فصل دوم:از مدينه تا مكه
عزيمت امام (ع) از مدينه به مكه
امام حسين (ع) روز يكشنبه دو روز قبل از ماه مبارك شعبان سال شصت هجرى از مدينه بسوى مكه حركت كرد و شب جمعه در حالى كه سه شب از ماه شعبان گذشته بود، وارد مكه گرديد. آن حضرت پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مكه معظّمه (از شعبان تا پايان ذيقعده) در روز سه شنبه هشتم ذيحجه مصادف با روز ترويه (همان روزى كه مسلم بن عقيل در كوفه قيام كرد) از مكه بسوى عراق حركت كرد(1)(2).
حركت امام حسين (ع) زمانى بود كه به ايشان خبر رسيد يزيد لشكرى را به فرماندهى عمرو بن سعيد بن عاص به مكه گسيل داشته و او را امير الحاج قرار داده و به او تأكيد كرده كه هر جا حسين (ع) را بيابد بىدرنگ او را به شهادت برساند(3)
؛ و از طرف ديگر امام (ع) مطّلع شده بود كه سى نفر از مزدوران يزيد جهت ترور ايشان به مكه اعزام شدهاند(4)
: در ضمن اين نكته نيز قابل توجه است كه مردم حجاز با اهل بيت(ع) دشمنى ديرينه داشتند و نسبت به ساحت قدس علوى بىحرمتى مىكردند بطورى كه امام چهارم (ع) مىفرمايد: ما در مكه و مدينه حتى بيست نفر دوست و طرفدار هم نداريم(5)
. بهر حال وقتى امام (ع) از توطئه شوم يزيد با خبر شد، براى حفظ حرمت خانه خدا، پس از انجام طواف و سعى بين صفا و مروه و تبديل حج به عمره مفرده(6)
تصميم به خروج از مكه - آنچه در اين متن آمده و در افواه نيز مشهور است كه امام (ع) حج را تبديل به عمره نمودند، جاى تأمّل و بررسى است و تحقيق بيشترى را مىطلبد، زيرا با توجّه به علم امام (ع) از اينكه نمىتواند حج را به پايان برساند چگونه در روز هشتم، احرام حج بسته و بعد آن را به عمره تبديل كرده است؟
اولاً: امام، عمره را در ماه شعبان بجاى آورده، و چون عمره در غير ماههاى حج قرار گرفته اگر بخواهد حج تمتع بجاى آورد، آن عمره كافى نيست و بايد از ميقات در ماههاى حج احرام بسته و عمره تمتع بجاى آورد. صاحب جواهر مىگويد: كسى كه عمره مفرده را در غير ماههاى حج (شوال و ذيقعده و ذيحجه) بجاى آورد، جايز نيست حج تمتع بجا آورد، زيرا عمره تمتع داخل در حج است و در غير ماههاى حج واقع نمىشود (جواهر الكلام 20/462). و اگر كسى احتمال بدهد كه احرام آن حضرت احرام حج اِفراد بوده است و حج اِفراد را تبديل به عمره نموده است، اين نيز خالى از اشكال نيست زيرا اولاً با علم امام (ع) به اينكه نمىتواند حج را به پايان ببرد چگونه به احرام حج مُحرم شده است، و ثانياً ميقات حج افراد براى كسى كه وطن او مكه نيست همان ميقاتهاى مشهور است و نمىتواند از مكه مُحرم شود.
و ثانياً: از روايات چنين مستفاد است كه امام (ع) عمره بجا آورده و از تبديل حج به عمره يا به تعبير ديگر عدول به عمره مفرده ذكرى نيست كه ما در اينجا برخى از آن روايات را ذكر مىكنيم:
عن علي بن ابراهيم عن ابيه و عن محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان عن حماد بن عيسى عن ابراهيم بن عمر اليمانى عن ابى عبداللَّه (ع) انّه سئل عن رجل خرج في اشهر الحج معتمرا ثم خرج الى بلاده، قال: لابأس و ان حج من عامه ذلك و افرد الحج فليس عليه دم و ان الحسين بن علي (ع) خرج يوم التروية الى العراق و كان معتمرا.
