسلامى و احياى
فرهنگ عاشورا خواستارم.
محمدعلى مجاهدى
)پروانه».