و عنه عن ابيه مكرمه گرفت.(7)
فرزندان و برادران و برادرزادگان و اكثر اهل بيت، بجز محمد بن حنفيّه، امام (ع) را همراهى مىكردند.(8)
امام (ع) در حال حركت اين آيه را تلاوت مىكرد «فخرج منها خائفا يترقّب قال ربّ نجّني من القوم الظّالمين».(9)
امام حسين (ع) براى رفتن به مكه راه اصلى و عمومى را اختيار كرده بود، و در پاسخ اهل بيت كه به او مىگفتند: اگر ما نيز از راهى كه ابن زبير انتخاب كرده بود (بيراهه) مىرفتيم، شايد از تعقيب دشمنان در امان بوديم، فرمود: نه! بخدا سوگند از راهى جز اين نخواهم رفت تا مشيّت الهى بوقوع پيوندد.(10)
ملاقات در بين راه
عبداللَّه بن مطيع(11)
امام را در بين راه ملاقات كرد و عرض كرد: جانم به فداى تو باد! عزم كجا دارى؟
امام (ع) فرمود: در حال حاضر قصد رفتن به مكه را دارم و از خداى متعال طلب خير مىكنم.
عبداللَّه بن مطيع عرض كرد: به فدايت گردم، از خداى براى شما طلب خير مىكنم، مبادا از مكه بسوى كوفه حركت كنى زيرا كوفه همان شهر بد خاطرهاى است كه پدرت را در آنجا كشتند و برادرت امام حسن مجتبى (ع) را در چنگ دشمن رها كردند و خود نيز با او از در نيرنگ در آمدند و او را زخم كارى زدند كه نزديك بود او نيز كشته شود. در حرم و خانه خدا بمان زيرا تو بزرگِ نژاد عربى و از مردم حجاز كسى نيست كه با تو در رتبه و مقام برابر باشد، در آنجا بمان تا مردم از اطراف به گرد تو جمع گردند، بخدا سوگند كه بعد از تو ما را به زنجير بردگى كشند.(12)<
پاورقى:
1- سيد ابن طاووس نقل كرده است كه امام حسين (ع) روز سه شنبه سوم ذيحجه از مكه عازم عراق گرديد (الملهوف 25). و سيوطى، خروج امام از مكه به عراق را بدون تعيين روز، عشر ذيحجه ذكر كرده است (تاريخ الخلفاء 207).
2- انساب الاشراف 3/160.
3- مقتل الحسين مقرّم 165.
4- تظلّم الزهراء 153.
5- ما بمكّة و المدينة عشرون رجلا يحبّنا». (شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحديد 4/104).
6- عن اسماعيل بن مراد عن يونس بن معاوية بن عمار قال: قلت لأبي عبداللَّه (ع): من أين افترق المتمتّع و المعتمر؟ فقال: ان المتمتّع مرتبط بالحج و المعتمر اذا فرغ منها ذهب حي
ث شاء و قد اعتمر الحسين (ع) في ذي الحجة ثم راح يوم التروية الى العراق و الناس يروحون الى منى و لا بأس بالعمرة في ذي الحجة لمن لا يريد الحج (وسائل الشيعة، ج 10، باب 7 من أبواب العمرة، حديث 2 و 3).
همانگونه كه از دو حديث فوق مستفاد است، امام حسين (ع) مُحرم به احرام عمره بودهاند و صحبت از تبديل حج به عمره نيست، مضافاً بر اينكه بعضى خروج امام حسين به عراق را در سوم ذيحجه ذكر كردهاند (سيد ابن طاووس در ملهوف) و ابى جارود از امام باقر (ع) نقل كرده است كه امام حسين (ع) يك روز قبل از ترويه يعنى روز هفتم ذيحجه از مكه خارج گرديد. (كامل الزيارات 73).
7- حياة الامام الحسين 3/16.
8- ارشاد شيخ مفيد 2/34.
9- سوره قصص: 21.
10- ارشاد شيخ مفيد 2/35.
11- در كامل ابن اثير جريان ملاقات امام (ع) با عبداللَّه بن مطيع را هنگام رفتن به مكه ذكر كرده است ولى خواهد آمد كه ديگر مورخان مثل شيخ مفيد اين ملاقات را هنگام آمدن از مكه بسوى عراق مىدانند. بعضى احتمال دادهاند كه دو ملاقات انجام گرفته با دو نفر متفاوت: هنگام رفتن به مكه با عبداللَّه بن مطيع و هنگام رفتن به عراق با عبداللَّه بن ابى مطيع. (الامام الحسين و اصحابه 163).
12- كامل ابن اثير 4/19.